لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
سال و محل توّلد: 1304 تهرانسال و محل وفات: 1379 تهران
زندگینامه: احمد شاملو در سال 1304 در تهران متولد شد. تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش که افسر ارتش بود اغلب از این شهر به آن شهر اعزام می شد و خانواده هزگز نتوانست برای مدتی طولانی جایی ماندگار شود. در سال 1322 به سبب فعالیت های سیاسی به زندانهای متفقین کشیده شد، و این در حقیقت تیر خلاصی بود بر شقیقه همان تحصیلات نامرتب. به سال 1325 برای بار نخست، در سال 1336 برای بار دوم، و در سال 1343 برای سومین بار ازدواج کرد. از ازدواج اول خود چهار فرزند دارد، سه پسر و یک دختر. احمد شاملو در سوم مرداد ماه سال 1379 چشم از جهان فروبست.
آثار: اولین اثری که از شاملو منتشر شد، مجموعه کوچکی از شعر و مقاله بود که در سال 1326 به چاپ رسید. پس از آن آثار بسیاری از این شاعر، نویسنده، مترجم و محقق به چاپ رسیده است که برای سهولت بر حسب موضوع تقسیم بندی می شود: مجموعه شعر: قطعنامه، آهنگها و احساس، هوای تازه، باغ آینه، آیدا و آینه، لحظه ها و همیشه، آیدا: درخت و خنجر و خاطره، ققنوس در باران، مرثیه های خاک، شکفتن در مه، ابراهیم در آتش، دشنه در دیس، ترانه های کوچک غربت، ناباورانه، آه! مدایح بی حوصله و... مجموعه های منتخب: از هوا و آینه ها، گزیده اشعار، اشعار برگزیده کاشفان فروتن شوکران، شعر زمان ما: احمد شاملو، گزینه اشعار. شعر ( ترجمه ): غزل های سلیمان، همچون کوچه ای بی انتها ( از شاعران معاصر جهان )، هایکو، ترانه شرقی و اشعار دیگر(کورکا) ترانه های میهن تلخ ( ریتسوس و کامپانلیس )، سیاه همچون اعماق آفریقای خودم ( لنگستن هیوز )، سکوت سرشار از ناگفته هاست ( برگردان آزاد شعرهای مارگوت بکل )، چیدن سپیده دم ( برگردان آزاد شعرهای مارگارت بکل ). قصه: زیر خیمه گر گرفته شب، درها و دیوار بزرگ چین. رمان و قصه ( ترجمه ): لئون مورن کشیش ( بئاتریس بک )، برزخ ( ژ. روورز )، خزه ( ه. پوریه )، پابرهنه ها ( ز. استانکو)، نایب اول(روبر مرل)، قصه های بابام ( ا. کالدول )، پسران مردی که قلبش از سنگ بود ( موریو کایی )، 81490 ( آ. شمبون )، افسانه های هفتاد و دو ملت ( 3 جلد )، دماغ ( آگوتا گاوا )، افسانه های کوچک چینی، دست به دست ( و. آلبا )، سربازی از یک دوران سپری شده، زهر خند، مرگ کسب و کار من است ( روبر مرل )، لبخند تلخ، بگذار سخن بگویم ( دچو نگارا )، مسافر کوچولو، عیسی دیگر - یهودا دیگر! ( بازنویسی رمان " قدرت و افتخار " گراهام گرین ). نمایشنامه ( ترجمه ): مفتخورها ( چی کی )، عروسی خون ( لورکا )، درخت سیزدهم ( ژید )، سی زیف و مرگ ( روبر مرل )، نصف شب است دیگر، دکتر شوایتزر ( ژ. سبرون ). شعر و قصه برای کودکان: خروس زری - پیرهن پری، قصه هفت کلاغون، پریا، ملکه سایه ها، چی شد که دوستم داشتند؟(ساموئل مارشاک)قصه دخترای ننه دریا، قصه دروازه بخت، بارون، قصه یل و اژدها. مجموعه مقالات: از مهتابی به کوچه، انگ از وسط گود ( مقالات سیاسی، سخنرانی ها و مصاحبه ها). آثار دیگر: حافظ شیراز، افسانه های هفت گنبد ( نظامی )، ترانه ها ( ابوسعید، خیام، باباطاهر)، خوشه ( یادنامه شبهای شعر مجله خوشه به مثابه جنگ شعر امروز )، کتاب کوچه و ....
