لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
طرح مساله:
با توجه به این که به حمد خداوند، امسال سال دوم تدریس در درس های دین و زندگی 1و2و3 دارم با این مسائل در مشکلات البته به نظر من برخورد نموده ام امیدوارم که مرا در این امور راهنمائی کنید البته قبلا بعضی از این مشکلات خودم را به سرگروه اداره منعکس نموده ام ولی پاسخی دریافت نکرده ام و راهنمائی از آنها دریافت نکردم امیدوارم در این مسائل مرا راهنمایی کنید که آیا نظری درست درباره نقد و بررسی کتب دین و زندگی داشته ام یا خیر که راهنمایی شما برای بیان درست نظرات به دانش آموزان بسیار مفید می باشد.
هدف:
با تشکر از این طرح شما همکاران گرامی و کلیه دست اندرکاران خود طرح این همایش سبب مطالعه و به فکر فرو رفتن من پیرامون بعضی از مسائل شدهاست که مشکلات را مطرح و روزنه امید برای دست یابی به جواب سوالات من بوده است که قبلا نیز مطرح شده ولی پاسخی دریافت نکردم.
پرسش و پاسخ
استفاده از کتب آموزشی نهج البلاغه یا کتب استاد مطهری و... در سر کلاس درس
استفاده از مثالهای قابل انطباق یا روز
روش گروهی و استفاده از نظرات دانش آموزان
رجوع دانش آموزان به بعضی از کتب و از جمله احکام و...
در کتاب دین و زندگی 1
درس دهم ص 75 به نظر حقیر در این درس چون صحبت از عزم است به نظر من بهتر است عکس یکی از جلوه های عزم چاپ شود عزم رفتن به نماز جمعه و یا حج و...
در کتب دین و زندگی ص 45 بیان شده« و لله الاسماء الحسنی»
به علت این که شبیه این آیه در صفحه 23 و 31 نیز بیان شده در توضیح این آیه بنویسیم که خداوند بیش از 99 نام و صفت نیکی دارد شناخت این صفات و اسماء در واقع زیر بنای اخلاق انسانی است به خاطر این که انسان خلیفه و جانشین خدا در زمین است و باید خود را به صفات و اخلاق الهی بیاراید تا بتواند به مقام جانشینی خدا نائل آید و خدا گونه باشد همچنین برای داشتن جامعه ایده ال قرآنی و خلافت و اقتدار در زمین باید جامعه را به صفات الهی بیارایم(چون به قول نگارنده یکی از مشکلات امروزی آموزش و پرورش در درس قرآن حافظ و یا قاری نیست بلکه مشکل کنونی تربیت قرآنی است که دارد رو به فراموشی سپرده می شود) مثلا انسان در زندگی اجتماعی به صلح و سلاح احتیاج دارد« والسلام» که یکی از نام های نیکوی خداست و برای خوشبختی در زندگی فردی و اجتماعی به مهربانی و گذشت نیاز دارد«الرحمن و الرحیم» که دو اسم دیگر از اسماء الهی هستند، جامعه برای رسیدن به قدرت و همبستگی و اعتماد عمومی احتیاج به ایان دارد«المومن» که از صفات خداست و برای سیادت و استقلال باید قدرت و بی نیازی را در خود تقویت کنیم«قوی و غنی» دو صفت دیگر از صفات خداست و امتیاز انسان و جامعه در نیروی ابداع و ابتکار، ظرافت در عمل و امانت است «الخالق» «الباری» «المصور» «الامین» و... بعد از دانش آموزان بخواهیم که هر کس یک سوره از قرآن را به ترتیب و بر طبق اسامی دفتر انتخاب و صفات الهی را با معنای آن استخراج نمایند.
در کتاب دین و زندگی(1)
در صفحه 80 با توجه به این که عوامل تقویت کننده عزم را برای دانش آموزان نام می بریم در شماره 2 به جای توجه به حضور در پیشگاه خداوند و فرشتگان بهتر است نوشته شود توجه دائمی به پیمان(چون بحث درس مربوط به عزم است) و دوری از غفلت، از آن جا روح عبادت تذکر است یعنی یاد خدا بودن و از غفلت خدا خارج شدن در اسلام به فرضیه و نافله زیاد توجه شده است و هر چه که موجب غلفت انسان از خدا بشود به نوعی(مکروه و حرام) شده است.1
در کتاب دین و زندگی(1)
از آن که برای نمره مستمر دانش آموزان 2 نمره جهت دفتر منظور شده است ولی گاهی دیده می شود که در قسمت اندیشه و تحقیق و یا ... جدولی و یا فضایی خالی در کتاب گذاشته شده که حتما دانش آموز در کتاب جواب دهد در غیر این صورت فضای خالی برای چیست بعد احساس می کنم دوگانگی برای دانش آموزان حاصل می شود که آیا این قسمت(جدول ها و یا نوشتن پیام ها) باید در دفتر بنویسد از آن جا که درس ما دین و زندگی است و باید از اسراف بپرهیزیم فکر می کنم چاره ای باید اندیشید.
