لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
(
موضوع:
شاعران و نثر نویسان پارسی گوی قرن هفتم و هشتم
استاد مربوطه:
جناب آقای دکتر عباسی
اعضاءگروه:
نگین مهاجری مقدم ساغر ظهوریان
رؤیا قدردان سیما شکوه سرنوازی
طاهره سیدی سمانه طالبی زاده
منابع:
دایره المعارف ادبی. ترجمه و تألیف عبدالحسین سپدیان
تاریخ ادبیات ایران. دکتر صفا. جلدسوم. ص 344
زندگی نامه شاعران ایران. تألیف لیلا صوفی
برگی از زندگی بزرگان. فرشته کریمی. انتشارات نوید شیراز.
از سپهری تا جامی.تاریخ ادبی ایران. نیمه قرن هفتم تا آخر قرن نهم. عصراستیلای مغول و تاتار. تألیف ادوارد برون. ترجمه علی اصغر حکمت.
مقدمه
عده ای از شاعران پارسی گوی از بازماندگان دوران قبل از حمله مغول هستند و یا از کسانی که در دوره مغول می زیستند. دسته دیگر در دوران مغول در دستگاه امارتهای کوچک یا خاندانهای بزرگ زندگی می کردند و یا در خانقاههای متصوفه زیر دست مشایخ بزرگ ایران و خارج ایارن بودند.
آخرین دسته کسانی هستند که در بین حکومت ایلخانان و حمله تیمور در خدمت ملوک الطوائف ایران و نواحی مجاور بودند.
ایران در دوره مغول: در این دوهر ادبیات حیرت انگیز و بزرگی از ایرانیان بوجود آمد. جنوب ایران کمتر از ممالک شمالی و مرکزی و غربی دچار خسارت شد.
انهدام مؤسسات دینی:
هر چند به واسطه قتل عام فضلا طلاب و انهدام مدارس و مساجد و کتابخانه ها دچار اختلال و پریشانی شد ولیکن آسیب بعضی کمتر بود. مغولان بت پرست به فلسفه و حکمت توجهی نداشتند ولیکن نسبت به مدایح شعرا بی اعتنا نبودند. در این دوره مورخین در جه اول در زبان فارسی به ظهور رسیدند.
شعرا و صوفیه عصر ایلخانان:
در این دوره دو نفر از شاعران که درجه بالاتر از بقیه بودند:
جلال الدین روحی
سعدی شیرازی
بسیاری از ادبا و کسانیکه ادبیات ایران را در هند مطالعه کردند مرتبتی بالا داشتند و مقام آنها را بعد از مولوی و سعدی قرار می دهند. امیر خسرو دهلوی حسن دهلوی بدر چاچی که هر سه در هندوستان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
شاعران تفرش
1- آقا گلخنی تفرشی:
در تذکره « روز روشن » می خوانیم : گلخنی تفرش همشیره زاد شهید قمی است و ناسخ « شمع انجمن »او را گلخن بدون یای نسبت نوشته و وی از ارباب علم و فضل بود و عمر به رندی و هزل و مزاح می گذرانید و با شاه و گدا و فقرا و اغنیا گفتگو به خوش طبعی کرده و کسی از مزاحش آزرده نشدی .
2- آقا صادق تفرشی:
دنبلی در نگارستان دارا ازا و با عنوان « از قدمای معاصرین » و « فاضل کامل » یاد می کند و می نویسد او معلم رضا قلی میرزا پسر نادر شاه افشار بود. طبعی روان و ذوقی سیلم داشته و در قالب مثنوی و غزل شعر می سروده است.
3- تائب تفرشی ( قصی ) :
اسمش فخرالدین و تخلصش تائب نصر ابادی درباره اونوشته است « فخرا نام داشته ، بدهند رفته و با ملافرح ا.. مشاعره داشته گویا در آنجا فوت شد ازاین شاعر نیز ابیاتی پراکنده بر جای مانده است که گواه باریکه خیالی اوست.
4- داعی تفرشی:
مولانا میرمحمد مومن متخلص به داعی از شعرای نیمه دوم قرن 11 و نیمه اول قرن 12 هجری است واز شعرای معاصر شاه سلیمان صفوی ( 1077 – 1106 ) وشاه سلطان حسین ( 1106-1125 ) ، شاه طهماسب دوم ( 1135 –1145 ) و نادرشاه افشار ( 1148 –1160) به شمار می رود. وفات وی را در سال 1155 و در سن 90 سالگی دانسته اند اما در کتاب سفینه المحمود وفات او 1167 ذکر شده است.
