دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد حضرت زکریا (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

حضرت زکریا(ع)

 

شیوه‏هاى تبلیغى حضرت زکریا(ع)

1. پیشتازى در خیرات

2. عبادت خالصانه و سفارش به آن

 

حضرت زکریا، پیامبرى از نسل سلیمان و پدر یحیى است که کفالت و سرپرستى مریم، مادر عیسى را نیز بر عهده داشت و خانواده‏اش بیت تقوا، عفات و عبادت بود. نام این پیامبر الهى هفت بار در قرآن در سوره‏هاى آل عمران، انعام، مریم و انبیا یادشده است. <قرآن مجید از زکریا تحت دو عنوان یاد کرده؛ یکى کفالت مریم و دیگر بشارت به تولد حضرت یحیى»(1) و همچنین خاندانش را به کار نیک و خشوع و دعا به درگاه حق ستوده است،

وَوَهَبْنا لَهُ یَحْیى‏ وَأَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِى الخَیْراتِ وَیَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَکانُوا لَنا خاشِعِینَ؛(2)

و یحیى را بدو بخشیدیم و همسرش را براى او شایسته و آماده حمل گردانیدیم. زیرا آنان در کارهاى خیر شتاب مى‏نمودند و ما را از روى رغبت و بیم مى‏خواندند و دربرابر ما فروتن بودند.

وَزَکَرِیّا وَیَحْیى‏ وَعِیسى‏ وَإِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحِینَ؛(3)

و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را (یاد آر)، همگى از صالحان بودند.

شیوه‏هاى تبلیغى حضرت زکریا(ع)

1. پیشتازى در خیرات

فضاى حاکم بر آیات حکایتگر قصه زکریا و خاندانش فضایى آکنده از ایمان، تقوا، پایدارى و احسان است و یکى از صفات بارز این خاندان و در رأس آنها زکریا، شتاب در انجام‏دادن کارهاى نیکو است که شیوه‏اى از شیوه‏هاى تبلیغ عملى نیز محسوب مى‏شود؛

إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِى الخَیْراتِ؛(4)

آنان در کارهاى خیر شتاب مى‏نمودند.

به‏عبارت دیگر در روابط ایشان با همنوعان، همواره اصل نیکى، خدمت و احسان حاکم‏بود.

2. عبادت خالصانه و سفارش به آن

عبادت و توجه باطنى خالص به خداى بزرگ حقیقتى است که مظاهر آن در اعمال و رفتارهاى اجتماعى جلوه گر مى‏شود و زکریا به خاطر خشوع باطنى و تضرع مخلصانه به‏درگاه الهى مى‏توانست به انجام‏دادن خیرات و احسان به بندگان خدا همت گمارد؛

وَیَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَکانُوا لَنا خاشِعِینَ؛(5)

و از روى رغبت و بیم ما را مى‏خواندند و دربرابر ما فروتن بودند.

توکل و اعتماد زکریا به عنایات الهى نیز در اثر آن ایمان و خشوع بسیار چشمگیر بود؛

وَزَکَرِیّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِى‏فَرْداً وَأَنْتَ خَیْرُ الوارِثِینَ؛(6)

و زکریا را (یاد کن) هنگامى که پروردگار خود را خواند: پروردگارا، مرا تنها مگذار و تو بهترین ارث برندگانى.

او خود همواره به عبادت الهى سر گرم و حتى جایگاه مخصوصى بدان اختصاص داده بود. زمانى که ملائکه بشارت یحیى را برایش آوردند آن حضرت در محراب مشغول ابتهال و تضرع بود؛

فَنادَتْهُ المَلائِکَةُ وَهُوَ قائِمٌ یُصَلّى فِى المِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى‏؛(7)

پس در حالى که وى ایستاده در محراب خود دعا مى‏کرد، فرشتگان، او را ندا دردادند که؛ خداوند تو را به ولادت یحیى مژده مى‏دهد.

زکریا راهنما و مشوق دائمى مردم به نماز و دعاى پروردگار بود و حتى آن‏گاه که ازجانب خدا مأمور به سکوت گردید، مطابق برخى تفاسیر با اشاره، مردم را به نماز رهنمون شد.

قالَ آیَتُکَ أَلّاتُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیّاً * فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ مِنَ المِحْرابِ فَأَوْحى‏ إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیّاً؛(8)

فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه روز با این‏که سالمى با مردم سخن نگویى. پس از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روز و شب به نیایش بپردازید.

گفته‏اند که هر روز از غرفه خویش در هنگام نماز صبح و خفتن بیرون مى‏آمد و اذان مى‏گفت و بنى‏اسرائیل با او نماز مى‏کردند. چون وقت وعده خدا رسید و نتوانست با مردم سخن بگوید در زمان مقرر بیرون آمد و با اشاره آنها را اعلام کرد به نماز.(9)

به‏هر حال از جمله پیام‏هاى آیات فوق این است که این اسوه قرآنى همچون دیگر مبلّغان قرآنى، مردم را چه با سخن آشکار و چه با اشاره و نداى کوتاه به تسبیح و عبادت خداى یکتا سفارش مى‏کرده است.

