دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

مقاله درمورد تاریخ تمدن ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

تاریخ تمدن ایران

به وسیله آشنایی با تاریخ گذشته می توان حال را بهتر شناخت و آینده را نیکوتر ساخت. سرزمین کهن ایران که از هزاران سال پیش نهال فرهنگ و تمدن را در خود بارور ساخته است سهم بسزایی در رشد و تحول انسان داشته است.

ملتی که تاریخ خود را نشناسد لاجرم محکوم به تکرار آن است. بسیاری از گذشتگان این سرزمین هرکدام سعی در ساختن بنای فرهنگ و تمدن آن داشته اند و اگر ضعف و خطایی از آنها سرزده است باید مورد عبرت ما واقع شود تا از تکرار چنین اشتباهاتی جلوگیری کنیم. در واقع به وسیله آشنایی با تاریخ گذشته می توان حال را بهتر شناخت و آینده را نیکوتر ساخت. سرزمین کهن ایران که از هزاران سال پیش نهال فرهنگ و تمدن را در خود بارور ساخته است سهم بسزایی در رشد و تحول انسان داشته است. سرزمینی که زرتشت، فردوسی، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، ذکریای رازی، ابوریحان بیرونی، سعدی، حافظ، امیرکبیر و... از آن برخاسته اند و هرکدام دانش و معرفت را به بشریت ارزانی داشته‌اند.

تاریخ تمدن بیانگر نقش ارزنده ایرانیان در علوم وفنون است. این سرزمین نه فقط جنگاوران وجهانگیران را در خود جای داده است، بلکه اندیشه ورزان و خردمندانی بس بزرگ از آن برخاسته اند. سرزمینی با مردمانی که یکتاپرستی را ازهزاران سال پیش آموخته اند، راستگویی و درستکاری رسم دیرینه شان و همواره «گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک » راهنمای آنان بوده است و برای رسیدن به این هدف ناگزیر از ریشه کن کردن زشتی و آلودگی بودند; چرا که در محیطی که جولانگاه فقر، فساد ودروغگویی باشد، مجال برای عمل کردن به چنین دستورالعمل الهی وجود نخواهد داشت.

ایجاد فضای امن و آرام میسر نمی گردد، مگر آن که به علم و دانایی میدان داده شود و این گونه بود که از هزاران سال پیش نیاکان ما قدم در راه کسب علم و دانش نهادند و بدین ترتیب ایران تبدیل به مکانی برای برخورد علوم وفنون در دنیای باستان شد. پس از آن که حکومتهای عظیم و قدرتمند تشکیل شدند، می بایست توجه بیشتری به فرهنگ، علم و ادب می شد و در این راه، ایرانی آن قدر گشاده دل و آزاد اندیش بود تا تفکرات متفاوت و حتی متناقض را در خود جای دهد، در طول قرنها حافظ فرهنگ و تمدنهای مختلف و خود نیز پایه ریز فرهنگ والایی بود که نه تنها بر فرهنگ و تمدن عظیم اسلامی نفوذ و تاثیر ویژه ای داشت بلکه بر ملل و اقوام دیگر نیز اثرات پاینده و ارزنده ای باقی گذاشته است.

هنر عمده ایران همواره کسب علم و دستاوردهای فرهنگهای دیگر ملل و در عین حال ارایه خلاقیتها ودستاوردهای خود بوده است. از زمان تشکیل حکومت مادها، که آریایی نژاد بودند، تا کنون صدهاحکومت و حاکم به قدرت رسیدند و منقرض شدند.در این میان فرهنگ ایران بر سایر فرهنگ ها اثر گذاشت و از آن ها تاثیر پذیرفت اما هیچ گاه از صحنه تاریخ محو نشد. فرهنگ و تمدن ساسانی که میراث دوران اشکانی و از سوی دیگر مادها، هخامنشیان و سلوکیان بود، مقداری از فرهنگ سرزمینهایی چون یونان، چین، هند، ارامنه، روم و... را در خود داشت. فرهنگ دوران ساسانیان حتی بعد از ورود اعراب به ایران نیز ادامه یافت.

در دوره ساسانیان علاوه بر فتح سرزمینها وجنگهای پی در پی، علوم مختلف رشد چشمگیری یافتند، در حقیقت فرهنگ و تمدن ایرانی در آن دوران سرآمد تواناترین ملل در آسیا بود. شناخت هر چه بهتر هر کشوری باعث ارایه نظریات و تحلیلهای دقیق تر راجع به فرهنگ و تاریخ آن کشور خواهد شد و در این میان پادشاهان ساسانی از اردشیر بابکان و شاپور به بعد وسایل آشنایی ایرانیان را با علوم مختلف مهیا می کردند. در دوره ساسانیان کتب پهلوی و یونانی در کتابخانه ها و یا آتشکده ها وجود داشت. سخن از سلسله ساسانی باقدمت بیش از چهار صد سال مبحثی نیست که با چندسطر و صفحه بتوان آن را خلاصه کرد اما تنها به گوشه ای از تلاش ایرانیان در این دوران، که همانا تاسیس یکی از عمده ترین مراکز علمی جهان باستان است، می توان اشاره مختصر کرد.

همان طور که در تاریخ ثبت است، سلسله ساسانیان توسط اردشیر بابکان تاسیس شد، اما پس ازچند سال توسط اعراب مسلمان که ندای وحی را درسرزمین عربستان شنیده بودند، منقرض شد و بدین ترتیب ایران وارد دورانی نو و متفاوت از گذشته شد.در تمام دوران ساسانی حاکمان مختلف به کشورگشایی و جنگها پرداختند.

