لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جنبه های دیگر اقتصاد کره جنوبی
شاید کره جنوبی را از جهات اقتصادی بتوان منحصر به فرد وحتی پیشتاز به شمار آورد: این کشور با جمعیتی بیش از 48 میلیون نفر و سرزمینی بسیار کوچک، مدت کوتاهی پس از جنگ کره، اصلاحات خود را آغاز کرد. این راه با سرعت و جدیت تمام دنبال شد به طوری که پس از دو دهه رشد شتابان آن زبانزد کشورهای دیگر شد و یک دهه بعد محصولات صنعتی آن از کیفیت مناسب برای حضور در بازارهای بین المللی و رقابت با بزرگان صنعتی برخوردار شدند. رشد صنعتی کره جنوبی 6/5 درصد است، صنعت بیش از 41 تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص می دهد درحالی که 21 درصد نیروی کار را جذب کرده است. درآمد سرانه آن اندکی کمتر از 20 هزار دلار است، و تراز تجاری آن مثبت است یعنی در برابر 162/6 میلیارد دلار صادرات، 148/4 میلیارد دلار واردات دارد.
تعریف بنگاههای کوچک و متوسط
در کره جنــوبی از معیار تعداد کارکنان تمام وقت شاغل در بنگاهها برای شناسایی و طبقه بندی بنگاهها برای شناسایی و طبقه بندی بنگاهها استفاده می شود. براساس این معیار در بنگاههای تولیدی چنانچه تعداد کارکنان کمتر از 300 نفر باشد آن بنگاه کوچک و متوسط به حساب می آید. این معیاربرای بنگاههای کوچک و متوسط خدماتی، تعداد کارکنان کمتر از 20 نفر است.
در برخی موارد، از معیار دیگری نیز استفاده می شود، این معیار میزان مجموع دارائیهای بنگاههاست که براساس آن بنگاههای کوچک و متوسط آن دسته از بنگاههایی هستند که میزان مجموع دارائیهای آنها کمتر از 80 میلیارد ون (واحد پول کره جنوبی) باشد.
جایگاه بنگاهها
بنگاههای کوچک و متوسط نقش بسیار مهمی در نظام اقتصادی - اجتماعی کره جنوبی ایفا می کنند و این بنگاهها یکی از مهمترین عوامل در رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال و صادرات محسوب می شوند.
براساس آمارهای رسمی در حدود 2640000 بنگاه کوچک و متوسط در کره جنوبی وجود دارد که سهمی برابر با 99/5 درصد از کل بنگاههای فعال در این کشور است.
این بنگاهها نقش بسیار مهمی نیز در اشتغال زایــــــی و ایجاد ارزش افزوده ایفا می کنند. براساس آمارها در حدود 9100000 نفر در بنگاههای کوچک و متوسط فعالیت دارند که 78/5 درصد از کل شاغلان این کشور است. ازطرف دیگر، بیش از 96 هزار واحد تولیدی صنعتی درکره جنوبی وجود دارد که هریک بین 5 تا 300 نفر را در استخدام خود دارند. این واحدها سهمی برابر با 99/1 درصد از کل واحدهای تولیدی این کشور را دارند و با حدود 2 میلیون نفر پرسنل سهمی برابر با 69/2 درصد از کل شاغلان بخش تولید صنعتی را به خود اختصاص می دهند.
ارزش تولیدات این واحدها در سال حدود 187/92 تریلیون ون و ارزش افزوده ناشی از فعالیت آنها 82/28 تریلیون ون است. این ارقام به ترتیب 46/8 و 47/2 درصد از کل ارزش تولید و ارزش افزوده بخش تولید صنعتی در کره جنوبی است.
در حدود 91/6 درصد از کل شرکتهای تولید صنعتی در کره جنوبی واحدهایی هستند که بین 5 تا 49 نفر را در استخدام خود دارند و به ترتیب 58/6 و 45 و 46/4 درصد از شاغلان، ارزش تولید و ارزش افزوده تولید صنعتی را به خود اختصاص می دهند. کسب وکارهای کوچکی که در 7 بخش ماشین آلات و تجهیزات، تولید محصولات فلزی، نساجی، چرم و محصولات چوبی، غذا و آشامیدنیها و محصولات لاستیکی و پلاستیکی فعال هستند، 55/2 درصد از کل بنگاههای تولید صنعتی درکره جنوبی را تشکیل می دهند. این بنگاهها 41/8 درصد از کل صادرات کره جنوبی را دراختیـــــار دارند. سهم هریک از گروه کسب و کارهای کوچک و متوسط در این میزان صادرات در جدول شماره یک منعکس شده است.
