لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
موضوع اول
عوامل پیشرفت مسلمین در زمان گذشته ومعاصر
عوامل پیشرفت وگسترش اسلام در اواسط قرن چهارم هجری که منشا گرفته از نظر اخلاقی ،علمی،عقلانی ، آزاد منشی دین اسلام بوده است
اگرنقشه سیاسی اروپا ، آفریقا ،آسیای غربی را در اواسط قرن چهارم هجری ترسیم نمائیم و جغرافیای تاریخی این دوره را بررسی کنیم متوجه میشویم که بزرگترین بخش جهان مسکون راکه یونانیان آن رااویکومین می نامیدندتشکیل میدادند که بوسیله مسلمانان اداتره می شد دارای تمدن اسلامی بودکه این قسمت دارای تبعه حکومتی واحد وسیع می دانستند ظهور و گسترش سریع اسلام در این منطقه بزرگ جهان تنها درسه قرن صورت گرفت ودین اسلام زمانی دین اصلی ویا حد اقل دین اکثریت قاطع بخشی از جهان بوده که بیش ازنیمی از جهان متمدن را در سه قاره آسیا ، آفریقاو اروپا فرا می گرفت و منطقه بین سلسله جبال پیرنهوسیبریه از غرب وشمال اروپا تا دورترین نقطه آسیا تا چین وگینه جدید از طرف شرق واز مراکش در شمال آفریقا تا آخرین نقطه جنوبی در آقریقا بیش از دو سوم قاره آفریقا را در بر داشت واگر مقاومت شدید فرانک هادر فرانسه در قرن دوم هجری مانع نشده بود محتملاًاسلام سراسر اروپا رافرا گرفته بود دین اسلام مانند یک بنای موزون مجلل وکامل است تمام بخشهای آن بطور هماهنگ یکدیگر را تحکیم و تکمیل کمیل می نمایدو هیچ عیب ونقصی درآن وجود ندارد ودر نتیجه اسلام دارای کمال وتمامیت ، جامعیت ، تعادل ، استحکام است . تمام تعالیم و ارزشها ودستورات وقوانین و احکام تاسلامی در جای مناسب خود قرار دارد و ارزنده است یک دین علمی و عقلانی است و این عوامل نیز باعث پذیرش اندیشمندان تازه مسلمان در زمان معاصر نیز میباشد .وپذیرش دسته جمعی انسانها به اسلام موجب انتشار وسیع اسلام وافزایش سریع تعداد مسلمانان در طول تلریخ اسلام بوده است شور و عشق و علاقه مسلمانان به حق وحقیقت آنان را بر آن می داشت که تنها به درک ووصول به حق وحقیقت قناعت ننمایند بلکه آن رابه دیگران نیز معرفی نمایند و از این جهت می کوشیدند که اسلام را به دیگران معرفی کنند وبه مردم و سرزمینهای دیگران بشناسانند ولی بررسی اسلام بطور کلی و بررسی تاریخ و چگونگی گسترش آن مارا بهاین حقیقت رهبری می کند که عوامل متعدد علل مختلف وشرایط اجتماعی ،اقتصادی ،اموزشی ،فرهنگی ،معنوی ،سیاسی وتاریخی وجغرافیایی گوناگون وغیره همه
به علاقمندی افراد به اسلام وگسترش آن در سرزمینهای مختلف ودر بین پیروان ادیان مختلف در آسیا ،آفریقا ،اروپا ،ودر زمان حاضر به کل جهان کمنک نماید وامر به معروف ونهی منکر نیز در گسترش اسلام وپیشرفت آن سهم بهسزایی داشته است وآزاد منشی دینی ،عدالت خواهی ،تعادل که سیاست های مسلبمانان بود وسرزمینهایی که فتح می کردند ودر آن اجرا می کردند عامل گسترش وپیشرفت اسلام بود .
2-آزاد منشی دینی ،ازادی دینی ،احترام به ادیان دیگر (اهل کتاب ) واعتراف نویسندگان غربی
جالب توجه است که در ادبیات ومنابع کلامی ومناظرات دینی قرن چهارم هجری که در حقیقت شکوفاترین دوره ادبیات اسلامی وعربی است هیچ گونه اثری حاکی از وجود تعصب ومحدودیت دینی علیه غیر مسلمانان مشاهده نمی شود گاه اهل مناظره وشرکت کنندگان در مجادلات دینی که از قدرت ومقام برخوردار بودند هرگز تعصب مذهبی راتأیید ننموده اند وهمواره آزادی دینی را دراثار خود محترم شمردهاند .مسلمانان به دانشمندان واندیشمندان غیر مسلمان به عنوان طبقه واجب الاحترام می نگریستد
این مطلبی است که بوسیله یکی از همین نویسندگان متعصب غرب تأیید شده است ومسلمالنان از ابتدااز ادیان الهی وآسمانی وپیروان آنهارا (اهل کتاب ) در حمایت خود گرفتند ودفاع از آنها راوظیفه شرعی خود دانستند واین عوامل آزادی دینی ،تعادل ،عدم تعصب باعث شدکه مسیحیان ویهودیان هم دین اسلام را بردین های یهودی ومسیحی ترجیح دهند
3- وجود استفاده از قدرت در مسیحیا ن وعدم استفاده از قدرت در اسلام
مسیحیان درراه تحمیل مسیحیت خود قدرت رابکار گرفتند وهمواره فکر می کردند که راه قدرت در راه خدمت به مسیحیت صحیح بوده است واین کار را ستوده اند ولی اسلا م ناب محمدی برای دعوت خویش از ابتدای دعوت خود به کاری غیر مشروع ونادرست دست نزد ومسیحیان در قثرن اول میلادی که از قدرت محروم بودند آنرا کاری ناشایست وخیانت می دانستند ولی درقرن چهارم میلاد یآن را پسندیده وقانئنی شده دانستند پس چگونه می شود چیزی درابتدا غیرمشروع وناپسند وسپس مشروع وپسندیده باشد آیا خداوند قانونی در قرن اول میلادی وضع ودر قرت چهارم تقض کرده است مسیحیان در ابتدا معجزه پیشرفت را عمل خداوند می دانستند ولی زمانی که خود مسیحیان به قدرت رسیدند نقش امپراطوری را بر عهده گرفتند وپس از کسب قدرت بر علیه غیر مسیحیان سوئ استفاده کردند حتی اختلاف بین مسیحیان ،ایجادفرقه مسیحی وجنگها بین آنان بوجود آوردند بهمین دلیل این کار باعث ضعف دین مسیحیت شد وبیشتر مردمی که به اسلام روی می آوردند آنان قبلا مسیحی ویهودی بودند
4- عوامل گسترش وپیشرفت اسلام در اوایل قرن سیزدهم به دلیل عدم تبعیض نژادی وتکیه بر برادری وبرابری در اسلام.
