لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
ارتباط، علل، دلایل و راهکارها
نوشتار حاضر در سه بخش، تحت عناوین زیر سامان یافته است:الف) مدخل بحث
1) از دلایل انحراف در ارتباطات اجتماعی، فقدان مباحث تئوریک و عدم معرفی الگوهای مناسب و قابل تقلید از سوی نخبگان فکری، فرهنگی، حوزوی و دانشگاهی است. این مقاله در یک نگاه عقلی به تعلیل ارتباطات بین دو جنس مخالف پرداخته و با تقسیم مجموعه عوامل به دو دسته «علت» و «دلیل» نکاتی را در رابطه با هر یک به بحث گذاشته است. در انتها نیز برای پیشگیری از خطرات فراراه و چاره جویی مشکلات و دردهای موجود، نکاتی مطرح گردیده است.2) مجموعه ارتباطات دختران و پسران را می توان در یک دسته بندی دقیق و منطقی، به دو قسم هویت نوعی و صنفی تقسیم نمود:2-1 ) هویت نوعی و صنفی: هویت هر فرد در یک مبنا به سطح هویت شخصی، فکری و روحی قابل تقسیم است و در مبنای دیگر به دو سطح هویت فردی و جمعی تقسیم می شود (1). در این مقاله هویت به دو سطح نوعی و صنفی تقسیم می شود.منظور از هویت انسانی(نوعی) آن خصوصیاتی است که دختر و پسر را به عنوان انسان در بر می گیرد و از سایر حیوانات و موجودات متمایز می کند. اما در هویت صنفی (جنسی) به دنبال بیان ممیزات دختران از پسران هستیم.2-2) زن و مرد در هویت انسانی (نوعی) مشترک اند. وجه ممیز انسان از حیوانات و موجودات دیگر نیز عقل است(2). از نتایج اشتراک دختر و پسر در هویت انسانی آن است که عقلانیت، علم، آگاهی، خلاقیت و نوآوری برای زن و مرد ممکن است. و در این حوزه ها می توانند با هم رقابت کنند و ارتباط داشته باشند.مدعای دیگر این مقاله آن است که هویت جنسی (صنفی) دختر و پسر و زن و مرد متفاوتند. در نتیجه جسم این دو صنف با هم متفاوت است و رعایت نکاتی در شیوه پوشش و لباس برای هر دو لازم و ضروری است، نگاه آنها فرق دارد و.... بحث حجاب دختران نیز با بحث زیبایی آنها و لزوم حفظ زیبایی و عدم سوء استفاده دیگران از آنها و عدم عرضه ارزان زیبایی زنان قابل توجیه است(3).2-3) بحث ارتباط دختر و پسر با ارتباط زن و مرد از جهت منطقی، موارد و مصداقها رابطه عام و خاص مطلق دارد.2-4) مراد از دختر و پسر، ارتباطات دختر و پسر در مقابل والدین و ... یا دختر و پسر خردسال در مقابل هم نیست، بلکه اولا در بحث ارتباط دختر و پسر، جوهره و گلوگاه بحث به هویت جنسی و حوزه افتراقات دختر و پسر باز می گردد و نه هویت انسانی و اشتراکات. ثانیا آنچه در روابط دختر و پسر مسئله ساز و بحرانآفرین است، روابط آنها حین و پس از بلوغ و عصر مجردی و قبل از تاهل و ازدواج است. (نوجوانی و جوانی)2-5) تقسیم هویت به انسانی و جنسی اعتباری است. اگرچه نگارنده معتقد است در حیطه هویت انسانی تعامل و ترابط، بلامانع است اما رعایت حدود و قیودی برای اینکه این ارتباطات از آفتها و آسیبها مصون بماند، ضرورت دارد.ب) علل و دلایل روابط دختر و پسرهر پدیده از سه منظر قابل توجه و بررسی است؛ مقام توصیف، مقام تعلیل و مقام تجویز و توصیه. رابطه دختر و پسر نیز از هر سه منظر یادشده قابل بررسی و مطالعه است. در مقام توصیف میتوان از وضعیت موجود روابط دختر و پسر توصیفات فراوان ارائه داد، که این روابط گاه حتی به صورت نامطلوب وجود دارد.