لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
مبارزهای که مرز نمیشناسد
جنگ روانی بهعنوان سلاح جدیدی در دنیای امروز مطرح شده که ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی به شکست روحیه دشمن میپردازد و امتیازات بیشماری را از آنان کسب میکند.
این روزها به نسبت گذشته بیشتر با اصطلاح «جنگ روانی» سر و کار داریم. اینکه اساساً جنگ روانی چیست و چه کسانی و با چه اهدافی بهدنبال آن هستند و حتی تاریخچه این مسأله به چه زمانی باز میگردد؟! اینها سؤالاتی است که در این نوشتار سعی شده ضمن اشاره به تحولات روز، تا حدودی پاسخ آنها داده شود.تاریخچه جنگ روانی:آنچه مسلم است این که عملیات روانی سابقهای به قدمت تاریخ انسانیت دارد. از این منظر کمتر برههای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را میتوان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیمیترین نمونههای استفاده از جنگ روانی بودهاند. در این میان پل لاین بارگر، سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت میدهد. در این جنگ کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هریک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است،در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. از این زمان به بعد این اعتقاد بهوجود آمد که جنگ حداقل در دو زمینه رخ میدهد؛ میدان نبرد و اذهان عمومی در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در بین مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیلهی قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی امام علی(ع) با این وسیله نمونههای برجستهای از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و نبوغ طراحان آن به منصه ظهور رسیدهاند.از نمونههای گسترده جنگ روانی در قرن بیستم میتوان به جنگ جهانی دوم اشاره کرد. هنگامی که در سال 1939، محققان آلمانی بهمنظور توجیه شکست کشورشان در جنگ جهانی اول اعلام کردند که از جمله مهمترین علل شکست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از حضور گستردهی ابزار تأثیرگذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری میدادند. وقوع تحولاتی همچون تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.پس از آلمانها، بهطور عمده این مسأله مورد عنایت آمریکاییهایی قرار گرفت که به نوعی خود را ابرقدرت جدید جهانی میدانستند تا جایی که آنها در کنار استراتژی نظامی، سیاسی و اقتصادی اصطلاح «سایکو استراتژی» یا راهبرد روانی را طرح و باین داشتند که عنصر روانی از مسأله زمان جنگ فراتر است و در هنگام صلح نیز باید به آن پرداخته شود.مؤلفههای جنگ روانی جدید:آنچه امروزه بهعنوان جنگ روانی جدید مطرح است، در واقع محصول یک سری تحولات صنعتی و تکنولوژیک از جمله گسترش ارتباطات اجتماعی است که ابتدا در اروپا رخ داد. توسعه و گسترش ارتباطات، بهنوبه خود باعث شد تا انسانهایی که تا پیش از این، فقط در محدوده قومی،قبیلهای و محلی فکر میکردند، این بار ملی و جهانی فکر کنند و به مسایل دنیایی فراتر از مناطق محدود خود علاقهمند شوند. همچنین پس از انقلاب صنعتی و گسترش جمعیت شهرنشین،زمامداران امور کم کم با مقوله افکار عمومی مواجه شدند که از قدرت فراوانی برخوردار بود.