لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع :
نقش ورزش از لخاظ فکری ، جسمی ، و رفتار اجتماعی
استاد راهنما : جناب آقای مولوی
تهیه کننده : سعیده سلیمانی
تابستان 1387
پیشگفتار
ورزش یکی از فعالیتهای مهم انسانی است و تقریبا هیچ جامعه ی بشری را، با هر درجه ای از پیشرفت یا عقب ماندگی، نمی توان یافت که در آن ،ورزش به گنه ای وجود نداشته باشد.بشر در طی اعصار و تمدن های گوناگون خود، با این پدیده آشنائی داشته است، هرچند عملکرد و رویکرد تمدن های مختلف، به ورزش یکسان نبوده است.مثلا توجه تمدن ها به این پدیده انگیزه ی نظامی – دفاعی یا توسعه طلبانه – داشته اند. برخی دیگر تنها به منظور پر کردن اوقات فراغت و به عنوان یک تفریح به آن روی آورده اند و در پاره ای از تمدن ها هم به عنوان شیوه ای تربیتی به کار گرفته شده است.
این مقاله در واقع کوششی است برای روشن ساختن نقش ورزش در ریشه فکری، جسمی و رفتار اجتماعی افراد نه به منظور بالا بردن سطح اطلاعات خواننده و خوشحالم که حال در اختیار شما خواننده محترم قرار گرفته است.
همانطور که با ورزشقدرت جسمانی خود را افزایش می دهید،قوای روحانی تان را هم تهیه و تقویت کنید. همان گونه که می کوشید جسمتان قوی باشد بکوشید که روحتان هم قوی باشد.
امام خمینی(ره)
جوانان ورزش و سیاست
در هر جامعه مهمترین رکن را جوانان هستند و فعالیتهای اجتماعی را این قشر به عهده دارند. بنابراین نقش جوانان را در امر ورزش و فعالیت های جسمی و در نتیجه ایجاد روحیه مناسب و شاداب در آنها نادیده گرفت. جوانان امید جامعه خویش و ابزارتان برای تحقق بخشیدن به پیشرفت از طریق برنامه های بلند پروازانه توسعه هستند. جوانان بدون در نظر گرفتن حد و مرزی و بی آنکه انتظار این یا نفع مادی داشته باشند بی دریغ بذل و بخشش و فداکاری میکنند. دلیل این امر آن است که مرحله جوانی از ویژگی آرمان گرائی و روحیه عصیان و شورش ها اوضاع نادرست یا فاسد و بر این عمیق به دگرگون ساختن جامعه در راستای بهینه سازی آن برخوردار است و این خود از جوانان نیروی بزرگ قابل ملاحظه ای در سطح سیاسی، به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای تغییر و پیشرفت اجتماعی میسازد.
از نقطه نظر بیولوژِکی، جوانی مرحله ای است سر شار از حیات و نیرو و نشاط در زندگی انسان .در این مرحله انسان بیشتر به فکر خود است تا به فکر خواسته ها و مشکلات عمومی اجتماعی بودن از طریق فعالیتهائی که هدف تقویت پختگی و ارزش و اعتبار اجتماعی را دنبال میکند، در راه خود شکوفائی میکوشد و برای این که خود را به دیگران بیاوراند در صورتی که تشویق شود غالبا از نفع مادی چشم پوشی میکند.باید دانست که این نیازهای روانی-اجتماعی جوانان چه بسا که انگیزه اساسی در ورای بسیاری از فعالیتهای ویژه جوانان و در راس آنها ورزش و تفریح میباشد.
