دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود تاریخ و مورخان اسلامى تا پایان دوران عباسى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

تاریخ و مورخان اسلامى تا پایان دوران عباسى (1)

در تاریخ بشرى، تمدن‏هایى که تاریخ مکتوب ندارند روایت‏خود را به آیندگان اختصاص داده و تمایل چندانى به حفظ اعمال اجداد خود نشان نمى‏دهند. خلاف آن در مورد تمدن‏هاى سامى و غیر سامى صادق است که از قدیم الایام در سواحل مدیترانه و آسیاى غربى جانشین یکدیگر شده‏اند. همان طور که پیدایش خط، تسهیلاتى را براى ثبت رفتار و مراسم انسان‏ها به وجود آورد، ویرانه‏هاى آثار باستانى نیز یادآور گذشت زمان و توالى انسان‏ها است. قرآن نیز اشاراتى به گذشته بشر دارد و نظر تاریخى خود را در چارچوب یک طرح الهى بیان مى‏کند، هم‏چنین شعر عرب به توصیف اعمال قبایل کوچک پرداخته و به آن‏ها ارج مى‏نهد. با وجود این، اعراب مسلمان در آغاز درک تاریخى خود را نشان نداده‏اند، زیرا آن‏ها فاقد آثار مکتوبى بودند که بتوان آن را [اثرى] تاریخى نامید.

به دلیل یکدست نبودن اطلاعات ما از مناطق و دوران‏هاى مختلف، نمى‏توان فهرست کاملى از متون تاریخ‏نگارى ارائه داد. در آغاز بحث تاکید بر این نکته ضرورى است که در گزینش آثار تاریخى براى بحث‏یا چاپ، همانند آثار ادبى معیار واحدى وجود ندارد. هر چند که ارزش عقلانى یا هنرى یک اثر مى‏تواند در گزینش آن مؤثر باشد و نوشته‏هایى نیز از جهت‏سندى اهمیت‏خاص دارند، اما بدیهى است که تدوین دوباره گذشته مهم‏ترین فایده یک اثر تاریخى است; به عبارتى حتى نوشته‏اى که از ارزش حد متوسط برخوردار است، مى‏تواند مورد توجه باشد. باید به یادداشت که در تدوین مجدد تاریخ، نوشته‏هایى که متضمن شاهد مستقیم‏اند نسبت‏به تالیفات متاخرتر از اولویت‏برخوردارند. (البته این امر که نوشته‏هاى متاخر ممکن است‏حاوى شواهد بنیادى باشند، از این مورد مستثنا است).

«تاریخ‏» بهترین کلمه عربى است که براى ترجمه [ history ] به کار برده شده است. هر چند که از نظر ریشه لغوى ابهاماتى وجود دارد اما آن در مورد روایت‏هاى تاریخى و فرهنگ‏هاى زندگى‏نامه‏اى به کار برده مى‏شود. اما در هر دو مقوله نوشته‏هایى وجود دارد که نمى‏توان آن‏ها را تاریخ نامید. لغات دیگرى مانند «اخبار»، «سیره‏» و «طبقات‏» در مقابل تاریخ قرار دارند که براى نوشته‏هایى مشابه با آثار تاریخى به کار برده مى‏شوند. به نظر نمى‏رسد تا قرن سوم هجرى که تاریخ به صورت علم مدون درآمد، خود کلمه تاریخ در نوشته‏ها استفاده شده باشد. چند نسخه خطى قدیمى نیز با عنوان تاریخ آغاز مى‏شوند که احتمالا این وجه تسمیه را نسخه برداران متاخر به آن‏ها افزوده‏اند.

از آغاز تا زمان طبرى

در حقیقت تعیین زمان پیدایش خاستگاه‏هاى تاریخ نگارى اسمى - عربى آسان نیست، با این حال بدیهى است که منابع تاریخ‏نگارى از دیگر شاخه‏هاى ادبى و فرهنگى دو قرن نخستین اسلامى تفکیک ناپذیرند. اگر چه ممکن است‏برحسب تصادف، حدیث مواد کار تاریخ نویسى را فراهم کند، اما کار برد آن با حدیث‏بسیار متفاوت است. «مغازى‏» و «سیره‏» دیگر مواد تاریخ مى‏باشند. سزگین (2) معتقد است مغازى ادامه و شکل اسلامى شده «ایام العرب‏» مى‏باشد که بیشتر به انتقال خاطره‏اى با شکوه یا حادثه‏اى مهم به نسل‏هاى بعد پرداخته است. اما این انتقال مستلزم آگاهى از انساب خاندانى و قبیله‏اى یا تدوین دوباره آن‏هااست ; انسابى که از زمان ظهور اسلام در میزان پرداخت عطایا و یا دیگر منافع مالى مؤثر بود. هر چند مغازى و سیره به زندگى و زمان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مربوط بودند، اما به سهولت مى‏توان دید که در عصر بعد گرایشى به ثبت‏حوادث مشابه به وجود آمد که تقریبا داراى پى‏آمدهاى یکسانى بود و سطح درک امت تازه تاسیس را از مشکلاتى که بعدها با آن روبه‏رو شدند، بالا برد. باید یادآور شد رساله‏هاى کوچکى که اخیرا محققان بدان‏ها دست‏یافته‏اند با باز سازى پیشرفت‏بنیادى باورهاى اسلامى ارتباط دارند. (3) درگیرى‏هاى نخستین میان مسلمانان - مانند درگیرى [امام] على‏علیه السلام با معاویه - سیاسى و مذهبى بود و طبعا نخستین نوشته‏ها درباره این درگیرى‏ها، ملاحظات مکرر تاریخى را در برداشت. در حقیقت، تاریخ‏نگارى به‏تدریج‏به‏سوى استقلال بیشتر پیش رفت، اما نمى‏توان انکار کرد که زمانى طولانى با این نوع مسائل درگیر بود.

