لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
با چنین نزدیکی دوریم دور
قتی مترجم کتابی که در تصور خود همواره او را در حال دویدن به سوی حقیقت می بینی اینگونه با تو سخن می گوید که: «... برای اولین بار نزدیکی را خواندم، دلم نمی خواست تمام شود و بعد از خواندنش می خواستم همه را در لذتی که برده ام سهیم کنم.»، از خود می پرسی: این چه کتابی است که اینگونه آن «پری جوینده حقیقت و عرفان» را به وجد آورده است که نمی خواهد فارسی زبانان، بی خبر از لذتی باشند که او خواهان قسمت کردن آن با دیگران است؟ به تعبیر حافظ: در پیالة این کتاب عکس رخ چه یاری را دیده است که نمی خواسته این نظاره به پایان برسد و رنج ترجمه را بر خود هموار کرده است؟ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
شادمان از حضور بازیگری توانمند در فضای فعالیت های روشنفکری، کتاب را می خری و با ولع آن را می خوانی.
کتاب تمام می شود و تأملات آغاز می شوند. از عنوان کتاب گرفته تا تحلیل های روان پزشکی که از شخصیت بیمار کتاب می توان به عمل آورد ذهن مرا محاصره می کنند.
با خودت می گویی که «حنیف قریشی» چقدر هنرمندانه شخصیت بیمار مردی را در زیر نقاب یک لفاظی روشنفکری پنهان کرده است : شخصیتی که بر این باور است که: « هیچ چیز به اندازة عشق نشاط آور نیست.» اما تمام جستجوهای او برای تجربة عشق در این خلاصه می شود که اعتراف کند: « دامن زن ها مثل پرده های تئاتر، کنجکاوی مرا تحریک می کرد و دلم می خواست بدانم زیر آنها چیست . نوعی چشم انتظاری که امکان رسیدن به آن وجود داشت. و این واسطه ای بود که بتوان به چیز دیگری رسید و این نمونه ای از افکار متعالی من بود. جهان به نظرم دامنی می آمد که می خواهم(2) آن را بالا بزنم . بعدها فکر می کردم که با هر زن می توانم به یک شروع تازه برسم.»(ص 20)
(1) از مولانا
(2) فعل « می خواهم » اگر اشتباه مترجم نباشد، با دیگر فعل ها که به صورت گذشته اند، ناسازگار است. این فعل با سرخوردگی قهرمان داستان سازگار نیست.
اکنون نیز با تمام گشاد دستی در آستانة پیری، همان جائی ست که سالیان پیش بوده است!
با خواندن این جملات عبارتی از شعر« صدای پای آب» سپهری در گوشت زنگ می زند که :
«رفتم رفتم تا زن/ تا چراغ لذت / تا سکوت خواهش/ تا شب خیس محبت رفتم/ عبور باید کرد.»
بخش اصلی سؤالاتی که به ذهن من می آمدند در واقع بازتابی از پرسش هایی بودند که بصورت واگویه های تردید آمیز در کتاب پراکنده اند. این پرسش ها نیازمند تحلیل های روان شناختی و فلسفی اند که مجال دیگری می خواهد و بهتر آن است که با نویسندة اصلی آن« حنیف قریشی» در میان گذاشته شود.
( مگر آنکه مترجم کتاب روزی بخواهند از محتوای کتاب هم دفاع کنند.)
دربارة شیوه ترجمه، و انتشار کتاب و سبک نگارش پرسش هایی هست که آنها را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1) شیوة انتشار کتاب:
(1-1) ناشر کتاب بر خلاف آنچه مرسوم است، عکس مترجم را در پشت جلد و داخل کتاب چاپ کرده اند تا از شهرت سینمای او برای فروش بیشتر رمان «نزدیکی» استفاده کنند و ذهن خریدار را به بازی بگیرند. پسندیده تر بود که عکس مؤلف کتاب را چاپ می کردند و به همان تصویر مترجم که در صفحات آغازین کتاب چاپ شده است، بسنده می شد.