سیستم حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط
کره جنوبی باتوجه به نقش و تاثیر بنگاههای کوچک و متوسط در توسعه اقتصادی این کشور مسئولیت حمایت و گسترش بنگاههای کوچک و متوسط را به وزارت صنعت و تجارت واگذار کرده است. در درون این وزارتخانه تشکیلات ویژه ای ایجاد شده است که مسئولیت اصلی را درمورد برنامه های مختلف حمایتی و سیاستهای اجرایی دولت درمورد بنگاههای کوچک و متوسط برعهده دارد. این تشکیلات که به اختصار SMBA خوانده می شود، سیاستهای اجرایی را با نظر و مشارکت کمیسیون ویژه ریاست جمهوری در امور بنگاههای کوچک و متوسط تدوین و به اجرا می گذارد.
اهداف اصلی سازمان SMBA عبارتند از:
- بهبود ساختار و جایگاه رقابتی بنگاههای کوچک و متوسط کره جنوبی؛
- کمک به ایجاد ثبات اقتصادی؛
- کمک به تاسیس بنگاههای کوچک و متوسط جدید و حمایت از کارآفرینان؛
- حمایت از نوآوریهای تکنولوژیکی؛
- حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط برای ورود به بازارهای جهانی.
در ادامه برنامه ها و رویکردهایی که سازمان SMBA برای دستیابی به هریک از اهداف شش گــانه بالا دنبال می کند معرفی می شوند:
1 - بهبود ساختار و جایگاه رقابتی بنگاههای کوچک و متوسط
برای دستیابی به هدف بالا&، رویکردهای سازمان SMBA معطوف به موارد زیر است:
الف - اصلاح ساختار بنگاههای کوچک و متوسط: برای تامین مالی هزینه های مربوط به نوسازی و بازسازی و همچنین هزینه های مربوط به اصلاح ساختار بنگاههای کوچک و متوسط و تامین مخارج مربوط به دستیابی به فناوریهای پیشرفته برای ورود این بنگاهها به بازارهای جهانی&، رویکرد سازمان SMBA انتشار اوراق قرضــــه عمومی برای تامین هزینه های سرمایه گذاری و سرمایه در گردش شرکتهای باتوان رشد بالاست. این تجربه ابتدا در بخش تولید به کار گرفته شد و پس از مشخص شدن آثار مثبت آن هم اکنون به بخش خدمات نیز درحال گسترش است.
ب - حمایت از کاربرد فناوری اطلاعات: سازمان SMBA با اعتقاد به نقش موثر فناوری اطلاعات در جهانی شدن بنگاههای کوچک و متوسط، سیاست حمایت از این بنگاهها برای استفاده بیشتر از فناوری اطلاعات را در پیش گرفتــــه و تلاش می کند با استفاده از آن شبکه های ارتباطی بین بنگاهها با یکدیگر وبا سازمانها و نهادهای حمایت کننده ازآنها و سایر عناصر حاضر در اقتصاد این کشور و سایر کشورها را توسعه دهد.
اعطای وامهای لازم برای خرید و نصب سخت افزارها و تجهیزات موردنیاز و ایجاد شبکه ارتباطی بین بنگاههای کوچک و متوسط با یکدیگر و با سازمانهای حامی آنها ازطریق فناوریهای اطلاعاتی و شبکه های کامپیوتری از برنامه های این سازمان است که به تازگی به بهره برداری رسیده است.
ج - همکاری بین بنگاههای کوچک و متوسط: هدف از تشویق همکاری بین بنگاههای کوچک و متوسط ایجاد هم افزایی بین منابع تحت مالکیت و کنترل این بنگاهها و افزایش توان چانه زنی آنها در مناسبات اداری - اقتصادی است. چارچوب قانونی این سیاست در سال 1961 با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی
اهمیت روز افزون منطقه قفقاز جنوبی به ویژه در مناسبات جدید جهانی و صف بندی قدرتهای منطقه ای و بین المللی، پژوهش و تحقیق پیرامون این منطقه، عوامل و پارامترهای موثر در آرایش قوا و اثرگذاری بر مناسبات آن را در دستور کار موسسات پژوهشی و مراکز مطالعات راهبردی قرار داده است.