عمده ترین رقبای ایران درآن دوران روم بود. یکی از علل درگیری ایران و روم علاوه بر جاه طلبی، مسئله ارمنستان بود. حتی در یکی از این جنگها امپراطور روم به نام والریانوس توسط شاپور اسیر شد و این خود باعث اعتبار و عظمت خاندان ساسانی گشت. در این زمان علاوه برجنگ های پی درپی، آیین ها و ادیان مختلفی هم توسطبانیان و پیروان آنها اشاعه یافت همچون مانی، مزدک، بودا، مسیحیت و... اما دین رسمی ایرانیان زرتشت بود. یکی از پادشاهان معروف ساسانیان شاپور دوم؛ معروف به ذوالاکتاف بود. می گویند وی شانه های اسیران را برای عبرت دیگران سوراخ می کرد و ازشانه هایشان طناب می گذرانید و آنان را به بیگاری می گرفت، به همین دلیل نزد ایرانیان به ذوالاکتاف (صاحب شانه‌ها) معروف شده است.

در زمان همین پادشاه، اوستا در ۲۱ نسگ (کتاب) تدوین و شهرهای مختلفی تاسیس شد. نام یکی از این شهرها جندی شاپور یا گندی شاپور بود که بسیاری ازتاریخ نویسان نام «به از اندیو شاپور» را به آن نسبت داده اند. این شهر در جنوب غربی ایران در خوزستان و نزدیک شوشتر واقع شده بود.اکثر محققین دوره تاریخی ساسانیان را مبتکراصول شهرسازی و معماری می دانند; چرا که شهرهای زیادی در این دوران ساخته شد.

جندی شاپور در زمان شاپور اردوگاه اسرای رومی بوده است. حتی بسیاری از مورخین اعدام مانی را درگندی شاپور ثبت کرده اند. یعقوب لیث صفاری نیز براثر بیماری در این شهر درگذشت. در زمان ساسانیان تجارت رونق بسیاری داشت ایران واسط تجارت بین شرق و غرب بود. پارچه های ابریشمی حریر درکارگاههای شوشتر و جندی شاپور بافته می شد. ساسانیان در آغاز به سه خط یونانی، اشکانی و ساسانی می نوشتند. خط رایج ساسانی، به فرس میانه یا پهلوی ساسانی معروف است که خواندن و نوشتن با آن بسیار مشکل بود. این خط قرابت زیادی با خطرایج زمان اشکانی داشت، به همین دلیل آن را پهلوی اشکانی گفته اند که هر دو خط دارای یک ریشه است. زبان دوران ساسانیان پهلوی (فارسی میانه) بود که درواقع پدر فارسی کنونی است. سازمان اجتماعی ایرانیان از زمان ساسانیان منظم شد. توجه و علاقه به علم، به خصوص در اواخر دوره ساسانی باعث تالیف و ترجمه کتب مختلفی از زبانهای یونانی، سانسکریت، چینی و غیره شد.

خسرو اول که لقبش انوشیروان (روح جاویدان) بود، در سال ۵۳۱ بر تخت نشست. وزارت انوشیروان برعهده بزرگمهر بود که به دانایی و کیاست شهرت داشت. انوشیروان علاوه بر ایران نزد اعراب و حتی بیزانس به عنوان حکمران حکیم شهرت داشت. عصروی دوران درخشان و متحول فرهنگ ایران باستان است. انوشیروان ایران را به چهار بخش (پازگوس) تقسیم کرد، اموال و املاک بزرگان به آنان باز گردانده شد، اخذ مالیات اصلاح شد و حتی هزینه عروسی بسیاری از جوانان فراهم شد و نکته ای که مورد نظراین مقاله است، این است که دانشگاه جندی شاپور که در نوع خود از مهمترین مراکز علمی دنیای کهن بود در این دوران.



خرید و دانلود مقاله درمورد تاریخ تمدن ایران


مقاله درمورد بادگیر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

بادگیر از مظاهر و سمبلهای تمدن ایرانی است دقیقا معلوم نیست اولین بادگیر در کدام شهر ایران ساخته شده ولی سفرنامه نویسان قرون وسطی بیشتر از بادگیرهای شهرهای کویری و گرم و خشک مانند یزدام برده‌اند کاریز و بادگیر و خانه‌های گنبدی بدون تردید از نمادهای تمدن ایرانی است

اولین بادگیر ها در تاریخ جهان در منطقه یزد خودنمایی کردند.سیستم کاری بادگیرها بهاین نحو می باشد که هوای جاری بیرون از خانه را به داخل خود می کشند و با تشت های آبی که درون آنها تعویه شده ، هوا را خنک و سبک می کنندو به داخل خانه هدایت می کنند.بادگیر، یک روش ابداعی ایرانی برای ایجاد فضای خنک در داخل منازل گرم کویری است . این دستگاه تهویه مطبوع ، سالیان درازی از روزگاران دور ، فضای زندگی مردم ایران را قابل تحمل کرده است . بادگیرها معمولاً برجکهای کوچکی به صورت چهارضلعی یا چند ضلعیهای منتظمند که ساختار مثلث در آنها به هیچ وجه دیده نمیشود .

بادگیر وسیله تهویه مناسبی برای خانه‎ها در قلب کویر محسوب می‎شود. به طوری که جریان هوای مطبوع را در اتاق‎ها، تالار و زیرزمین ایجاد می‎کند.

در واقع شهر‎ها و روستاهای کویری، با بادگیر نفس می‎کشند. به همین لحاظ است که در هر محل، جهت بادگیر را در سمتی می‎سازند که مناسب‎ترین جریان هوای منطقه را جذب کند. به عنوام مثال در سراسر منطقه اردکان جهت بادگیر را رو به شمال است تا هوای شمال را به داخل خانه بکشاند. کار اصلی بادگیر در دو بخش خلاصه می‎شود؛ یکی آن که هوای دلپذیر و مطبوع را به قسمت زیر هدایت می‎کند به طوری که به محض این که به چشمه‎های بادگیر می‎وزد به دلیل وضعیت ویژه چشمه‎های بادگیر، باد با سرعت هر چه تمام‎تر به پایین کشیده می‎شود. کار دوم بادگیر  این است که هوای گرم و آلوده را به بیرون می‎فرستد. یعنی در واقع کارمکش را انجام می‎دهد.