اسلام در سالهای اخیر مانند قدرتی عظیم به جنب وجوش آمده است اسلام در آسیا وآفریقا با تکیه بر برابری نژادی وبرادری وعدالت ومبارزه با هرگونه تبعیض در برابر ادیان مختلف محلی ومخصوصا مسیحیت که گذشته وتاریخ آن همواره با استعمار وامپریالیسم در آمیخته است جذابیت وسیعی را کسب نموده است ودر موارد مناطق وشرایطی که اسلام ومسیحیت رقابت دارند وهر یک می کوشند تا پیروان جدید را بدست اورند مسلمانان محروم از وسایل تبلیغاتی در برابر هر یک نفر که بوسیله دستگاههای مجهز مسیحی مسیحیت را می پذیرند موفق می شوند ده نف ر را به اسلام معرفی نمایند وده برابر تازه مسلمان نمایند
5)وجود حضرت محمد (ص) و خلوص نیت و صفای او بوده است حضرت محمد (ص) بدون شک بزرگترین مصلح دو.ره خود در سرزمین خود بوده است مصلح دینی ، اخلاقی ،سیاسی ولی به تدریج که دین وی از مرزهای سرزمینی که در آن ظهور کرده بود و در آنجا بزرگترین معمای بشریت گشته بود علت اصلی موفقیت اسلام و گستر ش آن در تمام سرزمینهایی که به آنها راه یافت آن است که اسلام دینی کامل است و اسلام تمنها به آن اندازه از ارزش برخوردار است که میتواند مانع گسترش نظام دینی بهتری باشد و اسلام ذاتاً دینی پسندیده و کامل م قابل قبول و ارزنده است
6) اطاعت و تسلیم انسانها از خداوند است معنی اسلام کلمه( اسلام)اسم فعل است و از مصدر مسلم ( س ل م ) مشتق است که به معنی پذیرش اطاعت و تسلیم است .تسلیم در برابر خدا واطاعت از وی قرآن کریم سوره 3آیه 7و79 سوره 5آیه 5 سوره 6 آیه 125 سوره 39آیه 23 سوره61 آیه 71 کلمه دیگر که از همین ریشه گرفته شده است .مسلم است و بر کسانی اطلاق می شود که خود را تسلیم و مطیع می دانند قرآن کریم سوره 22 آیه 77 سوره 33 آیه 35 سوره 49 آیه 14 اسلام به معنی یک تحرک است اسلام به معنی تسلیم اراده خدا پذیرش رضایت لطف و سعادت خداوندی است اسلام در حقیقت قبول مثبت و فعالانه (آمادگی و شیفتگی و عشق است ) 7) عامل رهبری و عقلانی بودن اسلام است رهبری دینی مبانی و عقاید مربوط به آن در اسلام با خود حضرت محمد (ص) شروع می شود وی هرگز مدعی نشد که پیش از بشری است که تنها پیام خدا را دریافت و آن را به افراد بشر ابلاغ می نماید (رسول الله)وی همواره قدرت درهبری و رسالت خود را از خدا میدانست خدا عالم و سرچشمه علم و حق سر چشمه حقیقت است حقیقتی که بر پیامبر نازل شد از خدا که حقیقت کامل و تمام حقیقت است و بود علم وحقیقت از پروردگار است و محمد(ص) در هیچ چیز شریک خدا یا معاوی در برابر خدا قرار ندارد علمای اسلام حداکثر سعی خود را در راه جلب توجه مغول به فعالیتهای علمی ،ساختن علمی ،مذهبی ،فرهنگی و گسترش تمدن و تحکیم مبانی اخلاق مبذول می داشتند عقلانیت و روح علمی اسلامی مخصوصا موجب جذب افراد متفکر سرزمینهای بیزانس، مصر ، سوریه ،بین النهرین ، ایران و … است
8) عاملهای دیگر پیشرفت اسلام عبارتست از عامل اخلاقی ،عامل انسانی ،عامل سیاسی ،عامل اجتماعی ،عامل اقتصادی ،عامل مهاجرت و مسافرت ها ،عامل آموزش ،عامل تمدن ،قدرت پویایی و تجدید حیات آن بوده است.
