لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
آغاز سلطنت فتحعلی شاه
نام اصلی فتحعلی شاه بابا خان بود ولی به هنگام تاجگذاری نام فتحعلی را که نام نیای خود فتحعلی خان قاجار بود برای خود برگزید . فتحعلی شاه در سالهای اول حکومت خود ، به سرکوبی مخالفان مشغول شد . جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار که به جدا شدن سرزمینهای قفقاز از ایران انجامید در زمان این پادشاه رخ داد. میتوان گفت که روند پاره پاره شدن خاک ایران با پادشاهی او آغاز شد.
لرد کرزن میگوید : "در دوره فتحعلی شاه اوضاع قشون ایران رو به زوال گذاشت و به آخرین مرحله پستی رسید ."
و محمود در مورد دوره سلطنت فتحعلی شاه می نویسد : " دریاهای های شمالی و جنوبی ایران که یک وقتی وسیله امنیت و حفاظت ایران بود ، در این زمان اسباب ضعف و وسیله خطرناکی برای این کشور شده است . چنانچه در بحر خزر ، فرمانروایان مسکو و در خلیج فارس بریتانیای کبیر ، اسباب مزاحمت شده و صادرات و واردات نیز به دست روس و انگلیس افتاده است . "
ولیعهد او پسرش عباس میرزا بود که در جنگها از خود دلاوری نشان داد. او و مشاورش قائم مقام فراهانی سعی کردند به اصلاحاتی خصوصا در نیروهای نظامی بپردازند اما این اقدامات کافی نبود. عباس میرزا پیش از رسیدن به سلطنت درگذشت. پس از مرگ عباس میرزا پسرش محمد میرزا ولیعهد شد که پس از مرگ فتحعلی شاه با نام محمد شاه برتخت نشست.
فتحعلی شاه پس از به قدرت رسیدن با نزدیک شدن به علمای شیعه و مجتهدین تلاش زیادی کرد تا پایههای مشروعیت قدرت نوپای قاجار را در میان مجتهدینی که هنوز در آرزوی دوران صفوی بودند محکم کند و تا حدود زیادی نیز موفق بود. وی توانست در جنگهای ایران و روس از حمایت علما در ترغیب مردم به جهاد بهره مند گردد.
حمله سپاه ایران به افغانستان وتصرف قندهار
در قرون گذشته حملاتی از طریق پنجاب و افغانستان به هندوستان صورت گرفته بود و در قرون اخیر نادر شاه افشار و احمد خان درانی به این کشور یورش برده بودند . در سال 1177(1799 میلادی) ، لرد ولسلی فرمانروای انگلیسی هند با تیپوسلطان حاکم میسور نبرد کرد ودر این نبرد حاکم میسور کشته شد و میسور بدست انگلیسی ها افتاد . محمود میگوید :"راجه های هند که از تجاوزات انگلیس به ستوه آمده بودند از زمان شاه (پادشاه افغانستان) درخواست می کردند که به هندوستان حمله کند و حاضر بودند هزینه سپاهیانش را نیز بپردازند . " از اینرو زمان شاه پادشاه افغانستان به منظور گسترش سرحدات به هندوستان حمله کرد .با پیشروی زمان شاه تا لاهور ، انگلیسی ها به وحشت افتادند و تصمیم گرفتند از ایران طلب کمک کنند . محمد و فیروز برادران زمان شاه برای جلب مساعدت فتحعلی شاه علیه زمان شاه به دولت ایران پناهنده شدند . زمان شاه سفیری نزد حاج ابراهیم خان کلانتر صدر اعظم ایران فرستاد و خواهان الحاق خراسان به افغانستان شد . این موضوع خشم شهریار ایران را بر افروخت . انگلیسیها نماینده خود به نام مهدی علی خان ملقب به بهادر جنگ را برای جلب مساعدت شاه ایران در مقابل حمله زمان شاه ، به ایران فرستادند .
