لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خط پهلوی
خط پهلوی: خطی را که ایرانیان در عصر اشکانی و ساسانی به کار میبرند و تا چند قرن بعد از اسلام هم به کار میرفته است، خط « پهلوی» مینامند. کلمهی «پهلوی» اصلاً از واژهی «پژتو» گرفته شده که اسم قوم اشکانی بوده است. خط پهلوی که قسمت عمده ادبیات پارسی میانه بدان نوشته شده دارای اصلی آرامی (یکی از خطوط سامی) است. این خط بیست و دو حرف (هجا) داشته و به مانند اوستایی از راست به چپ نوشته میشده است.
نمونهای از خط پهلوی کتیبهای در تاق بستان
خط پهلوی نام یک دستهٔ کلی از دبیرههایی است که برای نوشتن زبان(های) فارسی میانه (شامل پهلوی اشکانی) به کار میرفتهاند. تمام این خطها ریشه در خط آرامی دارند[۱] و مانند آرامی از راست به چپ نوشته میشدهاند.
دبیرههای پهلوی را معمولاً به زیرشاخههای زیر تقسیم میکنند:
پهلوی اشکانی (کتیبهای و گسستهاست)
پهلوی ساسانی (یا پهلوی زرتشتی)
پهلوی گسسته (یا پهلوی کتیبهای)
پهلوی پیوسته (یا پهلوی کتابی)
پهلوی زبوری یا مسیحی
این دبیرهها گرچه اصل و ریشهای یکسان و شباهتهایی با هم دارند، تفاوتشان به حدیاست که جداگانه از آنها یاد شود. خود واژهٔ پهلوی برگفته از پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پرثوه (که صورت باستانی واژهٔ پارت است) میباشد.
به طور کلی خط پهلوی خطی پر ابهام به شمار میرود و ابهام بعضی گونههای آن نظیر پهلوی کتابی بیشتر از آنِ بقیهاست. در گونههای منفصل بیشترین جنبهٔ ابهام به علت دلالت یک نویسه بر چندین واج است؛ مثلاً در پهلوی ساسانی کتیبهای نویسهٔ « » میتواند دلالت بر صامت «ر» «و» یا مصوت «او» کند. در گونهٔ متصل علاوه بر این گونه ابهامات مشکل دیگری نیز پدیدار میگردد: اتصال چند حرف به یکدیگر باعث شباهت مجموعه حروف به حرفی دیگر میشود.
خاصیت دیگری که در تمام گونههای خط پهلوی وجود دارد وجود هزوارش در نوشتههاست. هزوارش که به صورت هزوارشن و اوزوارشن و صورتهای مشابه دیگر هم در زبان فارسی آمدهاست به این معنی است که در نوشتن متنهای پهلوی گاه کلمهای را به آرامی مینوشتند لیکن هنگام قرائت فارسی میخواندند. مثلاً ملک مینوشتند و هنگام قرائت شاه میخواندند. باید توجه داشت که هزوارش با وامواژه تفاوت دارد. وامواژه یک عادت زبانیاست در حالی که هزوارشن تنها یک عادت رسمالخطیاست. برای علت یا دلیل وجود هزوارشن در نوشتههای پهلوی حدسهای گوناگونی زدهاند. یکی از این حدسها این است که از آنجا که سنت دبیری خاص آرامیان بودهاست بسیاری این واژهها در نوشتار وارد شدهاند اما از آنجا که اربابان این دبیران آرامی نمیدانستند این واژهها هنگام برخوانی از بهر ایشان به فارسی برگردانده میشدند.
