لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 51
(مقدمه )
تعریف ادبیات
گذشته : مجموعه آثار مکتوب و بر جامانده
حال : شعر و نثر داستانی و نمایشی و نوشته های ادبی و شاعرانه
تعریف مکتب یا سبک ادبی : ابتکار در زبان و معانی و شیوه ی بیان
تعریف ادبیات مردمی فارسی : ادبیات عرفانی که با زندگی و فرهنگ مردم پیوند دارد .
درس اول
خط تصویری : کشیدن تصویر چیزها به دور از ظرافت برای انتقال مفهوم
مراحل خط ... خط تصویری .... علامت نویسی .... منفی نگاری .... الفبایی
اولین بار الفبا .... فنیقی ها : سه هزار سال قبل از میلاد
الفبا در ایران = چند صد سال قبل از میلاد ..... مارها .... به تقلید از فنیقی ها
( انواع خط )
دوره رواج
تعداد
حروف
جهت نوشتن
علا نامگذاری
میخی
اوستایی
پهلوی
باستان و هخامنشینان
اواخر ساسانی
اشکانیو ساسانی
36
44
22
چپ به راست
راست به چپ
راست به چپ
چون شکل حروف و وسیله نوشتن آن شبیه میخ است
خط نوشتن کتاب مذهبی اوستا
از ریشه پرثو = پهلو
از نام قوم اشکانی گرفته شده
بخش های اوستا : یسنا – یشتها – ویسپرد – وندیداد –خرده اوستا حاوی مناجاتها و ستایشها
تعریف زبان فارسی : زبان ایران پیش از اسلام
مراحل زبان
1- فارسی باستان : در زمان هخامنشی – نوشتن فرمانها و نامه های شاهان
شرقی شمالی
2- فارسی میانه : جنوبی
غربی شمالی : پهلوانیک
جنوبی : پارسی میانه
3-فارسی نو تحول فارسی از اسلام با تأثیر از زبان و دستور عربی
پیوستگی دوره سامانی با دوران اسلامی :
مهم ترین نوشته ها به فارسی میانه : خدای نامه
تأثیر خدای نامه
1- نوشتن سیرالملوک
2- شاهنامه ها شاهنامه منثور عبدالرزاق توسی منبع شاهنامه فردوسی
3- تاریخ نویسی
4- نوشتن کتابهای اخلاقی و آموزشی ، قابوسنامه – بحر الفواید – نصیحه الملوک – اخلاق ناصری
5- ادبیات داستانی : هزار افسان منشا هزار ویک شب – خسرو شیرین – هفت پیکر
تقسیم بندی دوره های تاریخ ادبیات بر اساس : شاخص های ادبی است .
شاخص های ادبی کسانی هستند که :
1-ویژگی های آثار ادبی گذشته بطور مستقل و کامل در آثار آنهاست .
2- به دلیل درک درست از مقتضیات اجتماعی و فرهنگی و .... به خلق آثار می پردازند .
3- در روزگار خود و بعد از خود مورد احترام یا بغض یا تقلید قرار می گیرند .
علت عدم هماهنگی دوره های ادبی با تقسیمات سیاسی و اجتماعی و جغرافیایی :
- سلسله های تاریخی و حوادث سیاسی فقط سیر تحول یک دوره تا دوره دیگر را کند یا تند می کند و با دوره های ادبی ارتباط مستقیم ندارند .
