لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
امام صادق (ع) و پزشکی
دانش پزشکى امام صادق علیه السلام و طبیب هندی
بدون تردید، علوم حضرات معصومین علیهم السلام اکتسابى نیست و آنچه از ذهن شفاف و نورانى آن بزرگواران انعکاس مىیابد، اشعههایى از انوار الهى است که از پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله تا معصوم چهاردهم امام زمان(عج) نسلى بعد از نسل، به یادگار مانده و زمینیان را بهرهمند ساخته است. اگر غیر از این بود، مىبایست علوم آنها مقطعى و زودگذر باشد و جز در عصر خویش، کاربردى آن هم در همه زمینهها، بدون کمترین تخلف نداشته باشد و در برخورد با شخصیتهاى علمى هم عصر خود و عالمان قرون بعد، منفعل گردد.
جستجوى مفصل این نکته را به عهده خوانندگان محترم گذاشته و تنها مناظره زیر را که به علم پزشکى امام صادق علیه السلام اشاره دارد. نقل به مضمون مىکنیم.
روزى امام صادق علیه السلام به مجلس منصور دوانیقى وارد شد. طبیب هندى کنار خلیفه نشسته بود. او کتابهایى که در موضوع «علم طب» نگاشته شده بود را براى خلیفه مىخواند تا ضمن سرگرم ساختن او بر معلومات خلیفه بیفزاید.
امام صادق علیه السلام در گوشهى مجلس نشست. بارانى از هیبت و ابهت از چهره حضرت مىبارید. مدتى گذشت. هنگامى که طبیب از خواندن کتابها فارغ شد، نگاهاش به امام صادق علیه السلام دوخته شد. لحظاتى مشغول تماشاى سیماى حضرت شد. ابهت و صلابت امام تنش را لرزاند. نگاهاش را به سوى خلیفه برگرداند و با این سؤال سکوت را شکست:
- این مرد کیست؟
- او عالم آل محمد(صلی الله علیه و آله) است.
- آیا میل دارد از اندوختههاى علمى من بهرهمند گردد؟
- نگاه خلیفه روى امام قرار گرفت. قبل از این که چیزى بگوید،امام لب به سخن گشود:
- نه!
- طبیب که از پاسخ امام شگفتش زده بود، پرسید:
- چرا؟
- چون بهتر از آنچه تو دارى، در اختیار دارم.
- چه چیز در اختیار دارى؟
- گرمى را با سردى معالجه مىکنم و سردى را با گرمى، رطوبت را با خشکى درمان مىکنم و خشکى را با رطوبت و آنچه را که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرموده به کار مىبندم و نتیجه کار را به خداوند وامىگذارم.
سپس به سخن جدش رسول الله اشاره کرده، افزود: «معده خانه هر بیمارى و پرهیز، سر هر درمان است.»
طبیب هندى براى این که سخنان امام را سبک جلوه دهد، پرسید:
- مگر طب غیر از اینها است که گفتى؟!
- امام فرمود:
- گمان مىکنى من مثل تو اینها را از کتابهاى طبى آموختهام؟!
- حتما، غیر از این، راهى براى فراگیرى علم طب وجود ندارد.
- نه، به خدا سوگند، جز از خداوند، از دیگرى نیاموختهام. اکنون بگو کدام یک از من و تو در علم طب داناتریم؟
- کار من طبابت است و حتما در طب از شما عالمترم.
- پس لطفا به سوالهایم پاسخ گویید.
- بپرسید.
- چرا سر آدمى یک پارچه نیست و از قطعات مختلف به وجود آمده است؟
- نمىدانم.
- چرا پیشانى مانند سر انسان از مو پوشیده نیست؟
- نمىدانم.
- چرا بر روى پیشانى خطوط مختلفى نقش بسته است؟
- نمىدانم.
- چرا ابروها در بالاى دیدگان انسان قرار گرفته است؟
- نمىدانم.
- چرا چشمهاى انسان به شکل لوزى ساخته شده است؟
- نمىدانم.
- چرا بینى میان دو چشم قرار گرفته است؟
- نمىدانم.
- چرا سوراخهاى بینى در زیر آن خلق شده است؟
- نمىدانم.
- چرا لب فوقانى و سبیل در قسمت بالاى دهان آفریده شده است؟
- نمىدانم.
- چرا دندانهاى جلو، تیز و دندانهاى آسیاب، پهن و دندانهاى انیاب (نیش)، دراز آفریده شده است؟
- نمىدانم.
