دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود تخقیق در مورد میرزا حبیب متخلص به قاآنی فرزند محمدعلی گلشن از شاعران بزرگ (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

به نام خدا

قاآنی

مقدمه

همچنان که وصال یکی از بهترین شعرای دربار فتحعلی شاه شمرده می شود، در عهد محمد شاه و جانشین او ناصرالدین شاه نیز شاعر قصیده سرای دیگری برخاست که در مدت زندگی کوتاه 47 ساله خود شهرت و آوازه بسیار یافت.

میرزا حبیب الله شیرازی، متخلص به " قاآنی "، روز 29 شعبان از سال 1223 ه. ق.، در شیراز متولد شد. پدرش، میرزا محمد علی گلشن، اصلا از طایفه زنگنه بود که در شیراز بدنیا آمده و همانجا پرورش یافته بود. گلشن نیز شعر می سرود و به قافیه پردازی معروف بود.

قاآنی در هفت سالگی به مکتب رفت و یازده ساله بود که پدرش را از دست داد. و با خانواده خود به فقر و تنگدستی افتاد.

شاعر در ترجمه حالی که از خود نوشته گوید: " از نعیم دنیا جز فرش حصیر و قرص خمیری هیچ نداشتم. احتیاجم بر آن داشت که خود پدر خویش شده راهی پیش گیرم. طریق اسلاف شایسته دیدم. بی تشویق و تحریک احدی به مدرسه بابله، که یکی از مدارس شیراز است، رفته حجره گرفته و به درس و مشق مشغول شدم. از آنجا که طبعی موزون داشتم، به یک دو قصیده فرمانروای فارس را بستودم، مرسوم قلیلی، که قوت لایموت شود، مقرر داشت. به همان قناعت کردم و در تحصیل علوم چنان در آن سن همت را گرم جولان کرده که به سالی دو بر اقران پیشی گرفتم، به نوعی که هر کس می دید شگفتیها می کرد و با آنکه منظرم زشت بود، در نظر همه زیبا شدم".

قاآنی چند سال هم در اصفهان به تحصیل ریاضی و معارف اسلامی گذراند و بعد به شیراز بازگشت و به تدریس عروض و شرح دیوان خاقانی و انوری پرداخت، تا آنکه در سال 1239 ه. ق. شاهزاده حسنعلی میرزا، شجاع السلطنه فرزند فتحعلی شاه، به شیراز آمد و در تربیت وی اقدام کرد و انواع ملاطفت و مهربانی به جای آورد.

در اواخر همان سال شاهزاده حسنعلی میرزا از طرف پدر فرمانفرمای خراسان شد و قاآنی را به همراه برد. شاعر در مشهد تحت حمایت و تربیت آن شاهزاده به تحصیل ریاضی و حساب مشغول شد و بنا به میل و اراده او تخلص خود را، که تا آن زمان « حبیب » بود، به قاآنی( به نام اکتای قاآن فرزند شاهزاده حسنعلی میرزا ) تبدیل کرد.

قاآنی در خراسـان رغبـت بیشتـر به شعـر و شاعری پـیدا کرد و چون گـشایشی در کارش پیدا شده، و بـه گـفـتـه خود « بختش قوی، کیسه اش فربه، خواسته اش زیاد، سیم و زرش از قطمیر به قنطار و دراهم و دینارش از آحاد به الوف » رسیده بود، مبالغ زیادی برای گرد آوردن دواوین استادان قدیم صرف کرد و کتب بسیار از ادبی و غیر ادبی فراهم آورد و به تعلیم و تعلم مشغول شد.

بدین سان شاعر مدتی در خدمت و منادمت حسنعلی میرزا، فرمانفرمای خراسان به سر برد تا آنکه در سال 1242 ه.ق. حکومت کرمان و یزد به شاهزاده مزبور تفویض شد و او با همان لشکر خراسانی، که ملازمش بود، به محل ماموریت خود عزیمت کرد. ظاهرا در این سفر قاآنی نیز همراه وی به یزد و کرمان رفته، ولی ما بدرستی نمی دانیم که کی از آنجا بیرون آمده و در چه سالهایی « رشت و گیلان و مازندارن و آذربایجان را گشته و از هر علمی که رواج داشته تحصیل کرده است ». چنین به نظر می رسد که در سال 1246 ه. ق.، که شجاع السلطنه بی اجازه دولت از کرمان به یزد تاخته؛ و شاهزاده عباس میرزا به فرمان شاه وی را تحت الحفظ به تهران فرستاده است، قاآنی، که حامی و سرپرست خود را از دست داده بود، به این مسافرتها پرداخته و در همین اوقات نیز به دربار فتحعلی شاه معرفی شده و صله و مستمری و عنوان مجتهدالشعرایی یافته است.

