دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد پروین اعتصامی (2)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

کنگره علمی شعر پروین اعتصامی

بزرگداشت یکصدمین سال تولد پروین اعتصامی

کنگره علمی شعر پروین اعتصامی

شب شعر 12-13 اسفند ماه تبریز

15 اسفند ماه تهران - تالار وحدت

ای خوش اندر گنج دل زر معانی داشتن

نیست گشتن . لیک عمر جاودانی داشتن

کشتن اندر باغ جان هر لحظه ای رنگین گلی

و اندر آن فرخنده گلشن باغبانی داشتن

سرو عقل گر خدمت جان کنند

سرو عقل گر خدمت جان کنند

 

بسی کار دشوار کسان کنند

بکاهند گر دیده و دل ز آز

 

بسا نرخها را که ارزان کنند

چو اوضاع گیتی خیال است و خواب

 

چرا خاطرت را پریشان کنند

دل و دیده دریای ملک تنند

 

رها کن که یک چند طوفان کنند

به داروغه و شحنه‌ی جان بگوی

 

که دزد هوی را بزندان کنند

نکردی نگهبانی خویش، چند

 

به گنج وجودت نگهبان کنند

چنان کن که جان را بود جامه‌ای

 

چو از جامه، جسم تو عریان کنند

به تن پرور و کاهل ار بگروی

 

ترا نیز چون خود تن آسان کنند

فروغی گرت هست ظلمت شود

 

کمالی گرت هست نقصان کنند

هزار آزمایش بود پیش از آن

 

که بیرونت از این دبستان کنند

گرت فضل بوده است رتبت دهند

 

ورت جرم بوده است تاوان کنند

گرت گله گرگ است و گر گوسفند

 

ترا بر همان گله چوپان کنند

چو آتش برافروزی از بهر خلق

 

همان آتشت را بدامان کنند

اگر گوهری یا که سنگ سیاه

 

بدانند چون ره بدین کان کنند

به معمار عقل و خرد تیشه ده

 

که تا خانه‌ی جهل ویران کنند

برآنند خودبینی و جهل و عجب

 

که عیب تو را از تو پنهان کنند

بزرگان نلغزند در هیچ راه

کاز آغاز تدبیر پایان کنند

دستبرد برادر به دیوان خواهر (بخش دوم )

از این مقدمه چنین برمی‌آید که «پروین» در نوروز 1320 و یا پیش از آن، اجازه‌ی تجدید طبع دیوان را به برادر داده و وی در فاصله‌ی در گذشت او در نیمه‌ی فروردین 1320 تا مهر 1320 چاپ آن را به پایان رسانده‌است. وقتی بر بنده مسلّم گردید که «ابوالفتح اعتصامی» در فاصله‌ی سه سال _ بین چاپ دوم و سوم دیوان _ در یک قصیده، سه بیت مهم آن را حذف کرده و در میراث ادبی خواهر خود خیانت روا داشته‌است، به بقیه‌ی قسمت‌های طبع سوم دیوان «پروین» نیز مشکوک شدم. بیم آن بود که برادر که یک‌تنه میراث‌خوار ادبی خواهر بوده‌است در موارد دیگر نیز دسته گلهایی از این گونه به آب داده باشد! پس در طی 12 سال اخیر، در چند نوبت، برخی از قسمت‌های این دو چاپ را نه به قصد استقصاء، با یکدیگر مقایسه کردم و دریافتم که «ابوالفتح اعتصامی» ذر چاپ سوم دیوان، نسبت به چاپ دوم، حداقل تغییراتی را به شرح زیر داده‌است:

1 – از قصیده‌ی «گنج عفت» سه بیت مورد نظر را حذف کرده‌است. او نه در مقدمه‌ی کتاب و نه در زیرنویس صفحه‌ای که این قصیده در آن به چاپ رسیده _ برخلاف سنت جاری _ به حذف این بیت‌ها در چاپ سوم اشاره‌ای نکرده‌است، تا چا رسد به این که دلیل کار نادرست خود را ذکر کرده‌باشد. مشکل آن است که چون در شصت سال اخیر، چاپ دوم دیوان «پروین اعتصامی» بسیار نایاب شده‌ و همه از چاپ‌های سوم به بعد دیوان، که توسط «ابوالفتح اعتصامی» به چاپ رسیده‌ و یا چاپ‌های دیگر استفاده می‌کنند، کسی از وجود این سه بیت مطلقاً اطلاعی ندارد.

2 _ بعد از این که این موضوع روشن گردید، متوجه شدم «ابوالفتح اعتصامی» عنوان این قصیده را هم در چاپ‌های سوم به بعد، از «گنج عفت» به «زن در ایران» تغییر داده‌است. در حالی که «پروین» به یقین عنوان «گنج عفت» را با توجه به یکی از ابیات این قصیده «زن چو گنجور است و عفت، گنج و حرص و آز، دزد...» برگزیده، که در آن «عفت» و «گنج»را به کار برده است.