- چرا کف دست و پا، مو ندارد؟
- نمىدانم.
- چرا مرد ریش دارد ولى زن فاقد ریش است؟
- نمىدانم.
- چرا ناخن و موهاى سر انسان روح ندارند؟
- نمىدانم.
- چرا قلب، صنوبرى شکل آفریده شده است؟
- نمىدانم.
- چرا ریه در دو قسمت آفریده شده و در جاى خود متحرک است؟
- نمىدانم.
- چرا کلیهها مانند لوبیا خلق شدهاند؟
- نمىدانم.
- چرا کاسه زانوها رو به جلو قرار دارد؟
- نمىدانم.
- چرا میان کف پا، گود است و با زمین تماس ندارد؟
- نمىدانم.
- اى طبیب هندى! ولى من به فضل خداوند، به حکمت و پاسخ این سوالها آگاهام.
طبیب که چارهاى جز تسلیم شدن نداشت، گفت:
- پاسخها را بگویید تا بهرهمند گردم.
آنگاه امام به ترتیب به یکایک سوالهاى مطرح شده، چنین پاسخ گفتند:
- به این جهت سر از قطعات مختلف تشکیل شده و شکافهایى برایش قرار داده شده است تا صداع (سردرد) آن را نیازارد.
- خداوند مو را بالاى سر رویانده تا به وسیله آن روغن لازم به مغز برسد و بخار مغز از طریق موها خارج شود. همین طور، پوششى براى سرما و گرما باشد. ولى در پیشانى مو نیافریده تا چشمها مزاحمى نداشته باشند و بتوانند به راحتى نور بگیرند.
- ابروها را بالاى چشم قرار داد تا به اندازه کافى به چشمها نور برسد و نیز از رسیدن نور زیاد جلوگیرى کند. چون زیادى نور، چشم را آزار داده و زمینه معیوب شدن آن را فراهم مىسازد.
- چشمها به شکل لوزى آفریده شده تا داروهایى که با سرمه استعمال مىشود، به آسانى وارد چشم شده، چرک و مرض به آسانى از آن به وسیله اشک خارج شود.
- به این جهت بینى را میان دو چشم قرار داده است که بینى نور را به دو قسمت مساوى تقسیم مىکند تا نور به طور اعتدال به چشمها برسد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
امام رضا (ع) و بنی عباس :
تاکنون اجمالاً با نحوه پیدایش ساسله ای بنام بنی العباس آشنا شدیم و دانستیم که اینان انسانهای جاه طلب و دنیا پرستی بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و برای حفظ آن از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکرده و علیرغم اینکه خود را پسر عم رسول اکرمو ائمه می دانستند،اما همانند امویان دست به خون پاکترین و شریفترین انسانها همچون ائمه (ع)یا یزید و هزاران بیت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در راه عیش و نوشهای خود و اطرافیان ضایع نمودند.حال باید وارد موضوع اصلی این نوشتار یعنی مسئله ولایتعهد حضرت رضا(ع)شویم و ببینیم چگونه از میان سلاله ی خون ریز و سفاکی ،فردی همچون مأمون حاضر می شود خلافت و یا ولایتعهد را در اختیار دشمن و رقیب سرسخت خود قرار دهد.برای تبیین بهتر و جامع تر این موضوع لازم است به روند پیشامدهائی که منجر به قدرت رسیدن مأمون شد،بپردازیم.
امام رضا (ع)در زمان هارون:
هارون فرزند مهدی و پنجمین خلیفه ی عباسی بود که در سال 170 بعد از برادرش هادی بخلافت رسید.قبلاً با رفتار او با امام کاظم (ع) آشنا شدیم.امام رضا (ع) بعد از شهادت امام کاظم آشکارا امامت خود را اعلام نمود و ترس و ملاحظه ای از هارون نداشت ،بطوریکه یاران امام درباره جان ایشان نگران بودند.اما ایشان می فرمدو:هارون هر چه می خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد.
همینطور هم شد،هارون تا آخر نتوانست آسیبی به امام (ع) وارد کند.حتی روزی یحیی بن خالد برمکی به هارون گفت:این فرزند موسی بن جعفر است که نشسته و به تبلیغ خلافت و امامت خود مشغول است .هارون گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم برای ما کافی نیست؟آیا می خواهی همه آنان را بکشم؟(1)
از جمله حوادث مهمی که امام رضا (ع)در این دوره با آن مواجه گشت ،جریان اغراض واقضیه بود.اینها عده ای از یاران امام کاظم بودند که عقیده داشتند امامت به موسی بن جعفر (ع)ختم می شود و می گفتند او نمرده بلکه زنده است و دوباره بر می گردد و قائم آل محمد است لذا امامت علی بن موسی را قبول نداشتند.