هر چه هست در سال 1248 ه. ق. که شاهزاده عباس میرزا، نایب السلطنه، ترکمانان سالور را سرکوب و قلعه سرخس را فتح کرده، قاآنی را دوباره در شهر مشهد می بینیم و در زمستان آن سال که « از شدت مجاعه هر دینداری پی دیناری ترک دین گفتی، توشه حلال و گوشه مناسب حال » داشته است.

قاآنی در سال 1251 ه. ق.، که محمد شاه بر تخت نشست، به تهران آمد و به حلقه شاعران دربار پیوست و از شاه لقب « حسان العجم » یافت و در سال 1253 ه. ق.، که محمد شاه برای فتح غوریان و قندهار حرکت کرد، ملتزم رکاب بود ولی چون موکب شاه به بسطام رسید، بیمار شد و با اجازه شاه به تهران بازگشت و پس از مراجعت شاه از جنگ افغانستان، قصیده مفصلی سرود که در آن از دلیری و پیروزی ایرانیان و حسن سلوک محمد شاه با اسیران افغانی، از کارشکنیهای مستر مکنیل، سفیر انگلیس، و اشغال سواحل جنوبی ایران از طرف کشتیهای جنگی انگلستان و تهدید به اعلان جنگ، سخن رانده بود.

قاآنی در سال 1256 ه. ق. که سی و چهار سال داشت، در تهران همسر اختیار کرد ولی « یارش مارشد » و شاعر او را از نظر انداخت و « همنفسی نو » برگزید؛ اما همسر تازه هم با وی یکدل و مهربان نشد و عاقبت آن دو « حلیله غیر جلیله » آتش در خانه اش زدند و روزگار بر شاعر شوریده و عشرت طلب سیاه کردند.

ظاهرا در سال 1259 ه. ق. بود که به قصد اقامت دایم به شیراز بازگشت و پس از سالهای دراز دوری از وطن، با دوستان دیرین تجدید دیدار کرد و چندی بعد باز به تهران آمد؛ و باز به شیراز رفت و در این مسافرتها همشهریان او ابتدا مقدمش را گرامی داشتند و مخصوصا در زمان حکمرانی صاحب اختیار، سخت در راحت و آسایش بود.

اما رفته رفته جمعی از ادبای شیراز به آزارش پرداختند و صاحب اختیار هم از فارس تغییر ماموریت یافت و جانشین او معتمدالدوله منوچهرخان گرجی که از شعر و ادب بهره ای نداشت، در پرداخت مرسوم او تعلیل ورزید تا جایی که از این زندگانی بی حاصل به تنگ آمده در سال 1262 ه. ق.( سال فوت میرزا شفیع وصال ) با حالی پریشان به تهران آمد و پس از چندی با شاهزاده دانشمند و ادب دوست، علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، وزیر علوم آشنا شد و از بخششها و عطایای وی بهره مند گردید و به وسیله او به مهد علیا، مادر ناصرالدین شاه، معرفی شد و بعد به خود شاه، که تازه جلوس کرده و از زمان ولایتعهدی خود او را می شناخت، راه یافت و شاعر رسمی دربار شد و از آن پس به طور دایم در تهران رحل اقامت افکند و خانواده خود را نیز به تهران آورد و به تربیت فرزندش، میرزا محمد حسن پرداخت.

شاعر در سال 1270 به بیماری مالیخولیا و پریشان گویی مبتلا شد و روز چهارشنبه پنجم شعبان همان سال درگذشت.

