لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد رودهن
عنوان:
آیا بین فنگ شویی و آئین زرتشت ارتباطی وجود دارد؟
نام استاد:
گردآورنده:
پیشدرآمد
ما در جهانی به سر میبریم که امور آن بسیار پیچیده، تودرتو و تا حدودی حیرتآور است. مردم با اعتقادات دینی گوناگون در آن زیست میکنند. تنوع ادیان (religiousdiversity) به قدری زیاد است که حتی یک گزارهی آن ها در یک قالب نمیگنجد. این کثرت ها نه تنها در حوزهی دین و اعتقاد دینی بلکه در حوزههای فرهنگ، زبان، اندیشه، عالم، فلسفه، هنر، تمدن و دهها مقولهی دیگر نیز سرایت کرده است.
امروزه انسانها، متدینان، دانشجویان و جهان گردان در اثر ارتباطات بینالمللی، در حال دادوستد علمی، فرهنگی، تجاری، صنعتی و… می باشند. دهکدهی جهانی به این ارتباطات شدت داده شده است و همین امر، سبب توجه اندیشمندان به فرهنگها، ادیان، علوم و فلسفههای مختلف شده و منشاء کشف اختلافهای فرهنگی و تبیین آن گردیده است.
درحال حاضر، ما با انواع ادیان آسمانی و زمینی از جمله یهود، مسیح، اسلام، زرتشت، هندوییسم، و بودیسم و مذاهب شیعی، سنی و فرقههای مورمونیسم وحدت گرایی، پروتستانیسم، کاتولیک، آییننو کنفوسیوسی و… روبه رو هستیم و ناچاریم دربارهی این کثرتها، دیدگاه و تفسیری داشتهباشیم و در زمینهی حقانیت، هدایت یا بطلان و ضلالت آنها داوری کنیم.
هدف:
با وجود تنوع و تکثر ادیان و مذاهب، نمیتوان از ترابط و تشابه ادیان غافل ماند؛ گرچه شاید نتوان در میان تمام ادیان و مذاهب، یک عقیده یا عمل مشترک یافت ولی پارهای از عقاید و مناسک و مراسم در برخی از ادیان و مذاهب بیشباهت با هم نیستند. در این مقاله به مقایسه فلسفه فنگشویی و مذهب زرتشت میپردازیم و در صورت وجود تفاوتها و شباهتهای موجود را بررسی میکنیم.
کلید واژهها:
1- فنگشویی: باد و آب
2- جئومانسی: پیشگیری
3- تای جی: نهایت مطلق
فنگشویی را میتوان هنر طراحی نظم موزون نامید، و ریشههای آن را باید در جهانبینی تائویسم و باورهای آن جستجو کرد. تائوئیسم در آغاز به عنوان یک فلسفه یا جهانبینی، بر وفاق موزون بین انسان و محیط او برای دستیابی به آرامش و توازن تکیه داشت، اما در طی قرون تحت تاثیر عوامل مختلف تبدیل به مذهب غالب در چین شد.