(1-2) مترجم محترم حتما می داند که کلمه (Intimacy) معانی متعددی دارد. از آن میان ،
« رابطه جنسی نا مشروع » با محتوای کتاب تناسب بیشتری دارد. کلمه « نزدیکی» علاوه بر معنای غیر جنسی آن، ضرورتا در روابط جنسی نامشروع اتفاق نمی افتد. ( با توجه به محدودیت فضای فرهنگی کشور، که مترجم را مجبور به انتخاب این معادل کرده است، بهتر بود که در یادداشت خود به این موضوع اشاره می کرد.)
2) محتوای یادداشت مترجم :
(1_2) یادداشت کوتاه خانم کریمی، این تصور را بر می انگیزد که گویی مترجم خود را در کشاکش و فراز و فرودهای کتاب جستجو می کند و چنان تحت تأثیر قرار گرفته است که در عبارتی کوتاه و نامنسجم قصد کرده است« بیانیه ای فلسفی» بنویسد که به گوشه ای از آن اشاره می کنیم:
شاید مترجم توجه نکرده اند که اضطراب (دلهره) در ادبیات اگزیستاسیالیستی بر دو نوع است :
اضطراب گناه:
احساسی که ناشی از ارتکاب گناه، روح یا وجدان یک انسان بیدار یا معتقد به یک مرام را می آزارد.
اضطراب (دلهره) وجودی:
(احساسی که ناشی از درک بی معنایی انسان در هستی است.)
به نظر می رسد که دلهره های شخصیت اصلی« نزدیکی» از نوع اول است. هر چند رگههایی از نوع دیگر اضطراب ، نیز در داستان انعکاس یافته است. اما خانم کریمی تمایل داشته اند که تنها موضوع انتخاب گری در فلسفه اگزیستانسیالیسم را مورد توجه قرار دهند و این حکایت از ضرورت تعمق بیشتر ایشان در این وادی می کند.
شاهد اضطراب گناه بودن«جی» آن است که قهرمان داستان در حسرت « نینا» بودن است و او نتوانسته است جهان فراتر و آن سوی دامن زنان را جستجو کند و هنوز بعد از این همه آشفتگیها در فکر آن است که در آپارتمان « ویکتور » آزادیهای جدیدی را بیابد و می گوید:« ما رستوران ها و میخانه های دلخواه مان را پیدا می کنیم.» (ص 11)
(2-2) باید از مترجم محترم پرسید: آرزوی شاعرانه « کاش وقتی اولین بار دستش را روی شانه ام گذاشت، گریخته بودم...» در ابتدای متنی که با دشوارترین سؤالات فلسفی شروع می شود، چه معنایی دارد؟ آیا احساس عاطفی آکنده از حسرت تجره هاست که بر روان مترجم سایه انداخته است؟غافل از آن که:
می گریزم تا رگم جنبان بود کی فرار از خویشتن آسان بود
(3_2) در عبارت « آیا همانی هستیم که می خواستیم باشیم؟ یا کسی که جامعه ، والد وسنت آن را خواسته و نقش داده اند؟» به نظر می رسد که باید « والدین» آورده می شد. مگر اینکه مقصود خاصی در پی آن بوده است که والد به تنهایی آمده است.
(4_2) منظور از « پالایش جسم» در این عبارت زیر چیست؟
« با پالایش روح و جسم بر مشکلاتش غلبه کند...»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
با چنین نزدیکی دوریم دور
قتی مترجم کتابی که در تصور خود همواره او را در حال دویدن به سوی حقیقت می بینی اینگونه با تو سخن می گوید که: «... برای اولین بار نزدیکی را خواندم، دلم نمی خواست تمام شود و بعد از خواندنش می خواستم همه را در لذتی که برده ام سهیم کنم.»، از خود می پرسی: این چه کتابی است که اینگونه آن «پری جوینده حقیقت و عرفان» را به وجد آورده است که نمی خواهد فارسی زبانان، بی خبر از لذتی باشند که او خواهان قسمت کردن آن با دیگران است؟ به تعبیر حافظ: در پیالة این کتاب عکس رخ چه یاری را دیده است که نمی خواسته این نظاره به پایان برسد و رنج ترجمه را بر خود هموار کرده است؟ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
شادمان از حضور بازیگری توانمند در فضای فعالیت های روشنفکری، کتاب را می خری و با ولع آن را می خوانی.
