لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
صاحب نظر
افراد مختلفی در جامعه «اندیشه، علم و ارائه فکر و برنامه» حرفه آنهاست که با اهداف مختلف و برای ذی نفعان متفاوتی ارائه می شود. در شناساندن این گروه ها و یا بعضاً شناساندن خود به دیگران و جایگاه و نقش آنها مطالب زیادی نگاشته شده است. به طور خلاصه تقسیم بندی ای که در ذهنم شکل گرفته است به صورت اولیه بدین ترتیب است:
١- استاد رسمی (دانشگاهی، حوزوی یا سنتی): بهترین راه برای شناخت هرکدام از این دسته از افراد شناخت سازمان های حامی آنها که تعیین کننده ارتباطات وتأمین کننده هزینه های زندگی و کار آنهاست. بدین ترتیب شاید بتوان گفت اساتید دانشگاه برآیندی از سنت های اجتماعی، نگاه رسمی حاکمیت و مدرنیسم در موضوعات خنثی و عموماً مورد نیاز کارگزاران و دیوان سالاران و صنایع هستند. پایه آموزشی گروههای دیگر عموماً به دست این اساتید است. تفکر آنها بیشتر موضوع گراست تا نتیجه گرا و موضوع عموماً توسط خود آنها تعیین نمی شود.
٢- روشنفکر: تعاریف زیادی از روشنفکر از مناظر فکری مختلف به عمل آمده و همچنین کار آو. دنیای روشنفکر عموماً فقر است و نشر و توده های غیر سامان یافته اجتماعی یا سیاسی و یا علمی حامی او هستند و چون سازمانی در کار نیست زندگی او اوج و حضیض زیادی دارد. یک روز همه با هم به حمایت از او برمی خیزند و گاهی او را فراموش می کنند. تفکر روشنفکر بیشتر مبتنی بر نیازها و دردهای روز است که راه حل آن را در یک اتوپیا و ایدئولوژی می دهد که در صورت رسیدن به آن باز در صورت روشنفکر ماندن آن ساختار هم از آن او نخواهد بود. روشنفکر بنای زندگی اش بر فاصله و دیدن اعوجاج ها و بیان آنهاست که البته بی عینک نخواهد بود.
٣- کارشناس: افراد دانشگاهی و یا متخصصی که برای امور خاصی به صورت پروژه ای یا کادر رسمی استخدام می شوند. در چارچوب مشخص بودن و برای آن کار و برنامه ریزی داشتن از مشخصات این افراد است.
۴- صاحب نظر: به نظر من رسید یک عده ای هستند که نه روشنفکرند، نه دانشگاهی رسمی و نه حتی کارشناس رسمی بلکه امروزه بیشتر تحت عنوان افراد صاحب نظر و یا نخبه در بسیاری از امور از کمک فکری یا نظری آنها بهره گرفته می شود. این افراد عموماً دارای یکی از پیشینه های فوق هستند اما به هر دلیل به این نتیجه رسیده اند که با سازش اهداف خود را تا حدی عملی کنند. مشخصه این افراد بیشتر براساس نگاه کارکردی و عملگرایی است.
توضیحات فوق بیشتر به صورت اولیه بیان شد و می توان با کنکاش دقیق نقش های اجتماعی اصحاب فکر و دانش را بیشتر شناخت