5- دانش تفرشی:
صاحب حدیقه الشعرا درباره اوچنین نگاشته است : اسمش میرزا هادی و از سادات عالی در جات تفرش است. در انشا قادر و در استیفا ماهر در حکومت حاجی محمد ولی میرزا به یزدرفته به انشا و استیفا مشغول شد . بعد از عزل اجباری شاهزاده که از طهران به حکومت خود برگشت و عبدالرضا خان یا نمی شده راهش نداد و اموال اون ضبط کرده و عیالش را برهنه بیرون کرد دانش در آنجا ماند و متاهل شد .
6- دبیر تفرشی:
صاحب حدیقه الشعرا درباره او چنین آورده است : اسمش میرزا عنایت ا.... و پدرش میرزا هدایت است که از مستوفیان آقا محمد شاه قاجار بوده و خود دبیر ومنشی خوبی بوده و از این جهت دبیر تخلص نموده چند هم وزارت شاهزاده احمد علی میرزای خاقان را نمود و از خاتمه مالش اطلاعی حاصل نشده است.
7- ذره تفرشی:
در تذکره حدیقه الشعرا درباره او می خوانیم : اسمش میرزا عبدالغنی و اصلش از تفرش قم و در آذربایجان مشغول خدمت نایب السلطنه و از ملتزمین مجلس مرحوم قائم مقام بوده خالی از مراتب علم و کمال و خط و ربط هم نبوده شعر هم می گفته است.
8- رفیقی تفرشی:
از شاعران قرن 13 می باشد. هر چند زیاد در دریای شعر غوطه ور نبوده اما ابیاتی محکم از او به جای مانده و در نگارستان دارا چنین معرفی شده است. اسمش میرزا محمد علی از طبقه سادات رفیع الررجات طباطبائی تفرشی من اعمال قم است. اغلب اوقات و اکثر عمران در دارالسلطنه اصفهان به درس و بحث به سر برده است.
9- شهری تفرشی :
در تذکره نگارستان دارا درباره او چنین می خوانیم: عهدی است که در آذربایجان متوقف می باشد. شهری به کام و شربت و حلاوت کلامش در جام است. همدمی با حقوق و وفاست و پاس آشنایی دارد و سیاحت بسیار کرده و سرد و گرم روز دیده با دوستان مهربانی آرد و در هر حالت عمر به خوشدلی گذارد و صاحب دیوان است.
10- ظهیرای تفرشی:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
شاعران تفرش
1- آقا گلخنی تفرشی:
در تذکره « روز روشن » می خوانیم : گلخنی تفرش همشیره زاد شهید قمی است و ناسخ « شمع انجمن »او را گلخن بدون یای نسبت نوشته و وی از ارباب علم و فضل بود و عمر به رندی و هزل و مزاح می گذرانید و با شاه و گدا و فقرا و اغنیا گفتگو به خوش طبعی کرده و کسی از مزاحش آزرده نشدی .
2- آقا صادق تفرشی:
دنبلی در نگارستان دارا ازا و با عنوان « از قدمای معاصرین » و « فاضل کامل » یاد می کند و می نویسد او معلم رضا قلی میرزا پسر نادر شاه افشار بود. طبعی روان و ذوقی سیلم داشته و در قالب مثنوی و غزل شعر می سروده است.
3- تائب تفرشی ( قصی ) :
اسمش فخرالدین و تخلصش تائب نصر ابادی درباره اونوشته است « فخرا نام داشته ، بدهند رفته و با ملافرح ا.. مشاعره داشته گویا در آنجا فوت شد ازاین شاعر نیز ابیاتی پراکنده بر جای مانده است که گواه باریکه خیالی اوست.
4- داعی تفرشی:
مولانا میرمحمد مومن متخلص به داعی از شعرای نیمه دوم قرن 11 و نیمه اول قرن 12 هجری است واز شعرای معاصر شاه سلیمان صفوی ( 1077 – 1106 ) وشاه سلطان حسین ( 1106-1125 ) ، شاه طهماسب دوم ( 1135 –1145 ) و نادرشاه افشار ( 1148 –1160) به شمار می رود. وفات وی را در سال 1155 و در سن 90 سالگی دانسته اند اما در کتاب سفینه المحمود وفات او 1167 ذکر شده است.
