لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
بسمه تعالی
توسعه اقتصادی چیست؟
محمدرضا میرزاامینی
(اندیشگاه شریف)
مقدمه
از سالیان بسیار دور, با افزایش سطح دانش و فهم بشر, کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقا بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی-اجتماعی اروپا (رنسانس) و متعاقب آن انقلاب صنعتی, موج پیشرفتهای شتابان کشورهای غربی آغاز گردید. تنها کشور آسیایی که تا حدی با جریان رشد قرنهای نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی غرب همراه گردید کشور ژاپن بود. بعد از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ داد, پتانسیلهای فراوان این ملل, شکوفا و متجلی گردید اما متاسفانه در همین دوران, کشورهای شرقی روند روبهرشدی را تجربه نکرده و بعضاً سیری نزولی طی نمودند. البته بعضاً حرکتهای مقطعی و موردی در این کشورها صورت گرفت اما از آنجاییکه با کلیت جامعه و فرهنگ عمومی تناسب کافی را نداشت و مورد حمایت واقع نگردید, به سرعت مزمحل گردید. محمدتقیخان امیرکبیر در ایران, نمونهای از این دست است.
مباحث توسعه اقتصادی از قرن هفدهم و هجدهم میلادی در کشورهای اروپایی مطرح گردید. فشار صنعتیشدن و رشد فناوری در این کشورها توام با تصاحب بازار کشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی کوتاه, شکاف بین دو قطب پیشرفته و عقبمانده عمیق شده و دو طیف از کشورها در جهان شکل گیرد: کشورهای پیشرفته (یا توسعهیافته) و کشورهای عقبمانده (یا توسعهنیافته).
با خاموششدن آتش جنگ جهانی دوم و شکلگیری نظمی عمومی در جهان (در کنار به استقلال رسیدن بسیاری از کشورهای مستعمرهای), این شکاف بهخوبی نمایان شد و ملل مختلف جهان را با این سوال اساسی مواجه ساخت که ”چرا بعضی از مردم جهان در فقر و گرسنگی مطلق به سر میبرند و بعضی در رفاه کامل؟“. از همین دوران اندیشهها و نظریههای توسعه در جهان شکل گرفت. پس در واقع نظریات ”توسعه“ بعد از نظریات ”توسعه اقتصادی“ متولد گردید.
در این دوران, بسیاری از مردم و اندیشمندان, چه در کشورهای پیشرفته و چه در کشورهای جهان سوم, تقصیر را به گردن کشورهای قدرتمند و استعمارگر انداختند. بعضی نیز مدرننشدن (حاکم نشدن تفکر مدرنیته بر تمامی ارکان زندگی جوامع سنتی) را علت اصلی میدانستند و ”مدرنشدن به سبک غرب“ را تنها راهکار میدانستند. بعضی دیگر نیز وجود حکومتهای فاسد و دیکتاتوری در کشورهای توسعهنیافته و ضعفهای فرهنگی و اجتماعی این ملل را مسبب اصلی معرفی مینمودند. عدهای هم ”دین“ یا حتی ”ثروتهای ملی“ را علت رخوت و عدمحرکت مثبت این ملل تلقی مینمودند.
به هر تقدیر این که کدام (یا کدامین) علت (یا علتها) اصلی و یا اولیه بوده است ویا اینکه در هر نقطه از جهان, کدامین علت حاکم بوده است از حوصله این بحث خارج است. آنچه در اینجا برای ما اهمیت دارد درک مفهوم توسعه, شناخت مکاتب و اندیشههای مختلف, و ارتباط آنها با مقوله توسعه اقتصادی و توسعه روستایی است. دانستن این اندیشههای جهانی, ما را در انتخاب یا خلق رویکرد مناسب برای کشور خودمان یاری خواهد نمود.
توسعه اقتصادی چیست؟
باید ببن دو مفهوم ”رشد اقتصادی“ و ”توسعه اقتصادی“ تمایز قایل شد. رشد اقتصادی, مفهومی کمی است در حالیکه توسعه اقتصادی, مفهومی کیفی است. ”رشد اقتصادی“ به تعبیر ساده عبارتست از افزایش تولید (کشور) در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان, افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال موردنیاز به نسبت مقدار آن در یک سال پایه, رشد اقتصادی محسوب میشود که باید برای دستیابی به عدد رشد واقعی, تغییر قیمتها (بخاطر تورم) و استهلاک تجهیزات و کالاهای سرمایهای را نیز از آن کسر نمود [2].
منابع مختلف رشد اقتصادی عبارتند از افزایش بکارگیری نهادهها (افزایش سرمایه یا نیروی کار), افزایش کارآیی اقتصاد (افزایش بهرهوری عوامل تولید), و بکارگیری ظرفیتهای احتمالی خالی در اقتصاد.
”توسعه اقتصادی“ عبارتست از رشد همراه با افزایش ظرفیتهای تولیدی اعم از ظرفیتهای فیزیکی, انسانی و اجتماعی. در توسعه اقتصادی, رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن, نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد, نگرشها تغییر خواهد کرد, توان بهرهبرداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته, و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد. بعلاوه میتوان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهادهها نیز در فرآیند تولید تغییر میکند. توسعه امری فراگیر در جامعه است و نمیتواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه, حد و مرز و سقف مشخصی ندارد بلکه بدلیل وابستگی آن به انسان, پدیدهای کیفی است (برخلاف رشد اقتصادی که کاملاً کمی است) که هیچ محدودیتی ندارد [2].
توسعه اقتصادی دو هدف اصلی دارد: اول, افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه (و ریشهکنی فقر), و دوم, ایجاد اشتغال, که هر دوی این اهداف در راستای عدالت اجتماعی است. نگاه به توسعه اقتصادی در کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعهنیافته متفاوت است. در کشورهای توسعهیافته, هدف اصلی افزایش رفاه و امکانات مردم است در حالیکه در کشورهای عقبمانده, بیشتر ریشهکنی فقر و افزایش عدالت اجتماعی مدنظر است.
