لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دبیر: آقای روحی
دانش آموز : مصطفی خاموش
کلاس : سوم 1 مدرسه راهنمایی عبدالحسین قفلی
سال تحصیلی 86 – 85
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 3
شرح زندگی نامه 4
نتیجه گیری 23
منابع و مأخذ 25
مقدمه
سخن گفتن در باب علت دوام برخی آثار و عصر زودگذر پاره ای دیگر، کاری دقیق و دشوار است. نخست باید این موضوع را در نظر گرفت که رواج کوتاه مدت شعری یا اثری، با دوام آن فرق دارد، یعنی ممکن است ، اشعاری مدتی رواج یابد و مشهور شود و چندی بعد از خاطره ها فراموش گردد. به عبارت دیگر شهرت همیشه نشانه دوام و پایداری نیست. عکس این نیز محتمل است که شعری مدت ها ناشناخته بماند و رواجی پیدا نکند و بعد بدرخشد و قوت و تأثیرش پایدار شود.
آثار نوع اول را فراوان دیده ایم شعری به سببی از مقتضیات روز معروف شده و بعد مرده است. اما در این جا بیشتر سخن بر آثاری است که نتوانسته اند از پس قرن ها هنوز رونق خود را حفظ کنند. چه در شهرت و چه در گمنامی از طبع گوینده زاده شده باشند. اکثر کسانی که در باب شعر و هنر اندیشیده اند آثار شعر هنر را مظهر تجلی احساس و عواطف و درون صاحب اثر دانسته اند و در هنر و ادب، عاطفه و احساس را عنصر مهم و اصلی شعر شمرده اند هر شعری برای خود رنگ و بویی دارد و احساسی را در ما برمی انگیزد بدین سبب است که مثلاً خواندن غزل سعدی ما را از غزل حافظ بی نیاز نمی کند.
یکی از لوازم شهرت و دوام آثار ادب را صدق و اصالت عاطفه در صاحب اثر دانسته اند. صداقت و صمیمیت شاعر در بیان آنچه در دل دارد البته ضروری است ولی به تنهایی دلیل بقای و دوام آثار نمی شود.
زندگی نامه سهراب سپهری
سهراب سپهری در سال 1307 در کاشان به دنیا آمد. در دوره ابتدایی نقاشی می کرد و گاهی شعرکی هم می سرود، پس از گذراندن دوره دانشسرای مقدماتی تهران به استخدام آموزش و پرورش کاشان در آمد. در سال 1326 نخستین مجموعه شعرش را به نام «در کنار چمن یا آرامگاه عشق» منتشر کرد. پس از آن، برای تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به پایتخت آمد. از سال 1336 یک سری سفرها را به آسیای دور و اروپا آغاز کرد که در شکل گیری ذهنیت شاعرانه اش خیلی مؤثر واقع شد. او در سال 1359 به سرطان خون درگذشت. وقتی شعر سهراب را می خوانی و با آن صمیمی می شوی، دو نکته به ذهنت متبادر می شود، نخست این سخن نیچه که «فیلسوفی که شاعر نباشد، فیلسوف نیست و شاعری که فیلسوف نباشد، شاعر نیست» و دوم اینکه : درمی مانی که سهراب را نقاش به شما آوری یا شاعر.
او در شعرهایش نقاشی می کند و در نقاشی هایش شاعر است و زمینه اصلی که این «شعر – نقاشی ها» در آن ظهور می کند، فلسفه شرق دور است. نقطه اوج هنر او درست در جایی است که این سه ساحت یعنی فلسفه شرق دور، نقاشی و شاعری – در شعرش، به توازن و تقارن می رسند.
خلاقیت سهراب، چیزی نیست جز آشتی شگفت آور این سه قطب وجودش. این نقطه اوج را می توان در منظومه «مسافر» ، «صدای پای آب» و دفتر شعر «حجم سبز»