کتاب تمام می شود و تأملات آغاز می شوند. از عنوان کتاب گرفته تا تحلیل های روان پزشکی که از شخصیت بیمار کتاب می توان به عمل آورد ذهن مرا محاصره می کنند.
با خودت می گویی که «حنیف قریشی» چقدر هنرمندانه شخصیت بیمار مردی را در زیر نقاب یک لفاظی روشنفکری پنهان کرده است : شخصیتی که بر این باور است که: « هیچ چیز به اندازة عشق نشاط آور نیست.» اما تمام جستجوهای او برای تجربة عشق در این خلاصه می شود که اعتراف کند: « دامن زن ها مثل پرده های تئاتر، کنجکاوی مرا تحریک می کرد و دلم می خواست بدانم زیر آنها چیست . نوعی چشم انتظاری که امکان رسیدن به آن وجود داشت. و این واسطه ای بود که بتوان به چیز دیگری رسید و این نمونه ای از افکار متعالی من بود. جهان به نظرم دامنی می آمد که می خواهم(2) آن را بالا بزنم . بعدها فکر می کردم که با هر زن می توانم به یک شروع تازه برسم.»(ص 20)
(1) از مولانا
(2) فعل « می خواهم » اگر اشتباه مترجم نباشد، با دیگر فعل ها که به صورت گذشته اند، ناسازگار است. این فعل با سرخوردگی قهرمان داستان سازگار نیست.
اکنون نیز با تمام گشاد دستی در آستانة پیری، همان جائی ست که سالیان پیش بوده است!
با خواندن این جملات عبارتی از شعر« صدای پای آب» سپهری در گوشت زنگ می زند که :
«رفتم رفتم تا زن/ تا چراغ لذت / تا سکوت خواهش/ تا شب خیس محبت رفتم/ عبور باید کرد.»
بخش اصلی سؤالاتی که به ذهن من می آمدند در واقع بازتابی از پرسش هایی بودند که بصورت واگویه های تردید آمیز در کتاب پراکنده اند. این پرسش ها نیازمند تحلیل های روان شناختی و فلسفی اند که مجال دیگری می خواهد و بهتر آن است که با نویسندة اصلی آن« حنیف قریشی» در میان گذاشته شود.
( مگر آنکه مترجم کتاب روزی بخواهند از محتوای کتاب هم دفاع کنند.)
دربارة شیوه ترجمه، و انتشار کتاب و سبک نگارش پرسش هایی هست که آنها را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1) شیوة انتشار کتاب:
(1-1) ناشر کتاب بر خلاف آنچه مرسوم است، عکس مترجم را در پشت جلد و داخل کتاب چاپ کرده اند تا از شهرت سینمای او برای فروش بیشتر رمان «نزدیکی» استفاده کنند و ذهن خریدار را به بازی بگیرند. پسندیده تر بود که عکس مؤلف کتاب را چاپ می کردند و به همان تصویر مترجم که در صفحات آغازین کتاب چاپ شده است، بسنده می شد.
(1-2) مترجم محترم حتما می داند که کلمه (Intimacy) معانی متعددی دارد. از آن میان ،
« رابطه جنسی نا مشروع » با محتوای کتاب تناسب بیشتری دارد. کلمه « نزدیکی» علاوه بر معنای غیر جنسی آن، ضرورتا در روابط جنسی نامشروع اتفاق نمی افتد. ( با توجه به محدودیت فضای فرهنگی کشور، که مترجم را مجبور به انتخاب این معادل کرده است، بهتر بود که در یادداشت خود به این موضوع اشاره می کرد.)
2) محتوای یادداشت مترجم :
(1_2) یادداشت کوتاه خانم کریمی، این تصور را بر می انگیزد که گویی مترجم خود را در کشاکش و فراز و فرودهای کتاب جستجو می کند و چنان تحت تأثیر قرار گرفته است که در عبارتی کوتاه و نامنسجم قصد کرده است« بیانیه ای فلسفی» بنویسد که به گوشه ای از آن اشاره می کنیم:
شاید مترجم توجه نکرده اند که اضطراب (دلهره) در ادبیات اگزیستاسیالیستی بر دو نوع است :
اضطراب گناه:
احساسی که ناشی از ارتکاب گناه، روح یا وجدان یک انسان بیدار یا معتقد به یک مرام را می آزارد.