در کتاب دین و زندگی(1)
در صفحه 18 عنوانی است به نام«معیارهای انتخاب هدفهای اصلی» که وقتی دانش آموزان متن را مطالعه می کنند فقط یک معیار و آن هم قرآن ذکر شده است پس بهتر است به جای معیارها کلمه معیار نوشته می شد و یا در متن می نوشتند کتب ارزشمندی دیگر نیز به عنوان ملاک در زندگی به کار می گیریم از جمله نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و یا ...
در کتاب دین و زندگی(1)
اگر به صفحه 71 آیه 64 که نوشته شده
«فرجعوا الی انفسهع فقالوا انکع انتع الظالمون»
در این آیه کلمه برای تاکید آمده که این تذکر را نیز مثل آیه 54 صفحه 69 باید ثبت می کرد چون به نظر من در معنی برای تاکید است.
در کتاب دین و زندگی(1)
اگر در درس 8 صفحه 52 مراجعه شود پیام آیات( از این آیات شریفه در می یابیم که) بیان شده اگر استخراج این پیام ها نیز بر عهده دانش آموزان گذاشته می شد به نظر حقیر بهتر بود.
در کتاب دین و زندگی(1)
وقتی از قرب سخن می آوریم از زیر آن این شعر نوشته شود
قرب نی بالا و پستی رفتن است قرب حق از هستی خود رستن است
سید محمد حسین طهرانی، الله شناسی، ج اول ص 214
کتاب دین و زندگی
مربوط به سال اول
قبل از شروع درس 10 مربوط به صفحه 69 که مربوط به بحث عزم است لازم است دانش آموزان با آداب عزم نیز آشنا شوند بدین گونه که:
براساس آموزه های امامام معصوم(ع) انسان پیش از آن که تصمیم به انجام کاری بگیرند و عزم خود را بزم کنند شایسته است مواردی را پیش از عزم رعایت کند که عبارتند از:
دور اندیشی: آدمی از آثار و آینده کاری که می خواهد بدان بپردازد کاملا باخبر باشد بداند آن کار به چه مقصد می انجامد و چه آثار خوب و بدی را نصیب انسان می کند چه بسیار انسان هایی که بدلیل شتابزدگی و نسنجیدن عاقبت کارها به گمراهی کشانده شدند امام علی(ع) می فرماید «اصل العزم الحزم» اساس عزم در دوراندیشی نهفته است.»
مشورت: با مشورت خرد و اندیشه دیگران را برای رسیدن به سعادت به کار گرفته ایم در این صورت کمتر گرفتار پشیمانی می شویم و می توانیم از گرفتاری پیشگیری کنیم علی(ع) می فرماید:«شاور قبل ان تعزم» پیش از گرفتن تصمیم قاطع بیندیش»
تحقیق و بررسی: شتابزدگی در تصمیم گیری نکوهیده است زیرا شیطان در آن دخالت دارد امام علی(ع) می فرماید:«فکر قبل ان تعزم»«پیش از گرفتن تصمیم قاطع بیندیش»
مواردی را پس از عزم به جهت دور بودن از آفات باید رعایت کرد که شامل:
1- توکل: مومن یقین دارد که موفقیت در کارها در گرو دل سپردن به خدا و تکیه بر دست مومن پس از تصمیم گرفتن، به خود و اسباب ظاهری مغرور در سرگرم نمی شود بلکه قلبش را به خدا می سپارد و از او یاری می خواهد قرآن کریم به پیامبر(ص) می فرماید«فاذا عزمت فتوکل علی ا... ان الله یحب التوابین»1
«چون بر کاری عزم کردی بر خدا توکل کن زیرا خدا توکل کنندگان را دوست دارد»
2- اجرا، پس از آن که انسان با دقت تصمیم به انجام کاری گرفت باید آن را انجام دهد و شایسته نیست با تردید و دودلی بی مورد عزم خود را بین ببرد باید فرصت را غنیمت بشمارد و از تاخیر بپرهیزد.
امام علی(ع) می فرماید:
«اذا عقدتم علی عزائم خیر فامضوها»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
دین و حکمت وِدایی
ابوالفضل محمودی
چکیده
از ویژگیهای دین هندو که به طور معمول پژوهشگران بدان اشاره میکنند، آمیختگی و پیوستگی دین و فلسفه در این آیین است. این امر را مىتوان به ویژه در متون اصلى این آیین که به عنوان متون «شروتی» یا «وحیانی» شهرت دارند، مشاهده کرد. «وداها» که بخش اصلی ادبیات وحیانی یا «شروتی» را تشکیل مىدهند، مهمترین متن مقدس هندو هستند که کهنترین اسناد مکتوب اقوام هندو اروپایی شمرده میشوند. در این آثار، افزون بر اندیشههای اولیة دینی هندوان، نخستین بذرهای اندیشههای فلسفی و عرفانی هندو را میتوان مشاهده کرد که البته در ادوار بعد از تحول یا تکامل برکنار نماندهاند.
این نوشتار بر آن است تا ضمن معرفی این ادبیات کهن مهمترین اندیشههای مطرح در این مجموعه را از دیدگاه هندشناسان مشهور به اختصار گزارش دهد.
واژگان کلیدی: ودا، شروتی، هنوتئیزم، مونوتئیزم، مونیزم.