یکی از مهمترین موفقیتهای اخلاقی اسلام عبارتست از تحولی که اسلام در وضع خشونت بار – وحشیانه خونخوار و خرابکارانه مغول به وجود آورد و آنان را به مردم متمدن فرهنگدوست هنر پرور ،مهربان و علاقمند به جامعه و انسانیت تبدیل کرد و به دلیل دوری مسلمانان از بی بندباری اخلااقی و لاقیدی و تربیتی می باشد به همین دلیل گرایش انسانهارا به تعالیم و فضائل اخلاقی اسلام نشان میدهد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
قسمت اول: «زندگینامه»
تکنیکی ترین نویسندگان ما
فریدون عموزاده خلیلی، که گاهی به نام مستعار مسعود عبدالرحمن قلم می زند- در میان مردم تعداد زیاد قصه نویسان ادبیات داستانی معاصر بعد از انقلاب یکی از «تکنیکی ترین» نویسندگان ماست. این ویژگی عمده و اصلی آقای خلیلی نکتة تثبیت شده ای است که قریب به اتفاق نویسندگان و قصه نویسان ما به شکلهای گوناگون در نوشته ها و گفته ها و یا مصاحبه های خود به آن اذعان کرده اند.
مهمترین ویژگیهای هنری و ادبی آثار این نویسنده عبارت است از:
قلم زیبا
نثر پر از لطافت و صمیمیت
پرداخت قوی و مطابق با اصول فنی داستان پردازی
زایش انبوهی از عاطفه و حسهای تجربه شده در دل قصه ها
برخورداری از اطلاعات دقیق پیرامون عناصر داستان نویسی
توانایی و قدرت لازم برای به کارگیری آن عناصر در جایگاه اصلی خودشان
تصویر پردازی روشن از صحنه ها و حوادث و تصاویر بکر و ناب
دقیق بینی و ظرافت ذهن در سوژه یابی
حضور در دو عرصه داستان نویسی بزرگسالان و کودکان و نوجوانان به شکل برجسته
منحصر کردن خود در شیوه نقد توصیفی
قدرت و توانایی در تعبیر و تفسیر آنچه که در ذهن دارد
دوری گزیدن از ابتذال نثر و نزدیک نشدن به زبان عامیانه
لحظه پردازی های متناسب با فضای داستان
«نقی سلیمانی» یکی از نویسندگان ادبیات کودکان و نوجوانان در مصاحبه ای پنین می گوید:
«... در کارهای فریدون عموزادة خلیلی لطافتی وجود دارد که آدرم را می گیرد . این لطافت قابل توصیف نیست. در ظاهر الفاظ (کلمات) نمی توان جستجویشان کرد. مثل نسیم که نمی توان به چنگ گرفت و نشانش داد ولی وجود دارد و حس می شود. البته زود اضافه کنم که کارهای خلیلی دو دسته اند: یک دسته داستانهای واقع گرا(رئالیستی) و دسته دوم داستانهای لطیف او هستند و ....»
عموزاده، در سال 1339 در محلة خیابان ایستگاه شهرستان سمنان متولد شد. دوران پرشور سر کودکی و نوجوانی را در زادگاه خود گذراند. دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را نیز در سمنان سپری کرد تا این که در سال 1357 موفق به اخذ دیپلم در رشته ریاضی- فیزیک شد. از آنجا که در دوران دانش آموزی فردی ممتاز و علاقه مند به علم و دانش بود بلافاصله بعد از گرفتن دیپام در همان سال در کنکور دانشگاه شرکت کرد و در همان سال در «رشته ریاضی و علوم کامپیوتر» دانشگاه تهران پذیرفته شدو سپس در سال 1364 موفق به اخذ درجه کارشناسی در این رشته گردید. عموزاده به شکل رسمی، نویسندگی خود را از سال 1358 شروع کرد و اولین اثر خودرا در سال 1360 به چاپ رسانید.
در خاتمه این جستجوی کوتاه در زندگینامه آقای عموزاده خلیلی فهرست وار فعالیت ها و مسئولیتهای هنری و ادبی ایشان را در زیر می آوریم:
عضو اصلی شورای کتاب سوره بچه های مسجد از شماره 11 تا 16.
مسئول جنگ سوره بچه های مسجد از شماره 17 تا 23.
عضو و دبیر شورای ادبیات حوزه هنری بین سالهای 63 تا 66.
مسئول واحد قصه حوزه هنری در سالهای 62 تا 64.
مسئول واحد کودک و نوجوان حوزه هنری در سالهای 64 تا 66.
عضو شورای انتخاب کتاب کودک در انتشارات سروش در سالهای 65 و 66.
عضو هیئت داوران کتاب سال مجله سروش نوجوان در سال 1367 و 1369.
عضو هیئت داوران کتاب سال وزارت ارشاد اسلامی در سال 1365.
عضو اصلی پایه گذاران دفتر هنر و ادب کودک و نوجوان.
دبیر شورای مدیریت دفتر هنر و ادب کودک و نوجوان.
عضو شورای سر دبیری مجله سروش نوجوان از فروردین 1367 تا کنون.
مجله سروش نوجوان، اولین مجله مخصوص نوجوانان است که بعد از انقلاب اسلامی چاپ و منتشر می گردد. جای خالی این گونه مجلات ویژه کودکان و نوجوانان در طول تاریخ ادبیات قبل و بعد از انقلاب ما کاملا احساس می شد. اکثر گردانندگان این مجله از نویسندگان، شاعران ، و از اعضای قدیمی هیئت تحریریه «بچه های مسجد» می باشند کهپس از بیرون آمدن از حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی اقدام به چاپ و انتشار این مجله کردند.
