لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
دانشگاه گندیشاپور نخستین دانشگاه جهان بود که در سال 271 پیش از میلاد در شهر گندیشاپور در خوزستان، به فرمان شاپور دوم بنیانگذاری شد. در آن دانشگاه، که عربها آن را جندیشاپور خواندهاند، رشتههای پزشکی، فلسفه، الاهیات و علوم، بهویژه اخترشناسی، آموزش داده میشد. گندیشاپور یک بیمارستان آموزشی، رصدخانه و کتابخانهی بزرگی نیز داشت که نوشتههایی به زبانهای پهلوی، یونانی، هندی و سریانی در آن نگهداری میشد. آن دانشگاه الگویی برای بنیانگذاری بیتالحکمه در بغداد شد.
بنیانگذاری گندیشاپور
گندیشاپور یکی از هفت شهر اصلی امپراتوری ایرانیان در ایالت خوزستان بود. برخی نویسندگان بنیانگذاری این شهر را به اشکانیان نسبت میدهند، اما برخی دیگر براین باورند که این شهر را شاپور اول، دومین پادشاه ساسانی، پس از شکست ارتش والریانوس، امپراتور روم، به سال 260 میلادی، ساخت و از آن به عنوان پایگاه نظامی و جای نگهداری 70 هزار اسیر رومی بهره میگرفت. واژهی وندویشاپور، که به مفهوم "تسخیر شده به دست شاپور" است، از این نظر پشتبانی میکند. فردوسی نیز در چگونگی پدید آمدن این شهر آورده است:
نگه کرد جایی که بد خارسان از او کرد خرم یکی شارسان
کجا گندشاپور خوانی ورا جز این نام نامی نرانی ورا
در خوزیان دارد این بوم و بر که دارند هر کس بر او برگذر
از او تازه شد کشور خوزیان پر از مردم و آب و سود و زیان
یکی شارسان بود آباد بوم که پر دخت بهر اسران روم
برخی دیگر از تاریخنگاران نوشتهاند که بنیانگذاری گندیشاپور را اردشیر اول آغاز کرد و پسرش شاپور آن را به پایان رساند. برای نمونه، ابن ندیم مینویسد: " اردشیر برای گردآوری کتاب از هند و روم و بقایای آثاری که در عراق مانده بود، کسانی را بدان ناحیهها فرستاد و از آنها هرچه را متفرق بود گردآورد و آنچه را متباین بود تالیف کرد." به نظر او، اردشیر میخواست مدرسهای بسازد که به بزرگی و شکوه آن مانندی وجود نداشته باشد. اما زمان این کار را پیدا نکرد و پسرش شاپور اول راه او را ادامه داد.
گندیشاپور که در آغاز روستای کوچکی به نام نیلاوه بود در زمان شاپور دوم،ذوالاکتاف، شهری گسترده و آباد شد. هنگامی که ژولین، امپراتور روم، در سال 363 میلادی به ایران یورش آورد، شاپور دوم لشکر خود را در آن شهر گرد آورد. از این رو، وندویشاپور یا شاپور گرد به گنده شاپور، به معنای لشکرگاه شاپور، شناخته شد و آرامآرام به صورت گندیشاپور در آمد و زمان زیادی پایتخت ساسانیان بود. آن شهر تا زمان یورش عربهای مسلمان همچنان از شهرهای مهم خوزستان و ایران بود و در زبان آنان به جندیشاپور شناخته میشد که در زبان فارسی نیز به همین نام شهرت یافت. اما پس از بنیانگذاری بیتالحکمه در بغداد و رفتن بسیاری از دانشمندان وبزرگان آن شهر به آن مرکز علمی اسلامی، آرامآرام اهمیت خود را از دست داد و پس از 900 سال شکوفایی رو به ویرانی نهاد و اکنون ویرانههای آن در نزدیکی شوشتر در جایی به نام شاه آباد، بر جای مانده است.
از پادگان نظامی تا پایگاه دانش
گندیشاپور که در آغاز به یک شهر نظامی میماند، آرامآرام چهرهی شهر دانش را خود گرفت. گردآمدن برخی از ماهرترین پزشکان روزگار و به وجود آمدن مرکزهای آموزش پزشکی در آن شهر، سرآغاز آن دگرگونی بزرگ بود. قفطی، نویسندهی کتاب اخبار الحکما، آغاز آموزش پزشکی در شهر گندیشاپور را از زمان اردشیر میداند و نوشته است که دانشمندان و پزشکان سریانی به آن شهر آمدند و آموزش پزشکی را آغاز کردند. هم او نوشته است که شکوفایی علمی گندیشاپور در زمان شاپور دوم بوده است و از زبان شاپور نوشته است که گفت:"شمشیرهای ما مرزها را میگشاید و دانش و فرهنگ ما، قلبها و مغزها را تسخیر میکند."