در مسیر بعضی بادگیر‎ها که به سرداب راه پیدا می‎کند، طاقچه یا گنجه‎ای در دل دیوار تعبیه می‎کنند و در چوبی بر آن می‎گذارند تا بتوانند باد را کنترل کنند. به این معنی در زمستان در گنجه را می‎‏بندند تا ارتباط فضای داخل و خارج اتاق بریده شود.

این گنجه‎ها در اتاق‎ها، کار یخچال امروزی را انجام می‎دهند. به طوری که گوشت و ماست و پنیر و غذا‎ی شب مانده را در گنجه می‎گذارند و در آن را می‎بندند تا آن مواد از هوای گرم فضای داخل و دسترسی حیوانات خانگی در امان باشد. در منطقه‎ی «عقدا» به این گنجه‎های دیواری، «گمبیچه» می‎گویند.

از بادگیر‎ علاوه بر تهویه هوا و موردی که گفته شد برای سرد نگه‎داشتن مواد غذایی به روش بهتری نیز استفاده می‎‎کنند. برای این منظور روی چوب میان قفسه باد‎گیر یک قرقره چوبی‎بند می‎کنند. سپس از میان قرقره ریسمانی می‎گذرانند که به پایین بادگیر می‎رسد.  سر دیگر آن ریسمان را به شکل چهار رشته درمی‎آورند که به چهار گوشه تخته مشبکی به درازا و پهنای هفتاد سانتیمتر بسته می‎شود که این تخته را در اصطلاح «چوئوش» می‎نامند. سپس یک طناب را به میخ دیوار تالار می‎زنند و روی تخته مشبک، ماست، پنیر و غذا‎هایی که باقی می‎ماند می‎گذارند. برای آن که تخته را به بالا و در معرض جریان هوا قرار بدهند، سر طناب را از میخ باز کرده و پایین می‎کشند تا سر دیگر آن با واسطه قرقره‎ای که به تخت مشبک متصل است بالا کشیده شود و تخت مشبک بالا رفته و در معرض هوای سرد قرار می‎گیرد.

بیشتر بادگیر‎ها یک طبقه‎ است. تنها چند بادگیر در سراسر یزد دیده شده که دو یا سه طبقه است. به عنوان مثال در منطقه‎ی «عقدا» یک بادگیر دو طبقه در رباط معروف به «حاجی ابوالقاسم رشتی» مشاهده شد که معماران راجع به کیفیت بنای آن می‎گویند:

در گذشته بر اثر ناامنی در طبقه دوم آن آتش می‎افروختند تا رخنه ورود دشمن را به اطراف اطلاع دهند و از طرفی طبقه دوم به عنوان برج راهنما برای کاروانیان به حساب می‎آمده است.

عده‎ای دیگر می‎گویند: «ساختن بادگیر دوطبقه یک نوع هنر معماری است زیرا ساختن آن کار هر معماری نیست.

نظر دوم به حقیقت نزدیک‏‎تر است. زیرا به طبقه دوم امکان رفتن افراد یا آتش‎افروزی نیست. 

از سوی دیگر، شکل بادگیر که هشت ضلعی است نشان می‎دهد که رعایت تناسب و زیبایی بادگیر برای معماری در درجه اول اهمیت بوده است. زیرا بادگیر طبقه دوم روی بادگیر طبقه اول ساخته شده است و منفذ زیر بادگیر آن درست در وسط منافذ دو طبقه بادگیر است. بادگیر طبقه دوم کار هواکش را انجام می‎دهد. یعنی در واقع این بادگیر وسیله بسیار مناسبی برای سهولت نفس کشیدن چشمه‎های بادگیر طبقه اول است.



خرید و دانلود مقاله درمورد بادگیر


تحقیق/ هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نیمه ی اول ماه ربیع الاول 1428هـجری قمری، مصادف است با نیمه ی اول اولین ماه ازسال 1386 هجری شمسی که دربردارنده ی دو رخداد مهم تاریخی؛ یعنی ولادت با سعادت پیامبر اکرم(ص) وهجرت آن بزرگوارهمراه با اصحاب گرانقدرش از مکه به مدینه می باشد.

در رابطه با ولادت پیامبر اکرم (ص) شاهد برگزاری برنامه های متفاوت از سوی مسلمانان در اقصی نقاط جهان، از مراسمات گرفتــه تا سرودن اشعار و مولود نامه خوانی و شیرینی خوردن و اطعام دیگران وچه بسا در این امر افراط نموده و دچار بدعت نیز گشــــته و روز ولادت ایشان راجشن میلاد نام نهاده اند؛ در حالی که نیک می دانیم اعیاد دینی دو تا بیشتر نیستند: عید قربان و عید فطر.

البته ناگفته پیداست که نمی توان هرگونه مراسم و بزرگداشتی را هم عید تلقی نمود؛ لذا اگر کسی یا جمعی به مناسبتی غیر از دو عید فوق الذکر، به نیت یادآوری تاریخ و پند و موعظه گرفتن از آن، مراسمی – ونه عیدی – را بر پا می نما یند، نباید به بدعت و نو آوری در دین متهَم گردند؛ زیرا تهمت ناروا به دیگران زدن نیز دست کمی از ارتکاب برخی از گناهان ندارد.