دیوان قاآنی به کرات در تهران و تبریز و هندوستان چاپ شده. ابتدا منتخبی از اشعار وی در زمان حیات شاعر در هندوستان طبع و زا آن پس هر چند سال یکبار در نقاط مختلف ایران و هند به صورتی کاملتر چاپ شده و شعرهایی که در گوشه و کنار در دست مردم پراکنده بود، بر آن افزوده شده است. نخستین چاپ مضبوط و صحیح و پاکیزه دیوان قاآنی در سال 1274 ه. ق. چهار سال پس از مرگ وی در تهران به انجام رسید. متصدی چاپ جلال الدوله، یکی از شاهزادگان قاجار بود که خود نیز طبع شعر داشت و غزل را خوب می سرود و « جلال » تخلص می کرد و به گفته خود با قاآنی « آمیزش علمی و ادبی فزونتر از قرابت و پیوند نسبی » داشت. این شاهزاده « پروردگان خیال او را، که چون کواکب بنات پراکنده و پریشان بوده، چون نجم ثریا جمع و به سامان آورده.... و به اندازه دانش خویش تصحیفات کتاب را پیراسته... و لغاتی را که دور از طباع عامه خلق بوده در حاشیه کتاب جهت آسانی ترجمه کرده » و به خط میرزا محمد رضا کلهر، یکی از بزرگترین استادان خط آن زمان، به چاپ رسانده است.



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد میرزا حبیب متخلص به قاآنی فرزند محمدعلی گلشن از شاعران بزرگ (با فرمت word)


تحقیق در مورد حبیب بن مظاهر (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

حبیب بن مظاهر

حبیب مظاهر (مظهر) اسدی از اصحاب خاص رسول خدا و امیرالمومنین علی علیه السلام بود و در جنگ های جمل و صفین و نهروان در کنار امام علی جنگید. او از حاملان علوم علی علیه السلام به شمار می‌رفت و پسر عمویش، اباثور، در میان اعراب به شاعری و سوارکاری شهرت داشت.

حبیب از کسانی بود که برای امام حسین علیه السلام نامه نوشت و هنگامی که مسلم بن عقیل نماینده امام به کوفه وارد شد، در منزل مختار به حمایت از او سخن گفت.

او به همراه مسلم بن عوسجه در کوفه برای امام حسین علیه السلام از مردم بیعت می‌گرفتند اما وقتی ابن زیاد وارد کوفه شد و کوفیان مسلم را تنها گذاشتند، افراد قبیله‌اش حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه را از چشم ماموران ابن زیاد پنهان کردند.

آن دو وقتی خبردار شدند که امام حسین علیه السلام به کربلا رفته، مخفیانه به سویش حرکت کردند. روزها مخفی می شدند و شب‌ها به سرعت می‌رفتند تا به اردوی امام علیه السلام ملحق شدند و سرانجام به شهادت رسیدند.

نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمره‏اى از حماسه عاشوراست.

عارفان مسلح

نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمره‏اى از حماسه عاشوراست.

یاران حسین(ع) که فداکارى و ایثار و جهادشان به تاریخ حرکت داد، و به زندگى معنا بخشید و به مرگ، عظمت عطا کرد، ضرب المثل شدند. و یادشان سرمایه الهام و شورآفرینى گشت و نامشان قرین مجد و عظمت گردید، و خونشان در پاى نهال اسلام ریخته شد و به دین و عزت و شرف و آزادگى، جانى دوباره بخشید.

آرى، این گونه از «مرگ‏»، «حیات‏» پدید مى‏آید، و این‏سان «فنا»، «بقا» مى‏آفریند، و این چنین خون سرخ شهید، یادسبز جاوید را ترسیم مى‏کند و شهیدان، «اسوه‏» هاى تاریخ مى‏گردند در دیندارى، درتقوا و مرزبانى از احکام الهى،در دفاع از قرآن و حمایت از امام، در یارى حق و عدل، در آزادگى و عزت،در حقخواهى و ستم ستیزى و در همه فضیلتها و ارزشها. محور کلام، «عاشورا» است، و میدان عمل، «کربلا».

در سال 61 هجرى که نیم قرن از رحلت پیامبر اسلام مى‏گذشت، جامعه اسلامى گرفتار حاکمانى شده بود که تحریف دین و کشتن آزادگان و هتک حرمتهاى الهى و احیاى جاهلیت‏سیاه و دنیازدگى و ستمگرى و شکمبارگى و شهوترانى کمترین و کوچکترین فسادهایشان بود.