خط پهلوی که خطی پر ابهام بود برای ثبت دقیق اصوات مفید نبود و حتی میتوانست باعث اشتباه در قرائت شود. از این رو در زمان ساسانیان برای نوشتن اوستا خط اوستایی از روی خط پهلوی کتابی ابداع شد. خط اوستایی خطی فوقالعاده دقیق و بدون ابهام بود و حرفهای آن منفصل بودند (جز چند مورد معدود لیگاتور که اصلی متأخرتر دارند). در بعضی متنهای پهلوی واژههای دشوار و دور از ذهن گاه به خط اوستایی نوشته میشدند.معمولاً ایرانشناسان برای مطالعه و اندرنگرش متنهای پهلوی آنها را به خط لاتینی بر میگردانند. این برگردانیدن به دو صورت حرفنویسی و آوانویسی صورت میپذیرد. در مرحلهٔ اول متن را به دبیرهٔ لاتینی حرفنویسی میکنند و در مرحلهٔ بعد آن را آوانویسی میکنند. به خاطر ابهام خط پهلوی حتی حرفنویسی متنها هم کار چندان آسانی نیست. در برخی موارد خصوصاً آنِ مربوط به خط پهلوی کتابی گاه بر سر صورت حرفنویسیشدهٔ واژه میان ایرانشناسان اختلاف نظر وجود میدارد. آوانویسی خط پهلوی هم دشواریهای زیادی میدارد. نخست اینکه در خط پهلوی مصوتهای کوتاه نشانهٔ جدا و ویژهای نمیدارند. دوم اینکه مصوتهای بلند را گاه به صورت صامت هم میتوان در نظر گرفت. این دو خصیصهٔ ذکر شده در خط امروزی فارسی هم وجود میدارد. (مثلاً شاپور را شاپوَر هم میتوان خواند) سدیگر آنکه در خط پهلوی املای تاریخی و شبهتاریخی فراوان یافت میشود از این رو صورت نوشتهٔ کلمات لزوماً صورت ملفوظ آنها در زمان کتابت متن نیست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرمان های شاهنشاهان هخامنشی
از آثار با فر و شکوه و شگفت آور کشور باستانی ایران کاخ هایی است که شاهنشاهان هخامنشی در پاسارگارد و تخت جمشید از سنگهای گران تراشیده به کرپ بی مانندی بر پا نموده اند.هر یک از این بناهای با شکوه که هوز آثار آن موجب تحیر میگردد دارای کتیبه هایی است که از کارنامه ی شاهان نام آور حکایت می کند.
چون بیشتر این کتیبه ها در خاک پاک فارس مهد تمدن ایرام واقع است و سال هاست که مؤلف زبان پارسی باستان را در دانشکده ادبیات شیراز تدریس می کند.
صدها دانشجو توانسته اند زبان نیکان خود را فرا گیرند و کتیبه هایی را بخوانند و مورد تحقیق و بررسی قرار دهند.
پارسی باستان
پارسی باستان که مورد بحث این تحقیق است زبانی است به خط میخی مخصوص به نام میخی پارسی نوشته شده است و نمونه ی آن در کتیبه های شهریاران هخامنش در عرض 300 سال از زمان سلطنت آریارمن نوه ی هخامنش تا زمان داریوش سوم به کار برده می شود، یعنی از حدود 600 سال پیش از میلاد، هنگامی که این سلسله بر اثر حمله اسکندر مقدونی منقرض شد، در نتیجه خط میخی متروک و مجهور گردید.
این زبان قدیمترین مأخذ و ریشه زبان فارسی کنونی است و همچنین این زبان از شعبات زبانهای متعددی است که از یک سرچشمه قدیمی بنام «هند و اروپایی» گرفته شده است. پارسی باستان، اوستایی، سنسکریت، یونانی، همه زبانهایی است که چون از یک اصل مشتق شده، در قواعد صرف و نحوی و ترتیب و ترکیب بندی و تلفظ با هم شباهت زیادی دارد.
کتیبه های خط میخی باستان بر لوحه های زرین و سیمین و سنگی یا گلی و در کمر کوه ها و روی ظروف سنگی به نام آریارمن، ارشام، کوروش، داریوش کبیر، خشایارشا، اردشیر اول، اردشیر دوم و اردشیر سوم در ایران و ترکیه و مصر پیدا شده و در موزه های ایران، لندن و پلریس و همچنین برلین گراد به نمایش گذاشته شده است. مطالب و موضوعات جالب توجهی راجع به وقایع تاریخی، فتوحات جنگی، احداث کاخ هاو نام کشورهایی که شاهان تصرف می کردند و سجایای اخلاقی شهریاران از این کتیبه ها به دست آمده است.
به علاوه از همین کتیبه ها کلمات و اصطلاحات و طرز تشکیل جملات پارسی معلوم و مفهوم می شود و چون اکثر کتیبه ها، علاوه بر متن باستان، ترجمۀ آن به زبان های عیلامی و بابلی منقور شده است، با تطبیق این سه زبان بسیاری از شبهات رفع شده است.