انگیزه اصلی این انحراف سردمداران اصلی این از علی بن حمزه بطائنی ،زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی .آنان مقادیر زیادی پول وجوهات از امام کاظم در اختیارشان بود اما برای اینکه اینها را نزد خود نگه دارند و تحویل علی بن موسی(ع)ندهند،امامت حضرت را مکر شدند ،امام کاظم برای جلوگیری از این انحراف تلاش زیادی انجام داده بود.بارها همین افراد را حاضر کرد و جانشین خود را مشخص نمود و از آنها برای حضرت رضا(ع) بیعت گرفت.با اینحال چنین اغراض رخ داد و امام رضا نیز سخت با آنها مقابله می کرد.
حادثه مهم دیگر حمله نیروهای هارون به مدینه است.محمد بن جعفر در مدینه بر ضد حکومت عباسیان قیام کرد.هارون سپاهی بفرماندهی جلودی برای سرکوبی او به مدینه روان کرد و به او دستور داد اگر بر محمد بن جعفر دست یافت او را گردن بزند و بر خانه های علویان یورش برده و دارائی و لباس و زیور زنان را غارت کرده و حتی یک جامه برایشان باقی نگذارد .جلودی با سپاهش به خانه امام هشتم هجوم آورد.وقتی امام او را دید فرمود همه زنان در یک خانه جمع شدند و خود بر در خانه ایستاد.جلودی گفت من به دستور هارون باید وارد خانه شوم و لباس زنان را با جواهراتشان در آوردم.امام قول داد این کار را خودم می کنم و پیوسته سوگند می خورد و از او می خواست وارد خانه نشود.جلودی بالاخره آرام شد و موافقت کرد.امام بدرون خانه رفته و دارایی ،اموال و لباس و زیور زنان را جمع کرد و به او داد.
این نمونه ای از رفتار خصومت بار هارون با امام هشتم و علویان می باشد.
جریان جانشینی هارون و سرانجام او:
هارون همواره برای تعیین جانشینی خود متحیر و پریشان بود.او همانند دیگر خلفا دارای زنان و کنیزان متعدد بود و فرزندان زیادی از آنان داشت.برجسته ترین آنان ،مأمون ،امین و مؤتمن بودند.مأمون مقداری از امین بزرگتر بود و علیرغم اینکه فرد باهوش تری بود اما هارون نتوانست او را جانشین خود قرار دهد،زیرا مأمون مادرش ایرانی بود و درباریان و اطرافیان هارون میل نداشتند او بر امین که مادرش عرب بود ترجیح داده شود.بهر حال تعصبات قومی و نژادی هارون را واداشت تا امین را درسال 175
در ولایتعهد شرکت داد تا بعد از این خلیفه باشد و برای آنان در سال 186 در مراسم حج از زعما و برجستگان قوم و مردم بیعت گرفت.و بالاخره در سال 189 نیز برای فرزندش موتمن بیعت گرفت.
عاقبت هارون عازم سفری بدون حج گشت شد.همانطور که قبلاً آوردیم سرزمین خراسان در سقراط امویان و بقدرت رسیدن عباسیان نقش عمده ای داشت.لذا مورد توجه خاص بنی عباس بود و اشخاص برجسته ای بعنوان حاکم آنجا تعیین می شدند.
هارون ابتدا فضل بن یحیی برمکی را که از مقربانش بود حاکم آنجا قرار داده بود.بعد از دو سال علی بن عیسی بن ماهان را ب جای او منصوب کرد.علی خراسان ،سیستان،ماوراءالنهر ،اصفهان و تمام شرق ایران را تحت فرمان داشت.او نسبت به مردم ظلم و جور فراوانی اعمال کرد و با وضع مالیاتهای سنگین و جنایات دیگر به نارضایتی مردم از دستگاه خلافت دامن زد تا اینکه باعث شورشهایی در این مناطق شد.