حسین بن على(ع) قیام کرد، تا دست‏یزید تبهکار را از سرنوشت امت اسلام کوتاه سازد. زمانه دشوارى بود; امتحانى پیش آمده بود که دینداران واقعى کم شده بودند و مردان جهاد و شهادت کمتر یافت مى‏شدند; اکثر مردم به «زندگى‏» روى آورده بودند!

حسین(ع) براى احیاى حق و اسلام، مردانه قدم به میدان گذاشت و نهضت ضد یزیدى خود را -که ضد کفر و ستم بود- با یارانى مصمم و وفادار و حق‏شناس به انجام رساند.

اصحاب او اندک بودند، لیکن درعاشورا کیفیت مطرح بود، نه کمیت; ایمان و عشق به شهادت در راه خدا ملاک بود، نه فزونى جمعیت و زیادى نفرات.

اغلب همراهان حسین بن على‏«ع‏»، عابدان شب زنده‏دار، زاهدان وارسته، قاریان قرآن شناس، قهرمانان با بصیرت، معلمان سلحشور و مجاهدان پرهیزکارى بودند که آثار عبادت‏و تهجد در سیمایشان هویدا بود. حضور تنى چند از صحابه پیامبر اسلام و حواریون حضرت امیر در سپاه اندک سید الشهدا قداست و وجهه و معنویتى پر شکوه به جمع آنان بخشیده بود.

در نوشته حاضر با چهره تابناک و شخصیت‏برجسته یکى از یلان دلاور و شیران بیشه شجاعت و ایثار و حماسه‏آفرینى آشنا مى‏شویم، تا شاید این آشنایى، ما را در پیروى و تاسى به آنان یارى رساند.

این قهرمان عابد و عارف، «حبیب بن مظاهر» است که نامش آشناست و با کربلاى حسین و عاشوراى شهادت، پیوندى ناگسستنى دارد.

برخى از عاشوراییان، جزء مسلمانان فداکارى بودند که حتى حضور رسول خدا(ص) را هم درک کرده بودند، و بعضى‏شان از دلیرمردان رکاب امیرالمؤمنین و یاران آن حضرت بودند که در حضورش با دشمنان حق جنگیده و در شمار اصحاب امام مجتبى (ع) هم بوده‏اند و سرانجام حسین‏بن على(ع) را درکربلا یارى کرده و دراین راه به شهادت‏رسیده‏اند.

حبیب و یاران دیگر ابا عبدالله الحسین(ع) در روز عاشورا، از چنان عظمت و شکوه و مقامى برخوردار بودند که مایه غبطه همگان است. تعبیراتى را که امام صادق(ع) درباره آنان به کار برده است، بسیار ارزشمند است.

القابى همچون «اولیا و دوستان خدا»، «برگزیدگان پروردگار»، «یاران وفادار دین خدا»، «انصار پیامبر و على و فاطمه و حسن و حسین‏»، «پاکان رستگار و سعادتمند» و... از زبان امام صادق(ع) درباره آنان صادر شده است (1) .

کدام مکتب و آیین و ملت و نژاد، به اندازه اسلام در داشتن سرمایه‏هاى انسانى غنى است؟

در کدام مسلک و دین، این همه شخصیتهاى برجسته و الهام بخش مى‏توان یافت؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد حبیب بن مظاهر (با فرمت word)


تحقیق در مورد میرزا حبیب متخلص به قاآنی فرزند محمدعلی گلشن از شاعران بزرگ (ورد)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

به نام خدا

قاآنی

مقدمه

همچنان که وصال یکی از بهترین شعرای دربار فتحعلی شاه شمرده می شود، در عهد محمد شاه و جانشین او ناصرالدین شاه نیز شاعر قصیده سرای دیگری برخاست که در مدت زندگی کوتاه 47 ساله خود شهرت و آوازه بسیار یافت.

میرزا حبیب الله شیرازی، متخلص به " قاآنی "، روز 29 شعبان از سال 1223 ه. ق.، در شیراز متولد شد. پدرش، میرزا محمد علی گلشن، اصلا از طایفه زنگنه بود که در شیراز بدنیا آمده و همانجا پرورش یافته بود. گلشن نیز شعر می سرود و به قافیه پردازی معروف بود.

قاآنی در هفت سالگی به مکتب رفت و یازده ساله بود که پدرش را از دست داد. و با خانواده خود به فقر و تنگدستی افتاد.

