لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حکومت خوارزمشاهیان
از جمله دولت هایی که به واسطهی خدمت به دولت سلجوقیان، به وجود آمد و نام و نشانی کسب کرد. دولت خوارزمشاهی است. انوشتکین، در نتیجه خدماتی که به نضج دولت سلجوقی انجام داد از طرف ملکشاه، به حکومت خوارزم منصوب شد. (خوارزم منطقهای است بین رودخانه جیحون و کرانهی شمالی دریای خزر) پس از مرگ انوشتکین، سنجر، فرزند او قطب الدین محمد را در 490 هجری به حکومت خوارزم برگزید. این شخص خود را خوارزمشاه خواند و در تمام دوران حکومت، خود را مامور و مطیع سلطان سنجر دانست. پس از مرگ وی، فرزندش اتسز، فرمانروای خوارزم گردید. اتسز در فضل و دانش معروف و مشهور بود. او در حکومت سلطان سنجر به پایههای فوق العادهای رسید.
اتسز، موسس واقعی حکومت خوارزمشاهیان است. چه او و جانشینانش از هر فرصتی برای کسب استقلال استفاده کردهاند. اتسز، در سالهای اول فرمانروایی خود از سنجر متابعت میکرد؛ ولی بعدا، علیه سنجر قیام کرد. پس از آن که سنجر به دست ترکان غز و قراختائیان در جنگ اسیر گردید، مقدمات مخالفت و رستاخیز حکومتهای تابع، علیه سلجوقیان فراهم شد، و به تدریج حکومتهای مستقلی در آذربایجان، فارس و خراسان تشکیل شد و موقعیت سلاجقه نزد خلفا به کلی متزلزل گردید و مقدمات پیشرفت کار خوارزمشاهیان فراهم شد. پس از مرگ اتسز، پسرش ایل ارسلان و بعد از او، تکش، به هوای سلطنت برخواستند. علاء الدین تکش، که وفات یافت. فرزند او، علاء الدین محمد، زمام امور را در دست گرفت.
متصرفات دولت خوارزمشاهی، در عصر او به منتهای وسعت رسید، ولی به دلیل جنگهای متوالی و بی تدبیری، عدم توجه به آسایش اکثریت، تودهی مردم از سخت از خود ناراضی کرد و چون مصمم شده بود که بغداد را به حیطه تصرف درآورد، ناصر، خلیفه عباسی هم با دشمنان سلطان همداستان شد و ظاهرا برای حفظ موقعیت خود، محرمانه با چنگیز رابطه برقرار کرد و او را به تسخیر مناطق متصرفی خوارزمشاهیان تشویق نمود.
در حقیقت بعد از سلجوقیان، خوارزمشاهیان موفق به ایجاد نیرومندترین امپراتوری غرب آسیا گردیدند. همین امپراتوری وسیع و مقتدر بود که در قرن هفتم هجری، با شدیدترین و مصیبت بارترین موج هجوم مغولان و اقوام آسیای مرکزی مواجه گردید.
نکتهی قابل ذکر آن است که، گرچه خوارزمشاهیان، دارای بسیاری از خصوصیات اقوام ترک بودهاند، ولی به احتمال بسیار قوی، اینان از نژاد ایرانیان شمال شرق بوده و از قرنها پیش از زمان پارتیان، در این ناحیه سکونت داشتند و مانند بعضی از ایرانیانی دیگر، در اثر تماس و اصطکاک با اقوام ترک نژاد، یک سلسله از مشخصات اجتماعی و زبان آنان را فرا گرفته بودند.
آغاز حکومت خوارزمشاهیان
میراث سلجوقی در اختیار خوارزمشاهیان
بعد از ایل ارسلان، منازعاتی که بین پسرانش سلطانشاه و علاءالدین تکش برای دستیابی به فرمانروایی ولایات بروز کرد، بارها موجب رویارویی نیروهای این دو برادر شد، تا این که عاقبت با استیلای تکش این درگیریها به پایان رسید.