گندیشاپور در زمان خسرو انوشیروان(531- 579 میلادی) به شهرت تاریخی خود رسید، چرا که به خواست او نهضت علمی توانمندی در ایران پیدا شد. وی بنا بر نوشتههای اکاثیاس، فلسفه را از اورانوس طبیب و فیلسوف آموخته بود و به عالمان و حکیمان و مترجمان و ادیبان توجهی ویژه داشت و هر یک را به کاری میگماشت. چنانکه بولس ایرانی را مأمور تألیف کتابی در منطق ارسطو کرد و با کمک جبراییل درستبد(Dorostbad)، یعنی وزیر یا رئیس بهداری، در سال بیستم از سلطنت خود پزشکان گندیشاپور را گرد آورد تا به روش پرسش و پاسخ کتابی در علوم طب بنویسند. بهرهگیری او از برزویهی پزشک در ترجمهی کتابهای هندی و همنشینی حکیمانه او با بزرگمهر، که به نظر میرسد همان برزویه باشد، مشهور است.
انوشیروان بزرگمهر را، که ریاست دانشکدهی پزشکی را داشت، به هندوستان فرستاد تا کتابهای خوب هندی را به ایران بیاورد. از جمله کارهای ماندگار برزویه، ترجمهی کتابی از سانسکریت به نام Panchatantra به زبان پهلوی بود که با نام کلیله و دمنه مشهور شد. او علاوه بر این اثر ارزشمند چند تن از پزشکان هندی را همراه خود به ایران آورد. کتابی هم به نام حکمت هندی، که در 462 هجری/1070 میلادی با تلاش شمعون انطاکی از عربی به یونانی ترجمه شد، نیز به او منسوب است.
از رویدادهای علمی مهم دورهی انوشیروان، پناه جستن هفت تن از دانشمندان و فیلسوفان مدرسههای روم شرقی به سال 529 میلادی است که از بیم تعصب ژوستینیانوس، امپراطور روم شرقی، به ایران آمدند و به فرمان خسرو به مهربانی پذیرفته شدند. آن حکیمان پیروان شیوهی نوافلاطونی بودند و انوشیروان با برخی از آنان بهویژه پریسکیانوس، گفتوگوهای علمی داشت و از پرسشها و پاسخهای آن دو ،کتابی فراهم شده بود که اکنون ترجمهی ناقصی از آن به لاتین در کتابخانهی سنژرمن پاریس با عنوان "حل مسائلی دربارهی مشکلات خسرو پادشاه ایران" موجود است. این کتاب شامل گفتوگوهای کوتاهی در موضوعهای گوناگون روانشناسی، کارهای اندامها، حکمت طبیعی، اخترشناسی و تاریخ طبیعی است.
از آنجا که در دانشگاه گندیشاپور، بهویژه در دورهی انوشیروان، نسبت به دانشمندان از هر آیین و ملتی به گرمی رفتار میشد، آن نهاد آموزشی و پژوهشی بزرگترین مرکز علمی جهان آن روزگار شد و دانشمندان و پزشکانی از جایجای جهان، از چین و هند، از مصر و یونان، از مسیحی و زدشتی و با هر نگرش فلسفی گردهم آمدند. از این رو، جرج سارتون، پژوهشگر تاریخ علم، بر خلاف بسیاری دیگر از پژوهشگران و نویسندگان، از آن مرکز علمی و پژوهشی، نه با عنوان مدرسهی که با عنوان دانشگاه گندیشاپور یاد کرده است. گندیشاپور به بیان او:" بزرگترین مرکز فکری عصر بود و افکار یونانی، یهودی، مسیحی، سریانی، هندی و ایرانی میتوانستند در آنجا با هم مقایسه شوند و به هم درآمیزند."