به این ترتیب تعریف بخصوصی از جنگ روانی بهعنوان بخشی از کشورداری مطرح شد به این معنا که جنگ روانی سلاح جنگی در دنیای جدید محسوب میشد که در عین تدافعی بودن حتی میتوانست تهاجمی باشد و ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی، به شکستن روحیه دشمن بپردازد.از همین منظر است که وزارت جنگ آمریکا مفهوم جنگ روانی را اینگونه بیان میدارد: «جنگ روانی، استفاده برنامهریزی شده از تبلیغات و سایر اعمالی است که قبل از هرچیز با هدف تأثیر بر نظرات، احساسات، مواضع و رفتار جوامع دشمن، بیطرف یا دوست و به شیوهای خالی در جهت اهداف ملی صورت میگیرد».تلاش همهجانبه آمریکا در جنگ نرم:واژه جنگ روانی در آمریکا از انتشار کتاب معروف جنگ روانی آلمان نوشته فاراگو در سال 1942 گسترش یافت. در پایان جنگ جهانی دوم در دیکشنری و بستر وارد شد و بخشی از فرهنگ سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.در سال 1950 یعنی تنها یک سال پس از پایان جنگ، دولت ترومن بهمنظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در کره، پروژهای را بهعنوان «نبرد حقیقت» با تهاجم عظیم و قدرتمند روانی و با بودجهای معادل 121 میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا، اداره ریاست جنگ روانی را بهعنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی،واحدهای جنگ روانی گستردهای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشکیل داد و از آن زمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی، تبلیغاتی آمریکا با توسعهای روزافزون همواره بهعنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کردهاند. این سازمانها در حقیقت طیف وسیعی از رادیوها،تلویزیونها، ماهوارهها، کتابخانهها، بورسهای دانشگاهی، خانههای فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراکز فیلمسازی بهویژه هالیوود، واحدهای جنگ روانی نظامی، تشکیلات ستادی و... را شامل میشود. تعداد، پرسنل،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جنگ:
جنگ با عراق، به پایان روزگار منجر خواهد شد. ما این را مىدانیم، اسرائیل پابرجا نخواهد ماند، اسرائیل در طى آخرالزمان از بین خواهد رفت.
اشاره:
با توجه به ظهور مسیحیت بنیادگرا در کشور آمریکا و جنگ آمریکا علیه عراق، نظریه پردازان مسیحى همچون جرى فالول، مورگان استرانگ، گرى فریزر و ... نظرات خود را - که غالباً مبتنى بر مکاشفات یوحنّا (بخش پایانى کتاب مقدس است - به مخاطبان القا مىکنند و از طرفى جنگ عراق را شاهدى بر تحقّق پیشگویی هاى کتاب مقدس (انجیل) مىدانند و سعى مىکنند تا بدینوسیله دیدگاه هاى راست مسیحى را تبلیغ و حقانیّت خود را به جهانیان عرضه دارند. در این مقاله که از یکى از سایت هاى اینترنتى گرفته شده با واژگانى همچون آرماگدون، جنگ آخرالزمان، ضد مسیح، ایده هزاره، راست مسیحى آشنا خواهیم شد و همچنین نگاهى کوتاه به نظرات آنها در مورد جنگ عراق و چگونگى تحقق پیشگوئی ها در بخش مکاشفات کتاب مقدس خواهیم داشت.
بعضىها بر این عقیدهاند که پیشبینى قابل توجهى درباره جورج دبلیو بوش وجود دارد، مردى که سخن خود را با یک خطابه مذهبى بسیار قوى و ورزیده القا مىکند، و همچنین عقاید مذهبى و باورهاى دینى را در سیاست هاى خارجىاش دخالت مىدهد، پر واضح است که بسیارى از حامیان مذهبى بوش، از حوادث عراق به عنوان تحقق یک پیشگویى تعبیر کردهاند.
