دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد درک تن گفتار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

درک تن گفتار

 

تن گفتار شامل طیف وسیعی از حرکات فیزیکی ناخودآگاه است که در تقویت یا تضعیف ارتباط نقش مهمی ایفا می کنند. حتی آن زمان که ساکن وبی حرکت نشسته اید نیز ممکن است بدون آن که خودتان متوجه باشید در مورد احساس درونی خود پیام مهمی را به طرف مقابل منتقل کنید.

تعبیر تن گفتار

تعبیر تن گفتار وکنترل آن بسیار دشوار است . با این وجود درک همه جانبه این زبان از روش هایی است که به کمک آن می توانید نظر واقعی افراد را نسبت به خود بفهمید.

به عنوان مثال اگر دروغ گفتن افراد را از درون دچار ناراحتی کند , تن گفتار آنها به طور ناشیانه ای دروغ را برملا خواهد کرد

برقراری ارتباط از طریق تن گفتار

در تن گفتار , طرز ایستادن حائز اهمیت است . زمانی که برای اولین بار با فردی برخورد می کنید ,3حالت ایستادن به وجود می آید . طرز ایستادن مثبت شما , طرف مقابل را ترغیب به برقراری ارتباط وعکس آن یعنی ایستادن منفی شما باعث اشکال در ارتباط می گردد

حالت ایستادن منفی

حالت ها0000000000000000 معانی آن

1- قوز کردن00000000000000000000000000000000000000نشانگر عدم اعتماد به نفس شماست

2- خیر شدن به یک نقطه 00000000000000000000000000000نشانگر طفره رفتن از موضوع است

3- کشیدن گوش یا ( دست کشیدن بر روی گوش ) 0000000000000000000نشانگر شک وترید شماست

4- کشیدن کمر به سمت چپ یا راست 000000000000نشانگر عدم پذیرش صحبت های طرف مقابل است

حالت ایستادن خنثی

حالت ها0000000000000000 معانی آن

1- نگاه مستقیم 000000000000000000000000000000000000000000000نشانگر توجه شماست

2- آزاد وراحت بودن دست ها وپاها 00000000000000000000000000000نشانگر نداشتن تنش است

حالت ایستادن مثبت

حالت ها0000000000000000 معانی آن

1- نگاه مستقیم ولبخند000000000000000000000000000000000000نشانگرتوجه دوستانه شماست

2- جلو دادن سینه وایستادن در یک وضعیت باز000000000000000000نشانگر اعتماد به نفس شماست

3- گذاشتن دست ها روی کمر00000000000 نشانگر عزم راسخ وتوانایی کنترل اوضاع توسط شما است

این موارد فقط گوشه ای ازحالات زبان تن ماست . که برای شما از زبان (( رابرت هلر)) به طور خلاصه نوشته ام.

و سخن آخر

اینک خوشحال هستم وبر خود می بالم که این وبلاگ با تمام کم وکاستی های خود میزبان زیباترین فرشتگان خداست وباهمه ی احساسم می گویم : آرزومند آرزوهای پاکتان هستم

ادامه درک تن گفتار

تسلط بر اعصاب

افراد معمولا موقع سخنرانی یا مصاحبه دچار یک حالت عصبی می شوند. این حالت کاملا طبیعی است ذهن از طریق سیستم عصبی ما را آماده عمل می کند. بنابرین می توان گفت که پیدایش حالتهای عصبی تا حدودی به دلیل فعالیت غددی است که همرون آدرنالین را وارد خون می کنند.