‏‏ ‏جدول مشخصات و عناصر شیوه‏هاى تبلیغ حضرت زکریا(ع)

ردیف

شیوه‏ها

محل اجرا

نوع‏بیان

وسایل و ابزارها

زمینه‏ها(عوامل موجبه)

هدف

میزان‏پذیرش

1

 پیشتازى در خیرات

در همه‏جا

عملى

-

تخلّق پیامبر به ارزش‏هاى الهى

ترویج نیکى‏ها

‏خوب

2

عبادت خالصانه و سفارش به آن‏

همه‏جا به‏ویژه محراب و مسجد

عملى

نمازجماعت، خطابه

-

‏‏تبلیغ عملى توحید

‏خوب

1 - خزائلى، اعلام قرآن، ص 349.

2 - انبیاء (21) آیه 90.

3 - انعام (6) آیه 85.

4 - انبیاء (21) آیه 90.

5 - انبیاء (21) آیه 90.

6 - همان، آیه 89.

7 - آل عمران (3) آیه 39.

8 - مریم (19) آیات 10 - 11.

9 - محمدباقر مجلسى، حیاة القلوب، ج 1، ص 380

دعاهاى حضرت زکریا(ع) براى درخواست فرزند

زکریّا یکى از پیامبران الهى است. او یک عمر توحید و خدا پرستى و پاکى و درستى را تبلیغ کرد و مردم را به راه راست هدایت نمود. آن‏گاه که به سنّ پیرى رسید فکر مى‏کرد به زودى مرگ به سراغ او خواهد آمد و در غمى جانکاه فرورفت.غم و اندوه زکریا براى آن بود که فرزندى نداشت و از نزدیکان او هم کسى نبود که راه او را ادامه دهد و از این نظر بسیار اندوهگین شد که مشعل هدایتى که از دیر باز در خاندان او و به دست پدران او بوده است به خاموشى گراید.پیرى خود و عقیم بودن همسر، او را از چشم داشتن به لطف الهى باز نداشت او این خواسته و آرزوى خود را در موارد گوناگون از خداوند درخواست کرد که در سه‏جاى قرآن کریم از آن یاد شده است:الف) حنّه همسر عمران در حال حاملگى نذر کرده بود فرزندى که به دنیا مى‏آورد خدمتگزار بیت المقدس شود. وقتى که زایمان کرد دختر زایید و گفت: خداوند هم نذر او را قبول کرد. زکریا که شوهر خاله مریم و بزرگِ بیت المقدس بود سرپرستى مریم را برعهده گرفت و او را بزرگ کرد. و در میان مسجد براى او محرابى ساخت که مریم در آن به عبادت مى‏پرداخت. زکریا هر گاه براى سرکشى به مریم به محراب او داخل مى‏شد مشاهده مى‏کرد طعام گوارا و میوه‏هاى غیر فصل نزد مریم موجود است، از مریم مى‏پرسید: جواب مى‏شنید: در این هنگام، عبادت و معنویت و کمالات مریم، زکریا را تکان داد و باخود گفت: چه مى‏شد من چنین فرزندى داشتم و بلا فاصله دست به دعا برداشت و گفت:رَبِّ هَبْ لى‏ مِنْ لَدُنْکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَةً اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاء؛بارالها، به من ذریه و فرزندانى پاکیزه از نزد خود ببخش، به درستى که تو شنونده دعایى.سپس در حالى که در محراب نماز مى‏گزارد فرشتگان الهى به او بشارت دادند که خداوند فرزندى به نام یحیى که بزرگ و پاکدامن و پیامبر خواهد بود به تو عطا مى‏کند.زکریا ناباورانه گفت: جواب آمد: ب) در آغاز سوره مریم آمده است: یاد کن رحمت پروردگارت را بر حضرت زکریا. آن‏گاه که آهسته پروردگارش را خواند و گفت:رَبِّ إِنِّی وَهَنَ العَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَلَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً وَإِنِّی خِفْتُ المَوالِیَ مِنْ وَرائِی وَکانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً؛بارالها، استخوانم سست شده و موى سپید سرم را فرا گرفته است، تاکنون هر گاه تو را خوانده‏ام بدعاقبت نبوده‏ام. من از موالىِ پس از خود مى‏ترسم، همسرم نیز عقیم است، فرزندى به من عطا کن از جانب خود که وارث من و وارث آل یعقوب باشد، و او را پسندیده بدار.از جانب خداوند ندا آمد: زکریا گفت: جواب آمد: خداوند یحیى را با کتاب و حکمت به زکریا عطا فرمود.ج) در سوره انبیاء، در مقام یاد پیامبران و اشاره به زندگى و بندگى‏شان، آن گاه که نوبت به زکریا مى‏رسد، خداوند مى‏فرماید: آن گاه که زکریا پروردگارش را ندا داد و گفت:



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت زکریا (word)


