دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد بهائیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مجتمع آموزش عالی فنی مهندسی قوچان

موضوع:

بهائیت

استاد راهنما :

جناب آقای عبداللهی

تهیه کننده:

عطا اله ظاهری

8714031195

بهار89

فرقه شیخیه

ایدئولوژى شیخیه

این ایدئولوژى با دست گذاشتن روى مفهوم «نایب امام زمان» از مکتب شیعه فاصله مى گیرد و نهایتاً با تدوین اصول و فروع دین جدید کاملاً از دین اسلام جدا مى شود.

در دوره آقامحمدخان و فتحعلى شاه قاجار با رشد دانش دین در نزد ایران و عتبات عالیات، مخالفت با تصوف و اخبارى گرى فزونى مى یابد و در همین اوان است که رشد شیخیه و بعد از دوران بابیگرى و بهائى گرى از سوئى و مخالفت با آنان از سوى دیگر اتفاق مى افتد. اصولى ها و اخبارى ها به نبوغ علمى رسیده بودند ، اصولى ها با نوشتن کتاب «جواهر» به نقطه اى از تکامل در کاربرد عقل به عنوان ابزارى براى استخراج احکام دین از متون مذهبى دست مى یابند و برخى از اخبارین (شیخیه) براى اجتناب از بکارگیرى عقل در پاسخ به انتقاد کسانیکه روش آنان را موجب تهجر وکهنه شدن دین مى دانستند با ابداع «رکن رابع» ادعاى ارتباط مستقیم با معصوم را طرح مى کنند بدین وسیله ادعا مى کنند که از طریق مکاشفه و خواب و نظایر اینها فرامین در هر زمان را از خود امام معصوم مى گیرند تا نیازى به بکارگیرى عقل در تفسیر دین نداشته باشند.

از طرفى فتحعلى شاه در دوره خود به تجدید بقاع متبرکه امامان معصوم و امامزادگان همت گماشت تا بر مشروعیت خود از طریق جلب پشتیبانى نهاد دین بیفزاید.

رهبران و مبدعان  اصلى فرقه شیخیه که خود مستقلاً از بهائیت تا به امروز به حیات خویش ادامه داده است، سیدکاظم دشتى و شیخ احمد احسایى مى باشد. شیخ احمد احسایى همانند دیگر دانشمندان شیعــه اعتقـاد بــه خاتمیــت حضــرت رسول و امــامت و حیـات حضرت حجة ابن الحسن المهدى (عج) دارد. او در کتاب جوامع الکلام مى نویسد: «حضرت محمد بن عبد الله(ص) خاتم الانبیا است و پس از او پیغمبرى نخواهد آمد زیرا که خداوند فرموده: ولکن رسول الله و خاتم النبیین… و پیامبر فرموده است: لانبى بعدی. پس فرمایش آن حضرت حق است و باید بپذیریم.... سپس حسن بن على العسکرى منصوب گردد و پس از او خلف صالح و حجت قائم محمدبن الحسن جانشین شود که درود خدا بر همه ایشان باد»

یکى از نقاط افتراق شیخ احمد احسایى با علماى شیعه نوع عقیده او در مورد نواب امام زمان (عج) مى باشد. به نظر او میان امام غایب و مردم باید رجال الهى باشند که ایشان واسطه فیض و رابط بین خلق و حجت خدا گردند و ایشان را به تقلید از قران کریم «قریه ظاهره» بین امام و رعیت مى نامید. او صفات بسیارى ازجمله آشنایى به علوم ائمه و مذاق ایشان را براى قراء ظاهره قائل مى شد و این صفات را به گونه اى عنوان مى نمود که نهایتاً به شنونده القا شود که خود او داراى آن صفات است و همان قریه ظاهره است درحقیقت با توجه به اندیشه علماى شیعه باب نیابت خاصه امام غایب را که از سال 329 (با شروع غیبت کبرى مسدود شده بود بار دیگر شیخ احمد باز نمود و خود را به تلویح همان نایب خاص یا باب امام و یا قریه ظاهره بین امام و مردم خواند. تنها تفاوتى که او میان قراء ظاهره و نواب اربعه قائل مى شد این بود که آنان از جانب خود امام به طور رسمى تعیین شده بودند و حال آن که اینان به سبب بزرگى مرتبت خود حائز چنین مقامى مى گشتند.

اغلب بیانات شیخ توسط او به خوابهایى نسبت داده مى شد که از امامان معصوم مى دید. از این رو در بسیارى از موارد روش او از نظر استناد با روش علماى اصولى که مطالب خویش را به قرآن کریم و روایات ارجاع مى دهند متفاوت است و مرجع مکتوبى ندارد. همانطور که گفته شد مشرب فقهى او مشرب اخبارى است. شیخ احمد احسایى عقاید خویش را صریح و روشن بیان نمى کرد. سید کاظم رشتى نیز مانند شیخ احمد خود را مسلمان و شیعه دوازده امامى مى داند و معرفى مى کند. او اعتقادات خود را در وصیت نامه اش که در ابتداى کتاب مجموعه الرسائل آمده چنین مى نگارد:

«وصیت من آن است که شهادت مى دهم… که محمدبن عبدالله بنده خدا و فرستاده اوست. تمام شرایع منسوخ شده اند جز اسلام که تا روز قیام باقى خواهد بود… شهادت مى دهم به دوازده نفرکه بنص پیامبراسلام به جانشینى معرفى گشته اند و عبارتند از ابوالحسن على بن ابیطالب سپس… سپس ابوالقاسم حجه ابن الحسن که عدل و دادگرى را روى زمین بگستراند. او نمى میرد تا آن گاه که بت پرستى را از جهان براندازد.خدایا اینان پیشوایان من اند… آنچه پیغمبر اسلام فرمود حق است و شکى در آن نیست و شریعت او تا پایان روزگار پا بر جا خواهد بود.»