بیل بردوى اخیراً طى مقالهاى در واشنگتن پست نوشت:«حادثههاى جهان - مخصوصاً حرکت نظامى آمریکا به سوى عراق - موجب شده است تا اشخاصى با دلایل جدید براى تعبیر و تفسیر کردن آخرین حادثه جهانى خودنمایى کنند.»در وب سایت هاى پیشگویى، این بحث مشتاقانه بالا مىگیرد، گروه ها و مخصوصاً در کلیساها به مطالعه کتاب مقدس مىپردازند، در جمعیت هاى مذهبى در آخر هر ماه بحث از پیشگویى مىشود، مثل چیزى که در ماه گذشته تحت عنوان بیستمین کنفرانس بینالمللى پیشگویى آخرالزمان در تامپا برگزار شد.بردوى مىنویسد:«به نظر بسیارى شواهدى دال بر نقش عراق در سناریوى آخرالزمان در بخش هاى کلیدى پیشگوئی هاى آخرالزمان کتاب مقدس وجود دارد.»در اینجا و در دیگر کتاب هاى پیشگویى عهد عتیق و عهد جدید، ادبیات دوران باستان (کتاب مقدس) مالامال از تیترهاى خبرى است که امروزه در مورد جنگ عراق در رسانهها به کار مىرود.مکاشفات ، بخش پایانى کتاب مقدس - به جز در برخى از نسخههاى جدید - به عنوان نقشه حوادثى که هماکنون در عراق اتفاق افتاده است به حساب مىآید. در قسمت شانزدهم از بخش مکاشفات نامى از آرماگدون بیان گردیده است.همانطور که رود فرات اخیراً بهوسیله مجموعهاى از تانک ها محاصره شده است، منطقه باستانى هارمجدون نیز در شمال اسرائیل در محاصره تانک ها است.یوحنّا - به احتمال قوى نویسنده بخش مکاشفات کتاب مقدس - در شرح ماجراهاى آخرالزمان مىگوید:«فرشته ششم جامش را بر رودخانه بزرگ فرات خالى کرد و آب رودخانه خشک شد. به طورى که پادشاهان مشرق زمین توانستند نیروهاى خود را بدون برخورد با مانع به سوى غرب ببرند، و دیگر فرشتگان در شیپورها مىدمند، هنگامىکه نیروها براى نبرد حق و باطل جمع مىشوند.»بسیارى از مفسران مىگویند که ساختار مدرن دولت اسرائیل، شمارش معکوس پیشگویىشده پایان روزگار را به راه انداخته است و این پیشگویى با افزایش ضد مسیحی هاى شرور، نزاع ها و اختلافات جهانى، آزار و اذیت کلیساى مسیحى و ظهور یک مذهب دروغین، و درگیری هایى پیش از آغاز جنگ و نبرد حق و باطل در آخرالزمان، تکمیل مىشود، البته بستگى به این دارد که شما متن هاى پیچیده کتاب مقدس را چگونه تفسیر کنید، عیسى مسیح زمانى مىآید تا قبل از قضاوت نهایى مقدمه و راهگشاى یک قرن دوران صلح و حکومت صلح باشد، یا این که او فقط زمانى مىآید که پیروانش مقدمه هزاره سلطنت مسیح را فراهم کنند که این بیشتر شبیه یک حکومت دینى و مذهبى است.در این ماجراى تاریخى، مرحلهاى به نام آزار و اذیت براى مدت هفت سال وجود دارد که ضد مسیحی هاى از بند آزاد شده، آزار و اذیتى زشت و زننده علیه مسیحی ها انجام مىدهند. براى مثال، از برخى از پیشگویی هایى که در طى این دوره مىشود، مىتوان از مؤمنین واقعىاى نام برد که در این حادثه به آسمان برده مىشوند که اسم این مرحله در آخرالزمان را مرحله وجد و سرخوشى گذاشتهاند. این یک پیشگویى است که صحتش به وسیله اتفاق ها و رویدادهایى که در غرب رخ مىدهد تشدید مىشود. بهطور مشخص، مىشود از جنگ علیه صدام حسین نام برد.
دکتر مورگان استرانگ استاد تاریخ خاورمیانه دانشگاه ایالتى نیویورک آمریکا و مشاور برنامههاى خبرى و مجلهها - مىگوید:«جرى فالول به طور کامل و بىهیچ ابهامى معتقد است که ما باید به جنگ با عراق برویم، تا حوادث مصیبت بارى را به راه بیندازیم که موجب فراهم شدن دومین ظهور حضرت عیسى مسیح شود. جنگ با عراق، به پایان روزگار منجر خواهد شد. ما این را مىدانیم، اسرائیل پابرجا نخواهد ماند، اسرائیل در طى آخرالزمان از بین خواهد رفت، هر یهودىاى که در هر جا زنده بماند به مسیحیت خواهد گروید.»دکتر مورگان استرانگ اضافه مىکند:
«بر طبق علم آخرالزمان شناسى ، مسلمانها، بودائىها، هندوها، کاتولیک ها، آنیمىها و هرکس دیگر، در جنگ آخرالزمان هلاک خواهند شد و یا این که به مسیحیت اصولگرا و بنیادگرا ایمان خواهد آورد.»