شاخصهای توسعه اقتصادی
از جمله شاخصهای توسعه اقتصادی یا سطح توسعهیافتگی میتوان این موارد را برشمرد [2]:
الف. شاخص درآمد سرانه: از تقسیم درآمد ملی یک کشور (تولید ناخالص داخلی) به جمعیت آن, درآمد سرانه بدست میآید. این شاخص ساده و قابلارزیابی در کشورهای مختلف, معمولاً با سطح درآمد سرانه کشورهای پیشرفته مقایسه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
بسمه تعالیوزارت کار و امور اجتماعی
قانون بیمه بیکاری که در جلسه علنی روز دوشنبه مورخ بیست و ششم شهریور ماه یکهزار و سیصد و شصت و نه مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 10/7/1369 به تأیید شورای نگهبان رسیده و طی نامه شماره 753-1ق مورخ 17/7/1369مجلس شورای اسلامی واصل شده است جهت اجرا ابلاغ میگردد.
اکبر هاشمی رفسنجانیرئیس جمهور
قانون بیمه بیکاری
ماده 1-کلیه مشمولین قانون تأمین اجتماعی که تابع قوانین کار و کار کشاورزی هستند مشمول مقررات این قانون می باشند.تبصره: گروه های زیر از شمول مقررات این قانون مستثنی هستند:1- بازنشستگان و از کارافتادگان کلی.2- صاحبان حرف و مشاغل آزاد و بیمه شدگان اختیاری.3- اتباع خارجی.ماده 2-بیکار از نظر این قانون بیمه شده ای است که بدون میل و اراده بیکار شده و آماده کار باشد.تبصره 1: بیمه شدگانی که به علت تغییرات ساختار اقتصادی واحد مربوطه به تشخیص وزارتخانه ذیربط و تأیید شورای عالی کار بیکار موقت شناخته شوند و نیز مشمول مقررات این قانون خواهد بود.تبصره 2: بیمه شدگانی که به علت بروز حوادث قهریه و غیر مترقبه از قبیل سیل، زلزله، جنگ، آتش سوزی و غیره بیکار می شوند با معرفی واحد کار و امور اجتماعی از مقرری بیمه بیکاری استفاده خواهند کرد.ماده 3-بیمه بیکاری به عنوان یکی از حمایتهای تأمین اجتماعی است و سازمان تأمین اجتماعی مکلف است با دریافت حق بیمه مقرر، به بیمه شدگانی که طبق مقررات این قانون بیکار می شوند مقرری بیمه بیکاری پرداخت نمایند.ماده 4-بیمه شده بیکار با معرفی کتبی واحد کار و امور اجتماعی محل از مزایای این قانون منتفع خواهد شد.تبصره: بیکاری مشمول این قانون کلیه حقوق و مزایا و خسارات مربوطه (موضوع قانون کار) را دریافت خواهند نمود.ماده 5 -حق بیمه بیکاری به میزان (3%) مزد بیمه شده می باشد که کلاً توسط کارفرما تأمین و پرداخت خواهد شد.تبصره: مزد بیمه شده و نحوه تشخیص تعیین حق بیمه بیکاری، چگونگی وصول آن، تکلیف بیمه شده و کار فرما و همچنین نحوه رسیدگی به اعتراض، تخلفات و سایر مقررات مربوطه در این مورد بر اساس ضوابطی است که برای حق بیمه سایر حمایتهای تأمین اجتماعی در قانون و مقررات تأمین اجتماعی پیش بینی شده است.ماده 6-بیمه شدگان بیکار در صورت احراز شرایط زیر استحقاق دریافت مقرری بیمه بیکاری را خواهند داشت. الف- بیمه شده قبل از بیکار شدن حداقل 6 ماه سابقه پرداخت حق بیمه را داشته باشد. مشمولین تبصره 2 ماده 2 این قانون از شمول این بند مستثنی می باشند.ب- بیمه شده مکلف است ظرف 30 روز از تاریخ بیکاری با اعلام مراتب بیکاری به واحدهای کار و امور اجتماعی آمادگی خود را برای اشتغال به کار تخصصی و یا مشابه آن اطلاع دهد. مراجعه بعد از سی روز با عذر موجه و با تشخیص هیأت حل اختلاف تا 3 ماه امکان پذیر خواهد بود.ج- بیمه شده بیکار مکلف است در دوره های کارآموزی و سواد آموزی که توسط واحد کار و امور اجتماعی و نهضت سواد آموزی و یا سایر واحدهای زیربط با تأیید وزارت کار و امور اجتماعی تعیین می شود شرکت نموده و هر 2 ماه یک بار گواهی لازم در این مورد را به شعب تأمین ا جتماعی تسلیم نماید.تبصره 1: کارگرانی که در زمان دریافت مقرری بیمه بیکاری به شغل یا مشاغلی گمارده شوند که میزان حقوق و مزایای آن از مقرری بیمه بیکاری متعلقه کمتر باشد ما به التفاوت دریافتی بیمه شده از حساب صندوق بیمه بیکاری پرداخت خواهد شد.تبصره 2: مدت دریافت مقرری بیمه بیکاری جزء سوابق پرداخت حق بیمه بیمه شد از نظربازنشستگی از کار افتادگی و فوت محسوب خواهد شد.ماده 7-مدت پرداخت مقرری بیمه بیکاری و میزان آن به شرح زیر است:الف- جمع مدت پرداخت مقرری از زمان برخورداری از مزایای بیمه بیکاری اعم از دوره اجرای آزمایشی و یا دائمی آن برای مجردین حداکثر 36 ماه و برای متأهلین یا متکفلین حداکثر 50 ماه براساس سابقه کلی پرداخت حق بیمه و به شرح جدول ذیل می باشد:سابقه پرداخت حق بیمه