سازمان آموزشی
در دانشگاه گندیشاپور آموزش پزشکی اهمیت زیادی داشت و آموزش اخترشناسی و فلسفه پس از آن مورد توجه بود. آموزش پزشکی آمیزهای از پزشکی هندی، یونانی و ایرانی بود و شیوهی آموزشی آن به اندازهی پیشرفت کرد که برخی از تاریخنگاران آن را شهر بقراط نام دادهاند و قفطی، نویسندهی کتاب اخبارالحکما آن را از پزشکی یونان کاملتر میداند. این نظر چندان مبالغهآمیز نمینماید، چرا که پزشکانی از هند، چین، اسکندریه، فینیقیه، میانرودان و ایران در گندیشاپور گردآمده بودند و باعث آمیزش و پیوند رویکردهای پزشکی گوناگون و نقد آنها شده بودند و چنین پیوند و آمیزش علمی و فرهنگی تا آن زمان در جهان به وجود نیامده بود. جهان دانش از این رو به گندیشاپور وامدار است که در دورانی که برای ارتباط دانشمندان ملتهای گوناگون و گسترش و پراکنش دانستههای علمی ابزارهای کارآمدی وجود نداشته، چنین فرصت ارزشمندی را فراهم کرده است.
شهر گندیشاپور کهنترین بیمارستان آموزشی جهان را نیز در خود داشت. پزشکان آن بیمارستان، همزمان به کار درمان بیماران و آموزش دانشجویان میپرداختند. به نظر میرسد دارای گونهای از سازمان پزشکی نیز بودهاند. بهترین پزشک، که به ریاست همهی پزشکان میرسید، با لقب درستبد شناخته میشد که علاوه بر ریاست بیمارستان گندیشاپور، پزشک ویژهی پادشاه ساسانی نیز بود. جبراییل درستبد از شناختهشدهترین آنان بود که اجازهنامهی پزشکی را نیز او صادر میکرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ارائه کتبی شیوه دوره کارشناسی کامپیوترنرم افزار
موضوع:
دانشگاه مجازی(vu)
اردیبهشت 87
دانشگاه آزاد اسلامی
ارائه کتبی شیوه دوره کارشناسی کامپیوترنرم افزار
موضوع:
دانشگاه مجازی(vu)
تقدیم به :
تمامی رهپویان راه علم و معرفت
فهرست مطالب
عنوان صفحه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1:مقدمه 1
2:هدف VU چیست ؟ 1
3:گستردگی VU 2
4:مشترک شدن با VU 2
5:میز کار یک کاربر 3
6:گزینه سالنما 3
7:پیش نیازها و مراجع درس 4
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دانشگاه جامع علمی کاربردی
عنو ان تحقیق:
گستره علم آمار
استاد:
جناب آقای کیخا
گرد آورندگان:
الهام فروتن ـ ها نیه پراور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
گذری بر تاریخ دانشگاه
روزی روزگاری فی ما بین دهه ی 80- 79 مکانی دانشگاه نام در مکانی چاله سرخه نام بنا گردید که در سنه های اول حاکمی عادل و دانا بر این بنا حکومتک می راند مظاهری نام .
سربازان این بنا را اهالی شهر ، دانشجو خواندنی و کمی با ایشان حضرت را ندندی که طی گذشت سنه های بعدی این خصومت رخت بر کندی و جای خود را به محبت و دوستی فی ما بین اهالی و دانشجو دادندی .
پس از سپری شدن سنه های اول ، حکومت بدون هیچ جنگ و جدالی تغییر یافت و مردی شجاع و دلیر و دانشجو دوست که کوله بار علم طبابت را بر دوش خود حمل می کرد به مسند حکومت نشست و با سعی و تلاش بی وقفه ی خود آن بنا را آباد نمودندی البته بدون دار و درخت و به روش نوین مدیریت .
حضور این حاکم جدید عادل باعث شدندی که با جنگهای نسبتا بلند رشته های فراوانی را به تسخیر این دانشگاه در آورندی و بالتبع کیسه های زر فراوانی نیز وارد خزانه ی دانشگاه شدندی که حاکم را وادار کردندی که به مکانی دیگر فکر کردندی . آری بعد از کش و قوس های زیاد در مکانی پشت رشته کوهی که اهالی آن را بوجه نامیدندی در نصفم آذر 84 تأسیس گردندی این دانشگاه شرقا به بیابان ، غربا به بیابان ، شمالا به بیابان و جنوبا نیز به بیابان های قاره ی کمره ( خمین ) منتهی می شود .
البته این مکان در رویای ماکتی طبقه ی بالاتر از سوم بسیار زیبا بودندی یا حداقل می شود گفتندی که از مکتب خانه ی قبلی که به تسخیر قوم سماء به پادشاهی مهندس بن قیصر در آمد ، زیباتر بودندی و به قول یکی از بچه های راستگوی ! رشته ی عمران صد دیناری بیشتر هزینه برای ساخت این دانشگاه نشده استندی ؟ !