برادر که پس از مرگ خواهر این عنوان را هم به دلیلی نپسندیده، آن را به «زن در ایران» _ شاید بر اساس کاربرد آن در اولین بیت قصیده: «زن در ایران پیش از این گویی که ایرانی نبود...» _ تغییر داده‌است.

3 _ در چاپ دوم، تعداد قصاید 43 است و در چاپ سوم، 42 عدد. «ابوالفتح اعتصامی» شعر «فرشته‌ی انس» (شماره‌ی 43، چاپ دوم) را در بخش «مثنویات و تمثیلات و قطعات» با شماره‌ی 145 ذر چاپ سوم آورده‌است. بدون هیچ اشاره‌ای به جا به جا کردن این شعر.

ناگفته نماند که «فرشته‌ی انس»، با مطلع: «در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست/ در آن وجود که دل مُرد، مُرده‌است روان»، با توجه به قافیه دو مصراع بیت اول آن، قصیده نیست و قطعه است.

پس اگر قرار دادن این شعر در بخش «مثنویات و ...» چاپ سوم به این دلیل بوده، البته کار درستی بوده‌است. اما معلوم نیست چرا «ابوالفتح اعتصامی» چهار «قطعه»‌ی دیگر را که در بخش «قصاید» طبع دوم، چاپ شده به بخش «مثنویات» منتقل نساخته‌است؟

مطلع آن چهار قطعه به قرار زیر است:

شماره‌ی 4: یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خوانده‌ستی/ بگفت ای بی‌خبر مرگ ار چه نامی زندگانی را..

شماره‌ی 9: عاقل ار کار بزرگی طلبید/ تکیه بر بیهده گفتار نداشت...

شماره‌ی 20: دانی که را سزد صفت پاکی/ آن کاو وجود پاک نیالاید...

شماره‌ی 36: تو بلندآوازه بودی ای روان/ با تن دون یار گشتی، دون شدی...

4 _ در چاپ دوم دیوان، شعر معروف «روزی گذشت پادشهی از گذرگهی/ فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست» با شماره‌ی ترتیب و عنوان «205 – کجروان» چاپ شده‌است و در چاپ سوم با شماره و عنوان«57 - اشک یتیم». در حالی که به نظر می‌رسد «پروین» با توجه به لفظ «کجروان» در بیت آخر این قطعه، عنوان شعر خود را برگزیده بوده‌است:

پروین به کجروان سخن از راستی چه سود

کـــو آن چنـــان کسیکه نرنجــد ز حرف راست

ناگفته نماند که «پروین: این شعر را در صفر سال 1340 هجری قمری در مجله‌ی «بهار» با عنوان «اشک یتیم» چاپ کرده بود ولی در طبع دوم دیوان، عنوان آن را به «کجروان» تغییر داده‌است.

زن

با عظمت ترین نامی که در طول عمر خود شنیده ام نام پر شکوه زن است

زیبای نه تنها در جمال اوست . بلکه شکوه اثبات انسان است

که مرا در مقابل شکوهش بی کلام می کند .

به ترجمان حقیقی واژه زن خود من است و شاید خودی که دوستش می دارم

زن زیبا ترین و پر معنا ترین واژه هاست

او کسی که مرا می شناسد

زن اوج شکوه غرور من است

من هرگز نمی توانم بدون نام او احساس را بشناسم

از این روست که خود را جزوی از او می دانم

و برای وجود پر معنایش احترام قائلم

با تشکر از مهدی Roodi

دستبرد برادر به دیوان خواهر (بخش اول )



خرید و دانلود تحقیق در مورد پروین اعتصامی (2)


تحقیق در مورد پروین اعتصامی (2)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

پروین اعتصامی

 پدیدة پروین اعتصامی از همان زمان که پدیدار شد شگفتی آفرید. زنده نام، ملک‌الشعرای بهار، دیوان اشعار او را مجموعه‌ای از گل‌های نوشکفته خواند که روح‌نواز است و دلفریب و مشک‌آگین، و چنان مستی می‌آورد که دامن از دست می‌رود.

پروین، با همة کم سن و سالی، در دریای شعر کلاسیک ایران، چون شناگری شبان‌روزی، صدف‌های معانی را می‌جست و می‌یافت. شیرین زبانی او، سبک متین، شیوة استوار، شیوائی کلام و لطف دلاویز معانی که در آثارش عرضه می‌دارد، در بخشی, مخلوق این سیر معنوی بی‌وقفه در شیوه‌های لفظی و معنوی شاعران خراسان چون مولوی، سنائی و ناصرخسرو و سرایندگان عراق و فارس به شمار می‌رود. گرچه سبک مستقل او بر فراز این دریای پرعظمت در پرواز است.

پروین، فراتر از جوهر شعری، دیدگاه یک فیلسوف عارف را دارد که تراژدی هستی را در مکتب اندیشه خوانده است و می‌کوشد دل خونین مردم دنیا را تسلیتی دهد و خاطر بینوایان را مرهمی گذارد.