همه جنگ عراق را نشانه بزرگى بر شمارش معکوس آخرالزمان مىدانند، ولى همه نسبت به ایدئولوژى آخرالزمان تعلق خاطرى ندارند.مارک هیتچکوک ، کشیش کلیساى «فیث بایبل» واقع در آدموند در ایالت اوکلاهما مىگوید:«مهمترین مطلبى که باید بگویم این است که آنچه که آنجا (عراق) در حال رخ دادن است تحقق دقیق پیشگویی ها نیست.»او اضافه مىکند:«بعضى از مردم جنگ عراق را آغاز آرماگدون خواهند دانست، اما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مبارزهای که مرز نمیشناسد
جنگ روانی بهعنوان سلاح جدیدی در دنیای امروز مطرح شده که ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی به شکست روحیه دشمن میپردازد و امتیازات بیشماری را از آنان کسب میکند.
این روزها به نسبت گذشته بیشتر با اصطلاح «جنگ روانی» سر و کار داریم. اینکه اساساً جنگ روانی چیست و چه کسانی و با چه اهدافی بهدنبال آن هستند و حتی تاریخچه این مسأله به چه زمانی باز میگردد؟! اینها سؤالاتی است که در این نوشتار سعی شده ضمن اشاره به تحولات روز، تا حدودی پاسخ آنها داده شود.تاریخچه جنگ روانی:آنچه مسلم است این که عملیات روانی سابقهای به قدمت تاریخ انسانیت دارد. از این منظر کمتر برههای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را میتوان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیمیترین نمونههای استفاده از جنگ روانی بودهاند. در این میان پل لاین بارگر، سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت میدهد. در این جنگ کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هریک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است،در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. از این زمان به بعد این اعتقاد بهوجود آمد که جنگ حداقل در دو زمینه رخ میدهد؛ میدان نبرد و اذهان عمومی در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در بین مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیلهی قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی امام علی(ع) با این وسیله نمونههای برجستهای از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و نبوغ طراحان آن به منصه ظهور رسیدهاند.از نمونههای گسترده جنگ روانی در قرن بیستم میتوان به جنگ جهانی دوم اشاره کرد. هنگامی که در سال 1939، محققان آلمانی بهمنظور توجیه شکست کشورشان در جنگ جهانی اول اعلام کردند که از جمله مهمترین علل شکست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از حضور گستردهی ابزار تأثیرگذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری میدادند. وقوع تحولاتی همچون تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.پس از آلمانها، بهطور عمده این مسأله مورد عنایت آمریکاییهایی قرار گرفت که به نوعی خود را ابرقدرت جدید جهانی میدانستند تا جایی که آنها در کنار استراتژی نظامی، سیاسی و اقتصادی اصطلاح «سایکو استراتژی» یا راهبرد روانی را طرح و باین داشتند که عنصر روانی از مسأله زمان جنگ فراتر است و در هنگام صلح نیز باید به آن پرداخته شود.مؤلفههای جنگ روانی جدید:آنچه امروزه بهعنوان جنگ روانی جدید مطرح است، در واقع محصول یک سری تحولات صنعتی و تکنولوژیک از جمله گسترش ارتباطات اجتماعی است که ابتدا در اروپا رخ داد. توسعه و گسترش ارتباطات، بهنوبه خود باعث شد تا انسانهایی که تا پیش از این، فقط در محدوده قومی،قبیلهای و محلی فکر میکردند، این بار ملی و جهانی فکر کنند و به مسایل دنیایی فراتر از مناطق محدود خود علاقهمند شوند. همچنین پس از انقلاب صنعتی و گسترش جمعیت شهرنشین،زمامداران امور کم کم با مقوله افکار عمومی مواجه شدند که از قدرت فراوانی برخوردار بود.به این ترتیب تعریف بخصوصی از جنگ روانی بهعنوان بخشی از کشورداری مطرح شد به این معنا که جنگ روانی سلاح جنگی در دنیای جدید محسوب میشد که در عین تدافعی بودن حتی میتوانست تهاجمی باشد و ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی، به شکستن روحیه دشمن بپردازد.