ویژگی منحصر بفرد ارتباطی این منطقه بین اروپا و آسیای مرکزی به عنوان منبع بزرگ انرژی، رقابت ویژه روسیه و غرب در این منطقه که حیاط خلوت سنتی روسیه محسوب می شود، مناقشات دامنه دار قومی که بستر بسیاری از منازعات در این منطقه است و عواملی از این دست، اهمیت قفقاز جنوبی را در روابط منطقه ای و حتی بین المللی بیش ازگذشته ساخته است.
متنی که برگردان آن پیش روی شماست به قلم یکی از محققین و صاحبنظران برجسته مسائل ژئواستراتژیک جهانی و منطقه ای به رشته تحریر در آمده است.
بدیهی است ترجمه این مقاله به معنی تائید تمام ادعاهای نویسنده نبوده و هدف افزودن منابع اطلاعاتی به حوزه های کارشناسی مربوطه است.
ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی
در ماههای اخیر روابط روسیه و گرجستان متلاطم شده است .تنش روی داده بین این دو کشور تنها یک نمونه ازصف بندی گسترده استراتژیک بین غرب وروسیه در منطقه قفقاز جنوبی است. در این عرصه، کشورها و سازمانهای مختلف در سطوح منطقه ای و فرامنطقهای، در موضوع امنیت انرژی و ایفای نقش در معادلات قدرت در منطقه درگیر هستند. با در نظر گرفتن این دو عامل تعیین کننده، این سؤال مطرح می شود که موقعیت کنونی منطقه چیست و چه آینده ای برای آن پیش بینی می شود ؟
رویکردهای امنیتی و سیاسی- نظامی بازیگران منطقه ای، در ابعاد مختلف بر این منطقه تاثیر گذار است .این بازیگران شامل گرجستان، ارمنستان و آذربایجان و آتش مناقشات همچنان مشتعل آنان در آبخازیا، اوستیا و قره باغ کوهستانی است .افزون بر آن تاثیر و اعمال نفوذ قدرتهای منطقه ای چون ترکیه و ایران و قدرتهای جهانی مانند ایالات متحده، روسیه و چین، جزئی جدایی ناپذیر از آرایش قدرت در منطقه محسوب می شوند.
علاوه بر کشورها، سازمانهای بین المللی نیز در این بازی بزرگ درگیرند. این سازمانها در سطح منطقه ای عبارتند از سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه (B.S.E.C) ، سازمان نیروی دریای سیاه (BLACKSEAFOR)، سازمان نیروی دریای خزر (CASFOR)، سازمان همکاری بین گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی (G.U.A.M)، و سازمان پیمان امنیت دست جمعی (C.S.T.O) همراه با سازمان کشورهای مستقل مشارک المنافع (C.I.S). در سطح بین المللی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (N.A.T.O) و اتحادیه اروپا از وزن مخصوصی در معادلات قدرت منطقه برخوردار می هستند.
امنیت انرژی
امنیت انرژی موضوعی دیگر در شکل دهی ژئواستراتژی قفقاز جنوبی است. امنیت انرژی امروزه در سطح بین المللی از اولویت بالایی برخوردار است و ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو توجه خود را به تهدیدات متوجه این امر معطوف داشته اند. مجموع کشورهای اتحادیه اروپا در حال حاضر 50 درصد از انرژی مورد نیاز خود را وارد می کنند ( ایالات متحده 58 درصد از نفت مصرفی خود را وارد می کند ) و تا سال 2030 این رقم بالغ بر 70 درصد خواهد شد. علاوه بر این کشورهای عضو اتحادیه اروپا 25 درصد از انرژی مورد نیاز خود را از روسیه وارد می کنندکه این رقم احتمالا در سال 2030 به 40 درصد خواهد رسید ( 45 درصد دیگر انرژی مورد نیاز اتحادیه اروپا از خاورمیانه تامین می شود). در کنار این وابستگی رو به افزونی ، اکنون به ویژه پس از اعمال فشار روسیه به اوکراین جهت افزایش بهای گاز مصرفی این کشور در اواخر سال 2005، دیگر آشکار شده است که سلاح انرژی به جزئی اساسی از سیاست خارجی و امنیتی روسیه تبدیل شده است.