حداکثر مدت استفاده از مقرری جمعاً با احتساب دوره های قبلی
برای مجردین
برای متأهلین یا متکلفین
از 6 ما لغایت 24 ماه
6 ماه
12 ماه
از 25 ماه لغایت 120 ماه
12 ماه
18 ماه
از 121 ماه لغایت 180 ماه
18 ماه
26 ماه
از 181 ماه لغایت 240 ماه
26 ماه
36 ماه
از 241 ماه به بالا
36 ماه
50 ماه
تبصره: افراد مسن مشمول این قانون که دارای 55 سال سن و بیشتر می باشند مادامی که مشغول به کار نشده اند می توانند تا رسیدن به سن بازنشستگی تحت پوشش بیمه بیکاری باقی بمانند.ب- میزان مقرری روزانه بیمه شده بیکار معادل 55% متوسط مزد یا حقوق و یا کارمزد روزانه بیمه شده می باشد به مقرری افراد متأهل یا متکفل، تا حداکثر 4 نفر از افراد تحت تکفل به ازای هر یک از آنها به میزان 10% حداقل دست مزد افزوده خواهد شد در هر حال مجموع در یافتی مقرری بگیر نباید از حداقل دست مزد کمتر و از 80% متوسط مزد یا حقوق وی بیشتر باشد.ج- مقرری بیمه بیکاری از روز اول بیکاری قابل پرداخت است.تبصره 1: متوسط مزد یا حقوق روزانه بیمه شده بیکار به منظور محاسبه مقرری بیمه بیکاری عبارت است از جمع کل دریافتی بیمه شده که به مأخذ حق بیمه دریافت شده در آخرین 90 روز قبل از شروع بیکاری تقسیم بر روزهای کار و در مورد بیمه شدگانی که کار مزد دریافت می کند آخرین مزد عبارت است از جمع کل دریافتی بیمه شده که به مأخذ آن حق بیمه دریافت شده در آخرین 90 روز قبل از شروع بیکاری تقسیم بر 90 در صورتی که بیمه شده کارمزد، ظرف 3 ماه مذکور مدتی از غرامت دستمزد استفاده نموده باشد متوسط مزدی که مبنای محاسبه غرامت دستمزد قرار گرفته به منزله دستمزد ایام بیکاری تلقی و در محاسبه منظور خواهد شد.تبصره 2: افراد تحت تکفل موضوع این ماده عبارتند از:1- همسر (زن یا شوهر)2- فرزندان اناث مادام که ازدواج ننموده و فاقد حرفه و شغل باشند.3- فرزندان ذکور که سن آنان کمتر از هجده سال تمام باشد و یا منحصراً به تحصیل اشتغال داشته و یا طبق نظر پزشک معتمد سازمان تأمین اجتماعی از کار افتاده کلی باشد4- پدر و مادر که سن پدر از 60 سال متجاوز باشد و یا طبق نظر پزشک معتمد سازمان تأمین اجتماعی از کارافتاده کلی باشند و در هر حال معاش آنان منحصراً توسط بیمه شده تأمین گردد.5- خواهر و برادر تحت تکفل در صورت داشتن شرایط مربوط به فرزندان اناث و ذکور و مذکور در بندهای 2 و3 این تبصره.تبصره 3: دریافت مقرری بیمه بیکاری مانع از دریافت مستمری جزئی نمی گردد.تبصره 4: در صورت بیکاری زوجین فقط یکی از آنان (زن یا شوهر) محق به استفاده از افزایش مقرری به ازاء هر یک از فرزندان خواهد بود.تبصره 5: بیمه شده بیکار وافراد تحت تکفل، در مدت دریافت مقرری بیمه بیکاری از خدمات درمانی موضوع بندهای «الف» و «ب» ماده3 قانون تأمین اجتماعی استفاده خواهند کرد.تبصره 6: مقرری بیمه بیکاری مانند سایر مستمری های تأمین اجتماعی از پرداخت هرگونه مالیات معاف خواهد بود.ماده 8-در موارد زیر مقرری بیمه بیکاری قطع خواهد شد:الف- زمانی که بیمه شده مجدداً اشتغال به کار یابد.ب- بنا به اعلام واحد کار و امور اجتماعی محل و یا نهضت سوادآموزی و سایر واحدهای ذیربط از طریق وزارت کار و امور اجتماعی، بیمه شده بیکار بدون عذر موجه از شرکت در دوره های کارآموزی و یا سوادآموزی خودداری نماید.ج- بیمه شده بیکار از قبول شغل تخصصی خود و یا شغل مشابه پیشنهادی خودداری ورزد.د- بیمه شده بیکار ضمن دریافت مقرری بیمه بیکاری مشمول استفاده از مستمری بازنشستگی و یا از کارافتادگی کلی شود.ه- بیمه شده به نحوی از انحاء با دریافت مزد ایام بلاتکلیفی به کار مربوطه اعاده گردد.تبصره 1: در صورتی که پس از پرداخت مقرری بیمه بیکاری محرز شود که بیکاری بیمه شده، ناشی از میل و اراده او بوده است کارگر موظف به استرداد وجوه دریافتی به سازمان تأمین اجتماعی خواهد بود. مشمولین بند «ه» این ماده نیز مکلف به بازپرداخت مقرری بیمه بیکاری دریافتی، به سازمان مذکور می باشند.تبصره 2: چنانچه بیمه شده بیکار اشتغال مجدد خود را مکتوم داشته مقرری بیمه بیکاری را دریافت کرده باشد، ملزم به بازپرداخت مقرری دریافتی از تاریخ اشتغال خواهد بود.تبصره 3: دریافت کمک هزینه حین کارآموزی مانع استفاده از مقرری بیمه بیکاری نخواهد بود.ماده 9-کارفرمایان موظف اند با هماهنگی شوراهای اسلامی و یا نمایندگان، کارگران فهرست محلهای خالی شغل را که ایجاد می شوند به مراکز خدمات اشتغال و با معرفی بیکاران تأمین می گردد.