لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
آلودگی صوتی ، غول آرام
هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر.
شاید شما هم مثل بنده با شنیدن اسم >آلودگی< در ابتدا به یاد مناظر بدیع زبالههای پخش و پلا یا چرک و کثیفی بیفتید. اما میدانید من از روزی که آن مقاله هولناک را در روزنامه خواندم، بدجوری متحول شدم. اصلا بهتر است بگویم از خواب غفلت بیدار شدم و حالا هم قصد دارم پیرو حکمت >خفته را خفته کی کند بیدار< شما عزیزان دل را نیز بیدار نمایم. خبر یک روزنامه، اذعان داشته بود که <مرز آلودگی صوتی در تهران، شکست.> از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان تا آن روز اصلا نمیدانستم آلودگی صوتی چه جور جانوری است. اما بعد از مطالعه آن مقاله اسفناک، یک چیزهایی دستگیرم شد. مثلا فهمیدم که هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر. خیلی چیزهای دیگر هم فهمیدم که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد. فقط همین مرثیه بس، که ما ساکنان خوشبخت و مرفه پایتخت، شدیدا در معرض آلودگی صوتی قرار داریم. (آلودگیهای دیگر هم بماند)! خواندم که دانشمندان آمدهاند و یک سری از حیوانات را در معرض صداهای بالاتر از ۱۵۰ دسیبل قرار دادهاند و در آخر مشاهده کردند که حیوانات بیزبان، دچار رعشه و فلج شده وهمگی، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند. حال اگرچه ما اشرف مخلوقات هستیم ولی باید قبول کنیم که در بعضی از موارد با آن زبان بستهها، وجوه مشترکی داریم. یعنی گوشهای بینوای مایی که در این شهر شلوغ و پرهمهمه زندگی میکنیم نیز ورودی مقادیر معتنابهی از آلودگیهای صوتی است که آنها میتوانند بدون مزاحمت، روی اعصاب ما رژه بروند و اگر آنقدر قدرت نداشته باشند که فلج یا ناشنوایمان کنند، حداقل میتوانند از قدرت شنوایمان بکاهند. در جدولی که ضمیمه آن مقاله بود، میشد آمار استاندارد آلودگی صوتی شهری را دید که اتفاقا شامل استانداردهای تعریف شده برای تهران بزرگ هم بود. آلودگی مجاز صوتی در مناطق مسکونی ما باید حول و حوش پنجاه دسیبل باشد در حالی که این مقدار، به راحتی در حاشیه خیابانهای شلوغ از مرز هفتاد دسیبل هم گذشته است. حالا حاشیه بزرگراه ها، مناطق مسکونی نزدیک به فرودگاه و راهآهن و غیره را دیگر خدا داند... گفتم که بعد از خواندن آن مقاله بدجوری احساس هوشیاری و بیداری میکردم. اصلا شاید اگر همه مردم بیدار میشدند، میشد راه حلی برای این غول به ظاهر ساکت و آرام که با خیال راحت دارد توی شهر هروله میرود و کسی متوجه خرابکاریهایش نیست، پیدا کرد.... بعدازظهر، طبق معمول هر روز باید پس از کلی ایستادن در صف تاکسی، در آخر، برای سوار شدن از قانون جنگل پیروی میکردم تا پیروز شوم. راننده تاکسی، موزیک کوچه بازاری خفنی را برای مسافرین تهیه دیده بود و آنها مجبور بودند طبق یک توفیق اجباری، شنوای آن باشند. یاد مقاله روزنامه افتادم و دلم برای گوشهایم سوخت. اما نمیتوانستم چیزی بگویم. چون در این صورت باید با احترام پیاده میشدم و منتظر یک تاکسی دیگر میماندم که معلوم نبود آن هم از این قضیه، مستثنی باشد. خلاصه تحمل کردم تا این که دیدم نخیر! آقای راننده به هیچ صراطی مستقیم نیست. یک دستش روی فرمان است و دست دیگرش روی بوق. پشت چراغ قرمز بوق میزند، در حالی که ماشین جلویی هم راهی برای حرکت ندارد! برای آدمهایی که منتظر تاکسیاند بوق میزند، در حالی که ظرفیت ماشین تکمیل است! و هی به بهانههای واهی بوق میزند. سرانجام وجدان بیدارم به سخن درآمد و شروع کرد به نصیحت و بیان آنچه که در مقاله آمده بود. اما راننده انگار اصلا چیزی نمیشنید. فکر میکنم در اثر همین آلودگیهای صوتی، آستانه شنواییاش به کل، کن فیکون شده بود! ... فردای آن روز، در اداره تلفن را برداشتم و به شهرداری زنگ زدم: <الو؟ آقاجان چرا این کامیونها همین طوری سرشان را میاندازند پایین و در روز روشن به خیابان میآیند؟ چرا هیچکس با تردد موتورسیکلتهای پر سر و صدا مبارزه نمیکند؟ چرا مورد مصرف تابلوی بوق زدن ممنوع، فقط برای امتحان دادن آییننامه است؟ چرا شهرداری سعی نمیکند با احداث بیشتر نوارهای عریض درختان و پوششهای گیاهی از آلودگی صوتی بکاهد؟ چرا فرودگاه باید در قلب یک کلان شهر باشد در حالی که فرودگاه تازه تاسیس فقط روزی چند تا پرواز دارد؟ و هزار و یک چرای دیگر...> در مقابل سر و صدایی که به راه انداخته بودم، آقای روابط عمومی، واکنشی کاملا منطقی انجام داد: <آقا اینهایی که گفتید، به این قسمت مربوط نیست... بوق، بوق، بوق، بوق!> با راهنمایی همکارانم، با چند ارگان دیگر هم تماس گرفتیم اما گویا هیچکس حاضر نبود به طور رسمی، مسئولیت این طفل بیسرپرست را به عهده بگیرد! بعد از کلی گفتمان و صرف یک لیوان شربت قند برای جبران افت فشار ناشی از عصبانیت با همان همکارانم که خدمتتان عرض کردم به این نتیجه رسیدیم که برای در امان ماندن از اثرات سوء آلودگی صوتی در منزل، میتوان خانه را عایقبندی کرد تا مجبور نبود که صدای دعوا و شکستن کاسه بشقابهای همسایه دیوار به دیوار را شنید! میتوان شیشهها را دوجداره کرد تا سر و صدای بوق و اگزوز وسایل نقلیه، داخل خانه نیاید. میتوان به زبان اشاره صحبت کرد تا به کاهش آلودگی صوتی کمک کرد. میتوان به جای جاروبرقی، از جاروهای سنتی به جای چرخ گوشت از هاون و به جای آب میوهگیری برقی از نوع دستیاش( !برای کاهش سر و صدا) استفاده کرد. در خیابان هم علیالحساب مشکل با دو تا گوله پنبه که باید در گوش چپاند، حل خواهد شد. کسی که به فکر ما نیست حداقل بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست:
1- مقدمه
فصل اول ............................................................................................................
2- داروهای ژنریک ایران 1
3- نام های تجارتی (آرام بخش (1) ) 1
4- حلقه بندی درمانی 2
5- طبقه بندی مصرف حاملگی 2
فصل دوم ...............................................................................................................
6- موارد مصرف 3
7- مقدار و روش مصرف 3
8- موارد منع مصرف و احتیاط (1- شکل تزریقی وقرص ) 4
9- عوارض جانبی/ ناخواسته 4
10- ناسازگاری ها (محلول/ افزودنی ) 5
فصل سوم .............................................................................................................
11-تجویز دارو 5
12- بررسی بیمار و اثرات دارو 5
13- آموزش به بیمار و خانواده 6
14- فارماکوکینتیک (جذب – شروع اثر – اوج اثر – مدت اثر – انتشار – متابولیسم – دفع)
15- فارماکودینامیک 7
فصل چهارم ...........................................................................................................