اضطراب (دلهره) وجودی:
(احساسی که ناشی از درک بی معنایی انسان در هستی است.)
به نظر می رسد که دلهره های شخصیت اصلی« نزدیکی» از نوع اول است. هر چند رگههایی از نوع دیگر اضطراب ، نیز در داستان انعکاس یافته است. اما خانم کریمی تمایل داشته اند که تنها موضوع انتخاب گری در فلسفه اگزیستانسیالیسم را مورد توجه قرار دهند و این حکایت از ضرورت تعمق بیشتر ایشان در این وادی می کند.
شاهد اضطراب گناه بودن«جی» آن است که قهرمان داستان در حسرت « نینا» بودن است و او نتوانسته است جهان فراتر و آن سوی دامن زنان را جستجو کند و هنوز بعد از این همه آشفتگیها در فکر آن است که در آپارتمان « ویکتور » آزادیهای جدیدی را بیابد و می گوید:« ما رستوران ها و میخانه های دلخواه مان را پیدا می کنیم.» (ص 11)
(2-2) باید از مترجم محترم پرسید: آرزوی شاعرانه « کاش وقتی اولین بار دستش را روی شانه ام گذاشت، گریخته بودم...» در ابتدای متنی که با دشوارترین سؤالات فلسفی شروع می شود، چه معنایی دارد؟ آیا احساس عاطفی آکنده از حسرت تجره هاست که بر روان مترجم سایه انداخته است؟غافل از آن که:
می گریزم تا رگم جنبان بود کی فرار از خویشتن آسان بود
(3_2) در عبارت « آیا همانی هستیم که می خواستیم باشیم؟ یا کسی که جامعه ، والد وسنت آن را خواسته و نقش داده اند؟» به نظر می رسد که باید « والدین» آورده می شد. مگر اینکه مقصود خاصی در پی آن بوده است که والد به تنهایی آمده است.
(4_2) منظور از « پالایش جسم» در این عبارت زیر چیست؟
« با پالایش روح و جسم بر مشکلاتش غلبه کند...»
(5-2) از زبان سارتر، که از بنیانگزاران مکتب اصالت وجود لائیک است، نقل شده که :« انسان مدرن محکوم است که در هر لحظه خود را بسازد و در این مسیر نا گزیر به انتخاب می شود.»
در چند سطر پایین تر، مترجم می نویسد :«دیگران او را در معرض داوری اخلاقی قرار می دهند. بنابراین آیا انتخاب او همیشه با حقیقت وجودیش یکی است؟»
درباره جمله هایی که نقل شد، نکاتی را باید طرح کرد:
الف) آیا مترجم یقین دارند که سارتر بعد از کلمة انسان، صفت « مدرن» را بکار برده باشند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
با چنین نزدیکی دوریم دور
قتی مترجم کتابی که در تصور خود همواره او را در حال دویدن به سوی حقیقت می بینی اینگونه با تو سخن می گوید که: «... برای اولین بار نزدیکی را خواندم، دلم نمی خواست تمام شود و بعد از خواندنش می خواستم همه را در لذتی که برده ام سهیم کنم.»، از خود می پرسی: این چه کتابی است که اینگونه آن «پری جوینده حقیقت و عرفان» را به وجد آورده است که نمی خواهد فارسی زبانان، بی خبر از لذتی باشند که او خواهان قسمت کردن آن با دیگران است؟ به تعبیر حافظ: در پیالة این کتاب عکس رخ چه یاری را دیده است که نمی خواسته این نظاره به پایان برسد و رنج ترجمه را بر خود هموار کرده است؟ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
شادمان از حضور بازیگری توانمند در فضای فعالیت های روشنفکری، کتاب را می خری و با ولع آن را می خوانی.
کتاب تمام می شود و تأملات آغاز می شوند. از عنوان کتاب گرفته تا تحلیل های روان پزشکی که از شخصیت بیمار کتاب می توان به عمل آورد ذهن مرا محاصره می کنند.
