لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
فرق شیطان و ابلیس:
بر اساس آیات قرآن کریم، ابلیس یکی از جنیان بوده که بر اثر کثرت عبادت، جزء ملائک قرار گرفت اما بعد از خلقت آدم، چون دستور خداوند را عصیان کرد و بر آدم سجده نکرد، از درگاه الاهی رانده شد. اما شیطان به هر موجود طغیانگر و مخالفی گویند خواه از انسان ها باشد یا از جن و یا از حیوانات. و ابلیس را از آن جهت شیطان می نامند که طغیان نموده و دستور الاهی را مخالفت کرد. پس شیطان اسمی عام است، که شامل ابلیس و غیر او می شود.
یا ایها الذین آمنوا لاتتبعوا خطوات الشیطانای کسانی که ایمان آورده اید پای در جای پای شیطان مگذارید.«با گامهای شیطان»
برای هر انسان آرمان طلبی که در زندگی هدفی را در پیش دارد، آشنایی با مشکلات و موانع مسیر، یکی از ضروری ترین مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین برای شیعه ای که طریق سعادت و رستگاری را با رهبری و استعانت از مولایش امام عصر(ع) می پیماید، چنین شناختی لازم به نظر میرسد.
یکی از مهمترین موانع طریق صلاح و هدایت شیطان است. لذا شیطان شناسی از وظایف اساسی شیعه بوده و در منابع اسلامی به تفضیل به آن پرداخته شده است. از نظر اسلام این نکته مهمی است که فرد دشمن آشکار خود یعنی شیطان را به حد کافی شناخته و راههای مبارزه با آن را بیاموزد و به کار گیرد تا سرانجام با استعانت از ولی معصوم زمان و توکل بر خداوند موانع را پشت سر گذاشته و به فلاح و رستگاری دست یابد.لذا در این مقاله کوتاه موضوع شیطان شناسی را در دو مبحث جداگانه مورد بررسی قرار داده ایم در بخش اول به یاری خداوند واژه شناسی و نیز سیری در آیات و روایات مرتبط با شیطان ارائه شده و در بخش دوم به جنبه های کاربردی مسئله پرداخته و شیطان را در حوزه زندگی روزمره انسانها مورد بحث قرار می دهیم.در همین جا از دوستان عزیز تقاضا می کنیم چنانچه به مطلب ناگفته یا تذکر لازمی برخوردند با ارائه مطالب خود در اصلاح و تکمیل بحث بکوشند.برخی از واژه هایی که در مبحث شیطان شناسی کاربرد دارند عبارتند از:شیطان، ابلیس، خناس، وسواس، خطوات.در کتاب شریف قاموس قرآن تالیف سید علی اکبر قریشی شرح جالبی در زمینه هریک از این واژه ها نگاشته شده است از جمله:شیطان:به معنی متمرد و دور شده است این کلمه به صورت مفرد هفتاد بار و به صورت جمع هجده بار در قرآن آمده است. به عقیده برخی از لغت شناسان شیطان از «شطن» به معنی «دور شدن» و به عقیده گروهی دیگر از «شاط» به معنی «هلاک شده و شدت غضب گرفته شده» است. مولف محترم معتقد است که شیطان به معنی روح شریر و دورمانده از رحمت خدا «وصف» است نه «اسم».ابلیس:مراد از این کلمه در قرآن مجید، موجودی است زنده، با شعور، مکلف، نامرئی، فریبکار... که از امر خدا سرپیچی کرد و رانده شد و مستحق عذاب و لعن گردید. اهل لغت راجع به این که این واژه عربی و قابل صرف شدن است یا خیر، اختلاف نظر دارند. این کلمه یازده بار در قرآن بکار رفته است.ریشه لغوی ابلیس، بلس، ابلاس به معنی یأس و نا امیدی می باشد. راغب گوید ابلاس اندوهی است که از شدت سختی ناشی می شود و نیز احتمال داده اند بواسطه مأیوس شدن از رحمت خدا به شیطان، ابلیس هم گفته اند.خناس:از ریشه خنس به معنی کنار رفتن، واپس ماندن، پنهان شدن آمده و شیطان را به این جهت خناس می گویند که هنگام یاد خدا کنار می رود و پنهان می گردد. در قرآن کریم -در آیه قل اعوذ برب الناس، من شر الوسواس الخناس- خناس به معنی بسیار نهان و صفتی برای وسوسه آمده است.وسواس:وسوسه به معنی حدیث نفس و کلامی که در باطن گفته می شود خواه از شیطان خواه از خود انسان می باشد از مجمع نقل شده وسوسه با صدای آهسته به سوی چیزی خواندن است وسوسه افکار باطلی که منشاء کار حرام بوده و گاه از طرف جن و شیاطین و گاه از جانب مردم به افراد القاء می شود و فقط در صورت پناه بردن به خدا از شر آن می توان مصون ماند.