در بنیاد حیات دینی و تفکر هندی متون مقدس، شروتی یا ادبیات وحیانی قرار دارد. این مجموعه، در طول شاید سه هزار سال، چنان تأثیری بر فرهنگ و اندیشة هندی بر جای نهاده که به سختی میتوان درخارج از هند نمونهای برای آن یافت. به تعبیر گِدِن، «هر نوع ارزیابی از اشکال و پیشرفتهای تفکر دینی به طور طبیعی و به ضرورت، از همینجا آغاز میشود. تحقیق و بررسی در ماهیت تصور یا تصوراتی را که مردم هند از الوهیت دارند، باید در مرحله اول از تعالیم و شواهد متون معتبر و موثق دینی اخذ کرد»f.Geden, 1987, 282- 30)) و نخستین بذرهای اندیشة فلسفی و عرفانی هندی را نیز میتوان در این آثار یافت؛ بنابراین، لازم است با جزئیات بیشتر به این آثار که در معناى عام «ودا» نامیده میشوند پرداخته، ساختار، تاریخ، و اندیشههای اصلی موجود در آن را مورد توجه قرار دهیم.
«ودا» یا «شروتی» به معنای گستردة آن، نام هیچ کتاب خاصی نیست؛ بلکه نام ادبیات دورهای خاص و طولانی است که حدود2000 سال را در برمیگیرد. واژة «ودا» به معنای «دانش»، و گویا به معنای دانش مقدس است. «شروتی» (Sruti) نیز از «شرو» (Sru) گرفته شده که معنای شنیدن دارد و ادبیات شروتی، ادبیاتی است که به اعتقاد هندوها به وسیلة خدا به فرزانگان و اهل بصیرت تعلیم یا الهام شده است؛ پس این متون هیچ گاه به وسیله انسانها تألیف نشده و فقط شنیده شده است. در اعتقاد آنها این آثار، متونی بسیار کهن تلقی میشدند، به حدی کهن که گاه این اعتقاد نیز وجود داشت که آنها آغاز زمانی ندارند یا در دورهای دور و نامعلوم در آغاز هر آفرینش پدید میآیند.
به طور عام اعتقاد بر این است که متون مقدس هندو، کهنترین اسناد مکتوب نژاد هند و اروپایی است. تخمین تاریخِ کهنترین جزء این مجموعه مشکل است و گمانههایی را نیز که در این زمینه مطرح شده نمیتوان به طور قطع اثبات کرد. ماکس مولر این تاریخ را1200 قبل از میلاد میداند، هوگ (Haug) 2400 قبل از میلاد را مطرح میکند و بال گنگادهر تیلاک (Bal gangahar tilak.)2400 را حدس میزند (Cf. Dasgupta, 1997,v.l,P,10_ 12)
چون این ادبیات ارائه دهندة دست آوردهای کلی مردم هند در جهات گوناگون و در مدتی چنین طولانی است، به ضرورت دارای ویژگیهاى متنوع است. اگر بخواهیم به طور تخمینی این ادبیات بزرگ را از نظر عمر، زبان و موضوعات تقسیم بندی کنیم، چهار بخش متفاوت در آن خواهیم یافت که عبارت اند از:
1 . سُمْهیتا (sam] (samhita به معنای آمیختن،hita یعنی قرار دادن]؛
2. براهمُنَهها (Brahmana )؛
3 . آرنًیکَهها (aranyaka = رسالههای جنگلی)؛
4 . اوپنیشادها (upanisad)؛
سمْهیتا هستة مرکزی ادبیات ودایی و آمیختهای از نظم و نثر است. سایر بخشها را میتوان تعلیقات، ضمایم، شروح و تفاسیری دانست که دربارة این هستة مرکزی و مرتبط با آن شکل گرفته است. تعبیر «ودا» در معنای محدود خود، گاه فقط به همین بخش اطلاق میشود و همین بخش است که موضوع این نوشتار را تشکیل میدهد. این بخش، خود از چهار جزء تشکیل مىشود: ریگ ودا، سامه ودا، یجور ودا و اَتَهروه ودا.
اُپینیشدها نیز به طور سنتی بخشی از براهمنهها یعنی بخش نهایی آن شمرده میشوند؛ اما به دلیل تمایز اساسی اوپنیشادها در جهات گوناگون و نیز اهمیت بسیار والاتر آنها، به طور معمول به صورت بخشی مستقل مطالعه و بررسی میشوند. به اعتقاد بسیاری، اوپنیشادها سرچشمه فلسفه و عرفان هندی است .(Cf. Hiriyanna, 1993 , 29_30)
در بخش سمهیتا، ریگ سُمهیتا واتهرْوه سمهیتا، کهنترین بخش ادبیات ودایی و از این جهت مهمترین بخشهای آن هستند و از این میان نیز از ریگ ودا، کهنتر بوده و بیشترین تأثیر را بر تفکرات بعد داشته است. سرودها یا منترههایی که در این دو بخش باقی مانده، نه محصول یک فرد هستند، نه دستاورد یک دوره؛ بلکه احتمالاً در ادوار گوناگون به وسیلة حکیمان متعدد پدید آمدهاند و احتمالاً بخشی از آنها، به ویژه در ریگ ودا، قبل از ورود آریاها به هند تألیف شده است. آنها دهان به دهان انتقال یافته و در طول زمان اضافاتی را نیز پذیرفتهاند تا سرانجام به صورت فعلی درآمدهاند .(Cf. Dasgapta,1997,14) اکنون با توجه به ساختار کلی این مجموعه و نیز به این دلیل که آنها به طور عمده برای اهداف آیینی فراهم آمدهاند نمیتوان انتظار داشت که تصویری منظم و شفاف از کلاندیشهها و عقاید موجود در آن زمان ارائه کنند. (Cf.Hiriyanna. 1993,14-15) به این مطلب، این را نیز باید افزود که این سرودها به ویژه بخش اول آن یعنی ریگ ودا به زبان سنسکریت خیلی قدیم نگاشته شده که فهم معنای دقیق آن آسان نیست (Ibid, 29-30) با این همه، تردیدی وجود ندارد که سرودهای ودایی منعکس کنندة اعتقادات مهم و جدی مردم کهن آریایی هستند؛ همان گونه که اتهرْوه وِدا منعکس کنندة افسانهها و خواستهها و امیال نیروهای غیر طبیعی و را طبیعی و حیلهها و میل انسان ابتدایی در برابر تأثیر و نفوذ نیروهای شیطانی است (Cf. Geden, 1987, 282-3).