با خودت می گویی که «حنیف قریشی» چقدر هنرمندانه شخصیت بیمار مردی را در زیر نقاب یک لفاظی روشنفکری پنهان کرده است : شخصیتی که بر این باور است که: « هیچ چیز به اندازة عشق نشاط آور نیست.» اما تمام جستجوهای او برای تجربة عشق در این خلاصه می شود که اعتراف کند: « دامن زن ها مثل پرده های تئاتر، کنجکاوی مرا تحریک می کرد و دلم می خواست بدانم زیر آنها چیست . نوعی چشم انتظاری که امکان رسیدن به آن وجود داشت. و این واسطه ای بود که بتوان به چیز دیگری رسید و این نمونه ای از افکار متعالی من بود. جهان به نظرم دامنی می آمد که می خواهم(2) آن را بالا بزنم . بعدها فکر می کردم که با هر زن می توانم به یک شروع تازه برسم.»(ص 20)
(1) از مولانا
(2) فعل « می خواهم » اگر اشتباه مترجم نباشد، با دیگر فعل ها که به صورت گذشته اند، ناسازگار است. این فعل با سرخوردگی قهرمان داستان سازگار نیست.
اکنون نیز با تمام گشاد دستی در آستانة پیری، همان جائی ست که سالیان پیش بوده است!
با خواندن این جملات عبارتی از شعر« صدای پای آب» سپهری در گوشت زنگ می زند که :
«رفتم رفتم تا زن/ تا چراغ لذت / تا سکوت خواهش/ تا شب خیس محبت رفتم/ عبور باید کرد.»
بخش اصلی سؤالاتی که به ذهن من می آمدند در واقع بازتابی از پرسش هایی بودند که بصورت واگویه های تردید آمیز در کتاب پراکنده اند. این پرسش ها نیازمند تحلیل های روان شناختی و فلسفی اند که مجال دیگری می خواهد و بهتر آن است که با نویسندة اصلی آن« حنیف قریشی» در میان گذاشته شود.
( مگر آنکه مترجم کتاب روزی بخواهند از محتوای کتاب هم دفاع کنند.)
دربارة شیوه ترجمه، و انتشار کتاب و سبک نگارش پرسش هایی هست که آنها را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1) شیوة انتشار کتاب:
(1-1) ناشر کتاب بر خلاف آنچه مرسوم است، عکس مترجم را در پشت جلد و داخل کتاب چاپ کرده اند تا از شهرت سینمای او برای فروش بیشتر رمان «نزدیکی» استفاده کنند و ذهن خریدار را به بازی بگیرند. پسندیده تر بود که عکس مؤلف کتاب را چاپ می کردند و به همان تصویر مترجم که در صفحات آغازین کتاب چاپ شده است، بسنده می شد.
(1-2) مترجم محترم حتما می داند که کلمه (Intimacy) معانی متعددی دارد. از آن میان ،
« رابطه جنسی نا مشروع » با محتوای کتاب تناسب بیشتری دارد. کلمه « نزدیکی» علاوه بر معنای غیر جنسی آن، ضرورتا در روابط جنسی نامشروع اتفاق نمی افتد. ( با توجه به محدودیت فضای فرهنگی کشور، که مترجم را مجبور به انتخاب این معادل کرده است، بهتر بود که در یادداشت خود به این موضوع اشاره می کرد.)
2) محتوای یادداشت مترجم :
(1_2) یادداشت کوتاه خانم کریمی، این تصور را بر می انگیزد که گویی مترجم خود را در کشاکش و فراز و فرودهای کتاب جستجو می کند و چنان تحت تأثیر قرار گرفته است که در عبارتی کوتاه و نامنسجم قصد کرده است« بیانیه ای فلسفی» بنویسد که به گوشه ای از آن اشاره می کنیم:
شاید مترجم توجه نکرده اند که اضطراب (دلهره) در ادبیات اگزیستاسیالیستی بر دو نوع است :
اضطراب گناه:
احساسی که ناشی از ارتکاب گناه، روح یا وجدان یک انسان بیدار یا معتقد به یک مرام را می آزارد.
اضطراب (دلهره) وجودی:
(احساسی که ناشی از درک بی معنایی انسان در هستی است.)