مجموعه این ویژگی ها جوان را به استوانه ملت وپشتوانه رهبران سیاسی در ایجاد تغییرات مطلوب اجتماعی و فرهنگی تبدیل میکند. به همین دلیل است که دولتها به ورزش توجه و عنایت مضاعف نشان میدهند و در صورتی که به این امر توجه نشود نسل جوان را در معرض عوامل ویرانگری میبرند که ازهرسوآنان را آماج حملات تباه کننده خود قرار میدهند و برای جامعه جوانان بی هویت از خود بیش و فاقد تعلق به جا میگزارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
بررسی رابطه بین نگرشهای صمیمانه وسلامت روانی درمعلولین جسمی زن شهر اصفهان
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین نگرشهای صمیمانه و سلامت روانی در معلولین جسمی بود. نمونه مورد پژوهش شامل 100 نفر از اعضای زن مجرد جامعه معلولین شهر اصفهان بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اندازه گیری نگرشهای صمیمانه و پرسشنامه سلامت عمومی بود. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد که بین نگرشهای صمیمانه و سلامت روانی معلولین جسمی زن رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد ( 031/0 P= ). این نتایج همچنین حاکی از وجود رابطه منفی معنی دار بین نگرشهای صمیمانه و ناسازگاری اجتماعی ( 047/0P= ) و نگرشهای صمیمانه و افسردگی ( 05/0 P= ) در معلولین جسمی زن بود. امّا رابطه نگرشهای صمیمانه و اضطراب آزمودنیها معنی دار نبود.
کلید واژه ها: نگرشهای صمیمانه ، سلامت روانی ، معلولین جسمی زن.
مقدمه
برخورداری از سلامت روانی نیازی حیاتی است ، زیرا جریان یافتن زندگی ، انجام وظایف ، به فعل در آمدن استعدادهای بالقوه ، کامیاب شدن از خوشیهای زندگی ، داشتن کارائی و مفید واقع شدن به حال خود و دیگران همگی مستلزم برخورداری از سلامت روان است ، حتی لازمه داشتن سلامت جسمی بهره مندی از سلامت روان است ، زیرا مشخص شده که آشفتگیهای روانی سلامت جسم را مختل می کند.
گاهی اوقات شرایط افراد با تمایلات و خواسته های درونی آنها همخوانی نداشته و در نتیجه سلامت روانی آنها به مخاطره می افتد. از جمله این افراد معلولین جسمی هستند که به علت داشتن شرایط خاص با مشکلات متعددی روبرو هستند که هر کدام از آنها به تنهایی می تواند آشفتگیهای فراوانی بوجود آورده ، شخص را به زانو در آورد. تأثیری که تغییرات فیزیکی بر وضعیت روحی – روانی و روابط خانوادگی و اجتماعی بر جای می گذارد غیر قابل انکار است. ناتوانی جسمی سازگاری روانی – اجتماعی و سلامت روانی شخص را تحت تأثیر قرار می دهد ( نوری ، 1374 ). در کل انسانها ممکن است واکنشهای روانی – اجتماعی متعددی نسبت به ناتوانی نشان دهند؛ مهمترین این واکنشها عبارتند از: شوک، اضطراب، انکار، افسردگی، خشم درونی شده ، خصومت آشکار (لیونه و انتوناک ، 1990، به نقل از نوری، 1374) از آنجا که معلولیت جسمی منشأ فشارهای روانی زیادی است ، انتظار می رود که میزان افسردگی و خودکشی در نوجوانان و جوانان معلول بیش از همسالان غیر معلول آنها باشد ( هالاهان و کافمن ،1994، ترجمه جوادیان،1381، ص563).
.از طرف دیگر به نظر می رسد که بین تمایل به برقراری روابط صمیمی و سلامت روانی رابطه مثبتی وجود داشته باشد.اریسکون صمیمیت را احساس وفاداری و خود را بی پرده ابراز نمودن ، بدون توسل به وسایل محافظت از خود وبدون ترس از باختن احساس هویت خود، تعریف می کند وشیوه سازگارانه کنار آمدن با بحران اوانم بزرگسالی (یعنی35-18 سالگی ) را صمیمیت وشیوه ناسازگارانه کنار آمدن با این بحران را انزوا می داند.به اعتقاد وی اگر شخص نتواند بحران این مرحله از رشد را به گونه ای مناسب یعنی برقراری روابط صمیمانه با دیگران حل کند، شخصیت وی نمیتواند به رشد عادی خود ادامه داده ونیرومندی لازم را برای روبرو شدن با بحران مرحله بعدی کسب کند(شولتز وشولتز،1998، ترجمه سید محمدی ،1381،صص 249-243).برطبق نظریه آلپورت یکی از هفت ویژگی شخصیت سالم داشتن ارتباط صمیمانه با دیگران است.به نظر آلپورت فردی که از نظر روانی سالم است، می تواند به پدر ومادر،همسر یا دوستان نزدیکش صمیمیت نشان دهد(شولتز ،1977، ترجمه خوشدل، 1378، صص 28 -27).سومین طبقه سلسله مراتب نیازهای مازلو نیازهای تعلق پذیری وعشق است. به اعتقاد مازلو ناکامی در برآورده ساختن نیاز به عشق ، علت اصلی ناسازگاری هیجانی است واین نیاز را دریک رابطه صمیمی بافردی دیگر می توان ارضا کرد (شولتز وشولتز،1998، ترجمه سید محمدی ،1381،ص 345) . فرام معتقد است که آدمی می تواند زندگی آشفته خود را با توانایی دوست داشتن ومهر ورزیدن سر وسامان بخشد، درحالیکه بدون عشق نمی تواند زندگی رضایت بخشی داشته باشد ؛ به اعتقاد وی نیاز به مهر ورزیدن ومورد مهر بودن ، دوطرفه است(سیاسی،1377، صص 123-122).
به اعتقاد سالیوان تربیت وفرهنگی که آدمی ضمن معاشرت با همنوعان می آموزد، اورا به تواناییها وفعالیتهایی تجهیز می کند که بوسیله آنها موفق می شود تنیدگیها را ازبین ببرد یا کاهش دهد ونیازهای خود رابرآورده سازد(سیاسی،1377، ص 165).باس وپلامین معتقدند که خلق مردم آمیزی که عمدتا ارثی است، یک صفت انطباقی است. زیرا که برای برآورده ساختن بسیاری از نیازهایمان وبه دست آوردن تقویت مثبت باید با دیگران تعامل کنیم(شولتز وشولتز،1998، ترجمه سید محمدی ،1381،ص329). بایومیستر ولیری (1995) چنین مطرح کرده اند که ما انسانها یک نیاز اساسی به تعلق داریم که یک انگیزش اساسی را شکل می دهد و افکار، هیجانات و رفتار بین فردی ما را هدایت می کند. این نیاز به تعلق شامل یک خواسته نافذ برای شکل دادن و نگهداری یک کیفیت حداقل ارتباطات بین فردی با دوام ، مثبت ومعنی دار می باشد. در حالیکه در شدت نیازهای تعلق پذیری و چگونگی بر آورده شدن آنها تفاوت وجود دارد ارضای این نیازها لزوماً شامل تعاملات فراوان مثبت با دیگر افراد در یک زمینۀ مداوم که در آن ارتباط با دیگران با نگرانی برای رفاه دیگری همراه است ، می باشد. متعاقباََ افرادی که مشکلات مداومی در ایجاد و تداوم روابط رضایت