خطوات:جمع خطوه به معنی فاصله میان دوپا هنگام راه رفتن و خطوه به معنی «یکدفعه گام برداشتن» است. تابع شدن به خطوات شیطان پیروی از او و پا گذاشتن در جای پای اوست و مراد تبعیت از وساوس و دغدغه های او می باشد. این واژه در قرآن کریم پنج بار تکرار شده است.شیطان کیست و از چه جنسی می باشد؟بنابر روایات نام اصلی شیطان «حارث» یا «عزازیل» بوده است و چون از رحمت خدا نا امید شد به او «ابلیس» گفتند و همانطور که در قرآن کریم نیز آمده شیطان از نوع جن بوده است. (او از جن بود و فرمان پروردگارش را نافرمانی نمود) سوره کهف،آیه ۵۰چرا خداوند چنین موجود اغواگری را آفرید و به او اجازه داد بندگانش را گمراه سازد؟خداوند ابلیس را نیز همچون دیگر مخلوقات مختار خود از روی لطف آفرید و به او اجازه داد از نعمت حیات بهره مند شده و در مسیر تکامل و تعالی قرار گیرد. لیکن او از اختیار خود استفاده نادرست نموده و آن را در جهت طغیان و نافرمانی از دستورات خداوند به کار گرفت و در این صفت با بسیاری از انسانها مانند فرعون و هامون و بنی امیه و... مشابهت پیدا کرد.در منابع اسلامی راجع به زندگی ابلیس چنین آمده که او سالیان دراز در صف ملائکه و همراه با آنان مشغول عبادت خدا بوده و مقامات بالایی را نیز کسب کرده بود لیکن سرانجام روزی نوبت به امتحان رسید، در کتاب قاموس قرآن از سوره اعراف نقل می کند که خداوند فرمود:ای بشر ما شما را اندازه گرفته و صورت دادیم. سپس به ملائکه گفتیم به آدم سجده کنید. ملائکه سجده کردند مگر ابلیس که از ساجدان نبود. خداوند پرسید: ای ابلیس چه مانع شد تو را که سجده نکردی گفت من از او بهترم که مرا از آتش مخصوص آفریده ای ولی او را از گل مخصوص.خداوند فرمود: از آنجا فرو شو تو را نرسد که در اینجا بزرگی کنی برون شو که تو از حقیران هستی. گفت: مرا تا روزی که از تو زنده می شوند مهلت بده. فرمود: تو از مهلت داده شدگانی. او گفت: پروردگارا در قبال این که مرا به فساد انداختی برای کمین آنها در راه راست تو خواهم نشست سپس از جلو و پشت سرشان و از راست و چپ بسوی آنها خواهم آمد طوری که بیشتر آنها را بنده شکرگزار نخواهی یافت.این نکته نیز در روایات آمده که خداوند از این جهت ملائکه را به سجده آدم امر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
شیطان و ابلیس در قرآن و جایگاه آنها در پیشگاه خدا
ممکن است که در قرآن مسائل مختلف، چندین بار و بصورت تکراری آمده اند و خواننده از این بی ترتیبی گیج می شود و مخصوصاً در مورد ابلیس و شیطان .ابلیس نه دفعه در نه سوره مختلف با این نام ذکر می شود. ولی در هفت سوره زیر که درباره زمان بعد از آفرینش آدم است، قضایا کم یا بیش مانند یکدیگر گزارش شده اند. این هفت سوره به این قرار هستند: 2:34 – 7:11 – 15:31 – 17:61 – 18:50 – 20:116 – و 38:74. سوره 30-34 :2 (یعنی سوره البقره، آیه 30 تا 34) به این قرار است: 30) بیاد آر وقتی که پروردگار فرشتگان را فرمود: من در زمین خلیفه خواهم گماشت، گفتند: آیا کسانی خواهی گماشت که فساد کنند و خونها بریزند و ما خود تسبیح و تقدیس می کنیم. خداوند (یعنی الله) فرمود: من چیزی از اسرار خلقت بشر می دانم که شما نمی دانید. 31) و یاد داد به آدم همه اسماء را و آنگاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اسماء اینان را بیان کن اگر شما در دعوی خود صادقید. 32) گفتند منزهی تو، ما نمی دانیم جز آنچه تو خود به ما تعلیم فرمودی، توئی دانا و حکیم. 33) فرمود ای آدم آنها را آگاه ساز به حقایق این اسماء، چون آگاه ساخت، خدا فرمود: اکنون دانستید که من بر غیب آسمانها و زمین دانا و بر آنچه آشکار و پنهان دارید آگاهم. 