16-آرام بخش (2) 9- 15
17- اختصارات به کار رفته 15
18- منابع و مآخذ 16
(( مقدمه ))
تصمیم گیری مربوط به دارو درمانی امری پیچیده و ذاتی است ، برای مثال بررسی بیمار، هم پیش ازتجویزدارو ، هم پس ازآن انجام می شود.
ازاین بررسی هاداده هایی راجع به :
(1)ارزیابی کارآیی دارودرمانی
(2)ارزیابی کارآیی اقدامات پرستاری
(3)تصمیم گیری در مورد تداوم وتصییح اقدامات پرستاری
(4)ارائه تشخیص های جدیدپرستاری همراه بااقدامات پرستاری مربوط، به دست می اید0لذا دراین مجموعه اطلاغات گردآوری شده برمبنای فرآیند
پرستاری بوده به گونه ایست که دستیابی سریع وراحت به نکات کلیدی و کاربردی درمورد داروهارا امکان پذیرساخته ،اجرای فرایند چرخه ای پرستاری رابرای دانشجویان امری ساده می نماید 0
درگردآوری این مجموعه سعی شده است جهت دستیابی واجرای این فراینداطلاعات مورد نیازتحت سه عنوان :
تجویزدارو،بررسی بیمارواثرات دارووآموزش به بیمار ارائه شود
فصل 1
دیازپام
مقدار و روش مصرف :
مقادیر مصرفی به صورت جداگانه برای بالغین و کودکان و بر اساس مورد مصرف
فهرست شده اند0
گروه D :
شواهد مثبتی از خطر مرگبار روی انسان وجود دارد، اما فواید حاصله از مصرف دارو در
زنان حامله ممکن است علی رغم وجود خطر پذیرفته شود0
نام ها ی تجارتی :
APO- DIAZEPAM, DIAZEMULS, E-PAM, MERAL, MEVAL,
NEO- CALME 0
طبقه بندی درمانی :
ضد تشنج- ضد اضطراب- آرام بخش- خواب آور- شل کننده ی عضلات اسکلتی 0
طبقه بندی مصرف حاملگی :
گروه D
فصل 2
موارد مصرف :
داروی انتخابی برای صرع مداوم(STTUS EPILEPTICUS) درمان اختلالات
اضطرابی ، جهت تسکین کوتاه مدت نشانه های اضطراب ، به منظور تخفیف اضطراب و تن شن پیش از جراحی ، اقدامات کاردیوورژن و آندوسکوپی ، به عنوان یک فراموشی
دهنده ، و درمان برای RESTLESS LEGS 0 هم چنین به منظور تسکین نشانه های قطع مصرف حاد الکل ، مشکلات دفعی در سالمندان ، و به طور کمکی برای تسکین اسپاسم عضلات اسکلتی همراه با فلج مغزی، پاراپلژی،آتتو،سندرم STIFFMAN وتتانوس مصرف می شود.
مقدار و روش مصرف :
* بالغین :
10-5 میلی گرم از راه عضلانی یا وریدی تجویز می شود، در صورت نیاز در فواصل
15-10 دقیقه تا 30میلی گرم تکرار می شود، در صورت نیاز هر 2تا 4ساعت تکرار
می شود0
* کودکان کوچکتر از 5 سال :
2/0-5/0 میلی گرم از راه عضلانی یا وریدی ،به طور آهسته هر 2تا5 دقیقه تا مقدار 5
میلی گرم تجویز می شود .
* کودکان بزرگتر از 5 سال : یک میلی گرم از راه عضلانی یا وریدی ، به
آهسته هر2تا 5 دقیقه ، تا مقدار 10میلی گرم تجویز می شود ، در صورت نیاز هر 2تا
ساعت تکرار شود 0
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
فهرست:
1- مقدمه
فصل اول ............................................................................................................