چراغی به دستام چراغی در برابرم.من به جنگ ِ سیاهی میروم.گهوارههای ِ خستهگیاز کشاکش ِ رفتوآمدهابازایستادهاند،و خورشیدی از اعماقکهکشانهای ِ خاکسترشده را روشن میکند.□فریادهای ِ عاصیی ِ آذرخش ــهنگامی که تگرگدر بطن ِ بیقرار ِ ابرنطفه میبندد.و درد ِ خاموشوار ِ تاک ــهنگامی که غورهی ِ خُرددر انتهای ِ شاخسار ِ طولانیی ِ پیچپیچ جوانه میزند.فریاد ِ من همه گریز ِ از درد بودچرا که من در وحشتانگیزترین ِ شبها آفتاب را به دعائی نومیدوارطلب میکردهاممنابع: سایت فرهنگسرا و سایت شورای گسترش زبان فارسی
ز قفس
در مرز نگاه من
از هرسو
دیوارها
بلند،
دیوارها
بلند،
چون نومیدی
بلندند.
آیا درون هر دیوار
سعادتی هست
وسعادتمندی
و
حسادتی؟-
که چشم اندازها
از این گونه مشبـّکند
و دیوارها ونگاه
در دور دست های نومیدی
دیدار می کنند،
و آسمان
زندانی است
از بلور؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
مقدمه
احمد شاملو شاعر بزرگ معاصر ایران در ماه آوریل 1990 (1369) در آمریکا میهمان مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران (سیرا) بود و در هشتمین کنفرانس این مرکز در دانشگاه کالیفرنیا، برکلى سخنرانى کرد. کتابى که در دست دارید متن کامل این سخنرانى است. سخنرانى شاملو به دلایل متعدد بحثهاى زیادى را برانگیخت. بویژه آنکه نسخههاى دستکارى شده یا ناکاملى از آن نیز در جراید چاپ و یا در رادیوها و تلویزیونها پخش گردید. به همین دلیل و به منظور جلوگیرى از هرگونه پیشداورى و همچنین کمک به ایجاد زمینه عینى براى بحث منطقى حول مسائل طرح شده از سوى شاملو، سیرا تصمیم گرفت که متن کامل این سخنرانى را در اختیار دوستداران ادب و فرهنگ ایران قرار دهد.
چکیده بحث شاملو را مىتوان در این جملات از گفتههاى خود او بیان کرد: 1- یکى از شگردهاى مشترک همه جباران تاریخ تحریف تاریخ است؛ و در نتیجه، متأسفانه چیزى که ما امروز به نام تاریخ در اختیار داریم جز مشتى دروغ و یاوه نیست که چاپلوسان و متملقان دربارى دورههاى مختلف به هم بستهاند. و این تحریف حقایق ... به حدى است که مىتواند با حسن نیتترین اشخاص را هم به اشتباه اندازد.»
2- دولتها و سانسورشان به نام اخلاق، به نام بدآموزى، به نام پیشگیرى از تخریب اندیشه و به هزار نام و هزار بهانه دیگر سعى مىکنند توده مردم را از مواجهه با ج«حقایق و واقعیات»ج مانع شوند... جاماج سلامت فکرى جامعه فقط در برخورد با اندیشههاى مخالف محفوظ مىماند... سلامت فکرى جامعه تنها در گرو... واکسیناسیون برضد خرافات و جاهلیت است که عوارضش دست با نخستین تب تعصب آشکار مىشود.»