5- دانش تفرشی:
صاحب حدیقه الشعرا درباره اوچنین نگاشته است : اسمش میرزا هادی و از سادات عالی در جات تفرش است. در انشا قادر و در استیفا ماهر در حکومت حاجی محمد ولی میرزا به یزدرفته به انشا و استیفا مشغول شد . بعد از عزل اجباری شاهزاده که از طهران به حکومت خود برگشت و عبدالرضا خان یا نمی شده راهش نداد و اموال اون ضبط کرده و عیالش را برهنه بیرون کرد دانش در آنجا ماند و متاهل شد .
6- دبیر تفرشی:
صاحب حدیقه الشعرا درباره او چنین آورده است : اسمش میرزا عنایت ا.... و پدرش میرزا هدایت است که از مستوفیان آقا محمد شاه قاجار بوده و خود دبیر ومنشی خوبی بوده و از این جهت دبیر تخلص نموده چند هم وزارت شاهزاده احمد علی میرزای خاقان را نمود و از خاتمه مالش اطلاعی حاصل نشده است.
7- ذره تفرشی:
در تذکره حدیقه الشعرا درباره او می خوانیم : اسمش میرزا عبدالغنی و اصلش از تفرش قم و در آذربایجان مشغول خدمت نایب السلطنه و از ملتزمین مجلس مرحوم قائم مقام بوده خالی از مراتب علم و کمال و خط و ربط هم نبوده شعر هم می گفته است.
8- رفیقی تفرشی:
از شاعران قرن 13 می باشد. هر چند زیاد در دریای شعر غوطه ور نبوده اما ابیاتی محکم از او به جای مانده و در نگارستان دارا چنین معرفی شده است. اسمش میرزا محمد علی از طبقه سادات رفیع الررجات طباطبائی تفرشی من اعمال قم است. اغلب اوقات و اکثر عمران در دارالسلطنه اصفهان به درس و بحث به سر برده است.
9- شهری تفرشی :
در تذکره نگارستان دارا درباره او چنین می خوانیم: عهدی است که در آذربایجان متوقف می باشد. شهری به کام و شربت و حلاوت کلامش در جام است. همدمی با حقوق و وفاست و پاس آشنایی دارد و سیاحت بسیار کرده و سرد و گرم روز دیده با دوستان مهربانی آرد و در هر حالت عمر به خوشدلی گذارد و صاحب دیوان است.
10- ظهیرای تفرشی:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
شاعران تفرش
1- آقا گلخنی تفرشی:
در تذکره « روز روشن » می خوانیم : گلخنی تفرش همشیره زاد شهید قمی است و ناسخ « شمع انجمن »او را گلخن بدون یای نسبت نوشته و وی از ارباب علم و فضل بود و عمر به رندی و هزل و مزاح می گذرانید و با شاه و گدا و فقرا و اغنیا گفتگو به خوش طبعی کرده و کسی از مزاحش آزرده نشدی .
2- آقا صادق تفرشی:
دنبلی در نگارستان دارا ازا و با عنوان « از قدمای معاصرین » و « فاضل کامل » یاد می کند و می نویسد او معلم رضا قلی میرزا پسر نادر شاه افشار بود. طبعی روان و ذوقی سیلم داشته و در قالب مثنوی و غزل شعر می سروده است.
3- تائب تفرشی ( قصی ) :
اسمش فخرالدین و تخلصش تائب نصر ابادی درباره اونوشته است « فخرا نام داشته ، بدهند رفته و با ملافرح ا.. مشاعره داشته گویا در آنجا فوت شد ازاین شاعر نیز ابیاتی پراکنده بر جای مانده است که گواه باریکه خیالی اوست.
4- داعی تفرشی:
مولانا میرمحمد مومن متخلص به داعی از شعرای نیمه دوم قرن 11 و نیمه اول قرن 12 هجری است واز شعرای معاصر شاه سلیمان صفوی ( 1077 – 1106 ) وشاه سلطان حسین ( 1106-1125 ) ، شاه طهماسب دوم ( 1135 –1145 ) و نادرشاه افشار ( 1148 –1160) به شمار می رود. وفات وی را در سال 1155 و در سن 90 سالگی دانسته اند اما در کتاب سفینه المحمود وفات او 1167 ذکر شده است.
