لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
حج تمتع و فرصت هایی که بدست می آید:
فرصت تمرین قطع وابستگی:
اولین گامی که در تحقق این سفر برداشته می شود هجرت از همه وابستگی ها و تعلقاتی است که با آنها زندگی می کنیم و چه بسا جدا شدن از این تعلقات را تصور هم نمی کنیم غافل از اینکه تا از این تعلقات جدا نشویم اتصال به معبود ممکن نخواهد بود. در این سفر اولا با هجرت از بخشی از این وابستگی ها جدا شده و ثانیا با احرام بستن لباسها و همه آنچه که جزو تعلقات ما هست کنار گذاشته و لباس دیدار با محبوب که لباس احرام و لباس آخرت است می پوشیم. آیا این یکی از بهترین فرصت ها برای قطع همه وابستگی ها در عین زندگی با هر آنچه در دنیا هست، نمی باشد.
2. فرصت تطهیر ظاهر و باطن:
دانستیم که شرط احرام بستن طهارت از همه خبائث و همه نجاسات است به گونه ای که ذره ای خباثت مانع احرام درست می شود اگر ظاهر احرام این گونه باشد به یقین احرام به باطن محقق نمی شود مگر این که دل و روح انسان از هر نوع ناپاکی از قبیل کینه، حسد، بعض، غررو، عجب یا تکبر وغیره پاک شود.
3. فرصت توبه و استغفار:
بدیهی است شمول رحمت الهی در همه زمانها و همه مکانها و همه حالات یکسان نیست؛ بیت الله الحرام،حجر اسماعیل، زیر ناودان طلا، مقابل درب کعبه روضه النبی(ص)، جنب ستون توبه، کنار مرقد ائمه(ع)، حالت احرام و همه مشاهد مشرفه بلکه روضه معنوی انسان همه و همه موقعیت های است که اگر آدمی بخواهد این فرصت ها را دریابد، باید مغفرت گناه گذشته و ضیافت و حفاظت از گناهان در آینده را از حق تعالی طلب کند.
4. فرصت انقلاب درون:
حج تمتع فرصت شور بندگی به شعور بندگی است در مکتب نورانی اسلام فرصت ها و موقعیت های زمانی و مکانی بسیاری هست که به انسان شور خاصی می بخشد.
5. فرصت انس و خلوت با خدا:
بر اساس حکم فطرت و قضاوت وجدان، خداوند، اولین، بهترین، زیباترین، کاملترین و جامع ترین منبع رفع نیازهای بشر و حل مشکلات اوست چرا که او قادر، عالم، بصیر، علیم، حکیم، رحیم، عظیم، رئوف و... می باشد. اما به اقتضای حجاب بر آمده و از زندگی مادی و حیوانی انسان از آن منبع لایزال غافل است. در سفر بیت الله الحرام زمینه رفع حجاب ها فراهم است تا ارتباط لازم با خالق هستی برقرار شود.
6. فرصت انس با قرآن:
اولین پیام سرزمین نزول وحی این است که ای انسان در این جایگاه از ناحیه ذات اقدس الهی بهترین فرمان ها،فرمول ها، راه حل مشکلات، بر پاک ترین قلب نازنین خاتم ا نبیاء برای سعادت همه بشریت تا ابد ارسال شد.
باید اول قرآن را در طول سفر مرتبا قرائت نمود. دوم به تدبیر در آن پرداخت و سوم به آنچه که فرموده عمل کرد و چهارم مضامین عالیه آن را به دیگران سفارش نمود و پنجم از اصول و ارزشهای آن با جان و مال دفاع نمود.
7. فرصت تحکیم پیوندی با نبوت و امامت:
در سرزمین حجاز با قدم زدن در محل ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام معصوم و با دیدن و زیارت قبور مطهرشان و با دیدن و زیارت قبور مطهرشان و با یادآوری وقایع صدر اسلام، بهترین فرصت برای فکر کردن در ضرورت وجود پیامبر و امام، آثار و برکات حضور این بزرگواران در زندگی، آسیبهای فقدان الگو و راهنما در حیات دنیوی و اخروی، لزوم پیروی از سیره و رفتار پیامبر و معصومین کلمات و نصایح ایشان و یاران و رهروان واقعی این خاندان و دوری از دشمنان و ویژگی های فکری و رفتاری آنها فراهم می شود.
وداع جانسوز با مدینه النبی
آری، کشتی سرگردان وجودم در دریای بیکران اعمالم گم گشته بود، لیکن فانوس دریایی حق برایش چشمک زد و هدایتش را از نو آغاز کرد، و این کشتی طوفان زده را به ساحل نجات رسانید. این کشتی نجات یافته، ظهر هنگام، ساحل گرم مدینه را وداع گفت. کبوتر عاشق، کوله بارش را بست و چه سبک بود این بار، توشه اش. در حالیکه اشکم چون در، در چشمان صدف گونه اش می لغزید، گنبد خضراء را در دریچه های دیدگانش به خاطر سپرد و بقیع را با تمام بزرگی اش در پهنای قلبش مدفون ساخت. آری این کبوتر رفت و در کوله بارش یاد خوبان مدینه را به ارمغان برد. رفت و رفت و رفت، تا در این گیتی بیکران شجره را یافت؛ مسجد شجره!!
خداحافظی
مدینه، صفا بخش جان ودلم خداحافظ ای مهبط جبرئیل
فراق تو مشکل ترین مشکلم خداحافظ ای ناله آه آه
دریغا که همچون نسیم سحر خداحافظ ای محسن بی گناه
مرا زود بگذشت عمر سفر خدا حافظ ای در نایافته
خدا حافظ ای یک جهان باغ گل که نورت به هر سینه ای تافته
خداحافظ ای شهر ختم رسل خدا حافظ ای اشک ها بر تو خون
خدا حافظ ای غرق انجم شده خداحافظ ای کوثر نیلگون
خداحافظ ای تربت گمشده الا ای خدا شاهد پاکی ات
خدا حافظ ای قبله گاه همه خدا حافظ چادر خاکی ات
خدا حافظ ای خانه فاطمه سلام خدا بر تن و روح تو
خدا حافظ ای شهر خیر البشر به دست و به بازوی مجروح تو
خداحافظ ای زخم گل میخ در به قبر تو بس چشم انداختم
خدا حافظ ای ناله بی جواب در آغوش من بود و نشناختم