از همین منظر است که وزارت جنگ آمریکا مفهوم جنگ روانی را اینگونه بیان میدارد: «جنگ روانی، استفاده برنامهریزی شده از تبلیغات و سایر اعمالی است که قبل از هرچیز با هدف تأثیر بر نظرات، احساسات، مواضع و رفتار جوامع دشمن، بیطرف یا دوست و به شیوهای خالی در جهت اهداف ملی صورت میگیرد».تلاش همهجانبه آمریکا در جنگ نرم:واژه جنگ روانی در آمریکا از انتشار کتاب معروف جنگ روانی آلمان نوشته فاراگو در سال 1942 گسترش یافت. در پایان جنگ جهانی دوم در دیکشنری و بستر وارد شد و بخشی از فرهنگ سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.در سال 1950 یعنی تنها یک سال پس از پایان جنگ، دولت ترومن بهمنظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در کره، پروژهای را بهعنوان «نبرد حقیقت» با تهاجم عظیم و قدرتمند روانی و با بودجهای معادل 121 میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا، اداره ریاست جنگ روانی را بهعنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی،واحدهای جنگ روانی گستردهای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشکیل داد و از آن زمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی، تبلیغاتی آمریکا با توسعهای روزافزون همواره بهعنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کردهاند. این سازمانها در حقیقت طیف وسیعی از رادیوها،تلویزیونها، ماهوارهها، کتابخانهها، بورسهای دانشگاهی، خانههای فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراکز فیلمسازی بهویژه هالیوود، واحدهای جنگ روانی نظامی، تشکیلات ستادی و... را شامل میشود. تعداد، پرسنل،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
جنگ ایران وعراق در واقع از تیر ماه 1359 آغاز شد ، زمانی که برژینسکی در مرز اردن -عراق با صدام حسین ملاقات کرد و تعهد نمود از هجوم سراسری ارتش عراق علیه ایران جمایت کند . پیش بینی ها چنین بود که در این جنگ عراق پیروز شود ، نظام جمهوری اسلامی متزلزل گردد وعناصر طرفدار غرب در مصادر امور قرار گیرند ، ولی چنین نشد ...
سرانجام در آخرین روزهای تیر ماه 1367 با فرمان امام خمینی به سپاه پاسداران وحضور گسترده نیروهای مردمی در جبهه ها ، لشکر کشی مجدد به خاک ایران شکست خورد منافقین که در آخرین تجاوز به عنوان عاملی تعیین کننده به کمک ارتش عراق آمده بودند ، سرکوب شدند . دشمن ناچار تن به متارکه جنگ داد ودر تاریخ 29/5/1376میان ایران وعراق آتش بس برقرار شد .
چکیده:
شروع جنگ تحقیقاً برای نابودی انقلاب بود از آن رو که شرقی ها وغربی ها از این انقلاب راضی نبودند ، غرب که بیشترین منافع را در ایران داشت ، انقلاب را مستقیماً علیه منافع خود دانست ، باید در ایران شرایطی به وجود می آمد که دیگران ناامید شوند وبگویند نمی شود بدون اتکا به شرق وغرب انقلابی باقی بماند ویکی از اهداف جنگ ، تحقق این امر بود وبرای سرکوبی ومهار انقلاب ، مارکسیسم غرب و امپریالیسم غرب در این هدف به تلافی رسیدند وصدام ونقطه تقاطع خطوط فوق بوده و از آنجا شروع کردند و بر روی ایران فشار آورند .
از فرمایشات امام خمینی (ره ) 3/12/1367
هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همه صحنه ها از آن بهره جسته ایم .
ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم . مامظلومیت خویش وستم متجاوزان را در جنگ ثلبت نموده ایم .
ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق وغرب را شکستیم .ما در جنگ به مردم جهان وخصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها وابر قدرتها سالیان سال می توان مبارزه کزد .
جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت .
جنگ ما جنگ حق وباطل بود وتمام نشدنی نیست .
جنگ ما جنگ فقر وغنا بود .
جنگ ما جنگ ایمان ورذالت بود واین جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد .
ما در جنگ بر ای یک لحظه هم نادم وپشیمان نیستیم .