عصر پیش از رودکی
اوضاع سیاسی و اجتماعی
1- شکست ساسانیان از اعراب در جنگ فتح الفتوح (نهاوند) به دلیل نابسامانی اقتصادی و اجتماعی
2- دو قرن کشمکش مداوم در ایران
3-جنگ ایرانیان مخالف : به آفرید – المقفع – ابومسلم خراسانی
4-علاقه ایرنیان به یادگیری زبان عربی
5-تشکیل حکومتهای و نیمه مستقل و سامانی در شرق و شمال شرق
( درس دوم ) : پیشگامی ایرانیان
تأثیر اسلام بر ایرانیان به دلیل - فرهنگ نیرومند
- اندیشه استوار
- سیبویه فارسی : بزرگترین عالم علم نحو
- اخفش : شاگرد سیبویه و خلیل بن امر = واضع علم عروض (صاحب تحسین کتاب لغت فارسی )
علل تأثیر ایرانیان در نشر علوم انسانی
1-راه یافتن ایرانیان به دستگاه حکومت به ویژه در عصر عباسی
2- آشنایی قبلی ایرانیان با مسائل دینی و برخورد مذاهب و معتقدات عامل توجه مسلمانان به دانش های روزگار شد .
3-ترجمه علوم مختلف در فرهنگ ایران به زبان عربی باعث روحیه علمی مناسب با فرهنگ اسلامی شد .
(شعوبیه)
- به دلیل سیاست سخت گیرانه بنی امیه نسبت به ایرانیان ، آنها را بنده و فرودست می دانستند .
- چون اعراب زیر بار نرفتند ایرانیان مسأله برتری عجم بر عرب را مطرح کردند.
و در آثار خود به تحقیر اعراب پرداختند و همین گروه به شعوبیه معروف شدند .
در مخالفت با بنی امیه :
1- مختار ثقفی در سال 65 در کوفه – به خونخواهی حسین بن علی (ع) بر ضد امویان
2-ابومسلم خراسانی 129- برانداختن امویان و حکومت عباسیان
فارسی نو : (دری)
- کلمه دری = منسوب به در
- در اصطلاح : زبان دولتی دستگاه ساسانی
- دنباله پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی - ابندا در ایران رایج بوده
- بعد از اسلام در حکومتهای مستقل و نیمه مستقل خراسان و ماوراء النهر رسمیت یافت
- در امور اداری دربار و نوشتن آثار ادبی به کار می رفت
-پیش از رسمی شدن خط عربی بجای پهلوی در کتابهای اسلامی اشعار و جمله ها و ضرب المثل هایی از زبان دری با خط عربی است .
خط عربی
- قدیمی ترین کتاب به خط فارسی = الانبیه عن حقایق الادویه = اسدی توسی = 447 سال = در زمینه پزشکی
نخستین سخن سرایان فارسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
مقدمه:
زیگموند فروید (1856-1939)، روانشناس متخصص اعصاب و اهل فرایبورگ اتریش بود (این شهر که اکنون جزء چکسلواکی است و پس از استقرار حکومت سوسیالیستی به نام استالین نامیده می شد، اینک به نام فروید خوانده می شود). فروید یهودی بود و در آن زمان تنها مشاغلی که یهودیان حق اشتغال به آنها را داشتند، عبارت بود از: بازرگانی، پزشکی، و امور اقتصادی. فروید رشتة پزشکی را انتخاب کرد و در پاییز سال 1873 وارد دانشگاه وین شد. او برای تکمیل مطالعات پزشکی در سال 1885 به فرانسه رفت تا در محضر شارکو و برنهایم تلمّذ کند. در بازگشت به وین، با همکاری دکتر بروئر، به مطالعه در زمینة هیستری پرداخت. چون فروید اعتقاد پیدا کرده بود که علت پیدایش روان نژندیها آسیبهای هیجانی فراموش شده است نه صدمات جسمانی و اندامی. از این رو، به جستجوی روشی پرداخت که ریشة درد را بیابد. به همین منظور روش خواب مصنوعی و تداعی آزاد را به کار برد. دربارة رؤیاها تحقیق کرد و به مفاهیم سانسور و واپسزدگی و لیبیدو و ضمیر ناخودآگاه رسید و روانشناسی جدید را، که روانکاوی نامیده می شود، پایه گذاری کرد. اِدوار کلاپارد، روانشناس سویسی در ارزیابی کارهای علمی او گفت: «ثمرات و اثرات آثار و نظریات فروید چنان است که تاکنون در علم نفس نظیر آن دیده نشده است». از آثار عمدة فروید می توان از علم رؤیاها و مقدمه ای بر روانکاوی نام برد.