تا اواخر قرن 18 خط میخی به کلی مجهول مانده بود ولی در سال 1802 دانشمند آلمانی به نام گروتفند به یافتن ده علامت خط پارسی باستان موفق گردید و در سال 1837 یکی از افسران انگلیسی به نام راولین سن که مقیم کرمانشاه بوده است، کلیه علامات خط مزبور را کشف کرده، ترجمه ی کامل کتیبه ی بزرگ داریوش کبیر را در بیستون به انجمن آسیایی سلطنتی در لندن تسلیم کرد. ده سال بعد، پس از یک تجدید نظر (راولین سن) ترجمه ی قطعی آن کتیبه را که از هر حیث معتبر شناخته شد طبع و منتشر نمود. در سال 1851 نیز ترجمه ی 112 سطر از متن بابلی کتیبه ی بیستون را به چاپ رسانید و مستشرقین از آن پس با تطبیق متن پارسی باستان با ترجمه های عیلامی و بابلی که در بسیاری از جاها موجود است، توانسته اند مطالبی که با آن دو خط نوشته شده و مفاهیم آن دو زبان را مکشوف سازند.
خط میخی پارسی از چپ به راست، به ترتیبی که در سانسکریت متداول است، نوشته می شود و دارای 36 علامت است؛
حرف میخی
برگردان به فارسی
حرف میخی
برگردان به فارسی
آ
نَ
اِ
نُ
اُ
پَ
کَ
فَ
کُ
بَ
خَ
مَ
گَ
مِ
گُ
مُ
چَ
یَ
جَ
رَ
جِ
رُ
تَ
لَ
تُ
وَ
ثَ
وِ
ژَ
سَ
ذَ
شَ
دِ
زَ
دُ
هـَ
تمامی علامت های پارسی باستان به صورت عمودی و افقی نوشته می شده و هفده تا از حروف یک یا دو زاویۀ قائمه داشته اند. تمامی کلمات توسط یک ممیز از هم جدا می شده اند که به صورت ( ) بوده است. ولی در بعضی از کتیبه های کوچک این قاعده رعایت نشده است. از این ممیز در زبان عیلامی و بابلی موجود نمی باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تصمیمگیری و خط مشی گذاری (دولتی)
فرآیند تصمیم گیری
تصمیمگیری در قالب مجموعهای از هشت مرحله نشان داده شده است که با مرحله شناخت مسئله (مشکل) و معیار تصمیمگیری شروع شده و با مراحل تعیین ارزش برای معیارها، مرحله ایجاد گزینههای مختلف، تجزیه و تحلیل و انتخاب گزینه مناسب و اجرای آن که میتواند به حل مشکل بینجامد و ارزیابی اثربخشی تصمیمگیری ادامه مییابد.
مرحله اول- شناخت کامل
فرآیند تصمیمگیری که با پدید آمدن یک مشکل یا به طور دقیقتر، با مشاهده تفاوت بین شرایط موجود و شرایط مطلوب ، آغاز میشود. ممکن است وضعیتی که برای یک مدیر مشکل ساز است برای مدیر دیگر رضایت بخش باشد. شناسایی مشکل موضوعی ذهنی است. علاوه بر این مدیری که اشتباه یک مشکل مجازی را حل میکند، شبیه مدیری است که در شناسایی مشکل واقعی اشتباه میکند و هیچ کاری انجام نمیدهد. شناسایی مشکل نه یک اقدام ساده و نه بیاهمیت، در فرآیند تصمیمگیری است.
قبل از این که چیزی به عنوان مشکل شناخته شود، مدیران مجبور هستند از تناقضات و مشکلات آگاه باشند. چه بسا آنها برای انجام اقدامهای ضروری تحت فشار باشند و باید منابع کافی برای اجرای آن اقدام را نیز داشته باشند.
چگونه مدیران از وجود یک تضاد یا اختلاف آگاه میشوند؟آنان مجبور هستند وضعیت موجود و استانداردهای تبیین شده را با یکدیگر مقایسه کنند. این استانداردها چیست؟ استاندارد میتواند عملکرد گذشته، اهداف از پیش تعیین شده یا عملکرد برخی واحدها در سازمانهای دیگر باشد.
اما تناقض و اختلافی که فشار و اجباری به همراه نداشته باشد، به مسئلهای تبدیل میشود که میتوان آن را به تعویق انداخت. فشار باید شامل، خط مشیهای سازمانی، ضرب الاجل، بحرانهای مالی، توقعاتی که مدیر دارد، یا ارزیابی قریب الوقوع از عملکرد، باشد.