پرستش خدا در وداها
تقریباً همه سرودهای ودایی در پرستش خدایان و خطاب به آنها سروده شده است؛ امّا با توجه به تفاوتهایی که پیشتر به آن اشاره کردیم، ارائة تفسیری واحد و روشن از پرستش ودایی امکانپذیر نیست. در وداها نام مجموعهای از خدایان مطرح شده است بدون آنکه تعداد آنها به طور کامل مشخص باشد. گاه شمارة آنها 33 ذکر شده که براساس منزلگاه آنها در سه گروه یازدهتایی طبقه بندی شدهاند: خدایان آسمان از قبیل میترا( و ورونا، خدایان فضای میانه از قبیل اینْدْرا و ماروتها، و خدایان زمین از قبیل آگنی و سوما.
وجود اسامی مشترک میان این خدایان و خدایان دیگر اقوام هند و اروپایی در ایران و یونان و غیره، نشان دهندة سوابق برخی از این خدایان است. به دلیل گذرِ دین هندو از دو مرحلة هند و اروپایی و هند و ایرانی، پانتئون ودایی، هم شامل خدایان دو مرحله ماقبل هند و هم دربرگیرندة خدایان دیگری است که تصویر آنها پس از استقرار آریاییها در هند ایجاد شد؛ از قبیل الاهة رودها یا سرسْوتی و غیره.
با این همه، کیفیت پرستش این خدایان و چگونگی اعتقاد به آنها که گاه همچون آگنی ارتباط نزدیکی نیز با پدیدههای طبیعی دارند، روشن نیست. در وداها، همه نوع گرایش را از طبیعت پرستی تا پرستش خدایان متعدد و توحید و وحدتگروی میتوان مشاهده کرد. اغلب برای حل این تعارض این اعتقاد وجود دارد که حالتهای پیشین که نشانههای هرکدام از آنها را میتوان در وداها یافت، علایم گذر از مرحلهای ابتدایی از پرستش که همان پرستش قوای طبیعی است، به صورتهای عالیتر یعنی خدایان متعدد تشخص یافته؛ هنوتئیزم ((henotheis یا پرستش خدایی برتر از میان خدایان و مونوتئیزم (monotheism) یا پرستش خدایی واحد و سرانجام، گرایش به مونیزم (monism) یا وحدت وجود است. اگر چنین نظریهای را بپذیریم، باید بگوییم که در نخستین مرحله، ارتباطی تنگاتنگ میان خدایان و نیروهای طبیعی وجود دارد یا به عبارت دیگر، آنها نمودِ نیروهای گوناگون طبیعت از قبیل طوفان و باران، رعد و آتش هستند؛ اما به تدریج از این پدیدهها تجرید شده، تا حدودی تشخص مییابند و به صورت شخصیتهای انسان گونه، امّا مجرد که بر قوای پیش گفته سلطه دارند و تشکیل دهندة ذات و اساس آنها هستند درمیآیند. در عین حال، این خدایان به طور کامل از هم مجزا و متمایز نیستند. همان گونه که نیروهای گوناگون طبیعت از قبیل طوفان و ابر و باران و غیره با هم ارتباطی تنگاتنگ دارند، خدایانی که با آنها مرتبط هستند نیز همین خصوصیات را دارایند؛ به همین دلیل، به این خدایان گوناگون اوصافی همانند یا بسیار نزدیک به هم، نسبت داده میشود؛ البته این خدایان در آثار بعدی و اسطورههای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
زرتشت
زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتی یا مَزدَیسنا و سراینده گاثاها کهنترین بخش اوستا است.