به نظر می رسد که دلهره های شخصیت اصلی« نزدیکی» از نوع اول است. هر چند رگههایی از نوع دیگر اضطراب ، نیز در داستان انعکاس یافته است. اما خانم کریمی تمایل داشته اند که تنها موضوع انتخاب گری در فلسفه اگزیستانسیالیسم را مورد توجه قرار دهند و این حکایت از ضرورت تعمق بیشتر ایشان در این وادی می کند.
شاهد اضطراب گناه بودن«جی» آن است که قهرمان داستان در حسرت « نینا» بودن است و او نتوانسته است جهان فراتر و آن سوی دامن زنان را جستجو کند و هنوز بعد از این همه آشفتگیها در فکر آن است که در آپارتمان « ویکتور » آزادیهای جدیدی را بیابد و می گوید:« ما رستوران ها و میخانه های دلخواه مان را پیدا می کنیم.» (ص 11)
(2-2) باید از مترجم محترم پرسید: آرزوی شاعرانه « کاش وقتی اولین بار دستش را روی شانه ام گذاشت، گریخته بودم...» در ابتدای متنی که با دشوارترین سؤالات فلسفی شروع می شود، چه معنایی دارد؟ آیا احساس عاطفی آکنده از حسرت تجره هاست که بر روان مترجم سایه انداخته است؟غافل از آن که:
می گریزم تا رگم جنبان بود کی فرار از خویشتن آسان بود
(3_2) در عبارت « آیا همانی هستیم که می خواستیم باشیم؟ یا کسی که جامعه ، والد وسنت آن را خواسته و نقش داده اند؟» به نظر می رسد که باید « والدین» آورده می شد. مگر اینکه مقصود خاصی در پی آن بوده است که والد به تنهایی آمده است.
(4_2) منظور از « پالایش جسم» در این عبارت زیر چیست؟
« با پالایش روح و جسم بر مشکلاتش غلبه کند...»
(5-2) از زبان سارتر، که از بنیانگزاران مکتب اصالت وجود لائیک است، نقل شده که :« انسان مدرن محکوم است که در هر لحظه خود را بسازد و در این مسیر نا گزیر به انتخاب می شود.»
در چند سطر پایین تر، مترجم می نویسد :«دیگران او را در معرض داوری اخلاقی قرار می دهند. بنابراین آیا انتخاب او همیشه با حقیقت وجودیش یکی است؟»
درباره جمله هایی که نقل شد، نکاتی را باید طرح کرد:
الف) آیا مترجم یقین دارند که سارتر بعد از کلمة انسان، صفت « مدرن» را بکار برده باشند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
دور نمایی از امنیت شهری
چکیده :
شهرها که در صد بالایی از جمعیت جهان را دارا می باشند، اولین هدف تروریسم هستند و بخاطر وابستگی سیستم شان آسیب پذیر می باشند. در این مقاله تهدیدات و اهداف شهرها مورد تجدید نظر قرار می گیرد که بیشتر آنها مبنی بر حمایت از شهر است از حوادث 11 سپتامبر 2001 چیزهای زیادی آموخته شده است که بصورت طرح هستند و پیشنهاداتی همه مطرح شده که هم تکنیکی و هم جامعه شناسی که باید مورد توجه قرار گیرد .
1-مقدمه :
بیش از 40% از جمعیت جهان ( در آمریکا بیش از 80% جمعیت ) در شهرها زندگی می کنند ( که تعدادی هم رو به رشد هستند ) فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی، فعالیت دولت؛ و همینطور زیر ساختهای وسیعی در شهرها تمرکز یافته اند.
با فعالیت های طبیعی که شهرها میزبان آن هستند ( بر اساس ساختار و یادمان های آن ) شهر سمبل قدرت است که به غرور یک ملت تجسم عینی می بخشد با این حال، شهرها، خصوصاً شهرهای بزرگ، بخاطر سیستم وابسته شان آسیب پذیر می باشند، و آسیب پذیری یک سیستم تاثیرعمده ای روی سیستم دیگر دارد، بهمین دلیل شهرها هدف ابتدای حملات تروریستی هستند. مثلاً بمبی که در سال 1993 در نیویورک در مرکز تجارت جهانی منفجر شد 8 سال بعد با ویران سازی مرکز، حمله به واشینگتن در پنتاگون، و در حملات دیگر به تلاویو؛ دهلی نو دنبال شد. اغلب حملات تا این درجه با تکنولوژی کمی انجام می شود. با این حال انواع دیگر حملات وجود دارد که تاثیر زیادی دارد مانند استفاده از Sarin در توکیو، سیاه زخم در آمریکا، همینطور حادثه 11 سپتامبر آمریکا (هواپیماهایی که با استطاعت پایین دزدیده شده بودند) شهرها همینطور مکان خشونت و آشوب های اجتماعی هستند تا جایی که خیابانها محل نزاع می باشد و جنگ های داخلی خود در حد جنگهای خارجی می باشند.