در گمان چینی های باستان، موقعیت و جهت پدیدهها در فضا حائز اهمیت والایی است.نحوه قرارگیری محل سکونت و کار، اشیاء و سایر مایملک انسان که او را از هر سو احاطه کرده اند، قادر به تأثیر گذاشتن بر رفتار و روان اوست. درفرهنگ بومی و اسطوره های چینی، این تأثیرات شکل رفتار و شخصیت بیرونی انسان را در جهت مثبت یا منفی، دوستانه یا غیردوستانه و بالاخره موزون یا موزون تعیین میکنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
1- آیین گفتگو میان ایرانیان باستان
«در سر تا سر شاهنامه دیده میشود که شنوندگان، در هنگام سخنگویی سخنران هیچ بر زبان نمیآورند، تا آنکه گفتار او به پایان رسد آنگاه اگر بایسته مینمود به سخن وی پاسخ میدادند و بر همین بنیاد است که سعدی میگوید:
سخن را سر است ای برادر و بن
نیاید کسی در میان سخن
و چنین است که در داستان رستم و اسفندیار، در گفتاری که اسفندیار در ستایش از پهلوانی و نژاد خود میکند برستم میگوید:
بمان تا بگویم همه هر چه هست
یکی گر دروغ است بنمای دست
و این گفتار گواه بر آن است که در ایران باستان برای ورود به گفتارها در انجمن، دست خویش را بالا میگرفتهاند تا سردار انجمن دستوری گفتار به ایشان بدهد»
«تا اینجا دیدیم که ایرانیان در میان سخنان دیگران گستاخوار سخن نمیگفتند و همواره شنونده از روی آیین آزادگی درنگ میکرد تا دیگری سخن خویش را به پایان ببرد و این گفتار اسفندیار نیز نشان میدهد که دست بلند کردن و دستوری خواستن برای سخن گفتن نیز از آئینهای دلپذیر ایرانیان باستان بوده است که گوینده، خود به شنونده میگوید که میتوانی در میان گفتار من دست بلند کنی و از من بخواهی تا گفتار خود را ببرم و تو در میان سخن من اندرآیی و نادرستی گفتار من را بنمایی.»
2- آئین دادن رونما برای دیدن دیدار اروس:
در داستان زال و رودابه آنجا که کنیزان رودابه به در شکارگاه به زال برمیخورند و سپس به نزد رودابه میآیند رودابه به آنها میگوید که:
رخ من بپیشش بیاراستید
بگفتید و از پس بها خواستید
(هنگامی که چهره اروس را به داماد نشان میدادند، رونما میگرفتند، و این کار هنوز در بسیاری از روستاهای ایران و نیز در تاجیکستان و افغانستان به آئین است).
خاموش بودن ایرانیان بر سر خوان و آئین بازخوانی هنگام خوردن غذا نزد ایرانیان باستان و آئین شستشوی دست پیش از غذا در ایران باستان و دیگر آیینها هنگام غذا خوردن:
«در آئین ایران باستان، باید در سر خوان خاموش بود، در این هنگام سخن گفتن نشاید»
درباره خاموشی ایرانیان بر سر خوان گذشته از منابع نوشتهای دینی زرتشتی، از مآخذ بیگانگان هم بما رسیده است از آنان است مناند Menander که در سال 550 زاییده شد هنوز در بسیاری از جاههای ایران در سر خوان سخن گفتن پسندیده نیست.
ابوعثمان جا خط بصری که در سال 225 درگذشت در کتاب التاج، مسعودی که در سال 346 هجری درگذشت در مروجالمذهب و محمد جریر طبری که در سال 224 در آمل (مازندران) زاییده شد و در سال 310 در بغداد درگذشت و در ترجمه فراسی تاریخ او که در سال 355 هجری پایان پذیرفته است بدست ابوعلی محمد بلعمی: آوردهاند که ایرانیان هنگام غذا خوردن از سخن پرهیز داشتند و هنگام آراستن خوان چون جماعتی نان خورند یک تن زمزمه گیرد و ایشان را دعا کند و خاموش شود، و مردمان نان خورند و سخن نگویند و مغان نیز سخن نگویند در وقت نان خوردن و …»
و نمونهای از باژخوانی در شاهنامه در داستان بیژن و منیژه آمده. آنجا که رستم انگشتری خود را میان مرغی پنهان میکند و همراه نان و دیگر خوراکهان که در سفرهای پیچیده بود بنزد بیژن میفرستد و بیژن آن «آن نان پاک را بادلی پرامید یزدان، با ترس و لرز، در پیش خود گسترد و باژ خوراک برخواند. و چون راز و نیازش به پایان رسید دست به خودش برد» اما آنچه را که ایران باستان پیش از خوردن خوراک، آفرینی زیر لب