شاعر در ترجمه حالی که از خود نوشته گوید: " از نعیم دنیا جز فرش حصیر و قرص خمیری هیچ نداشتم. احتیاجم بر آن داشت که خود پدر خویش شده راهی پیش گیرم. طریق اسلاف شایسته دیدم. بی تشویق و تحریک احدی به مدرسه بابله، که یکی از مدارس شیراز است، رفته حجره گرفته و به درس و مشق مشغول شدم. از آنجا که طبعی موزون داشتم، به یک دو قصیده فرمانروای فارس را بستودم، مرسوم قلیلی، که قوت لایموت شود، مقرر داشت. به همان قناعت کردم و در تحصیل علوم چنان در آن سن همت را گرم جولان کرده که به سالی دو بر اقران پیشی گرفتم، به نوعی که هر کس می دید شگفتیها می کرد و با آنکه منظرم زشت بود، در نظر همه زیبا شدم".

قاآنی چند سال هم در اصفهان به تحصیل ریاضی و معارف اسلامی گذراند و بعد به شیراز بازگشت و به تدریس عروض و شرح دیوان خاقانی و انوری پرداخت، تا آنکه در سال 1239 ه. ق. شاهزاده حسنعلی میرزا، شجاع السلطنه فرزند فتحعلی شاه، به شیراز آمد و در تربیت وی اقدام کرد و انواع ملاطفت و مهربانی به جای آورد.

در اواخر همان سال شاهزاده حسنعلی میرزا از طرف پدر فرمانفرمای خراسان شد و قاآنی را به همراه برد. شاعر در مشهد تحت حمایت و تربیت آن شاهزاده به تحصیل ریاضی و حساب مشغول شد و بنا به میل و اراده او تخلص خود را، که تا آن زمان « حبیب » بود، به قاآنی( به نام اکتای قاآن فرزند شاهزاده حسنعلی میرزا ) تبدیل کرد.

قاآنی در خراسـان رغبـت بیشتـر به شعـر و شاعری پـیدا کرد و چون گـشایشی در کارش پیدا شده، و بـه گـفـتـه خود « بختش قوی، کیسه اش فربه، خواسته اش زیاد، سیم و زرش از قطمیر به قنطار و دراهم و دینارش از آحاد به الوف » رسیده بود، مبالغ زیادی برای گرد آوردن دواوین استادان قدیم صرف کرد و کتب بسیار از ادبی و غیر ادبی فراهم آورد و به تعلیم و تعلم مشغول شد.

بدین سان شاعر مدتی در خدمت و منادمت حسنعلی میرزا، فرمانفرمای خراسان به سر برد تا آنکه در سال 1242 ه.ق. حکومت کرمان و یزد به شاهزاده مزبور تفویض شد و او با همان لشکر خراسانی، که ملازمش بود، به محل ماموریت خود عزیمت کرد. ظاهرا در این سفر قاآنی نیز همراه وی به یزد و کرمان رفته، ولی ما بدرستی نمی دانیم که کی از آنجا بیرون آمده و در چه سالهایی « رشت و گیلان و مازندارن و آذربایجان را گشته و از هر علمی که رواج داشته تحصیل کرده است ». چنین به نظر می رسد که در سال 1246 ه. ق.، که شجاع السلطنه بی اجازه دولت از کرمان به یزد تاخته؛ و شاهزاده عباس میرزا به فرمان شاه وی را تحت الحفظ به تهران فرستاده است، قاآنی، که حامی و سرپرست خود را از دست داده بود، به این مسافرتها پرداخته و در همین اوقات نیز به دربار فتحعلی شاه معرفی شده و صله و مستمری و عنوان مجتهدالشعرایی یافته است.

هر چه هست در سال 1248 ه. ق. که شاهزاده عباس میرزا، نایب السلطنه، ترکمانان سالور را سرکوب و قلعه سرخس را فتح کرده، قاآنی را دوباره در شهر مشهد می بینیم و در زمستان آن سال که « از شدت مجاعه هر دینداری پی دیناری ترک دین گفتی، توشه حلال و گوشه مناسب حال » داشته است.

