تعداد صفحات : 38 صفحه
قدرت و سیاست رهبران جملگی با قدرت و سیاست سروکار دارند.
قدرت، توانایی نفوذ بر دیگران و بر رویدادهاست.
قدرت همانند سهامی است که هر رهبری در شرکت خود دارد، و راه نفوذ وی را بر دیگران بازمیگشاید.
قدرت با اختیار تفاوت دارد، زیرا اختیار از مدیریت بالاتر واگذار میشود.
از سوی دیگر، قدرت را رهبران، خودشان بر پایة شخصیتشان، کوششهایشان، و موقعیتهایی که در آنها به کار میپردازند به دست میآورند.
سیاست به شیوههایی گفته میشود که رهبران قدرت به دست میآورند و به کار میبندند.
این ضرورت وجود دارد که به رهبر یاری داده شود تا «بر موقعیت مسلط شود».
و رویدادها را به سوی هدفهای دلخواه هدایت کند.
سیاست به زمینههایی از این دست باز میگردد: توازن قدرت، حفظ آبرو، «زد و بند»، «مرمت کردن خرابیها»، سازشهای ابتکاری، داد و ستد، و شمار گوناگونی از کوششهای دیگر.
سیاست یک کوشش باستانی و دیرینة انسانی است که از آغاز تمدن وجود داشته است، از این رو چیزی نیست که یگانة سازمانهای امروزین باشد.
ولی سازمانهای امروزین، زمین باروری برای پرورش و رشد سیاست است.
صاحبنظران بر این گمانند که رهبران توانا و شایسته اگر از مهارتهای بنیادی سیاسی بیبهره باشند، برای دستیابی به نوک هرم سازمانهای امروزین با دشواری رودررو خواهند بود.
به سخن یکی از این صاحبنظران، قدرت سیاسی « یکی از سازوکارهای اندکی است که سازمان را با موقعیت خود همراه میسازد».
به سخن ساده، مهارتهای سیاسی برای رهبران ضروری است، چه برای کامیابی خودشان و چه برای هموار کردن راهی که کارکنان به کارکرد خود میپردازند.
گونههای قدرت قدرت به راههای گوناگون پرورش مییابد.
نمونههای عمدة قدرت سازمانی و سرچشمههای پدید آمدن آنها چنیناند.
قدرت شخصی: قدرت شخصی - که به نام قدرت مرجع، قدرت خردمندی، و قدرت شخصیتی نیز خوانده میشود - سرچشمهاش در هستی خود فرد است.
قدرت شخصی توانایی رهبران است که پیروان خود را بر پایة نیرومندی شخصیتشان میپرورانند.
این رهبران از جاذبة شخصی، اعتماد، و باور به هدفهایی که پیروان را جذب و پابرجا میدارد، بهرهمندند.
مردم بدان سبب پیروی میکنند که میخواهند پیروی کنند؛ عواطف آنان به آنها میگوید که چنان کنند.
رهبر نیازهای مردم را احساس میکند و وعدههای کامیابی برای رسیدن به آن نیازها را میدهد.
نمونههای تاریخی این رهبران «ژاندارک» در فرانسه، «مهاتما گاندی» در هند، و «فرانکلین روزولت» در ایالات متحد آمریکا هستند.
قدرت مشروع: قدرت مشروع که به نام قدرت جایگاه و قدرت رسمی نیز خوانده میشود، سرچشمهاش پایورانی در پایگاه بالاتر است.
این قدرت از فرهنگ جامعه برمیخیزد که از راه آن به روشی مشروع و قانونی از سوی پایوران بالاتر به دیگران داده میشود.
این اختیار به رهبران قدرت نظارت بر منابع و پاداش و کیفر دادن به دیگران را وامیگذارد.
مردم این قدرت را میپذیرند، زیرا آن را به دلخواه میپندارند و برای استقرار نظم و پیشگیری از هرج و مرج در جامعه آن را بایسته میشمارند.
فشار اجتماعی از سوی همالان و دوستانی که آن را میپذیرند، و ارد میشود و توقع آن است که دیگران نیز