زرتشت توجه مورخین معاصر را حداقل به دو دلیل جلب کرده است: یکی مبدل شدن زرتشت به شخصیت ای افسانه ای است چنانچه در طی سال های ۳۰۰ قبل از میلاد تا ۳۰۰ بعد از میلاد اعتقادات مبنی بر اینکه او از علوم غیبیه مطلع بوده و از رسوم جادوگری آگاه، رایج شده بود. دیگر برداشت یکتاپرستانه او از خدا بوده که باعث گمانه زنی های مورخین معاصر در مورد تأثیرپذیری مسیحیت و یهودیت از تعلیمات زرتشت شده است.[۱]
بررسی زندگی زرتشت با دشواریهایی روبرو است که باعث شده مورخین در بهترین حالت زندگینامه هایی که از او نوشته شده را سست و در بدترین حالت آن را گمانه زنی محض بخوانند: یکی از این دشواری ها پاسخ به این سؤال است که چه بخشی از دین زرتشتی از دین قبیله ای که زرتشت در آن بزرگ شده آمده و چه بخشی از آن ناشی از دریافت های مذهبی و تعلیمات او میباشد؟ سؤال دشوار دیگر این است که دین زرتشتی دوره ساسانی تا چه حد دقیق تعلیمات زرتشت را حفظ کرده بود؟ سؤال دیگر اینکه، متون بدست رسیده از این آیین مانند اوستا و گاتاها، کتب نوشته شده به زبان پهلوی، و نوشته های نویسندگان یونانی، تا چه حد تصویر دقیقی از نظریات زرتشت ارایه میکنند؟[۱]
ریشه و معنای نام
در اوستا زَرَت اّشْتَرَ است. بیشتر از ده شکل برای نام زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زرهدست و زرههشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر مینامد.[۲] [۳]
از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز، معانی بسیاری برای واژه زرتشت گفتهاند.آنچه که مشخص است این است که این نام مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.البته بیشتر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند. کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمدهاست ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شدهاست.[۴]
در جزء دوم این نام اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که نام وی با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی میدهد و به همان معنی است که امروز در فارسی میباشد[۴]. در گذشته برای شتر از آن جهت که حیوان بسیار مفیدی بود ارج و منزلتی خاص قائل بودند و بر نوزادان خود نام شتر را با پسوندهای خاص بر نوزادانشان مینهادند. همچنین در نوشتههای تخت جمشید از شتر به عنوان هدیهای که به داریوش اهدا میشد نام برده شدهاست.[۵] برای نمونه فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است. گاه نیز نام خانوادگی که سپیتمه است، افزوده میشود و به صورت زرتشتر سپیتمه یاد میشود. البته این نام خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان میگویند[۶] که به معنی خاندان سفید است [۷]. نام پدر زرتشت پوروش اسپ بوده[۸] که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را میدهد[۷].
اسپیتامه نام خانوادگی زرتشت بودهاست. در بند دوی همایشت آنجا که همای مقدس همچون دوستی به زرتشت نزدیک میشود وی را محترمانه با این نام خطاب میکند. [۹]
در بین یونانیان
در زبان یونانی استرا(ástra) به معنی ستارهها و زوروس (zōrós) به معنی ضعیف نشدهاست. این کهنترین معنی نسبت داده شده در زبان یونانی است.[۱۰] دینون یونانی آنرا به «ستاینده ستاره» ترجمه کردهاست.بارتولومه جزء نخست را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کردهاست و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کردهاست. امروزه در منابع اروپایی، به پیروی از زبان یونانی، نام او زرواستر خوانده میشود.
زمان زرتشت
زمان ظهور زرتشت، با همهٔ پژوهشهای دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. درباره تاریخ زایش او دیدگاههای فراوانی وجود دارد. ارسطو و اودوکسوس و هرمی پوس نوشتهاند که زرتشت پنج هزار سال پیش از جنگ تروا میزیسته است. دیوجانس لائرتیوس نیز به روایت از هردمودروس و کسانتوس همین دیدگاه را بازگو کردهاست. روایات ایرانی، که برپایهٔ منابع پهلوی مانند بندهشن و ارداویرافنامه تکیه دارند و پس از زوال نفوذ آیین زرتشت نوشته شدهاند، زایش زرتشت را سه قرن پیش از اسکندر مقدونی میدانند.[۸] این روایت به وسیلهٔ بیرونی و مسعودی و دیگر نویسندگان ایرانی پایدار ماند و تا قرن گذشته نیز اعتبار خود را حفظ کرد. راه درست رفتن و به نتیجه رسیدن این است که گفتهها و نوشتههای دانشمندان پیش از مسیح یونان را که نزدیک به ۲۵۰۰ سال از ما جلوتر بودهاند و از زرتشت و زمان او بهتر آگاهی داشتهاند را بررسی کنیم و از روی آنها به چگونگی این راز کهن پی بریم.[۱۱]
اکزان توس
نخستین مورخ یونانی که از زرتشت نام برده و زمانش را تعیین کردهاست، اکزان توس (به انگلیسی: Xantus) یا خسانتوس لیدیایی میباشد که در قرن پنجم پیش از میلاد میزیست[۱۲] او در سدهٔ پنجم (۵۰۰-۴۵۰) پیش از میلاد مسیح میزیسته و نویسندگان دیگر از گفتههای او یاد کردهاند. دیوژن لرتیوس (به انگلیسی: Diogenes Lartius) یونانی، در سالهای نزدیک به دویست و ده (۲۱۰) پس از میلاد مسیح، پس از ذکر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
دین زرتشت
در فصول مختلف این تحقیق ، نظریات زرتشت در باره مسائل متعدد، به آن گونه که از گاتاها برمی آید، تجزیه و تحلیل شد. از این بررسی میتوان نتیجه گرفت که هدف اصلی زرتشت تربیت انسان و رشد فضائل عالی و معنوی در اوست. از نظر زرتشت فقط در جامعه انسانهای راست دین که کمک منش نیک و خرد مینوی به فضائل عالی دست یافته و سه عامل ، پندا و گفتار و کردار نیک را سرلوحه زندگی خود قرار دادند ، سعادت و شکوفایی و آرامش میتواند تحقق یابد.