قاآنی در سال 1251 ه. ق.، که محمد شاه بر تخت نشست، به تهران آمد و به حلقه شاعران دربار پیوست و از شاه لقب « حسان العجم » یافت و در سال 1253 ه. ق.، که محمد شاه برای فتح غوریان و قندهار حرکت کرد، ملتزم رکاب بود ولی چون موکب شاه به بسطام رسید، بیمار شد و با اجازه شاه به تهران بازگشت و پس از مراجعت شاه از جنگ افغانستان، قصیده مفصلی سرود که در آن از دلیری و پیروزی ایرانیان و حسن سلوک محمد شاه با اسیران افغانی، از کارشکنیهای مستر مکنیل، سفیر انگلیس، و اشغال سواحل جنوبی ایران از طرف کشتیهای جنگی انگلستان و تهدید به اعلان جنگ، سخن رانده بود.

قاآنی در سال 1256 ه. ق. که سی و چهار سال داشت، در تهران همسر اختیار کرد ولی « یارش مارشد » و شاعر او را از نظر انداخت و « همنفسی نو » برگزید؛ اما همسر تازه هم با وی یکدل و مهربان نشد و عاقبت آن دو « حلیله غیر جلیله » آتش در خانه اش زدند و روزگار بر شاعر شوریده و عشرت طلب سیاه کردند.

ظاهرا در سال 1259 ه. ق. بود که به قصد اقامت دایم به شیراز بازگشت و پس از سالهای دراز دوری از وطن، با دوستان دیرین تجدید دیدار کرد و چندی بعد باز به تهران آمد؛ و باز به شیراز رفت و در این مسافرتها همشهریان او ابتدا مقدمش را گرامی داشتند و مخصوصا در زمان حکمرانی صاحب اختیار، سخت در راحت و آسایش بود.

اما رفته رفته جمعی از ادبای شیراز به آزارش پرداختند و صاحب اختیار هم از فارس تغییر ماموریت یافت و جانشین او معتمدالدوله منوچهرخان گرجی که از شعر و ادب بهره ای نداشت، در پرداخت مرسوم او تعلیل ورزید تا جایی که از این زندگانی بی حاصل به تنگ آمده در سال 1262 ه. ق.( سال فوت میرزا شفیع وصال ) با حالی پریشان به تهران آمد و پس از چندی با شاهزاده دانشمند و ادب دوست، علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، وزیر علوم آشنا شد و از بخششها و عطایای وی بهره مند گردید و به وسیله او به مهد علیا، مادر ناصرالدین شاه، معرفی شد و بعد به خود شاه، که تازه جلوس کرده و از زمان ولایتعهدی خود او را می شناخت، راه یافت و شاعر رسمی دربار شد و از آن پس به طور دایم در تهران رحل اقامت افکند و خانواده خود را نیز به تهران آورد و به تربیت فرزندش، میرزا محمد حسن پرداخت.

شاعر در سال 1270 به بیماری مالیخولیا و پریشان گویی مبتلا شد و روز چهارشنبه پنجم شعبان همان سال درگذشت.

دیوان قاآنی به کرات در تهران و تبریز و هندوستان چاپ شده. ابتدا منتخبی از اشعار وی در زمان حیات شاعر در هندوستان طبع و زا آن پس هر چند سال یکبار در نقاط مختلف ایران و هند به صورتی کاملتر چاپ شده و شعرهایی که در گوشه و کنار در دست مردم پراکنده بود، بر آن افزوده شده است. نخستین چاپ مضبوط و صحیح و پاکیزه دیوان قاآنی در سال 1274 ه. ق. چهار سال پس از مرگ وی در تهران به انجام رسید. متصدی چاپ جلال الدوله، یکی از شاهزادگان قاجار بود که خود نیز طبع شعر داشت و غزل را خوب می سرود و « جلال » تخلص می کرد و به گفته خود با قاآنی « آمیزش علمی و ادبی فزونتر از قرابت و پیوند نسبی » داشت. این شاهزاده « پروردگان خیال او را، که چون کواکب بنات پراکنده و پریشان بوده، چون نجم ثریا جمع و به سامان آورده.... و به اندازه دانش خویش تصحیفات کتاب را پیراسته... و لغاتی را که دور از طباع عامه خلق بوده در حاشیه کتاب جهت آسانی ترجمه کرده » و به خط میرزا محمد رضا کلهر، یکی از بزرگترین استادان خط آن زمان، به چاپ رسانده است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد میرزا حبیب متخلص به قاآنی فرزند محمدعلی گلشن از شاعران بزرگ (ورد)


تحقیق در مورد حبیب بن مظاهر (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

حبیب بن مظاهر

حبیب مظاهر (مظهر) اسدی از اصحاب خاص رسول خدا و امیرالمومنین علی علیه السلام بود و در جنگ های جمل و صفین و نهروان در کنار امام علی جنگید. او از حاملان علوم علی علیه السلام به شمار می‌رفت و پسر عمویش، اباثور، در میان اعراب به شاعری و سوارکاری شهرت داشت.