در مقام تعلیل باید چرایی ارتباط دختر و پسرمورد مداقه قرار گیرد. تا بر اساس آن ببینیم که در مقام تجویز چه باید کرد. در این قسمت عوامل موثر بر ارتباط دختر و پسر تعلیل می گردد.مجموعا عواملی که به عنوان «متغیر مستقل» می توانند بر مسئله ارتباط دختر و پسر به عنوان «متغیر وابسطه» تاثیر بگذارند به دو دسته «علت» و «دلیل» قابل تقسیم اند:1) علل روابط دختر و پسر
روابط دختر و پسر، در همه موارد متکی به علاقیت و گزینش و به عنوان گزینه مطلوب نیست ، بلکه در بسیاری از موارد علل دیگری باعث ارتباط دختران و پسران می باشد. مثلا اگر د ر خانواده و یا دانشگاه و ... با محدودیت جدی مواجه باشد ، ممکن است از خانه بگریزد و به هر بزه و جرم تن در دهد و به روابط ناسالم در باندها کشانده شوند. این گونه ارتباطات بیش از آنکه دلیل داشته باشند، علت دارند.از جمله نیازهای آدمی نیاز تعلق و محبت است اگر دختر و پسر دانشجویی با حضور در تشکل های دانشجویی دیگران او را نپذیرند و دوست نداشته باشند و این نیاز پاسخ مناسب نیابد (خلا عاطفی را هم به این مورد اضافه کنیم ) ممکن است به جنس مخالف پناه ببرد و از این طریق حتی اگر ناصواب باشد پاسخ بگیرد. اینجاست که این ارتباط روابط دختر و پسر بیشتر علت دارد تا دلیل ، و اینجاست که در آسیب شناسی روابط دختر و پسر حتما باید به این نکته که این ارتباطات از کجا منشا گرفته و خاستگاه آن کجاست و در صورتی که به عللی (مثلا خلاء محبت در خانواده، به رسمیت شناخته نشدن در خانواده، اذیت شدن در کنکور، فقر اقتصادی، سخت گیری پدر و مادر، عقده های روانی ایجاد شده در مدارس، خلاء ارایه الگوی مناسب، کم کاری مشاوران تربیتی و روان شناختی آموزش و پرورش و وزارت علوم، برخوردهای متحجرانه و ناپخته نیروهای مذهبی و ...) دختران به پسران و پسران به ارتباط با دختران پناه می آورند آن علل ریشه یابی شده و رفع شود. در غیر این صورت، تا علت هست معلول نیز وجود خواهد داشت. 2) دلایل روابط دختر و پسر دلایلی همچون تحصیل و دادو ستد های علمی ، نیاز به طرح پرسش و پاسخ ، کمک گرفتن جزوات و منابع درسی ، جهات شغلی و فعالیت های مادی ، همکار شدن دختر و پسر و ... باعث می شود که نتوان به طور کلی به عدم ارتباط کاری و سازمانی یا تحصیل زن و مرد و دختر و پسر حکم داد. البته این مدعا به معنای وجود هر گونه ارتباط لجام گسیخته در محل تحصیل ، دانشگاه و محیط کار نیست. ارتباط دختر و پسر در همه حوزه هاو مصادیقی که به هویت انسانی بر می گردد ، در جهان امروز یک ضرورت است و در دفاع از آن می توان اقامه دلیل نمود. ارتباطی که با آفت زدایی و آسیب شناسی لازم ، حدود و ثغور آن از کارتحصیلی ، به صورت قانونی و حقوق ، مدون و مضبوط شود.