تعالیم زرتشت بر اصولی کاملا عملی بنا شده و او آموزگاری است واقع بین که کمتر به مسائل و مشکلات میپردازد که در توجیه آنها باید به اوهام و ذهن گرایی متوسل شد.
در اینکه پیام ستایش آفرین برای زرتشت می باشد هیچ شکی نیست. کافی است یک نظر سطحی به گاتاها بیاندازیم تا در جهان مسلم آن را بر دیگر معتقدات و مذاهب این منطقه درک کنیم.
در بررسی پیام زرتشت در یافتیم که هدف او دارای دو جنبه فردی و اجتماعی است. از نظر فردی هدف زرتشت تربیت انسانها **** و راست دین است. کسانی که به اندیشه نیک و ضمیر پاک و آرام دست یافته و با انجام اعمال نیک به شکوفایی و پیشرفت جامعه کمک میکنند.
از نظر اجتماعی فعالیت و کوشش راست دینان حکومت خدا را میسر میسازد.
دین زرتشت به وسیله حقایق ابدی خود زنده خواهد ماند. با اعتقاد به اورمزد ایمان و پایداری در مثلث پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک قانون تسلیم نشدنی راستی و درستی، پاداش و کیفر درونی و حیات بعد، پیشرفت و ترقی جهان به سوی تکامل پیروزی نهایی نیکی بر بدی ما ظهور حکومت خدا به همکاری بشر اینها هستند پا بر جا ترین و بزرگترین واقعیت های زندگی که همیشه اعتبار خواهند داشت و اینها هستند عنصر پایداری دین زرتشت .
2- زرتشت به صراحت تاکید میکند که تنها آموزگار او خداوند است. این تصریح برای تمام محققین و پژوهشگران آشکار و روشن است. زیرا در سروده خود نیز به این مطلب اشاره شده است.
این آزادمرد راست دیندر سخت ترین لحظات نیز به جز خداوند، که او را دوست خود می نامد ، اتکا نمی کند و لحظه ای نیز از مبارزه و تشویق مردم به پیکار با ستمگران و زشت سیرتان باز نمی ایستد. او به جای ناله و ندبه و زاری ، سربلند و استوار طلب روشن ضمیری و دانش و آموزش می نماید، نه مال و جاه و زور و قدرت.
این یک درس شایسته ای است که در سراسر گاتاها تکرار می شود معرف بلندی و روح و عظمت اندیشه و بیان کننده آن است. آنچنان که ملاحظه میشود زرتشت در همه سروده ها چون یک پیرو راستی و منش نیک و پاک ظاهر میشو و پیوسته مردم را به عمل نیک و راستی دعوت میکند. جالب است که در هیچ یک از این فصول پیروی از زرتشت و حتی پیام او مطرح نمی شود آنچه اصل و هدف واقعی است سبط راستی و راست کرداری و پرهیز از ریا و دروغ و فریب است.
ترس از این است که مبدا در انجام وظیفه انسانی خود نا موفق گشته و ماموریت خداوند را در سعادتمند ساختن مردم و آموزش راه راست را به درستی انجام ندهد.
تقاضای او از اهورامزدا چنین است :
یسنا1/46 : چگونه تو را ای مزدا خوشنود توانم ساخت؟
یسنا2/46: من خواستار آن خوشبختی هستم که دوست به دوست ببخشد. بیاموز مرا در پرتو اشا از نیروی وهومن (در پرتوی قانون راستی مرا از نیروی نیک اندیشی و محبت برخوردار ساز)
یسنا3/46: ای مزدا کی بامداد آن روز نیک بختی فراز آید که مردم جهان به سوی راستی و پاکی روی آورند و رستگاری دهندگان بشر با آموزشهای بخردانه و فزاینده و دانش خود مردم را سعادتمند سازند وهومن (مظهر نیک اندیشی و محبت ) به چه کسی روی خواهد آورد. ای هستی بخش من تنها تو را به عنوان آموزگار خود بر گزیده ام .
در این سرود دو چیز جلب توجه میکند :
1- زرتشت خود را معلمی در آغاز حرکت جامعه انسانها به سوی کمال میداند نه پیامبری که تا ابد جهانیان باید گفتار او را به کار ببندند. او از خداوند تقاضای کند که به مردم سعادت وصول به نیک اندیشی و مهر و محبت عطا کند نا آموزشهای بخردانه و شکوفا سازنده آنهایی را که اهل دانش و خردند درک کرده و به سوی راستی و پاکی روی آورند.
هدف راستی و پاکی مردم است و هر دانشمند واهل معرفتی که به فروزندگان الهی و صفات کمالیه نزدیک گردد آموزگار مناسبی برای تعلیم راه درست زندگی خواهد بود. در این مرحله نیز وهومن یا اندیشه نیک و مهر و محبت است که پایه تعلیمات سعادت بخش این خردمندان قرار میگیرد.