سید کاظم رشتى، به موضوع قریه ظاهره اهمیت زیاد مى داد و پیاپى مردم را به یافتن این رجل الهى دعوت مى نمود و در واقع به طور غیرمستقیم آنان را به سوى خویشتن مى خواند. وى مدعى بود که اساس دین بر شناسایى چهار رکن استواراست: خدا، پیغمبر،امام و باب امام یا قریه ظاهره.اما مردم نمى توانند به معرفت خدا و پیامبر و امام و شناخت آنان نائل گردند زیرا که از دسترسشان بدورند. پس بناچار باید به دنبال رکن چهارم و یا شیعه خالص باشند و با شناخت او به معرفت ارکان بعد نائل آیند. بر این پایه وى مریدان بسیارى را گرد آورد.

پیرامون اصول عقاید شیخیه:

غیر از اختلاف در مورد نواب امام زمان برخى اصول عقاید شیخیه با عقاید متشرعه متفاوت است در مـورد معــاد، مى گوید: عقیده شیعیان و دیگر پیروان مذاهب اسلام معاد جسمانى است ولى شیخ احمد معاد را روحانى مى دانست البته پس از آن که معاد را روحانى از نوع جسم هور قلیایى دانست.اصل معاد را مانند اصل عدالت از ردیف اصول دین و مذهب کنار گذاشت و حذف کرد. او مى گفت کسى که به آیات قرآن معتقد است الزاماً به معاد هم معتقد خواهد بود.

اصل عدالت: شیخیان این اصل را از اصول دین حذف کرده و گفتند لزومى ندارد که صفت عدالت خدا را از میان صفت هاى دیگر او جدا کنیم و اصل دین قرار دهیم. ولى شیعیان عدالت را جزء اصول دین قبول دارند .البته از نظر شیعیان عدالت چنین نیست و یکى از صفات خداست ولى چون عده اى از مسلمانان بنام اشاعره اعتقاد به عدالت خداوند نداشتند براى اعلام موضع شیعه در مقابل اشاعره این صفت جزء اصول مذهب شیعه قرار گرفت.

اصل امامت:شیعیان اصولى وجود امام زمان را به عنوان حجت حق بر روى زمین مى دانند و رهبران دینى خود را نایب امام زمان مى خوانند و شرط این فقاهت و عدالت و رهبرى امت مى شمارند در شیخیه امام عنوان مقتدا و پیشوا است و بر شیعه کامل و رکن رابع هم اطلاق مى شود .از نظر آنان رکن رابع یا امام زمان یا شیعه کامل باید از نجبا باشد که دین را حفظ کند و هر بدعت گذارى را دفع نماید. از نظر شیخیه:زندگى امام زمان در جسم هور قلیایى است و زندگى روحانى دارد و آزادى او مانند زندگانى ما نیست و بلکه به اراده خداست و داراى زندگى برزخى است به این ترتیب در هنگام ظهور ممکن است در قالب خود نباشد.

معراج: معتقد به معراج روحانى پیامبر هستند چون معتقدند آسمانها و افلاک پاره شدنى نیست و محال است تا انسان با جسم عنصرى خود آسمانها را پاره کرده بالا برود.

در مورد فقهى روش استنباط احکامشان شبیه روش اخباریون است و معتقدند که عقل حجیت ندارد و باید از ظاهر روایات پیروى نمود وتفسیر قرآن را جایز نمى دانند.

ایدئولوژى بابیه

عمده فعالیت هاى آنان نیز حول محور مهدویت دور مى زند. ابتدا به پیروى از شیخیه على محمد باب خود را رکن چهارم یا قریه ظاهره و سپس خود را امام زمان معرفى مى نماید.

و این درحالى بود که پیروانش گردهم نشسته و اسلام و اساس آنرا منسوخ اعلام نمودند. البته على محمد باب در شعبان سال 1264 یک هفته بعد از ادعاى مهدویت در حضور ناصرالدین میرزا ولیعهد زمان توبه کرد. اما در اواخر سال 1264 دوباره ادعاى مهدویت نمود وبه نسخ احکام اسلام پرداخت و خویشتن را پیامبر خواند و سرانجام خود را به مقام الوهیت رسانید!

البته به دلیل دور بودن پیروانى از على محمد (در زندان بود) ادعاى آخرین او کمتر به گوش پیروانش رسیده است.

سیدعلی محمد باب بنیانگذار این فرقه سید علی محمد شیرازی است که در اول محرم سال 1235 هجری در شیراز متولد شد. پدر او میرزا رضا بزاز شیرازی بود که در اوایل کودکی وی زندگی را بدرود گفته بود و سختی ها و رنجهای سید علی محمد از همین زمان آغاز گشت. پس از مرگ پدر زیر سرپرستی دائی خود سید علی که پیشه تجارت داشت قرار گرفت. پس از رسیدن به سن بلوغ به آموختن درسهای ابتدایی فارسی و سپس به فراگرفتن ادبیات فارسی و عربی پرداخت و آنگاه در مسلک طلاب علوم دینی درآمد.

در این مدت کارهای او عادی نبود، بدین طریق که از مردم کناره گرفت و در ریاضت کشی و چله نشینی و گرفتن ختومات می کوشید. و نیز از ویژگیهای وی خوش نویسی و تند نویسی بود؛ بطوریکه در این هنر میان مردم مشهور شد و او را خوشنویس ماهری میشناختند. اینها خصوصیاتی است که در شرح احوال اولیه او ثبت شده است.بهرحال سیدعلی محمد



خرید و دانلود تحقیق در مورد بهائیت


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.