تبصره 1: دولت مکلف است همه ساله از طریق سیستم بانکی و منابع اعتباری سازمان تأمین اجتماعی و با استفاده از اعتبارات قرض الحسنه، طرح های اشتغالزایی مشخصی را جهت اشتغال به کار بیکاران مشمول این قانون در بودجه سالانه کشور پیش بینی و راساً یا از طریق شرکتهای تعاونی و یا خصوصی و با نظارت وزارت کار و امور اجتماعی به مورد اجرا گذارد.تبصره 2: بیکاران مشمول این قانون در اخذ پروانه های کسب و کار و موافقت اصولی و تأسیس واحدهای اقتصادی از وزارتخانه های صنعتی، کشاورزی و خدماتی با معرفی وزارت کار و امور اجتماعی در اولویت قرار خواهند داشت.تبصره 3: سازمان آموزش فنی و حرفه ای وزارت کار و امور اجتماعی مکلف است همزمان با اجرا قانون بیمه بیکاری، آموزش مهارتهای مورد نیاز بازارکار و نیز بازآموزی و تجدید مهارت کارگران تحت پوشش بیمه بیکاری موضوع بند«ج» ماده 6 این قانون را در مراکز آموزش فنی و حرفه ای و یا مراکز آموزش جوار کارخانجات فراهم نماید. هزینه های مربوط از محل اعتبارات حساب صندوق بیمه بیکاری مطابق آیین نامه ای که به پیشنهاد سازمانهای آموزش فنی و حرفه ای کشور و تأمین اجتماعی تهیه و به تصویب وزرای کار و امور اجتماعی و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خواهد رسید قابل پرداخت است.تبصره 4: نهضت سوادآموزی موظف است با همکاری کارفرمایان و وزارتخانه های زیربط نسبت به تشکیل کلاسهای سوادآموزی برای بیسوادان مشمول این قانون اقدام نماید.ماده 10-سازمان تأمین اجتماعی مکلف است حسابهای درآمد حق بیمه بیکاری و پرداخت مقرری بیمه بیکاری موضوع این قانون را جداگانه نگهداری و در صورتهای مالی خود منعکس نماید و گزارش عملکرد مالی خود را هر سال یکبار با وزیر بهداشت درمان آموزش پزشکی و وزیر کار و امور اجتماعی و شورای اقتصاد ارائه نماید.ماده 11-وزارت کار و امور اجتماعی و سازمان تأمین اجتماعی مجری این قانون خواهند بود.ماده 12- سازمان تأمین اجتماعی مکلف است هزینه های موضوع این قانون را منحصراً از محل درآمدهای ناشی از آن تأمین نماید.هزینه های اداری و پرسنلی هر دو دستگاه مجری قانون به طوری که از 10% میزان مقرری پرداختی به بیمه شدگان تجاوز ننماید با تأیید وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزیر کار و امور اجتماعی تعیین و تخصیص داده میشود.ماده 13-زمان اجرای این قانون از زمام اتمام قانون آزمایشی بیمه بیکاری 6/5/1369 لازم الاجراء است.ماده 14- آئین نامه اجرائی این قانون ظرف یک ماه توسط وزارت کار و امور اجتماعی و سازمان تأمین اجتماعی تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.قانون فوق مشتمل بر چهارده ماده و بیست و یک تبصره در جلسه علنی روز دوشنبه مورخ بیست و ششم شهریور ماه یکهزار و سیصد و شصت و نه مجلس شورای اسلامی تصویب ودر تاریخ 10/7/1369 به تأیید شورای نگهبان رسیده است.
رئیس مجلس شورای اسلامی - مهدی کروب
آیین نامه اجرایی قانون بیمه بیکاری
ماده 1-قانون بیمه بیکاری مصوب 26/6/1369 در این آیین نامه اختصاراً قانون نامیده می شود.ماده 2-کلیه مدیران و کارفرمایان کارگاه ها ، مؤسسات تولیدی (صنعتی وکشاورزی) ، خدماتی فنی و خدماتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بسمه تعالی
مقدمه
پنبه یکی از مهمترین و با ارزش ترین محصولات کشاورزی است که در بیش از یکصد کشور جهان کاشته میشود و اقتصاد تعدادی از کشورها در آسیا و آفریقا به این محصول متکی است.
قدمت کشت این زراعت و استفاده از آن جهت بافت پارچه به حدود 5000 سال پیش میرسد.
هرودوت مورخ یونانی (425-484قبل از میلاد) از این محصول به نام درخت پشم در هند نام برده است.
مبدأ اصلی گیاه پنبه دقیقا مشخص نیست عده ای از دانشمندان مبدأ آن را آسیا و گروهی از محققان آفریقا میدانند.
کشت پنبه در ایران سابقه طولانی دارد و در تذکره ها و کتب قدیمی از کشت پنبه در ایران یاد شده و مارکوپلو نیز در سفرنامه خود تز پنبه در ایران نام برده است.
تا قبل از کشت پنبه الیاف متوسط کنونی که بذر آن در عصر قاجاریه توسط یک کشیش آمریکایی به ایران آورده شد.نوع پنبه که در مناطق محدودی از کشور کاشته میشد پنبه بومی با الیاف کوتاه بوده که مصرف داخلی داشته و مقدار کمی نیز پس از جدا کردن تخم پنبه به وسیله چرخهای دستی به کشورهای همسایه صادر میگردد.