اهمیت ژئوپولتیک قفقاز جنوبی بر وجود منابع انرژی در این منطقه نیز مبتنی است . امنیت در قفقاز ضرورتی حیاتی جهت انتقال بدون وقفه نفت و گاز خزر است. منطقه دریای خزر (آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی ) در بردارنده 3 تا 4 درصد از ذخائر نفت و 4 تا 6 درصد از ذخائر گاز جهان هستند. سهم قفقاز در منابع نفت و گاز جهان به خودی خود قابل توجه نیست اما در شرایط عدم اطمینان به جریان نفت از خلیج فارس با توجه به واقیات موجود و نیز امکان استفاده روسیه از انرژی به عنوان یک ابزار قدرت نمایی، انتقال انرژی دریای خزر و آسیای میانه (ازبکستان و ترکمنستان ) به مصرف کننده های غربی از طریق قفقاز اهمیتی حیاتی یافته است.
اهمیت منطقه همچنین در پی سیاستهای کشورهای مصرف کننده انرژی غربی که در صدد کاهش وابستگی خود به منابع انرژی روسیه و خاورمیانه هستند، افزایش یافته است. شماری از کشورها و سازمانهای غربی در تلاشند تا به انحصار روسیه در انتقال انرژی اوراسیا با ایجاد خطوط انتقال انرژی بدیل پایان دهند. از این روست که خط لوله نفت آتاسو – آلاشانکو ( بین قزاقستان و چین)، بخط لوله باکو ـ تفلیس ـ جیحان و باکو – تفلیس – ارزروم ( بین گرجستان، ترکیه، آذربایجان و قزاقستان ) خط لوله گاز ناباکو ( بین اتحادیه اروپا، ترکیه، بلغارستان، رومانی، مجارستان و اتریش ) در حال طراحی، ساخت بوده و بعضا عملیاتی شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
پروژهی برنامهریزی هماهنگ منابع در کشور آفریقای جنوبی
به دنبال تصمیم دولت آفریقای جنوبی مبنی بر خصوصیسازی و تجدید ساختار صنعت برق (تولید) در این کشور مطالعاتی درخصوص برنامهریزی هماهنگ منابع در تولید برق توسط سازمان رگولاتور ملی انرژی (National Energy Regulate) NER صورت گرفت. طرح اولیه این پروژه که هدف اصلی آن دستیابی به شبکه تولید برق با قابلیت میباشد در اوایل سال 2002 تعریف شده و تاکنون دو گزارش از روند پیشرفت مطالعات در سالهای 2002 و 2004 به چاپ رسیده است. (NIRP2 و NIRP1)
در این قسمت سعی شده است تا مختصری از اهداف اصلی، فرضهای اولیه در طراحی استراتژی از نتایج و دستاوردهای پروژه آورده شود. شاید در نگاه اول وارد شدن به جزئیات خروجی این پروژه غیرضروری بهنظر میرسد اما بررسی این نتایج و نوع خروجیها قابلیتهای پروژهی مذکور را روشن میسازد.
هدف اصلی از اجرا پروژه برنامهریزی هماهنگ در کشور آفریقای جنوبی دستیابی به یک برنامهریزی بلندمدت و با کمترین هزینه در تأمین برق مصرفی کشور میباشد. بهطوریکه این برنامهریزی تولید با سیاستهای اقتصادی، محیط زیستی، اجتماعی و قوانین صنعت برق کشور همخوانی لازم را داشته باشد.
مراحل اصلی این پروژه بهصورت زیر تعریف شده است:
برآورد وضعیت کنونی صنعت برق کشور
پیشبینی مصرف برق و تقاضا در افق برنامهریزی
یافتن کلیه راهحلهای موجود در بخش تولید و مصرف برق بهمنظور تأمین برق مصرفی با حداقل هزینه
تعیین میزان هماهنگی هریک از راهحلهای پیشنهاد شده با سیاستهای موجود کشور در زمینههای مرتبط و ارائه بهترین ترکیب از بین راهحلهای برتر
ارزیابی میزان ریسک موجود در برنامهریزی هماهنگ صورت گرفته با توجه به عدم قطعیتهای موجود در مسائلی مثل میزان رشد بار، وضعیت واحدهای تولیدی، شرایط جوی و ....
تحلیل تبعات مالی، محیط زیستی و اجتماعی برنامههای مطرح شده
انتخاب بهترین برنامهریزی
افق زمانی این برنامهریزی 20 ساله از سال 2003 تا پایان 2022 میباشد.