در دیوان کم شناختة او راه سعادت و شارع حیات و ضرورت دانش و کوشش، به طرزی دلپسند بیان می‌شود. می‌گوید در دریای طوفانی حیات، با کشتی علم و عزم راه‌نورد باید بود، و در فضای امید و آرزو با پروبال هنر پرواز باید کرد.

پروازگاه این سرایندة جوان ز ملک تا ملکوت است. گاه چون مرغکی آزاد، در کهسارها به پرواز در‌می‌آید و سرمست در چمنزارها و گلزارها می‌چمد، و گاه اندیشه‌گری صبور و دل‌آگاه، از فراز شرایط روز، می‌گذرد، و در این مسیر، ناگهان نغمه‌ای از نغمه‌های عصر خود را به ترنم وامی‌دارد. او پل عبور میان گذشته و اکنون میهن خویش است. نه از گذشته گسسته، و نه حال را واگذاشته است.

پرداخت سروده‌هایی با این زیبائی‌ها، با این یکدستی و فصاحت و روانی، و با این حس نیرومند آفرینش و مضمون سازی‌های بدیع، پروین را به پدیده‌ای در خور ارزش و بررسی بدل کرده است. شاعری که انسان را می‌شناسد، فضلیت را حرمت می‌نهد و عشق را ارج می‌گذارد. عشقی که اساس دیوان اوست.

او حقیقت عشق را به گفته بهار مانند میوه پاک و منزهی که از الیاف خشن و شاخ و برگهای بیهوده و مسموم جدا شده باشد، با صفای اثیری و رخشندگی نور و شفافیت روح برسر بازار سخن رواج می‌دهد.

 

پروین، زمانی پا به عرصة وجود نهاد که ایران درگیرودار انقلاب مشروطیت بود و کم و بیش در حال آشنائی با اندیشه‌های غربی، به یک دگرگونی فکری نیز دست می‌یافت. اندیشمندان بزرگ عصر مشروطیت، به آزاداندیشی هموطنان خود یاری‌های بسیار رساندند و بر گنجینة معرفت و آگاهی آنان بسیار افزودند.

پروین، زادة همین دوران بود. او در 25 اسفند 1285 زاده شد و در 15 فروردین 1320، چشم از جهان فروبست. دوران زندگی او، گرچه کوتاه، همة پادشاهی رضاشاه را در برمی‌گیرد. و از آنجا که در این دوران، هنوز سانسور سازمان یافته، بر روزنامه‌ها و کتاب‌ها و دیوان‌های شعر، حاکم نبود، و راه بر بیان دیدگاههای خردمندان و راهگشا، بسته نشده بود، به برخی از اندیشه‌های ژرف و افکار آزاده‌ای برمی‌خوریم که با شهامت و دلسوزی، هم از کژی‌ها سخن گفته‌اند و هم راه‌ برون‌رفت از آنها را نشان داده‌اند.

دو روئی و در پرده سخن گوئی، در نوشته‌ها و اشعار این دوره کمتر دیده می‌شود. و سانسور، کلام را در زیر پوشش نمادین، و در پردة ابهام و ایهام پنهان نمی‌سازد. شاعر این دوره، بیشتر از آنکه از خود و از عوالم عاشقانة خود سخن بگوید، به اجتماع، و دردهای مردم اندیشه می‌کند. اندیشمندان این دوره، با برخورداری از دانش عمیق، و بینش وسیع می‌کوشیدند چراغ دانش را در ذهن هم‌میهنان خود برافروزند و کلامشان نه فقط دلنشین، که آموختنی و درمان بخش بود.

اینکه آثار این دوره، همچنان طراوت خود را حفظ کرده است. از اینروست. اما در میان همة ادبا و فضلائی که زینت‌بخش عصر رضاشاه هستند، فقط به یک نام زنانه؛ پروین اعتصامی، برمی‌خوریم که سروده‌های او نه تنها به آسانی با آثار همة سخندانان هم‌زمان خود پهلو می‌زند، که به شهادت نوشته‌ها و سروده‌های همین بزرگان که در باره پروین نوشته یا شعر سروده‌اند، آثار او با آثار شعرای نا‌م‌آور کلاسیک ایران مثل، مولوی، سنائی، ناصرخسرو و انوری و سعدی نیز از لحاظ بیان و اندیشه قیاس پذیر است.

یکی از شاهکارهای پروین، شعر زیبای: “مست و هشیار” است با:

 

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت: ای دوست! این پیراهن است افسار نیست

 

گفت: مستی, زان سبب افتادن و خیزان می‌روی

گفت: جرم راه رفتن نیست, ره هموار نیست

 

گفت: می‌باید ترا تا خانة قاضی برم

گفت: رو صبح آی, قاضی نیمه شب بیدار نیست

 

گفت: نزدیک است والی را سرای, آنجا شویم

گفت: والی از کجا در خانة خمار نیست

 

گفت: تا داروغه را گوئیم, در مسجد بخواب

گفت: مسجد خوابگاهِ مردمِ بدکار نیست

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد پروین اعتصامی (2)