سیر تحول کشت پنبه از زمان قاجاریه از نظر میزان سطح زیر کشت و مقدار تولید و همچنین صادرات و واردات آن دستخوش تغییراتی بوده که این تغییرات تابع رخدادها ی بین الملی -عرضه و تقاضا- مالکیت ونوسانات قیمت بوده است ولی از آن جای که نیاز کشور به پنبه و مشتقات آن واین که تعداد زیادی از مردم کار وشغلشان وابسته به این زراعت میباشد کشت آن هیچ وقت فراموش نشده و همچنان از محصولات اساسی کشورمحسوب میشود.
به طور کلی پنبه سه تاثیر مهم و اساسی در اقتصاد کشور ما دارد که عبارتند از :
1. تامین کالاهای اساسی جامعه نظیر نخ- پارچه- روغن- علوفه دام و غیره.
2. تاثیر در صنعت و اقتصاد کلی کشور نظیر کارخانجات نساجی – پنبه
پاک کنی و روغن کشی – کارگاهای قالیبافی وبافندگی های دستی.
3. تاثیر در اشتغال زایی بطوریکه در حال حاضر قریب به دو میلیون نفر بطورمستقیم به پنبه و فراورده های آن اشتغال داشته و زنی و معیشت آنان با تولید – توزیع و مصرف پنبه تامین می گردد.
مراحل کا شت
تهیه زمین
معمولا برای تهیه زمین و آماده کردن بستر بذر اقدامات زیر انجام میگیرد:
الف)شخم
ب) دیسک
ج)تسطیح سطحی(ماله کشی)
د)کلوخ خرد کردن(روتیواتور)
2. ردیف کار پنبه
3. بذر پنبه
قبل از داخل شدن در این بحث باید توجه داشته باشیم که پاره ای از صفات و اختصاصات در بذرارثی است یعنی از نسلی به نسل بعد منتقل می گردد بنابراین منظور از بذرهای اصلاح شده بذرهای هستند که شرایط لازم را دارا بوده و محصولی با صفات مطلوب بوجود آورد به پارهای از صفهت ارثی در پنبه اشاره میکنیم.
عملکرد
مقاومت به امراض
مقاومت در مقابل خسارت آفات
زودرسی
فرم بوته
اندازه و شکل قوزه
مقاومت به طوفان
اندازه و نوع برگ
تذکر:
(واریته های که دارای برگهای بدون کرک هستند معمولا محصول کمتری میدهند).
4. کرک گیری یا دلنته کردن بذر.
5. ضدعفونی بذر پنبه بر علیه بیماری مرگ گیاهچه.
6. تاریخ کاشت :
بذر پنبه باید موقعی به خاک سپرده شود که اولا درجه حرارت هوا برای سبز شدن آن کافی باشد و ثانیا پس از سبز شدن خطر سرمازدگی در بین نباشد در زمینهای معمولی موقعی که درجه حرارت خاک تا (10 سانتی مترعمق) به پانزده درجه میرسد که متوسط درجه حرارت روزانه هوا به 18 درجه سانتی گراد رسیده باشد.
7. عمق کاشت :
عمق کاشت بذر پنبه به جنس خاک و رطوبت زمین بستگی دارد در زمینهای سبک معمولا عمق کاشت بیشتر ودر زمینهای سنگین ومرطوب کمتر خواهد بود.
8. فاصله کاشت:
در کشت سنتی و دست پاش بوته ها فاصله مشخص و معینی ندارند و کشاورز به دلخواه در هنگام وجین و تنک کردن تعداد بوته ها را در واحد سطح تنظیم مینماید ولی در کشت ردیفی با توجه به حد معقول و قابل قبول 55 تا 65 هزار بوته در هکتار میتوان با جابجا کردن سطلهای بذر پاش (تنظیم بذر پاش) فاصله خطوط کشت را تنظیم کرد. در زراعتهای معمولی و نیمه مکتچانیزه فاصله خطوط 50 تا60 سانتی متر ودر زراعتهای مکانیزه 75 تا80 سانتیمتر ودر اراضی که برداشت با ماشین انجام میگیرد فاصله خطوط کشت 90 تا96 سانتیمتر می باشد.
9. تعداد بوته در واحد سطح:
تذکر:در رقم ساحل با رشد علفی نسبتا زیاد (در شرایط مناسب )تعداد حدود 60000 بوته در هکتار مناسب می باشدومقدار بذر قابل توصیه در هکتار حداکثر یک کیسه(40کیلو)میباشد
10.کود شیمیائی در زراعت پنبه.
نیاز پنبه به مواد غذایی
ازت :
یکی از مواد ضروری برای پنبه است که در اثر تغذیه نبات این ماده به تدریج مقدار آن در خاک کم میگردد مقدار ازت مورد نیاز پنبه بستگی به شرایط خاک دارد که این وضع خود به تناوب زراعی (نوع ذراعت قبل از پنبه )وتغییرات مواد ازته مربوط میباشد همچنین مقدار باران در تعیین مقدار ازت موثر است وجود ازت در پنبه موجب تشکیل رنگ سبز نبات و سرعت رشد می گردد.اگر مقدارازت کمتر از نیاز باشد رنگ برگها زرد مایل به سبز شده و نبات کمکم حالتی شبیه بیماری بخود گرفته و برگها خشک شده و رشد بوته کم میگردد و شاخهای جانبی کم و باریک میشوند ازت لازم برای رشد و نمو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
باسمه تعالی
بررسی عرفان در غزلیات امام خمینی (ره) و حافظ
چکیده :
عارفان وفقیهان شاعر ویا شاعران عارف وفقیه همگی از آبشخور عرفان نظری آب نوشین وصل دلدار را می نوشند . به همین دلیل نزدیکی زیادی در تعاریف عشق ، سوز وگداز ورمز وراز سمبولیک عارفانه شان دیده می شود . برای آنها تعاریف دیکته شده بشری در حوزه انسان شناسی ، مثل مرگ وزندگی وعشق وایثار وگذشت متفاوت است . آنها در حوزه کوچک مکاتب وبسته بندی های فرهنگی وادبی بشری جا نمی گیرند ودر اصل فراتر از آن هستند که بتوان شخصیّت حقیقی وحقوقی شان را با حزب وگروه ودسته حتی درویش وصوفی وعارف پیوند زد .