در آغاز، هنگامى که هنوز خط عربى در مرحله مقدماتى بود، احادیث معتبر به طور شفاهى یا در نهایت‏به وسیله چند یادداشت مختصر انتقال مى‏یافتند. خلافت عبدالملک (حک 65-88ق) دوران اوج رشد تاریخ و حدیث‏بود. براى مدتى حدیث و مغازى تنها ابزار انتقال خبر بودند، به این ترتیب که: اغلب روایات پراکنده و متفرق یا از شاهدان حوادث و یا از واسطه‏هایى که با چنین شاهدانى ارتباط یافته و از آنان کسب اطلاع مى‏کردند، جمع‏آورى مى‏شد. روش محدثان تا مدت‏ها در حوزه‏هایى از تاریخ مورد استفاده قرار مى‏گرفت.

به هر روى مى‏توان تصور کرد که نویسنده حادثه‏اى به دلیل سهولت و یا نظر خاص خود، دنبال منابع متعلق به گروه سیاسى - اجتماعى خویش باشد و از این‏جا برخى اختلافات میان روایات پدید آمد که در محیطهاى متفاوت مدینه، دمشق (مرکز امویان) ، بصره و کوفه (شهرهاى پادگانى عراق) مکتوب شده‏اند. در عراق نیز ، هم گروه‏هاى متعدد قبیله‏اى دور از مرکز قدرت و هم نویسندگانى که خود را به این گروه‏ها منتسب مى‏ساختند، حضور داشتند، بنابراین آنان حوادث را با تفاسیر خود باز مى‏آفریدند و سعى داشتند در شرح حوادث، تفسیر«ازد»، «تمیم‏» یا دیگران نمایان و متمایز باشد. (4) با این همه، نباید در چنین مواردى اغراق کرد، زیرا قبایل در تماس نزدیک با یکدیگر بودند و گاه با هم یکى مى‏شدند; از سوى دیگر نخستین راوى یا حداقل واسطه‏هاى بلافصل او، به سختى مى‏توانستند به روایت مطلبى نیفزایند، یا حتى در مواردى شرح گروه خود را با تفاسیر دیگر گروه‏ها ترکیب نکنند.

رساله‏هایى کوچک و بسیار محدود را که در چنین شرایطى نوشته‏اند مى‏توان به دو دسته که تفاوت چندانى نیز با هم ندارند، تقسیم کرد: دسته‏اى از آن‏ها به حوادث ویژه (اخبار) و گروه دیگر به روایات مربوط به حوادث مى‏پرداختند. به جز موارد استثنایى، هیچ کوششى براى یکى ساختن چنین روایاتى در قالب وقایع شمارى انجام نشده‏است. تدوین دوباره این نوشته‏هاى کوچک قدیمى - که اغلب به دوران امویان و دوران آغازین عباسیان محدود است - چندان ساده نیست، زیرا رساله‏هاى کوچک که استنساخ نشده‏اند در نوشته‏هاى بزرگ‏تر و بهتر تحلیل رفته و فقط آثار مکتوب متاخر رونویسى شده‏اند، بنابراین نوشته‏هاى نخستین فراموش شده و به تدریج از بین رفته‏اند. بسیارى از این نوشته‏ها براساس الگویى واحد و براى استفاده امیر یا کسانى که به تاریخ توجه داشتند، بر روى اوراقى پراکنده تحریر شده‏اند. مشکل مضاعف را مؤلفانى به وجود مى‏آوردند که به رساله مختصر خود عنوانى دقیق نمى‏دادند، یا نسخه بردارانى که رساله‏ها را جرح و تعدیل مى‏کردند و یا همان عنوان را هم به نوشته‏اى کامل و هم به فصلى از کتاب اختصاص مى‏دادند. با این همه، بى‏مبالاتى‏هاى دیگرى نیز در اطلاعات ماخلاهایى ایجاد کرده است. در پایان قرون وسطى در مصر تمایلاتى به استفاده از منابع اصلى پیدا شد که براى مستندسازى پژوهش‏ها مطلوب بود; به ویژه در مورد ابن حجر عسقلانى مؤلف «الاصابه فى تمییز الصحابه‏». این امر نشان داد که هنوز احتمال پیدا شدن آثار کهن وجود دارد. به نظر مى‏رسد در قرون وسطى تاریخ‏نگارى صورى نیز، در مورد روایات به استفاده از منابع گرایش داشت. اطلاعات ما براساس نقل‏هاى مورخان و در راس همه نویسندگان همان قرن است که مطالب خود را از نوشته‏هاى دیگر تدوین مى‏کردند. البته منظور نویسندگانى است که نقل قول‏هاى مستند و از نظر لفظى درست را به کار مى‏بردند، نه نویسندگانى که روایت‏خلاصه شده‏اى را بدون هیچ استنادى نقل مى‏کردند. بنابراین مشکل عمده، موثق بودن نقل قول‏ها و خلاصه‏هاى گزینش شده‏است. البته با مقایسه روایات نقل شده نویسندگان منابع اصلى با یکدیگر و در موارد استثنایى مقایسه آن‏ها با متن اصلى که ممکن است‏به طور اتفاقى باقى مانده باشد، مى‏توان به میزان اعتبار آن‏ها پى‏برد. (5)