3- ما در عصرى زندگى مىکنیم که جهان به اردوگاههاى متعددى تقسیم شده است. در هر اردوئى بتى بالا بردهاند و هر اردوئى به پرستش بتى واداشته شده ... اشاره من به بیمارى کیش شخصیت است که اکثر ما گرفتار آنیم... همین بتپرستى شرمآور عصر جدید... شده است نقطه افتراق و عامل پراکندگى مجموعهئى از حسن نیتها تا هر کدام به دست خودمان گرد خودمان حصارهاى تعصب را بالا ببریم و خودمان را درون آن زندانى کنیم... انسان خِردگراى صاحب فرهنگ چرا باید نسبت به افکار و باورهاى خود تعصب بورزد؟»
4- ایمان بىمطالعه سد راه تعالى بشرى است. فقط فریب و دروغ است که از اتباع خود ایمان مطلق مىطلبد... انسان متعهِد حقیقتجو هیچ دگمى، هیچ فرمولى، هیچ آیهاى را نمىپذیرد مگر اینکه نخست در آن تعقل کند، آن را در کارگاه عقل و منطق بسنجد، و هنگامى به آن معتقد شود که حقایقش را با دلایل متقن علمى دریابد.
5- پذیرفتن احکام و تعصب ورزیدن برسر آنها توهین به شرف انسان بودن است... جنگ و جدلهاى عقیدتى برسر این راه مىافتد که هیچ یک از طرفین دعوا طالب رسیدن به حقیقت نیست
6- بر اعماق اجتماع حرجى نیست اگر چنین و چنان بیندیشد یا چنین و چنان عمل کند. اما بر قشر دانش آموختهنگران سرنوشت خود و جامعه، بر صاحبان مغزهاى قادر به تفکر حرج است ... پس بر شما است به جاى جامعهئى که امکان تفکر منطقى از آن سلب شده است عمیقاً منطقى فکر کنید.»
7- نتیجه این تعصب ورزیدن و لجاج بخرج دادن چیزى جز شاخه شاخهشدن نیست، چیزى جز تجزیه شدن، خرد شدن، تفکیک شدن، هستههاى پراکنده ناتوان ساختن و از واقعیتها پرت ماندن نیست.
8- حقیقت جز با اصطکاک دمکراتیک افکار آشکار نمىشود، و ما بناگزیر باید مردمى باشیم که جز به حقیقت سرفرود نیاوریم و جز براى آنچه حقیقى و منطقى است تقدسى قائل نشویم حتى اگر از آسمان نازل شده باشد. وطن ما فردا به افرادى با روحیاتى با این دست نیاز خواهد داشت تا نیروها بتوانند یک کاسه بمانند.»
به زبان دیگر، شاملو در این بحث خود از ما مىخواهد که به تاریخ گذشته خود برخوردى نقادانه داشتهباشیم؛ با هر نوع سانسور عقاید و اختناق مقابله کنیم؛ از تعصب ورزیدن به باورهاى عصر خود و اعتقادات شخصى خویش دورى جوئیم؛ هر ایده و نظرى را با محک تعقل و منطق بسنجیم؛ دربرخورد به نظرات دیگران آزادمنش و حقیقتجو باشیم؛ از کیش شخصیت بپرهیزیم؛ خود را با اسلوب تفکر علمى و دانش فرهنگى هرچه مسلحتر سازیم؛ و از هر شکل برخورد تنگنظرانه و غیر دمکراتیک که در این شرایط به تفرقه و پراکندگى نیروهاى ما مىانجامد بپرهیزیم.