2- داروهای ژنریک ایران 1
3- نام های تجارتی (آرام بخش (1) ) 1
4- حلقه بندی درمانی 2
5- طبقه بندی مصرف حاملگی 2
فصل دوم ...............................................................................................................
6- موارد مصرف 3
7- مقدار و روش مصرف 3
8- موارد منع مصرف و احتیاط (1- شکل تزریقی وقرص ) 4
9- عوارض جانبی/ ناخواسته 4
10- ناسازگاری ها (محلول/ افزودنی ) 5
فصل سوم .............................................................................................................
11-تجویز دارو 5
12- بررسی بیمار و اثرات دارو 5
13- آموزش به بیمار و خانواده 6
14- فارماکوکینتیک (جذب – شروع اثر – اوج اثر – مدت اثر – انتشار – متابولیسم – دفع)
15- فارماکودینامیک 7
فصل چهارم ...........................................................................................................
16-آرام بخش (2) 9- 15
17- اختصارات به کار رفته 15
18- منابع و مآخذ 16
(( مقدمه ))
تصمیم گیری مربوط به دارو درمانی امری پیچیده و ذاتی است ، برای مثال بررسی بیمار، هم پیش ازتجویزدارو ، هم پس ازآن انجام می شود.
ازاین بررسی هاداده هایی راجع به :
(1)ارزیابی کارآیی دارودرمانی
(2)ارزیابی کارآیی اقدامات پرستاری
(3)تصمیم گیری در مورد تداوم وتصییح اقدامات پرستاری
(4)ارائه تشخیص های جدیدپرستاری همراه بااقدامات پرستاری مربوط، به دست می اید0لذا دراین مجموعه اطلاغات گردآوری شده برمبنای فرآیند
پرستاری بوده به گونه ایست که دستیابی سریع وراحت به نکات کلیدی و کاربردی درمورد داروهارا امکان پذیرساخته ،اجرای فرایند چرخه ای پرستاری رابرای دانشجویان امری ساده می نماید 0
درگردآوری این مجموعه سعی شده است جهت دستیابی واجرای این فراینداطلاعات مورد نیازتحت سه عنوان :
تجویزدارو،بررسی بیمارواثرات دارووآموزش به بیمار ارائه شود
فصل 1
دیازپام
مقدار و روش مصرف :
مقادیر مصرفی به صورت جداگانه برای بالغین و کودکان و بر اساس مورد مصرف
فهرست شده اند0
گروه D :
شواهد مثبتی از خطر مرگبار روی انسان وجود دارد، اما فواید حاصله از مصرف دارو در
زنان حامله ممکن است علی رغم وجود خطر پذیرفته شود0
نام ها ی تجارتی :
APO- DIAZEPAM, DIAZEMULS, E-PAM, MERAL, MEVAL,
NEO- CALME 0
طبقه بندی درمانی :
ضد تشنج- ضد اضطراب- آرام بخش- خواب آور- شل کننده ی عضلات اسکلتی 0
طبقه بندی مصرف حاملگی :
گروه D
فصل 2
موارد مصرف :
داروی انتخابی برای صرع مداوم(STTUS EPILEPTICUS) درمان اختلالات
اضطرابی ، جهت تسکین کوتاه مدت نشانه های اضطراب ، به منظور تخفیف اضطراب و تن شن پیش از جراحی ، اقدامات کاردیوورژن و آندوسکوپی ، به عنوان یک فراموشی
دهنده ، و درمان برای RESTLESS LEGS 0 هم چنین به منظور تسکین نشانه های قطع مصرف حاد الکل ، مشکلات دفعی در سالمندان ، و به طور کمکی برای تسکین اسپاسم عضلات اسکلتی همراه با فلج مغزی، پاراپلژی،آتتو،سندرم STIFFMAN وتتانوس مصرف می شود.