ویژگى آثار نخستین این است که از طریق راویان محلى یا راویان دیگر، بروز خارجى پیدا کرده‏اند. هر چند نبایستى آثار تاریخى از دیگر نوشته‏ها جدا شود، اما مورخان استقلال کسب کردند و ایده خاص نویسنده از مطلب اصلى جدا شد. در اسلام و مسیحیت‏با گرایش بسیارى از محققان به اصول متعدد علمى، این وضعیت تقویت‏شد، هر چند نسل‏هاى بعدى پاى‏بند تمام اصول نبودند و زمانى که در حوزه علوم، تقسیم کار به وجود آمده بود، فردى مانند طبرى هم مى‏توانست مؤلف تاریخ باشد و هم مفسر قرآن. با وجود این، علوم نسبت‏به امروز انشعاب کمترى داشت اما شیوه‏هاى کار از اصول متفاوتى برخوردار بود.

در نیمه قرن دوم هجرى، نخستین آثار بزرگ فقهى تکامل یافتند. در کنار نویسندگانى که به‏طور منظم[مطالبى را] به شیوه پرسش و پاسخ نگاشتند، افرادى مانند ابویوسف که شغل ادارى معینى داشتند، در کتاب «الخراج‏» گاه ضمن سخنان خود، روایات مربوط به رفتار خلیفه یا حاکمى به‏ویژه عمربن‏خطاب (حک 13-23ق) را مى‏گنجاندند. بنابراین از همان زمان احادیثى با عنوان حدیث نبوى انتشار یافت. نویسندگان دیگر با روشى نه چندان متفاوت با روش‏هاى فقهى، به کمک احادیث مستند، درباره حادثه یا موضوعى واحد مجموعه‏هاى مختصرى را تالیف کردند. «کتاب الرده‏» تالیف «وثیمه‏» (که لباس تجار ایرانى به تن داشت و احتمالا ایرانى و متولد فسا بود) و «وقعة الصفین‏» نوشته «نصربن مزاحم منقرى‏» نخستین آثار به دست آمده از این نوع مى‏باشند. ممکن است‏به علت ضدیت‏با عباسیان و طرفدارى از امویان، چندین خلیفه اموى مورد توجه مؤلفان قرار گرفته باشند، همانند «ابن عبدالحکم‏» که توجه بیشترى به عمربن عبدالعزیز داشت. چنین تمایلاتى دخالت علایق سیاسى - مذهبى را در نوشتن تاریخ ممکن مى‏سازد. با این حال جاى تعجب نیست که در تقریرات شیعى، آثارى درباره [امام] حسین‏علیه السلام و شهادت غم‏انگیز او (6) و هم‏چنین روایات مختصرى درباره قیام مختار ابوعبید ثقفى تالیف شده باشد. نویسندگانى نیز داستان‏هاى فتنه‏هاى دوران آغازین اسلامى را تدوین کرده‏اند. این احتمال (کاملا حدسى) وجود دارد که این آثار با التهاب ناشى از روى کار آمدن عباسیان ارتباط داشته‏باشند.

متون مربوط به «فتوح‏» تقریبا همان زمان تکمیل شدند. مهم‏ترین فرد در زمینه فتوح، واقدى است که مجموعه‏اى از مغازى را گردآورد و در ادامه آن فتوح را نگاشت. امروزه فتوح واقدى به طور کامل در دست نیست و تنها بخش‏هاى پراکنده کوچکى از آن در دیگر کتاب‏هاى فتوح باقى مانده‏است. تمام شواهد نشان مى‏دهند که روایات او بسیار تخیلى بوده و مستند نمى‏باشند تا تاییدى بر اصل مستند سازى در نظر واقدى باشد. تنها محرک مطالعه تاریخ فتوحات، علاقه‏مندى به حکایات نادر و یا تفاخر طلبى امت و یا گروهى از آن نبود، بلکه هدف، استنباط اصول دقیق علمى و شیوه‏هاى فقهى براى تدوین قانون حکومتى بود. وجود احادیث زیاد در آثار تاریخى و رساله‏هاى فقهى به وضوح این امر را ثابت مى‏کند. «فتوح ابن عبدالحکم‏» به فتح مصر و مغرب و اندلس اختصاص یافته است. (7) رساله مشهور «بلاذرى‏» درباره فتوح، مشابه فتوح ابن عبدالحکم، اما متاخرتر و گسترده‏تر از آن است. بلاذرى در پایان به نهادهایى مى‏پردازد که پس از فتوح گسترش یافته‏اند، از جمله فصل مشهور آن به خاستگاه‏هاى ضرب سکه اسلامى اختصاص دارد که تنها خبر معتبر از این موضوع است و باید از قرنى به قرن دیگر تا زمان حاضر از آن استفاده شده‏باشد.

اندکى پیش از نیمه قرن دوم هجرى چندین نوشته مهم به‏دست آمده‏است; زمانى که سیره (شرح حال پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم) و نخستین مجموعه‏هاى متنوع فقهى تکمیل شدند که رابطه آن‏ها با تاریخ بررسى خواهد شد. «زهرى‏» (8) - محدثى که به تاریخ گرایش داشت - اندکى پیش از سقوط امویان و «عوانه‏» و «ابومخنف‏» تقریبا همزمان با به قدرت رسیدن عباسیان به نوشتن پرداختند. همزمان مؤلفانى حوادث متعدد را در یک روایت ممتد به هم پیوند دادند که در این نوع تالیف، توجه بیشتر به ترتیب زمانى ضرورى بود. با وجود این، آنان چگونگى احیاى منابع تاریخ خود را در سیر تحول تاریخ بشر ذکر نکرده‏اند. آنان شرح حال پیامبرانى را که نامشان در قرآن آمده بود پشت‏سر هم ذکر مى‏کردند که سرانجام به محمدصلى الله علیه وآله وسلم مى‏رسید. با توجه به چند روایت معتبر به نظر مى‏رسد ابن اسحاق نیز به این شیوه کار کرده باشد.