اما داعیان، خطیبان، سخنوران، شاعران وهنرمندان آنگونه که باید نسبت به موضوع دوم یعنی«هجرت» توجه آنچنانی مبذول نداشته اند؛ این در حالی است که اهمیت هجرت کمتر از ولادت، معراج و سایر رخدادهای تاریخی نیست.همین موضوع مرا واداشت که قلم نا رسای خویش را برداشته و در این رابطه مطالبی را تقدیم خوانندگان بزرگوار نمایم؛ باشد که اهل قلم در این وادی بیشتر قلم زنند وبه تکمیل یا نقد این مقاله همت ورزند.

این مقاله درپی آن است به سوألاتی از این قبیل جواب دهد که: هجرت در تشکیل تمدن ها چه نقشی داشته است؟ اهمیت هجرت در چیست؟ چرا پیامبر دستور هجرت را صادر نمود؟ نتایج هجرت چه بود؟ وچرا هجرت پیامبر از مکه به مدینه مبدأ تاریخ اسلام واقع گردید؟

تمدن ها همگی در پی مهاجرت ها به وجود آمده اند:

ما در طول تاریخ27 تمدن شناخته شده داریم از جمله: تمدن آمریکای جدید، تمدن اروپای جدید،، یونان، روم، چین، هند، بین النهرین، سومر، آکاد،بابل وامثال این ها همگی درپی مهاجرت قومی از سرزمینی به سرزمین دیگری به وجود آمده اند،یعنی قوم مهاجر در سرزمین جدید تمدن می ساخت و متمدن می شد. مثلاً تمدن "بین النهرین" در پی کوچ مهاجران «آرامی»به قولی از عربستان و به قولی دیگر از نقاط شمالی به عراق فعلی به وجود آمد؛مهاجران در آنجا تمدن عظیم آشوری وآکادی و بابلی و از همه بزرگتر تمدن سومری را تأسیس نمودند یا مثلاً آریا یی ها از نواحی شرقی همراه با برخی از قبایل دیگر در قسمت غربی دریای خزر به هند کوچ کردند و تمدن بزرگ "هند"؛ یعنی فرهنگ،ادبیات؛ هنر و مذهب هند را به وجود آوردند.گروهی دیگر از این قبایل به خراسان آمده و تمدن" پارس" را بنا نهادند و گروهی دیگر به فارس آمدند و "هخامنشیان" و" ساسانیان" را ساختند، گروهی دیگر به نواحی آذربایجان وغرب ایران آمدند وتمدن عظیم "مانَاها" و "مادها" رابنا نهادند و گروهی دیگر به یونان کوچ کردندوتمدن" یونان" را تأسیس نمودندو عده ای دیگر به غرب رفتند وتمدن" روم" را ساختند همه ی تمدن های فوق الذکر را آریائی ها بعد از کوچ خویش بنا نهاده اند. آخرین تمدن نیز که تمدن آمریکای جدید است به وسیله ی مهاجران اروپایی شکل گرفت.

حال سوأل برسر این است که آیا مهاجران شایستگی بنای تمدن ها را داشته اند یا اینکه سرزمین هایی که مهاجران بدانها روی آورده اند، مستعد رشد بودند وزمینه ی تأسیس تمدن ها را داشته اند؟

دکتر علی شریعتی در جواب این سوأل می گوید: هیچکدام ! زیرا آریائی ها بیش از ده الی بیست هزار سال در نواحی خزربه صورت وحشی زندگی می کردند در حالی که کوچکترین اثری از تمدن در میانشان نبود؛ پس خود تمدن ساز نبودند واز آن طرف ایرانی ها و هندی ها هم برای رشد تمدن مساعد نبودند؛ زیرا قبل از ورود آریائی ها دهها هزار سال در ایران وهند می زیستند ولی تمدنی را نساختند. یا مثلاً تمدن جدید آمریکا که آخرین تمدن بشری است، به واسطه ی عده ای از مهاجران اروپایی که به قول شریعتی از وحشی ترین و جنایتکارترین آدمها بودند، شکل گرفت؛ کسانی چون مسیونرها و مزدوران اروپایی که در آفریقا آدم شکار می کردند واگر کوچ نمی کردند و در آلمان و ایتالیا می ماندند باید در زندان هامی پوسیدند ویا به دار کشیده می شدند و از آن طرف سرخ پوستان آمریکاهم قرن ها در آنجا ساکن بودند ولی تمدنی نساختند پس نه سرزمین آمریکا تمدن خیز بود و نه مهاجران اروپا متمدن بودند.

حال این سوأل پیش می آید که پس چه چیزی تمدن ساز است؟

جواب این است که نفس مهاجرت تمدن آفرین است؛ هجرت ازسرزمین ابتدایی، هجرت از چارچوب ها و قالب های بسته وسنت های منجمد فکری، هجرت از نظام آموزشی و تربیتی غلط، از عادات و رسوم روزمره ی زندگی، از سرزمین ووطن محبوب، از دل مشغولی ها و مشاغل روزمره، هجرت از هر آنچه لذت بخش است، از خویشاوندان و روابط انسانی گذشته و...

بله ! ترک سرزمینی که قرن ها محل سکونت خود و آباء و اجدادمان بوده و عشق وایمان وتقدس وهمه ی لذت آدمی در آنجا بوده، ورفتن به سرزمینی ناشناخته که هیچ پیوندی با آن سرزمین وجود نداشته، گرچه امری ساده نیست؛ اما در عین حال بسیار تأثیر گذار وتمدن ساز است. کوچ کردن از همه ی این تعلقات را هجرت می گویند وکسی که دست به هجرت می زند مهاجر ودر اساس متمدن گفته می شود؛ چرا که شایستگی تمدن را پیدا می کند، قالب ها و قیدها را در هم شکسته، تغییر را از خود آغاز نموده و منشاء تغییر و تحول در بنیان های اجتماعی گشته است « ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم».