بدون تردید هیچ ذهن آگاه و مسئولى نمىتواند با این اصول، که بردرکى عمقیق و انتقادى از گذشته استوراند، مخالفت داشته باشد. پس چگونه است که سخنرانى شاملو چنین موجى از بحث و انتقاد را برانگیخته است؟
قبل از هر چیز باید بگوئیم که صِرف ِبرانگیختهشدن چنین بحثهائى خود گویاى این حقیقت است که شاملو در سخنرانى خود به مسائلى برخورد کرده که عمیقاً گریبانگیر فرهنگ سیاسى ماست. از این رو ما این انگیخته شدن را بسیار مثبت ارزیابى مىکنیم و امیدواریم که این انگیختگى در کانالهاى صحیح و منطقى جریان یابد و ما را به ارزیابىهاى مثبتتر و مفیدتر، و در جهتیگانگى و یکپارچگى هر چه بیشتر، رهنمون شود.
اما تا آنجا که به دلایل این انگیختگى مربوط مىشود، ما اینها را به دو گروه تقسیم مىکنیم: 1- وجود برخى تعصبات و پیشداورىهاى ریشهدار تاریخى، که این سخنرانى تنها زمینهاى براى بروز آنها شدهاست. نمونه اینگونه پیشداورىها را در بحثهائى که هدف خود را نسبت دادن سخنران به این یا آن جریان، یا رد یا قبول مطلق بحثها بدون مراجعه به استدلال منطقى و اسناد و مدارک تاریخى قرار دادهاند، مىتوان مشاهده کرد. ولى این دقیقاً همان اسلوبى است که شاملو در بحث خود ما را نسبت به آن هشدار و زنهارباش مىدهد. طبیعى است که این شیوه برخورد نه مىتواند سازنده باشد و نه ما را به حقیقتى تازه رهنمون شود.
2- تداخل چارچوب و اصول بحث شاملو با محتواى نمونههاى تاریخى مورد استفاده او . اینطور بنظر مىرسد که در این مورد، اسلوب و اصول بحث تحت الشعاع محتواى نمونههاى تاریخى و مثالها قرار گرفتهاند و در نتیجه، مخالفت با نمونهها با مخالفت با اصول بحث یکى گرفته شده است.
شاملو براى روشنتر کردن بحث خود از چند مثال یا نمونه مشخص تاریخى استفاده مىکند: داستان بردیا، داستان انوشروان، نهضت تصوف، و اسطوره ضحاک و کاوه در شاهنامه فردوسى. او درباره این نمونه آخر، که ظاهراً بیش از نمونههاى دیگر بحثانگیز بوده است، چنین مىگوید: «شاهنامه فردوسى اگر در زمان خود او - حدود هزار سال پیش از این - مبارزه براى آزادى ایران عربزده خلیفهزده ترکان سلجوقى را ترغیب مىکرده امروز باید با آگاهى بدان برخورد شود نه با چشم بسته ... پذیرفتن دربست ِسخنى که فردوسى از سرگریزى عنوان کرده به صورت آیه مْنَزَلَ، گناه بىدقتى ما است نه گناه او که منافع طبقاتى یا معتقدات خودش را دنبال مىکرده.» در اینجا نیز مىتوان با شاملو در مورد این اصل کلى که هیچ نظرى را نباید «با چشمبسته»،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
سالشمار احمد شاملو
احمد شاملو در آغازِ شاعری: ا. صبح، نام شعری: ا. بامداد متولد ۲١ آذر ١۳۰۴، تهران. شاعر، روزنامهنگار، مترجم شعر و رمان، محقق کتاب کوچه.
۱۳۰۴
احمد شاملو (ا. صبح / ا.بامداد) روز ٢١ آذر در خانهی شمارهی ۱۳۴ .خیابان صفیعلیشاه تهران متولد شد.
دورهی کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هرچند وقت را در جایی به ماءموریت میرفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند.
مادرش کوکب عراقی شاملو بود. پدرش حیدر.
۱۶ـ۱۳۱۰
دورهی دبستان در شهرهای خاش و زاهدان و مشهد. اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عوام.