قرآن نقطه آغاز روایت تاریخ پیش از اسلام بود، اما اطلاعات بیشترى درباره آن دوران ارائه نمى‏داد. پس ضرورى بود تا اطلاعات لازم از روایات و نوشته‏هاى غیر مسلمانانى کسب شود که قبلا با وحى در ارتباط بودند. البته نمى‏توان احتمال داد که حتى یک نویسنده مسلمان عرب، تورات و انجیل را به زمان اصلى خوانده باشد یا تاریخ‏هاى عمومى مسیحیان را که در قرون پیش از اسلام تکمیل شده بودند، شناخته باشد. اما تازه مسلمانان بومى مى‏توانستند ترجمه‏هایى - حتى از متون فلسفى و علمى - انجام دهند. در تاریخ عمومى، نویسندگان به دلیل عدم دسترسى مستقیم به کتاب‏هاى مقدس، مجبور بودند به روایات شفاهى تازه مسلمانان هم‏نژاد خود اکتفا کنند و به‏ندرت مى‏توانستند میان آن‏ها و نوشته‏هاى جعلى که همان زمان در شرق منتشر مى‏شد، تفاوت گذارند. بنابراین تمام متون «اسرائیلیات‏» (9) و «قصص الانبیاء» (10) شکل گرفتند.



خرید و دانلود دانلود تاریخ و مورخان اسلامى تا پایان دوران عباسى


تحقیق درباره؛ تاریخ چیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

تاریخ چیست؟

تاریخ عبارت است از سرگذشت یا سلسله اعمال,وقایع ,حوادث قایل ذکر که درروند جامعه تاثیر نسبتا مهمی داشته باشدو به ترتیب سازمان تنظیم شده باشد.

براین اساس تاریخ بر دو نوع است:

1- تاریخ توصیفی 2- تاریخ تحلیلی

تاریخ توصیفی:تاریخی است که صرفا به بیان و توصیف رویداد ها می پردازد وکاری به علت و ریشه یابی این رویدادها کاری ندارد

تاریخ تحلیلی:علاوه بر توصیف رویدادها به ریشه یابی وعلت پدیدار شدن علتها می پردازد.بدیهی است این نوع تاریخ مفید تر از نوع توصیفی وبه ان علم تاریخ می گویند.

)چیست؟Educationآموزش وپرورش یا تعلیم (

آموزش که در مقابل کلمه عربی تعلیم قرار دارد به معنای یاد دادن ویاد گرفتن یک دانش یا یک مهارت است و پرورش به معنی رشد وجهت دادن به شخصیت انسان است در مواردی در آموختن پرورش نیز وجود داردمثلا آموختن یک مطلب باعث می شود تا فرد یادگیرنده احساس رضایت کند و اعتماد به نفس پیدا کند که این جنبه تربیتی است . به علت نزدیک بودن این دو educationمفهوم در انگلیسی و فرانسه برای آنها یک کلمه وجود دارد.

تعریف آموزش و پروش

آموزش و پروش یک مفهوم اجتماعی است وبدین جهت متناسب بازمان ومکان و افرادی که با آن سر وکار دارند تعاریف گوناگونی دارد

زیرا علوم اجتماعی و علوم انسانی بسیار وسیع و گسترده هستند و بدین جهت یافته های آنها کلیت همه جایی و همه زمانی ندارند وقابل انعطاف می باشد .

جامعه شناسان آموزش وپرورش را وسیله ای برای اداره کنترل جامعه می دانند.

پستالوزی اهل سوییس که در قرون 18 و19 می زیسته ویک روانشناس بوده است می گوید آموزش وپرورش خوب عبارتست از رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ تمام نیروها واستعدادهای بشری که در نهاد او موجود است.

مورخان تربیت را وسلیه ای برای نگهداری تمدن وفرهنگ جامعه می دانند .

یک تعریف کامل و مورد قبول کارشناسان تربیتی ازآن افلاطون است .او می گوید:تربیت خوب ان است که روح وبدن را از همه زیبایی ها کمالاتی که داردند بهره مند سازند.

فرهنگ و آموزش و پرورش

یکی از عوامل بسیار مهمی که در اموزش و پرورش تاثیر زیادی دارد ومتقابلا از آن تاثیر می پذیرد فرهنگ جامعه است .

بنابراین باید فرهنگ را خوب بشناسیم تا بدانیم که تاریخ آموزش وپرورش کشورها که قسمتی از فرهنگ جامعه است چگونه بر آموزش وپرورش آنها تاثیر گذاشته اند.

فرهنگ چیست؟

کلیه دستاوردهای بشر بعد از تولد که جنبه ارثی ژنتیکی ندارد اما قسمتی از ان جنبه ارثی اجتماعی دارد را فرهنگ گویند.

با این تعریف آداب ورسوم زبان دین حرفه ها وصنایع .......جزو فرهنگ جامعه هستند.