مقدار و روش مصرف :
* بالغین :
10-5 میلی گرم از راه عضلانی یا وریدی تجویز می شود، در صورت نیاز در فواصل
15-10 دقیقه تا 30میلی گرم تکرار می شود، در صورت نیاز هر 2تا 4ساعت تکرار
می شود0
* کودکان کوچکتر از 5 سال :
2/0-5/0 میلی گرم از راه عضلانی یا وریدی ،به طور آهسته هر 2تا5 دقیقه تا مقدار 5
میلی گرم تجویز می شود .
* کودکان بزرگتر از 5 سال : یک میلی گرم از راه عضلانی یا وریدی ، به
آهسته هر2تا 5 دقیقه ، تا مقدار 10میلی گرم تجویز می شود ، در صورت نیاز هر 2تا
ساعت تکرار شود 0
موارد منع مصرف واحتیاط :
1- موارد منع مصرف :
شکل تزریقی : شوک ، اغماء ، مسمومیت حاد الکل ، تضعیف علایم حیاتی ، بیماران
مامایی ، نوزادان 30روزه یاکوچکتر0
شکل قرص :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
آلودگی صوتی ، غول آرام
هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر.
شاید شما هم مثل بنده با شنیدن اسم >آلودگی< در ابتدا به یاد مناظر بدیع زبالههای پخش و پلا یا چرک و کثیفی بیفتید. اما میدانید من از روزی که آن مقاله هولناک را در روزنامه خواندم، بدجوری متحول شدم. اصلا بهتر است بگویم از خواب غفلت بیدار شدم و حالا هم قصد دارم پیرو حکمت >خفته را خفته کی کند بیدار< شما عزیزان دل را نیز بیدار نمایم. خبر یک روزنامه، اذعان داشته بود که <مرز آلودگی صوتی در تهران، شکست.> از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان تا آن روز اصلا نمیدانستم آلودگی صوتی چه جور جانوری است. اما بعد از مطالعه آن مقاله اسفناک، یک چیزهایی دستگیرم شد. مثلا فهمیدم که هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر. خیلی چیزهای دیگر هم فهمیدم که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد. فقط همین مرثیه بس، که ما ساکنان خوشبخت و مرفه پایتخت، شدیدا در معرض آلودگی صوتی قرار داریم. (آلودگیهای دیگر هم بماند)! خواندم که دانشمندان آمدهاند و یک سری از حیوانات را در معرض صداهای بالاتر از ۱۵۰ دسیبل قرار دادهاند و در آخر مشاهده کردند که حیوانات بیزبان، دچار رعشه و فلج شده وهمگی، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند. حال اگرچه ما اشرف مخلوقات هستیم ولی باید قبول کنیم که در بعضی از موارد با آن زبان بستهها، وجوه مشترکی داریم. یعنی گوشهای بینوای مایی که در این شهر شلوغ و پرهمهمه زندگی میکنیم نیز ورودی مقادیر معتنابهی از آلودگیهای صوتی است که آنها میتوانند بدون مزاحمت، روی اعصاب ما رژه بروند و اگر آنقدر قدرت نداشته باشند که فلج یا ناشنوایمان کنند، حداقل میتوانند از قدرت شنوایمان بکاهند. در جدولی که ضمیمه آن مقاله بود، میشد آمار استاندارد آلودگی صوتی شهری را دید که اتفاقا شامل استانداردهای تعریف شده برای تهران بزرگ هم بود. آلودگی مجاز صوتی در مناطق مسکونی ما باید حول و حوش پنجاه دسیبل باشد در حالی که این مقدار، به راحتی در حاشیه خیابانهای شلوغ از مرز هفتاد دسیبل هم گذشته است. حالا حاشیه بزرگراه ها، مناطق مسکونی نزدیک به فرودگاه و راهآهن و غیره را دیگر خدا داند... گفتم که بعد از خواندن آن مقاله بدجوری احساس هوشیاری و بیداری میکردم. اصلا