پس آنگونه که فاشیست ها ونژادپرستان ادعا می کنند، نژادها ذاتاً تمدن ساز نبوده اند و برتری ذاتی در میان انسان ها وجود ندارد و خدا همه را از یک فطرت سرشته است و این آدمیان هستند که بعد از خلقت با استفاده از اختیار خویش ظرفیت وجودی خویش را ارتقاء می دهند. "تاین بی "یکی از فلاسفه ی بزرگ تاریخ معاصر که می گویند بعد از ابن خلدون، مورخ بزرگ وفیلسوفی به عظمت او نیامده، می گوید: « مردانی که تاریخ بشریَت را ساخته اند همگی بدون استثناء دارای یک وجه مشترکند؛ اینان زندگیشان به دودو ره ی متضاد تقسیم می شود 1ـ دوره ی انعزال و دورشدن از جامعه 2ـ دوره ی بازگشت به جامعه. اینان در دوره ی انعزال که افراد عادی جامعه هستند، تشخَص خاصی ندارند واگر هم دارند در استعداد است نه در فعلیت. لذا کسی متوجه غیر عادی بودن آنها نیست. آنان در این دوره به مرحله ی تکوین می رسند وتربیت می شوند، زمینه ی رشد فکری و روحی آنها فراهم می گردد وهنگامی که بر می گردند،انسانی جدید وحامل رسالت جدیدی هستند.در زندگی همه ی شخصیت های بزرگ و مؤثر از پیامبران گرفته تا دیگر مصلحان،این حالت مشترک وجود دارد. » نمونه ی این شخصیت های مهاجر عبارتند از: حضرت ابراهیم که هجرتش از عراق به فلسطین واز آنجا به مصر و مکه، اورا به طلایه دار توحید ویکتا پرستی ودرهم شکننده ی کاخ نمرود ونمرودیان مبَدل ساخت و هجرتش از فلسطین به مکه منجر به تأسیس خانه ی کعبه و مرکز عبودیت انسان ها در جهان گشت. ویا حضرت موسی که در کاخ فرعون در ناز و نعمت بسرمی برد، یک حادثه ( کشتن مرد قبطی ) اورا به صحرا و دوری از جامعه کشاند؛ فقر، چوپانی، آوارگی وگرسنگی را تجربه می کند؛ سپس به دیار فرعون بر می گردد؛ اما نه به عنوان شاهزاده ای کاخ پرور بلکه به عنوان یک چوپان پیامبر، علیه نظامی که در آن پرورش یافته، قیام می کند و نظام فاسد فرعونیان را در هم می شکند.

اما در رابطه با تشکیل تمدن اسلامی باید گفت که این تمدن با بعثت پیامبر اکرم (ص) و نزول اولین آیات قرآن بر پیامبر(ص) در غار حراء شکل گرفت و پایه های آن ریخته شد. پیامبر در اوج حکمت و رعایت اولویات، ابتدا به تبلیغ رسالت خویش به خانواده اش و سپس به خویشاوندان نزدیک وافرادی که شایستگی پذیرش رسالت او را داشتند، پرداخت و بعد از سه سال دعوت سری و ایمان آوردن شصت نفر از افراد بسیار لایق، دعوت خود را علنی ساخت و با شروع این مرحله رویارویی مشرکین با ایشان آغاز گردید. ابتدا با تطمیع، سپس با تهدید و ارعاب و شکنجه و قتل یاران ادامه پیدا نمود. اما با وجود همه اینها پیامبر از مبارزه مسلحانه با قریش نهی گردید و به صبر و تحمل تو صیه گردیدکه " واصبر علی ما یقولون واهجرهم هجراً جمیلاً " اما دیگر بیش از این بذر این تمدن اصیل آسمانی در این محیط فاسد شکوفا نمی گشت و می بایست پیامبر(ص) محیط مناسبی برای شکوفایی بذر دعوت خویش پیدا می کرد؛ این بود که یک بار در سال پنجم بعثت به برخی از اصحاب خود اجازه هجرت داد تا بدین وسیله هم جان اصحاب که مجریان برنامه الهی بودند از گزند دشمن مصون بماند و هم پایگاهی جدید و حامیانی جدید برای خود دست و پا کند. اما این پایگاه احتیاطی در حبشه جز برای اوقات ضروری و اوضاع اضطراری به علت دوری آن از محیط مکه، کافی نبود.



خرید و دانلود تحقیق/ هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها 15 ص


تحقیق در مورد نقش زبان در تمدن ایرانی 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

  نقش زبان در تمدن ایرانی

ایرانیان بودند که نور(آتش) را اساس زندگی و ذره را جزء لاینفک عالم هستی بشمار آورده بودند. یعنی بدون نور زندگی ممکن نیست و نور هم چیزی تو مایه های آب میباشد. البته باید در نظر داشته باشید که آب هم از نور پدید می آید. عالم هستی هم که بدون ذره نمیتواند وجود داشته باشد، حتی کوانتم هم از یافته های ایرانیان می باشد:

دل هر ذره را که بشکافی آفتابیش در میان بینی

باز هم حکیمان ایرانی بودند که انسان را بزرگترین مخلوق عالم هستی، دارای قدرت و توانایی بی حدّ و حدود توصیف نموده بودند که قادر است که به تمام سر و اسرار زمین و آسمان پی برد و در سیر و تکامل خود به خدای تعالی برسد و به زندگی ابدی و دائمی راه پیدا کند که همه اینها را ایرانیان در قران نبز نوشته اند.حق نظر حق نظراف مؤلف کتاب نقش ایرانیان - تاجیکان در تاریخ و فرهنگ جهان، عضو وابسته آکادمی علوم انستیتوی شرق شناسی می باشد. این کتاب در ابتدا به تاریخچه ایرانیان آریایی و ایرانیان غیر آریایی و دست آوردهای فرهنگی آنان در عهد باستان اشاره کرده و به طور مبسوط به کامیابی های هخامنشیان، توران، پارت ها، کوشانیان ، پیشدادیان ، بابلیان ، سومریان ، یونانیان ایرانی ، انگلوساکسونها ، ژاپنیها ، کره ایها و دولت ساسانیان پرداخته است. فصل دوم به نقش عمده ایرانیان - تاجیکان در رشد و توسعه تاریخ و فرهنگ اختصاص یافته است. نویسنده یکی از دوره های شکوفایی علم و معرفت ایرانی را دوره حکومت سامانیان می داند که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود و طفلی با یک نگاه مثبت سهم ایرانیان در توسعه علوم فیزیک و شیمی، نانوتکنولوژی ، فناوری ارتباطاتٍ الکترونیک، جغرافیا و طبیعت شناسی، فلسفه و تصوف مورد ارزیابی قرار می دهد. فصل سوم کتاب در ابتدا با بررسی اجمالی علل عقب ماندگی شرق، به روند نزولی تمدن ایرانی در قرون وسطی و به احیا و شکوفایی تمدن ایرانی در عصر حاضر پرداخته است. این کتاب مشتمل بر 480 صفحه به خط سریلیک بوده که با فهرست منابع و ادبیات موضوع، به اتمام می رسد و خلاصه ای از آن به شرح ذیل می باشد: نویسنده معتقد است، مطالعة تاریخ کشور ایران باستانی ما و مردم نجیب ، پاک ، اهورایی ، با کلاس و فرزانة آن بار دیگر اثبات می کند که مــا هـنوز از گذشتـه های بسیار دور آن یعنی قبل از ورود به ایران فعلی چنـدان آگاهـی درست نداریم زیرا پیدایش تفکر والای اوستایی، که سـه اصل بنیادی انسانی گفتار نیک، رفتار نیک، پندار نیک ، پوشاک نیک، سیمای نیک و بهداشت نیک را در بر می گیرد، هنوز به مثابـة یک معمّا باقی مـانده است، طبیعی است که چنین حکمت بزرگ بشری نمــی توانست در جامعة بدوی عاری از فرهنگ عرض اندام نماید و صرفا تمدن بزرگ آریایی ایران زمین است که می تواند بستر چنین شکوفایی باشد و بدون خون پاک آریایی چنین حکمت بشری به وجود نمی آمد که از ارکان آن ازدواج با محارم بود. برای تصدیق این ادّعا حجّت موثّق همانا اوّلین اعلامیة حقوق بشر است ، که از طرف کورش کبیر منتشر شده و در آن آمده است: من.تا روزی که زنده هستم و مزدا پادشاهی را به من ارزانی کرده، هرگز فرمانروایی خودرا به هیچ مردمی به زور تحمیل نکنم، خودشان از من خواهش میکنند که من شاهشان باشم، اصلا دوست دارند به من مالیات بدهند و در پادشاهی من هر ملتی آزاد است که مرا به شاهی خود بپذیرد یا نپذیرد و همه هم می پذیرند غیر از یک عده بسیار قلیلی که نمی گذارند بقیه هم شاهی من را بپذیرند و صد البته من هم میدانم با این افراد چه رفتاری بکنم. ...من نخواهم گذاشت که کسی بر دیگری ستم کند و اگر کسی ناتوان بود و بر او ستمی رفت، من از وی دفاع خواهم کرد و حق اورا گرفته به او پس خواهم داد و ستمکاران را به کیفر خواهم رسانید. شاه به من خوبی را هرگز نخواهید دید... من اعلام میکنم که هر کس آزاد است، هر دین و آیینی را که میل دارد برگزیند و در هر جا می خواهد سکونت نماید و به هرگونه که معتقد است عبادت کند و معتقدات خودرا به جای آورد و هر کسب و کاری را که می خواهد انتخاب کند، تنها به شرطی که حق کسی را پایمال نکند و زیانی به حقوق دیگــران وارد نسازد و صد البته به صورت اختیاری شاهی من را قبول نماید.

در دولت هخامنشیان تمام کشورهای متمدن شـرق که بیش از 49 ملیت آن زمان را شامل می شدند، حق و حقوق هـر کدام آنها، دین و آئین و سنـت های ملی آنها به طور یکسان محترم شمرده می شد و این مطلب در آثار خطــی و انواع نوشته های کوه بیستون زمان داریوش مشخص است الان هم همین جوری است، فقط خون پاک آریایی بالفعل میتواند یک همچین دولتی را ایجاد کند. البته هم آن زمان و هم الان یک عده بودند و هستند که زیر بار نمیرند. ما هم باید مثل داریوش کمان در مقعد این مخالفان بکنیم تا بتوانیم این دموکراسی و شاهی اهورایی را ایجاد نماییم. بر خلاف دولتهای مقتدر پیشین که غارتگری و تاراج مال مردم هدف آنها بود، هخامنشی ها و دیگر خاندان ایرانی، به چنین اعمال منفور دست نزدند، پرستشگاه ها و مکان مقدس مردم را محترم می دانستند. مثال درخشان این ادعا همانا آزاد کردن یهودیان می باشد که این مطلب



خرید و دانلود تحقیق در مورد نقش زبان در تمدن ایرانی 21 ص


تحقیق درباره هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نیمه ی اول ماه ربیع الاول 1428هـجری قمری، مصادف است با نیمه ی اول اولین ماه ازسال 1386 هجری شمسی که دربردارنده ی دو رخداد مهم تاریخی؛ یعنی ولادت با سعادت پیامبر اکرم(ص) وهجرت آن بزرگوارهمراه با اصحاب گرانقدرش از مکه به مدینه می باشد.