حبیب از کسانی بود که برای امام حسین علیه السلام نامه نوشت و هنگامی که مسلم بن عقیل نماینده امام به کوفه وارد شد، در منزل مختار به حمایت از او سخن گفت.

او به همراه مسلم بن عوسجه در کوفه برای امام حسین علیه السلام از مردم بیعت می‌گرفتند اما وقتی ابن زیاد وارد کوفه شد و کوفیان مسلم را تنها گذاشتند، افراد قبیله‌اش حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه را از چشم ماموران ابن زیاد پنهان کردند.

آن دو وقتی خبردار شدند که امام حسین علیه السلام به کربلا رفته، مخفیانه به سویش حرکت کردند. روزها مخفی می شدند و شب‌ها به سرعت می‌رفتند تا به اردوی امام علیه السلام ملحق شدند و سرانجام به شهادت رسیدند.

نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمره‏اى از حماسه عاشوراست.

عارفان مسلح

نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمره‏اى از حماسه عاشوراست.

یاران حسین(ع) که فداکارى و ایثار و جهادشان به تاریخ حرکت داد، و به زندگى معنا بخشید و به مرگ، عظمت عطا کرد، ضرب المثل شدند. و یادشان سرمایه الهام و شورآفرینى گشت و نامشان قرین مجد و عظمت گردید، و خونشان در پاى نهال اسلام ریخته شد و به دین و عزت و شرف و آزادگى، جانى دوباره بخشید.

آرى، این گونه از «مرگ‏»، «حیات‏» پدید مى‏آید، و این‏سان «فنا»، «بقا» مى‏آفریند، و این چنین خون سرخ شهید، یادسبز جاوید را ترسیم مى‏کند و شهیدان، «اسوه‏» هاى تاریخ مى‏گردند در دیندارى، درتقوا و مرزبانى از احکام الهى،در دفاع از قرآن و حمایت از امام، در یارى حق و عدل، در آزادگى و عزت،در حقخواهى و ستم ستیزى و در همه فضیلتها و ارزشها. محور کلام، «عاشورا» است، و میدان عمل، «کربلا».

در سال 61 هجرى که نیم قرن از رحلت پیامبر اسلام مى‏گذشت، جامعه اسلامى گرفتار حاکمانى شده بود که تحریف دین و کشتن آزادگان و هتک حرمتهاى الهى و احیاى جاهلیت‏سیاه و دنیازدگى و ستمگرى و شکمبارگى و شهوترانى کمترین و کوچکترین فسادهایشان بود.

حسین بن على(ع) قیام کرد، تا دست‏یزید تبهکار را از سرنوشت امت اسلام کوتاه سازد. زمانه دشوارى بود; امتحانى پیش آمده بود که دینداران واقعى کم شده بودند و مردان جهاد و شهادت کمتر یافت مى‏شدند; اکثر مردم به «زندگى‏» روى آورده بودند!

حسین(ع) براى احیاى حق و اسلام، مردانه قدم به میدان گذاشت و نهضت ضد یزیدى خود را -که ضد کفر و ستم بود- با یارانى مصمم و وفادار و حق‏شناس به انجام رساند.

اصحاب او اندک بودند، لیکن درعاشورا کیفیت مطرح بود، نه کمیت; ایمان و عشق به شهادت در راه خدا ملاک بود، نه فزونى جمعیت و زیادى نفرات.

اغلب همراهان حسین بن على‏«ع‏»، عابدان شب زنده‏دار، زاهدان وارسته، قاریان قرآن شناس، قهرمانان با بصیرت، معلمان سلحشور و مجاهدان پرهیزکارى بودند که آثار عبادت‏و تهجد در سیمایشان هویدا بود. حضور تنى چند از صحابه پیامبر اسلام و حواریون حضرت امیر در سپاه اندک سید الشهدا قداست و وجهه و معنویتى پر شکوه به جمع آنان بخشیده بود.