شاید اگر همه مردم بیدار میشدند، میشد راه حلی برای این غول به ظاهر ساکت و آرام که با خیال راحت دارد توی شهر هروله میرود و کسی متوجه خرابکاریهایش نیست، پیدا کرد.... بعدازظهر، طبق معمول هر روز باید پس از کلی ایستادن در صف تاکسی، در آخر، برای سوار شدن از قانون جنگل پیروی میکردم تا پیروز شوم. راننده تاکسی، موزیک کوچه بازاری خفنی را برای مسافرین تهیه دیده بود و آنها مجبور بودند طبق یک توفیق اجباری، شنوای آن باشند. یاد مقاله روزنامه افتادم و دلم برای گوشهایم سوخت. اما نمیتوانستم چیزی بگویم. چون در این صورت باید با احترام پیاده میشدم و منتظر یک تاکسی دیگر میماندم که معلوم نبود آن هم از این قضیه، مستثنی باشد. خلاصه تحمل کردم تا این که دیدم نخیر! آقای راننده به هیچ صراطی مستقیم نیست. یک دستش روی فرمان است و دست دیگرش روی بوق. پشت چراغ قرمز بوق میزند، در حالی که ماشین جلویی هم راهی برای حرکت ندارد! برای آدمهایی که منتظر تاکسیاند بوق میزند، در حالی که ظرفیت ماشین تکمیل است! و هی به بهانههای واهی بوق میزند. سرانجام وجدان بیدارم به سخن درآمد و شروع کرد به نصیحت و بیان آنچه که در مقاله آمده بود. اما راننده انگار اصلا چیزی نمیشنید. فکر میکنم در اثر همین آلودگیهای صوتی، آستانه شنواییاش به کل، کن فیکون شده بود! ... فردای آن روز، در اداره تلفن را برداشتم و به شهرداری زنگ زدم: <الو؟ آقاجان چرا این کامیونها همین طوری سرشان را میاندازند پایین و در روز روشن به خیابان میآیند؟ چرا هیچکس با تردد موتورسیکلتهای پر سر و صدا مبارزه نمیکند؟ چرا مورد مصرف تابلوی بوق زدن ممنوع، فقط برای امتحان دادن آییننامه است؟ چرا شهرداری سعی نمیکند با احداث بیشتر نوارهای عریض درختان و پوششهای گیاهی از آلودگی صوتی بکاهد؟ چرا فرودگاه باید در قلب یک کلان شهر باشد در حالی که فرودگاه تازه تاسیس فقط روزی چند تا پرواز دارد؟ و هزار و یک چرای دیگر...> در مقابل سر و صدایی که به راه انداخته بودم، آقای روابط عمومی، واکنشی کاملا منطقی انجام داد: <آقا اینهایی که گفتید، به این قسمت مربوط نیست... بوق، بوق، بوق، بوق!> با راهنمایی همکارانم، با چند ارگان دیگر هم تماس گرفتیم اما گویا هیچکس حاضر نبود به طور رسمی، مسئولیت این طفل بیسرپرست را به عهده بگیرد! بعد از کلی گفتمان و صرف یک لیوان شربت قند برای جبران افت فشار ناشی از عصبانیت با همان همکارانم که خدمتتان عرض کردم به این نتیجه رسیدیم که برای در امان ماندن از اثرات سوء آلودگی صوتی در منزل، میتوان خانه را عایقبندی کرد تا مجبور نبود که صدای دعوا و شکستن کاسه بشقابهای همسایه دیوار به دیوار را شنید! میتوان شیشهها را دوجداره کرد تا سر و صدای بوق و اگزوز وسایل نقلیه، داخل خانه نیاید. میتوان به زبان اشاره صحبت کرد تا به کاهش آلودگی صوتی کمک کرد. میتوان به جای جاروبرقی، از جاروهای سنتی به جای چرخ گوشت از هاون و به جای آب میوهگیری برقی از نوع دستیاش( !برای کاهش سر و صدا) استفاده کرد. در خیابان هم علیالحساب مشکل با دو تا گوله پنبه که باید در گوش چپاند، حل خواهد شد. کسی که به فکر ما نیست حداقل بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم!