لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
(
ولادت
دومین امام و پیشوای شیعیان جهان، سبط اکبر، امام حسن مجتبی (ع) بنا بر قول مشهور در شب سهشنبه، نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجری و بنا به روایتی دیگر، در سال دوم هجری دیده به جهان گشودند. پس از ولادت، فاطمه زهرا (س) به امیرالمؤمنین، علی (ع) فرمود: "برای کوک نامی انتخاب کن" علی (ع) در پاسخ فرمودند: "در نامگذاری او بر رسول خدا (ص) سبقت نخواهم گرفت" لذا کودک را در پارچهای زردرنگ پیچیدند و نزد رسول گرامی اسلام (ص) آوردند. آن حضرت فرمودند: "مگر من شما را از اینکه او را در جامه زرد بپیچید نهی نکرده بودم" سپس جاه زردرنگ را از او جدا کردند و او را در پارچه سفیدی پیچیدند آنگاه به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "برای او چه نامی انتخاب کردهای حضرت پاسخ دادند: در نامگذاری او بر شما سبقت نخواهم گرفت. رسول خدا نیز فرمودند: من نیز بر پروردگارم سبقت نخواهم گرفت، در این هنگام جبرئیل بر رسول خدا (ص) نازل شد و به آن حضرت تبریک گفت و عرض کرد: پروردگار میفرماید: نام پسر هارون را برای این مولود انتخاب کن، رسول خدا فرمود: نام پسر هارون چه بود، جبرئیل عرض کرد: (شبر)، رسول خدا فرمود: من عرب زبان هستم، جبرئیل عرض کرد: او را حسن بنام، و رسول خدا نیز نام این مولود مبارک را (حسن) گذاشتند.
"حسن و حسین دو گوشواره عرش خداوند هستند" رسول گرامی (ص).
پس از ولادت این کودک، مردم شاهد بودند که رسول خدا (ص) از این فرزند بسیار یاد مینمایند و امت اسلامی را نسبت به او بسیار سفارش میکنند. آن حضرت فرمودند: "هر کس مرا دوست میدارد، باید حسن را نیز دوست داشته باشد" و فرمودند: "حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند"، و در مقام معنوی و الهی آن امام بزرگوار همین بس که رسول خدا فرمودند: "حسن و حسین دو گوشواره عرش خداوند هستند".
برگزیدهای از خلق و خوی امام (ع)
امام مجتبی (ع) شبیه ترین مردم به رسول خدا (ص) و در زهد و عبادت، همتای پدر گرامی خود بودند. بسیار از خوف خداوند میگریست چون به نماز میایستاد، بند بند بدنش میلرزید هرگاه قرآن تلاوت میفرمود و به جمله شریفه (یا أیها الذین آمنوا: ای کسانی که ایمان آوردهاید) مرسید، میفرمود: (لبیک اللهم لبیک) هرگاه به در مسجد میرسید و میخواست داخل مسجد شود، سر به سوی آسمان بلند میکرد و به درگاه الهی عرضه میداشت: (إلهی ضیفک ببابک، یا محسن قد أتاک المسیء فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم): معبود! مهمان تو بر در خانهاتایستاده است! ای خداوند صاحب احسان و کرم! گناهکاری به توی روی آورده است پس تو از زشتیهایش درگذر، بحق زیبایهایی که در تو است، ای خداوند کریم).
بنا به روایتی، آن حضرت 25 بار پیاده به حج رفتند و دو یا سه بار تمامی اموال خود را با فقرا بطور مساوی تقسیم کردند و حتی گاهی تمامی اموال نقد و موجود در خانه را به سائل میبخشید، بطوری که هیچ درهم و دیناری برای مخارج خودشان باقی نمیماند.
گرچه تمامی امامان بزرگوار، مظهر تمام اسماء حسنای الهی و محل تجلی صفات خداوندی و واجد تمامی کمالات میباشند، اما شرایط زمان سبب میشود که یکی از آن صفات، از سایر ویژگیهای آنان بیشتر جلوه کند. از این رو، میبینیم که امام حسین (ع) در شجاعت و شهامت و امام سجاد (ع) به زهد و عبادت برجستگی یافتند. این نه از آن جهت بود که عبادت امام حسین (ع) همچون عبادت فرزندش امام زینالعابدین نبود، یا سائر ائمه از جهت شهامت و از خودگذشتگی و ایثار و فداکاری همچون امام حسین (ع) نبودند بلکه از این رو بود که امامان، مطابق شرایط زمانی رتار مینمودند بطوری که اگر سایر ائمه در موقعیتی همچون موقعیت امام مجتبی (ع) قرار میگرفتند، صلح میکردند و اگر در موقعیتی همچون موقعیت امام حسین (ع) قرار میگرفتند، میجنگیدند.
یکی از دشمنان حضرت که اهل شام بود و به مدینه آمده بود و بطور طبیعی تحت تأثیر تبلیغات مسموم معاویه قرار داشت و کینه اهل بیت را در دل میپرواند، با امام حسن (ع) ملاقات نمود و نسبت به حضرت بسیار بیادبی کرد و ناسزا گفت. حضرت سکوت کردند و چون سخن آن مرد تمام شد، فرمودند: ای پیرمرد! گمان میکنم تو مرد غریبی باشی و گویا مسائل بر تو مشتبه شده است (که نسبت به ما چنین اعتقادی داری)، اگر از ما طلب رضایت کنی، تو را میبخشیم و اگر چیزی بخواهی به تو میدهیم اگر گرسنه باشی، تو را سیر میکنیم و اگر به لباس احتیاج داری، تو را میپوشانیم. اگر محتاج باشی، بینیازت خواهیم و در صورتی که بخواهی، میتوانی به منزل ما بیایی و مهمان ما باشی. این رفتار سبب شد تمامی آن تبلیغات مسموم که در جان و دل او ریشه کرده بود، یکباره زدوده شود و مرد شامی به حقیقتی تازه دست یابد. لذا در حالی که متنبه شده بود و میگریست، عرض کرد: شهادت میدهم که تو خلیفه خدا در زمین هستی و خدا بهتر میداند که رسالت خود را کجا قرار دهد، پیش از آنکه من تو را ملاقات کنم، بیش از همه مردم از تو و پدرت متنفر بودم ولی الآن شما نزد من، محبوبترین خلق خدا هستید، سپس به خانه آن حضرت وار شد و تا زمانی که در مدینه بود، مهمان امام مجتبی (ع) بود و از دوستان اهل بیت به شمار آمد.
همچنین روایت شده است که یکی از خدمتکاران حضرت تخلفی کرد و امام خواستند او را تنبیه کنند. او بدون درنگ این قسمت از آیه 134 سوره آل عمران را خواند: (والکاظمین الغیظ) کسانی که خشم خود را فرو میخورند، امام به محض شنیدن آیه فرمودند: خشم خود را فرو خوردم، خدمتکار قسمت بعدی آیه را خواند: (والعافین عن الناس) و کسانی که از خطای مردم درمیگذرند، امام فرمودند: از تقصیر تو درگذشتم، و سپس قسمت آخر آیه را خواند: (والله یحب المحسنین) و خداوند احسانکنندگان را دوست دارد، امام فرمودند: تو را آزاد کردم و از این پس، دو برابر نچه از من میگرفتی به تو خواهم داد.
آری، در بیان فضایل آن حضرت هرچه گفته شود، کم است و در حد فهم خود سخن گفتهایم، زیرا هنوز عمق فضایل و کمالات امام را درک نکردهایم و بهترین توصیف، همان است که خود اهل بیت در حق خود فرمودهاند: (کلامکم