بخش با دیگران تجربه می کنند و بنابر این در ارضای نیاز به تعلق خود مشکل دارند بیشتر احتمال دارد که احساس محرومیت و مبتلا شدن به اختلالاتی از قبیل تنهایی ، افسردگی، اضطراب و عصبانیت کنند( بایومیسترولیری، 1995؛ کاسیوپو وهمکاران،2000؛ چیپاور ،2001و هگرتی وهمکاران ؛1996). میجوسکویک (1988) نیز برای نیروی انگیزشی ارتباطات اجتماعی ارزش زیادی قائل است و ادعا می کندکه ترس از تنهایی و تمایل به اجتناب از آن، اصل انگیزشی اساسی و نهایی در انسان است. روکاچ (1989) نیز جهان شمول بودن نیاز تعلق پذیری انسان را برجسته نموده وادعا کرده که علیرغم این که ساکنین کره خاکی از لحاظ سن، جنس ، فرهنگ ، زبان و باورهای مذهبی بسیار متفاوت هستند اما شباهتهای اساسی نیز با یکدیگر دارند. یکی از این شباهتها گرایش به عشق ، پذیرش و درک شدن است . بایومیستر ولیری(1995) بر اساس این تئوری ها و بر مبنای شواهد تجربی نشان داده اند که نیاز به تعلق پذیری انسان در همه فرهنگها ودر تمام طول عمر وجود دارد و انسانها اساساً به وسیله نیاز به تعلق پذیری بر انگیخته می شوند و در نتیجه فعالیت شناختی ، واکنشهای هیجانی و رفتار بین فردی آنها به طور اجتناب ناپذیری با ارضای این نیاز ارتباط دارد(به نقل ا ز هینریچ و گالن ، 2006). به نظر می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بهداشت جسمی و روحی در زندگی پیامبر اسلام (ص)
فهرست
عنوان صقحه
مقدمه 3
بهداشت جسمی و خوراک درزندگی پیامبر اعظم (ص) 4
بهداشت فردی درزندگی پیامبر (ص) 6
بهداشت چشم یکی دیگر از بهداشت جسمی 7
مسواک کردن 8
خلال کردن 8
استفاده از ظرف پاکیزه و سالم 9
بخش دوم 9
بهداشت تغذیه 9
غذاخوردن هنگام گرسنگی 10
استفاده از انواع غذاهای مورد نیاز 10
حجامت از توصیه های بهداشتی از دیدگاه پیامبر اعظم (ص) 11
بهداشت اجتماعی یکی دیگر از بهداشت روحی و روانی 12
بهداشت روانی 13
نتیجه 15
پیشنهاد 16
«مقدمه»
بهداشت جسمی و خوراک در زندگی پیامبر اعظم (ص):
آنچه پیش رو دارید مقالهایی است تحت عنوان بهداشت جسمی و روحی در زندگی پیامبر اعظم (ص) یک بخش از این مقاله مربوط به بهداشت جسمی است و بخش دوم آن مربوط به بهداشت روحی و تأثیر آرایش ظاهر بر بهداشت روحی است. البته در فراخوان مقاله عنوانی با (توجه به آرایش ظاهر در سیره پیامبر اعظم (ص) بود که ارتباطی تنگاتنگ با بخش دوم مقاله حاظر دارد که نباید از نظر پنهان بماند.
در شرایطی که وضعیت عمومی مردم، فقر و محرومیت بود پیامبر اعظم (ص) در غذای خود و سایر نیازمندیهای زندگی ، خود را با محرومان تطبیق می دادند وسعی بر آن داشتند که محرومان جامعه را نیز بی نیاز گردانند در نتیجه هیچوقت اصراف نمی کردند این پیش درآمد را گفتیم تا نتیجه بگیریم که عدم اصراف آنها دلیل بر عدم بهداشت تغذیه آنها نبود بلکه از حداقل غذا ولی مفید هم برای خود و هم برای نیازمندان تهیه کرده و تناول می فرمودند.
پیامبر اعظم (ص) به حکم «کلوا من طیبات ما رزقناکم» همواره ، غذای پاکیزه و حلال و در عین حال کم و ساده تناول می کردند. کیفیت معنوی غذا را مد نظر داشتند. در کیفیت و کمیت ظاهری آن نیز حد معمول را رعایت می نمودند. خوراکشان همان خوردنیهای معمول هر زمان یا کم بهاتر از آن بود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
آثار و ثمرات تقواطبیعت آدمی منفعت جو و طالب سود و فایده است و تا فایده کاری را نداند به آن دست نمی زند. از این رو داشتن انگیزه نخستین گام برای حرکت در یک مسیر است. قرآن و روایات علاوه بر آن که به ارزش و اهمیت تقوا، تفسیر آن و عوامل و موانع خویشتنداری و اوصاف و ویژگی های متقین اشاره می کند به طور گسترده به تبیین آثار و ثمرات تقوا در زندگی فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی این مساله پرداخته و از این طریق در راستای تحریک انگیزه ها قدم برمی دارد. تقوا را مراتبی است که دانستن آن به کمال روحی آدمی و پیشگیری از ایستائی و رخوت در خودسازی کمک شایانی می کند. سالکان طریق کمال با پیمودن هر مرحله از قله های رفیع سلسله جبال شامخ پرهیزکاری عزم خود را برای فتح دیگر قله ها جزم می کنند. در کتاب شریف «بحار الانوار» سه مرحله برای تقوا بیان شده است: 1) نگهداری نفس از عذاب جاویدان از طریق تحصیل اعتقادات صحیح، 2) پرهیز از هرگونه گناه اعم از ترک واجبات و انجام معاصی، 3) خویشتن داری در برابر آنچه قلب آدمی را به خود مشغول می سازد و از حق منصرف می کند و این تقوای خواص بلکه خاص الخاص است». چنین مرحله ای نتیجه بینش درست آدمی نسبت به ذات اقدس ربوبی است که او را نه فقط به خاطر ترس از عذاب و یا طمع به بهشت عبادت کند بلکه ارزش و لیاقت وشدت عشق و حب به آن ذات مقدس موجب می شود که هر آنچه غیر اوست هیچ تلقی گردد. چنان که مولاعلی(ع) عبادت خود را چنین توصیف می کند آنجا که می فرماید «ما عبدتک خوفا من نارک و لارغبه فی جنتک بل و جدتک اهلا للعباده فعبدتک» «من تو را از ترس آتشت و میل به بهشتت عبادت نمی کنم بلکه چون تو را شایسته پرستش یافتم به عبادتت پرداختم.» آثار و ثمرات تقوا طبیعت آدمی منفعت جو و طالب سود و فایده است و تا فایده کاری را نداند به آن دست نمی زند. از این رو داشتن انگیزه نخستین گام برای حرکت در یک مسیر است. قرآن و روایات علاوه بر آن که به ارزش و اهمیت تقوا، تفسیر آن و عوامل و موانع خویشتنداری و اوصاف و ویژگی های متقین اشاره می کند به طور گسترده به تبیین آثار و ثمرات تقوا در زندگی فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی این مساله پرداخته و از این طریق در راستای تحریک انگیزه ها قدم برمی دارد.
نقش تقوا در بهداشت جسمی و روانی چگونه است؟
امیر المؤمنین علی (علیهالسلام) درباره تقوا فرمود:شفاء مرض اجسادکم.
تقوی بهبود بیماری تن شما است.
شاید بخواهید بپرسید بین تقوا که امری روحی و معنوی است با سلامت بدن چه رابطهای است؟ میگویم، البته تقوا گرد یا آمپول نیست، ولی اگر تقوا نباشد، بیمارستان خوب نیست، طبیب خوب نیست، پرستار خوب نیست، دوای خوب نیست. اگر تقوا نباشد، آدمی حتی قادر نیست تن خود و سلامت تن خود را حفظ کند. آدم متقی که به حدّ خود و حق خود قانع و راضی است، روحی مطمئنتر و اعصابی آرامتر و قلبی سالمتر دارد و دایماً در فکر نیست که کجا را ببرد و کجا را بخورد و کجا را ببلعد. ناراحتیهای عصبی او را به زخم روده و زخم معده مبتلا نمیسازد، افراط در شهوت، او را ضعیف و ناتوان نمیکند. و عمرش طولانیتر میشود. سلامت تن و سلامت روح و سلامت اجتماع همگی به تقوا بستگی دارد.1
تقوا در زمینه تلطیف احساسات چه نقشی میتواند ایفا کند؟
تقوا و طهارت در یک ناحیه دیگر هم تأثیر دارد و آن ناحیه عواطف و احساسات است که احساسات را رقیقتر و لطیفتر میکند. اینطور نیست که آدم با تقوا که خود را از پلیدیها و کارهای زشت و کثیف، ریا و تملق، بندگی و کاسه لیسی دور نگهداشته، ساحت ضمیر خود را پاک نگهداشته، عزت و مناعت و آزاد منشی خود را حفظ کرده، توجهش به معنا بوده، نه به ماده؛ نوع احساساتش با احساسات یک آدم غرق در فحشا و پلیدی و غرق در مادیات یکی باشد. مسلماً احساسات او عالیتر و رقیقتر و لطیفتر است. تأثرات او در مقابل زیباییهای معنوی بیشتر است. دنیا را طور دیگری و با زیبایی دیگری میبیند. آن جمال عقلی را که در عالم وجود است، بهتر حس میکند.