شناخت شباهت های بیانی وساختار متّحد هنری وادبی وعرفانی میان دو شاعر ، آمیختگی های حسّی وروحی شان را با هم پیوند می زند و برای شناخت هر یک از آنان باید دید که چگونه زیسته اند . و عشق وسوز وگداز الهی در نظر شان چگونه بوده است .
حافظ شیرازی علیه الرحمه همچون امام خمینی (ره) در دوران خفقان دربار پادشاهان مختلف می زیسته است . اینکه حافظ از دولت مستعجل بو اسحاقی نگران است ، به دلیل وابستگی روحی ویا دوست داری او نیست . بلکه به دلیل درک والای حافظ از شرایط زمان ومکان است . چون حافظ می دانست که وجود این پادشاهان گستاخ ولی خوشگزران که کمتر بلای جان مردمند ، بهتر از یورش وتهاجم امیر تیمور لنگ است که با چشم ها وسرها مناره ها درست می کند . همچنان که امام علیه الرحمه دولت بنی صدر را تحمّل نمود . چون می دانست که از آرای مردم استفاده نموده است و رأی مردم عزیز است ومیزان تشخیص رأی مردم است . امام (ره) می توانست از همان ابتدا با استفاده از قدرت ومحبوبیّت خود ، بنی صدر را خلع نماید . ولی این کار را باز بر عهده خود نمایندگان مردم در مجلس گذاشت وپس از صدور رأی نهایی مجلس نسبت به بی کفایتی بنی صدر امام علیه الرحمه نیز فرمان عزل او را صادر نمود .
مردمی بودن ، در میان مردم بودن ، فقیه وعارف بودن ، ومحبوب بودن در میان خلایق و با قرآن عجین بودن از شباهت های اخلاقی ورفتاری حافظ شیرازی علیه الرحمه وامام خمینی قدس السرّه شریف است که ما را برای شناخت بیشتر عظمت روحی آن دو روح قدسی بزرگ رهنمون می کند .
حافظ به عنوان بزرگترین شاعر فقیه وعارف که در فقاهت واجتهاد علمی او شکّی نیست وحتّی در تاریخ وشرح احوالات او بیشتر مبحث فقاهت واجتهاد وعظمت روحی حافظ مطرح است تا شاعریّت حافظ علیه الرحمه که با غزلهایش مسیحای آسمان را هم به رقص آورده است . و امام علیه الرحمه هم به عنوان فقیه ومجتهد واستاد فلسفه حتی پیش از انقلاب اسلامی ایران شهرت عام وخاص داشت وبه عنوان شاعر در میان عام وخاص معروفیتی نداشت . بنابراین هردو روح پرفتوح وآسمانی فقه واجتهاد وشعر فارسی ، وجه شاعریّت شان در زاویه پنهان زندگی شان جای داشت . ویا عظمت وجه فقاهت واجتهاد ودرایت شان برقرآن وحکمت به خودی خود سبب می شد، تا کسی در فکر وجه شاعری آن حضرات نباشد . وعرفان وذوب شدن در درگاه عظمت الهی وجه سوم اشتراک این دو شخصیت بی نظیر تاریخی است . واز این دست شباهتها را می توان بسیار یافت وکاوش نمود ولی نزدیکی معانی وبیان اشعار حضرت امام خمینی (ره) وحافظ علیه الرحمه ، علاوه بر پرسوختگی عرفانی شان ، مبحث این مقاله است که نویسنده تلاش می کند تا بتواند گزیده ولی مفید این مقایسه را انجام دهد وگامی هرچند مختصر در این حوزه از معرفت دو شخصیت بزرگ فقهی وعرفانی دنیای اسلام بزند….
کلید واژه : امام خمینی (ره) ، حافظ ، غزل، اشعار ، عرفان ، فقه ، اصطلاحات عرفانی ، سمبولیک ،
مقدمه ای بر شناخت :
حافظ علیه الرحمه در اوایل قرن هشتم هجری در شهر گل وبلبل ، شیراز به دنیا آمد وپس از مدت کوتاهی سرآمد فقیهان وحافظان ومفسّران قرآن در عصر خود شد وآوازه نامش از مرزهای ایران هم گذشت . با توجّه به اینکه آوازه غزلیات حافظ هم از دروازه های شیراز تا سمرقند وبلاد دیگر اسلامی بیرون رفته بود ولی وجه شناخت حافظ در میان مردم زمان خود ، حفظ وتفسیر وفقه واجتهاد علمی ایشان بود ، به همین دلیل بسیاری از وصله هایی که برخی از حافظ ناشناسان به نام حافظ شناس بر ایشان می چسپاندند با حقیقت جفت وجور نمی شد ، او زندگی سراسر از رمز ورازی داشت واز زندگی اجتماعی او هم م جز در مواردی که تاریخ نگاران نامی از او کرده اند ، ذکری نشده است . آن روان جاوید در سال 792 هجری قمری از دنیا رفت وبه شراب طهورای الهی ، همان سوز وگدازی که عمری را به وصال حضرتش تشنه کام بود رسید ودر کنار چشمه معرفت عشق ، جاودانه ساقی می خوران آفاق عرفان وادب فارسی شد .