موقعیت استراتژیک و فرضیات اولیهی پروژه
هدف از انجام این پروژه همانطور که گفته شد یافتن راهحل بهینه از نظر قیمت برای تأمین برق مورد نیاز کشور آفریقای جنوبی و یک افق بلندمدت میباشد. این بررسی مستقل از ساختار فعلی صنعت برق صورت گرفته و تنها شرایط اولیه و قیود دائمی شبکه مدنظر گرفته شده است.
در این مدل مبادلات برق بین آفریقای جنوبی و سایر کشورهای همسایه تحت قراردادهای واردات و صادرات در نظر گرفته شده است. نتایج این مطالعات به عنوان منابع اطلاعاتی تولید در پروژههای مطالعاتی بعدی مثل تعیین موقعیتهای سرمایهگذاری در صنعت تولید برق کشور استفاده خواهد شد.
ریسک و عدم قطعیت:
اینگونه برنامهریزیهای بلند مدت در صنعت برق با ریسکها و عدم قطعیتهای مختلفی روبرو هستند. ریسک در اینگونه برنامهریزیها هم در مطالعات بلندمدت و هم کوتاهمدت وجود دارد. به عنوان مثال هجوم یک توده هوای سرد یا گرم و یا طولانیتری زمان تعمیر واحدها از عوامل عدم قطعیت در برنامهریزی کوتاه مدت و مثلاً افزایش پایدار و غیرمنتظره بار از عوامل عدم وضعیت در برنامهریزی طولانی مدت میباشد.
همچنین مسائلی از جمله میزان تأثیرپذیر بودن برنامههای مدیریت بار، دقیق به عنوان پیشبینیهای صورت گرفته طولانی شدن پروژههای احداث واحدهای جدید، تغییر سیاست هستهای کشور، تخمین نادرست عمر واحدهای موجود، تغییر قراردادهای بین کشورها در زمینهی صادرات و واردات برق و سوانح طبیعی مثل سیل، خشکسالی و .... از عوامل مؤثر در افزایش ریسک این پروژه میباشد.
پیشبینی مصرف برق:
از آنجا که سایر تصمیمات و برنامهریزیهای پروژه براساس نتایج حاصل از این بخش صورت میگیرد، پیشبینی بار به عنوان مهمترین بخش در برنامهریزی هماهنگ منابع شناخته میشود.
پیش بار از وضعیت کنونی صنعت برق کشور شروع شده و برای تخمین وضعیت آینده کلیه عوامل دخیل در میزان تقاضای برق چه در بخش تولید و چه در بخش مصرف را در نظر میگیرد.
برای دقیقتر شدن محاسبات و کاهش عدم قطعیت نتایج پیشبینی، بار را به 110 زیربخش جداگانه تقسیم شده و پیشبینی مصرف در هر کدام از آنها براساس مدلی منطبق با همان بخش بهطور مستقل صورت گرفته است.
همچنین بهطور متوسط هر سال یکبار محاسبات دوباره تکرار شده و تغییرات رخ داده در فرضیات مدلها لحاظ میشود. این کار باعث دقیقـر شدن نتایج برای سالهای باقیمانده خواهد شد.
در سناریوی اصلی از نتایج حاصل از پیشبینی با در نظرگرفتن متوسط رشد اقتصادی 8/2% در سال و شرایط معتدل جوی القاء شده است. عدم قطعیت از چگونگی وضعیت جوی باعث شده تا دو پیشبینی دیگر برای حالات متوسط دمای بالا و متوسط دمای پایین نیز صورت گیرد. در شکل (1) نتایج حاصل از این سه پیش فرض آورده شده است.
برای برآورد میزان صحت نتایج حاصل از پیشبینی براساس مدلهای مختلف ارائه شده، مصرف برق را از سال 1980 تاکنون در هر 110 بخش تعریف شده براساس مدلهای ارائه شده بدست آمده و با مقادیر واقعی مقایسه میشوند. براساس نتایج این مقایسه بهترین مدل در پیشبینی بار انتخاب خواهد شد.