و اما چند وزیر شمس بزرگ یا معاونه کردندی که مجبوریم وزیر اول را وزیر آموزش معرفی کردندی چون با حاکم رابطه ای ریاضی داشتندی او را خسروی نام خواندندی که فردیست مدبر و به دور از حاشیه .
وزیر دوم را بهتر است داروغه ی مالی بنامیم که به گفته مورخین دستور داده برای دانشجو جماعت جیب ندوزندی می گویید چرا ؟ چون خیر و صلاح دانشجو را خواستندی تا دانشجو دل به جیب خود نبندندی که او را هاشمی نام گویندی .
یکی دیگر از وزرا که بیشتر دست در کار پژوهش بردندی خلیلی استندی که فردی است که مورد علاقه ی بیشتر دانشجویان حسابداری بودندی که می گویند وی فردیست دلسوز و . . .
و اما بشنوید از وزیر فرهنگی که علاقه ی زیادی به تقسیم کار داشتندی و معمولا هم دور و بر او شلوغ بودندی و عده ی کثیری او را حل المشاکل خواندندی .
وزیر دیگری نیز هستندی که به ما توصیه شدندی خیلی به ورود ممنوع وارد نشویم فقط به این بسنده کردندی که محمدی نامی سکان آن را به عهده دارد و فردی مثل شیر او را معاونت کردندی .
حال نیم نگاهی داشته باشیم به سیر تاریخی آموزش .
آموزش را فردی ادارت هستندی حمزه لویی نام ، صاحب ارج و مقام خوش رو و خوش تیپ نزد همگان و برنز دار آزمون مقررات آموزشی فی ما بین 30 واندی واحد دانشگاهی که هم دستان وی دالایی مردی زحمت کش که یکی از دوستداران مدیر و سردبیر نشریه استندی و خانم هایی که ما را از نام آنها بر حذر باد ولی به آنها دست مریضاد گفته آرزوی پیروزی و کامروایی در امر آموزش را برای آنان داشتندی .
نوبتی هم که باشد نوبت خزانه دار دانشگاه است . خزانه داری را آقای اکبری نام حکومتک راندندی که از این خزانه خیلی خفن محافظت نمودندی و چه شب هایی که در خواب ، سکه های طلا را بر روی هم می چیدندی به خیال باطل که آنها بهر اوست و با صدای ( دیدید ساعت ) و سپس پرسش ارتفاع از خواب ، به خیال باطل خود پی برده ، ولی همچنان حافظ مال و منال دانشگاه در گرفتن هو وی جدید تار سبیل که کاغذ نیست . تاریخ خورده و مبلغ درج شده به نام چک ، بسیار بسیار سخت گیر و بدهی سردبیر به وی همیشه برقرار از خروس خوان صبح تا . . .
حال به سراغ خوشمزه ترین فرد در دانشگاه رفتندی که مسئولیت شکم دانشجویان را بر عهده گرفته و جواب سلام سردبیر را نیز به سختی دادندی او را نامیست زیبا و در خور ( شعیب نام ) که به گفته ی همکاران قبلی با ترم بالایی ها با حال و با سفر کیلومترها و به قول انسانهای آینده ( آک بندها یا . . . ) سر سنگین .
می خواهیم از جایی بگوییم که زندگاهی همه ی ما همچنان که بگویی نگویی به آن وابسته بودندی آری ( نعم ) منظورمان همان سلف استندی که از آن به جز مناظری از ظروف انباشته شده بر روی میزها و البسته ی پاکیزه ی کارکنان آن چیزی به خاطر نمی آید و در آخر جا دارد که از رئیس راهنمایی و رانندگی دانشگاه یعنی آقای شریفی و دوستان تشکر کنیم .