منجمله طغیان رافع بن لیث بود که از طرف علی بن عیسی حاکم ماوراءالنهر بود.او خلافت هارون را رد کرد و در جنگ با علی او را مکرراً شکست داد.در سال 191 هرثمه بن اعین از طرف هارون بجای علی منصوب شد.هرثمه او را دستگیر و اموال غصبی مردم را به آنها برگرداند اما از مقابله با فتنه ی رافع بن لیث عاجز ماند و از هارون درخواست کمک کرد .آشوبهای دیگری همانند آشوب حمزه بن عبداله در سیستان و آشوب المقنع روی داد که مرتباً به مواضع حاکم منصوب از طرف هارون حمله می کردند و حاکمیت هارون را تهدید می کردند.
هارون بناچار شخصاً برای دفع این شورشها به خراسان عزیمت کرد.امین را بعنوان جانشینی در بغداد گذاشت و مأمون را بهمراه خود برد و دو سیاستمدار معروف یعنی فضل بن ربیع و فضل بن سهل نیز همراه او بودند.بعضی می گویند علت همراهی مأمون در این سفر تدبیر فضل بن سهل بود.
چون فکر می کرد اگر در این سفر هارون بمیرد ،امین قدرت را بدست می گیرد و مأمون را از ولایتعهد خلع می کند.لذا بهتر است مأمون از بغداد دور باشد تا دست امین در آن لحظه به او نرسد.
هارون در گرگان بشدت بیمار شد .او قبل از مرگش مأمون را برای انجام مأموریتی روانه مرو کرد و به فضل بن ربیع گفت :اگر من مردم لشکر خزائنی را که همراه من است به مأمون بده تا در نبرد با دشمنان در مرو موفق شود.ولی فضل بن ربیع همه آنها را با خود به بغداد باز گرداند.
سرانجام هارون الرشید بعد از 23 سال حکومت جابرانه در سال 193 در 45 یا 49 سالگی در سناباد طوس بهلاکت رسید و همانجا مدفون شد.
اختلاف امین و مأمون:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
اطلاعات متاUPML
چکیده
روش های حل مسأله، طرح های قابل مصرف مجدد و عوامل اجرای بخش علی و معلولی سفیهای علمی را فراهم می کند. در زمینهIBPOW، مرحله اول ما زبان توصیف روش حل مسأله یکسان (UPML) را توسعه دادیم و به توصیف و عملکرد چنین طرحها و عواملی برای ساده تر شدن مصرف نیمه اتومات و پذیرش آنها کمک کردیم. این گزارش بیانگر دومین توجه هستی شناسی- متارUPML است. همچنین سینکتهای شبکه UPMLو ارزیابی روش های احتمالی برای ارائه زبان مناسب مدل سازی و تغییرات هستی شناسی،oll به عنوان یک اصل پایه درUPML را فراهم می کند.
1- مقدمه
هدف پروژهIBPOW توسعه واسطه های هوشی است که توانایی تشکیل سیستم های علمی را از عوامل قابل مصرف در شبکه گسترده جهانی دارند.IBPOW، تحقیقی در زمینه پایگاه های اطلاعاتی متفاوت، تکنولوژی شبکه و عملکرد داخلی آن با تکنولوژی سیستم علمی با نام هستی شناسی و روش های حل مسأله انجام داده است. سیستم های علمی، سیستم های کامپیوتری هستند که به بررسی مسائل پیچیده، با کمک علم پرداختهاند. ممکن است علم و دانش توسط انسان ها یا به شکل اتومات و با استفاده از تکنیک های آموزشی، مقایسه ای و استقرایی کسب شود. دانش، عمدتاً اخباری است به جای این که با استفاده از لگاریتم های پیچیده رمزگذاری شود و از این لگاریتم های مربوط جهت حل مسائل با کمک این دانش استفاده می شود. علیرغم اهمیت آشکار و دانش مربوط به پویایی فرایند حل مسأله،KBSها معمولاً این دانش را نادیده می گیرند. Clorag سال1983، چندین مثال ارائه کرد که مهندسین علوم مختلف اساساً دانش کنترلی را با قوانین منظم تولید و اجرای این قوانین به همراه موتور فعال عمومی و ارائه رفتارهای فعال مورد نظر کدگذاری کرده اند. آشکار ساختن این دانش و منظور کردن آن به عنوان بخشی مهمی از دانشک کلی در سیستم علمی، دلیل منطقی است که روش های حل مسأله را ایجاد می کند.