در برنامهریزی شبکههای برق علاوه بر پیشبینی میزان انرژی مصرفی، پیشبینی چگونگی تغییرات پیک بار نیز بسیار مهم میباشد. همچنین درصد تلفات شبکه و چگونگی تغییرات آن در طول دورهی برنامهریزی از مسائلی است که باید در پیشبینی بار در نظر گرفته شود. تلفات شبکه برق آفریقای جنوبی در میزان 7% در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی
اهمیت روز افزون منطقه قفقاز جنوبی به ویژه در مناسبات جدید جهانی و صف بندی قدرتهای منطقه ای و بین المللی، پژوهش و تحقیق پیرامون این منطقه، عوامل و پارامترهای موثر در آرایش قوا و اثرگذاری بر مناسبات آن را در دستور کار موسسات پژوهشی و مراکز مطالعات راهبردی قرار داده است.
ویژگی منحصر بفرد ارتباطی این منطقه بین اروپا و آسیای مرکزی به عنوان منبع بزرگ انرژی، رقابت ویژه روسیه و غرب در این منطقه که حیاط خلوت سنتی روسیه محسوب می شود، مناقشات دامنه دار قومی که بستر بسیاری از منازعات در این منطقه است و عواملی از این دست، اهمیت قفقاز جنوبی را در روابط منطقه ای و حتی بین المللی بیش ازگذشته ساخته است.
متنی که برگردان آن پیش روی شماست به قلم یکی از محققین و صاحبنظران برجسته مسائل ژئواستراتژیک جهانی و منطقه ای به رشته تحریر در آمده است.
بدیهی است ترجمه این مقاله به معنی تائید تمام ادعاهای نویسنده نبوده و هدف افزودن منابع اطلاعاتی به حوزه های کارشناسی مربوطه است.
ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی
در ماههای اخیر روابط روسیه و گرجستان متلاطم شده است .تنش روی داده بین این دو کشور تنها یک نمونه ازصف بندی گسترده استراتژیک بین غرب وروسیه در منطقه قفقاز جنوبی است. در این عرصه، کشورها و سازمانهای مختلف در سطوح منطقه ای و فرامنطقهای، در موضوع امنیت انرژی و ایفای نقش در معادلات قدرت در منطقه درگیر هستند. با در نظر گرفتن این دو عامل تعیین کننده، این سؤال مطرح می شود که موقعیت کنونی منطقه چیست و چه آینده ای برای آن پیش بینی می شود ؟
رویکردهای امنیتی و سیاسی- نظامی بازیگران منطقه ای، در ابعاد مختلف بر این منطقه تاثیر گذار است .این بازیگران شامل گرجستان، ارمنستان و آذربایجان و آتش مناقشات همچنان مشتعل آنان در آبخازیا، اوستیا و قره باغ کوهستانی است .افزون بر آن تاثیر و اعمال نفوذ قدرتهای منطقه ای چون ترکیه و ایران و قدرتهای جهانی مانند ایالات متحده، روسیه و چین، جزئی جدایی ناپذیر از آرایش قدرت در منطقه محسوب می شوند.
علاوه بر کشورها، سازمانهای بین المللی نیز در این بازی بزرگ درگیرند. این سازمانها در سطح منطقه ای عبارتند از سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه (B.S.E.C) ، سازمان نیروی دریای سیاه (BLACKSEAFOR)، سازمان نیروی دریای خزر (CASFOR)، سازمان همکاری بین گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی (G.U.A.M)، و سازمان پیمان امنیت دست جمعی (C.S.T.O) همراه با سازمان کشورهای مستقل مشارک المنافع (C.I.S). در سطح بین المللی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (N.A.T.O) و اتحادیه اروپا از وزن مخصوصی در معادلات قدرت منطقه برخوردار می هستند.
امنیت انرژی
امنیت انرژی موضوعی دیگر در شکل دهی ژئواستراتژی قفقاز جنوبی است. امنیت انرژی امروزه در سطح بین المللی از اولویت بالایی برخوردار است و ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو توجه خود را به تهدیدات متوجه این امر معطوف داشته اند. مجموع کشورهای اتحادیه اروپا در حال حاضر 50 درصد از انرژی مورد نیاز خود را وارد می کنند ( ایالات متحده 58 درصد از نفت مصرفی خود را وارد می کند ) و تا سال 2030 این رقم بالغ بر 70 درصد خواهد شد. علاوه بر این کشورهای عضو اتحادیه اروپا 25 درصد از انرژی مورد نیاز خود را از روسیه وارد می کنندکه این رقم احتمالا در سال 2030 به 40 درصد خواهد رسید ( 45 درصد دیگر انرژی مورد نیاز اتحادیه اروپا از خاورمیانه تامین می شود). در کنار این وابستگی رو به افزونی ، اکنون به ویژه پس از اعمال فشار روسیه به اوکراین جهت افزایش بهای گاز مصرفی این کشور در اواخر سال 2005، دیگر آشکار شده است که سلاح انرژی به جزئی اساسی از سیاست خارجی و امنیتی روسیه تبدیل شده است.