تحقیق در مورد حضرت خدیجه (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

خصائص پیامبران

انبیاء الهی بعضی خصوصیات را دارا می باشند که در هیچ یک از مردمان و انسان ها یافت نمی شود. همین خصائص است که موجب برگزیده شدن این تعداد از افراد بشر از بین انسان ها می شود و آنها را مفتخر به صفت رسالت و پیامبری می نماید. اینان انسان های برگزیده ای هستند که خداوند آنها را از بین مردمان برای امر خطیر رسالت و دعوت انسان ها به سوی او انتخاب می کند. خلاصه ای از خصائص انبیاء به شرح ذیل است:

1 ـ اعجاز: معجزه کاری است که تمامی بشر غیر از انبیاء الهی از انجام آن معذورند و نمی توانند از عهده آن برآیند. هر پیامبری که از جانب خداوند مبعوث می شد، از قدرت خارق العاده خود،‌ یک یا چند اثر مافوق قدرت بشر را ابراز می داشت که نشان دهنده بهره مندی او از آن نیروی خارق العاده الهی بود، تا گواهِ راستین بودنِ دعوت او و آسمانی بودن سخنش باشد.

2 ـ عصمت: عصمت یعنی مصونیت از گناه و اشتباه. یعنی پیامبران نه تحت تاثیر هواهای نفسانی قرار می گیرند و نه مرتکب اشتباه می شوند و نه در کارهای خود دچار اشتباه و خطا می گردند.

برکناری آنها از گناه و اشتباه،‌ حدّ اعلای قابلیت اعتماد را به آنها می دهد.

3 ـ رهبری: رهبری دینی و اطاعت مردمان، از بزرگترین خصوصیات انبیاء الهی است. آنها عهده دار امر هدایت و رهبری انسان ها می شوند تا انسان ها را از خطرات ضلالت و گمراهی آگاه سازند.

4 ـ خلوص نیّت: پیامبران به حکم اینکه تکیه گاه الهی و خدایی دارند، هرگز رسالت عظیمی را که از طرف خداوند متعال بر دوش آنها گذاشته شده است را از یاد نمی برند و کار او را به انجام    می رسانند. لذا در کار خود، نهایت خلوص نیت را دارند، یعنی هیچ منظوری و هدفی جز هدایت بشر که خواسته خداوند است، ندارند و از مردم اجر و پاداشی برای انجام رسالت خود نمی خواهند.

5 ـ سازندگی: پیامبران هستند که به نیروها تحرک می دهند و آنها را سامان می بخشند. صرفاً در جهت ساختن فرد و جامعه انسانی است. به عبارت دیگر در جهت سعادت بشری است نه در جهت فاسد کردن فرد یا تباهی جامعه. لذا اگر دعوت یک مدعی پیامبری، فاسد ساختن انسان ها، از کار انداختن نیروهای آنها یا به فحشاء و هرزگی افتادن و تباهی جامعه انسانی و انحطاط مجتمع انسان ها باشد، خود دلیل قاطعی است بر اینکه این مدعی پیامبری در دعوت خود صادق نیست.

6 ـ درگیری و مبارزه: با خرافات و شرک ها، جهالت ها، ساخته های خیال بافانه، ظلم ها، ستم ها و ستمگری ها یکی دیگر از علائم و خصوصیات یک مدعی پیامبری است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت خدیجه (word)


تحقیق در مورد حضرت امام سجاد (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

حضرت امام سجاد (ع)