34) و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید همه سجده کردند مگر شیطان (در متن اصلی عربی، ابلیس خوانده شده است و شیطان ترجمه غلط فارسی است!) که اِبا کرد و تکبر ورزید و از فرقه کافران گردید. متن عربی 2:34 "و اذقلنا للملآئکة اسجد و الادم فسجدوآ الآ ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین." ((در ادامه همین سوره، یعنی 2:35، 2:36، 2:37 و 2:38 شخصیت اصلی شیطان که در متن فارسی با همان ترجمه درستِ واژه « شیطان» آمده است فاش می شود. 35) و گفتیم: ای آدم تو با جفت خود در بهشت جای گزین و در آنجا از هر نعمت که بخواهید برخوردار شوید ولی نزدیک به این درخت نشوید (یعنی درخت حیات و معرفت نیک و بد در وسط باغ بهشت) که از ستمگران خواهید بود. 36) پس به لغزش افکند آنها را شیطان ("... فازلهما الشیطان...")، از آن درخت خوردند و بیرون آورد عصیان آنان را از آن مقام و گفتیم: فرود آیید که برخی از شما برخی را دشمنید و شما را در زمین قرارگاه است تا روز مرگ. 37) پس آموخت آدم از خدای خود کلماتی که موجب پذیرفتن توبه او گردید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است. 38) گفتیم همه از بهشت فرود آیید تا آنگاه که از جانب من راهنمائی برای شما آید و هر کس پیروی او کند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهد گشت. پس در این سه-چهار سوره دیدیم که شیطان آن است که موجب لغزش آدم و حوا گردید.)) خوب، دیدیم که فرشتگان از این که خدا آدم را آفرید که از خون است و موجب به فساد می شود تعجب کردند ولی به هر حال، به جز ابلیس، به پیش حضرت آدم سجده کردند. ابلیس، فرمان خدا را اطاعت نمی کند و به عنوان »استکبر« و »الکافرین« (2:34 و 38:71) و به قول معروف »اِبا ورزید« یعنی نافرمانی کرد، در می آید (2:34، 15:31 و 20:116). بعد از این مباحث نام ابلیس حذف شده و بجای آن از واژه »الشیطان« (26:95 و 34:20) استفاده می شود که در اینجا هم واژه »ابلیس« دوباره به غلط »شیطان« ترجمه شده است. و حتی »من الجن« () معرفی می گردد. معمولاً متخصصین و پژوهشگران علوم دینی اسلام به این سه سوره توجه خاصی دارند: 7:12، 17:61 و 17:61. در 7:12 آمده است: "خدا فرمود: چه چیز تو را مانع از سجده ی آدم شد که چون امر کردم نافرمانی کردی؟ گفت: من از او بهترم، که مرا از آتش آفریدی و او را از خاک." این، یکی از مهمترین قسمتها ایست که متخصصین درآن طبیعت ابلیس را مورد بحث قرار می دهند، و مسئله آن است که که ابلیس در اینجا نشان می دهد که خود، طبیعت خدا را بیشتر از او می داند، و این مسئله گناه اصلی ابلیس بشمار می آید. طبیعتی را که در توضیحات سوره های 7:12 و 17:61 از ابلیس مشاهده می کنیم در سوره 18:50 به تکامل می رسد: " ای رسول یاد آور وقتی را که به فرشتگان فرمان دادیم که بر آدم همه سجده کنید و آنها تمام سر به سجده فرود آوردند جز شیطان (که در متن عربی باز هم ابلیس است) که از جنس جن بود (لا ابلیس کان من الجن) بدین جهت از طاعت خدای سر پیچید." پس جمعاً در این مباحث اینجا خداوند بوده که تصمیم خود را از تعالی بودن عوض کرده و به آفرینش حضرت آدم (خلیفه ای جدید بر زمین) می پردازد. و این مسئله باعث تعجب فرشتگان می شود. اما رحمت به این خداوند، که زندگی آسمانی را مانند ابلیس به زندگی زمینی ترجیح نداد. – و گر نه انسان آفریده نمی شد. ابلیس با واژه یونانی diabolos (یعنی شکایت کننده) که گاهی با lucifer (یعنی نور آورنده) هم تشبیه می شود یکی است. بالاخه مسئله این است که ادیان قبل از اسلام، از جمله دین مانوی، بودا و مسیحیت می خواستند خلقت فقط در آسمان و در برابر خداوند وجود داشته باشد و از گناه جسمی زمینی دور باشند و جهان را ترک کنند. اما با ادغام ادیان یونانی در مسیحیت و بعد ها