روش های حل مسأله به بهبود کیفیت موتورهای فعال عمومی مربوطه جهت ایجاد امکان کنترل بیشتر فرایند علی و معلولی پرداخته اند تا فرایند ی عملی سازند. روشهای حل مسأله، این دانش کنترلی را به شکلی مستقل از اصل کاربرد آن توصیف کرده و قابلیت مصرف مجدد آن را در زمینه ها و کاربردهای مختلف فراهم کرده اند. PSM ها، عملکرد علی و معلولیKBS را در برخی امور فرعی و فعالیت های مربوط به ان که مرتبط با تأثیرات علمی است، خنثی می کنند. چندین کتابخانه در مورد روش های حل مسأله ایجاد شده و برخی زبان های مخصوص روش حل مسأله نیز پیشنهاد شده و طبقه بندی آنها از علائم غیرعادی تا زبان های مدل سازی عادی صورت گرفته است.
از نقطه نظر فنیPSM ها شکل خاصی از طرح های نرم افزاری می باشند: طرح های نرم افزاری برای توصیف بخش علی و معلولیKBS ها وUPML را در اولین مرحله پروژه IBROW توسعه دادیم.UPML زبان توصیف طرح و مخصوص نوعی سیستم های ویژه است که عوامل و تنظیم کنندههایی را برای اتصال عوامل فراهم می کند. (البته تحت شرایط خاص طراحی). به علاوه دستور العمل های طراحی، روش هایی برای توسعه سیستم تهیه شده از عوامل و تنظیم کننده هایی که با محدودیت ها مطابقت دارند، فراهم می کند. ساختار اصلیUPML در شکل1 نشان داده شده است.UPML، 4 عامل اصلی علمی را تعریف می کند:
کار،PSM مدل اصلی و هستی شناسی از عوامل هستی شناسی با سه عامل دیگر استفاده شده تا جهان مربوط به آنها را تعریف کنند که با پیکان های سیاه از کادرOntology در شکل مشخص شده است. هر عامل برای فعالیت در متن خاصی تغییر می یابد به طوری که تنظیم کننده ها آن را منظم می کنند. تنظیم کننده های پل مانند روابط بین کار،PSM مدل اصلی را کنترل می کند. سه نوع پل درUPML وجود دارد: پل اصلی کار، پل اصلیPSM و پل کارPSM. در شکل این روابط با پیکان های سیاه رنگ نشان داده شده و پل ها نیز روی این پیکان ها قرار گرفته اند. ساختارUPML توسطfensel سال1999 توصیف شده است.
با توجه به اولین تعریفUPML، این روش توسط اعضای کنسیرسیوم پذیرفته و از آن برای تشخیص طرح کتابخانهM
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
مقدمه:
اسطوره همان واژه ای است که در زبان فرنگی به دو شکل S torg (قصه ) و H i storg (تاریخ )دیده می شود از این جا می توان دریافت که در مورد اسطوره دو نوع تلقی وجود دارد از طرفی آن را افسانه و دروغ و از طرف دیگر حقیقت و تاریخ می دانند .مطالب تاریخی و مذهبی و واقعی با گذشت ایام ظاهر افسانه یافته است . پس اسطوره بیانی است که ژرف ساخت آن حقیقت و تاریخ (در نبرد مردمان باستان )و رو ساخت آن افسانه باشد.اساطیر در مواجهه با حقیقت تبدیل به تاریخ می شوند و امروزه وجه راستین بسیاری از اساطیر قدیم معلوم شده است.چنان که اسطوره نابودی جذیره آتلانتیس که در آثار افلاطون آمده است در دهه پنجاه قرن حاظر تبدیل به تاریخ و حقیقت شده گاهی اوقات اسطوره همان مذاهب منسوخ ملل قدیم است که امروزه دیگر کسی به صورت خودآگاه بدانها توجهی ندارد اما تحمیل به صورت ناخودآگاه در بسیاری از رفتارها و پندارهای ما مؤثر است در زبان یونانی قدیم به هر داستان بدون شاخ و برگ میتوس
