لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
فمینیسم از شعار تا واقعیت
محمدمهدى بهداروند
مقدمه
رویکرد اساسى مخالفان انقلاب اسلامى از فاز مبارزه سیاسى به مبارزه فرهنگى، تابع قواعد و منطق رفتارى، سیاسى و امنیتى مختص به خود مىباشد. بىشک به بنبست رسیدن انواع اقدامات در تقابل با انقلاب، تثبیت پایههاى نظام، ماهیت دینى و فرهنگى نظام و همچنین با توجه به اینکه محیط فرهنگى جامعه، احتمالاً عمیقترین، پردامنهترین و بلندمدتترین تأثیر را بر رفتار اکثر اعضاى جامعه مىگذارد، مخالفان را ناگزیر به این رویکرد نموده است.
انواع تهدیدات فرهنگى
تهدیدات فرهنگى دشمن به دو گرایش یا بخش تقسیم مىشوند:
1- بخشى همانند ابتذال اخلاقى، ماهواره، قالبهاى نوشتارى و ... جنبه صورى و ظاهرى دارند و عمدتاً به صورت تظاهرات ضد اخلاقى و فرهنگى ظهور مىنمایند.
2- بخش دیگر همانند تردیدفکنى در مبانى دینى و ارزشى، تخطئه آئین و سنت دینى، لیبرالیزه کردن دین و ... جنبه محتوایى و فکرى دارد. از آنجایى که این نوع تهدید دیریاب، نامحسوس و پیچیده و مخرب مىباشد، ضرورت و اولویت بیشترى براى بررسى و مطالعه پیدا مىکنند. بنابراین، شناخت جریانات رایج فکرى و مکاتب علمى و فلسفى غرب و تأثیر آنها بر فرهنگ خودى از نقطه نظر بررسى تهدیدات فرهنگى یک ضرورت اجتنابناپذیر امنیتى محسوب مىگردد.
بر اساس چنین ضرورتى طرح سلسله مباحثى تحت عنوان «مسئلهشناسى فرهنگى» بایستى در دستور فعالیتهاى فرهنگى و اطلاعرسانى قرار گیرد. هدف از بررسى مسائلى نظیر: «تساهل دینى»، «پلورالیسیم دینى»، «سکولاریسم»، «تهاجم از طریق ترجمه»، «همگرایى تئورىهاى جدید جهانى»، «بررسى
جریانات روشنفکرى»، و ... صرفاً در باب مفهومشناسى نیست، بلکه غرض این است که پایگاهها و خاستگاههاى فکرى جریانهاى تهدیدکننده را مورد تحلیل و بررسى قرار داده تا تبعات و تأثیرات مخرب آن بر فرهنگ خودى، بازنمایى گردد.
در این راستا «فمینیسم» نیز، از سلسله مباحث مسئلهشناسى فرهنگى است که در این نوشتار به آن پرداخته مىشود. اما چرا زنگرایى به این مرحله افراطى رسیده است، به مرحلهاى که در کشورهاى خارجى به صورت جنبشهاى مبارزاتى در برابر ساختار اجتماعى و سیاسى انسجام یافته است و در داخل نیز هر از چندگاه، در محافل مختلف مطرح مىگردد، سؤالى است که پاسخ آن را همان طور که مقام معظم رهبرى فرمودند باید در طول تاریخ جستجو نمود و قطعاً راه حل منطقى و اسلامى براى آن وجود دارد.
تعاریف فمینیسم
فمینیسم (Feminism) در معناى لغوى، به طرفدارى از حقوق سیاسى - اجتماعى زن اطلاق مىشود. «روزالینودلمار» یکى از نظریهپردازان فمینیست مىگوید:
«دستکم مىتوان گفت فمینیست کسى است که معتقد باشد زنان به دلیل جنسیت، گرفتار تبعیض هستند و نیازهایى مشخص دارند که نادیده و ارضانشده مىماند و لازمه ارضاى این نیازها تغییر اساسى در نظام اجتماعى، اقتصادى و سیاسى است.»
پایه این عقیده در غرب نهاده شد و سپس به سایر نقاط جهان گسترش یافته است. البته امروزه داراى رهیافتهاى مختلفى است و اندیشههاى غربى آن با جهان سوم متفاوت مىباشد.
پیشینه تاریخى فمینیسم
ریشههاى فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعى سیاسى را مىتوان به اواسط قرن نوزدهم و ایجاد باشگاههاى زنان پس از انقلاب فرانسه بازگردانید. در همایش زنانه سنکافالز که در ژوئیه 1848 در آمریکا برگزار شد، اعلامیهاى صادر شد که در بند اول آن که تکمیل اعلامیه حقوق بشر فرانسه به حساب مىآید، به این مسئله توجه مىداد که تمام مردان و زنان مساوى خلق شدهاند.(1)
تقریباً در همین اوان بود که واژه فرانسوى فمینیسم(2) براى اشاره به طرفداران برابرى حق زن و مرد به کار رفت. از آن پس، افرادى چون «آگوست کنت» (1875 - 1798م) و نیز «جان استوارت میل» (1873 - 1806م) در کتاب «کنیزک کردن زنان»(3) دیدگاههاى تساوىطلبانه خود را در چارچوب تفکر اومانیسم مطرح کردند و از موقعیت زنستیزى جامعه و