اولین شماره آن در فروردین 67 با قیمت 70 ریال چاپ و منتشر گردید.
«باقی ماندن در خط مشی اعلام شده اولیه یعنی کار در بعد ادبی و هنری»، «چاپ قصه های خوب و قوی»، «مصاحبه های زنده و جاندار»، « زیر پوشش قرار دادن استعدادهای نوجوانان شهرستانی» از ویژگی و حسنهای این مجله برشمرده می شود. انتخاب کتاب سال نیز-فارغ از هر گونه تنگ نظری و گرایش به سلیقه های شخصی از کارهای نسبتا خوب، مداوم و پی گیری است که تا کنون به شکل پی در پی ، پار دوره آن برگزار گردیده است. دوره اول این کار با یاری مجله کیهان بچه ها صورت پذیرفت و در دوره های بعد مجله سروش خود به تنهایی اقدام به این کار کرد. این ماهنامه زیر نظر مدیر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
صفحه اول
سیاسی
اجتماعی
فرهنگی
صفحه داخلی 6
صفحه داخلی 7
بینالملل
ورزشی
اقتصادی
دادگاه
صفحه آخر
بایگانی
تماس با ما
آیینه مجازیاتاق تیتربا روزگاراناقبال شمااصلاحات ایرانیکاریکاتور
Free counter
به مناسبت 29 خرداد، سالروز درگذشت دکترعلی شریعتی-شریعتی و تشیع-سیدمحسن حسینیطه
بیشک یک از زوایای اصلی شناخت هر نویسنده و متفکری، پرداختن به این موضوع است که او دارای چه مذهب و ایدئولوژی بوده و این مذهب و ایدئولوژی در دنیای اندیشه او چه تأثیری گذارده است؟به عبارت دقیقتر، پاسخ این سؤال که یک نویسنده، چگونه به معرفی یا احیاناً نقد مذهب و ایدئولوژی خود میپردازد، به منزله برداشت یک گام بلند و استوار به سوی شناخت اوست، چون یک نویسنده بیش از هر چیز انسانی است که به یک مکتب و ایدئولوژی خاص گرایش دارد و بررسی تعاملات روانی او با مکتب و ایدئولوژیاش، ما را در کشف چند گزینه مهم درباره آن فرد و آن مکتب یاری میدهد.ناگفته پیداست که هرچه حساسیت یک متفکر در شناساندن مکتبش به دیگران بیشتر باشد، تعمق و موشکافیاش در مسائل از یک سو و تعصب بجا و تعهد آگاهانهاش از سوی دیگر مشخص میگردد.تعصب بجا و تعهد آگاهانه، دو عنصری هستند که اگر در یک انسان مذهبی ظهور کنند، دینداری را در وی به اوج میرسانند. زیرا تعصب نابجا، ارمغانآور تحجر است و تعهد ناآگاهانه، عامل استیصال فکری و گاه موجب گرفتارآمدن انسان در منجلاب نابودی است.دکتر علی شریعتی از معدود متفکرانی است که یکی از آرمانهای بزرگ فکری خود را شناساندن دین اسلام به نسل جوان قرارداده است اما تفاوت اصلی وی با سایر متفکرین این بود که در این معرفی، نوعی موشکافی عالمانه را به کار میبست و از اسلام، تشیع و از تشیع، تشیع سرخ علوی را برمیگزید.شاید در نگاه سطحی، این تنگ نمودن حلقه شناخت از سوی آن مرحوم، نشانه تنگنظری، تعصب و به نوعی، نشانه عدم کثرتگرایی دینی او باشد.اما حقیقت آن است که روش شریعتی به قول امروزیها، مو از ماست بیرون کشیدن است و اگر بخواهیم عمیقتر به موضوع بنگریم، نوعی زنگارزدایی از حقیقت اسلام است. در واقع شریعتی به دنبال اصالتهای دین است. اصالتهایی که گذشت زمان از یک سو و غرضورزیها از سوی دیگر. آن را به باد فراموشی سپرده است. سؤالی که مطرح میشود این است که چرا شریعتی در راه بازگشت به اصالتهای دینی، به معرفی تشیع علوی میپردازد؟نخست ببینیم که تشیع از دیدگاه این متفکر چه ویژگیهایی را دارا است که رجوع به آن، بازگشت به حقیقت اسلام است؟ شریعتی اعتقاد دارد همانطور که اسلام با نفی و حصر آغاز میگردد، تشیع نیز اساسش به همین دو رکن استوار است. به این معنی که اسلام با شعار لاالهالاالله جان میگیرد، یعنی پرستش هر خدایی را-به معنای لغوی-جز الله نفی میکند. تشیع نیز در ادامه این تفکر، در حاکمیت جامعه نفی شرط قائل میشود و حاکمیتهای متعدد را به جز حاکمیت خاندان پیامبر نفی میکند. این گزاره ریشه در عالیترین مفاهیم جامعهشناسی دارد. به این معنا که اگر ما این بنا را در مسائل اجتماعی-مذهبی بدانیم، در دومین مرتبه یا بهتر بگوییم در درجه دوم اهمیت به حاکمیت میرسیم. توجه به این نکته ضروری است که این مسأله در شرایط زمانی و مکانی جامعه اسلامی بعد از پیامبر مطرح میشود. یعنی فقر فرهنگی و معرفتی دنیای عربی که تازه از دوره جاهلیت رها شده و اسلام را چیزی کمتر از سه دهه تجربه کرده است، اقتضا میکند که پیامبر کسی را ولی و وصی و جانشین خود قرار دهد که از کودکی او را در دامان خویش پرورده است. اینجاست که پیامبر برای اولین بار، نفی و حصر ایجاد میکند. البته نباید پنداشت که این نفی و حصر از سوی پیامبر، نوعی انحصارگرایی قومی و خویشاوندی به معنی امروزی است. بدیهی است روشنبینی و درایت پیامبر بسیار بالاتر از اینها است که جامعه نوپای اسلامی را به حال خود رها کند.