۲۰ـ۱۳۱۷
دورهی دبیرستان در بیرجند و مشهد و تهران.
از سال سوم دبیرستانِ ایرانشهرِ تهران به شوقِتحصیلِ دستورِ زبان آلمانی به سال اول دبیرستان صنعتی میرود.
۳ـ۱۳۲۱
انتقال پدر به گرگان و ترکمن صحرا برای سرو سامان دادن به تشکیلاتِ ازهمپاشیدهی ژاندارمری.
در گرگان ادامهی تحصیل در کلاس سوم دبیرستان.
شرکت در فعالیتهای سیاسی در مناطق شمالِ کشور.
در تهران دستگیر و به زندان شورویها در رشت منتقل میشود.
۵ـ۱۳۲۴
آزادی از زندان. با خانواده به رضائیه میرود. به کلاس چهارم دبیرستان.
با آغاز حکومت پیشهوری و دموکراتها، چریکها به منزلشان میریزند و او پدرش را نزدیک به دو ساعت مقابل جوخهی آتش نگهمیدارند تا از مقامات بالا کسب تکلیف کنند.
بازگشت به تهران و ترکِ کامل تحصیل مدرسی.
۱۳۲۶
ازدواج.
مجموعهی اشعار آهنگهای فراموششده توسط ابراهیم دیلمقانیان.
۱۳۲۷
هفتهنامهی سخننو (پنج شماره).
۱۳۲۹
داستان زنِ پشتِ درِ مفرغی.
هفتهنامهی روزنه (هفت شماره).
۱۳۳۰
سردبیر چپ (در مقابل سردبیر راست) مجلهی خواندنیها.
شعر بلند ۲۳.
مجموعهی اشعار قطعنامه.
۱۳۳۱
مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان (حدود دو سال).
سردبیر هفتهنامهی آتشبار، به مدیریت انجوی.
۱۳۳۲
چاپ مجموعهی اشعار آهنها و احساس که پلیس در چاپخانه میسوزاند. (تنها نسخهی موجودِ آن نزد سیروس طاهباز است).
ترجمهی طلا در لجن اثر ژیگموند موریتس و رمان بزرگ پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریو کایی با تعدادی داستان کوتاهِ نوشتهی خودش و همهی یادداشتهای فیشهای کتاب کوچه در یورش افراد فرمانداری نظامی به خانهاش ضبط شده از
میان میرود و خود او موفق به فرار میشود. بعد از چند بار که موفق میشود فرار کند در چاپخانهی روزنامهی اطلاعات دستگیر میشود.
۱۳۳۳
زندانی سیاسی در زندان موقت شهربانی و زندان قصر، (۱۳ تا ۱۴ ماه).
در زندان دستور زبان فارسی را مینویسد و تعدادی شعر.
۱۳۳۴
آزادی از زندان.
چهار دفتر شعر آماده به چاپ را نقی نقاشیان نامی به قصد چاپ با خود میبرد و دیگر هرگز پیدایش نمیشود. از آن جمله شعر بلند مرگِ شاماهی به عنوان نخستین تجربهی شعر روایی به زبان محاوره.
نمایشنامهی «مردگان برای انتقام بازمیگردند» و داستان کوتاه «مرگ زنجره» و «سه مرد از بندر بیآفتاب»
رمانهای: لئون مورنِ کشیش اثر بئاتریس بِک، زنگار اثر هربر لوپوریه، برزخ اثر ژان روورزی.
فرزندان: سیاوش، سیروس، سامان و ساقی.
۱۳۳۵
سردبیری مجلهی بامشاد
۱۳۳۶
مجموعهی اشعار هوای تازه.
افسانههای هفت گنبد، حافظ شیراز، ترانهها (رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیام و بابا طاهر).
ازدواج دوم.
سردبیری مجلهی آشنا
مرگ پدر
۱۳۳۷
ترجمهی رمان پابرهنهها اثر زاهاریا استانکو با عطا بقایی.
