دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد میرزا کوچک خان 9 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

میرزا کوچک‌خان

یونس معروف به میرزا کوچک پسر میرزا بزرگ از مردم رشت و ساکن استاد سرا در خانواده‌ای متوسط در روستای زیدخ از توابع فومنات تولد یافت.

تحصیلات مقدماتی را در مدرسه حاجی حسن در صالح آباد رشت و مدرسه جامع گذرانید آنگاه به تهران آمد و در مدرسه محمودیه به تحصیل پرداخت اما از آنجا که شور میهن پرستی در سرداشت قدم به میدان مبارزه گذاشت از همان دوران تحصیل حامی مظلومان و دشمن ستمگران بود. اگر کسی نسبت به شخص ستمی می‌کرد میرزا با ظالم مبارزه می‌کرد. هیکلی بزرگ و چشمانی زاغ و بازوانی ورزیده، پیشانی بازو چهره‌ای خندان داشت. در ادب و تواضع نیز مشهور و بسیار عفیف و معتقد به فرائض دینی و مؤمن به اصول اخلاقی، مردی ساکت، متفکر و سخنانش سنجیده و گاه آمیخته به لطیفه و مزاح بود . به شاهنامه علاقه خاصی داشت و در جنگل مجالس شاهنامه خوانی برپا می‌داشت.

میرزا کوچک مردی سخت وطن پرست و آزادیخواه بود. هنگامیکه مجلس به توپ بسته شد. میرزا کوچک از طرف محمد علی شاه در تفلیس و بادکوبه بود و تاحدی با مقتضیات دنیای جدید آشنا گشت. چون علما در سفارت عثمانی در شبهندری رشت متحصن شدند وی نیز متحصن گردید و پس از اینکه آقا بالاخان حاکم ستمکار عامل استبداد کشته شد، میرزا کوچک به مجاهدان پیوست و جزو ابواب جمعی سپاه سپهدار تنکابنی شد اما بزودی به گروه سردار محیی ملحق گردید و در فتح قزوین شرکت و برای پیروزی مجاهدین کوشش بسیار کرد. از جمله توپچی‌ مجاهدان گفت اگر توپ برفراز فلان کوه قرار داده شود بر دشمن بهتر مسلط می‌شویم میرزا کوچک با کمک چند نفر این کار را انجام داد اما به کمر میرزا صدمه خورد و درد آن تا پایان عمر آزارش می‌داد. در فتح قزوین میرزا کریم خان رشتی از میرزا کوچک دلجوئی کرد و او را روانه سپاه مجاهدین ساخت، میرزا کوچک در علیشاه عوض شهریار به مجاهدین ملحق گردید و در فتح تهران شرکت جست و در جنگ سه روزه با استبداد مأمور جبهه قزاقخانه بود. در شورش شاهسون همراه یپرم و سردار اسعد بیاری ستارخان رفت اما بیمار گشته نیمه راه بازگشت آنگاه به جنگ ترکمن‌ها که بوسیله شاه مخلوع تحریک شده بودند رفت و در این جنگ تیر خورد او را بظاهر برای معالجه به روسیه فرستادند ولی محمد علی میرزا می‌خواست او را به دریا بیندازند اما ناخدا چنین ناجوانمردی نکرد. حتی از پزشک کشتی خواست تا او را درمان نماید و پس از چند ماه در بادکوبه و تفلیس معالجه شده به گیلان بازگشت و هنگامی به ایران رسید که ترکمن‌ها دیگر سر جنگ نداشتند.

به امر کنسول روس میرزا کوچک خان بواسطه داشتن افکار آزادیخواهانه از موطن خود تبعید گردید و مدتی در تهران بسر برد اما همیشه فریادش نسبت به جور و ستم روس‌ها بلند بود. در تهران از رفتار برخی از مجاهدین از جمله معزالسلطان (سردار محیی) رنجید و از او برید. در حالیکه با تنگدستی روزگار می‌گذرانید از پذیرفتن کمک‌های سردار محیی خودداری می‌کرد.