با این تعریف ما دو نوع فرهنگ داریم:

1-فرنگ مادی

2-فرهنگ معنوی

عناصر فرهنگ وتاثیر آنها در آموزش و پرورش و تاریخ آن

به عقده رالف لینتون استاد مردم شناسی دانشگاه کلمبیا نیویورک در جامعه پویا (جامعه ای که صنعت وارد آن شده است و فرهنگ آن متغیر است)سه گروه عنصر فرهنگی وجود دارد که عبارتند از :

1-عناصر عمومی

2-عنصر اختصاصی

3-عناصر اختراعی یا نو یا انتخابی

ابولؤلؤ را چه کسی عزیز کرد؟

پیش‌درآمد: دوست نادیده، جناب آقای صادق صدق گو، یادداشت زیر را در رابطه با مباحث مرتبط با مراسم عُمرکُشان، ارسال کرده‌اند. با توجه به اینکه این مطلب، تنها بخش‌هایی از مقاله‌ی اصلی -منتشر شده در یکی از نشریات محلی کاشان- را شامل می‌شود، ناچار شدم در برخی جمله‌بندی‌ها دست ببرم تا گویایی مطلب مخدوش نگردد. از ایشان می‌خواهم در صورت امکان متن کامل و ویرایش‌شده‌ی این مقاله را برای اینجانب ارسال کنند. بدیهی‌ست این یادداشت، تنها بازگوکننده‌ی نظرات ایشان است.

●●●

مطلب زیر قسمتی از مقاله‌ی اینجانب به نام "از تشیع علوی تا تشیع صفوی" است که در ماهنامه‌ی طوبی (ماهنامه محلی کاشان که 4-3 سال است در ان مشغول هستم) در سال 82 چاپ شد که پس از آن، از سوی گروه‌های تندرو در کاشان مورد شماتت قرار گرفت و به دنبال آن تهدید به ضرب و شتم شدم. از آنجا که آن مطلب با یادداشت "تأملاتی درباره‌ی ریشه‌های مراسم عُمرکُشان" همخوانی داشت، بخش‌هایی از آن را جهت اطلاع تقدیم می‌کنم. لازم به توضیح است مراسم روز 9 ربیع در کاشان هر سال به دلیل وجود این گروه‌های تندرو و اعتقاد بر مدفون بودن ابولؤلؤ یا همان فیروز و به قول اینان مجاهد اکبر (کسی که عُمر را در محراب به ضرب شمشیر کشت) در شهر کاشان تا 10 روز بعد هم ادامه دارد. البته قبل از 9 ربیع به دلیل ایام جدید التأسیس محسنیه هرگونه شادی ممنوع است!!!

از تشیع علوی تا تشیع صفوی

[...]3- بالا بردن ابولؤلؤ (فیروز) در حد یک امامزاده‌ی جلیل القدر: آیا در بزرگنمایی شخصی که برای اثبات اصل وجود داشتن و مسلمان بودن‌اش تا به حال سندی معتبر و تاریخی در هیچ کجا یافت نشده هدف خاصی دنبال می‌شود؟ از کجای تاریخ بر می‌آید که فیروز یک شیعه‌ی پاک‌باخته بوده که بر اساس اعتقاد دینی این کار را انجام داده است؟ نقل شده است که چون به شکایت ابولؤلؤ رسیدگی نشد او دست به این عمل زد. این روایت فقط در ناسخ التواریخ آمده است. در بحث تاریخ



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ تاریخ چیست


تحقیق درباره؛ تاریخ شهرهای ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

موضوع : تاریخ شهرهای ایران

فهرست

مشهد 4 تبریز...................................25

ساری 5 بیرجند.................................26

قزوین 6 بوشهر.................................27

اراک 7 بندرعباس.............................27

ارومیه 8 بجنورد.................................28

شهرکرد 9 ایلام....................................29

همدان 11 اهواز..................................29

گرگان 12 اصفهان...............................30

یزد 16 اردبیل.................................31

یاسوج 17 منابع..................................32

کرمانشاه 17

کرمان 17

سنندج 19

شیراز 20

سمنان 21

زنجان 22

زاهدان 23

رشت 24

خرم آباد 24

تهران 25

مشهد(استان خراسان رضوی)