لیست کاملی از آنچه که در فاصله سالهای 1989 تا 1999 اتفاق افتاده در جدول 1 آمده است.
جدول 1-
شهرها نه تنها اهداف حملات می باشند، دارای پتانسیلی می باشند که تروریستها برای انجام حملاتشان به آن نیاز دارند. آنها دارای آزمایشگاهها و ذخایر زیست شناسی و شیمی هستند همچنین دارای منابع هسته ای در بیمارستانها، آزمایشگاهها و صنایع رآکتورهای هسته ای هستند. آنها دارای ذخایر سوخت، خطوط لوله گاز، ذخایر گاز طبیعی مایع، ذخایر برقی، آزمایشگاههای کامپیوتری در دانشگاهها برای دسترسی تروریستها به ابر کامپیوترها، وسایل حمل و نقل که در حملات تروریستی استفاده می شود. (کامیونها- تانکها- بلدوزرها- وسایل نقلیه زرهی و ماشینها )
شهرها همچنین دارای پتانسیل فراهم کردن منابع انسانی برای تروریسم هستند. کتابخانه ها، دانشگاهها و مؤسسات دیگر، اماکن اطلاعاتی که برای انجام اعمال تروریستی نیاز می شود. شهرهای می توانند منابع پولی عظیمی باشند مثلاً تأمین وجه از بانکها و تجارت، که از عمده ترین نمونه ها می باشد.
تهدیدهایی که شهرها را مورد هدف قرار می دهند مشخص هستند : حملات شیمیایی- بیولوژیکی پرتو شناسی و حملات هسته ای، حملات کامپیوتری بوسیله ابر کامپیوترها، حملات روانشناسی (روانی)- در شهرها، چنین این تهدیدات به دنبال چنین اهدافی هستند. محیط، سیستم برخورد پیچیده میان مردم، ساختمانها، زیرساختها(تجهیزات، جاده ها، راه آهن ها، فرودگاهها) بیمارستانها، مدارس، کلیساها، مراکز تجاری، دولت، ارتش است با زمینه های کار، تجارت، زندگی خانوادگی، فرصت ها، فعالیتهای بازار که همگی زندگی شهری را تعریف می کنند. از اهدافی که با سرعت در حال رشد است ( Telecom Hoteb) نامیده می شود که جاهای خاصی هستند که ارتباطات (مثلاً تلفنی و ....) در آن قویتر از سایر مکانهاست. جدول 2 لیست اخیر تعدادی از این محلها را در شهرهایی از آمریکا نشان می دهد. ( محل جدول 2 )
هر تهدید به شهر می تواند با هدف قرار دادن یکی یا تعدادی از این سیستمهای برخورد یا فعالیتها را باشد. بنابراین، انفجارها می توانند مردم یا ساختارهای اساسی شهر را مورد هدف قرار دهند.ضربات Electromagnetic زیر ساختهایی نظیر فرودگاهها و تجهیزات آن را مورد هدف قرار می دهند، که در عمل روی عملکرد بیمارستانها، مدارس و دیگر مؤسسات تأثیر می گذارد. تهدیدهای روانی مردم و سازمانهایی را هدف قرار می دهند که بر روش زندگی ساکنین شهر تأثیر می گذارد. در حمایت شهرها در مقابل تهدیدهای تروریستی، ما غالباً بیشتر روی حمایت فیزیکی از مردم و ساختارها و سازمانها متمرکز می شویم تا روی تأثیرات قوی تهدیدهای روانی.
