دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد تناسخ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تناسخ

حقیقت معاد این است که روح پس از مفارقت از بدن بار دیگر به همان بدنی که با آن زندگی می کرد باز می گردد تا پاداش و کیفر نبوی خود را در سرای دیگر ببیند. برخی مانند پیران آئین هندو معاد مطرح شده در شرایع آسمانی را منکرند ولی مسئله پاداش و کیفر اعمال را پذیرفته و آن را از طریق تناسخ توجیه می کنند. ایشان مدعیند که روح از طریق تعلق گرفتن به جنین و اهی مراحل رشد آن بار دیگر به این دنیا باز می گردند و دوران های کودکی و نوجوانی و پیری را طی می کند منتها کسانی که در زندگی گذشته نیکوکار بوده زندگی شیرین خواهند داشت و تبهکاران پیشین نیز زندگی ناگواری خواهند داشت. عقیده به تناسخ که در طول تاریخ همواره پیروانی داشته است یکی از آئین هندو به شمار می رود.

تناسخ یا وازایش یا بارزایی یعنی زاییده شدن دوباره پس از مرگ از اعتقادات ادیانی مثل : بوداگرایی، هندوگرایی، برهمایی، جینسیم، سیکسیم، تانولیم و نیز آئین پارسیان (مذهبی اسلامی) است همچون برخی شیعیان معروف به غلات نیز به آن اعتقاد دارند و آن را با رجعت یکی می دانند.

تناسخ در مسئله روح شاخه ای از روح شناسی و مساله معاد شاخه ای از دین شناسی بررسی می شود.

در اینجا سه عقیده درباره تناسخ را بیان می کنیم:

عده ای حیات را تکیه بر تعریف زیست شناسان ماتریالیست معرفی می کنند و به وجود روح (بعد غیر مادی) اعتقاد ندارند و معتقدند انسان پس از مرگ نابود می شود.

معاد: یعنی جسم پس از مرگ نابود می شود اما روح به نوعی زندگی مانند برزخی ادامه می دهد تا روز قیامت اعمالش مرود قضاوت و پاداش و مجازات قرار گیرد. این عقیده در بسیاری ادیان بزرگ مثل ادیان ابراهیمی شایع است.

تناسخ یعنی روح پس از مرگ به جسم فرد دیگری منتقل می شود.

این سه عقیده با یکدیگر در تضادند(صدر المتالهین)

دین های معتقد به تناسخ:

بودایی

به استناد کتب مقدس، بودا معتقد به نوعی تناسخ بود. در آیین بودا تناسخ مطلقاً به معانی حرکت روح یا نفس از یک کالبد به کالبد دیگریست این برداشت شبهه انگیز از اختلاط اندیشه هندو و فلسفه بودایی ناشی شده حال اینکه در آیین بودا موجود ات دارای خود یا بخش پایدار وجود نبوده و بنابراین انتقالی صورت نمیگیرد.

تمثیل بودا در این باب چنین است. که همانگونه که با آتش یک شمع روشن می توان شمع دیگری را روشن کرد یعنی آتش شمع اول علت روشنایی شمع دوم است. آگاهی یک موجود می تواند باعث پدیداری واحدهای آگاهی دیگر می شود.

هندوئیسم

در هندو نیم روح یا آتمن جاودانه و نامیرا است در حالیکه جسم تولد و مرگ دارد روح جسم امانند لباس کهنه ترک می کند و لباس نوعی می پوشد. برهمن ها بر ایده تناسخ معتقد هستند یعنی هر وقت موجودی از بین برود روح آن از کالبد جدا شده و در همین دنیا به کالبد موجود دیگری در می آید.

جیسنیم

در جیسنیم متون اشاره کردند که دواها بعد از مرگ تناسخ دارند.

ناتوئیسم

در ناتوئیسم افرادی را می بینیم که در قالب افراد متفاوت در زمانهای مختلف زندگی کردند. در متن مقدس چانگ تزو آمده است تولد آغاز نیست مرگ پایان نیست وجود داشتن بدون محدودیت است. ادامه یافتن بدون آغاز است عده ای معتقدند عقیده به تناسخ عقد=یده ای گسترده در سطح جهان است.

شهرستانی می گوید: فرقا ای نیست که در آن تناسخ جایگاه محکمی نداشته باشد.

جان ناس می گوید: عقیده به تناسخ منحصر مردم هند نیست بلکه تمام مذاهب عالم از بدویان وحشی گرفته تا اُهُم متقدم که دارای فرهنگی متعالی می باشند همه کم و بیش قدمی در راه عقیده به تناسخ برداشته اند.

در مقابل عده ای معتقدند این عقیده در لدیان نبوده و بعداً به دلایلی وارد ادیان شده .

سید حسن ابطحی میگوید: در کل جریاناتی که قائلین به تناسخ برای اثبات نقل کرده اند مانند اینکه اگر واقعیت داشته باشد ممکن است ارواح خبیثه یا همان شیاطین برای انحراف مردم از حقیقت دخالت داشته و آنگاه خود را به جای سوژه یا روح متوفا قرار داده و با صرف مقابل به گفتگو برخاسته اند.

