لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .docx :
تحلیل پدیده مهاجرت نخبگان بر اساس نظام جهانى والراشتاین
فرار مغزها!
مقدمه:
با عنایت به اینکه طی سالهای اخیر، موج جدیدی از مهاجرت سرمایه انسانی از اقصی نقاط جهان به کشورهای شمال یا اصطلاحا صنعتی به ویژه ایالت متحده آمریکا گسترش یافته است، نویسنده دراین مقاله میکوشد از منظری نوین نسبت این پدیده را براساس مدل مرکز پیرامون یا نظام جهانی والراشتاین تحلیل نماید. بنابراین پس از تعریف چیستی پدیده فرارمغزها به دلایل و چرایی روند آن میپردازیم. سپس تصویری تاریخی از این پدیده را در مقابل دیدگان قرار میدهیم وآنگاه توضیح خواهیم داد که نظریه نظام جهانی والراشتاین برچه پایهای استوار است و در نهایت اینکه چه ارتباط منطقی بین این مدل تئوریک و پدیده فرارمغزها وجود دارد.
1- مهاجرت، فرار مغزها، چرخش مغزها:
بین مفاهیم مهاجرت و فرار مغزها نسبت رابطه منطقی عموم و خصوص مطلق وجود دارد، بدین معنا که مهاجرت مفهومیعام است که فرار مغزها تنها یکی از اشکال آن است. مهاجرت داخلی و خارجی، اختیاری و غیراختیاری، اولیه و ثانویه، محافظهکارانه و بدعتگزارانه، چرخش نخبگان (مغزها) و ... اشکال دیگر پدیده مهاجرت تلقی میشوند. در حالی که عبارت فرار مغزها(Brain Drain) که به معنی مهاجرت متخصصان و نخبگان به کشورهای توسعه یافته است «تداعیگر نوعی اجبار در مهاجرت این قشر نیز هست، زیراdrain به معنی خشک شدن زمین، نشانه حالتی از جبر طبیعی است که مهاجرت را برای بقا و زندگی (در اینجا استمرار حیات علمی و تخصصی) ناگزیر میسازد» اما چرخش مغزها وضعیتی است که نیروهای متخصص کشورهای درحال توسعه به دلایلی نظیر ادامه تحصیل و تجربه زندگی صنعتی، به کشورهای توسعه یافته مهاجرت میکنند و پس از طی یک دوره زمانی برای دستیابی به فرصتهای شغلی و اجتماعی برتر به موطن خود بازمیگردند و برخی دیگر از همین مهاجران متخصص، به صورت مستمر، بین کشورهای مبدا و مقصد در رفت و آمد هستند.
2- دلایل فرار مغزها: پدیدههای اجتماعی عموما و پدیده فرارمغزها خصوصا پیچیده، متکثر، و همواره درحال تغییر و «شدن» میباشند; از این روی میتوان براساس نظریههای گوناگون به توصیف (چگونگی) و تبیین (چرایی) وقوع آنها پرداخت. محققان عموما پدیده فرارمغزها را براساس «مدل جاذبه و دافعه» مورد تحقیق و تتبع قرار میدهند. از آنجا که این مدل شرایط ساختاری داخلی و خارجی کشورهای مبدا و مقصد را به طور همزمان در فرآیند پژوهش ملحوظ میدارند یکی از قویترین مدلهای تبین کننده پدیده فرار مغزهاست. با عنایت به اینکه، تمدن بشری، هم اینک به واسطه انقلاب در فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی به طرز کم سابقهای (اگر نگوییم بی سابقه) دستخوش تحولات بنیانی شده است و هر لحظه متغیرهای نوینی نقاب از چهره برمیکشند، در ادامه سعی میشود، پدیده فرارمغزها براساس نظریه نظام جهانی والراشتاین تحلیل شود.