اگر می خواهید ظاهر شما حاکی از اعتماد به نفس بیشتری باشد, از تن گفتار کمک بگیرد:

1- آگاهانه تلاش کنید لبخند بزنید2- دست های خود را به شکلی آسوده آویزان نگه دارید3- زمانی که با افراد صحبت می کنید یا به صحبت آنان گوش می دهید به چشم هایشان نگاه کنید4- راست بایستید . واز

5- بازی کردن با دست های خود اجتناب کنید

رعایت فاصله با دیگران

رعایت یک فاصله منطقی وقابل قبول با افراد نیز جزئی از تن گفتاراست . مقدار این فاصله بسته به موقعیتی که در آن قرار دارید, فرق می کند به عنوان مثال در یک جمع دوستانه افراد به هم نزدیکتر می ایستند ولی در موقعیت های رسمی فاصله آنها از یکدیگر بیشتر می شود.همواره توجه داشته باشید که به قلمرو شخصی طرف مقابل وارد نشوید

تاثیر گذاری روی دیگران

تاثیری که شما با اولین برخورد بردیگران می گذارید بسیار حائز اهمیت است .می گویند که 5 دقیقه بعدی آن مهمتر است . بنابرین توجه یا عدم توجه به جزئیات می تواند تاثیرات متفاوتی در طرف مقابل برجای بگذارد به سر وضع وطرز لباس پوشیدن خود اهمیت بدهید ودراین مورد همیشه محتاطانه عمل کنید . حتی اگر قرار است با ظاهر غیر رسمی در جایی حاضر شوید , دقت کنید که لباس وکفش شما حتما پاکیزه و مرتب باشد قبل ازرفتن به جلسه خود را در آینه برانداز ودقت کنید که موهای شما حتما مرتب باشد

.......................................................................................................

سلام دوست عزیز

اولا امیدوارم عذر خواهی من رو بپذیری که این قدر دیر جواب سئوال شما میدم .

اشخاص خجالتی اغلب کودکی درون گرایی دارند که معمولا به طور معمول این صفت براثر اثویا بی توجهی از طرف پدر ومادر آنا ن در سنین 14تا 36 ماهگی به وجود می اید

راستش اولش می خواستم جواب سئوال شما رو خیلی کوتاه . مثلا: از روی مجله یا غیره بدم اما دلم نیومداین کار رو بکنم امیدوارم ببخشی این رفتار من رو.

دوست عزیز تا حالا شده از خودت بپرسی که چرا من این وبلاگ رو با این محتوا ( موضوع ) ساختم. اجازه بدید تا برای شما بگم :

من تا 5 سال پیش شاید به مراتب از شما خیلی بدتر بودم ( از الحاظ ارتباط با دیگران وحتی پدر ومادر ) .

سر آغاز این این تحول درست از زمانی آغز شدکه مجبور شدمبه اجبار در یک اردو ی فرهنگی به مدت 15روز شرکت کنم قرار گرفتم من در یک جمع 450الی 500 نفری من رو واداشت تا برای تامین نیازهای شخصی خودم مجبور بشم برخلاف میلم روزی با 10الی14نفر ارتباط برقرار کنم.

حالا خودت رو جای من بزار من توی اون شرایط با اون ویژگی شخصیتی که داشتم به نظر تو من توی چه حالی بودم. شاید اون اردوگاه برای من مثل جهندم بود

اما داستان به اینجا منتهی نمیشه

یه روز عصر در حالی در کنار یک درخت در کنار محوطه اردوگاه نشسته بودم وبه اصطلاح خودم توی افکار خودم بودم متوجه دومورچه شدم یکی بزرگ ویکی کوچک که دنبال هم می رفتند( در یک مسیر)

در دهان مورچه بزرگ دوتکه نان بود ومورچه کوچک نیزبرای بدست آوردن نان به دنبال مورچه بزرگ می رفت.برای من جالب بود که مورچه کوچک این ریسک را می کرد گویا یادش رفته بود که ممکن است خطری از مورچه بزرگ به او برسد .ولی او همچنان کارش ادمه می داد گویا در حال مذاکر با مورچه بزرگتر بود . آنقدر سماجت کرد تا توانست یک تکه نان از مورچه بزرگ بگیرد.

نمیدانم شاید مورچه بزرگ دلش سوخت واین کار را کرد وشاید دلیل چیز دیگری باشد .در آن زمان دلیلش برای مهم نبود .