مومن سکوت می کند تا سالم ماند و سخن می گوید تا سود برد

ولادت:چهارمین امام معصوم،حضرت علی بن الحسین علیه‌السلام، شخصیتی که جدّ بزرگوارش، حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام، او را بهترین فرد روی زمین بعد از پدرش معرفی نموده‌ است، در مدینه منوره در سال 38 هجری چشم به دنیا گشودند. مادر امام شهربانو، دختر یزدگرد سوم ـ آخرین پادشاه سلسله ساسانی ـ بوده است.امام چهارم حضرت علی بن الحسین علیه السلام القاب متعددی دارد: زین العابدین، سید العابدین، زین الصالحین، وارث علم النبیین، وصی الوصیین، خازن وصایا المرسلین، امام المومنین، منار القانتین، الخاشع، اَلمتهجّد، الزاهد، العابد، العدل، البکّاء، السجّاد، ذوالثَفنات، امام الامّه، ابوالائمه، الزّکی، الامین.دوران زندگی امام سجاد (ع) :دورانی که امام سجاد(ع) در آن زندگی می کرد، همه ارزش های دینی دستخوش تحریف و تغییر امویان قرار گرفته بود و احکام اسلامی بازیچه دست افرادی چون ابن زیاد، حجاج و عبدالملک بن مروان بود. حجاج عبدالملک را مهم تر و برتر از رسول خدا(ص) می شمرد و برخلاف نصوص دینی ازمسلمانان جزیه می گرفت و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان می سپرد. در سایه چنین حکومتی آشکار بود که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرده و ارزش های جاهلی چگونه احیا شده است(1)؛ به طوری که دو خطر بزرگ جامعه اسلامی را تهدید می کرد:فرهنگ های متنوع بیگانهخطر تجمل پرستی از این رو لازم بود در زمینه علمی کاری انجام شود تامسلمانان به اصالت فکری و شخصیت قانون گذاری ویژه خود که از کتاب و سنت در اسلام الهام می گیرد، واقف گردند. در اینجا ضرورت یک حرکت اجتهادی (اطلاع رسانی قوی) به نظر می رسید تا در چهارچوب تعالیم اسلامی، افق فکری مسلمانان گسترش یابد و بذر اجتهاد و تلاش ازبرای یافتن راه حق در دل آن ها افشانده شود و این کاری بود که امام سجاد(ع) بدان دست یافت. خطر دوم ناشی از پیشامد امواج رفاه و آسایش در جامعه اسلامی بود که عشق سوزانی راکه از ارزش های اخلاقی و پیوندهای روحی در مسلمانان پدید آمده بود را خاموش می کرد. امام علی بن الحسین(ع) این خطر را احساس کرد و فهمید که جامعه دچار انحراف شده و روحیه رفاه طلبی و فساد سیاسی و اخلاقی و اجتماعی آن را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسی هیچ روزنه ای برای تنفس وجود ندارد، بنابراین امام سجاد(ع) توانست از دعا برای بیان بخشی از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرکی در جامعه برای توجه به معرفت و عبادت و بندگی ایجاد کند. امام(ع) در این سنگر قدرت بس شگرف تصویرهای روشنی ازجامعه اسلامی و وظیفه مسلمانان را در برابر کفرگویان معین می کند و مبارزه آنان را با منکرات مطرح می سازد. دعای او نشان دهنده این مطالب است که در هر حال ولو این که همه امکانات مبارزه از یک نفر گرفته شود و به فرض این که تنها هم باشد، باز هم مسئولیت تلاش و کوشش از او سلب نمی گردد و باید از دعا به عنوان حربه مبارزه در راه حق استفاده شود. صحیفه سجادیه؛ زبور آل محمد صلی الله علیه و آله1. دعا، منبعى براى معارف‏شناخت «صحیفه سجادیه» را مى‏توان گامى در جهت آشنایى با «معارف اسلام» دانست و در زمینه «عقاید» و «اخلاق» و «شناخت‏هاى دینى» به آن مراجعه کرد. جهت شناخت دین، منابعى وجود دارد که از اطمینان، اتقان و صحت خاصى برخوردار است، چرا که ریشه در کلام الهى و علم لدنّى دارد. برخى از این منابع عبارتند از:- قرآن کریم؛- احادیث پیامبر و ائمه ‏علیهم السلام؛- دعاهاى معصومین‏علیهم السلام؛



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت امام سجاد (word)


تحقیق در مورد حضرت اسماعیل (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

‏داستان حضرت اسماعیل(ع)

پیامبرى اسماعیل

خداوند پیامبرى حضرت اسماعیل(ع) را به صراحت بیان داشته و فرموده است: <وَاذکُرْ فِى الکِتابِ إِسْمعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الوَعْدِ وَکانَ رَسُولاً نَبِیّاً». دعوت حضرت اسماعیل(ع) میان قبیله‏هاى عربى که آن حضرت بین آنها مى‏زیسته، صورت گرفته است. زندگى و ولادت اسماعیل(ع) شاهد برخى از حوادث هیجان‏انگیز بوده که در زیر بدان‏ها اشاره مى‏کنیم.

هجرت ابراهیم به مصر

ابراهیم(ع) مدتى در شهر حَرّان اقامت گزید و در همان شهر با دختر عمه‏اش ساره ازدواج کرد، ولى از آن‏جایى که مردم آن سامان به جز لوط و عدّه‏اى اندک، دعوت وى را اجابت نکردند، از مردم آن‏جا به ستوه آمد و تصمیم گرفت از آن شهر هجرت کند. قرآن کریم به این ماجرا اشاره مى‏کند: <فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقالَ إِنِّى مُهاجِرٌ إِلى‏ رَبِّى إِنَّهُ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیمُ».

سبب این هجرت، دشمنى زاید الوصفى بود که میان ابراهیم و ایمان‏آورندگان و میان بت‏پرستانى که از ایمان به خدا سر برتافتند، به وجود آمد. از این رو ابراهیم(ع)از آنها بیزارى جسته و روگردان شد.

خداوند در قرآن کریم‏ابراهیم(ع) را براى موضعى که در قبال قوم خود اتخاذ کرد، مورد ستایش قرار داده و مؤمنان را به پیروى از او تشویق و ترغیب فرموده است:

قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِى إِبْراهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّا بُرَءاؤُا مِنْکُمْ وَمِمّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَبَدا بَیْنَنا وَبَیْنَکُمُ العَداوَةُ وَالبَغْضاءُ أَبَداً حَتّى‏ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛(1)

ابراهیم و کسانى که بدو گرویدند، بهترین الگوهاى شمایند. آن‏گاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و از آنچه غیر از خدا مى‏پرستید، بیزارى مى‏جوییم. ما به شما اعتقاد نداریم و تا زمانى که به خداى یگانه ایمان نیاورید، میان ما و شما دشمنى و کینه‏توزى وجود خواهد داشت.