در زمان تکش تمامی خراسان، ری و عراق عجم، یعنی آخرین میراث سلجوقی به دست خوارزمشاهیان افتاد. غلبه تکش بر تمام میراث سلجوقی، نارضایتی خلیفه بغداد را به دنبال خود داشت که اثر این ناخرسندی و عواقب آن، بعدها دامنگیر محمد بن تکش شد. با درگذشت علاءالدین تکش «رمضان 596 ق / ژوئن 1200 م»، پسرش محمد خود را علاءالدین محمد خواند و به این ترتیب سلطان محمد خوارزمشاه شد.
رویارویی علاء الدین محمد با خلیفه عباسی
بیست سال «596 - 616 ق / 1200 - 1219 م» فرمانروایی علاءالدین تکش به طول انجامید. علاءالدین محمد که میراث دشمنی با خلیفه را از پدر داشت، از همان آغاز امارت، خود را از تأیید و حمایت فقیهان و ائمه ولایت محروم دید به همین دلیل ناچار شد تا بر امیران قبچاق خویش، یعنی ترکان قنقلی که خویشان مادریش بودند، تکیه کند و با میدان دادن به این دسته از سپاهیان متجاوز، بی رحم و عاری از انضباط که در نزد اهل خوارزم بیگانه هم تلقی میشدند، به تدریج حکومت خوارزمشاه را در همه جا مورد نفرت عام ساخت.
رویارویی با مغولان
در طی همان ایامی که محمد خوارزمشاه قدرت خود را در نواحی شرقی مرزهای ماوراءالنهر گسترش میداد و خلیفه بغداد - الناصر الدین بالله - برای مقابله با توسعه قدرت او در جبال و عراق سرگرم توطئه بود؛ در آن سوی مرزهای شرقی قلمرو خوارزمشاهیان، قدرت نو خاستهای در حال طلوع بود . مغولان که در آن ایام با ایجاد اتحادیهای از طوایف بدوی یا بدوی گونه، خود را برای حرکت به سوی ماوراءالنهر آماده میساختند، اهمیت و قدرتشان در معادلات و مجادلات سیاسی سلطان خوارزمشاه و خلیفه بغداد، نه تنها جایگاهی پیدا نکرد بلکه به حساب هم آورده نشد. در نتیجه فاجعه عظیمی که تدارک دیده میشد، از دید دو قدرت و نیروی مهم آن پوشیده ماند به طوری که هنگامی که دهان باز کرد، نه از سلطنت پر آوازه خوارزم چیزی باقی گذاشت و نه از دستگاه خلافت. آنچه باقی ماند، ویرانی، تباهی، کشتارهای دسته جمعی، روحیه تباه شد. و در یک کلام، ویرانی یک تمدن بود. هنگامی که چنگیز خان به تختگاه خویش باز میگشت، بخش عمده ایران به کلی ویران شده و بسیاری از آثار تمدنی آن نابود شده بود. دستاوردهای دولت خوارزمشاهی که با سعی و کوشش بنیانگذاران آن که میتوانست آینده بهتری را برای ایران زمین و تمدن اسلامی رقم زند، در نکبت استبداد مطلقه، ماجراجوییهای شاهانه و تنگ نظریهای مذهبی و سیاسی، رنگ باخت و تباهی را نصیب مجریان، کارگزاران، کار گردانان و از همه مهمتر مردم محروم نمود
فرمانروایان خوارزمشاهیان
نوشتکین غرچه متوفى ??? ه . ق.
قطبالدین محمد از ??? تا ??? ه . ق.
اتسز خوارزمشاه از ??? تا ??? ه . ق.
ایل ارسلان از ??? تا ??? ه . ق.
سلطانشاه (پسر ایلارسلان) متوفى ??? ه . ق.
علاءالدین تکش (پسر ایلارسلان) از ??? تا ??? ه . ق.
علاءالدین محمد از ??? تا ??? ه . ق.
جلال الدین منکبرنی از ??? تا ??? ه . ق
اتابکان و خوارزمشاهیان
ترتیب اداره مملکت پهناور ایران ( بعد از خارج شدن از استیلای عربها ) ، به صورتی درآمد که ولایتهای ایران ،کمابیش به حالت نیمه مستقل امور