کارل گوستاویونگ سویسی، بعد از زیگموند فروید پرآوازه ترین روانکاو قرن بیستم است که آرا و عقایدش در زمینه های روانشناسی و دین و عرفان بحث و جدلهای بسیار برانگیخته و بینش محققان زمینه های هنری و علوم انسانی را تحت تأثیر قرار داده است.
در این تحقیق ابتدا نظرات و آراء فروید را بیان می کنم، سپس به مقایسة فروید و یونگ می پردازم.
فروید روانشناس و پزشک نامدار اتریشی مردی است که به عقیدة علاقه مندانش ریشة سرخوردگیهای آدمیان را کشف کرد و معمای تلاشهای سالم و بیمار گونة آدمیان را گشود. او نشان داد که عقده ها و تعارضات سالهای کودکی چسان جزء نهانی شخصیت آدمی می شوند و پیوسته در جامه ای ناشناس او را به این یا آن عمل وا می دارند. خواندن آثار فروید در حکم آن است که با مغز او بیندیشیم و با چشمان او به روان آدمی بنگریم و ناگفته پیداست که این گاهی دید نوی در برابر ما خواهد گشود.
الف-زیگموند فروید
روانکاوی افراد غیر پزشک
می خواهیم بررسی کنیم که افرادی غیر از پزشکان می توانند به روانکاوی دست زنند یا خیر. اصولاً نسبت باین مسئله (روانکاوی) آنطور که باید و شاید توجهی معطوف نگشته است، و هیچکس تاکنون باین فکر نیفتاده که چه آدمی می تواند روانکاو باشد. از قرار معلوم، عدم توجه مزبور از بیزاری نسبت به روانکاوی سرچشمه می گیرد. گوئی هیچکس نباید باینکار دست زند. دلائل چندی نیز در این زمینه ارائه شده که همه از همان بیزاری ناشی می شود.
پیشنهاد جاری اولیاء امور مبنی بر اینکه فقط پزشکان باجرای روانکاوی مجاز باشند، در ظاهر حاکی از رویه تازه و دوستانه ای نسبت به روانکاوی است، در حالیکه این رویه تازه نیز در حقیقت تعدیلی از همان نظر قبلی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 83
ادبیات
فیلمساز/مولف با دوربین اش می نویسد، همان گونه که یک نویسنده با قلمش
الکساندر استروک
برآورده های گوناگون می گویند که یک چهارم تا یک پنجم فیلم های سینمایی، اقتباس هایی از ادبیات هستند. این به آن معنا نیست که رابطة میان سینما و ادبیات یک سویه است: بسیاری از محققان، جنبه های سینمایی خیلی از آثار داستانی و شعری معاصر، ازجمله «آمریکا» نوشتة دوس پاسوس، «یولیسس» جیمز جویس، و «آواز عاشقانة جی.آلفرد پروفراک» سروده الیوت، را آشکار کردهاند. ریشه ارتباط میان این دو رسانه را میتوان دردوران کودکی سینما بازجست. ژرژمه لیس درآغاز قرن ازمنابع ادبی به عنوان زمینه برای چندین فیلم خود استفاده کرده گریفیث مدعی بود که بسیاری از نوآوری های سینمایی اش را مستقیما از صفحات رمان های دیکنز برگرفته است.
ایزنشتین درمقاله «دیکنز، گریفیث، و سینمای امروز» نشان میدهد که داستان های دیکنز چگونه شماری از تکنیک ها، ازجمله معادل هایی برای فید، دیزالو، کمپوزیسیون تصویری، تقسیم تصویر به نماها، لنزهای تغییر شکل دهنده خاص، و - ازهمه مهمتر- مفهوم مونتاژ موازی را به گریفیث الهام داده است. ایزنشتین تا آن جا پیش می رود که فصل بیست و یکم رمان «الیور تویست» را فیلمنامه دکوپاژ شده ای آماده فیلمبرداری جلوه میدهد تا از این راه، حساسیت «سینمایی» دیکنز را نمایان کند.