به هر حال به تعبیر دکتر شریعتی، شیعه به عنوان یک «نه» و به عنوان یک اعتراض شکل میگیرد. به این مفهوم که تمام پیروان علی(ع) در آن دوره، به صورت یک معترض و یک نقاد جدی حکومت، هم از نظر سیاسی و هم از نظر سایر موارد ظهور میکنند که مرحوم شریعتی در شناساندن هر یک از این چیزها به جامعه، به عنوان یک سمبل سعی وافر داشت. اما شناساندن شیعه توسط آن بزرگوار به جامعه، به همین جا ختم نمیشود.شریعتی برای شیعه دو چهره قائل است: تشیع علوی و تشیع صفوی.نخست این سؤال مطرح میشود که چرا شریعتی برای شیعه دو چهره قائل است؟ و تفاوت این دو چهره در نظر وی چیست؟شریعتی شیعه را در قالب یک تقسیمبندی تاریخی ارائه میدهد. شیعه علوی از علی(ع) تا دوران صفوی، شیعه صفوی از عهد صفوی تا امروز و تفاوت اصلی این دو را در جایگاه اجتماعی آن میداند. زیرا بر اساس یک اصل در جامعهشناسی، افکار و بینش افراد را تابع جایگاه و موقعیت اجتماعیشان برمیشمرد. اینجاست که شیعه بدون پایگاه اجتماعی و سیاسی، از علی(ع) تا صفویه را، با شیعه به حکومت و جایگاه اجتماعی رسیده بعد از آن مقایسه میکند و در این قیاس، از یک اصل دیگر جامعهشناسی کمک میگیرد؛ اصلی که میگوید: «یک گروه انقلابی و تحولخواه انقلاب و دگرگونی را تا زمانی امری پسندیده میداند که به موقعیت و جایگاه اجتماعی نرسیده باشد و به محض رسیدن به آن موقعیت، تمام انقلابیگری و تحولخواهی بعد از خود را سرکوب میکند.»شریعتی پس از مطرح کردن این اصول، به شیعه مینگرد. همان شیعهای که آن را مذهب اعتراض خوانده بود و اعتراض در یک کلام، جانمایه همه انقلابها و تحولهاست و همان است که به گفته تویبی، به یک حزب حالت تهاجمی میدهد.حال دو شیعه داریم. یک شیعه از علی(ع) تا صفویه که به موقعیت اجتماعی نرسیده، انقلابی است، دگرگونطلب است و چون چیزی ندارد که از دست بدهد، اعتراض میکند، نقد میکند و پیوسته به بهتر بودن و نو بودن میاندیشد، اما یک شیعه دیگر نیز داریم، شیعهای که به حکومت میرسد در سر جایش محکم میشود و دیگر از تحول و دگرگونی و تزلزل میهراسد. چون کوچکترین تحول ممکن است همه چیز را از او بگیرد، حکومت را، مقام اجتماعی را و... اینجاست که اعتراض به سکوت مبدل میشود. زیرا اعتراض، سرآغاز تحول و انقلاب است. اینجاست که رودی خروشان و جاری به سنگی سخت میرسد و از حرکت بازمیایستد و تهاجم به تدافع بدل میشود. بدین جهت شریعتی، شیعه صفوی را یک شیعه بدل شده و وارونه شده میداند زیرا میگویند که اصل شیعه بر دو رکن «انتظار» و «اجتهاد» استوار است و ژرفاندیشی در حقیقت این دو واژه است که به شیعه معنا میبخشد. اگرچه گاهی زنگار جهالت موجب شده این دو واژه نیز معکوس جلوه داده شود.انتظار، عزلت گزیدن و فرار از مسؤولیت اصلاح جامعه به امید ظهور یک منجی نیست. انتظار مهیا کردن و آماده ساختن جامعه برای یک انقلاب جهانی است. انتظار، آگاه و بیدار ساختن تودههای مستضعف و به استثمار کشیده شده است و هنگامی که انتظار رکنی برای شیعه باشد، اعتراض و اصلاح و فریاد را به دنبال میآورد و جامعه و حکومت دائماً در معرض نقد خواهند بود، زیرا نقد، فساد و تباهی را از میان میبرد و جامعه را مهیای ظهور میسازد و اجتهاد، تنها یک راه رهایی از شک نجس یا پاک بودن نیست، بلکه راهی است که دین را از بنبستهای زمانی و مکانی رهایی میبخشد.اینجاست که شریعتی اعتقاد دارد شیعه با رکن اجتهاد همیشه حالت تهاجمی به خود میگیرد زیرا میتواند تمام نیازهای انسان و جامعه را در هر عصری پاسخگو باشد.
Copyright 2005 Eqbal.ir :.: Html And Program: وب هاست :.: Graphic And Design: ULTRAPAIN STUDIOS
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
فصل اول
زبان آموزی ورشد گفتار
1-1 : زبان آموزی
زبان آموزی ورشد گفتار در هشتاد سال گذشته مورد توجه قرار گرفته به ویژه درنیمه دوم قرن بیستم بطور دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته است. زبان آموزی کودک به همراه توصیف وبررسی ساخت زبان وچگونگی کارکرد آن مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. یافته های مربوط به زبان آموزی، مراحل فراگیری زبان، تدوین دستور زبان کودک وارائه ویژگی های همگانی زبان از نتایج مهم این بررسی ها بوده است.
