لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
عنوان :
آئین شیطان پرستی
شیطانپرستی
شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی میکنند. دست چپیها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر بدست میآورند. لاوییانها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته میشود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش میکنند.
شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب میکنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونهای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون مادهگرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب میکنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان میدهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند.
تاریخچه
مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفتهاست. در اصل در سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شدهاست که در برگیرنده قانونی است که میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که میگوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شدهاست.این دیدگاه که هرچیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیار از الهههای قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشتهاند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را داشتهاست).
با گسترش دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هردو پیروان بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، و در میان آموزههای آنها شیطان وجود دارد و در همه جهانبینیهای الهی، شیطان سعی دارد خداوند را تحلیل برد و خراب کند.
با رشد رو به جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری (قرون ۱۷ و ۱۸)، مردl در جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان کردند و این شیطان نیز در پاسخ به تدریج بزرگ و بزرگتر شد، لذا شیطان پرستی به صورت یک رسم که با رسوم دینی گذشته مخالفت دارد ظهور پیدا کرده.
به علاوه شیطان پرستی برمبنای آموزههای مخالف دینهای ابراهیمی به مخالفت با خدای ابراهیمی پرداختهاست. قدیمیترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه (شیطان پرستی) در کتاب «تکذیب یک کتاب» توسط توماس هاردینگ (۱۵۶۵) به چشم میخورد که در آن از کلیسای انگلیس دفاع میکند: «در خلال زمانی که مارتین لوتر برای اولین بار فرقه ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...». در حالی که مارتین لوتر خود هرگونه ارتباطی را بین آموزههایش و شیطان نفی کرد. شیطان در یهودیت، مسیحیت، اسلام و آیاواشی کلمه شیطان در ابتدا از دین یهود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافتهاست. این نگاه یهودی-مسیحی-اسلامی از شیطان میتواند به موارد زیر تقسیم شود:یهود: شیطان در یهودیت، در لغت به معنای «دشمن» یا «تهمت زننده» است. و همینطور نام فرشتهای است که مومنین را مورد محک قرار میدهد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشدهاست بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان بشیریت را مورد آزمایش قرار دهد.
اسلامی: کلمه شیطان در عربی «الشیطان» به معنای خطاکار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس صفت داده میشود.شیطان یکی از فرشتگان خاص خدا بوده که جایگاه ویژه ای نزد خدا داشت . پس از آفرینش حضرت آدم خدا به تمامی فرشتگان دستور داده که در مقابل آدم سجده کنند که شیطان از این امر سر باززده و خود را برتر از آدم دانسته چون آدم از خاک آفریده شده و فرشتگان از آتش وبه همین خاطر مورد غضب خدا قرار گرفته و از آن روز شیطان دشمنی انسان راآغاز کرده و سعی در به انحراف کشیدن انسانها داشته.
مسیحیت: در بسیاری از شاخههای مسیحیت، شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا ترد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بودهاست. گفته میشود شیطان از درگاه خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی ترد شدهاست. همینطور گفته شدهاست است شیطان کسی بودهاست که به انسان گفتهاست میتواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شدهاست و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شدهاست. از شیطان در کتاب یونانی «دیابلوس» به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شدهاست که به معنای «تهمت زننده» یا «کسی که به ناحق دیگران را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
شیطان و ابلیس در قرآن و جایگاه آنها در پیشگاه خدا
ممکن است که در قرآن مسائل مختلف، چندین بار و بصورت تکراری آمده اند و خواننده از این بی ترتیبی گیج می شود و مخصوصاً در مورد ابلیس و شیطان .ابلیس نه دفعه در نه سوره مختلف با این نام ذکر می شود. ولی در هفت سوره زیر که درباره زمان بعد از آفرینش آدم است، قضایا کم یا بیش مانند یکدیگر گزارش شده اند. این هفت سوره به این قرار هستند: 2:34 – 7:11 – 15:31 – 17:61 – 18:50 – 20:116 – و 38:74. سوره 30-34 :2 (یعنی سوره البقره، آیه 30 تا 34) به این قرار است: 30) بیاد آر وقتی که پروردگار فرشتگان را فرمود: من در زمین خلیفه خواهم گماشت، گفتند: آیا کسانی خواهی گماشت که فساد کنند و خونها بریزند و ما خود تسبیح و تقدیس می کنیم. خداوند (یعنی الله) فرمود: من چیزی از اسرار خلقت بشر می دانم که شما نمی دانید. 31) و یاد داد به آدم همه اسماء را و آنگاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اسماء اینان را بیان کن اگر شما در دعوی خود صادقید. 32) گفتند منزهی تو، ما نمی دانیم جز آنچه تو خود به ما تعلیم فرمودی، توئی دانا و حکیم. 33) فرمود ای آدم آنها را آگاه ساز به حقایق این اسماء، چون آگاه ساخت، خدا فرمود: اکنون دانستید که من بر غیب آسمانها و زمین دانا و بر آنچه آشکار و پنهان دارید آگاهم. 34) و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید همه سجده کردند مگر شیطان (در متن اصلی عربی، ابلیس خوانده شده است و شیطان ترجمه غلط فارسی است!) که اِبا کرد و تکبر ورزید و از فرقه کافران گردید. متن عربی 2:34 "و اذقلنا للملآئکة اسجد و الادم فسجدوآ الآ ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین." ((در ادامه همین سوره، یعنی 2:35، 2:36، 2:37 و 2:38 شخصیت اصلی شیطان که در متن فارسی با همان ترجمه درستِ واژه « شیطان» آمده است فاش می شود. 35) و گفتیم: ای آدم تو با جفت خود در بهشت جای گزین و در آنجا از هر نعمت که بخواهید برخوردار شوید ولی نزدیک به این درخت نشوید (یعنی درخت حیات و معرفت نیک و بد در وسط باغ بهشت) که از ستمگران خواهید بود. 36) پس به لغزش افکند آنها را شیطان ("... فازلهما الشیطان...")، از آن درخت خوردند و بیرون آورد عصیان آنان را از آن مقام و گفتیم: فرود آیید که برخی از شما برخی را دشمنید و شما را در زمین قرارگاه است تا روز مرگ. 37) پس آموخت آدم از خدای خود کلماتی که موجب پذیرفتن توبه او گردید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است. 38) گفتیم همه از بهشت فرود آیید تا آنگاه که از جانب من راهنمائی برای شما آید و هر کس پیروی او کند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهد گشت. پس در این سه-چهار سوره دیدیم که شیطان آن است که موجب لغزش آدم و حوا گردید.)) خوب، دیدیم که فرشتگان از این که خدا آدم را آفرید که از خون است و موجب به فساد می شود تعجب کردند ولی به هر حال، به جز ابلیس، به پیش حضرت آدم سجده کردند. ابلیس، فرمان خدا را اطاعت نمی کند و به عنوان »استکبر« و »الکافرین« (2:34 و 38:71) و به قول معروف »اِبا ورزید« یعنی نافرمانی کرد، در می آید (2:34، 15:31 و 20:116). بعد از این مباحث نام ابلیس حذف شده و بجای آن از واژه »الشیطان« (26:95 و 34:20) استفاده می شود که در اینجا هم واژه »ابلیس« دوباره به غلط »شیطان« ترجمه شده است. و حتی »من الجن« () معرفی می گردد. معمولاً متخصصین و پژوهشگران علوم دینی اسلام به این سه سوره توجه خاصی دارند: 7:12، 17:61 و 17:61. در 7:12 آمده است: "خدا فرمود: چه چیز تو را مانع از سجده ی آدم شد که چون امر کردم نافرمانی کردی؟ گفت: من از او بهترم، که مرا از آتش آفریدی و او را از خاک." این، یکی از مهمترین قسمتها ایست که متخصصین درآن طبیعت ابلیس را مورد بحث قرار می دهند، و مسئله آن است که که ابلیس در اینجا نشان می دهد که خود، طبیعت خدا را بیشتر از او می داند، و این مسئله گناه اصلی ابلیس بشمار می آید. طبیعتی را که در توضیحات سوره های 7:12 و 17:61 از ابلیس مشاهده می کنیم در سوره 18:50 به تکامل می رسد: " ای رسول یاد آور وقتی را که به فرشتگان فرمان دادیم که بر آدم همه سجده کنید و آنها تمام سر به سجده فرود آوردند جز شیطان (که در متن عربی باز هم ابلیس است) که از جنس جن بود (لا ابلیس کان من الجن) بدین جهت از طاعت خدای سر پیچید." پس جمعاً در این مباحث اینجا خداوند بوده که تصمیم خود را از تعالی بودن عوض کرده و به آفرینش حضرت آدم (خلیفه ای جدید بر زمین) می پردازد. و این مسئله باعث تعجب فرشتگان می شود. اما رحمت به این خداوند، که زندگی آسمانی را مانند ابلیس به زندگی زمینی ترجیح نداد. – و گر نه انسان آفریده نمی شد. ابلیس با واژه یونانی diabolos (یعنی شکایت کننده) که گاهی با lucifer (یعنی نور آورنده) هم تشبیه می شود یکی است. بالاخه مسئله این است که ادیان قبل از اسلام، از جمله دین مانوی، بودا و مسیحیت می خواستند خلقت فقط در آسمان و در برابر خداوند وجود داشته باشد و از گناه جسمی زمینی دور باشند و جهان را ترک کنند. اما با ادغام ادیان یونانی در مسیحیت و بعد ها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
فهرست
عنوان
مقدمه کتاب
سابقه خلقت جن، ابلیس، شیطان
شبهؤهای ابلیس و پاسخ آنها
نظر اشاعره و معتزله درباره مهلت دادن به ابلیس
ابلیس به پنج دلیل مستوجب لعنت گردید
کار و حرفههای ابلیس-شیطان
واژه لغوی شیطان(satan)
شیطان در آیات و روایات قرآنی
کمنگاههای شیطان
نزدیکترین حالت شیطان به بنده
ماجرای مؤذنی که با نگاه کردن به نامحرم کافر شد
مکانهای حضور شیطان
بهترن دام شیطان
لطیفه کوتاه درباره شیطان
عنوان
استاد شیطان
خوراک شیطان
گفتگوی پیغمبر با شیطان
شیطان زدگی
چرا از شیطان رجیم به خدا پناه میبریم
دو دسته از پیروان شیطان
مبارزه با وسوسههای شیطان و نفس اماره
تفاوت شیطان و ابلیس
شیطان پرستان چه کسانی هستند؟
مراسم نیایش شیطان پوستان
شیطان در مذاهب بودائی
شیطان در دین زرتشت
شیطان در دین مسیحیت
پاسخ شیطان به پیروان خود در قیامت
شیطان در ضربالمثلها
عنوان
شیطان در ادبیات
جنگ آدم و شیطان
منابع مأخذ
مقدمه
انسان موجودی مختار است و برای دسیابی به سعادت و رستگاری و کمال خود در دنیا و آخرت همواره در معرض اعمال اراده و انتخاب تصمیمگیری است و او در راه زندگی خویش و در گزینش کارها و نیازهای خود در لحظههای عمر خوبیش مواجه با وسوسههای شیاطین جن است، هر گاه آدمی بتواند با اراده قوی مملو از ایمان این خواستهها و امیال را که توسط شیطان به دایره ذهن او هجوم میآورند قبل از اینکه منجر به عمل شوند تزکیه و تصفیه نماید و از بین آنها، آن را که مطابق عقل و شرع است انجام دهد و از آنه موافق عقل و شرع نیست خودداری کند به صراط مستقیم که رستگاری سعاد ابدی است راه یابد انسان همواره در گزنش و انتخاب خود، دو راه بیشتر ندارد یکی راه شیطان و گمراهی است و دیگری راه کمال و صراط مستقیم، و تمام تلاش شیطان آن است که بر سر راه مستقیم بنشیند و بعنوان یک رهزن ماهر نگذارد کسی این صراط را طی کند. راه شیطان در حقیقت نقطه مقابل صراط مستقی به خدا پرستی منتهی میشود و چون حضرت آدم نشانه انسانیت است، عداوت شیطان هم نسبت به او بدین خاطر است حضرت آدم نشانه انسانیت است نه آنکه عداوت شخص با او داننسته باشد در پایان خدای بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که به این حقیر توفیق و عنایتی ارزانی داشتند که بتوانم گام کوچکی در راه خدمت به جامعه بردارم و