در این سرود چون اغلب سرودهای گاتاها سخن از سعادت مردم در سایه راستی و پاکی است و وظیفه معلمین جامعه جز این نیست.
در تاریخ باستان ایران و جهان نیز از زرتشت به نام یک پیامبر یاد شده و مورد احترام قرار گرفته است.
در گاتاها زرتشت بشری است چون دیگران، گرفتاری ها و سختی ها و مشکلات زندگی او را همان گونه به درد می آورد که دیگر مردم را و او به جای اعجاز و اعمال قدرت خارق العاده چون یک انسان با فضیلت از خود عکس العمل نشان میدهد. در موقع لزوم حتی از مقابله با دشمنان پرهیز میکند و زمانی که همراهان و همدلانش زیاد میشوند با اتکا به پروردگار و اندیشه نیک و خرد پاک و قدرت راستی و راست پنداری به مبارزه با ستمگران و زورمندان زشت کار می پردازد. او در حالی که هرگز خود را از کمک و رحمت حق بی نیاز ندانسته و پیوسته از خداوند طلب مدد و راهنمایی میکند. هیچ گاه جز قدرت اراده و ایمان و شگفتی نیک پنداری و راستی و درستی، معجزه دیگری ارائه نمی نماید. اشا ، وهومن ، خشترا و آرمیثتی یا راستی ، اندیشه نیک، قدرت اراده، فروتنی و تواضع و پارسایی چهارمعجزه گراویند که بالاترین شگفتیها را درباره او و همدستان و نیک اندیشان تحقق می بخشد.
زرتشت درهات 46 به درگاه اهورا مزدا ناله برآورده از تنگدستی خود گله میکند و استطاعت کم و قدرت زیاد دشمنانش را به خداوند عرضه می دارد. شکایت میکند که او را از خانه و کاشانه اش رانده اند و به سبب خواسته کم و قلت پیروانش با دشمنان قدرت مقابله را ندارد او چون دوستی عاشق و شیفته از پروردگار طلب کمک می کند. از مزدای طلبد جوانمردانی را به یاری فرستد که پیروان دوروغ از هر سو بر او تاخته اند. کرپانها و کاوی ها مردم را به راه کژ میبرند و در جامعه فساد بر پای دارند و با کردکار زشت خود زندگی مردم را به تباه می سازند.
ولی جالب است که با این همه سختی ها و درد ها و گله و شکایت ها باز هم زرتشت به ترس و ضعف و ذلت تن در نمی دهد و چون ابرمردی پاکدل و عارفی دانشمند و روشن ضمیر از خداوند به جای ارتش و قدرت و ثروت، طلب قدرت نیک اندیشی و آموزش راستی و نظام حق میکند تا به وسیله آن ماموریتی را که از جانب خداوند یافته است به نیکی انجام داده ،مردمان را به راه حق هدایت نماید و آنها را خوشبخت و سعادتمند سازد.
او نشان میدهد که انسان های اهورائی چگونه اند و هدفشان چیست. گله و شکایت او برای محروم شدن از زر و زور نیست بلکه زبان های عبری و عربی و یونانی و لاتین که زبان ادیان توحیدی جهانند امروز بدون اشکال قابل تعبیر و تفسیراند زیرا هنوز مردم زیادی با آن سخن می گویند در حالی که زبان گاتاها حتی برای پیروان زرتشت به دلیل قدمت زیاد آن دارای پیچیدگی خاصی است.
همانگونه که می دانیم زبان گاتاها زبان شعرو اشارات و استعارات است و با زبان معمول و مرسوم به کلی متفاوت است. هرچند حتی زبان مرسوم زرتشت نیز 3000 سال است که به دست فراموشی سپرده شده است.
زرتشت در گاتاها خود را یک پیام آور و آموزگار مردم معرفی میکند.