راستی مگر فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم ونتیجه فرع آن بوده است ؟
دشمنـــان منطقـــه ای :
وقوع انقــلاب اســـلامی در ایـــران زنگ های خطر را بقـوت تمام برای حکومتهای منطقه بصدا در آورد. مناقــشات موجود در منطقه یا پیرامون اسراییل و سرزمین های اشغال شده دور می زد و یا به تنـــازعات جناحهای تند و محافظه کار برای در دست گیری قدرت مربوط می شد.
نزاع اعـراب با اسراییل؛ بر سر غصب سرزمین های عربی و جریحه دار ساختن غرور عربیت بود و حداکثر اینکه جناحهای افــراطی؛ به اسراییل به مثابه پایگاه امپریالیسم در منطقه می نگریستند و اینها همه تا جایی که به رژیم های موجود بر می گردد قابل تحمل است.
تحقق انقلاب اسلامی در ایران و بر هم خوردن موازنه های موجود در روابط بین المللی منطقه؛ مسائل جدید و پیش بینی نشده حادث گــشت. این بار نیروئی در منــــطقه بوجود آمده است که محتــوائی متفاوت از دیـگر حکومت های قبلی دارد.این اولین انقلاب اجتماعی در تاریخ نوین خاورمیانه است. این اولین انقلاب سیاســی- اجتماعی؛ مدعی اسلام و هویت اسلامی است. یعنی آن چیزی که در تاریخ جدید عمدتا «در حاشیه بسر برده و در حال به متن آمده و در تلاش بسیج اعراب که قبل از عرب بودن مسلمانند و این مسلمانی ارزش واقعــی آنان را رقم می زند؛ می باشد».
و بالاخره این انقــــلاب در کشوری روی داده که از لحاظ موقعیت جغــرافیایی؛ امکانــــات اقتصادی و تعداد جمعیت مقامی غیر قابل رقابت را بخود اختصاص داده است. انقــلاب اســلامی ایــــــران منطقه را در آستانه مسائلی مهم و متفاوت از قبل قرار داد. کمپ دیــــوید با از دست رفتن نزدیک ترین متحد منطقه ایش و تبدیل آن با نظامی بکلی متفاوت به تلخی گرایید.
جــنــــــگ تحـــمیلی :
زمینه های حمله عراق به کشور ما در 31 شهریور 1359 طولانی ترین جنگ را در منطقه پس از جنگهای صـلیبی سبب گردید. این جنـــگ که قرار بود بر اســـاس محاسبات عراق ظرف 3 الی چند هفته به انجام خود برسد؛ بیش از 96 ماه را پشت سر گـــذارده که این رقم به تنهائی 27 بار طولانی تر از تمامی جنگهای میان اعراب و اسرائیل می باشد.
حمله عراق به جمهوری اســــلامی؛ دومین حادثه بزرگ در منطقه پس از سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اســــلامی می باشد. قریب یکسال قبل از این حمله یعنی در 13 آبان 1358؛ سفارت آمریــکا توسط گروهی از دانشجویان که نام خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امــــام نهاده بودند اشغـــال شد و یکی از طولانی ترین گروگان گیری های تاریخ را بوجود آورد. اشغال سفارت آمریکا که به دنبال تحریکات این کشور علیه انقلاب اسلامی و چند گانگی و اختلاف تفکر و روش میان زمامداران جدید ایران صورت گرفت؛ بازتاب گسترده ای در جهان و منطقه برجای نهـــاد. آمریـــکا به عنوان نیروی استعمـــــارگر اصلی جهان و حـــامی قدرتمند شاه نمی توانست از سوی انقلاب نادیده انگاشته شده و با آن از موضع خصومت تلاقی نگردد.