اما حداقل دلیل در ارتباط دختر و پسر و ضرورت آن ، رسیدن به نهاد خانواده از مجرای ازدواج است و این ارتباط البته مربوط به حوزه های هویت جنسی است. پس برای آسیب شناسی این روابط در حیطه های هویت جنسی، چند نکته قابل توجه اند:اول: ارتباط دختر و پسر برای ازدواج، در صورتی که شرایط ازدواج فراهم نباشد، از سویی باعث هدر رفتن انرژی دو فرد و مانع تحقق آرمان های بلند یک جوان می شود و از سوی دیگر مساله ساز بوده و ممکن است پس از پاسخ منفی یک طرف برای ازدواج، طرف دیگر دچار بحران روحی و فکری شود.دوم: گر چه ازدواج امری لازم و ضروری است، اما به طی شدن مراحل عادی، شفاف و روشن ( نه ارتباطات مخفیانه و پنهانی) نیاز دارد، در غیر این صورت گاهی دختر و پسر فقط در دامی که از سوی دیگری پهن گردیده می افتد. و ارتباط با جنس مخالف، جز استرس و نگرانی و خطر، چیزی برای او
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
آموزش تعاون. مشکلات و راهکارها
حمدالله رستمی ۱۳۸۳/۰۱/۰۱
امید است با فراهم کردن زمینه دسترسی به مباحث و یافته های آموزشی وآشنایی علاقمندان ، دانشجویان به خصوص تعاونگران خستگی ناپذیر چشم اندازجدیدی را بر افق فرداهای سازنده بگشایم.
? از منظر آسیبشناسانه در حال حاضر شرکتها و اتحادیههای تعاونی با مشکلات و چالشهای عدیدهای همچون عدم مشارکت اعضاء، پایینبودن سطح کارایی مدیران، فقدان نظارت اعضا و بازرسان، پایینبودن سطح بهرهوری، کیفیت نامناسب محصولات و ارائه خدمات ، عدم همدلی بین مدیران ، بازرسان ، اعضاو .....دست به گریبان هستند .
مدیران تعاونیها عموماً فاقد دانش و مهارتهای مدیریتی نو میباشند، بازرسان به وظایف نظارتی خود به نحو احسن عمل
نمینمایند، اعضا از نقش و جایگاه خود آگاهی لازم را ندارند، مجامع عمومی به صورتی بسیار بی رونق برگزار می گردد . قیمت تمام شده محصولات تعاونی بالاتر از بخش خصوصی است، کارکنان فاقد مهارتهای لازم برای بهرمندی از روشهای نوین تولید
می باشند ، تعاونی ها در فروش محصولات تولیدی با مشکلات فراوانی مواجه هستند و ..... اینها واقعیتهایی است که در درون تعاونی ها قابل مشاهده است و آمار تعاونی های راکد و غیر فعال نیزگویای این مطلب میباشد.
رفع مشکلات تعاونی ها نیازمند مجموعه اقدامات هماهنگ و سنجیدهای است که آموزش نیروی انسانی از مهمترین این اقدامات است. آموزش ارزانترین و کاراترین ابزاری است که پاسخگوی بسیاری از نارسائیها میباشد. اصولاً نهضت تعاون بدون آموزش تحقق نمییابد، یا اینکه به تدریج ویژگی تعاونیبودن خود را از دست خواهد داد. اندیشمندان تعاون معتقدند تعاونیها با آموزش متولد میشوند، با آموزش شکل میگیرند و با آموزش موفق میشوند. قانون و مقررات عامل موفقیت تعاونیها نیست بلکه معجزه آموزش میتواند هر تحول سازندهای را به ارمغان بیاورد.
هر چند آمار مربوط به عملکرد آموزش تعاونی گویای تلاش گسترده همکاران در سطح ادارات کل و ادارات شهرستانها در زمینه آموزش نیروی انسانی بخش تعاون میباشد، اما وجود همزمان نارسائیهای فوقالذکر وفعالیتهای مناسب آموزشی این حدس را مطرح مینماید که احتمالاً به اثربخشی و کارایی آموزشها به میزان توسعه کمی آن توجه نشده است و پرداختن بیش از حد به آمارها و کمیگرایی فرصت لازم را برای بررسی میزان تاثیرگذاری آموزشها و بهبود کیفیت تعاونیها باقی نگذاشته است.