در رابطه با ولادت پیامبر اکرم (ص) شاهد برگزاری برنامه های متفاوت از سوی مسلمانان در اقصی نقاط جهان، از مراسمات گرفتــه تا سرودن اشعار و مولود نامه خوانی و شیرینی خوردن و اطعام دیگران وچه بسا در این امر افراط نموده و دچار بدعت نیز گشــــته و روز ولادت ایشان راجشن میلاد نام نهاده اند؛ در حالی که نیک می دانیم اعیاد دینی دو تا بیشتر نیستند: عید قربان و عید فطر.

البته ناگفته پیداست که نمی توان هرگونه مراسم و بزرگداشتی را هم عید تلقی نمود؛ لذا اگر کسی یا جمعی به مناسبتی غیر از دو عید فوق الذکر، به نیت یادآوری تاریخ و پند و موعظه گرفتن از آن، مراسمی – ونه عیدی – را بر پا می نما یند، نباید به بدعت و نو آوری در دین متهَم گردند؛ زیرا تهمت ناروا به دیگران زدن نیز دست کمی از ارتکاب برخی از گناهان ندارد.

اما داعیان، خطیبان، سخنوران، شاعران وهنرمندان آنگونه که باید نسبت به موضوع دوم یعنی«هجرت» توجه آنچنانی مبذول نداشته اند؛ این در حالی است که اهمیت هجرت کمتر از ولادت، معراج و سایر رخدادهای تاریخی نیست.همین موضوع مرا واداشت که قلم نا رسای خویش را برداشته و در این رابطه مطالبی را تقدیم خوانندگان بزرگوار نمایم؛ باشد که اهل قلم در این وادی بیشتر قلم زنند وبه تکمیل یا نقد این مقاله همت ورزند.

این مقاله درپی آن است به سوألاتی از این قبیل جواب دهد که: هجرت در تشکیل تمدن ها چه نقشی داشته است؟ اهمیت هجرت در چیست؟ چرا پیامبر دستور هجرت را صادر نمود؟ نتایج هجرت چه بود؟ وچرا هجرت پیامبر از مکه به مدینه مبدأ تاریخ اسلام واقع گردید؟

تمدن ها همگی در پی مهاجرت ها به وجود آمده اند:

ما در طول تاریخ27 تمدن شناخته شده داریم از جمله: تمدن آمریکای جدید، تمدن اروپای جدید،، یونان، روم، چین، هند، بین النهرین، سومر، آکاد،بابل وامثال این ها همگی درپی مهاجرت قومی از سرزمینی به سرزمین دیگری به وجود آمده اند،یعنی قوم مهاجر در سرزمین جدید تمدن می ساخت و متمدن می شد. مثلاً تمدن "بین النهرین" در پی کوچ مهاجران «آرامی»به قولی از عربستان و به قولی دیگر از نقاط شمالی به عراق فعلی به وجود آمد؛مهاجران در آنجا تمدن عظیم آشوری وآکادی و بابلی و از همه بزرگتر تمدن سومری را تأسیس نمودند یا مثلاً آریا یی ها از نواحی شرقی همراه با برخی از قبایل دیگر در قسمت غربی دریای خزر به هند کوچ کردند و تمدن بزرگ "هند"؛ یعنی فرهنگ،ادبیات؛ هنر و مذهب هند را به وجود آوردند.گروهی دیگر از این قبایل به خراسان آمده و تمدن" پارس" را بنا نهادند و گروهی دیگر به فارس آمدند و "هخامنشیان" و" ساسانیان" را ساختند، گروهی دیگر به نواحی آذربایجان وغرب ایران آمدند وتمدن عظیم "مانَاها" و "مادها" رابنا نهادند و گروهی دیگر به یونان کوچ کردندوتمدن" یونان" را تأسیس نمودندو عده ای دیگر به غرب رفتند وتمدن" روم" را ساختند همه ی تمدن های فوق الذکر را آریائی ها بعد از کوچ خویش بنا نهاده اند. آخرین تمدن نیز که تمدن آمریکای جدید است به وسیله ی مهاجران اروپایی شکل گرفت.

حال سوأل برسر این است که آیا مهاجران شایستگی بنای تمدن ها را داشته اند یا اینکه سرزمین هایی که مهاجران بدانها روی آورده اند، مستعد رشد بودند وزمینه ی تأسیس تمدن ها را داشته اند؟

دکتر علی شریعتی در جواب این سوأل می گوید: هیچکدام ! زیرا آریائی ها بیش از ده الی بیست هزار سال در نواحی خزربه صورت وحشی زندگی می کردند در حالی که کوچکترین اثری از تمدن در میانشان نبود؛ پس خود تمدن ساز نبودند واز آن طرف ایرانی ها و هندی ها هم برای رشد تمدن مساعد نبودند؛ زیرا قبل از ورود آریائی ها دهها هزار سال در ایران وهند می زیستند ولی تمدنی را نساختند. یا مثلاً تمدن جدید آمریکا که آخرین تمدن بشری است، به واسطه ی عده ای از مهاجران اروپایی که به قول شریعتی از وحشی ترین و جنایتکارترین آدمها بودند، شکل گرفت؛ کسانی چون مسیونرها و مزدوران اروپایی که در آفریقا آدم شکار می کردند واگر کوچ نمی کردند و در آلمان و ایتالیا می ماندند باید در زندان هامی پوسیدند ویا به دار کشیده می شدند و از آن طرف سرخ پوستان آمریکاهم قرن ها در آنجا ساکن بودند ولی تمدنی نساختند پس نه سرزمین آمریکا تمدن خیز بود و نه مهاجران اروپا متمدن بودند.