سردبیری اطلاعات ماهانه، دورهی یازدهم.
۱۳۳۸
قصهی خروسزری پیرهنپری برای کودکان.
تهیهی فیلم مستند سیستان و بلوچستان برای شرکت ایتال کونسولت.
آغاز همکاری با سینماگران. نوشتن فیلمنامه و دیالوگ فیلمنامه.
۱۳۳۹
مجموعه اشعار باغ آینه.
سردبیری ماهنامهی اطلاعات (دو شماره).
تاءسیس و سرپرستی ادارهی سمعی و بصری وزارت کشاورزی با همکاری هادی شفائیه و سهراب سپهری.
سردبیری مجلهی فردوسی
۱۳۴۰
سردبیری کتاب هفته(۲۴ شمارهی اول)
جدایی از همسر دوم، با ترک همه چیز و از آن جمله برگههای کتاب کوچه.
۲ـ۱۳۴۱
آشنایی با آیدا (۱۴ فروردین ).
بازگشت به کتاب هفته.
ترجمهی نمایشنامههای درخت سیزدهم اثر آندره ژید و سیزیف و مرگ اثر روبر مِرل.
۱۳۴۳
ازدواج با آیدا در فروردین ماه و اقامت در ده شیرگاه (مازندران).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی
تولد: سوم ذیحجه سال 362 ه .ق در بیرون خوارزم
فوت : جمعه دوم رجب 442 هجری
فقیه ابوالحسن علی گوید : (( آنگاه که نفس در سینه او به شماره افتاده بود بر بالین وی حاضر آمدم. در آن حال پرسید : حساب جدات فاسده را که وقتی مرا گفتی - بازگوی که چگونه بود؟ گفتم اکنون چه جای این سوال است؟ گفت ای مرد کدام یک از این دو بهتر؟ این مساله را بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل در گذرم؟ و من آن مساله بازگفتم - فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم و هنوز قسمتی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانه او برخاست.))
زندگینامه
ابوریحان محمدبن احمد بیرونی در ذیحجه سال 362 هجری قمری در بیرون خوارزم زاده شد. سالهای اول زندگی را در خوارزم به تحصیل علوم گذرانید و مدتی در خدمت مامونیان خوارزم بود تا آن که به مسافرت پرداخت. در ابتدای سفر چند سالی را در جرجان ( در جنوب شرقی دریای مازندران) در خدمت شمس المعالی قابوس وشمگیر گذرانید و کتاب آثار الباقیه را در آنجا به نام قابوس به سال 390 هجری تالیف کرد. این کتاب از گاه شماری و جشنهای ملل مختلف سخن می گوید.
پس از ده سال دوباره به خوارزم بازگشت و در دربار ابوالعباس مامون ابن مامون خوارزمشاه که مردی دانشمکند بود وارد شد. اب.العباس داماد سلطان محمود غزنوی به خوارزم لشگر کشید و پس از فتح آن شهر ابوریحان را نیز با خود به غزنین برد (بهار 408 هجری)
ابوریحان از آن پس همراه لشکر کشی های سلطان محمود به هندوستان راه یافت و با بسیاری از دانشمندان و حکیمان هند معاشر شد و زبان سانسکریت آموخت حاصل این سفر کتاب تحقیق ماللهند و ترجمه چند کتاب از زبان سانسکریت به زبان عربی است.
پس از سلطان محمود پسرش سلطان مسعود نیز ابوریحان را از پدرش گرامی داشت به طوری که بارورترین سالهای زندگی این دانشمند بزرگ سالهایی است که در دربار سلطان مسعود بود. ابوریحان در این مدت قانون مسعودی را به نام سلطان مسعود نوشت.
ابوریحان پس از عمری تحقیق و تالیف ماندنی و ارزشمند سرانجام در روز جمعه دوم رجب سال 442 هجری دیده از جهان گشود.
از آثار علمی او
ابوریحان بیرونی دارای تالیفات ئ ترجمه های بسیار معتبری در فیزیک جغرافیای ریاضی ریاضیات نجوم معدن شناسی . . . است. این دانشمند محقق و مصنف و مورخی بسیار دقیق بود و متجاوز از شش قرن زودتر از فرانسیس بیکن انگلیسی روش علمی را به کار بست و آن را معرفی کرد. ولی با تاسف کمتر آثار او به لاتین ترجمه شده است و از این رو تا این اواخر برای مردم مغرب زمین ناشناخته باقی ماند. بعضی از آثار بیرونی عبارتند از :
تحقیق ماللهند : موضوع این کتاب مذهب و عادات و رسوم هندوان و نیز گزارشی از سفر به هند است.
قانون مسعودی : کتابی است در نجوم اسلامی شامل یازده بخش. در این کتاب بخشهایی مربوط به مثلثات کروی و نیز زمین و ابعاد آن و خورشید و ماه و سیارات موجود است.
التفهیم لاوایل صناعت التنجیم : این کتاب نیز در نجوم و به فارسی نوشته شده است و برای مدت چند قرن متن کتاب درسی برای تعلیم ریاضیات و نجوم بوده است
الجماهر فی معرفه الجواهر : بیرونی این کتاب را به نام ابوالفتح مودود بن مسعود تالیف کرد و موضوع کتاب معرفی مواد معدنی و مخصوصا جواهرات مختلف است. ابوریحان در این کتاب فلزات را بررسی کرده: و نوشته است . او نظریات و گفته های دانشمندانی مانند ارسطو اسحاق الکندی را درباره حدود سیصد نوع ماده معدنی ذکر کرده است .
صیدنه این کتاب درباره مواد شیمیایی و خواص و طرز تهیه آن ها نوشته شده است.
آثار الباقیه عن القرون الخالیه : ( اثرهای مانده از قرن های گذشته ) ابوریحان در این کتاب مبدا تاریخ ها و گاه شماری اقوام مختلف را مورد بحث و بررسی قرار داده است. از جمله این اقوام - ایرانیها - یونانیها - یهودیها - مسیحیها عربهای زمان جاهلیت و عربهای مسلمان نام برده و درباره اعیاد هر یک به تفصیل سخن گفته است. این کتاب را می توان نوعی تاریخ ادیان دانست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
ا بوریحان محمد بن احمد بیرونی تولد : 12 ذالحجهُ 362 هجری کاث ، خوارزم ( شهر کارا ـ کلپاکسکایا کنونی وا قع در ا زبکستان ) وفا ت : 4 رجب 440 هجری غزنه ( غزنه کنونی در ا فغا نستان )
ابو ریحان بیرونی در خوارزم ،منطقه ای که در مجاورت دریا ی آرال قرار دارد و امروزه همه آن را به نام کارا کلپاکسکایا می شناسند ، به دنیا آمد . کاث و جورجانیه دو شهر بزرگ این منطقه به شمار می رفتند . بیرونی در نزدیکی کاث به دنیا آمد و نام شهری که در آن متولد شد را به افتخار او ، بیرونی نام نهادند .او در هر دو شهر کاث و جورجانیه زندگی کرد و پرورش یافت ومطالعه و تحصیل علم را درحالی که خیلی جوان بود تحت نظر ریاضی دان و ستاره شناس مشهوری به نام ابو نصر منصور آغاز نمود .بی تردید بیرونی از سن 17 سالگی به انجام فعالیتهای علمی مهم و ویژه ای پرداخت .وی در سال 379 با مشاهده بیشترین ارتفاع خورشید ،عرض جغرافیایی شهر کاث را محاسبه کرد . فعالیتهای دیگری که بیرونی به عنوان یک مرد جوان و کم تجربه انجام داد ،بیشتر نظری بود .قبل از سال 384 ( وقتی که22ساله بود) چندین اثرکوتاه ازخود برجای گذاشت .