پس سخن کوتاه باید والسلام
مشکل ارائه واحد
خدا را شکر مشکل ارائه ی واحد هم حل شد خداییش یه معظل خیلی بزرگی شده بود که با اراده ی جوانان و دانشمندان جوان دانشگاه حل شد . البته این دانشمندان با دانشمندان هسته ای یه فرق اساسی دارن . دانشمندان هسته ای به تمام ملت خدمت می کنند ولی این دانشمندان دانشگاه آزاد به دانشجو فقط خدمت می کنن . خدا خیرشون بده به قول خودشون میگن که ما حاضریم جونمونو برای دانشجو جماعت بدیم . این کارشون واقعا در خور پاداش . مشکل ارائه ی واحدهای درسی رو می گفتم . تا ترم های قبل گزینش واحدهای ارائه شده برای مدیر گروه ها خیلی دردسر داشت چون می بایستی چه شب هایی رو تا صبح بیدار می موندند و مثل شمع در راه علم می سوختند و اونم چی صبح کی می شد واحدهای ارائه شده با هم تداخل داشت . شنیدید میگن نابرده رنج گنج میسر نمی شود این قضیه ی همین مدیر گروه هاست . وقتی که دیدند ارائه واحد هم همزمان با علم باید پیشرفت کند . جلسه ای اضطرای در پشت درهای بسته برگزار گردند در این جلسه که از حضور خبرنگاران جلوگیری شد تقریبا 5 ساعت آزگار طول کشید . سرانجام پس از 5 ساعت مدیر گروه ها از اتاق اجلاس بیرون آمدند و خبرنگاران در جلو در منتظر نتیجه ی کار مانده بودند . در این هنگام سخنگوی اجلاس سران مدیر گروه ها به سمت خبرنگاران آمد و خبر از موفقیت در کشف روشی مدرن در گزینش واحدهای درسی داد . وی در ادامه تصریح کرد که این موفقیت بزرگ به دست توانمند مدیر گروه های دانشگاه خودمون بدست اومده . البته در این راه از مدیر گروه های تمامی دانشگاه های آزاد ایران نیز کمک گرفته شده است . وی در ادامه گفت که روش کشف شده به زودی اجرا خواهد شد .
ایشان همچنین در پاسخ یکی از خبرنگاران که روش جدید چیست ؟ فرمودند که این روشی فعلا سری است و تمامی حقوق آن متعلق به دانشگاه آزاد خمین است .
البته خبرنگاران به همین سادگی بی خیال نشدند و طی تلاش های زیادی که کردند توانستند با زیرکی عکس از این رویداد بزرگ در حالی که مدیر گروه ها در کنار هم در حال انجام آن هستند بگیرند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ظهور دانشگاه کارآفرین و مفهوم کارآفرینی
طی سالهای اخیر ورود جوانان جویای کار و کاهش تقاضا برای نیروی کار بحران اشتغال را در کشور تشدید نموده است که باید به صورت بنیادی مورد توجه دولتمردان قرار گیرد . در این بین ورود دانشگاهیان به این حیطه نیز می تواند بسیار مؤثر باشد. رویارویی صحیح و تدابیر خاص برای حل معضل بیکاری مبتنی بر پژوهش و مطالعه ضرورت دارد با توجه به میزان رشد جمعیت در دو دهه گذشته بیکاری را می توان مهمترین چالش اجتماعی چند دهه آینده به حساب آورد . پیامدهای این بحران گسترش فقر و افزایش پدیده های ناگوار اجتماعی است . پرداختن به بحث کار آفرینی (با توجه به این امر خالی از لطف نیست هر چند که در خصوص ماهیت و مفهوم آن عدة انگشت شماری از دانشمندان به آن پرداخته اند بنابراین تعریف استانداردی برای آن وجود ندارد . جلیل صمد آقایی در کتاب سازمان های کار آفرینی در ضمن گرد آوری مفهوم کار آفرینی از دیدگاه دانشمندان ، مهمترین تعریفها را به شرح زیر ارائه نموده است :
پروسة ایجاد ثروت
پروسة تخریب خلاق
پروسة هدایت به خلق سازمان جدید بدون توجه به نوع پتانسیل سازمان
توسعة موقعیتها و اقدامهای نوآورانه همراه با خطر چه در سازمانی که قبلاً تاسیس شده یا به صورت آزاد و مستقل روش اداره ای است که فرصتها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل کنترل فعلی تعقیب می کند .وظایف ، فعالیتها و اعمالی که برای تحقق فرصت شناخته شده و ایجاد سازمانی مناسب با آن کمک میکند
پروسه ای فراتر از شغل و حرفه بلکه کار آفرینی یک شیوة زندگی است . کار آفرینی را در کل می توان ایجاد کسب و کارهای نوآورانه تلقی کرد . فعلاً در کشور ما نظام آموزش دهندة دانشگاهها ، افرادی را پرورش می دهد که فقط می توانند شکافهای شغلی بسیار تعریف شده را پرکنند و بنابراین باید حرکتی عظیم در راستای تولید کار آفرینان در دانشگاهها به عنوان قطب علمی کشور صورت گیرد که این به معنای اتصال دانشگاه با صنعت و فن آوری است کارآفرینان باید فرصت شناس باشند نظام آموزشی دانشگاه مبتنی بر یادگیری نیست ، آموزش مبتنی بر تعلیم است و این خود عاملی بر ای عدم پرورش افراد کار آفرین است .