امام خمینی (ره) روز بیستم جمادی الثانی سال 1320 هجری قمری برابر با روز بیستم شهریور 1281 هجری شمسی ( 24 سپتامبر 1902 میلادی) در روز تولّد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در شهر خمین ازتوابع استان مرکزی در خانواده ای فهیم وفرهیخته وشهادت طلب به دنیا آمد ، وسپس به همراه برادر به قم ونجف اشرف برای تکمیل دروس دینی خود مهاجرت نمود . ایشان تا زمانی که حضرت آیت الله بروجردی (ره) زنده بود ، تنها به تدریس فلسفه وفقه و… اشتغال داشت. ولی پس از وفات آیت الله بروجردی ، امام علیه الرحمه در سن 63 سالگی به خاطر اعتراض به احیای کاپیتالاسیون در مجلسین ایران در سال 1342 بصورت علنی مبارزه سیاسی خود را همراه با مردم برای از بین بردن رژیم سفاک پهلوی آغاز نمود واین شجره طیّبه را با انقلاب اسلامی ایران به بار نشاند . حجم تلاش های پژوهشی وگستردگی آثار حضرت در حوزه فقه وفلسفه وعرفان وکلام و… سبب شد تا مردم وجه فلسفی واجتهادی امام را بیشتر از وجه شاعری ایشان بشناسند. البته ایشان خود هم اعتراف به این مضمون داشتند که :
شاعر اگر سعدی شیرازی است بافته های من وتو بازی است
امام علیه الرحمه که عمری را برای مبارزه وجهاد وعلم وایمان سپری کرده بودند سرانجام در روز 14 خرداد 1368 به لقاء الله می پیوندند . همان لقایی که سالیان درازی را در آرزویش بودند :
سالها می گذرد حادثه ها می آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
برای ورود به مبحث مقایسه اشعار امام خمینی (ره) و حافظ شیرازی باید ابتدا به چند وجه اصلی توجّه نماییم ، که بیشترین تأثیر را در غزلیات امام خمینی (ره) وحافظ علیه الرحمه داشته است و آن در کل چیزی جز مبانی عرفان نظری وتشریح آن نیست . در واقع همه این اصطلاحات و رویدادها برای یک مرکز واحد بیش نیست که او خداوند کریم ومتعال است وشناخت آن به تنهایی بزرگترین یاریگر برای درک مفاهیم و سوز ودلهای مشترک یک خط سیر تاریخی به فاصله چند صد سال است که عارفان را به یک نغمه می طلبد وعاشقان را با سرود داود پیوند می دهد . این چند وجه اصلی مشترک در اشعار امام خمینی (ره) و حافظ علیه الرحمه که در واقع همان خط سیر اصلی تاریخ عرفان است ، عبارتند از :
1- اصطلاحات عرفانی
2- اشارات قرآنی
3- هویّت وبزرگی وکرامت انسان
4- استفاده از مبانی وفنون زیبایی شناسی
5- توجّه به عشق الهی وجذبه عرفان حقیقی
اصطلاحات عرفانی :
چرا عارفان به زبان می ومیخانه وبتخانه وبت ومغ ومغان شعر می سرایند ؟ چرا با بیانی سمبلیک وسراسر راز ورمز اشعار خود را می سرایند ویا معلومات شان را مکتوب می کنند . یکی از مسایل مهمی که تا سالیان نه چندان دور به عارفان بزرگی چون حافظ شیرازی و… نسبت های ناروا داده می شد ، می ومیخواری وخوشگذرانی در دوران جوانی ویا در زندگی روزمره شان بود . در صورتی که از فقیه عالیقدری که تاریخ او را به نام مفسّر وحکیم و مجتهد بیان می شناسد ، بعید است که خود مصداق شعر خود باشد که سروده:
واعظان کاین جلوه برمحراب ومنبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
و حکایتی بر تفسیر آیه 44 سوره بقره باشد که :
أتامرون النّاس بالبرّ وتنسون أنفسکم وأنتم تتلون الکتاب أفلا تعقلون
یعنی : « آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید ، امّا خودتان را فراموش می نمایید ؛ با اینکه شما کتاب را می خوانید ؟ ایا نمی اندیشید ؟ »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
باسمه تعالی
اسلام و مقتضیات زمان
برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبدهترین طبقات اجتماعی میباشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار میروند، مهمترین مسأله اجتماعی «اسلام و مقتضیات زمان» است.
دو ضرورت فوری، مسئولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه میگذارد. یکی ضرورت شناخت صحیح اسلام واقعی به عنوان یک فلسفة اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازندة فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادتبخش، و دیگر ضرورت شاخت شرائط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیات ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیدههای انحرافی و عوامل فساد و سقوط.
برای یک کشتی که میخواهد اقیانوسها را طی کند و از قارهای به قاره دیگر برود وجود قطب نما برای جهتیابی و هم لنگر محکم برای محفوظ ماندن و غرق نشدن و زیر پا گذاشتن جزر و مدها ضروری است، همچنانکه شناخت وضع و موقعیت جغرافیایی دریا در هر لحظهای امری حتمی است. ما باید از طرفی اسلام را به عنوان یک راهنمای سفر و یک لنگر محکم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرایط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بین راه که باید مرتباً به آنها رسید و گذشت کاملاً بشناسیم تا بتوانیم در اقیانوس متلاطم زندگی به سر منزل مقصود برسیم.
از نظر گروه نامبرده در اینجا مشکل لاینحلی وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقایق اسلام و یا تمیز ندادن میان عوامل توسعه و پیشروی زمان و میان جریانها و پدیدههای انحرافی که لازمة طبیعت بشری است ممکن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد.
ولی افراد و طبقاتی هستند که این مسئله را واقعاً به صورت یک معمای لاینحل و به صورت یک تضاد آشتیناپذیر مینگرند و معتقدند «اسلام» و «مقتضیات زمان» دو پدیدة غیر متوافق و ناسازگارند و از این دو حتماً یکی را باید انتخاب کرد، یا باید به اسلام و تعلیمات اسلامی گردن نهاد و از هرگونه نوجوئی و نوگرائی پرهیز کرد و زمان را از حرکت بازداشت و یا باید تسلیم مقتضیات متغیر زمان شد و اسلام را به عنوان پدیدهای متعلق به گذشته به بایگانی تاریخ سپرد. روی سخن در این مقاله با اینگونه افراد است.
