دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد بازماندگان شاهنامه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

به نام خدا

باز ماندگان شاهنامه

استاد ارجمند جناب آقای کیخا فرزانه

تلاشی از سعیده دهقانی نژاد دانشجوی رشته صنایع دستی ورودی 88

پیشگفتار

همتها کوتاه شده و کارها زیاد و وقتها تنگ،و شاهنامه ی پنجاه و چند هزار بیتی را که به زبان هزار سال پیش سروده شده است،کمتر کسی است که بتواند از ابتدا تا انتها ،ولو یک بار در تمام مدت عمر بخواند.

در نتیجه تصمیم به ارائه ی شاهنامه منثور نمودم تا جاماندگان شاهنامه را بازگو کنم .

همانطور که گفته اند : « در پس هر مرد موفق، یک زن موفق وجود داشته است» گمان می کنم زنان شاهنامه چه نامدار و چه بی نام در این اثر ارزشمند،جامانده اند و این خالی از لطف است که به این مقوله یعنی" زن در شاهنامه" اهمیت داده نشود.

در این بررسی نگاه مختصری به مقوله ی" زن از دیدگاه فردوسی" نیز انداخته ام.

منظور از زنان نام دار شاهنامه ، زنانی است که در رویدادهای افسانه ای یا تاریخی شاهنامه حضور دارند و نامشان در مأخذ به ثبت رسیده است . گزارش این زنان 55 نفرند و زنان بی نام حدود 138 نفر که عمدتاً به زنانی اطلاق شده است که اگرچه عامل اند ولی نام خاصی از آنان در میان نیست .که در اینجا تنها از زنان نام دار شاهنامه سخن به میان آمده.

در این چند سال اخیر،هم شاهنامه پژوهان و هم کسانی که با شاهنامه الفتی در خوردِ اعتماد برانگیز دارند،با این پرسش روبرو بوده اند که چرا فردوسی گفته است: « زن و اژدها هر دو در خاک به /جهان پاک زین هر دو ناپاک به » و آیا اصولا این بیت،بیتی اصیل و از سروده های فردوسی است؟ این بیت که با شماره ی مسلسل 524 به داستان سیاوش شاهنامه دکتر محمد دبیر سیاقی راه یافته است، گویا باید از نسخه ی کلکته گرفته شده باشد که نسخه ی کم ارزشی است و اگر چه بیت به لحاظ زبانی با زبان فردوسی بیگانه نیست،اما منطقا ً و مضموناً ناپذیرفتنی است؛زیرا با حکم جاری در دو بیت پیش از خود چندان تناقص دارد که منطق سلیم هیچ شاعری ـ تا چه رسد به فردوسی ـ نمی تواند جامع ِوجوهِ متناقض آن در ظرف کوچک سه بیت متوالی باشد.در داستان سیاوش این چاپ آمده است:

چو این داستان سربه سر بشنوی به آید تو را گر به زن نگروی

به گیتی به جز پارسا زن مجوی زن بدکنش خواری آرد به روی

زن و اژدها هر دو در خاک به جهان پاک زین هر دو ناپاک به

اگر شاعری در دو بیتِ نخستِ این سه بیت در حکمی کلی گفته باشد که بهتر است مردان به زن نگروند و اگر گزیرشان نیست،جز در پی زن پاسا نباشند که زن بد کنش خواری به بار می آورد، نمی تواند منطق تفکیک پذیر خود را که میان زن پارسا و زن بد کنش قایل به تمایز است ،به یک باره رها کند و نوع "زن" را در کنار "اژدها" در خاک بخواهد تا جهان آرام یابد .

در بعضی نسخه های شاهنامه در سراسر دنیا مانند نسخه ی ژول مول،اتحاد شوروی،فلورانس،موزه ی بریتانیا و نسخه ی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی ؛ این دو بیت اینگونه ضبط شده :

در نسخه های ژول مول،فلورانس و دایرةالمعارف بزرگ اسلامی :

همی خواست دیدن در راستی ز کار زن آید همه کاستی

چواین داستان سربه سربشنوی به آید تو را گر به زن نگروی

و در نسخه های اتحاد شوروی و موزه ی بریتانیا :

همی خواست دیدن در کاستی ز کار زن آید همه کاستی

چو این داستان سربه سربشنوی به آید تو را گربه دین بگروی

که تفاوت در مصراع های دوم است که کلی معنی و مفهوم تغییر می کند ،روشن است که بیت مشهور و بدی که انگیزه ی بخشی از جدل و جدال های خواسته یا نا خواسته شده است، بیتی است که در هیچ یک از نسخه های انتقادی یا مصحح نیست،اما این که چرا چنین بیت مجعول و مجهولی گرد و غباری چنین بلند برانگیخته است؟،در حالی که برای کشف یا "نقد" نظریات فردوسی درباره ی زن، ده ها بیت و تصویراصیل و جدی در شاهنامه یافت می شود،نه ناشی از شاهنامه ناشناسی،که ناشی از شاهنامه ناخواندگی محرکان اصلی بحث است؛و نیز بیانگر تحریک پذیری ذهن گروهی است که بخش اعظم دانسته ها و محفوظات خود را مدیون جنجال تراشان پیدا و نا پیدای مطبوعات و چه خبرهای شبانه روزی اند.

نخستین باری که در شاهنامه پیرامون زن بی مهری روا شده است،در روزگار جمشید است که ضحاک به تحریک ابلیس پدر خود را می کشد و فردوسی به نقل از دانایان، راز کار را نه در گرایه های رفتاری و اجتماعی ضحاک ،که در مادر او می کاود :

به خون پدر گشت هم داستان ز دانا شنیدم من این داستان

که فرزندِ بد گر شود نره شیر به خون پدر هم نباشد دلیر

مگردرنهانش سخن دیگراست پژوهنده را راز با مادراست

(جلد 1/صفحه 46/ بیت 115)

بی بحث و تحلیل نیز می توان بر نادرستی این باور مهر پر رنگ کوبید و با قاطعیت گفت که انتساب جنایت فرزند به مادرـ آن هم چنین موهن و تهمت آلوده ـ نه تنها به روزگار ما پذیرفتنی نیست که نزد پیشینیان نیز قابل دفاع نبوده است و فردوسی با اندکی تأمل می توانست از آوردن چنین ناروایی در حق مادران پرهیز کند.

در داستان سیاوش نیز شوخ چشمی و اهرمن کیشی سوداوه،کار را به جایی می کشاند که سیاوش را به داوری آتش می خوانند.این که ریشه یابی رفتار سوداوه و خواستگاه اجتماعی یا آیینی آن،خواننده ی استوار و پژوهنده را در دوره ی نخست شکل گیری این افسانه و شخصیت های کاملا ً اساطیری آن به چه درنگی می خواند،موضوعی است که نیازمند گفتاری



خرید و دانلود تحقیق در مورد بازماندگان شاهنامه