گاهی این مسئله طرح میشود که چرا دیگر شعرایی مثل سابق پیدا نمیشود؟ چرا دیگر آن لطف و رقت که مثلاً در گفتههای سعدی و حافظ هست، امروز پیدا نمیشود، حال آنکه همه چیز پیش رفته و ترقی کرده، علم جلو رفته و افکار ترقی نموده و دنیا از هر جهت پیش رفته است؟
اگر به شعرای معاصر بر نخورد، عقیده شخصی من این است که علت این امر یک چیز است و آن اینکه علاوه بر ذوق طبیعی و قدرت خلاقه فکری، رقت و لطافت و حساسیت دیگری در ضمیر لازم است. این رقت و لطافت وقتی پیدا میشود که شخص توجه بیشتری به تقوا و معنویت داشته باشد. اسیر دیو خشم و شهوت نباشد و آزادگی و وارستگی داشته باشد.
اگر عدهای اصرار دارند که شاعران روشن ضمیر گذشته را هم مثل خودشان آلوده و پلید معرفی کنند2، و این معما را حل نشدنی جلوه دهند، مطلب دیگری است. عقیده شخصی من این است که هر اندازه قدرت هوش و ذکاوت آدم پلید و آلوده زیاد باشد، از درک لطفهای معنوی و روحی عاجز است و نمیتواند آنطور معانی لطیف و رقیق را که در سخنان بعضی دیده میشود، ابداع کند.3
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 100
به نام خدا
وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی
برنامه چهارم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور
« بنام خدا »
پیشگفتار
بخشی از ماموریت تدوین برنامه چهارم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران تهیه اسناد ملی توسعه بخشی و فرابخشی است. در همین ارتباط وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی ماموریت یافت که سند ملی توسعه بخش بهداشت و درمان را در چارچوب دستورالعملهای سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور طی نامه شماره 54509/101 مورخ 2/4/83 تدوین نماید که سند پیوست نتیجه این تلاش و مشارکت صمیمانه مسئولین و کارشناسان بخش میباشد. این مجموعه زمانی به اهداف تعیین شده دست خواهد یافت که سیاستهای اجرایی آن به پروژه و یا برنامههای عملیاتی توسط بخشهای مرتبط گردیده ودرطول برنامه به اجرا درآید. الگوی تنظیم برنامههای عملیاتی و پروژهها در وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی تهیه شده است که بخشهای مختلف توسعه در کشور میتوانند از این قالب در تدوین برنامهها و پروژههای خود استفاده نمایند.
جای دارد از آقای دکتر علیاکبرسیاری معاون محترم هماهنگی و دبیرمجامع وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی و گروه کارشناسان همکار از معاونت های وزارت متبوع آقایان دکتر دلاور ، دکتر وثوق ، دکتر منظم ، دکتر ترابی ، دکتر جمشیدی ، دکتر یاسمین ، دکتر کاظمینی ، دکتر صدر ، دکتر رضوی ، دکتر علمداری ، دکتر دباغ ، دکتر خانی جزنی ، دکتر رفیعی فر ، دکتر صمدزاده ، دکترگویا ، دکتر فرشاد ، دکتر ملکی ، دکتر رضوی ، نحوی ، امیدوار و خانم ها دکتر اردلان ، دکتر شیخ الاسلام ، طبیب زاده ، حبیبی و همچنین آقایان دکتر محمدعلی مفتون و مهندس همایون فرزان از معاونت هماهنگی وزارت بهداشت و آقایان هنجنی و فراهانی از سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور که در تهیه این سند مشارکت داشتهاند تشکر و قدردانی نمایم.