در واقع بزرگترین ضربه در صحنه سیاست بین المللی با وقوع انقــلاب اســـــــلامی متوجه آمریکا گردید که بیشترین منافع را در هنگام رژیم شاه از موقعیت جغرافیائی و زمینه های سیــــاسی اقتصـــادی و نظامی این کشور می برد. آمریکا در صدد بود که با کمترین خرج؛ بیشترین جبران مافات را نماید و دولت مردان وقت حاکم بر ایران؛ نیز خوش بینانه بر این خیال بودند که با وجود یک حکومت ملی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
آغاز نبرد
مردم جهان در قرن بیستم شاهد دو جنگ بزرگ بوده اند . این دو جنگ از نظر وسعت و شدت و شمارة جنگجویان در تاریخ بینظر است . در طول این دو جنگ جهانی ، دهها میلیون انسان کشته و زخمی و ناپدید شدند یا از قحطی و گرسنگی و بیماری جان دادند . شهرها و روستا ویران شدند وشط مواج و با عظمت تمدن در گرداب مخوف جنگ فرو رفت . ولی با این دو جنگ چهرة جهان نیز تغییر یافت ، دنیای قدیم از میان رفت و دنیای جدید سر بر افراشت .
در سال 1815 ، ناپلئون امپراتور فرانسه ، در نبرد واترلو ، که در آن تقریباً تمام کشورهای بزرگ اروپا شرکت داشتند ، شکست خورد . به دنبال نبرد واترلو در اروپا به مدت یکصد سال جنگی بزرگ و همه گیر رخ نداد . تنها در سال 1870 جنگ کوتاهی میان آلمان و فرانسه در گرفت که در آن ارتش فرانسه به سرعت درهم شکست . در این جنگ کشورهای دیگر اروپا دخالتی نکردند و صلح به زودی برقرار شد و آرامش همه جا را گرفت . ولی این آرامش ، آرامش پیش از توفان بود ، توفان مهیب جنگ اول جهانی که در ماه اوت 1914 آغاز شد و چهار سال و نیم ادامه یافت و در آن 26 کشور بزرگ و کوچک جهان ( از جمله کشور بیطرف ایران ) درگیر مبارزه شدند .
کشور آلمان که قرنها به صورت ایالتهای کوچک و مستقل اداره می شد ، در سال 1871 به رهبری بیسمارک ، صدراعظم پروس ، متحد شد و بزودی در زمینة علوم و آموزش و صنایع به پیشرفتهای عظیم دست یافت .
تقسیم کشورها
در آن زمان کشورهای بزرگ اروپایی تقریباً همة کشورهای جهان را میان خود تقسیم کرده بودند . تنها انگلیس بیش از یک چهارم جهان را بصورت مستعمره و نیمه مستعمره در اختیار داشت . در این میان تنها آلمان بود که تقریباً هیچ مستعمره و در نتیجه بازار فروشی برای کالاهای خود نداشت . آلمان در این میان احساس می کرد که به او ستم شده است و نیاز به مستعمره دارد .
انگلیس و فرانسه با این کار مخالف بودند و هرگز حاضر نمی شدند که از بخشی از مستعمره های خود دست بکشند و رقابتهایی از این دست ، که در واقع همان توسعه طلبی استعماری است ، کشورهای اروپا را کم کم در مقابل هم قرارداد و سرانجام به جنگشان کشاند . بیسمارک از این رو با امپراتوری اتریش ـ مجارستان پیمان نظامی بست و چندی بعد ایتالیا نیز به این پیمان پیوست .
پیمان آلمان و اتریش سبب نگرانی شدید فرانسه و روسیه شد . فرانسویان دست یاری به سوی تزار روسیه دراز کردند . روسیه نیز از اتریش و آلمان هراسان بود . بدین گونه ، در سال 1894 اروپا به دو گروه متخاصم تقسیم شد که در یکسو آلمان و اتریش و ایتالیا ، و در سوی دیگر فرانسه و روسیه قرارداشتند . وضع موجود مطابق دلخواه انگلیس بود ، چرا که این کشور با مستعمره های وسیع و نیروی دریایی عظیمش بازار جهان را در اختیار داشت و از هرگونه تغییر در سیاست جهانی پرهیز می کرد .