فرد کار آفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت های کسب و کار دارد و می تواند منابع لازم را جمع آوری کرده و از آنها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی کند . (مردیث ، 1371 ).
پدیدة کار آفرینی ابعاد گسترده ای داشته ، گرد هم آوردن منابع تکنولوژیکی ، فنی و آموزشی و مالی را در بر دارد . دانشگاهها می توانند بخشی از فعالیت خود را به پرورش کار آفرینان تخصیص دهند . هر چند دانشگاه می تواند فقط به تولید و عرضة فن آوری و دانش بسنده کند و آن را در اختیار دانشجویان و جامعه بگذارد ، اما این به معنای موفقیت نیست اگر این فن آوری بدست آمده را در جامعه بکار گیرد و آن را در اختیار کار آفرینان بگذارد به معنای دیگر جنبة عملی این فن آوری را نیز خودش تا حدودی عهده دار باشد ، به موفقیت علمی و عملی تواماً دست یافته است . دانشگاه می تواند افقها و فرصت های بهرهوری فن آوری را برای افراد ترسیم نماید و آنها را در جهت استفاده هدایت کند . نگاهی که دانشگاه نسبت به فن آوری دارد نباید صرفاً خود فن آوری باشد بلکه کار آفرینی را در جهت استفادة بهینه و اشتغال زایی برای جوانان در بحث توسعة فن آوری در نظر داشته باشد .به این دلیل مسئولین دانشگاه به تنهایی نمی توانند عهده دار چنین مسئولیت خطیری شوند در بحث کار آفرینی میتوانند جنبة ارشادی و اغنایی افراد را ایفا کنند چون در کشور ما هنوز پدیدة کار آفرینی به صورت گسترده عملی نشده است ، مردم به یک نقش هدایتی نیازمندند که در عرصة عملی فن آوری پیش قدم شوند .
از آنجایی که در بخشهای خصوصی و صنعتی امکان ریسک بسیار بالا است دانشگاه می تواند به عنوان حوزة دولتی حامی مردم شود تا با ایجاد محیط رقابتی فناوری فرصت بیشتری برای رشد پیدا نماید ایجاد مؤسسات و شهرکهای تحقیقاتی، پژوهشی وابسته به دانشگاهها می تواند بسیار مؤثر باشد چرا که دانشجویان و فارغالتحصیلان در محیط و بستری علمی تحقیقاتی قرار می گیرند که می توانند آنچه در این دانشگاه آموخته اند در معرض حضور قرار دهند. در حقیقت به بیانی زیباتر آنچه را که بالقوه دارند در این مسیر بالفعل نمایند . می توان امیدوار بود که با شناخت دقیق این عمل وبا توجه به ظرفیتها و محدودیتهای کشور از لحاظ کار آفرینی و میزان بهره برداری از عوامل و منابع پایه ای تولید بتوان تصمیمها و سیاست گذاری های مفید و مؤثر تری برای مقابله با بحران بی کاری اتخاذ نمود . ضرورت کار آفرینی در دانشگاهها: بعضی از صاحبنظران* معتقدند که فناوری پیشرفته محصول کار آفرینی است . هر مدیر کار آفرین می کوشد از پیشرفته ترین فناوریهای قبلاً خلق شده در کار خود بهره جوید . اما حاصل فعالیت او نیز خود به ابداع فناوری جدید تری می انجامد . فناوری دارای سه بعد (دانش ، ابزار و روش ) است. تحول در هر یک از این ابعاد منجر به تحول در فناوری می شود . به عبارت دیگر تغییر هر بعد به طور طبیعی ابعاد دیگر را نیز متناسب با خود تغییر می دهد . فناوری همانند مثلثی است که دارای سه وجه دانش ـ روش ـ ابزار است . تحول در هریک از ساق های مثلث ، دو ساق دیگر را نیز متحول می کند . هر اقدامی که یکی از ابعاد این مثلث را تحول بخشد کار آفرینی تلقی می شود .