امید است تعامل و همکاری بخش ها ، سازمان ها و نهادهای مرتبط درطول برنامه بمنظور عملیاتینمودن سیاستهای اجرایی تا تحقق اهداف آن تقویت گردد.
دکترمسعود پزشکیان
وزیر
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
مقدمه
4
وظایف بخش
8
ویژگیها
9
ساختار کلی
12
وضعیت بخش در رابطه با سند چشمانداز و سیاستهای کلی و مضامین دوازده گانه برنامه چهارم توسعه
15
وضعیت بخش در رابطه با سند چشم انداز سیاستهای کلی برنامه چهارم توسعه
16
امکانات
23
قابلیتها
26
محدودیتها
27
تنگناها
30
نقش و جایگاه بخش در تحقق اهداف چشمانداز
32
اهداف کلی
34
راهبردها
34
اهداف کمی و سیاستهای اجرایی بر بخش به حسب استان
36
سیاستهای اجرایی بخش بهداشت و درمان
42
اقدامات مهم و اساسی
46
پیوست شماره1
57
پیوست شماره2
59
مقدمه :
برخورداری از یک زندگی سالم و مولد و با کیفیت توام با طول عمر قابل قبول و عاری از بیماری و ناتوانی، حقی است همگانی که مسئولیت و تولیت آن بر عهده دولت ها است و پیش شرط تحقق توسعه پایدارمی باشد. برای تحقق این امر فراهم سازی امکانات و تسهیلات مناسب برای تامین سلامت جسمی ، روانی ، اجتماعی و معنوی انسان در کلیه مراحل زندگی و زنجیره حیات که از جمله حقوق طبیعی و نیازهای اساسی انسانها به شمار می رود در مکتب اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد تاکید قرارگرفته است . قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ضمن محوری برشمردن سلامت کامل و جامع انسان ، بهداشت و درمان را از جمله نیازهای اساسی می شناسد ودولت را مکلف کرده است تا تمامی منابع، امکانات و ظرفیت های خود را جهت تامین، حفظ و ارتقای سطح سلامت افراد کشور بسیج کند ( اصول 3،29،43 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران).
مفهوم سلامت و داشتن تعریف مشترک از آن، درتبیین رسالت و مبانی فکری و اجرایی به ویژه درسطح کلان اهمیت اساسی دارد. سلامت در ادبیات بین المللی به صورتهای زیر تعریف شده است :
الف ) از دیدگاه سازمان بهد اشت جهانی WHO:
سلامت عبارتست از : " احساس رضایت کامل جسمانی ، روانی و اجتماعی نه تنها فقدان بیماری و ناخوشی"
ب ) از دیدگاه تئوری سرمایه انسانی :(Human Capital Theory)
سلامتی افراد یک « ذخیره سرمایه » است که به مرور زمان با گذر طبیعی عمر (Natural Aging) مستهلک می شود ، بیماری باعث استهلاک غیرطبیعی آن می گردد و سرمایه گذاری در سلامت (بهداشت و درمان ) این استهلاک را جبران می کند.
سلامت در عرصه اندیشه و عمل جنبه های متفاوتی دارد. سلامت انسان محصول تعامل پیشینه ژنتیکی ، محیط اجتماعی ، روانی و اکولوژیکی است که او را در بر می گیرد و هر کدام از این عوامل به طور جداگانه ای بر سلامت وی تاثیر می گذارند. جدا از زمینه بیولوژیک و ژنتیک متفاوت هر انسان محیط زندگی وی شامل محیط فیزیکی و اکولوژیکی است که وی را در بر گرفته همچنین محیط های اقتصادی، اجتماعی و روانی نیز اثرات خود را بر انسان آشکارا اعمال می