یافته های زبان آموزی همچنین در بررسی چگونگی گسترش مهارت های زبانی نیز وزبان پریشی مورد توجه بوده است به علاوه یافته های یاد شده در زمینه بررسی آموزش زبان دوم وهمچنین زبان خارجی وارائه فرضیه ها وروش های آموزش زبان دوم تأثیر به سزایی داشته است. زبان آموزی هم از لحاظ نظریه های یادگیری وهم از لحاظ بررسی مراحل رشد زبانی قابل توجه است. زبان آموزی درزمانی پس از یک سالگی شروع می شود وتا پنج سالگی تقریباً به حالت ثابت نزدیک می شود. دوره زبان آموزی درحدود 5/3 به طول می انجامد.(مشکوه الدینی، 1376، ص 272) بررسی زبان آموزی به چگونگی رشد مهارت های گفتاری وشنیداری را مشخص می سازد . از یافته های موضوع می توان درآموزش مهارت های زبان استفاده کرد. کودک تا پیش از سواد آموزی قادر است از زبان بطور مناسب دربرقراری ارتباط زبانی استفاده نماید. بعلاوه هر سخنگوی زبان علاوه برقواعد دستوری ، قواعد کاربردی زبان را نیز به تدریج می آموزد؛ یعنی از طریق تعامل با محیط واطرافیان اصول کاربرد شناختی زبان را نیز فرامی گیرد.زبان آموزی تنها به توانایی های آوایی، واژگانی، دستوری وسبکی محدود نمی شود؛ بلکه به ویژگی های کاربردی زبان نیزشامل می گردد. البته دانش زبانی کودک ناخودآگاه است بکارگیری وقضاوت ناخود آگاه زبان توسط کودک شم زبانی نامیده می شود.
نتیجه تسلط کودک برمهارت های زبانی کسب توانایی به کارگیری زبان است . درصورتی که کودک توانایی زبان را داشته باشد نه تنها دانش ومهارت های زبانی وارتباطی خود را بکار می برد بلکه خواهد توانست درآینده نیز براین خلاقیت زبانی تکیه کند .
به نظر انسترون وبلیایف زبان آموزی برافزایش وتقویت توانش زبانی، توانش ارتباطی، خلاقیت زبانی، تفکر درباره زبان وهمچنین مهارت های آمادگی خواندن ونوشتن درآینده تأثیر می گذارد (بلیایف ، 1368 ،ص77) .
1-2 : نظریه های زبان آموزی
الف: نظریه شناخت گرایی
پیاژه، روانشناس بزرگ سویسی، به اصل شناخت دریادگیر ی کودک توجه داشت. از این رو به پدیده زبان آموزی علاقه مند نبود. او زبان را به عنوان منبعی برای داده های لازم جهت بررسی چگونگی رشد شناخت درنظر می گرفت. به نظر او زبان آموزی یک پدیده ثانویه است که دردرون شناخت طبیعی کودک از محیط خود، شکل می گیرد. از این رو پیاژه زبان آموزی را وابسته به شناخت می دانست. وقتی زبان را به عنوان مجرایی برای ایجاد ارتباط میان کودک و محیط اجتماعی او در نظر گرفته است . پیاژه معتقد بودکه ذهن کودک برای کسب شناخت، از جهان اطراف همواره فعال است واز این لحاط ، اطلاعاتی از راه زبان توسط افراد محیط به او می رسد؛ به گسترش شناخت او چندان کمک نمی کند. او رشد زبان کودک را ناشی از رشد شناختی واجتماعی او می دانست. با این حال ، پیاژه این فرض را که تنها رشد شناختی برای رشد زبان آموزی کافی باشد انکار می کند. به عقیده او میزان مناسبی از رشد شناختی برای رشد زبانی لازم است، با این حال تنها رشد شناختی را برای زبان آموزی کافی نمی داند ، بلکه برخی فرآیندهای دیگر را نیز ضروری می داند.( مشکوه الدینی ، 1376، ص274)
مهمترین نظریه های یادگیری مبتنی بر شناخت گرایی عبارتند از: نظریه یادگیری گشتالت گرایان ، نظریه معنا دار دیوید آزوبل، نظریه پردازش اطلاعات، نظریه شناختی پیاژه ونظریه شناختی بروند.
ب: نظریه شرطی شدگی رفتار زبانی
اسکینر، روان شناس آمریکایی، به اصل شرطی شدگی درباره زبان آموزی کودک اعتقاد داشت. وی اعتقاد داشت که برپایه رفتار گرایی همه جنبه های زبان ورفتار انسان را می توان توضیح داد. او یادگیری انسان را امری اکتسابی می داند . به اعتقاد اسکینر ذهن انسان شبیه لوح سفید یاد صفحه خالی است ووقتی زبان دراین صفحه خالی وارد می شود، یادگیری تحقق می یابد.و اساس این دیدگاه ذهن انسان فقط محرکات زبانی بیرونی را پذیرفته وهنگام یادگیری زبان مشاهده منظم رویداد های جهان خارج کودک را وارد به تولید زبان می کند. به عقیده اسکینر انسان از راه آزمایش وخظا به یادگیری زبان می پردازد. وی که آزمایشهای زیادی در خصوص یادگیری حیواناتی مثل موش، کبوتر انجام داده است این نوع یادگیری را شرطی شدن عامل نامیده وآنرا ‹‹ترتیب از راه پاسخ های ارادی ›› می داند.