باید توجه داشت چنانچه نفوس بشری همگانی و همیشگی راه تناسخ را بپیمایند دیگر مجالی برای معاد نخواهد بود در حالی که با توجه به دلایل عقلی و نقلی معاد اعتقاد به آن نیرو است و در حقیقت باید گفت که قائلان به تناسخ چون نتوانسته اند معاد را به صورت صحیح آن تصویر کنند تناسخ را جایگزین آن کرده اند.

اقسام تناسخ

تناسخ را به چند دسته تقسیم می کنند:

تناسخ ملکوتی:

به این معنا که نفس با عقاید و افعال خود بدنی مثالی ساخته،به صورت آن مجسم شود.

تناسخ ملکی:

به این معنا که نفس آدمی با رها کردن بدن مادی خود به بدن مادی دیگری وارد می شود.

تناسخ ملکی خود به جند قسم تقسیم می شود:

تناسخ نزولی:

به این معنا که نفس بدن مادی خود را رها کرده به بدنی نازل تر از بدن خود در همین عالم تعلق می گیرد مانند اینکه نفس انسان پس از مفارقت از بدن خود به بدن یکی از حیوانات منتقل می شود، این تناسخ به تناسخ محدود هم تعبیر شده یعنی اینکه ارواحی که از بدنها جدا شده اند دو قسم اند گروهی که در زمینۀ علم و عمل کامل تر شده و به کمال امکانی خود نائل شده اند گروه دوم ارواحی که در زمینه علم و عمل به تکامل مطلوب نرسیده اند بر این اساس به بدن های دیگری منتقل می شود تا به کمال مطلوب خویش دسترسی پیدا کنند.

تناسخ صعودی:

به این معنا که نفس بدن مادی خود را رها کند و به بدنی شریف تر و کاملتر از بدن قبلی تعلق گیرد. قایلان به تناسخ صعودی معتقدند اولین موجودی که نفس جدیدی را می پذیرد گیاه است و مزاج انسانی نفسی را می طلبد که از درجات گیاهی و حیوانی گذشته باشد، پس در ابتدا هر نفسی بر گیاه اضافه می شود و پس از انتقال از مراتب پایین تر به مرحله کامل ترین گیه شایستگی تعلق به بدن نازل ترین موجود حیوانی را می یابد، پس از طی مراتب مختلف استحقاق صعود به رتبۀ انسانی و تعلق به بدن او را پیدا می کند پس هر انسانی سابقۀ حیوانی وگیاهی دارد.اگر بدنی که نفس برای بار دوم به بعد بخواهد به آن تعلق گیرد بدن انسانی می باشد.

در جای دیگری درباره تناسخ صعودی چنین گفته اند: که حیات بر چیزی اضافه می شود که استعداد آن را داشته باشد و هر چه استعدادش برای دریافت حیات بیشتر باشد در مرحله بالاتری از حیات قرار می گیرد بر این اساس گیاه استعداد بیشتری برای پذیرش حیات از حیوان دارد و همین طور حیوان نسبت به انسان که حیات در آغاز به نبات و سپس به حیوان و آنگاه به انسان منتقل می شود.

تناسخ مطلق:

این که هنگامی که انسانی از برود روح و نفس او از بدنش جدا نشده و به بدن موجود دیگری منتقل گردد خواه بدن انسان با شد یا بدن حیوان یا نبات روح از بدنی به بدن دیگربصورت پیوسته و مستمر ادامه دارد.

تناسخ مطلق در تعارض با اعتقاد به معاد است چرا که روح پیوسته از بدنی به بدن دیگر انتقال می یابد در نتیجه مجالی برای بعثت و برانگیختگی او نسبت مضافا این که معلوم نیست روح و نفس به واسطه کدامیک از رفتار بدن ها مجازات یا پاداش داده می شود ؟

براساس تناسخ نزولی هر چند برای گروه اول تصویرمعاد امکان پذیر است اما امکان معاد برای گروه دوم توجیه ناپذیر است و بلأخره تناسخ صعودی که خود فرضی باطل است.

فرق تناسخ ملکی با معاد جسمانی:

بنابرتناسخ مجرد که در کمالات خود فعلیت یافته در دنیا به بدن جینی که در نهایت قوه و نقص است تعلق می گیرد ولی در معاد نفس با فعلیت و کمالی که دارد در عالم دیگر به همان بدن دنیویخود که در معاد به کمال بدنیت رسیده است تعلق می گیرد. از ای سخن روشن می شود که ابطال تناسخ به نحوی از مقدمات اثبات اصل معاد یا پاره ای از دلایل آن هم چون برهان عدالت به شمار می آید چرا که به نظر قایلان تناسخ این قانون مانند دیگر قوانین طبیعی عام و ثابت است و از این رو برای اعمال انسانی هیچ گونه قضاوتی وجود ندارد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تناسخ