ابراهیم(ع) همراه کسانى که به وى ایمان آورده بودند، رهسپار شام گردید. به سرزمین شام در آن زمان کنعان مى‏گفتند. وى مدت نه چندان زیادى در آن‏جا اقامت گزید و پس ازآن‏که سرزمین شام گرفتار قحطى شدیدى شد و مردم آن سامان مورد تهدید گرسنگى قرار گرفتند، و عده زیادى از مردم آن‏جا براى کسب معاش و تهیه غذا و مراتع، شهر را ترک کردند، ابراهیم(ع) نیز آن شهر را به قصد مصر ترک گفت.

تولد حضرت اسماعیل(ع)

ابراهیم(ع) به همراه همسر و کنیز همسر خود، هاجر از مصر به فلسطین بازگشت. ابراهیم(ع) به داشتن فرزند بسیار علاقه‏مند بود و از خدا خواست فرزندى شایسته بدو عنایت کند: <رَبِّ هَبْ لِى مِنَ الصّالِحِینَ».

گویى ساره همسرابراهیم(ع) احساسات آن حضرت را درک کرد و بدو گفت: خداوند مرا ازداشتن فرزند محروم ساخته، به نظر من شما با هاجر کنیزکم ازدواج کن، شاید خداوند از او به تو فرزندى عطا کند. ساره زنى سالخورده و نازا بود که به فرزنددار شدن او امیدى نبود. از این رو ابراهیم(ع) با هاجر ازدواج کرد و اسماعیل از او متولد شد. تورات، در سفر پیدایش، اسماعیل را این گونه وصف کرده است:

<و أمّا إسماعیل فقد سمعتُ قولَکَ فیه و هاء نذا أُبارکَه و أَنمیه و أَکثرهُ جدّاً جدّاً وَیلِدُ اِثْنَى عَشرَ رئیساً وأجعله أمةً عظیمةً؛(2)

گفته‏ات را در باره اسماعیل شنیدم و من اینک او را برکت داده و به رشد و کمال مى‏رسانم و نسلش را فزونى بخشیده و از او دوازده رئیس به وجود مى‏آید و او را امتى بزرگ مى‏گردانم.

این روایت مژده‏اى است به امت حضرت محمد(ص)، زیرا آن حضرت و نیز اعراب حجاز، از نسل اسماعیلند و این وعده، درنسل حضرت ابراهیم(ع) به دست حضرت محمد(ص) و امت آن حضرت، عملى شده است.

هجرت ابراهیم و اسماعیل به مکه

پس ازآن‏که ابراهیم(ع)، از هاجر داراى فرزندى به نام اسماعیل شد، هاجر در اثر آن دچار غرور و مباهات شد و همین سبب حسرت و رشک در درون ساره گشت. از این رو از ابراهیم(ع) خواست تا آنها را از وى دور کند، چه این‏که زندگى با هاجر براى او طاقت فرسا بود. ابراهیم(ع) براى فرمانى که خدا اراده فرموده بود، خواسته ساره را اجابت کرد. خداوند به ابراهیم(ع) وحى کرد تا هاجر و اسماعیل را که دوران شیرخوارگى را مى‏گذراند به مکه ببرد.

ابراهیم(ع) با رهنمون اراده الهى، کودک و مادر او هاجر را همراه خود برد و پس از طى مسافتى طولانى خداوند بدو فرمان داد تا در بیابانى دور از آبادى، همان‏جا که بعدها در آن کعبه بنا مى‏گردید، درنگ کنند.

ابراهیم(ع) هاجر و کودک او را در آن سرزمین بى‏آب و علف فرود آورد و سپس آنها را ترک گفت و بازگشت. هاجر در پى او راه افتاد و بدو گفت: به کجا مى‏روى؟ چرا ما را در این بیابان وحشتزاى بى‏آب و علف رها مى‏سازى؟ وى چند بار این مطلب را تکرار کرد تا شاید ابراهیم برگردد، ولى او به راه خود ادامه داد.در این هنگام بود که هاجر از او پرسید: آیا خدا به تو چنین فرمان داده؟ ابراهیم(ع) گفت: آرى. هاجر اظهار داشت: حالا که این گونه است خداوند به ما توجه و عنایت خواهد داشت و سپس به مکانى که ابراهیم، او و کودکش را در آن‏جا قرار داده بود، بازگشت.

ابراهیم(ع) در حالى که در فراق و جدایى همسر و کودک خود سخت پریشان بود،به راه افتاد، ولى اراده خدا بر اراده او چیره گشته و تسلیم پروردگار خویش شد و در حالى که به نزد پروردگار خود تضرع و زارى مى‏کرد، بازگشت و با این کلمات که قرآن آنها را براى ما بیان کرده است، خداى خود را مى‏خواند:

رَبَّنا إِنِّى أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِى بِوادٍ غَیْرِ ذِى زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ المُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِى إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ * رَبَّنا إِنَّکَ تَعْلَمُ ما نُخْفِى وَما نُعْلِنُ وَما یَخْفى‏ عَلىَ اللَّهِ مِنْ شَى‏ءٍ فِى الأَرضِ وَلا فِى السَّماءِ؛(3)

پروردگارا، من برخى از اعضاى خانواده‏ام را در منطقه‏اى بى‏آب و علف نزدیک خانه محترم تو سکونت دادم. پروردگارا، این کار را انجام دادم تا نماز را به‏پا دارند. دل‏هاى مردم را متوجه آنها گردان و بدان‏ها نعمت عنایت کن، شاید سپاسگزار شوند. پروردگارا، تو از آشکار و نهان ما خبر دارى. هیچ چیز در آسمان و زمین بر خداوند نهان نیست.