3- پیشینه تاریخی پدیده فرارمغزها:
پدیده مهاجرت، تاریخ دیرینهای دارد، اما مهاجرت انبوه و گسترده انسانها پس از انقلاب صنعتی و گسترش زندگی شهرنشینی رخ داد. در قرون گذشته، شتاب رشد وضعیت اقتصادی و سیاستهای مختلف دولتها باعث شد که یونانیها، یهودیان، قبایل ژرمن، اهالی اسکاندیناوی، ترکها، روسها، چینیها و ملتهای دیگر دست به مهاجرت بزنند ... بین سالهای 1821 میلادی و 1924 میلادی حدود پنجاه و پنج میلیون نفر اروپایی به ماورا بحار و سی و چهار میلیون تن به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کردند. مهاجرت متخصصان و نخبگان که در متون و نوشتههای مربوطه از آن به «فرارمغزها» یاد میشود، عمدتا در قرن بیستم مطرح شد. پس از خاتمه جنگ جهانی اول و به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان، سیاستهای نژادپرستانهای تدوین و اجرا شد که بسیاری از اقلیتهای دینی تحت آزار و اذیت و محرومیت از حقوق اجتماعی و انسانی خویش قرار گرفتند. درنتیجه بسیاری از متخصصان و اندیشمندانی نظیر ماکس هورکهایمر، تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و ... مجبور به جلای وطن شدند. به دنبال این وقایع و پس از جنگ جهانی دوم، مسئله فرارمغزها، به مطالعه جدی درآمد. «تا دهه 1960 میلادی این مسئله از دیدگاه اقتصادی بررسی میگردید. از دهه 1970 میلادی مسئله «فرار مغزها» از ابعاد اجتماعی و فرهنگی و مقایسه کشور مبدا و مقصد و در قالب الگوهای مهاجرت پیگیری شد. در دهه 80 میلادی به جای بحث از «فرار مغزها» از اصطلاح «چرخش مغزها» استفاده شد. اما اینک عدهای بر این اعتقادند که در کشورهایی مثل تایوان و کره جنوبی چرخش مغزها و در برخی دیگر از کشورها مانند هندوستان فرار مغزها وجود دارد. اما چیزی که در نهایت میتوان افزود این است که پدیده مهاجرت نخبگان و متخصصان در کشورهای در حال توسعه از دهه 60 میلادی مطرح و باعث نگرانی این کشورها شده است.
4- نظریه نظام جهانی والراشتاین چه میگوید؟ منطق ارتباط آن با پدیده فرار مغزها چیست؟
نظریه نظام جهانی را میتوان گستردهترین تلاش نظری متاثر از جامعهشناسی تاریخی در روابط بینالملل دانست و والراشتاین را نیز مهمترین نظریهپرداز آن باید تلقی کرد. والراشتاین معتقد بود بعد از اکتشافات جغرافیایی و بعد از قرن 15 میلادی و به تدریج پس از رنسانس وانقلاب صنعتی، اقتصاد نوینی (لیبرال) شکل گرفت.
هسته یا مرکز اولیه شکلگیری سرمایهداری جهانی در سده شانزدهم و در اروپای شمال غربی بود این اروپای شمال غربی مرکز تولیدات کشاورزی مبتنی بر مهارت بالاتر و تخصص بیشتر میشود و اروپای شرقی و آمریکای شمالی به مناطق پیرامونی آن تبدیل میشوند که در تولید و صدور محصولاتی خاص و از همه مهمتر به صدور مواد خام تنزل درجه پیدا میکنند. اروپای مدیترانهای نیز وضعیتی شبه پیرامونی مییابد. که در آن تولیدات صنعتی پرهزینه و معاملات اعتباری صورت میگرفت. او در ادامه میگوید این نظام جهانی که در آغاز به اروپا محدود بود به تدریج به بقیه جهان بسط پیدا کرد. و بخشهایی که عرصه بیرونی آن محسوب میشدند، به مرور زمان به داخل آن جذب شدند، به گونهای که دیگر هیچ جایی از کره زمین خارج از این نظام جهانی ودرعین حال جهانگیر نیست. هرچند که به تدریج و طی اتفاقاتی به خصوص و مشخصا بعد از جنگ دوم جهانی این نظام جهانی از اروپا به آمریکا منتقل شد. والراشتاین در ادامه به نقش دولتها میپردازد و میگوید; دولتها ممکن است که از نظر حاکم بودن با هم شباهت داشته باشند، اما از نظر موقعیت در اقتصاد جهانی متفاوتاند. براساس اقتصاد سرمایهداری، جهان به دو شکل «مرکز یا کانون» یعنی جایی که تمرکز سرمایه به حداکثر خودش رسیده است و «پیرامون» یعنی جایی که تمرکز سرمایه وجود ندارد، تقسیم میشود و در این تقسیمبندی اساسا نظام جهانی سرمایهداری که برای بقای خود نیاز به انباشت و برای انباشت، نیاز به سود دارد، برای تضمین سود، باید هزینه تولید را کاهش دهند و یکی از راههای کاهش هزینهها نیز انتقال محل تولید به مکانهایی است که هزینه کار در آنها پایینتر است. نتیجه همانگونه که پیش از این اشاره شد، وجود جوامع مرکز و پیرامون (و شبه پیرامون) است. موقعیت دولتها در مرکز و پیرامون نظام جهانی متفاوت است. این