همچنین مدیران اگر احساس کنند اختیار، بودجه و اطلاعات یا دیگر منابع مورد نیازرا در اختیار ندارند از اعلام مسئلهای به عنوان یک مشکل طفره میروند.
مرحله دوم: شناخت معیارهای تصمیم گیری
هنگامی که یک مدیر مشکل را به توجه نیاز دارد شناسایی کرد، معیار تصمیمگیری که در حل مشکل بسیار مهم است، باید شناسایی شود. یعنی مدیر باید مشخص کند چه چیزی با فرآیند تصمیمگیری ارتباط دارد که میتواند معیارهایی مانند مدل کالا، تولید کننده، مشخصههای استاندارد، تجهیزات انتخابی، ضمانت و خدمات پس از فروش باشد.
صرف نظر از شفافیت و قابل فهم بودن، هر تصمیمگیرندهای معیارهایی دارد که تصمیمات او را هدایت میکند و در این مرحله آنچه که شناسایی نشده است اهمیت چیزی است که مورد شناسایی قرار گرفته است. اگر مدیر کارخانه ضمانتنامه محصولات را به عنوان یک معیار تلقی نکند، در نتیجه این مسئله بر تصمیمگیری نهایی او هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. بنابراین اگر فرد در این مرحله یک معیار خاص را مورد شناسایی قرار ندهد، آن گاه به عنوان معیاری نامربوط تلقی میشود.
مرحله سوم: تعیین اهمیت و ارزش معیارها
معیارهایی که در مرحله قبل ارائه شد از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند، بنابراین باید به منظور تعیین اولویت، ارزش آنها را مشخص کرد.
یک تصمیم گیرنده چگونه میتواند معیارها را ارزشیابی کند؟ باید عددی را به عنوان معیار ارزش مشخص کنید مثلا عدد 10
مرحله چهارم- توسعه گزینهها
در این مرحله تصمیم گیرنده مجبور است فهرستی از گزینههای مختلف را که احتمالا مشکل او را حل خواهد کرد، تهیه کند. در این مرحله برای ارزیابی این گزینهها هیچ اقدامی صورت نمیگیرد و فقط فهرست آنها تهیه میشود.
مرحله پنجم: تجزیه و تحلیل گزینهها
هنگامی که گزینهها شناسایی شد، تصمیم گیرنده باید هر یک از آنها را به دقت تجزیه و تحلیل کند. نقاط ضعف و قوت هر گزینه در مقایسه با معیارهایی که در مرحله دوم و سوم تنظیم کردیم، مشخص میشود.
برخی ارزیابیها را میتوان به شیوههایی نسبتا ذهنی انجام داد. مثلا قیمت خرید، بیانگر بهترین قیمتی است که مدیر از فروشگاههای محلی تهیه کرده است و مجلات مصرف کننده اطلاعاتی را که درباره عملکرد مدلهای مختلف از سوی کاربران جمع آوری شده است، نشان میدهد. اما ارزیابی قابلیت اعتماد (اعتماد پذیری) یک قضاوت کاملا شخصی است. این قضاوتها در معیارهایی که در مرحله دوم انتخاب شد، در ارزشی که به هر معیار داده شد و در ارزیابی گزینهها قابل مشاهده است. این مطلب نشان میدهد که چرا دو خریدار به اندازه یکدیگر پول دارند، دو مجموعه کاملا متفاوت از گزینهها را انتخاب میکنند.
مرحله ششم- انتخاب یک گزینه
مرحله ششم بهترین گزینه از میان گزینههایی است که در فهرست، قرار دارند. چون تمام عوامل دخیل در تصمیمگیری را در نظر گرفته، آنها رابه درستی ارزشگذاری کرده و گزینههای درست را شناسایی کردهایم. حال صرفا باید گزینهای که در مرحله پنجم امتیاز را کسب کرده انتخاب کنیم.
مرحله هفتم- اجرای گزینه انتخاب شده
در حالی که فرآیند انتخاب در مرحله قبل به پایان رسید، در صورتی که انتخاب نام انجام شده به درستی اجرا نشود این احتمال وجود دارد که تصمیم گرفته شده با شکست مواجه شود. بنابراین در مرحله هفتم به اجرای تصمیم میپردازیم.
در اجرا باید نظر افرادی که در تصمیمگیری شما دخیل هستند، جلب شود، گروهها یا تیمها میتوانند مدیر را در این زمینه یاری کنند.