از آنجائیکه آموزش با روح و روان افراد سروکار دارد . شایسته است این امر به افراد دارای صلاحیت و مهارتهای برجسته در امور آموزشی سپرده شود . اجرای برنامههای آموزشی در قالب یک نظام آموزشی مدون و منطبق با ویژگیهای فراگیران و نیازهای سازمانی از جمله این ضرورتها است. در غیر اینصورت فعالیت آموزشی، نزد مجریان در حد انجام وظیفه اداری تنزل
مینماید و نزد فراگیران به امری اجباری ، غیر مفید و کسلکننده تبدیل میگردد.
? تعاون و آموزش
تعاون بر اساس اندیشههای بنیادی بشر همچون عدالت ، آزادی ، برابری، انصاف و جمعگرایی استوار است. اندیشههایی که ریشه در فطرت پاک انسانی و آرمان های تاریخی بشر دارد .رویکرد تعاون تحقق اندیشههای جهانی بشر در چارچوب سازمانهای اقتصادی اجتماعی و به شیوه مسالمتآمیزاست که از طریق کاربرد روشهای مشخص تعاونی مانند دموکراسی ، بی طرفی سیاسی ، نژادی و مذهبی ، توجه به جامعه و مشارکت جمعی امکانپذیر می باشد ، ازسویی تعاون در روشهای اقتصادی اهداف اجتماعی را دنبال می کند.از همین منظر تفاوت سازمانهای تعاونی با سایر بنگاههای اقتصادی قابل تعمق و بررسی می باشد چرا که :
1ـ هدف تعاونی ها بر خلاف سایر بنگاه های تجاری دستیابی به منفعت و ثروت نیست بلکه در تعاونی ها علاوه بر بهبود وضعیت زندگی و تامین نیاز اعضا ، اهداف اجتماعی همچون عدالت ، مسئولیت پذیری و همکاری گروهی نیز دنبال می شود .
2ـ سازوکارهای مورد استفاده در تعاونیها متناسب با اهداف اجتماعی تعاون است.آزادی، دموکراسی، درستکاری و مشارکت جمعی اصول و ارزشهایی هستند که در اداره امور تعاونیها به کار برده می شوند.
با تکیه براصول، اهداف و ارزشهای تعاون میتوان گفت تعاون فرهنگ و شیوه کار و زندگی است. این اصول، اهداف و ارزشهای مختص تعاون در همه جوامع بشری مورد پذیرش قرار گرفته و به صورت نهضتی جهانی درتمام کشورها علیرغم شیوهای متفاوت سیاسی و فرهنگی گسترش یافته است از اینرو اشاعه و تعمیق فرهنگ تعاون، کسب مهارتها و توانائی به کاربردن روشهای تعاونی در سطح جامعه تنها به مدد آموزش قابل تحقق میباشد.
بنیانگذاران نهضت جهانی تعاون به نقش آموزش در توسعه و پویایی سازمان های تعاون آگاهی داشته و آموزش را به عنوان یکی از اصول تعاون برای تحقق اهداف خود به خدمت گرفتند و اکنون نیز آموزش یکی از اصول 7 گانه تعاون به منظور پیشرفت تعاونی ها و آگاهی عمومی مردم نسبت به ماهیت و فوائد تعاونی به کار برده می شود .
آموزش،کارآموزی و آگاه سازی
«تعاونیها در برنامههای خود برای اعضاء، نمایندگان منتخب، مدیران وکارکنان، آموزش و کارآموزی را مد نظر قرار میدهند، بدینترتیب تعاونگران میتوانند نقش موثری در پیشرفت تعاون ایفا نموده و افراد جوان و رهبران افکار عمومی را از ماهیت و فوائد تعاونی مطلع نمایند».