حال این سوأل پیش می آید که پس چه چیزی تمدن ساز است؟

جواب این است که نفس مهاجرت تمدن آفرین است؛ هجرت ازسرزمین ابتدایی، هجرت از چارچوب ها و قالب های بسته وسنت های منجمد فکری، هجرت از نظام آموزشی و تربیتی غلط، از عادات و رسوم روزمره ی زندگی، از سرزمین ووطن محبوب، از دل مشغولی ها و مشاغل روزمره، هجرت از هر آنچه لذت بخش است، از خویشاوندان و روابط انسانی گذشته و...

بله ! ترک سرزمینی که قرن ها محل سکونت خود و آباء و اجدادمان بوده و عشق وایمان وتقدس وهمه ی لذت آدمی در آنجا بوده، ورفتن به سرزمینی ناشناخته که هیچ پیوندی با آن سرزمین وجود نداشته، گرچه امری ساده نیست؛ اما در عین حال بسیار تأثیر گذار وتمدن ساز است. کوچ کردن از همه ی این تعلقات را هجرت می گویند وکسی که دست به هجرت می زند مهاجر ودر اساس متمدن گفته می شود؛ چرا که شایستگی تمدن را پیدا می کند، قالب ها و قیدها را در هم شکسته، تغییر را از خود آغاز نموده و منشاء تغییر و تحول در بنیان های اجتماعی گشته است « ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم».

پس آنگونه که فاشیست ها ونژادپرستان ادعا می کنند، نژادها ذاتاً تمدن ساز نبوده اند و برتری ذاتی در میان انسان ها وجود ندارد و خدا همه را از یک فطرت سرشته است و این آدمیان هستند که بعد از خلقت با استفاده از اختیار خویش ظرفیت وجودی خویش را ارتقاء می دهند. "تاین بی "یکی از فلاسفه ی بزرگ تاریخ معاصر که می گویند بعد از ابن خلدون، مورخ بزرگ وفیلسوفی به عظمت او نیامده، می گوید: « مردانی که تاریخ بشریَت را ساخته اند همگی بدون استثناء دارای یک وجه مشترکند؛ اینان زندگیشان به دودو ره ی متضاد تقسیم می شود 1ـ دوره ی انعزال و دورشدن از جامعه 2ـ دوره ی بازگشت به جامعه. اینان در دوره ی انعزال که افراد عادی جامعه هستند، تشخَص خاصی ندارند واگر هم دارند در استعداد است نه در فعلیت. لذا کسی متوجه غیر عادی بودن آنها نیست. آنان در این دوره به مرحله ی تکوین می رسند وتربیت می شوند، زمینه ی رشد فکری و روحی آنها فراهم می گردد وهنگامی که بر می گردند،انسانی جدید وحامل رسالت جدیدی هستند.در زندگی همه ی شخصیت های بزرگ و مؤثر از پیامبران گرفته تا دیگر مصلحان،این حالت مشترک وجود دارد. » نمونه ی این شخصیت های مهاجر عبارتند از: حضرت ابراهیم که هجرتش از عراق به فلسطین واز آنجا به مصر و مکه، اورا به طلایه دار توحید ویکتا پرستی ودرهم شکننده ی کاخ نمرود ونمرودیان مبَدل ساخت و هجرتش از فلسطین به مکه منجر به تأسیس خانه ی کعبه و مرکز عبودیت انسان ها در جهان گشت. ویا حضرت موسی که در کاخ فرعون در ناز و نعمت بسرمی برد، یک حادثه ( کشتن مرد قبطی ) اورا به صحرا و دوری از جامعه کشاند؛ فقر، چوپانی، آوارگی وگرسنگی را تجربه می کند؛ سپس به دیار فرعون بر می گردد؛ اما نه به عنوان شاهزاده ای کاخ پرور بلکه به عنوان یک چوپان پیامبر، علیه نظامی که در آن پرورش یافته، قیام می کند و نظام فاسد فرعونیان را در هم می شکند.

اما در رابطه با تشکیل تمدن اسلامی باید گفت که این تمدن با بعثت پیامبر اکرم (ص) و نزول اولین آیات قرآن بر پیامبر(ص) در غار حراء شکل گرفت و پایه های آن ریخته شد. پیامبر در اوج حکمت و رعایت اولویات، ابتدا به تبلیغ رسالت خویش به خانواده اش و سپس به خویشاوندان نزدیک وافرادی که شایستگی پذیرش رسالت او را داشتند، پرداخت و بعد از سه سال دعوت سری و ایمان آوردن شصت نفر از افراد بسیار لایق، دعوت خود را علنی ساخت و با شروع این مرحله رویارویی مشرکین با ایشان آغاز گردید. ابتدا با تطمیع، سپس با تهدید و ارعاب و شکنجه و قتل یاران ادامه پیدا نمود. اما با وجود همه اینها پیامبر از مبارزه مسلحانه با قریش نهی گردید و به صبر و تحمل تو صیه گردیدکه " واصبر علی ما یقولون واهجرهم هجراً جمیلاً " اما دیگر بیش از این بذر این تمدن اصیل آسمانی در این محیط فاسد شکوفا نمی گشت و می بایست پیامبر(ص) محیط مناسبی برای شکوفایی بذر دعوت خویش پیدا می کرد؛ این بود که یک بار در سال پنجم بعثت به برخی از اصحاب خود اجازه هجرت داد تا بدین وسیله هم جان اصحاب که مجریان برنامه الهی بودند از گزند دشمن مصون بماند و هم پایگاهی جدید و حامیانی جدید برای خود دست و پا کند. اما این پایگاه احتیاطی در حبشه جز برای اوقات ضروری و اوضاع اضطراری به علت دوری آن از محیط مکه، کافی نبود.



خرید و دانلود تحقیق درباره هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها 15 ص