Mitos می گفتند و به راست و دروغ بودن آن توجهی نداشتند.اما امروز M yth به داستانی گفته می شود که چهارچوب نظام اسطوره شناسی یا علم الاساطیر یا M ytho logy قرار داشته باشد و مواد مجموعه متجانسی از داستانهای قدیمی موروثی است که زمانی در اعتقاد گروهی از مردم جنبه حقیقت داشت می توان گفت که نظام اساطیری مذهبی است که امروزه کسی بدان باور ندارد.اصطلاح اسطوره توسعاً به آن دسته از داستانها درباره امور مافوق طبیعی که محصول جعل نویسندگان است نیز اطلاق می شود.مثلاً افلاطون داستانهای اساطیری یی را برای بیان تفکرات فلسفی خود جعل کرده علاوه بر این اصطلاح اسطوره را در مورد سفسطه و اغفال و در مورد داستانهای تخیلی از قبیل آثار فاکنر نیز به کار می برند.اسطوره به زمان ازلی بر می گردد و می گوید که خدایان در ازل چه کرده اند .چگونه جهان را ساخته اند،چگونه با نیروهای شر جنگیده اند چگونه قدرت خدایی را بر هستی مسلط کرده اند و بعد از زندگی و حوادث جالب ایشان می گوید به نظر الیاده اسطوره عبارت است از روایتی مقدس که به خویشتن
شناسی انسان متدین شکل می بخشد و بدین روی بعدی دینی در دریافت اسطوره ای وجود دارد که آنرا به چیزی جز بصیرت دینی نمی توان تعبیر کرد اسطوره تاریخی مقدس را روایت می کند یعنی واقعه ای ازلی که در آغاز زمان انجام یافته است .اسطوره همواره نقلی از آفرینش است و اصطلاحی کلی است که در برگیرنده باورهای مقدس انسان در مرحله ی خاصی از تصورات اجتماعی است.
که در عصر جوامع به اصطلاح ابتدایی شکل می گیرد و باور داشت مقدس همگان می گردد .زمان حال یعنی زمانی میان زمانهای آغازین و پسین اعصار تاریخی زندگی بشر معمولاً در محدوده ی اسطوره قرار نمی گیرد بلکه در پهنه ی حماسه وارد می شود .در حماسه به مسائل ازلی نمی رسیم .البته به زمانهای بسیار قدیم می رسیم.حماسه راجع به هزارها سال پیش صحبت می کند اما درباره ی زمان ازلی یا ابتدای زمان و جهان چیزی نمی گوید یعنی در حماسه به ازل نمی رسیم شخصیتهایش هم خدایان نیستند بلکه شاهان و پهلوانان هستند البته اسطوره و حماسه خویش کاری مشترک هم دارند .مثلاً هردوشان نظامهای اجتماعی آن عصر را به می شناساند اسطوره ها قصه هایی هستند که منشأ تاریخی نامعمولی دارند،برای اقوام اولیه اساطیر اساس باورها و اعتقادات مذهبی به شمار می رفت و انسان به وسیله آنها پدیده های هستی و طبیعی را تغییر می کرد ؛ اما با پیشرفت دانش ،اسطوره جنبه ی اعتقادی خود را از دست داد و تنها به صورت قصه باقی ماند واژه ی اسطوره در زبان فارسی و ام واژه ای است بر گرفته از زبان عربی «الاسطوره » و «الاساطیر»و در زبان عرب به معنای روایت و حدیثی است که اصلی ندارد این واژه ی عربی خود وام واژه ای است از اصل یونانی Historia به معنی استفسار ،تحقیق،اطلاع،شرح و تاریخ در زبان عربی اساطیر جمع شده است.