اهمیت ژئوپولتیک قفقاز جنوبی بر وجود منابع انرژی در این منطقه نیز مبتنی است . امنیت در قفقاز ضرورتی حیاتی جهت انتقال بدون وقفه نفت و گاز خزر است. منطقه دریای خزر (آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی ) در بردارنده 3 تا 4 درصد از ذخائر نفت و 4 تا 6 درصد از ذخائر گاز جهان هستند. سهم قفقاز در منابع نفت و گاز جهان به خودی خود قابل توجه نیست اما در شرایط عدم اطمینان به جریان نفت از خلیج فارس با توجه به واقیات موجود و نیز امکان استفاده روسیه از انرژی به عنوان یک ابزار قدرت نمایی، انتقال انرژی دریای خزر و آسیای میانه (ازبکستان و ترکمنستان ) به مصرف کننده های غربی از طریق قفقاز اهمیتی حیاتی یافته است.
اهمیت منطقه همچنین در پی سیاستهای کشورهای مصرف کننده انرژی غربی که در صدد کاهش وابستگی خود به منابع انرژی روسیه و خاورمیانه هستند، افزایش یافته است. شماری از کشورها و سازمانهای غربی در تلاشند تا به انحصار روسیه در انتقال انرژی اوراسیا با ایجاد خطوط انتقال انرژی بدیل پایان دهند. از این روست که خط لوله نفت آتاسو – آلاشانکو ( بین قزاقستان و چین)، بخط لوله باکو ـ تفلیس ـ جیحان و باکو – تفلیس – ارزروم ( بین گرجستان، ترکیه، آذربایجان و قزاقستان ) خط لوله گاز ناباکو ( بین اتحادیه اروپا، ترکیه، بلغارستان، رومانی، مجارستان و اتریش ) در حال طراحی، ساخت بوده و بعضا عملیاتی شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی
اهمیت روز افزون منطقه قفقاز جنوبی به ویژه در مناسبات جدید جهانی و صف بندی قدرتهای منطقه ای و بین المللی، پژوهش و تحقیق پیرامون این منطقه، عوامل و پارامترهای موثر در آرایش قوا و اثرگذاری بر مناسبات آن را در دستور کار موسسات پژوهشی و مراکز مطالعات راهبردی قرار داده است.
ویژگی منحصر بفرد ارتباطی این منطقه بین اروپا و آسیای مرکزی به عنوان منبع بزرگ انرژی، رقابت ویژه روسیه و غرب در این منطقه که حیاط خلوت سنتی روسیه محسوب می شود، مناقشات دامنه دار قومی که بستر بسیاری از منازعات در این منطقه است و عواملی از این دست، اهمیت قفقاز جنوبی را در روابط منطقه ای و حتی بین المللی بیش ازگذشته ساخته است.
متنی که برگردان آن پیش روی شماست به قلم یکی از محققین و صاحبنظران برجسته مسائل ژئواستراتژیک جهانی و منطقه ای به رشته تحریر در آمده است.
بدیهی است ترجمه این مقاله به معنی تائید تمام ادعاهای نویسنده نبوده و هدف افزودن منابع اطلاعاتی به حوزه های کارشناسی مربوطه است.
ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی
در ماههای اخیر روابط روسیه و گرجستان متلاطم شده است .تنش روی داده بین این دو کشور تنها یک نمونه ازصف بندی گسترده استراتژیک بین غرب وروسیه در منطقه قفقاز جنوبی است. در این عرصه، کشورها و سازمانهای مختلف در سطوح منطقه ای و فرامنطقهای، در موضوع امنیت انرژی و ایفای نقش در معادلات قدرت در منطقه درگیر هستند. با در نظر گرفتن این دو عامل تعیین کننده، این سؤال مطرح می شود که موقعیت کنونی منطقه چیست و چه آینده ای برای آن پیش بینی می شود ؟
رویکردهای امنیتی و سیاسی- نظامی بازیگران منطقه ای، در ابعاد مختلف بر این منطقه تاثیر گذار است .این بازیگران شامل گرجستان، ارمنستان و آذربایجان و آتش مناقشات همچنان مشتعل آنان در آبخازیا، اوستیا و قره باغ کوهستانی است .افزون بر آن تاثیر و اعمال نفوذ قدرتهای منطقه ای چون ترکیه و ایران و قدرتهای جهانی مانند ایالات متحده، روسیه و چین، جزئی جدایی ناپذیر از آرایش قدرت در منطقه محسوب می شوند.