یکی ازآثارموجوداوتحت عنوان" نقشه کشی"( Cartography ) اثری است که در آن به بررسی نقشه های جغرافیایی پرداخته است .در این اثر , او علاوه بر این که نقشه نیم کره را روی صفحه سطح ترسیم کرده است ،نشان داده که تا سن 22 سالگی بسیار مطالعه داشته ,چرا که او مجموعه کاملی از نقشه هایی که دیگران رسم کرده اند را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و موارد مربوط به آنها را دراین رساله مورد بحث قرار داده است . زندگی نسبتا ْ آرام بیرونی تا این مرحله ، پایان غیرمنتظره ای به همراه داشت . در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پنجم در عالم اسلام شورش عظیمی بر پا شد و در منطقه ای که بیرونی در آن زندگی می کرد ،جنگ های داخلی در حال وقوع بود .در این زمان خوارزم بخشی از فرمانروایی سامانیان و بخارا مرکز آن به شمار می رفت .حکومت زیار با پایتختش در گرگان در کنار دریای خزر از دیگر حکومت های این منطقه بود .از طرف غرب ،خاندان آل بویه بر سراسر ناحیه بین دریای خزر و خلیج فارس و همچنین بین ا لنهرین حکومت می کرد .سلسله پادشاهی دیگری که به سرعت طلوع کرد ، سلسله غزنویان بود که پایتختشان را شهر غزنه در افغانستان اختیار کردند .این حکومت نقش مهمی را در زندگی بیرونی ایفا کرد . بنو عراق از جمله فرمانروایان منطقه خوارزم بود و ابو نصر منصور ـ استاد بیرونی ـ یکی از امیران آن خاندان به شمار می رفت . در سال 384 حکومت بنو عراق با یک قیام سرنگون شد . بیرونی به هنگام شروع جنگ داخلی از آن منطقه گریخت اما اینکه برای ستاد بیرونی ـ ابو نصر منصور ـ چه اتفاقی افتاد ، معلوم نیست . بعد ها ، بیرونی در مورد این وقایع نوشت : بعد از اینکه چند سال در آن منطقه به سختی زندگی کردم ،با اجازه حاکم وقت به زادگاه خودبازگشتم اما مرا وادار به انجام امور مادی و دنیوی کردند که موجب حسادت ورزیدن ابلهان گردید اما خردمندان از این امر متاسف شدند . دقیقا معلوم نیست که بیرونی به هنگام گریختن از خوارزم به کجا رفت . او باید به شهر ری رفته باشد و بدون تردید مدتی را در شهر ری زندگی کرده است . بر اساس نوشته هایش ،او هیچ پشتیبانی نداشت و با فقر و تنگدستی در شهر ری زندگی می کرد . خجندی ستاره شناسی بود که با دستگاه بسیار بزرگی کار می کرد او خودش این دستگاه را ساخته و آن را روی کوهی بالا تر از شهر ری قرار داده بود تا بدینوسیله عبور نصف النهاری خورشید را نزدیک انقلابین مشاهده کند . او در روزهای4 و 5 جمادی الاول سال 384 انقلاب تابستانی را مشاهده کرد و در روزهای 8 و 9 ذیقعده سال 384 شاهد انقلاب زمستانی بود و بدین ترتیب او توانست مایل بودن دایرهْ البروج و همچنین عرض جغرافیایی شهر ری را محاسبه کند اما هیچ یک از این دو محاسبه دقیق نبود . خجندی در مورد مشاهداتش و همچنین دستگاه ذات السُدس ( sextantدستگاه سنجش ارتفاع خورشید و ستارگان ) با بیرونی به بحث و بررسی می پرداخته . پس از آن بیرونی در مورد مشاهدات خجندی در کتاب "