مفهوم این آیه این است که خدایا، برخى از فرزندان خود را در سرزمین مکه که منطقه‏اى بى آب و علف بوده و در کنار خانه‏ات که آن را براى تو بنا خواهم کرد و خانه‏اى که تعرّض و اهانت به آن را حرام خواهى ساخت، سکونت دادم، خداوندا، من آنها را در این سرزمین سکنا دادم تا در کنار خانه‏ات نماز را به پا دارند و وظایف عبادت و بندگى را تنها براى تو به‏جا آورند، بارخدایا، دل‏هاى مردم را متوجه آنها نما و بر آنان نظر لطف و رحمت داشته باش، و در این مکان دور دست آنها را ازانواع نعمت‏ها بهره‏مند گردان تا نعمت‏هایت را سپاس گویند. پروردگارا، تو بر نهان و آشکار ما آگاهى و از حزن و اندوهى که در فراق زن و فرزندم دارم با خبرى، هیچ چیز بر تو پوشیده نیست، هر چند کوچک و بى‏مقدار و یا در زمین و آسمان باشد.

پیدایش زمزم

هاجر، فرمان خدا را گردن نهاد و صبر پیشه کرد و در مدت اقامت خود، از خوراک و آبى که ابراهیم(ع) برایشان تهیه کرده بود، استفاده کرد تا آنها تمام شده و خود و فرزندش تشنه گردیدند، او به کودکش که از تشنگى به خود مى‏پیچید، نگریست و نتوانست آن منظره دردناک را تحمل کند.از این رو سراسیمه به‏پا خاست و سرگردان و متحیّر وشتابان به این سو و آن سو، مى‏دوید به گونه‏اى که در آستانه از هوش رفتن قرار گرفت.

هاجر از تپه‏اى بلند به نام <صفا» بالا رفت و از آن‏جا نظاره کرد شاید آبى بیابد، ولى چیزى ندید، از آن‏جا پایین آمد و چون انسانى خسته و مانده شتابان به حرکت در آمد تا بر بلندى دیگرى به نام <مروه» بالا رفت و نگاهى کرد، باز چیزى نیافت، دیگر بار به <صفا» بازگشت و نگاهى انداخت و چیزى نیافت و این عمل را هفت بارتکرار کرد و آخرین بار که گذار او به <مروه» افتاد، صدایى شنید، متوجه آن شد. ناگهان فرشته‏اى را در محل زمزم دید که با بال‏هاى خود زمین را مى‏کاوید تا این‏که آب پدیدار شد.(4) وقتى هاجر این منظره هیجان‏انگیز را دید، شادى و خوشحالى سراسر وجودش را فراگرفت و سپس از آن آب برگرفته و کودک خود را سیراب ساخت و خود نیز از آن نوشید.

هنگامى که آب جوشید، پرندگان بدان سو به رفت و آمد پرداختند، گروهى از قبیله‏جُرهُم که از نزدیکى آن‏جا مى‏گذشتند، وقتى رفت و آمد پرندگان را پیرامون آن منطقه‏دیدند، از یکدیگر سؤال کردند که این پرندگان اطراف آب به پرواز در مى‏آیند، آیا دراین منطقه آبى سراغ دارید؟ پاسخ دادند: خیر. یکى از افراد خود را فرستادند تا براى ایشان‏کسب اطلاعى کند و او با مژدگانى وجود آب، به سرعت نزدشان بازگشت. آنها نزد هاجر آمده و گفتند: اگر میل دارید ما در جوار شما بوده و یاورتان باشیم و آب از خود شماباشد. هاجر نیز آنان را پذیرا شد و در همسایگى وى اقامت گزیدند تا این‏که اسماعیل به‏سن جوانى رسید و زنى را ازقبیله جُرهُم به ازدواج خویش در آورد و عربى را از آنان‏آموخت.