واژه مشهد به معنی شهود، حضور و شهادتگاه است و به این معانی به واژه «مشاهد» جمع بسته می شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 هـ . ق، بر گور اولیاء ائمه(ع) و رجال اطلاق می شده است، چنان که در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس، و مشهد میهنه ( آرامگاه ابوسعید ابوالخیر) و مشهد توس یا مشهد رضوی در خراسان، وجود داشته است. حضرت رضا(ع) پس از شهادت به دست مامون عباسی در سال 202 هـ . ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهد» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن، به ویژه در زمان شاه تهماسب صفوی افزوده گشته و مردم توس به مشهد کوچ داده شدند.توس، عبارت بود از ناحیه شمالی خراسان، بر مسیر بالای کشف رود و سرشناس ترین شهرهای آن، عبارت بودند از : نوغان، تابران و رادکان. نوغان تا اواخر سده 3 هـ . ق، دارای اهمیت و اعتبار بود. ویرانه های نوغان، در شمال باختری مشهد، نزدیک روستای حسین آباد و مهر آباد قرار داشت. پس از آن، شهر تابران اهمیت و گسترش یافت و بعد ها به توس سرشناس شد. شهر مشهد، که در آغاز، آرامگاهی در آبادی سناباد نوغان بود، اندک اندک گسترش یافت. نام نوغان از حدود سال 730 هـ . ق، فراموش شد. شهر توس و در حقیقت تابران نیز در سال 791 هـ . ق، ویران شد و مشهد جای آن را گرفت؛ تا سرانجام در دوران صفوی، مرکز ناحیه پیشین توس و تمامی خراسان گشت. در بند هشن اوستا از توس به نام «توسا» یاد شده است. در کتاب وندیداد نیز آمده است که اهورا مزدا اراضی شانزده گانه را آفرید و «اوروا» یکی از آن ها بود. این واژه را اوستا شناسان با شهر توس یکی دانسته اند. بر پایه داستان های ملی بنای اصلی شهر را به جمشید - شاه پیشدادی - و بازسازی آن را به توس،‌ پسر نوذر - پهلوان و سپهسالار ایران - نسبت می دهند. افسانه می گوید که وی نهصد سال در زیر آسمان این شهر زندگی کرد و نام خود را بر این شهر نهاد. این روایت ها می رساند، که شهر توس در روزگار ساسانیان وجود داشته است.بین سال های 31 و 32 هـ . ق در زمان خلافت عثمان، بخشی از خراسان، از جمله توس، به دست مسلمانان افتاد. در روزگار خلافت عبدالملک مروان( 65- 86 هـ . ق) بنی تمیم دژ توس را گرفتند و تا سال 125 هـ . ق،‌ آن را در دست داشتند. در سال 192 هـ . ق هارون الرشید به منظور رسیدگی به ستم های علی بن عیسی - حاکم خراسان - و جنگ با خوارج خاور ایران، رهسپار آن دیار گردید. وی در راه بیمار شد و زمانی که به گرگان رسید، بیماری او شدت یافته در توس درگذشت. وی را در 193 هـ . ق،‌ در محلی که ده سال بعد حضرت رضا(ع) در آن جا به خاک سپرده شد، دفن کردند. در سال 265 هـ . ق، احمد بن عبدالله خجستانی، توس را ویران ساخت. در سال 336 هـ . ق ابومنصور توسی - حاکم وقت توس - علیه نوح بن نصر سامانی سر به شورش برداشت. نوح پس از شکست دادن ابومنصور، بار دیگر وی را بر حکومت توس گمارد. در سال 389 هـ . ق بکتوزون و فایق، از سرداران منصور بن نوح سامانی متحد شده منصور را کور کرد ند و برادرش عبدالملک بن نوح را به حکومت برداشتند. محمود غزنوی با باخبر شدن از این ماجرا به ماوراء‌ النهر لشگر کشید. وی‌ بکتوزون و فایق را شکست داد و تمامی خراسان را به دست آورد و ارسلان جاذب را به حکومت توس منصوب کرد.از سال 421 هـ . ق، سلجوقیان اندک اندک در شهرهای مهم خراسان رخنه کردند. ملکشاه سلجوقی در 465 هـ . ق، توس را به تیول به خواجه نظام الملک توسی، وزیر خود داد. با شکست سلطان سنجر سلجوقی از غزان در سال 548 هـ . ق، امرای وی، خاقان رکن الدوله محمود، خواهر زاده سنجر را از ماوراء‌ النهر به خراسان دعوت کردند و به نام او به عنوان سلطان خطبه خواندند. در این زمان موید آی آبه، غلام پیشین سلطان سنجر، نیشابور، ابیورد، بیهق،‌ دامغان و توس را گشود و همراه خاقان محمود به جنگ غزان رفت. با چیره گی غزان در 553 هـ . ق، بار دیگر خراسان مورد تاخت و تاز و چپاول واقع گردید.در سال 618 هـ . ق، لشگریان چنگیز مغول به دنبال محمد خوارزمشاه به توس آمدند. توس نیز مانند نیشابور به دستور تولری، پسر چنگیز خراب شد. این شهر بار دیگر در روزگار حکومت اوکتای قاآن (626- 629 هـ . ق) باز سازی شد و از آن زمان چندین بار مرکز فرمانروایی مغولان گردید. در این دوره مسیحیان توس از آزادی زیادی برخوردار بودند، به طوری که در سال 1279 م، اسقف توس به سمت مطرانی (سراسقفی) چین انتخاب شد. پس از برافتادن ایلخانان ایران، توس، قوچان، کلات،‌ ابیورد و نسا، جزء قلمرو حکومت کوچکی شد، که امیر ارغون شاه، رئیس طایفه جون باخترانی (جان قربانی) ایجاد کرده بود. در حدود سال 790 هـ . ق، حاکم محلی توس از خاندان جان قربان،‌ نام امیر تیمور را از خطبه انداخت، اما طولی نکشید، که در سال 791 هـ . ق، از میران شاه، پسر تیمورلنگ شکست خورد و باعث ویرانی دوباره توس شد. پس از این رویداد، توس اهمیت و اعتبار خود را از دست داد و بازسازی آن پس از مرگ تیمور، در روزگار حکومت شاهرخ، یعنی در سال 807 هـ . ق صورت گرفت. در دوران پادشاهی شاه عباس بزرگ، اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزونی نهاد. در این دوره صحن عتیق استان قدس گسترش یافت، و شاهراهی میان اصفهان – مشهد و هرات ایجاد و کاروانسرا ها و آب انبارهای بزرگی



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ تاریخ شهرهای ایران


تحقیق درباره؛ تاریخ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

« بسمه تعالی »

تحقیق تاریخ

محققان

منبع: کتاب قله‌های قدرت

تمام نیک و بد ما نوشته خواهد شد

زمانه را ورق و دفتری و دیوانی است

هویدا و وزیرانش

در اواخر سال 1968 میلادی (1347 شمسی) پیش‌بینی افکار عمومی در کشور چنین بود که (هویدا) به زودی از صحنه سیاسی کنارگذارده خواهد شد، زیرا ناسازگاری‌هایی که به تدریج در داخل هیئت دولت و همچنین در خارج از آن ریشه بسته بود ظاهر می‌شد.