این فرد ایرانی الاصل و از معروفترین رجال هند بود . واتسون (Watson مورخی انگلیسی بود که طی دوره ای در سفارت انگلیس در تهران سمت منشیگری داشت .) می گوید : "کمی پس از مراجعت فتحعلی خان از خراسان به تهران شخصی به نام مهدی علی خان از جانب حاکم بمبئی برای آمدن به دربار ایران مامور شد . مقصود عمده ماموریت او این بود که سعی نماید شاه ایران را حاضر کند که به افغانها حمله نماید چرا که در این زمان انگلیسی ها در وحشت بودند که مبادا زمان شاه به هندوستان حمله نماید ." مهدی علی خان وانمود می کرد انگلیس از حمله زمان شاه به هندوستان ، هراسی ندارد و میتواند به راحتی او را شکست دهد . مهدی علی خان در مورد سفر خود به ایران می گوید : "من به طور غیر رسم از فجایع و غارت افغانها در لاهور شرح مفصلی بیان نمودم . مخصوصا گفتم هزاران سکنه شیعه آن نواحی از ظلم و تعدی افغانها متواری شده و به ممالک کمپانی شرقی هندوستان انگلیس پناهنده شده اند . من سعی نمودم کاری کنم که پادشاه ایران هر چه زودتر وسایل حرکت محمود شاه و فیروز شاه افغان را فراهم کند . " مهدی علی خان یک کاغذ اعتبار نامه از جانب حکومت بمبئی در اختیار داشت تا برای راضی نمودن شاه قاجار ، هر تعهدی را که شاه بخواهد به او بدهد . اما خود مینویسد : "اگر چشم وزرای ایران به این اعتبارنامه افتاده بود یقین میکردند که حکومت هندوستان انگلیس میخواهد مساعدت ایران در مورد جنگ افغانها را بخرد . " اما علائم رضایت در شاه ایران پدیدار شد و مهدی علی خان که متوجه این موضوع شده بود ، از ارائه اعتبار نامه خودداری نموده در عوض کاغذ دیگری حاوی تسلیت نامه مرگ آقا محمد خان و تبریک حکومت فتحعلی خان را تسلیم شاه نمود . فتحعلی شاه با آغاز ارتباط نزدیک با انگلیسی ها ، دستور اخراج فرانسوی ها را صادر نمود و اعلام کرد : "هرجا فرانسوی ها بخواهند به خاک ایران قدم بگذارند ، آنان را توقیف و حبس خواهند کرد." شاه قشون ایرانی را برای حمله به افغانستان در اختیار محمود شاه قرارداد. زمان شاه به پشت دروازه های هند رسید . در همین زمان خبر لشکر کشی محمود شاه با قشون ایرانی به سوی افغانستان را دریافت کرد و بلافاصله به کشورش مراجعت نمود . اما قندهار به دست محمود شاه افتاده بود . میان دو برادر نزاعی در گرفت . زمانشاه شکست خورد و اسیر و از دوچشم نابینا شدووزیرش وفادار خان به دست محمود شاه کشته شد .
قرارداد 1800 میلادی
سرجان ملکم در پائیز سال1179 ( 1800 میلادی ) ، وارد بوشهر شد و سپس به تهران آمد . در ژانویه 1801 میلادی ، قرارداد سیاسی و تجاری بین دولت های ایران و انگلیس منعقد شد . با انعقاد این قرارداد ، فتحلی شاه دستور داد در تمام کشور باید با عمال دولت انگلیس همراهی شود و اجازه ورود فرانسوی ها به نواحی جنوبی ایران و بنادر خلیج فارس گرفته شود .
قتل پول اول و حمله روسها به گرجستان
چند ماه پس از امضای قرارداد 1800 میلادی ، پول اول امپراتور روسیه ، به قتل رسید و الکساندر اول پسر پول اول ، به حکومت رسید . با شروع حکومت وی ، سیاست روسیه تغییر کرد و بر مبنای دوستی با انگلیس و دشمنی با فرانسه قرار گرفت . روسیه درشهریور 1181 ( سپتامبر 1802 )به گرجستان حمله کرد و الکساندر اول اعلام نمود که گرجستان بایستی به وصیت جرج سوم پادشاه گرجی ، به روسیه الحاق گردد . محمود در این باره میگوید : " این بر خلاف میل دولت و ملت گرجستان بوده زیرا چند سال پس از این واقعه ، هنگامی که ملکه گرجستان با اولاد خود در سن پطرز بورگ حبس بود ، در حین گردش در خیابان ها دیده شد ، در حالی که آثار شمشیر روسها در سر و صورت ملکه به خوبی نمایان بود چرا که هنگام خروج از وطنش مقاومت کرده بود و این زخم ها در اثر همین مقاومت بوده است . "
حمله روسها به قفقاز
در سال1181 ( 1803 میلادی )که فتحعلی شاه در حال بر انداختن فرزندان نادر بود ، آنان را در مشهد اسیر کرده به تهران آورد و به قتل رساند و همچنین عباس میرزا (نائب السلطنه) مشغول تنبیه تراکمه بود ، خبر ورود روسها به قفقاز به گوش فتحعلی شاه رسید . این خبر وقتی رسید که روسها گرجستان را فتح نموده بودند و قصد ایروان و قراباغ را نمودند . گنجه را با کمک ارامنه بدست آورده عده زیادی از سکنه را نابود کردند . قابل ذکر است با توجه به سیاست های فتحعلیشاه و اعمال ظلم و ستم به مردم ،سکنه قفقاز علاقه ای به دربار ایران نداشتند و این فرصت مناسبی برای روسها شد تا بیگلر بیگی ایروان و دیگر خوانین قفقاز را به خود جلب کنند.