ذبح اسماعیل

ابراهیم، فرزندش اسماعیل را در مکه رها کرد، ولى او را به فراموشى نسپرده و از او غافل نگشت، بلکه هر چند گاه به دیدار وى مى‏رفت. در یکى از دیدارها ابراهیم(ع) در خواب دید که خداوند به او فرمان مى‏دهد تا فرزندش اسماعیل را ذبح کند. البته خواب پیامبران حق بوده و به منزله وحى الهى است، به همین دلیل ابراهیم(ع) تصمیم به اجراى فرمان الهى گرفت و به بهانه این‏که اسماعیل، تنها پسر او بوده و خود به سن پیرى رسیده است، از تصمیم خود برنگشت. این ماجرا را قرآن برایمان چنین بازگو مى‏کند:

وَقال إِنِّى ذاهِبٌ إِلى‏ رَبِّى سَیَهْدِینِ * رَبِّ هَبْ لِى مِنَ الصّالِحِینَ * فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ * فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْىَ قالَ یا بُنَىَّ إِنِّى أَرى‏ فِى المَنامِ أَنِّى أَذبَحُکَ فَانْظُرْ ماذا تَرى‏ قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِى إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصّابِرِینَ * فَلَمّا أَسْلَما وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ * وَنادَیْناهُ أَنْ یا إِبْراهِیمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا إِنّا کَذلِکَ نَجْزِى المُحْسِنِینَ * إِنَّ هذا لَهُوَ البَلاءُ المُبِینُ * وَفَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ * وَتَرَکْنا عَلَیْهِ فِى الآخِرِینَ * سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهِیمَ * کَذلِکَ نَجْزِى المُحْسِنِینَ * إِنَّهُ مِنْ عِبادِنا المُؤْمِنِینَ * وَبَشَّرْناهُ بِإِسْحقَ نَبِیّاً مِنَ الصّالِحِینَ؛(5)

ابراهیم گفت: من به پیشگاه پروردگار خویش مى‏روم و او مرا هدایت خواهد کرد، پروردگارا، فرزندى شایسته به من عنایت فرما. ما او را به پسرى بردبار و شکیبا مژده دادیم. آن‏گاه که او به سن رشد رسید و با پدر به کار و تلاش پرداخت، ابراهیم گفت: پسرکم در خواب دیدم که تو را ذبح مى‏کنم نظرت چیست؟ اسماعیل گفت: پدرم آنچه را بدان مأمور شده‏اى انجام ده و ان‏شاءاللَّه مرا از بردباران خواهى یافت. آن‏گاه که تسلیم امر خدا شد و او را به صورت خوابانید. به او خطاب کردیم اى ابراهیم، مأموریت خوابت را عملى ساختى و این گونه نیکوکاران را پاداش مى‏دهیم. این امتحانى آشکار بود و با ذبحى بزرگ او را فدا دادیم و قدردانى و ثناى او را به آیندگان واگذاردیم. سلام و درود بر ابراهیم، این گونه نیکوکاران را پاداش عطا مى‏کنیم؛ زیرا او از بندگان مؤمن ما بود و وى را به اسحق، که پیامبرى شایسته بود، مژده دادیم.

خداوند در این آیات در باره حضرت ابراهیم(ع) مى‏فرماید: وقتى ابراهیم از سرزمین قوم خود هجرت کرد، از خداى خود فرزندى شایسته خواست و خداوند دعایش را مستجاب گرداند و وى را به پسرى بردبار به نام اسماعیل که نخستین فرزند او بود مژده داد.

زمانى که اسماعیل نشو و نما کرد و به سنّى که قادر بر تلاش و فعالیت بود رسید، ابراهیم(ع) در خواب دید که خداوند بدو فرمان مى‏دهد فرزندش اسماعیل را که در آن زمان تنها فرزند او بود، ذبح کند. ابراهیم(ع) ماجرا را بر پسرش عرضه کرد تا ایمان او را بیازماید و با آرامش دل بیشتر او را ذبح کند و این قضیه بر او دشوار نیاید. اسماعیل(ع) پاسخ داد: پدرجان آنچه را خداوند به تو فرمان داده، عملى کن. ان‏شاءالله مرا از بردبارانى که راضى به قضاى خدایند، خواهى یافت.

چون اسماعیل تسلیم قضاى الهى شده و آنان تصمیم بر اجراى فرمان الهى گرفتند، ابراهیم(ع) فرزندش را به صورت خوابانید که از قفا او را ذبح نماید، هنگام ذبح، صورت او را



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت اسماعیل (word)


تحقیق در مورد حضرت ابوالفضل110 (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

نگاهى به شخصیت و عملکرد حضرت عباس علیه‏السلام

 

ولادت و نام‏گذارى

کودکى و نوجوانى

شرکت در جنگ‏ها، نمونه‏هاى بارزى از شجاعت

1ـ آب رسانى در صفین

2ـ تقویت روحیه جنگاورى عباس علیه‏السلام

3. درخشش در جنگ صفین

دوشادوش امام حسن علیه‏السلام

یاور وفادار امام حسین علیه‏السلام

 زندگانى حکمت‏آمیز و غرور آفرین پیشوایان معصوم علیهم‏السلام و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالى و آموزنده در راستاى الگوگیرى از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز درس‏هاى تربیتى آنان نسبت به فرزندان خویش، در تمامى زمینه‏هاى اخلاقى و رفتارى، سرمشق کاملى براى تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استوارى براى دوستداران فرهنگ متعالى اهل‌بیت عصمت علیهم‏السلام و به ویژه براى نسل جوان، خواهد بود. از آن جا که زندگانى پر خیر و برکت اهل‌بیت علیهم‏السلام در بردارنده دو اصل استوار «حماسه و عرفان» است، پرداختن به بُعد حماسى زندگانى آنان و فرزندانشان که در معرض پرورش و تربیت ناب اسلامى قرار داشته‏اند، براى عامّه مردم و به ویژه جوانان جذّاب و گام مؤثرى در عرصه تبلیغ اهداف خواهد بود.