بیشتر محققان تا همین اواخر این اعتقاد ضمنی را داشتند که ادبیات به دلیل گستره وسیعترش، و قابلیت پرداختن اش هم به دنیای عینی و هم به اندیشه های انتزاعی، برترین شکل هنری است. همگان، عموماً درباره سینما، که زیبایی شناسی اش مبتنی بر عکسبرداریست، چنین اندیشیده اند که کارکرد این هنر محدود به پرداخت ازدنیای عینی می شود. حال آن که مساله پیچیده تر از این حرفهاست. رسانه های گوناگون مقتضی حال و حس های گوناگون، و تأمین کننده نیازهای گوناگونی هستند. ادعای برتری یک هنر بر هنری دیگر، سخن نامربوطی است، مگر این که مقایسه ما محدود به مسایل و تکنیک های مشابه باشد. نقاشی سقف کلیسای سیستین کار میکل آنژ و سمفونی شماره چهل اثر موتزارت هردو شاهکاراند، ولی مقتضیات و شیوه های القایی آن ها به سادگی قابل مقایسه نیستند. اگر چه سینما و ادبیات و جوه مشترک افزونتری دارند، برخی تفاوت های بینادین میان شان هست که بعضی به سود ادبیات، و بعضی دیگر به سود هنر سینماست.
دلالت های ادبی و مونتاژ
به عقیده بیشتر صاحبنظران، انعطاف پذیری کنایه ادبی- زبان مجازی –مهم ترین امتیاز شعر و داستان نسبت به سینماست . یک ادیب با استفاده از ایماژها، تشبیه ها ، استعاره ها، و نمادها، می تواند اشیاء و اندیشه ها (عینیت و انتزاع) را با تنوع کم و بیش بی کرانه ای با هم ترکیب کند. برای مثال، بیشتر تشبیهات و استعاره ها مبتنی بر مقایسه شرایط یا کیفیتی انتزاعی با یک شیئی مادی اند، همچنان که دراین جمله مشهور از «برنز» مشهود است : «عشق من مانند یک رز، رز سرخ است، که به تازگی درماه ژوئن شکفته است». دروهله نخست، تصور ما محدود به تصویر عینی گل رز است که برای تبیین و تشدید «مقوله انتزاعی» یعنی «عشق» به کار گرفته شده است.
تصویر«برنز» واضح و راستین است اما تصویر سینمایی دارای وضوح بیشتر است. ازهمه چیز گذشته، خود اصطلاح «تصویرپردازی» («صنایع بدیعی» درادبیات) وقتی به ادبیات مربوط باشد جنبه استعاری می یابد: به این معنا که کلمه «رز» یک نشانه صرف است- مانند حرف «X» که اشاره به یک شیئی عینی دارد. ولی تصویر عکاسی یک گل رز صریحتر است، یک «نشانه تصویر» است. واژه «رز» اگر چه به طور نسبی عینی است، مفهوم کلی «رز بودن» را تداعی میکند تا یک گل رز مشخص را. سخن کوتاه، خواننده باید «تصویر» ادبی را درذهن خود مجسم کند. واژه درحکم واسطه ای میان مشاهده کننده و شیئی است. از آن جا که «واژه –تصویر» به اندازه یک تصویر سینمایی صریح نیست، میتواند حاکی از ایهام هایی باشد که دریک عکس شاید باشد، شاید هم نباشد. اما تصویر سینمایی به دلیل صراحتش، واضح تر و بی واسطه تر است. بنابراین، هر رسانه ای نقاط ضعف و قوت معینی دارد. ولی درهر حال و به طور کلی میتوان گفت ادبیاتی راکه