نیروی دریایی آلمان کم کم قدرت گرفت و مایة نگرانی انگلیس شد . انگلیس به ناچار از انزوای سیاسیش بیرون خزید و با روسیه و فرانسه بر ضد آلمان پیمان نظامی بست . در یکسو انگلیس و فرانسه و روسیه قرار داشتند و در سوی دیگر آلمان و اتریش . وضع ایتالیا مبهم بود و سرانجام نیز پس از شش ماه از آغاز جنگ به انگلیس و فرانسه پیوست . عامل اصلی جنگ سودجویی کشورهای صنعتی و رقابت قدرتهای استعمارگر با یکدیگر بود .
شبه جزیرة بالکان ، در جنوب شرقی اروپا ، قرنها جزء امپراتوری عثمانی بود .
در 28 ژوئن 1914 فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش ، برای یک دیدار رسمی عازم سارایه وو ، پایتخت بوسنی ، شد و در آنجا به دست یکی از جوانان انقلابی بوسنی ، که وابسته به انجمن اتحاد یا مرگ بود ، کشته شد . اتریش که به هرحال در صدد بود استقلال صربستان را از میان بردارد ، از این بهانه استفاده کرد و در 28 ژوئیه 1914 (یک ماه پس از کشته شدن ولیعهد ) به صربستان اعلان جنگ داد . از سوی دیگر روسیه ، که خود را پدر خوانده صربستان می دانست ( هر دو از نژاد اسلاو بودند ) بسیج عمومی اعلان کرد و لشکریانش را در مرز آلمان متمرکز ساخت . دو روز بعد ، در اول ماه اوت 1914 ، آلمان به روسیه اعلان جنگ داد و چون مطمئن بود که فرانسه نیز وارد کارزار خواهد شد ، در سوم اوت به فرانسه نیز اعلان جنگ داد . لشکریان آلمان و فرانسه برای نبرد می بایست از خاک بلژیک بگذرند . انگلیس ، که به دنبال بهانه می گشت ، به عنوان دفاع از حقوق یک کشور کوچک در روز 4 اوت به آلمان اعلان جنگ داد و بدین ترتیب جنگ جهانی اول آغاز شد .
جبهة غرب
هزارها انسان بر خاک می افتند .
به سوی مارن
طرح حملة برق آسا به فرانسه را ده سال پیش از شروع جنگ ، ژنرال اشلیفن ، رئیس کل ستاد ارتش آلمان کشیده بود . فرانسویان تقریباً تمام سربازان خود را در مرز آلمان متمرکز کرده بودند و در مرز بلژیک هیچ خط دفاعی مستحکمی نداشتند .
آلمان با 000/200/1 سرباز به خاک بلژیک حمله ور شد . نخستین هدف شهر لی یژ بود ، که اینک به صورت دژی مستحکم درآمده بود و دور تا دور آن را خندقهایی به عمق 10 متر فراگرفته بود . توپخانة آلمان شهر را زیر آتش شدید گرفت و پیاده نظام با پشتیبانی آتش توپخانه به قسمت جنوب شهر رخنه کرد و لی یژ پس از 12 روز مقاومت سر سختانه تسلیم شد . ارتش آلمان بروکسل ، پایتخت بلژیک را نیز تصرف کرد و در برابر ارتش فرانسه و انگلستان که وارد خاک بلژیک شده بودند ، قرارگرفت . نبردی شدید میان ارتش سه کشور در گرفت .
آلمانیها به سرعت به طرف جنوب ، به سوی رود مارن و پاریس پیش می رفتند . پایتخت فرانسه در آستانة سقوط بود ولی تغییری که فرمانده جدید ستاد ارتش آلمان در نقشة اشلیفن داد سبب شکست آلمان شد . اشلیفن به جای آنکه از پشت سر به پاریس حمله ور شود ، راه را کوتاهتر کرد و از سوی شرق به پاریس حمله آورد . در این جبهه ژنرال ژوفر ، فرمانده ارتش فرانسه ، آماده مقابله بود . نیروهای فرانسوی به جبهة راست ارتش آلمان که تا کنار پاریس رسیده بود ، حمله ور شدند و آنان را به عقب راندند .
میان واحدهای مختلف ارتش آلمان ، که به سرعت پیش تاخته بودند ارتباطی وجود نداشت . هنگها و لشکرها از یکدیگر جدا شده بودند . ارتباط مخابراتی بسیار ضعیف بود و