اى ام‏البنین! نور دیده‏ات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مى‏دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابى‏طالب شده است.

همچنین غبار برخى شبهات عامیانه را از چهره مخاطبان مبلغان دینى، در راستاى معرفى و تبلیغ اهداف و انگیزه‏هاى اهل‌بیت علیهم‏السلام خواهد سترد. شبهاتى از قبیل این که چرا مبلغان بیشتر به جنبه‏هاى عاطفى و خصوصاً به مظلومیت اهل‌بیت پیامبر علیهم‏السلام مى‏پردازند؟ اگر چه پاسخ به این پرسش ساده، براى مبلغان بسیار روشن و بدیهى است، اما باید به خاطر داشت که مبلّغ مى‏بایست ضمن پاسداشت احترام شنوندگان و مخاطبان خود، براى تأثیرگذارى بیشتر در آنان، پاسخگو و برآورنده نیازهاى روحى آنان، با اطلاع رسانى بیشتر در ابعاد حماسى آن بزرگ مردان حماسه و اندیشه و هدایت نیز باشد. با این پیش درآمد، مى‏توان با تبیین جنبه‏هاى حماسى شخصیت پور بى هماورد حیدر علیه‏السلام در زوایایى از زندگانى آن حضرت که کمتر بیان شده است، گام مؤثرى برداشت. این نوشتار سعى دارد، با بررسى زندگانى حضرت عباس علیه‏السلام پیش از رویداد روز دهم محرم سال 61 هجرى، به ابعاد حماسى شخصیت او، با نگاهى به فعالیت‏هاى دوران نوجوانى و شرکت وى در جنگ‏ها، چهره روشن‏ترى از آن حضرت به تصویر کشد.

ولادت و نام‏گذارى

داستان شجاعت و صلابت عباس علیه‏السلام مدت‏ها پیش از ولادت او، از آن روزى آغاز شد که امیرالمؤمنین علیه‏السلام از برادرش عقیل خواست تا براى او زنى برگزیند که ثمره ازدواجشان، فرزندانى شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد.(1) او نیز «فاطمه» دختر «حزام بن خالد بن ربیعة» را براى همسرى مولاى خویش انتخاب کرد که بعدها «ام‏البنین» خوانده شد. این پیوند، در سحرگاه جمعه، چهارمین روز شعبان سال 26 هجرى، به بار نشست.(2) نخستین آرایه‏هاى شجاعت، در همان روز، زینت‌بخشِ غزل زندگانى عباس علیه‏السلام گردید؛ آن لحظه‏اى که على علیه‏السلام او را «عباس» نامید. نامش به خوبى بیانگر خلق و خوى حیدرى بود. على علیه‏السلام طبق سنت پیامبر (صلى‏الله‏علیه ‏و آله) در گوش او اذان و اقامه گفت. سپس نوزاد را به سینه چسباند و بازوان او را بوسید و اشک حلقه چشانش را فراگرفت. ام‏البنین علیهاالسلام از این حرکت شگفت زده شد و پنداشت که عیبى در بازوان نوزادش است. دلیل را پرسید و نگارینه‏اى دیگر بر کتاب شجاعت و شهامت عباس علیه‏السلام افزوده شد. امیرالمؤمنین علیه‏السلام حاضران را از حقیقتى دردناک، اما افتخارآمیز، که در سرنوشت نوزاد مى‏دید، آگاه نمود که چگونه این بازوان، در راه مددرسانى به امام حسین علیه‏السلام از بدن جدا مى‏گردد و افزود: اى ام‏البنین! نور دیده‏ات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مى‏دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابى‏طالب شده است.(3)

امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: جلوتر بیا. عباس علیه‏السلام پیش روى پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! براى چه مى‏گریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا مى‏بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله مى‏کند تا این که دو دستش قطع مى‏گردد.

کودکى و نوجوانى

تاریخ گویاى آن است که امیرالمؤمنین علیه‏السلام همّ فراوانى مبنى بر تربیت فرزندان خود مبذول مى‏داشتند و عباس علیه‏السلام را افزون بر تربیت در جنبه‏هاى روحى و اخلاقى از نظر جسمانى نیز مورد تربیت و پرورش قرار مى‏دادند. تیزبینى امیرالمؤمنین علیه‏السلام در پرورش عباس علیه‏السلام، از او چنین قهرمان نام‏آورى در جنگ‏هاى مختلف ساخته بود. تا آن جا که شجاعت و شهامت او، نام على علیه‏السلام را در کربلا زنده کرد.

روایت شده است که امیرالمؤمنین علیه‏السلام روزى در مسجد نشسته و با اصحاب و یاران خود گرم گفتگو بودند. در آن لحظه، مرد عربى در آستانه در مسجد ایستاده، از مرکب



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت ابوالفضل110 (word)