علاوه بر کشورها، سازمانهای بین المللی نیز در این بازی بزرگ درگیرند. این سازمانها در سطح منطقه ای عبارتند از سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه (B.S.E.C) ، سازمان نیروی دریای سیاه (BLACKSEAFOR)، سازمان نیروی دریای خزر (CASFOR)، سازمان همکاری بین گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی (G.U.A.M)، و سازمان پیمان امنیت دست جمعی (C.S.T.O) همراه با سازمان کشورهای مستقل مشارک المنافع (C.I.S). در سطح بین المللی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (N.A.T.O) و اتحادیه اروپا از وزن مخصوصی در معادلات قدرت منطقه برخوردار می هستند.
امنیت انرژی
امنیت انرژی موضوعی دیگر در شکل دهی ژئواستراتژی قفقاز جنوبی است. امنیت انرژی امروزه در سطح بین المللی از اولویت بالایی برخوردار است و ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو توجه خود را به تهدیدات متوجه این امر معطوف داشته اند. مجموع کشورهای اتحادیه اروپا در حال حاضر 50 درصد از انرژی مورد نیاز خود را وارد می کنند ( ایالات متحده 58 درصد از نفت مصرفی خود را وارد می کند ) و تا سال 2030 این رقم بالغ بر 70 درصد خواهد شد. علاوه بر این کشورهای عضو اتحادیه اروپا 25 درصد از انرژی مورد نیاز خود را از روسیه وارد می کنندکه این رقم احتمالا در سال 2030 به 40 درصد خواهد رسید ( 45 درصد دیگر انرژی مورد نیاز اتحادیه اروپا از خاورمیانه تامین می شود). در کنار این وابستگی رو به افزونی ، اکنون به ویژه پس از اعمال فشار روسیه به اوکراین جهت افزایش بهای گاز مصرفی این کشور در اواخر سال 2005، دیگر آشکار شده است که سلاح انرژی به جزئی اساسی از سیاست خارجی و امنیتی روسیه تبدیل شده است.
اهمیت ژئوپولتیک قفقاز جنوبی بر وجود منابع انرژی در این منطقه نیز مبتنی است . امنیت در قفقاز ضرورتی حیاتی جهت انتقال بدون وقفه نفت و گاز خزر است. منطقه دریای خزر (آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی ) در بردارنده 3 تا 4 درصد از ذخائر نفت و 4 تا 6 درصد از ذخائر گاز جهان هستند. سهم قفقاز در منابع نفت و گاز جهان به خودی خود قابل توجه نیست اما در شرایط عدم اطمینان به جریان نفت از خلیج فارس با توجه به واقیات موجود و نیز امکان استفاده روسیه از انرژی به عنوان یک ابزار قدرت نمایی، انتقال انرژی دریای خزر و آسیای میانه (ازبکستان و ترکمنستان ) به مصرف کننده های غربی از طریق قفقاز اهمیتی حیاتی یافته است.
اهمیت منطقه همچنین در پی سیاستهای کشورهای مصرف کننده انرژی غربی که در صدد کاهش وابستگی خود به منابع انرژی روسیه و خاورمیانه هستند، افزایش یافته است. شماری از کشورها و سازمانهای غربی در تلاشند تا به انحصار روسیه در انتقال انرژی اوراسیا با ایجاد خطوط انتقال انرژی بدیل پایان دهند. از این روست که خط لوله نفت آتاسو – آلاشانکو ( بین قزاقستان و چین)، بخط لوله باکو ـ تفلیس ـ جیحان و باکو – تفلیس – ارزروم ( بین گرجستان، ترکیه، آذربایجان و قزاقستان ) خط لوله گاز ناباکو ( بین اتحادیه اروپا، ترکیه، بلغارستان، رومانی، مجارستان و اتریش ) در حال طراحی، ساخت بوده و بعضا عملیاتی شده است.