5- دانش تفرشی:
صاحب حدیقه الشعرا درباره اوچنین نگاشته است : اسمش میرزا هادی و از سادات عالی در جات تفرش است. در انشا قادر و در استیفا ماهر در حکومت حاجی محمد ولی میرزا به یزدرفته به انشا و استیفا مشغول شد . بعد از عزل اجباری شاهزاده که از طهران به حکومت خود برگشت و عبدالرضا خان یا نمی شده راهش نداد و اموال اون ضبط کرده و عیالش را برهنه بیرون کرد دانش در آنجا ماند و متاهل شد .
6- دبیر تفرشی:
صاحب حدیقه الشعرا درباره او چنین آورده است : اسمش میرزا عنایت ا.... و پدرش میرزا هدایت است که از مستوفیان آقا محمد شاه قاجار بوده و خود دبیر ومنشی خوبی بوده و از این جهت دبیر تخلص نموده چند هم وزارت شاهزاده احمد علی میرزای خاقان را نمود و از خاتمه مالش اطلاعی حاصل نشده است.
7- ذره تفرشی:
در تذکره حدیقه الشعرا درباره او می خوانیم : اسمش میرزا عبدالغنی و اصلش از تفرش قم و در آذربایجان مشغول خدمت نایب السلطنه و از ملتزمین مجلس مرحوم قائم مقام بوده خالی از مراتب علم و کمال و خط و ربط هم نبوده شعر هم می گفته است.
8- رفیقی تفرشی:
از شاعران قرن 13 می باشد. هر چند زیاد در دریای شعر غوطه ور نبوده اما ابیاتی محکم از او به جای مانده و در نگارستان دارا چنین معرفی شده است. اسمش میرزا محمد علی از طبقه سادات رفیع الررجات طباطبائی تفرشی من اعمال قم است. اغلب اوقات و اکثر عمران در دارالسلطنه اصفهان به درس و بحث به سر برده است.
9- شهری تفرشی :
در تذکره نگارستان دارا درباره او چنین می خوانیم: عهدی است که در آذربایجان متوقف می باشد. شهری به کام و شربت و حلاوت کلامش در جام است. همدمی با حقوق و وفاست و پاس آشنایی دارد و سیاحت بسیار کرده و سرد و گرم روز دیده با دوستان مهربانی آرد و در هر حالت عمر به خوشدلی گذارد و صاحب دیوان است.
10- ظهیرای تفرشی:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
زندگینامه شاعران
فردوسی :
منصور بن حسن ملقب به ابوالقاسم فردوسی در حدود سال 329 یا 330 در قریه « باژ» از ناحیه طابران طوس بدنیا آمد. خانواده او دهقان بودند و نظامی عروضی او را از دهاقین طوس دانسته است آنها خاندانی صاحب مکنت و ثروت بودند هر چند که در اثر نظم شاهنامه و گذران عمر در این راه فردوسی ثروت خود را از دست داد و در پیری بی چیز شد. او مردی وطن پرست و در میهن پرستی استوار بود و توانست تاریخ نیاکان خود را جاوید سازد.
در باب کیفیت تحصیلات و معلومات وی اطلاع صریح و درستی نداریم ولی این نکته محقق است که در ادب فارسی و عربی تبحر داشته است. او از داستانها و افسانه ها و تاریخ ایران اطلاع و یا به دانستن آن شوق و علاقه داشت به طوریکه بدون مشوق و محرک، خود به کاری عظیم که همان تدوین شاهنامه بود دست زد. از قدیمی ترین داستانهای فردوسی می توان به داستان بیژن و منیژه یا بیژن و کرازان اشاره کرد. تاریخ شروع شاهنامه را حدود سال 370 و 371 هجری ذکر نموده اند.
فردوسی پس از تنظیم شاهنامه از امرای نزدیک دوران خود کسی را لایق آن نمی دانست که اثر عظیم و جاویدان خود را بدو تقدیم کند و همواره در پی بزرگی می گشت که سزاوار آن اثر بدیع باشد و سرانجام محمود غزنوی بزرگترین پادشاه عصر
خود را شایسته تر یافت. این امر در 65 تا 66 سالگی شاعر در سال 349 یا 395 اتفاق افتاد.
در این روزگار فقر و تهیدستی او به نهایت رسیده بود و وی برای رفع تنگدستی و هم برای اینکه شاهنامه خود را از دستبرد مصون نگه دارد آن را به محمود غزنوی هدیه کرد.