موضوع تحقیق:پژوهشی در اساطیر ایرانی
منبع تحقیق:کتاب اسطوره های ایرانی
نوشته:وستا سر خوش کریتس
ترجمه:عباس مخبر
اسطوره ها
اسطوره های ایرانی ،قصه ها و داستانهای کهن هستند که موجوداتی خارق العاده یا ماوراءطبیعی را شامل می شوند.این اسطوره ها که از گذشته ی افسانه های ایران بر جای مانده اند دیدگاههای جامعه ای را منعکس می کنند که در آغاز به آن تعلق داشته اند دیدگاههای این مردم نسبت به رویارویی خیر و شر،اعمال خدایان و دلاوریهای قهرمانان و موجودات افسانه ای .اسطوره ها در فرهنگ ایرانی نقش مهمی ایفا می کنند.هزاره ی دوم قبل از میلاد معمولاً عصر مهاجرت بشمار می آید زیرا پیدا شدن نوع جدیدی از سفال در ایران غربی که شبیه به اشیاء ساخته شده در شمال غربی ایران در دوره های پیشرفته است از ورود مردمانی حکایت می کند این سفالها که رنگ آنها از خاکستری روشن تا سیاه است متعلق به حدود سال 1400 قبل از میلاد است.این سفالها ظروف خاکستری اولیه یا آهن یک نامیده شده است و این نام دوم نشان دهنده ی آغاز عصر آهن در آن ناحیه است .اولین قبیله ی ایرانی مادها بودند که تاریخ آن به قرن 9 قبل از میلاد بر می گردد.مادها تهدید جدی برای قوم آشور بودند آنها با بابلیها متحد شدند و در سال 612 قبل از میلاد آشور را از میان بر داشتند.یک گروه ایرانی دیگر بنام پارسها در جنوب ایران در ناحیه ی فارس مستقر شدند امپراطوری هخامنشی به رهبری کوروش از ادغام قبایل خویشاوند ماد و پارس شکل گرفت دوران حکومت بیگانه به وسیله ی اسکندر که سلوکیان بودند کوتاه بود و پارتها اشکانی که اصلاً عشایر بودند به جنوب شرقی مازندران مهاجرت کردند مهرداد اول فرمانروای آنان بین النهرین را تصرف کرد و نیروی سیاسی عمده در شرق نزدیک باستان و دشمن اصلی رومی ها بودند.سلسله ی پارتیان به دست اردشیر اول منقرض شد و به این ترتیب سلسله ی ساسانی روی کار آمد ،در پی ظهور اسلام این سلسله از میان رفته و زردشتگری روی کار آمد.گات سرود مذهبی این دین بوده و اوستا کتاب مقدس آنها .این کتاب را موبدان زردشتی حفظ کرده اند .اوستا در اصل روی پوست گاو با طلا نوشته شده و در استخر نگهداری می شده که توسط اسکندر از میان رفته .اسطوره های موجود در آن بخش از اوستا شیت نام نهاده شد که شامل افسانه های کهن ماقبل زردشتی است و درباره ی کردارهای قهرمانانه ای است که خدایان و پادشاهان علیه دشمنان ماوراءالطبیعی و بشری انجام می دهند.یکی از کتابهای مهم فارسی که در فرهنگ ایرانی نقش مهمی را ایفا ی کند شاهنامه است.
خدایان و آفرینش های دنیای ایران باستان
در اوستا خدایان و قهرمانان و موجودات افسانه ای غالباً در بخشی موسوم به یشت ها آمده اند.مجموعه ی دعاها که نیایش نامیده می شود و شامل باور های اولیه زردشتی است نیز آموزنده است.از جمله ی این دعاها می توان آتش نیایش یا دعا برای آتش را نام برد.وندیراد به آفرینش اهورا مزدا سرور دانا که بعدها به اهریمن مشهور شد می پردازد.
« خـدایـان »
اهورامزدا و انگیزه ی مینیو
اهورامزدا ،سرور دانا ،خدای غایی،خیر مطلق و خرد و معرفت،آفریننده ی خورشید،ستارگان ،روشنایی و تاریکی،انسانها و حیوانات و تمامی فعالیتهای فکری و جسمی است او مخالف بدی ها و رنح ها ست و در مقابل او انگیزه مینیو(اهریمن)قرار دارد که روح شر است و همواره سعی می کند دنیا و حقیقت را ویران کند و به انسانها و حیوانات آسیب برساند.اهورامزدا تجسم خیر مطلق است و انگره مأمن همه ی دیوان است و از مهمترین این دیوان می توان به ایشمه دیو خشم و غضب هیولایی دارای سه سر،شش چشم و سه پوزه که بدنش پر از چلپاسه و عقرب است اشاره کرد که در پایان جنگ هم شکست می خورد.
اردوی سوراناهیتا
ایزد بانوی همه ی آبهای روی زمین و سرچشمه ی اقیانوس کیهانی است او بر گردونه ا ی سوار است که چهار اسب آن را می کشند .بادــ باران ــ ابر ــ تگرگ .وی سرچشمه ی زندگی و تصفیه کننده ی شیر مادر ها است .آبان یشت به او اختصاص داده شده است و نزول او بر زمین آفریده ی اهورا فرود آمده و این چنین گفت اردوی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
ارتباطات
تاریخچه روابط عمومی:
تاریخچه روابط عمومی:
برای نخستین بار در سال 1906 میلادی « آمویی لی » که خبرنگار روزنامه بود اولین دفتر روابط عمومی را در نیویورک تأسیس کرد . وی در نخستین اقدام خود با صدور اعلامیه ای به نام « اعلامیه اصول » هدف عمده روابط عمومی را اطلاع رسانی به مردم عنوان کرد ، تأکید کرد که هدف آن تبلیغات تجاری نیست .