? آموزش و یادگیری
آموزش فعالیتی است که به منظور ایجاد یادگیری طراحی و اجراء می شود. یادگیری، تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فراگیر است که در اثر تجربه آموزشی و در شرایط یادگیری ایجاد میشود.تغییرات حاصل از یادگیری قابل مشاهده است و می توان آن را سنجید. یعنی میزان یادگیری با استفاده از ابزارهای مناسب قابل اندازه گیری میباشد.
بنابراین هدف آموزش یادگیری است که به منظور تغییر در بینش، نگرش و رفتار فراگیران طراحی و اجراء می شود. تغییری که بر اثر آموزش و فرایند یادگیری ایجاد می شود . مثبت پایدار ، قابل مشاهده و قابل اندازه گیری است .
? یادگیری بزرگسالان
انسان از نظر یادگیری موجود بینظیری است.علت رشد و تکامل وی نیز همین ظرفیت یادگیری او میباشد. یادگیری منحصر به سن خاصی نیست، بلکه همه افراد برای ادامه حیات، هماهنگی و سازش با محیط در حال تغییر خویش، پیوسته مطالب و مهارتهای جدیدی را فرا می گیرند . این یافته علمی با آموزه های مذهبی ما نیز سازگار می باشد.
« چنین گفت پیغمبر راستگوی – زگهواره تا گور دانش بجوی »
ازسوی دیگر یادگیری صرفاً به معنی افزایش و انباشت معلومات و اطلاعات علمی نیست بلکه گسترش فکر ، مرتبط ساختن تجربیات تازه با تجربیات گذشته و سازمان دادن به فعالیتهای ذهنی میباشد.
یادگیری بزرگسالان به کمک تجارب شخصی انجام می گیرد از اینرو بهتر است در امر یادگیری از این تجربیات جهت تغییر رفتار افراد کمک گرفت . یادگیری تا حدودی نتیجه فعالیتهای فردی میباشد اما آنچه از دست معلم ساخته است و امر یادگیری را تسهیل میکند فراهمکردن عوامل و زمینهها به منظور تشویق فراگیر به یادگیری میباشد، یکی از عوامل تضعیفکننده در آموزش و یادگیری بزرگسالان، برخورد با آموزشیارانی است که میکوشند به این گروه بفهمانند به چه چیزهایی نیاز دارند. حال آنکه توجه به تجربههای بزرگسالان و واردشدن به دنیای فرهنگی و ذهنی آنها آموزشیار را قادر میسازد بین تجربیات آموختهشده و مطالب جدید پل زده و مانع از دستدادن اعتماد به نفس و تزلزل آنان گردد. به عنوان نمونه تکیه بر تجربیات قبلی فراگیران در زمینه زراعت ، آموزش شیوه های جدید زراعی را آسانتر نموده و مطالب نو خوشایندتر می گردد و جریان یادگیری را تسهیل
می نماید .
از آنجائیکه توانائیهای حسی و حرکتی در بزرگسالان به تدریج تحلیل می رود، معمولاً پس از سن 20 سالگی توانایی بینائی و شنوائی به تدریج رو به افول است، در نتیجه شاهد کاهش توانائی های فیزیکی و مشارکت آنان در امر آموزش می باشیم. بی تردید کاهش مشارکت، تاثیر منفی برجریان یادگیری میگذارد. بدین ترتیب درانتخاب روش تدریس و نحوه صحبت کردن در کلاس و استفاده از وسایل دیداری باید به این نکات توجه کرد. افراد مسن معمولاً کارها را با سرعت کمتر و دقت بیشتر انجام
می دهند . تاثیر سرعت عمل بر یادگیری موجب می شود که بزرگسالان برای یادگیری به زمان طولانی تری نیاز داشته باشند .
علاوه بر افزایش سن عوامل ناشی از فقر مانند تغذیه ناکافی ،کمبود مراقبتهای بهداشتی و پزشکی بر توانائی های فیزیکی و در نتیجه توانائی یادگیری اثر می گذارد .عوامل فوق بیشتر بر سرعت یادگیری، نه میزان یادگیری تأثیر می گذارد. ظرفیت یادگیری انسان بسیار بالاست، بر اساس نتایج تحقیقات روانشناسان در تمام طول زندگی می توان یاد گرفت .
نقش انگیزه در یادگیری بزرگسالان ـ در آموزش بزرگسالان میل به یادگیری بیش از خود یادگیری اهمیت دارد . تمایل به یادگیری ممکن است از علاقه شدید به برخی موضوعات و یا احساس نیاز به بعضی دانش ها و مهارت ها ناشی گردد. ایجاد انگیزه و علاقه به آموزش برای مهیانمودن بزرگسالان به یادگیری بسیار حائز اهمیت است.
انگیزه ترکیبی از تمایلات، نیازها، آرزوها و اهداف است که باعث برانگیختن و تولید انرژی در فرد میشود و وی را به سویی هدایت میکند. نیاز نقش اساسی در ایجاد انگیزه دارد. احساس نیاز به آموزش شاید از اصلیترین ضرورتها باشد. نیاز به آموزش به واسطه انتخاب یا تغییر شغل ،تغییر سیستم و روش های سازمانی ،به کارگیری ابزار و ماشین آلات جدید و همچنین میل انسان به توسعه دانائی ها و مهارت های فردی و اجتماعی بوجود می آید . بنابراین منشاء تشخیص نیاز ممکن است فردی یا عوامل بیرونی مانند سازمان باشد . آنچه در فرآیند تغییر نیاز واقعی به نیاز بالقوه و هدایت آن حائز اهمیت می باشد عدم دوگانگی بین نیاز های فردی و نیازهای سازمانی است. در غیر اینصورت آموزشیاران سعی می نمایند به فراگیران تفهیم کنند که به چه چیزهایی نیاز دارند . لذا لازم است بین نیازهای فردی و نیازهای گروهی و سازمانی ارتباط برقرار گردد . نیازها همیشه وجود دارند اما باید آنها را به خود فرد شناساند و راه تامین آنها را نیز به او نشان داد. در صورتیکه آموزش نیاز فرد را تامین کند،تجریه یادگیری موجب رضایت خاطر و همانند عبادت از آن لذتبخش میشود.
? برخی ویژگی های فراگیران
آموزش فعالیتی است که به منظور یادگیری برنامهریزی و اجرا میگردد و فرایندی است که به تغییر رفتار منجر میشود. تغییری که قابل مشاهده و اندازه گیری است. شامل کسب دانش، مهارت و نگرش می گردد به منظور تسلط بر شغل صورت
میگیرد.
بنابراین میتوان گفت هدف همه آموزشها ارائه دانش، کسب مهارت و ایجاد نگرش است و در آموزش بزرگسالان یادگیری باید معطوف به دستیابی نتایج کوتاه مدت باشد. حال آنکه در آموزش رسمی تاکید بر آینده است و آموزش برای اهداف بلند مدت صورت میگیرد.
در آموزش غیررسمی یادگیری باید به کار و شغل فراگیر معنا بدهد و هدف نهایی آموزش، یادگیری تسلط یاب است یعنی فراگیران پس از آموزش بتوانند کارهای محوله را به نحو شایسته انجام دهند اگر یادگیرندگان به حد تسلط نرسند نشاندهنده عدم اثر بخشی فعالیتها خواهد بود.
علاوه بر تفاوت در اهداف آموزش و یادگیری، بین ویژگیهای مخاطبان و روشهای اجرایی آموزشهای رسمی و غیر رسمی (بزرگسالان ) تفاوت های بسیاری وجود دارد که عدم توجه به این تفاوت ها اثر بخشی آموزشی را تحت تاثیر قرار میدهد.
در آموزش رسمی، آموزش وظیفه اصلی فراگیر محسوب میشود و نقش فراگیر، دانشجو یا دانشآموز بودن میباشد چرا که مسئولیتهای اجتماعی، شغل و خانوادگی به او واگذار نشده است، در حالیکه نزد فراگیر بزرگسال ، آموزش جایگاه اولویت اول را در کار و زندگی را ندارد و چنانچه آموزش مانع انجام مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی گردد به آسانی کنار گذاشته میشود لذا دقت نظر برنامهریزان و مجریان برنامه های آموزشی به این محدودیتهاضروری است.
هر چند انسان از نظر یادگیری موجود بینظیری است و ظرفیتهای یادگیری وی تقریباً نامحدود میباشد اما بر اثر گذر سن، میل به یادگیری کاهش می یابد و بزرگسال بیش از آنکه علاقمند به آموزش باشد به تجربیات و یافتههای شخصی خود اتکا میکنند؛ از طرفی، همانطور که اشاره شد کاهش توانائیهای جسمی و روانی بر سرعت یادگیری اثر می گذارد. از آنجائیکه افراد بزرگسال کارها را با وسواس، حوصله و دقت بیشتری انجام میدهند، یادگیری در بزرگسالان نیز نیازمند زمان بیشتر همراه با تمرین ،تکرار و تلاش مستمر می باشد به همین دلیل یادگیری بزرگسالان عمیق تر و پایدارتر می باشد.
ازسویی دیگر بزرگسالان به دلیل مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی، فرصت کافی برای شرکت در دوره های طولانی مدت را ندارند و علاقهمند به مباحث تئوریک نمیباشد در نتیجه شایستهتر است برنامههای آموزشی، کاربردی و کوتاه مدت باشد.
علاوه بر موارد فوق تنوع فراگیران از لحاظ سن، سواد، تحصیلات، مسئولیتهای شغلی و اجتماعی، تجربههای قبلی توانائیهای جسمی و روانی و .......به پیچیدگی و حساسیت موضوع میافزاید.
? رویکرد مناسب برای آموزش بزرگسالان
برنامههای تعلیم و تربیت بر اساس 3 رویکرد معلممدار، مدرسهمدار و رویکرد فراگیرمدار صورت میگیرد در رویکردهای مدرسه و معلممدار کلیه تصمیمات مربوط به سازماندهی و اجرا برنامه آموزشی بوسیله معلم یا مدرسه اتخاذ میگردد. آموزشهای سنتی مانند مکتبخانهها یا حوزههای علمیه در چارچوب رویکرد معلممدار صورت میگیرد، معلم ، محور برنامههای آموزشی است و کلیه اجزا برنامه آموزشی پیرامون تصمیمات و روشهای معلم تنظیم میگردد.
در آموزش رسمی عمدتاً از رویکرد مدرسهمدار استفاده میگردد. تصمیمگیری در مورد موضوعات درسی، ساختار و ارائه مطالب، روشهای تدریس و سایر اجزا برنامه آموزشی بوسیله موسسه (مدرسه) و در ایران توسط وزارت آموزش و پرورش صورت میگیرد و فراگیر و معلم با الزامات مدرسه خود را هماهنگ نماید.
در آموزش بزرگسالان رویکرد فراگیر محور مناسب ترین روش میباشد، چنین سیستمی که سیستم یادگیری باز نیز نامیده می شود دارای قابلیت انعطاف پذیری است و بر اساس ویژگیهای فراگیر منطبق می گردد در این رویکرد مدرسه و معلم نقش محوری ندارد بلکه نقش حمایتی را ایفا می نماید و سایر اجزا نظام آموزشی مانند شیوه آموزش ، وسایل و منابع آموزشی ، شیوه تدریس، ارزشیابی و ...... در عین اینکه دارای ارتباط منطقی با یکدیگر می باشند در جهت تحقق اهداف آموزشی و به مقتضای ویژگی های فراگیران تنظیم می گردند .