فقط این را می دانم آن مورچه کوچک درس بزرگ به من یاد داد که از رهگذر ارتباط او نیز توانست نیاز خود را برطرف کند .باید بگویم که سماجت او در واقع همان اشتیاق برای ارتباط بود واینکه آن مورچه کوچک هرگز به این مسئله که ممکن است توسط مورچه بزرگ مورد بی اعتنایی قرار گیرد هرگز فکر نکرد وکارش را ادامه داد. واین یادتون باشه آن مورچه هم می توانست بر عکس این کار بکند

حال دوست عزیز از شما می خواهم لحظه در تنهایی خودت تفکر کنی . نمی خواهم بگم تحول یک دفعه ایجاد می شود .بلکه ترک این عادات وکنار گذاشتن آن کمی زمان می برد پس کم کم شروع کن وبه خودت قول بده تا حرکتی خلاف همه عادت های گذشته خودت بکنی .

من در طول این مدت به طور مستقیم یا غیر مستقیم انواع روش ارتباطی رو در وبلاگم بیان کرده ام .

به شما پیشنهاد می کنم این روش ها رو دوباره مرور کنید و انجام بدید

چند پیشنهاد کوچک ومهم دیگر

1-     اگر کسی به شما اعتنایی کرد ناراحت نشوید وخود به خود فرض را براین نگذارید که شما مقصر هستید بلکه از آن درس بگرید

2-     در زمینه ای که فعالیت می کنید مثلا:( شغل و رشته تحصیلی ویا غیره...) سطح اطلاعات خود را بالا برده تا بتوانید در جمع حرفی برای گفتن داشته باشید

3-     سعی کنید حداقل روزی 30الی 60 دقیق مطالعه آزاد ( خارج از حوزه فعالیتی که دارید) مثلا: روزنامه داشته باشید تا اطلاعات اقتصادی, سیاسی ,اجتماعی وفرهنگی روز جامعه رو داشته باشید

4-     خود را در زمان ارتباط برقرار کردن فعال نشان دهید ولبخند را فراموش نکنید

5-     سیگنال های اشخاصی که می خواهید با آنان ارتباط برقرار کنید شناسایی کرده ( بصری , سمعی , , لمسی )

6-     تعریف وتمجیدرا صادقانه بیان کنید.یادتون باشه :( تملق : ممنوع )

ارتبط با دیگران

هر انسانی برای دوام و زندگی در جامعه بشری نیازمند برقراری ارتباط بادیگر انسانهاست.

پیداست که میزان موفقیـّت هر انسان بستگی به میزان ارتباط او با پیرامون خود و نحوه تعامل با آنها دارد.تاثیر ارتباط های اجتماعی در میان انسانها به حدی است که گاهی یک گفتگوی رو در رو ، یک تلفن یا حتی یک نامه میتواند تا حد بسیار زیادی در متقاعد کردن افراد موثر باشد.

اصولاْ برقراری بک ارتباط خوب به نوع برخورد افراد با یکدیگر و نحوه انتقال خواسته هایشان بستگی دارد.ارتباط ها اصولاْ به شکلهای مختلف انجام می پذیرند. مانند ارتباط های گفتاری ، دیداری ، شنیداری و....

میتوان گفت هدف از برقراری ارتباط منتقل کردن پیامی به شخص موردنظر است.پس هرچه قدر پیام و منظور ما بهتر منتقل شود در نتیجه از سوی مخاطب بهتر دریافت خواهد شد و ارتباط ما، یک ارتباط قوی خواهد بود.

در یک ارتباط حداقل دو نفر وجود دارند؛ که در آن یک نفر به عنوان منتقل کننده پیام و نفر دیگر به عنوان مخاطب پاسخگوی پیام خواهد بود.

مطمئناْ اگر نفر اول در انتقال پیام یا نفر دوم در پاسخگویی عملکرد مناسبی نداشته باشند ارتباط موثر نخواهد بود و در پایان قطع خواهد شد.

از دلایلی که می توان به عنوان مانع برقراری ارتباط موثر و کارآمد نام برد تضاد در

خواسته ها و نیازها و نگرشهای افراد است.