او در یسنا 11/44 میگوید:" پروردگارا می دانم که تو مرا برای انجام این کار بزرگ به عنوان نخستین آموزگار برگزیده ای"
و در1/31 متذکر می شود" این تعالیم و سخنان شنیده نشده را به شما ای جویندگان دانش آشکار می سازد و برای کسانی که به واسطه تعالیم دروغ جهان راستی را تباه میکنند، ولی بی گمان برای آنها بهترین است که دلداده مزدا هستند "
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
اسلام دین عدل است، قانونگذار باید جوابگوی تبعیضها باشد
هیچکس نمیداند اولینبار چه کسی بحث ضرورت برابر شدن دیة زن و مرد را مطرح کرد. شاید روزی که کتابدار یک کتابخانه دختر مراجع را بعد از تجاوز کشت و حکم شد که متجاوز پس از دریافت نصف دیه مجازات شود، یا روزی که خفاش شب دختر دانشجوی پزشکی را به قتل رساند و بحث پرداخت دیه برای اعدامش مطرح شد، یا پس از اینکه قرار شد خانوادة 16 زن کشتهشده به دست سعید حنایی 98 میلیون تومان پول بدهند تا او اعدام شود.بحث برابری دیة زن و مرد در تابستان 81، پس از اعلام برابری دیة اقلیتهای مذهبی با افراد مسلمان، دوباره مطرح شد. هرچند شهربانو امانی، در اولین گام، پاسخ منفی را از زبان آیتالله شاهرودی شنید، نمایندگان مجلس به فعالیت خود ادامه دادند. آیتالله شاهرودی به نمایندة ارومیه گفته بود: «دیة زن و مرد از محکمات دین است و شیعه و سنی دربارة آن نظر موافق دارند. اما پرداخت مابهالتفاوت را حکومت میتواند قبول کند و لذا فتوای تساوی دیه معلوم نیست بر چه اساسی است.»پس از آیتالله شاهرودی، آیتالله صانعی اولین مجتهدی بود که در این مورد اظهارنظر کرد. وی با اعلام صریح اینکه «دیة زن و مرد برابر است» باب بحث گستردهای را در این مورد گشود. بهگونهای که آیتالله ناصر مکارم شیرازی در رد این نظریه اعلام کرد: «هرچند در قرآن کریم ذکری از دیة زنان به میان نیامده، ولی این مطلب در روایات اسلامیِ برگرفته از منابع اهل سنت و مجموعههای روایی اهل بیتع، به صورت گسترده مطرح شده که متجاوز از 30 روایت است.»وی به نقل از مرحوم شیخ طوسی اضافه کرد: «فقط دو نفر از اهل سنت معتقدند که دیة زن و مرد تفاوتی ندارد و هر دو دیة کامل دارند.»آیتالله مکارم شیرازی در مورد آن بخش از فلسفة دیه که به جبران خسارت مالی تعبیر شده توضیح میدهد: «با فقدان مقتول، خلأ اقتصادی در خانواده ایجاد میشود و دیه این خلأ مالی را جبران میکند.»وی به برابری بازدهی اقتصادی زن و مرد، حتی در عصر حاضر، معتقد نیست و تأکید میکند: «بازدهی مرد حتی در جوامعی که هیچ دین و مذهبی در آن وجود ندارد و مدعی تساوی زن و مرد در همة امور هستند نیز بیش از بازدهی اقتصادی زن است. »مطرح شدن این مباحث انگیزهای شد تا به دیدار آیتالله صانعی برویم. وی که بهعنوان یکی از مترقیترین روحانیون حوزة علمیة قم مطرح است، علاوه بر پاسخ به شبهات موجود در این بحث، در مورد سایر مسائل زنان نیز اظهارنظر کرد.
جناب آیتالله صانعی، چه عاملی باعث شد که بحث برابری دیة زن و مرد را( مطرح کنید؟ در مذهب شیعه، باب اجتهاد باز است و به دلیل همین پویایی، به( فرمودة امام امت، بهعنوان یک فرهنگ غنی اسلامی تلقی میشود. انسانها به دنبال این هستند که بدانند اسلام دربارة حقوق آنها چه نظری دارد.روزگاری فقهای شیعة ما مسائل محدودی را مطرح میکردند و وقتی از آنها سؤال میشد، متن روایت امام معصومع را بیان میکردند. آن زمان فروع فراوانی مورد ابتلا نبود. اما ائمه پیشبینی کردهاند که به هر حال بشریت به طرف پیشرفت میرود و لذا خود ائمه، طبق روایات و شواهد، راه باز بودن اجتهاد را پدید آوردهاند و قواعد و ضوابطی را نشان دادهاند که حوزههای علمیة شیعه و فقه بتوانند بر اساس آنها پاسخگوی مسائل روز باشند.در نتیجه این سؤال شما بازمیگردد به سؤال دربارة بیش از ده هزار مسئله و فروعی که در تاریخ فقه شیعه، روزی نبوده و روز بعد بهوجود آمده است. به عبارت سادهتر، شما میبینید امام امت در سال 42 مسائل مستحدثه را مطرح میکند. یعنی مسئلة سفر به کرة ماه، مسئلة وزن آب کر در کرة ماه، مسئلة نماز و روزة انسان مسافر در کرة ماه، مسئلة بیمه، فروش چک و سفته و سایر مسائلی که امروز مورد ابتلاست و دیروز نبوده است.پس پاسخ سؤال این است که این وضع طبیعی حوزههای علمیه و فقه و فقاهت است که مسائل باید دنبال و بررسی شود. فقط مسئلة برابری دیة زن و مرد مطرح نیست، بنده دهها مسئلة دیگر را هم در سالیان متمادی بررسی کردهام. حدود بیش از سی سال و اندی قبل، بنده در بحث درس خارج فقه در صحن مطهر حضرت معصومهس در مورد قضاوت زن نظریه دادم. آن زمان من اعلام کردم که زن هم میتواند قاضی شود تا امروز که میگوییم زن همه کار را میتواند برای خودش انتخاب کند و منع شرعی ندارد. در برخی از( مواردی که شما مطرح کردید، فقه شیعه سکوت کرده است؛ اما در مورد برابری دیة زن و مرد روایات معتبری وجود دارد که بر نابرابری دیه تأکید میکند. نظرتان دربارة این روایات چیست؟ این فرمایش شما برمیگردد به اینکه هر کجا عدهای از فقها طبق( روایتی فتوا بدهند یا همة فقها طبق روایاتی فتوا دادهاند، دیگران حق اظهارنظر نداشته باشند. این امر به انسداد باب اجتهاد بازمیگردد. درست است که روایات بوده و فقها هم فتوا دادهاند، اما باب اجتهاد