لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
هنگام انتشار ارزیابیهای گاونر... زمان تمرکز
هر سال 3 بار در ماههای ژانویه ، آوریل و آگوست ، نتایج ارزیابی گاوهای نر منتشر میشوند و شما ممکن است نتایج این ارزیابیها را از طریق این نشریه یا نمایندگی سی ،آر ، آی دریافت نمایید .
اطلاعات مربوط به صفات مهم نظیر تولید شیر ، تیپ ، امتیاز سلولهای بدنی ، باروری ، آسان زایی و طول عمر تولیدی مربوط به میلیونها راس گاو شیری در طی سال جمع آوری میشوند .در هر صورت آنالیز ، این اطلاعات کار بزرگی است . به همین دلیل متخصصین تنها 3 بار در سال آن را انجام میدهند . رکوردهای عملکرد برای اثرات سن گاو و مرحله شیردهی تصحیح میشوند و آنگاه هر گاو با سایر گاوها که دریک دوره زمانی و در یک گله قرار دارند مورد مقایسه قرار میگیرد .
نتایج ارزیابی شامل یک سری ارقام PTA یا برآورد توانایی انتقال ژنتیکی برای هر یک از حیوانات میباشد . این ارقام برآوردهایی از برتری ( یا فروتری ) ژنتیکی آن حیوان خاص است که به فرزندان خود منتقل خواهد کرد . اطلاعات ژنتیکی هم برای گاوهای نر و هم برای گاوهای ماده تولید میشوند ولی از آنجاییکه تعداد کمی از گلهها این ارزیابیها را برای انتخاب تلیسههای جایگزین از میانگین همه تلیسههای تولیدی خود استفاده میکنند ، در این مقاله به نحوه استفاده از این اطلاعات برای انتخاب گاوهای نر میپردازیم .
بیش از 30 صفت در نظر گرفته میشوند
هر یک از گاوهای نر برای تولید شیر ، چربی ، پروتئین ، درصد چربی ، درصد پروتئین ، طول عمر تولیدی ،امتیاز سلولهاب بدنی ، نرخ آبستنی دختران ،قدرت باروری گاونر ، آسان زایی پدران ، آسان زایی دختران ، درصد مردهزایی پدران ، درصد مردهزایی دختران ، امتیاز نهایی تیپ و 18 صفت خطی تیپ مورد ارزیابی قرار میگیرند .
این بدان معنی است که شما می توانید برای 32 صفت در مورد 800 گاونر فعال در صنعت تلقیح مصنوعی ( حدود 600 راس آنها هلشتاین هستند ) در هر زمان خاص اطلاعات داشته باشید هیچ کس وقت ندارد همه همه این اطلاعات را مورد استفاده قرار دهد پس یک گاودار منطقی چه کار باید بکند ؟
یک روش معمول ولی نادرست این است که تعدادی صفت را انتخاب کرده و برای هر یک از صفات سطوح حذف مستقلی را برگزینید .
برای مثال ممکن است تصمیم بگیرید که تنها از گاوهای نری استفاده کنید که حداقل ارزیابی آنها برای شیر 1200 + پوند ، درصد پروتئین 05/0 + ، ترکیب ستان 25/1+ و ترکیب دست و پا 00/1+ باشد . شاید به نظر برسد که این روش منطقی باشد ولی تعیین این سطوح مستقل کار مشکلی است و تمایل بیشتر این افراد این است که تعداد بسیار زیادی صفت را مدنظر قرار دهند.
چگونه می توانیم امتیاز سلولهای بدنی ، درصد چربی ، طول عمر تولیدی یا قامت حیوان را نادیده بگیریم ؟ همین که به تعداد صفات مورد نظر می افزایید تعداد کمتری گاونر وجود خواهند داشت که دارای معیارهای تعیین شده شما باشند . و به احتمال زیاد تعدادی گاونر را انتخاب خواهید کرد که برای اکثر صفات در حد معتدل هستند . به عبارت دیگر گاوهای نری نصیب شما خواهند شد که به اصطلاح « همه کاره هیچ کاره » خواهند بود .
یک راه بهتر این است که اطلاعات مربوط به تمام این صفات را با هم ترکیب کرده و یک شاخص اقتصادی تشکیل دهیم در این روش تک تک صفات مطابق اهمیت اقتصادیشان ضریب مناسب گرفته و روابط ژنتیکی بین صفات نیز منظور خواهد شد . مهمترین شاخص از این نوع « شایستگی خالص طول عمر » است این شاخص معرف سود خالص مورد انتظار در طول عمر دختران یک گاو در مقایسه با میانگین نژاد میباشد . هر یک از انجمنهای نژادی شاخص خاص خود را دارد ولی در اکثر قسمتها این شاخصها خیلی شبیه به هم هستند . بنابراین من بحث خودم را به سه شاخص ارائه شده توسط وزارت کشاورزی ایالات متحده محدود میکنم : (LNM$) شایستگی خالص طول عمر ، (LCM$) شایستگی پنیر طول عمر ، (LFM$) شایستگی حجم شیر طول عمر .
برای اکثریت مطلق تولید کنندگان LNM$ شاخص هدف خواهد بود . این شاخص ، صفات تولیدی ، سلامت، باروری ، توانایی گوساله زایی و تیپ را مدنظر قرار می دهند . وزنی که به صفات تولیدی یعنی شیر ، چربی و پروتئین داده میشود تابعی از متوسط قیمت شیر در کشور هستند . حدود 50 درصد تاکید بر صفات تولیدی (یعنی منابع درآمد) و 50 درصد بقیه مربوط به صفات عملکردی ( یعنی هزینه ها ) میباشد توجه داشته باشید که امتیاز سلولهای بدنی ، ضریب منفی به خودش میگیرد، زیرا به دنبال کاهش مقدار آن هستیم . همچنین یک ضریب منفی کوچک برای اندازه دام در نظر گرفته شده است تا اختلافات مربوط به نیازهای نگهداری برای گاوهای بزرگ جثه را در مقابل گاوهای کوچکتر منظور نماید .
بر اطلاعاتی که واقعاً نیاز دارید
دو آلترناتیو در اختیار تولید کنندگانی که شیر تولیدیشان به طور ویژهای قیمت گذاری می شود قرار دارد . برای تولیدکنندگانی که شیرشان را تنها براساس محتویات آن میفروشند و هیچ پولی از بابت حجم شیر دریافت نمیکنند شاخص LCM$ مناسبت بیشتری خواهد داشت .
تاکید این شاخص بیشتر بر میزان پروتئین تولیدی است و حجم زیاد شیر هم امتیاز منفی میگیرد .
از طرف دیگر تولیدکنندگانی که شیرشان را تنها براساس حجم آن می فروشند بهتر است از شاخص LFM$ استفاده کنند . در این شاخص تاکید بیشتری بر حجم شیر داشته و در واقع پروتئین ضریب صفر می گیرد . به عبارت دیگر وقتی که پولی از بابت آن دریافت نمیکنید پس چرا آن را تولید کنید ؟