در نوشته حاضر با چهره تابناک و شخصیت‏برجسته یکى از یلان دلاور و شیران بیشه شجاعت و ایثار و حماسه‏آفرینى آشنا مى‏شویم، تا شاید این آشنایى، ما را در پیروى و تاسى به آنان یارى رساند.

این قهرمان عابد و عارف، «حبیب بن مظاهر» است که نامش آشناست و با کربلاى حسین و عاشوراى شهادت، پیوندى ناگسستنى دارد.

برخى از عاشوراییان، جزء مسلمانان فداکارى بودند که حتى حضور رسول خدا(ص) را هم درک کرده بودند، و بعضى‏شان از دلیرمردان رکاب امیرالمؤمنین و یاران آن حضرت بودند که در حضورش با دشمنان حق جنگیده و در شمار اصحاب امام مجتبى (ع) هم بوده‏اند و سرانجام حسین‏بن على(ع) را درکربلا یارى کرده و دراین راه به شهادت‏رسیده‏اند.

حبیب و یاران دیگر ابا عبدالله الحسین(ع) در روز عاشورا، از چنان عظمت و شکوه و مقامى برخوردار بودند که مایه غبطه همگان است. تعبیراتى را که امام صادق(ع) درباره آنان به کار برده است، بسیار ارزشمند است.

القابى همچون «اولیا و دوستان خدا»، «برگزیدگان پروردگار»، «یاران وفادار دین خدا»، «انصار پیامبر و على و فاطمه و حسن و حسین‏»، «پاکان رستگار و سعادتمند» و... از زبان امام صادق(ع) درباره آنان صادر شده است (1) .

کدام مکتب و آیین و ملت و نژاد، به اندازه اسلام در داشتن سرمایه‏هاى انسانى غنى است؟

در کدام مسلک و دین، این همه شخصیتهاى برجسته و الهام بخش مى‏توان یافت؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد حبیب بن مظاهر (word)


تحقیق درمورد گـزارش کارآموزی حبیب الله احمدی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 78

 

 

گـزارش کارآموزی

رشته: برق – الکترو تکنیک

موضوع کارآموزی: شبکه برق

مکان کارآموزی: اداره برق شهرستان ایذه

استاد کارآموزی: مهندس طرفی فرد

تهیه کننده: حبیب الله احمدی

ترم: چهارم سال 1386

فهرست مطالب

عنوان صفحه

تقدیر و تشکر

مقدمه

چکیده

فصل اول – شبکه برق 1

شبکه برق 2

انواع شبکه ها 3

انواع خطوط انتقال 4

مزایای شبکه های زمینی 4

انواع پایه ها 7

انواع مقره ها 8

اجزاء تشکیل دهنده پستها 13

تقسیم بندی کلیدهای فشار قوی از نقطه نظر محوطه قوی الکتریکی 14

انواع سکسیونر 15

کابل های زمینی 17

انواع کابلها 18

فصل دوم - ترانسفورماتور 20

مقدمه 21

تئوری و تعاریفی از ترانسفورماتور 22

انواع ترانسفورماتور 22

ساختمان ترانسفورماتور 23

هسته ترانسفورماتور 24

سیم پیچی ترانسفورماتور 25

قرقره ترانسفورماتور 25

تعریف پست 26

انواع پست 26

معایب پست ها با عایق گازی 27

اجزاء تشکیل دهنده پست 27

انواع راکتور از نظر شکل عایقی 29

اصول کار ترانسفورماتور 29

انواع زمین کردن 33

ولتاژهای کمکی 34

اندازه گیری 35

اینترلاک ها 35

فصل سوم- شبکه هوایی و متعلقات آن و ایمنی در برق 37

انواع ولتاژ 38

انواع پایه ها 38

مقره ها و انواع آن 39

انسان- برق - ایمنی 41

کمیتهای الکتریکی در ایمنی در برق 44

تاثیر فرکانس های مختلف 45

برقگیر نوع قفس فاراده 46

مقایسه کلیدهای مینیاتوری DC ،AC و اختلاف آنها 47

آیین نامه ایمنی کار روی خطوط و تجهیزات برق دار 49

فواصل مجاز 50



خرید و دانلود تحقیق درمورد گـزارش کارآموزی حبیب الله احمدی