[ویرایش] جنگ سپاه ایران و روس درایروان
در سال 1183 (1804 میلادی) جنگ ایران و روس رسما اعلام شد . عباس میرزا (نائب السلطنه ) فورا با قشون خود لشکر کشی کرد و در نزدیکی ایروان با سپاه روس روبه رو گردید . بیگلر بیگی محمد خان از طایفه قاجار بود ولی با روس ها همکاری می کرد و دروازه های شهررا روی سپاه ایران بسته بود . عباس میرزا بار ها با سپاه روس نبرد کرد و چشم زخمی به اردوی کیوان شکوه وارد آمد . فتحعلی شاه تصمیم گرفت خود عازم میدان نبرد شود اما قدرت شکست روسها را نداشت لذا از انگلیسی ها درخواست کمک نمود. محمد خان بنی به عنوان نماینده شاه به انگلیس رفت . انگلیس در قبال کمک به ایران درخواست خود مبنی بر تسلط جزیره هرمز و همچنین بنادر دریای خزر و بوشهر را مطرح نمود . و فتحعلی شاه از کمک انگلیس مایوس شد.
[ویرایش] آغاز رابطه ایران و فرانسه و انعقاد عهد نامه فین کن اشتاین
ناپلئون تمایل داشت به انگلیسی ها حمله کند تا فتوحات خود را گسترش دهد اما کشور انگلیس جزیره ای بود و نیروی دریایی انگلیس قوی و مجهز بود لذا تصمیم داشت به یکی از مستعمرات انگلیس حمله کند . هندوستان مهمترین مستعمره انگلیس بود .برای راه یابی به هندوسنان بایستی روابط مثبتی با ممالک شرقی برقرار میشد و ایران برای این منظور مناسب بود . ایران دارای مرز مشترک با هند بود. لشکر ناپلئون می توانست از راه دریای مدیترانه در اسکندرون از کشتی پیاده شود و از راه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
از جمهوری تا سلطنت
شاه در اروپا چه میکند؟
در خلال نغمة جمهوری در ایران، اروپائیان و عده ای دیگر در کشورهای خارجه مانند مصر و عراق و ترکیه و غیره تصور میکردند که جنبش جمهوری خواهی در ایران طبیعی بوده و ملت ایران برای برقراری رژیم جمهوری واقعاً قیام و اقدام کرده است، لذا پاره ای از جراید در اطراف نهضت جمهوری در ایران قلمفرسائی کرده مقالات و اخبار مختلفی راجع به این نهضت انتشار می دادند.
از جمله جرایدی که در این زمینه به بحث پرداخته روزنامه «لاپره مس» منطبعة پاریس می باشد که در تاریخ 32 مارس 1924 برابر دوم حمل 1303 خورشیدی (یعنی درست مصادف با روز واقعة دوم حمل 1303 مجلس که در جلد دوم بتفصیل از آن سخن رفته است) مقالة زیر را که حاکی از خبر حالت روحی و جسمی شاه در اروپا میاشد درج کرده است:
«در جوار جنگل «بولونی» در خیابان مالاکوف، در یک عمارت مخصوصی شاه ایران که خلع شده در نهایت عزلت و انزوا زندگی میکند، خبر انقلاب ایران که یک هفته قبل به او رسید او را بشدت متألم نمود.
یک پیشخدمت بما گفت :« اینک اعلیحضرت»
ما شاهرا یکسال قبل وقتی از پاریس عبور نمود و پیش از آنکه به لندن برود دیده بودم. این دیگر آن جوان متبسم و مهربان که چشم های تیز در صورت فربه داشت نیست. امروز شاه با پیشانی چین خورده و شانه های خم شده و زهر خند غم آلود به نظر من بقدر بیست سال پیر شده است.