عموماً، حملات و تهدیدات به اهدافشان تا حدودی و با کیفیت های متفاوت می توانند برسند. عملیات تدافعی( Counter Mesure ) یا همان اقدامات ضد عملیات دشمن می توانند مستقیماً تهدیدات را در مبدأو خاستگاهشان نشان دهند و یا کیفیت حمله، یا قوت و یا جهندگی هدف را مشخص کنند. عملیات تدافعی که بطور مستقیم تهدیدها را در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
کنترل از راه دور
کد بندی شده
قابل برنامه ریزی
مقدمه
مدارات کنترل از راه دور در بین علاقمندان الکترونیک طرفداران بسیاری دارد. زیرا امروزه دامنه کاربرد آنها بسیار وسیع گشته و در همه جا قابل استفاده می باشند. برای موارد حساس لازم است سیستم کنترل از راه دور مورد استفاده دارای کد بندی بوده و در مدار آن از Encoder-Decoder استفاده شده باشد تا احتمال خطا در کارکرد به صفر برسد. در این نوع از سیستم های کنترل از راه دور فرستنده کد خاصی ارسال میکند که تنها توسط گیرنده ای که همان کد به آن داده شده است، قابل دریافت است و بنابراین احتمال خطای ناشی از تأثیر نویز و پارازیت های اطراف و سیگنال های سایر دستگاه های مشابه بر گیرنده به حداقل می رسد.
با توجه به فرکانس های مختلف کار دستگاه ها و حالت های مختلف کد بندی (دو به توان ده حالت)، احتمال تأثیر گذاری دستگاه های افراد مختلف بر روی یکدیگر بسیار کم می باشد . البته چنین سیستم هایی امروزه در حد زیادی تولید می شوند و در موارد مختلف (بخصوص بعنوان کنترل کننده دزدگیر و قفل مرکزی اتومبیلها) مورد استفاده قرار می گیرند . هر یک از سیستم های مزبور بسته به نوع کاربرد، دارای عملکرد متفاوت در خروجی گیرنده می باشند. مثلا بعضی بصورت لحظه ای کار می کنند یعنی با فشار دادن کلید فرستنده و با رها کردن کلید فرستنده خروجی گیرنده غیر فعال خواهد شد همچنین برخی دیگر بصورت فلیپ فلاپ عمل کرده و با هر بار ارسال سیگنال توسط فرستنده خروجی گیرنده به طور متناوب و یکی در میان به حالت روشن و خاموش می رود. بعضی دیگر نیز بصورت تایم دار عمل کرده و خروجی گیرنده پس از دریافت سیگنال فرستنده برای مدتی فعال شده و پس از آن به حالت خاموش در می آید.
مزیت سیستم معرفی شده در این مقاله آن است که کلیه حالت های توضیح داده شده همگی در آن جمع بوده و دستگاه می تواند در هر یک از حالت های گفته شده مورد استفاده قرار گیرد و علاوه بر آن یک حالت دیگر نیز برای کارکرد مدار وجود دارد که در مورد آن توضیح داده خواهد شد.
مشخصات فنی مدار
مدار دارای دو کانال مستقل بوده و هر یک از کانال ها توسط یک کلید جداگانه روی فرستنده کنترل می شود. هر یک از کانال ها می توانند در یکی از حالات زیر عمل کنند: 1- لحظه ای 2- فلیپ فلاپ 3- تایم دار 4- ضربدری
در مورد سه حالت اول در مقدمه توضیح داده شد. در حالت چهارم یعنی حالت ضربدری دو کانال دستگاه بطور مستقل عمل نکرده و بهم وابسته می باشند و با فشار دادن کلید هر کانال در فرستنده کانال مزبور در گیرنده فعال شده و کانال دیگر به حالت قطع می رود. انتخاب حالت های مختلف توسط نصب چند جامپر (سیم رابط کوتاه) در مدار انجام می شود. در جدول 1 مشخصات فنی مدار فرستنده و گیرنده آمده است.
ولتاژ کار فرستنده
12 ولت
باند امواج ارسالی فرستنده
UHF
جریان مصرفی فرستنده
5-15 میلی آمپر
ولتاژ کار گیرنده
12 ولت
جریان مصرفی گیرنده
20-100 میلی آمپر
جدول 1- مشخصات فنی مدار فرستنده و گیرنده کنترل از راه دور