در نظریه اسکینرتنها شرط لازم برای فهم چگونگی یادگیری زبان این است که بتوانیم متغیرهای حاکم وعوامل بیرونی را مشخص کنیم.
درواقع نظریه یادگیری اسکینر می کوشد یادگیری زبان را با استفاده از یک مدل محرک پاسخ، تبیین کند. به تعبیراسکینر اگر رفتار زبانی معینی بطور مکرر یک نتیجه مثبت داشته باشد به تقویت مثبت واگر نتیجه منفی داشته باشد به تقویت منفی منجر می شود. درحقیقت تقویت مثبت براثر پاداش رفتار زبانی فرد وتقویت منفی براثر تنبیه رفتار زبانی فرد شکل می گیرد. از سوی دیگر، از دیدگاه رفتار گرایان، کودک دریادگیری زبان تا حد زیادی از عامل تقلید کمک می گیرد. بسامد استفاده، کاربرد واژه ها وساخت های زبان نیز دریاد گیری از راه تقلید مؤثر است. اگر کودکی درحال یادگیری زبان، پس از کاربرد یک عنصر یا قاعده زبانی احساس کند ارتباط مؤثر زبانی برقرار شده است، فکر می کند رفتار زبانی او مورد تأیید قرارگرفته است. این احساس مثبت باعث تقویت آن رفتار و در نتیجه یادگیری آن عنصر می شود.
به عقیده اسکینر، بر پایه فرآیند شرطی شدگی رفتار مؤثر زبانی که در نتیجه انگیزه ها و پاسخ های ناشی از محیط از جمله پدر و مادر و دیگر افراد محیط برایش پیش می آید، زبان را فرا می گیرد. به این معنی که بر اثر تقویت و شرطی شدگی رفتار زبانی از راه پاداش های مطلوبی که از محیط خود دریافت می نماید، سرانجام عادت های زبانی ویژه مربوط به محیط خود را کسب می کند. بنابراین، به عقیده اسکینر برای توضیح فرآیند زبان آموزی لازم نیست هیچگونه ویژگی ذاتی ذهن خاص و پیچیدگی برای کودک فرض شود، بلکه برای توضیح آنها کافی است که روابط منظم موجود میان رویدادهای جهان بیرون و گفته های کودک که به طور مثبت تقویت می شود نشان داده شود که به این ترتیب در دوره زمانی مناسب تکرار و استوار می گردد. (مشکوه الدینی، ص276)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
فصل اول
زبان آموزی ورشد گفتار
1-1 : زبان آموزی
زبان آموزی ورشد گفتار در هشتاد سال گذشته مورد توجه قرار گرفته به ویژه درنیمه دوم قرن بیستم بطور دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته است. زبان آموزی کودک به همراه توصیف وبررسی ساخت زبان وچگونگی کارکرد آن مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. یافته های مربوط به زبان آموزی، مراحل فراگیری زبان، تدوین دستور زبان کودک وارائه ویژگی های همگانی زبان از نتایج مهم این بررسی ها بوده است.
یافته های زبان آموزی همچنین در بررسی چگونگی گسترش مهارت های زبانی نیز وزبان پریشی مورد توجه بوده است به علاوه یافته های یاد شده در زمینه بررسی آموزش زبان دوم وهمچنین زبان خارجی وارائه فرضیه ها وروش های آموزش زبان دوم تأثیر به سزایی داشته است. زبان آموزی هم از لحاظ نظریه های یادگیری وهم از لحاظ بررسی مراحل رشد زبانی قابل توجه است. زبان آموزی درزمانی پس از یک سالگی شروع می شود وتا پنج سالگی تقریباً به حالت ثابت نزدیک می شود. دوره زبان آموزی درحدود 5/3 به طول می انجامد.(مشکوه الدینی، 1376، ص 272) بررسی زبان آموزی به چگونگی رشد مهارت های گفتاری وشنیداری را مشخص می سازد . از یافته های موضوع می توان درآموزش مهارت های زبان استفاده کرد. کودک تا پیش از سواد آموزی قادر است از زبان بطور مناسب دربرقراری ارتباط زبانی استفاده نماید. بعلاوه هر سخنگوی زبان علاوه برقواعد دستوری ، قواعد کاربردی زبان را نیز به تدریج می آموزد؛ یعنی از طریق تعامل با محیط واطرافیان اصول کاربرد شناختی زبان را نیز فرامی گیرد.زبان آموزی تنها به توانایی های آوایی، واژگانی، دستوری وسبکی محدود نمی شود؛ بلکه به ویژگی های کاربردی زبان نیزشامل می گردد. البته دانش زبانی کودک ناخودآگاه است بکارگیری وقضاوت ناخود آگاه زبان توسط کودک شم زبانی نامیده می شود.
نتیجه تسلط کودک برمهارت های زبانی کسب توانایی به کارگیری زبان است . درصورتی که کودک توانایی زبان را داشته باشد نه تنها دانش ومهارت های زبانی وارتباطی خود را بکار می برد بلکه خواهد توانست درآینده نیز براین خلاقیت زبانی تکیه کند .
به نظر انسترون وبلیایف زبان آموزی برافزایش وتقویت توانش زبانی، توانش ارتباطی، خلاقیت زبانی، تفکر درباره زبان وهمچنین مهارت های آمادگی خواندن ونوشتن درآینده تأثیر می گذارد (بلیایف ، 1368 ،ص77) .