میرزا کوچک‌خان علت عقب افتادگی ایرانیان را نداشتن سواد و دانش نو می‌دانست از اینرو به گشودن و تأسیس چند باب مدرسه اقدام کرد. میرزا کوچک مردی زود رنج، پاکدل، رحیم، صریح‌الهجه بود.

میرزا کوچک خان پس از اینکه به گیلان بازگشت در صدد مقابله با روس‌ها و مخالفت‌ با سیاستمدارانی برآمد که منافع ملی و مردم را رها کرده، به دنبال هوس‌های نفسانی و پیروی از سیاست بیگانگان بودند.

میرزا کوچک امید فراوان به مشروطه نوپا و نوخاسته بسته بود ولی بیگانگان نمی‌خواستند ایران دارای حکومتی باشد که از حقوق ملت خود دفاع کند. لذا به آزار کردن و نومید ساختن آزادیخواهان و مبارزان راه آزادی پرداختند. میرزا کوچک‌خان طاقت این همه ستم را نیاورد،‌ از این رو با تنی چند از همراهان به گیلان رفت و در آنجا با کمیته دموکراتهای رشت ارتباط یافت و دکتر حشمت طالقانی قول همه نوع مساعدت و همکاری را داد و در تمام مدت قیام همواره از کمک به این ایران دوستان کوتاهی نکرد. در این احوال حاجی احمد کسمائی همدرس و همدوره میرزا کوچک خان پنهانی با وی در کسما ملاقات می‌کند و با هم سوگند یاد می‌کنند که در راه پیشرفت نهضت جنگل همکاری نمایند. خبر تشکیل انقلاب جنگل به همه ایران می‌رسد،‌ آزادیخواهان و ناراضی‌ها باین حزب می‌پیوندند و روز به روز نهضت جنگل نیرومندتر می‌گردد. سلطان داودخان افسر ژاندارمری که از تربیت شدگان سوئدی‌ها بود به این نهضت پیوست علت پیوستن وی را به انقلاب جنگل چنین گفته‌اند چون در شیراز بوسیله قوام الملک شیرازی دستگیر و شکنجه شد، از شیراز گریخته به گیلان می‌آید و به انقلاب جنگل می‌پیوندد غلامرضا خان برادر سلطان داودخان که برای سرکوبی جنگلی‌ها از مرکز به گیلان آمد با سپاهیان همراه خود به جنگلیان پیوست. میرزا محمدتقی پسیان نیز در کمک به انقلاب جنگل کوتاهی نمی‌کرد از جمله عده‌ای را از طرف حزب سوسیال دموکرات که خود نیز عضو آن بود، همچنین لاهوتی و میرزاده عشقی را کمک کرد که به میرزا ملحق شوند مردم آزادیخواه گیلان از هر نوع کمک در حق جنگلیان دریغ نمی‌نمودند و به صورت‌های مختلف به این نهضت کمک می‌کردند اسلحه برای آنها می‌فرستادند، آنان را از خطرات احتمالی و حملات دولت مرکزی و روس‌ها آگاه می‌ساختند.

رفته رفته بر قدرت جنگلی‌ها چندان افزوده شد که تا نزدیکی‌های رشت پیشروی کردند و با شبیخون زدن به مراکز دولتی حکمران رشت و کنسول روس سخت نگران شدند و باز همچنان بر قدرت و نفرات جنگلی‌ها افزوده می‌شد.

هدف‌های نخستین جنگلی‌ها چنین بود:

اخراج نیروهای بیگانه- برقراری امنیت و رفع بی‌عدالتی – مبارزه با خود کامگی و استبداد در شماره 28 سال اول روزنامه جنگلی درباره ایدئولوژی جنگلی‌ها چنین آمده است:

«ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملکت ایرانیم استقلالی به تمام معنی کلمه بدون اندک مداخله هیچ دولت اجنبی – اصلاحات اساسی مملکت و رفع فساد تشکیلات دولتی که هر چه بر سر ایران آمده



خرید و دانلود تحقیق در مورد میرزا کوچک خان 9 ص