روابط عمومی در ایران:
نخستین واحد روابط عمومی در ایران در سال 1330 توسط دکتر حمید نطقی پدر روابط عمومی ایران در شرکت نفت راه اندازی شد .
تعاریف روابط عمومی:
- اسکات ام کاتلیپ صاحبنظر روابط عمومی در جهان ، روابط عمومی ، اداره کردن وظایف ، شناسایی و ایجاد حفظ و نگهداری روابط مطلوب و حسنه بین سازمان و جامعه است . جامعه ای که توفیق و ناکامی یک سازمان به آن وابسته است .
- ادوارد برنیز از بنیانگذاران رشته روابط عمومی : روابط عمومی عبارت است از دادن اطلاعات به مردم و تلاشهای ترغیبی به منظور تغییر گرایش ها و رفتار مردم و کوشش برای همبسته ساختن نگرش ها و اقدامات یک مؤسسه با مخاطبان خود و متقابلاً نگرش ها و اقدامات مخاطبان با مؤسسه
تعریف کامل روابط عمومی:
روابط عمومی مجموعه ای از عملیات ارتباطی آگاهانه مبتنی بر برنامه و تحقیق است که با استفاده از
شیوه های علمی و هنری به دنبال ارتباط با مردم و اطلاع یابی از نظرهای آنان ، تجزیه و تحلیل
گرایش های مخاطبان و افکار عمومی به منظور گفتگو با آنان برای رسیدن به تفاهم با کاربرد روش ها و ابزارهای ارتباطی نوشتاری ، گفتاری ، دیداری و شنیداری است .
وظایف روابط عمومی:
مهمترین وظیفه روابط عمومی ، شناخت افکار عمومی و نفوذ در آن برای جلب رضایت افکار عمومی از سازمان است .
الف) ارتباطات درون و برون سازمانی
ب) امور فرهنگی و نمایشگاهها
ج) انتشارات
د) سنجش افکار عمومی
و ) آموزش ، پژوهش و برنامه ریزی
اصول برنامه ریزی در روابط عمومی
1- شناسایی مخاطبان
2- تعیین اهداف روابط عمومی براساس اهداف مؤسسه
3- تعیین پیام های روابط عمومی
4- تهیه پیش نویس برنامه و مشورت با مسئولان
کارکردهای کلان روابط عمومی:
- جلب مشارکت مردمی
- ایجاد همدلی
- کمک به تحقق جامعه مدنی
ویژگیهای روابط عمومی مطلوب:
- توجه به اصول اخلاقی
- توجه به روابط عمومی داخلی
- توجه به رهبران فکری
- ارتباط با رسانه ها
- مشاوره مدیریت
- اطلاع یابی
- ارتباط مردمی
- مدیریت علمی
- توجه به بازخورد
ویژگیهای کارشناس روابط عمومی:
- مهارتهای علمی
- احساس مسئولیت اخلاقی
- آگاهی از سازمان
- آگاهی از جامعه
- نوآوری و خلاقیت
- آشنایی با علوم اجتماعی و روزنامه نگاری
- قدرت نویسندگی
- گوش دادن مؤثر و همدلی
- ایمان به حقانیت مخاطب
وجوه افتراق روابط عمومی و تبلیغات:
روابط عمومی و تبلیغات دو مقوله جدا از هم هستند و از نظر هدف ، شیوه ، ماهیت ، الگوی ارتباطی ، توجه به موازین اخلاقی و نقش مخاطب تفاوت فاحشی دارند .
روابط عمومی در پی ارتباط دو سویه با مخاطب است و مخاطب در آن با آگاهی کامل ایفای نقش می کند . روابط عمومی صرفاً به دنبال اطلاع رسانی نیست بلکه فرایند اطلاع یابی را نیز باید دنبال کند .
اما در تبلیغ ، یکسویه بودن ارتباط مبلغ با مخاطب ، توجه صرف به منافع مؤسسه یا مبلغ ، دستکاری اطلاعات ، تحمیل عقاید به مخاطب و مشروعیت استفاده از راهها و ابزارهای مختلف برای رسیدن به هدف مد نظر است . باید اضافه کرد در تبلیغات غرایز طبیعی مورد هدف است ولی در روابط عمومی ، هدف عقلانیت ارتباطی بوده و غایت فعالیتهای روابط