1-2 : نظریه های زبان آموزی
الف: نظریه شناخت گرایی
پیاژه، روانشناس بزرگ سویسی، به اصل شناخت دریادگیر ی کودک توجه داشت. از این رو به پدیده زبان آموزی علاقه مند نبود. او زبان را به عنوان منبعی برای داده های لازم جهت بررسی چگونگی رشد شناخت درنظر می گرفت. به نظر او زبان آموزی یک پدیده ثانویه است که دردرون شناخت طبیعی کودک از محیط خود، شکل می گیرد. از این رو پیاژه زبان آموزی را وابسته به شناخت می دانست. وقتی زبان را به عنوان مجرایی برای ایجاد ارتباط میان کودک و محیط اجتماعی او در نظر گرفته است . پیاژه معتقد بودکه ذهن کودک برای کسب شناخت، از جهان اطراف همواره فعال است واز این لحاط ، اطلاعاتی از راه زبان توسط افراد محیط به او می رسد؛ به گسترش شناخت او چندان کمک نمی کند. او رشد زبان کودک را ناشی از رشد شناختی واجتماعی او می دانست. با این حال ، پیاژه این فرض را که تنها رشد شناختی برای رشد زبان آموزی کافی باشد انکار می کند. به عقیده او میزان مناسبی از رشد شناختی برای رشد زبانی لازم است، با این حال تنها رشد شناختی را برای زبان آموزی کافی نمی داند ، بلکه برخی فرآیندهای دیگر را نیز ضروری می داند.( مشکوه الدینی ، 1376، ص274)
مهمترین نظریه های یادگیری مبتنی بر شناخت گرایی عبارتند از: نظریه یادگیری گشتالت گرایان ، نظریه معنا دار دیوید آزوبل، نظریه پردازش اطلاعات، نظریه شناختی پیاژه ونظریه شناختی بروند.
ب: نظریه شرطی شدگی رفتار زبانی
اسکینر، روان شناس آمریکایی، به اصل شرطی شدگی درباره زبان آموزی کودک اعتقاد داشت. وی اعتقاد داشت که برپایه رفتار گرایی همه جنبه های زبان ورفتار انسان را می توان توضیح داد. او یادگیری انسان را امری اکتسابی می داند . به اعتقاد اسکینر ذهن انسان شبیه لوح سفید یاد صفحه خالی است ووقتی زبان دراین صفحه خالی وارد می شود، یادگیری تحقق می یابد.و اساس این دیدگاه ذهن انسان فقط محرکات زبانی بیرونی را پذیرفته وهنگام یادگیری زبان مشاهده منظم رویداد های جهان خارج کودک را وارد به تولید زبان می کند. به عقیده اسکینر انسان از راه آزمایش وخظا به یادگیری زبان می پردازد. وی که آزمایشهای زیادی در خصوص یادگیری حیواناتی مثل موش، کبوتر انجام داده است این نوع یادگیری را شرطی شدن عامل نامیده وآنرا ‹‹ترتیب از راه پاسخ های ارادی ›› می داند.
در نظریه اسکینرتنها شرط لازم برای فهم چگونگی یادگیری زبان این است که بتوانیم متغیرهای حاکم وعوامل بیرونی را مشخص کنیم.
درواقع نظریه یادگیری اسکینر می کوشد یادگیری زبان را با استفاده از یک مدل محرک پاسخ، تبیین کند. به تعبیراسکینر اگر رفتار زبانی معینی بطور مکرر یک نتیجه مثبت داشته باشد به تقویت مثبت واگر نتیجه منفی داشته باشد به تقویت منفی منجر می شود. درحقیقت تقویت مثبت براثر پاداش رفتار زبانی فرد وتقویت منفی براثر تنبیه رفتار زبانی فرد شکل می گیرد. از سوی دیگر، از دیدگاه رفتار گرایان، کودک دریادگیری زبان تا حد زیادی از عامل تقلید کمک می گیرد. بسامد استفاده، کاربرد واژه ها وساخت های زبان نیز دریاد گیری از راه تقلید مؤثر است. اگر کودکی درحال یادگیری زبان، پس از کاربرد یک عنصر یا قاعده زبانی احساس کند ارتباط مؤثر زبانی برقرار شده است، فکر می کند رفتار زبانی او مورد تأیید قرارگرفته است. این احساس مثبت باعث تقویت آن رفتار و در نتیجه یادگیری آن عنصر می شود.
به عقیده اسکینر، بر پایه فرآیند شرطی شدگی رفتار مؤثر زبانی که در نتیجه انگیزه ها و پاسخ های ناشی از محیط از جمله پدر و مادر و دیگر افراد محیط برایش پیش می آید، زبان را فرا می گیرد. به این معنی که بر اثر تقویت و شرطی شدگی رفتار زبانی از راه پاداش های مطلوبی که از محیط خود دریافت می نماید، سرانجام عادت های زبانی ویژه مربوط به محیط خود را کسب می کند. بنابراین، به عقیده اسکینر برای توضیح فرآیند زبان آموزی لازم نیست هیچگونه ویژگی ذاتی ذهن خاص و پیچیدگی برای کودک فرض شود، بلکه برای توضیح آنها کافی است که روابط منظم موجود میان رویدادهای جهان بیرون و گفته های کودک که به طور مثبت تقویت می شود نشان داده شود که به این ترتیب در دوره زمانی مناسب تکرار و استوار می گردد. (مشکوه الدینی، ص276)