بهر حال فردوسی پس از ختم شاهنامه آن را از طوس به غزنین برد تا به سلطان محمود تقدیم کند اما بر خلاف انتظار خود مورد توجه و محبت غزنوی قرار نگرفت.
شاهنامه در هفت مجلد و شصت هزار بیت بود. سرانجام بین فردوسی و محود غزنوی اختلاف افتاد و علت آن هم تعصبات مذهبی – نژادی – ملی بود که فردوسی مردی شیعه مذهب و ایرانی بود و از طرف دیگر در نتیجه سعایت مخالفان ابوالعباس فضل بن احمد ونیز خست ذاتی محمود بود که وی قصد قتل فردوسی را نمود. فردوسی از ترس جان از غزنین گریخت و از مازندران به خراسان بازگشت.
به این ترتیب زندگی وی در نهایت تنگدستی و ناامیدی در 80 سالگی حدود سالهای 410 و 411 پایان یافت. پس از مرگ وی از تدفین فردوسی در قبرستان مسلمانان طابران جلوگیری کردند و او را در درون دروازه طابران که همان باغ امروزی فردوسی است دفن کردند.
فردوسی پسری داشت که در سن 37 سالگی در 65 سالگی شاعر بدرود حیات گفت
و از او دختری نیز به یادگار ماند. فردوسی مردی شیعه مذهب بود و در مدح حضرت علی (ع) نیز ابیاتی را سروده و در عقاید خود ثابت قدم و موحد بود. به آیین زردشت میل و علاقه ای نداشت و بسیار ستایش خالق را می کرد.
در اثر خود، شاهنامه، هر جا مناسب می دید به موعظه و نصیحت و ارئه طریق می پرداخت. وی یکی از بزرگترین شعرا و حماسه سرایان ایرانی است.
موضوع شاهنامه تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت آن به دست عربهاست و این دوره ممتد تاریخی به 50 پادشاهی تقسیم می شود که از حیث طول زمان و تفصیل یا اختصار مطالب با یکدیگر متفاوتند. یونسکو سال 1990 را سال فردوسی اعلام کرده بود.
نظامی گنجوی :
حکیم جمال الدین ابو محمد الیاس بن یوسف نظامی گنجوی از استادان بزرگ سخن و از ارکان شعر فارسی است. او در گنجه نزدیک به سال 530 هجری بدنیا آمد و همه عمر خود را در آنجا گذراند و تنها یک بار سفر کوتاهی به دعوت قزل ارسلان به یکی از بلاد نزدیک گنجه کرد و در مجلس پادشاه با نهایت اکرام پذیرفته شد. تاریخ وفات او به درستی معلوم نیست و اقوال مختلف در این باره وجود دارد که همه آنها دور از صحت بنظر می رسد و بنابر بعضی قرائن وی تا چند سال اول قرن هفتم در قید حیات بود. از شاعران معاصرش تنها با خاقانی ارتباط داشته است.
مدفن نظامی در گنجه تا اواسط عهد قاجاری باقی بود و بعد از آن رو به ویرانی نهاد تا باز بوسیله دولت محلی جمهوری آذربایجان مرمت شد.
نظامی غیر از دیوانی که عدد ابیات آن را به بیست هزار بیت نوشته اند و اکنون فقط مقداری از آن در دست است. پنج مثنوی مشهور به نام پنج گنج دارد که آنها را خمسه نظامی گویند.
مثنوی اول مخزن الاسرار است که حدود سال 570 هجری، اندکی پیش از چهل سالگی شاعر ساخته شده است. مثنوی دوم منظومه خسرو و شیرین است که در سال 576 هجری پایان یافت. مثنوی سوم منظومه لیلی و مجنون است که در سال 584 هجری ساخته و در سال 588 به پایان رسیده است.
مثنوی چهارم بهرام نامه یا هفت پیکر یا هفت گنبد است که شاعر آن را به سال 593 هجری ساخته است.
مثنوی پنجم اسکندرنامه است و شامل دو قسمت می باشد که نظامی قسمت اول را شرف نامه و دومین قسمت را اقبال نامه نامیده است و در سال 607 آخرین تجدید نظر آن صورت پذیرفته است.
نظامی از شاعرانی است که بی شک باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم دانست وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توفیق یافت