از همه مهم‌تر آن که چند وزیر حاضر در دولت هم به رقابت با یکدیگر و نیز با نخست‌وزیر برخاسته بودند و با وجود آنکه دوست هویدا بودند ولی خود را کاندیدای نخست‌وزیری کرده و هر کدام هم تک‌روی‌هایی داشتند.

در کتاب ابوالهول پارسی که به زبان انگلیسی تالیف گردیده، دکتر عباس میلانی با استناد به مدارک و اسناد و مصاحبه‌هایی که در اختیار داشته در صفحه 242 می‌نویسد:

دو وزیر حاضر در کابینه‌ی هویدا که داوطلب پست نخست‌وزیری بودند و از هیچ کوششی در رسیدن به آن مقام فروگذاری نداشتند عبارت بودند از:

اول- جمشید آموزگار که خود سال‌ها در کابینه‌ی هویدا وزیر بود.

دوم- هوشنگ انصاری که کوشش فراوانی می‌کرد تا راه نخست‌وزیریش را هموار نماید.

در کتاب «سرآمدان یا نخبگان ایران و تقسیم قدرت قبل و بعد از انقلاب ایران» که وسیله‌ی مقامات آمریکا تهیه گردیده و براساس گزارش‌های «سیا» تنظیم شده زیر کد نمره‌ی 3510 آمده است:

«آموزگار مردی بود سرد و گرم چشیده، سال‌ها در مقامات مختلف به خدمت دولتی اشتغال داشت و در محافل سیاسی و اقتصادی شخصیت موجهی بود، پادشاه هم با دیدی دگرگونه به او نگاه می‌کرد، شخصیتی بود جدی، پرکار، اقتصاددان، ولی تندخو و عصبی.

انصاری به عنوان تکنوکرات شناخته شده بود، با استعدادی که در زمینه‌های مختلف از خود بروز می‌داد خیلی زود راه ترقی خویش را باز کرد، به ویژه در مسائل نفت که مورد علاقه‌ی پادشاه بود گزارش‌های روشنی تهیه می‌نمود که وسیله‌ی تثبیتش در مقام وزارت و سپس مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران گردید.»

توضیح: آموزگار همچنان که در کتاب نخبگان ایران آمده سال‌ها مراتب اداری را در زمینه‌های مختلف طی کرده بود و استعداد خویش را به ویژه در امور اقتصادی نشان می‌داد و مهمترین امری که آموزگار را در بین رجال عصر پهلوی کاملاً ممتاز و مشخص می‌کرد آنکه با وجود دوران طولانی که در مقامات مختلف بود، ظاهراً هیچ شائبه‌ی آلودگی مالی پیدا ننمود.

هوشنگ انصاری در یک برخورد و تصادف، در زمانی که در ژاپن ماموریت داشت مورد توجه پاره‌ای از مقامات قرار می‌گیرد، بدون ان که سلسله مراتبی را در خدمات دولتی طی کرده باشد به سرعت به وزارت رسید و شایعاتی هم درباره‌ی ترک خدمتش از شرکت ملی نفت در روزهای بحرانی کشور بر سر زبان‌هاست که هنوز روشن نشده است.

هویدا بین این دو وزیر با سایر وزرا فرق بسیار می‌گذاشت، به طوری که بین مردم آن دو نفر به «سوپر وزیر» معروف شده بودند.

دکتر میلانی در صفحه‌ی 243 کتاب ابوالهول پارسی می‌نویسد: «آن دو نفر نخستین وزرایی بودند که بی‌اعتنا به مسئولیت نخست‌وزیر و نقش مسئولیت مشترک وزرا مستقیماً به نزد شاه می‌رفتند و گزارش‌های خویش را ارائه می‌نمودند»، که متأسفانه سهل‌انگاری شخص نخست‌وزیر درباره‌ی رفتار ان دو به اصطلاح سوپروزیر سایر وزرا را هم وادار به چنان اقدامی می‌نمود، یعنی ویروس قدرت‌طلبی از راه ناصحیح به سایرین هم سرایت کرد و موجب شد تا هر یک از وزرا به محض آنکه فرصتی می‌یافت گزارش ویژه‌ای را بهانه قرار می‌داد و خود را به دربار می‌رساند و پس از آنکه فرصتی می‌یافت گزارش ویژه‌ای را بهانه قرار می‌داد و خود را به دربار می‌رساند و پس از آنکه نظر موافق پادشاه را به گزارشش جلب می‌نمود، فرمان یا دستوری را که لازم بود مستقیماً دریافت می‌کرد و آن وقت برای ان که موقعیتش را به رخ سایرین بکشد قضیه را در نشست هیئت دولت طرح می‌کرد و پس از خواندن گزارشش نظریه‌ی پادشاه را نیز اعلام می‌نمود که با چنین وضعی دیگر مطرح شدن مسئله در هیئت دولت به عنوان یک امر جدی و قابل بررسی به کلی منتفی می‌گردید، زیرا هیچ یک از وزرا یا کارشناسان قدرت و جرأت نمی‌یافتند که با چنان طرحی مخالفت کنند و یا نظری ولو با عنوان کارشناس خلاف دستور پادشاه بیان نمایند، زیرا در آن سال‌ها تجربه نشان داده بود که سخن گفتن برخلاف نظر و عقیده‌ی پادشاه چه عواقبی در پی دارد که «حداقل مجازاتش خانه‌نشینی بود».