پس برای رسیدن به یک ارتباط خوب باید در قدم اول موانع برقراری ارتباط را تشخیص داده و آنها را از میان برداشت.

(حرف درباره این موضوع بسیار زیاده ، سعی میکنم در یک سری نوشته های مرتبط با هم درباره این موضوع بنویسم. خوشحال میشم که شما هم حرفهاتون را دربارۀ نحوۀ ارتباط با افراد مختلف بگید).

برای غلبه بر موانع یک ارتباط کارآمد باید در ارتباط با افراد تماس های چشمی ، گفتاری و شنیداری حفظ شود.

سعی کنید همیشه به صحبت های طرف مقابل خوب گوش کنید تا پاسخی در خور حرفهای او بدهید.در مقابل مخاطب حالت انتقادی نگیرید؛ تقلید و تائید حرکات و حرفهای شخص مقابل در برقراری ارتباط کارساز خواهد بود.

در برقراری ارتباط به نحوۀ انتقال پیام دقت کنید. صحبت رو در رو ، استفاده از تلفن یا نامه روشهای متداول برای این کار هستند.صحبت رو در رو سریع تر و آسان تر از بقیه اشکال برقراری ارتباط خواهد بود در حالیکه یک نامه میتواند حاوی حرفهای سنجیده تری باشد و به نوعی رسمی تر نیز هست.اما همیشه تلفیقی از این اشکال نتیجـۀ بهتری در پی خواهد داشت.

 

همیشه بدانید تن گفتار میتواند موجب برقراری یک ارتباط یا منجر به قطع آن شود.

بدانید که بدن شما نوعی گفتار را منتقل می کند که نشان دهنده احساسات درونی شماست.حالت های بدن ، نوع ایستادن ، چشمها،همه می توانند پیامهایی را به مخاطب منتقل کنند.

حفظ فاصله و حریم شخصی افراد در انواع موقعیت ها تفاوت میکند.مثلاْ در مهمانی ها شما نزدیکتر و صمیمی تر

از مواقع رسمی با افراد برخورد می کنید.

سعی کنید ناخواسته با تن گفتار ارتباط را قطع نکنید.

با ایماواشاره به برقراری ارتباط کمک کنید.

به یاد داشته باشید که کدام ایما و اشاره را در کجا و چه زمانی به کار می برید.

مثلاْ بلند کردن انگشت شست در کشورهای غربی تداعی کننده مرتب بودن اوضاع است در حالیکه این کار در ایران نوعی توهین تلقی می شود .

در ضمن در بیان گفته ها صادقانه برخورد کنید زیرا ممکن است گفته های شما با تن گفتارتان تناقض داشته باشند

یاد بگیرید به حرفهای طرف مقابل گوش کنید.نحوه گوش کردن شما به حرفهای گوینده ، همیشه برای او نشان دهنده معنی خاصی خواهد بود.

هرقدر قدرت گوش کردن به حرفها و دریافت اطلاعات شما بالا برود به همان اندازه نیز قدرت پاسخگویی شما و برقراری ارتباط دو نفره بالا میرود.

سعی کنید موقع گوش کردن به حرفهای گوینده به چشمان او نگاه کنید با این کار هم نشان میدهید به حرفهای او توجه دارید و او برای شما مهم است و هم به نوعی بر روی او تسلط دارید.

تلاش کنید کمتر حرفهای طرف مقابل را قطع کنید تا او حرفهایش را به طور کامل بگوید. ممکن است مجبور شوید برای کسب اطلاعات بیشتر یا دادن یک سری اطلاعات حرفهای گوینده را قطع کنید اما به او نشان دهید که نمی خواهید به جریان گفتگو مسلط شوید.

اگر کسی در هنگام صحبت کردن اعتماد به نفس ندارد ، هنگام صحبت کردنش خوب گوش دهید و صحبت نکنید تا او به صحبت کردن تشویق شود.

همیشه نیز سعی کنید به حرفهای گوینده اعتماد کنید



خرید و دانلود تحقیق در مورد درک تن گفتار