هر روز نزدیک ساعت ده صبح شاه به همراهی پیشخدمت خود و یک پلیس مخفی گردش مفصلی پیاده در «بوادو بولونی» یا روی «بولوار» ها میکند و یا اینکه با اتومبیل تا «اتوال» میرود و آنجا پیاده شده و در «شانزه لیزه» قدم میزند. این گردش اعصاب او را راحت کرده و غمش را تسکین میدهد.
بعدازظهر شاه تلگرافات و گزارش هائی را که از تهران میرسد مطالعه نموده بعضی چیزها یادداشت میکند و به مکاتیب متعدد که از طرفدارانش دریافت میدارد جواب میدهد؛ دید و بازدید نمیکند و در منزل خود تنها صرف نهار مینماید.
یکی از اطرافیان شاه به ما گفت:
اوضاع ایران خیلی مغشوش است و نمیتوان گفت از این مخمصه چه بیرون خواهد آمد. ولیکن اتباع با وفای جانشین داریوش هنوز نومید نشده اند ...یک حرکت ضد جمهوریت موجود است.
آیا شاه خیال دارد بطوریکه میگویند به ایران بر گردد؟
نخیر، عجالتاً شاه میخواهد ملت خود را در انتخاب سرنوشت خویش حتی در حین ضلالت آزاد بگذارد. حضور شاه در ایران ممکن است تولید انقلاب جدیدی کرده اسباب خونریزی بشود و شاه نمیخواهد این اتفاق بیفتد.
شاه ایران به حال ملت خود که دچار جنگ داخلی هستند گریه میکند. مملکت فرانسه که مأمن پادشاه مخلوع است او را پذیرفته و تسلی میدهد و شاید یک روزی بتواند یادگار شادیها و تجملات قصر تهران را از خاطر او محو نماید.
ولیکن یک خیالی نیز هست که در این اسام گرانی نه فقط به تبعه است بلکه گریبان گیر سلاطین نیز شده و آن عبارت از مسئله بودجه یومیه است. اطرافیان شاه از تأثیرات انقلاب حالیه در مورد حقوق سلطنتی نگرانند و این ملاحظه بیش از پیش بر تشویش و اضطراب شاه مخلوع افزوده است.»
فراکسیون اقلیت در دورة پنجم
دورة پنجم مجلس شورای ملی ایران یکی از ادوار بسیار مهمی است که فصل حساس و پر اهمیتی را در تاریخ مشروطیت ایران، مخصوصاً تاریخ سیاسی ایران گشوده است. دورة پنجم تقنینیه موجد یک سلسله حوادث و وقایع بسیار مهمی بوده که در سایر ادوار این اهمیت مخصوص و موقعیت خاص وجود نداشته است، زیرا ناگهان جریان تاریخ سیاسی و اجتماعی و اداری و اقتصادی و بالاخره تاریخ عمومی ایران را عوض کرده است. هزاران حوادث و اتفاقات مولود مجلس پنجم است که مهمترین وقایع و حوادث آن انقراض سلسلة کهن سال قاجاریه است. بنابراین مجلس پنجم از لحاظ اهمیت با هیچیک از ادوار تقنینیه ایران قابل مقایسه و مطابقه نیست. دستجات و فراکسیونهای این دوره هم، که بازیگر نمایشات مهمی در صحنة پارلمان و سیاست ایران بوده اند، با سایر دستجات و طبقات و فراکسیونهای ادوار دیگر قابل مقایسه نیست. یکی از این دستجات که نقش بسیار خطرناک و حساسی را ایفاء نموده فراکسیون اقلیت است.
لیدر فراکسیون اقلیت سید حسن مدرس بود که از لحاظ امتیازات و مشخصات و خصوصیات اخلاقی و سیاسی با سایر رجال سیاسی ایران نه تنها قابل مقایسه نمی باشد بلکه از بعضی جهات منحصر بفرد بوده است. مدرس دارای نفوذ سیاسی و مذهبی در بین اکثریت مردم ایران بوده و اگر چند نقطة ضعف دو او وجود نداشت صاحب چنان شخصیتی ممکن بود ایران را زیر و زبر کند. مدرس مردی حادثه طلب و