دکتر میلانی می‌نویسد: هویدا غالباً از چنین وضعی که پیش آمده بود مکدر و مغموم می‌شد اما «دیگر نه کاری از او بر می‌آمد و نه قادر بود به پادشاه متذکر بشود که چنین



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ تاریخ


تحقیق درباره رنسانس در اروپا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

گذری کوتاه بر تاریخ سیاسی روم

از رم تا روم

در همان زمانی که یونان دوران شکوفایی خود را می گذراند، در شمال غربی آن ـ یعنی در شبه جزیره ی ایتالیا ـ اقوامی می زیستند که از حیث فرهنگ و تمدن بسیار عقب تر از آنان بودند. از شهرهای مهم این اقوام، شهر رم بود. رمی ها حکومت جمهوری داشتند. آنان به طور دایم با همسایگان خود در جنگ بودند. به همین دلیل، جنگاوری در میسان رمی ها اهمیت زیادی داشت و پسران خود را پس از دوران کودکی به آموزش های سخت نظامی مشغول می کردند.

در قرن سوم قبل از میلاد، توسعه ی فتوحات رمی ها موجب شد که با حکومت کارتاژ همسایه شوند و بر سر منافع اقتصادی و راه های دریایی، با یک دیگر بجنگند.

کارتاژی ها عنوان خود را از پایتخت خود، شهر کارتاژ( در تونس فعلی)، گرفته بودند. آنان قسمت های زیادی از سواحل شمال آفریقا و جزایر دریای مدیترانه را در اختیار داشتند. جنگ هایی رومیان با کارتاژی ها بیش از نیم قرن طول کشید. سرانجام، با وجود رشادت های هانیبال،2 سردار کارتاژی، رومیان پیروز شدند و به عمر دولت کارتاژ خاتمه دادند(146 ق.م) جنگ های رومیان و کارتاژی ها به جنگ های پونیک3 معروف است.

رومیان به تدریج بر پیروزی های خود افزودند و با فتح مصر و آسیای صغیر کشوری پدید آوردند. بدین ترتیب، حکومت رم به امپراطوری روم تبدیل شد. گستردگی بیش از حد قلمرو روم برای آن امپراتوری مشکلاتی در پی داشت. همسایگی رومیان با دولت ایران، سرآغاز مسائل بسیاری در سرنوشت دو کشور بود. تا این زمان رومی ها آشنایی زیادی با حکومت ایران آن زمان ـ یعنی اشکانیان ـ نداشتند. همسایگی آنان با اشکانیان موجب برخورد منافع و در نتیجه، جنگ های بسیاری شد که تا اواخر دوره ی ساسانی ادامه یافت. این جنگ ها در نهایت موجبات ضعف هر دو کشور را فراهم کرد.

امپراتوری روم از قرن سوم میلادی دچار مشکلاتی شد که به تدریج قدرت آن را به تحلیل می برد.

یکی از علل این مشکلات وسعت بیش از حد قلمرو امپراتوری بود. امپراتور کنسانتین شهر بیزانتیوم ( قسطنطنیه) را که در شرق امپراتوری بود به پایتختی انتخاب کرد. این اقدام مقدمه ی تقسیم روم به دو قسمت شرقی و غربی گردید.(395 م.)

از آن پس، روم غربی به دلیل حملات مداوم اقوام بیابانگرد رو به انحطاط نهاد و به عکس، روم شرقی به دلیل برخورداری از سرزمین های ثروتمند امپراتوری و راه های بازرگانی تا مدت ها به حیات خود ادامه داد تا آن که در 1453 م. پایتخت آن توسط ترکان مسلمان فتح شد و بدین ترتیب، یکی دیگر از امپراتوری های بزرگ جهان منقرض شد.

مورخان سقوط شهر رم، به دست اقوام مهاجم، را از مهم ترین حوادث تاریخ جهان دانسته اند. اقوام مهاجم مردمی بیابانگرد و با زندگی شهری بیگانه بودند. آنان پس از کش مکش های بسیار توانستند شهر رم را تسخیر کنند و خرابی های بسیار به بار آوردند. یکی از مورخان در این باره نوشته است:« هزار سال پیش از مسیح، متجاوزان شمالی وارد ایتالیا شده و ساکنان آن را مطیع ساخته و با آن ها مخلوط شده بودند، تمدن آنان را کسب کرده و با خود آنان، تمدن نوینی را بنا نهاده بودند. چهارصد سال پس از مسیح همان واقعه تکرار شد . . . »

مسیحیت

پیدایش مسیحیت، مهم ترین حادثه در تاریخ رم باستان است. مسیحیان در ابتدا مسئله ی مهمی برای حکومت روم به شمار نمی رفتند اما به مرور زمان به شمار و اهمیت آنان افزوده شد. تعالیم مسیحیت در جامعه أی که فساد و خشونت در آن گسترش فراوانی داشت، مردم را به پارسایی و مهربانی دعوت می کرد. به علاوه، تعالیم آن با بسیاری از سنت های شرک آمیز رومیان در تضاد بود. به همین دلیل، از طرف بسیاری از بردگان و گروه های مردم بدان گرویدند و از طرف دیگر، موجبات خشم و نگرانی روحانیون یهودی و حاکمان رومی را فراهم آورد. از این رو، سختگیری نسبت



خرید و دانلود تحقیق درباره رنسانس در اروپا