استدلال این گروه اینست که اسلام به حکم اینکه دین است بویژه که دین خاتم است و دستوراتش جنبة جاودانگی دارد و باید همانطور که روز اول بوده برای همیشه باقی بماند، یک پدیدة ثابت و لایتغیر است و اما زمان در طبع خود متغیر و کهنه و نوکن است، طبیعت زمان اقتضای دگرگونی دارد و هر روز اوضاع و احوال و شرائط جدیدی خلق میکند مغایر با شرائط پیشین. چگونه ممکن است چیزی که در ذات خود ثابت و لایتغیر است با چیزی که در ذات خویش متغیر و سیال است توافق و هماهنگی داشته باشند؟ آیا ممکن است تیرهای برق و تلفن که در منطقة معینی در کنار جادهها نصب میشوند با اتومبیلهائی که مرتباً از جادهها عبور میکنند و در دو لحظه در یک نقطه نیستند توافق و هماهنگی داشته باشند؟ آیا ممکن است جامهای که برای یک کودک دو ساله دوخته میشود تا بیست سالگی او مورد استفاده قرار گیرد در حالی که جامه در طول بیست سال همان است که بوده و تن کودک ماه به ماه و سال به سال رشد میکند و بر ابعادش افزوده میگردد؟!
علت تغییر مقتضیات زمانها
انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً.
این آیه شریفه قرآن که تلاوت شد از آیات بسیار پرمعنی قرآن کریم است. اینکه عرض میکنم پر معنی است، با اینکه همة آیات قرآن پر معنی میباشد، از این نظر است که بعضی از آیات قرآن به شکلی مطلب را عرضه میدارد که مردم را وادار به تفکر و تعمق میکند.
قرآن کریم زیاد به تفکر دعوت میکند یا به طور مستقیم و یا غیر مستقیم. دعوتهای مستقیم قرآن کریم به تفکر همان آیاتی است که رسماً موضوع تفکر را عنوان کرده است، بیفکری را مذمت و ملامت کرده است: ان شرالدواب عندا… الصم البکم الذین لا یعقلون بدترین جنبندگان در نظر خدا کدامند؟ آیا آنهائی هستند که ما آنها را نجس العین میخوانیم؟ یا بدترین حیوانات آنهائی هستند که ضربالمثل کودنی هستند؟ نه، بدترین جنبندگان در نظر خدا و با مقیاس حقیقت عبارت است از انسانهائی که گوش دارند و کرند، زبان دارند و گنگ و لالند، قوة عقل و تمیز به آنها داده شده است ولی آن را به کار نمیاندازند و فکر نمیکنند. نظیر این آیه که دعوت به تعقل شده است در قرآن زیاد است.
یک سلسله آیات داریم که غیر مستقیم مردم را به تعقل دعوت کرده است. آنها هم چند دستهاند و نمیخواهیم همة آنها را عرض کنیم چون از مطلبی که در نظر گرفته ام دور میمانیم. یک دسته از این آیات آیاتی است که مطلبی را با شکل و صورتی طرح میکند که عقل را بر میانگیزد به تفکر کردن و تأمل کردن. این خود یک روش خاصی است که برای تحریک عقول به کار برده شده است. از جمله همین آیه است. در این آیه که در موضوع انسان است، به شکلی مطلب بیان شده که انسان وقتی این آیه را تلاوت میکند فوراً چند علامت سؤال در جلو خودش میبیند. انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً. ما امانت را بر آسمانها و زمین عرضه کردیم. این امانت چیست؟ کدام امانت است؟ چگونه عرضه کردیم؟ بر کی عرض کردیم؟ بر آسمانها و بر زمین و کوهها. چگونه امانتی را میشود بر آسمان و زمین و کوه عرضه کرد؟ امانت را ما عرضه داشتیم بر آسمانها، بر زمین و بر کوهها اما آنها از اینکه این امانت را بپذیرند امتناع کردند. کلمه ابین یحملنها آمده است، یعنی امتناع کردند از اینکه این امانت را به دوش بگیرند. معلوم میشود نوع امانت نوعی است که این موجودات که این امانت بر آنها عرضه شده است باید تحمل بکنند، به دوش بگیرند، نه صرف اینکه بپذیرند. شما در امانتهای معمول میگوئید که فلانی فلان امانت را پذیرفت، نمیگوئید به دوش گرفت. اما اینجا قرآن کریم میفرماید اینها امتناع کردند از اینکه این امانت را به دوش بگیرند. این «امانت به دوش گرفتن» موضوعی در ادبیات عربی و فارسی شده است. حافظ میگوید:
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعة فال به نام من دیوانه زدند
و حملها الانسان اما انسان این امانت را به دوش گرفت. فوراً این سؤال پیش میآید که ما همة انسانها را میبینیم ولی روی دوش آنها چیزی نمیبینیم. کدام بار است که بر دوش انسانها گذاشته شده است؟ پس معلوم میشود این شکل دیگری است، یک امانت جسمانی نبوده است که خدا یک جسمی را عرضه بدارد به زمین، بگوید نه؛ به کوهها، بگوید نه؛ به آسمانها، بگوید نه؛ ولی به انسان بگوید تو، انسان بگوید بلی من حاضرم.
بعد میفرماید: انه کان ظلوماً جهولاً انسان که تنها موجودی بود که حاضر شد این امانت را به دوش بگیرد ظلوم است. «ظلوم» از مادة ظلم است. ظلم یعنی ستمگری. ظلوم مبالغه در ظالم بودن است. این موجودی که این امانت را به دوش گرفت بسیار ستمگر است. جهل به