لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 91
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> مقدمهدولت ساسانی با شکستهای پیاپی سپاهیان ایران از لشگر اسلام در جنگهای ذات السلاسل(12هجری) وقادسیه(14 هجری) و جلولاء(16 هجری) و نهاوند(21 هجری) واژگون شد، و نفوذ مداوم مسلمین در داخله شاهنشاهی ایران تا ماوراءالنهر که تا اواخر قرن اول هجری بطول انجامید، سبب استیلای حکومت اسلامی بر ایران گردید و ایرانیان برای قرونی محدود و معدود تحت سیطره عرب درآمدند.
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری
چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت. پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمهای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.
تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد. در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.
در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشتهاند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.
با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد.
خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط
پهلوی آسانتر است.
بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ مییافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> نفوذ لغات عربی در لهجات ایرانیپیداست که این نفوذ سیاسی و دینی و همچنین مهاجرت برخی از قبایل عرب بداخله ایران و آمیزش با ایرانیان و عواملی از این قبیل باعث شد که لغاتی از زبان عربی در لهجات ایرانی نفوذ کند. این نفوذ تا چند قرن اول هجری بکندی صورت میگرفت و بیشتر ببرخی از اصطلاحات دینی (مانند: زکوة، حج، قصاص...) واداری(مانند: حاکم، عامل، امیر، قاضی، خراج...) و دستهیی از لغات ساده که گشایشی در زبان ایجاد میکرد یا بر مترادفات میافزود(مانند: غم، راحت، بل، اول، آخر...) منحصر بود و حتی ایرانیان پارهای از اصطلاحات دینی و اداری عربی را ترجمه کردند مثلاً بجای «صلوة» معادل پارسی آن «نماز» و بجای «صوم» روزه بکار بردند. در این میان بسیاری اصطلاحات اداری(دیوان، دفتر، وزیر...) و علمی(فرجار، هندسه، استوانه، جوارشنات، زیج، کدخداه...) و لغات عادی لهجات ایرانی بسرعت در زبان عربی نفوذ کرد و تقریباً بهمان نسبت که لغات عربی در لهجات ایرانی وارد شد از کلمات ایرانی هم در زبان تازیان راه یافت.
باید بیاد داشت که نفوذ زبان عربی بعد از قرن چهارم هجری و خصوصاً از قرن ششم و هفتم ببعد در لهجات ایرانی سرعت و شدت بیشتری یافت. نخستین علت این امر اشتداد نفوذ دین اسلام است که هر چه از عمر آن در ایران بیشتر گذشت نفوذ آن بیشتر شد و بهمان نسبت که جریانهای دینی در این کشور فزونی یافت بر درجه محبوبیت متعلقات آن که زبان عربی نیز یکی از آنهاست، افزوده شد. دومین سبب نفوذ زبان عربی در لهجات عربی در لهجات ایرانی خاصه لهجه دری، تفنن و اظهار علم و ادب بسیاری از نویسندگانست از اواخر قرن پنجم به بعد. جنبه علمی زبان تازی نیز که در قرن دوم و سوم قوت یافت از علل نفوذ آن در زبان فارسی باید شمرده شد.
این نفوذ از حیث قواعد دستوری بهیچروی(بجز در بعض موارد معدود بی اهمیت) در زبان فارسی صورت نگرفته و تنها از طریق مفردات بوده است و حتی در مفردات لغات عربی هم که در زبان ما راه جست براههای گوناگون از قبیل تلفظ و معنی آنها دخالتهای صریح شد تا آنجا که مثلاً بعضی از افعال معنی و وصفی گرفت (مانند:لاابالی= بیباک. لایعقل= بیعقل، لایشعر= بیشعور، نافهم...) و برخی از جمعها بمعنی مفرد معمول شده و علامت جمع فارسی را بر آنها افزودند مانند: ملوکان، ابدالان، حوران، الحانها، منازلها، معانیها، عجایبها، موالیان، اواینها...چنانکه در شواهد ذیل میبینیم:
ببوستان ملوکان هزار گشتم بیش گل شکفته برخسارکان تو ماند(دقیقی)
وگر بهمت گویی دعای ابدالان نبود هرگز با پای همتش همبر
(عنصری)
گر چنین حور در بهشت آید همه حوران شوند غلمانش
(سعدی)
زنان دشمنان در پیش ضربت بیاموزند الحانهای شیون
(منوچهری)
بیابان درنورد و کوه بگذار منازلها بکوب و راه بگسل
(منوچهری)
من معانیهای آنرا یاور دانش کنم گر کند طبع تو شاها خاطرم را یاوری
(ازرقی)
گذشته از این نزدیک تمام اسمها و صفتهای عربی را که بفارسی آوردند با علامتهای جمع فارسی بکار بردند(مانند: شاعران، حکیمان، زائران، امامان، عالمان. نکتها، نسخها، کتابها...)بدین جهات باید گفت لغات عربی که در زبان فارسی آمده بتمام معنی تابع زبان فارسی شده و اصولاً تا اواخر قرن پنجم جمعهای عربی نیز بنحوی که امروز میان ما معمول است تقریباً مورد استعمالی نداشته است.
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> آغاز ادب فارسیاگر چه ادبیات پهلوی در برابر نفوذ و رسمیت زبان عربی اندک اندک راه ضعف و فراموشی میپیمود لیکن لهجات محلی دیگر ایران با آمیزش با زبان عربی آماده ایجاد ادبیات کامل و وسیعی میگردید و از آنجمله بود لهجه آذری، لهجه کردی، لهجه فارسی(معمول در فارس)، لهجات مرکزی ایران، لهجه طبری، لهجه گیلی و دیلمانی، لهجه سگزی، لهجه خراسانی، لهجه سغدی، لهجه خوارزمی و جز آن.
لهجه عمومی مشرق ایران و شعب آن از این میان ثروتمندترین لهجههای ایرانی بود و چون بازمانده لهجههای ادبی مهمی مانند پهلوی اشکانی (پهلوی شمالی)، سغدی قدیم، تخاری و خوارزمی قدیم بود بزودی و با کوچکترین رسمیت سیاسی میتوانست بهترین وسیله ایجاد ادبیات جدیدی در ایران گردد و این امر خوشبختانه بیاری یعقوب سر لیث صفار(254ـ265) مؤسس سلسله مشهور صفاری در اواسط قرن سوم هجری بشرحی که در تاریخ سیستان بتفصیل آمده است صورت گرفت و با ظهور شاعرانی مانند محمد بن وصیف سگزی دبیر یعقوب و بسام کورد(کرد) از خوارج سیستان که بصلح
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 103
مقدمه :
میان ملل گوناگون یکی از معیارهای پیشرفت زندگی و سطح رشد میزان استفاده از کالا ویا خدمات مورد نیاز افراد آن جامعه است بنابراین یکی از عوامل فوق العاده مهم در تمدن جدید تهیه و تبدیل مواد به کالاهای مصرفی از طریق فرآیند های مختلف تولید و مونتاژ است . بنابراین انتخاب و تبدیل مواد به قطعات ساخته شده و مونتاژ آنها دارای اهمیت فراوانی است به همین ترتیب روشن است که هرچه تهیه و انتخاب مواد و قطعات و مونتاژ آنها به فرآورده نهایی با دقت و کارآئی تکنولوژی بالا صورت گیرد « از نقطه نظر کاهش ضایعات و اسراف مواد و بالا بردن وتهیه کردن استفاده نیروی انسانی و همچنین پائین آوردن هزینه تولید و خدمات بدون کاستن از کیفیت جنس » موجب بالارفتن سطح زندگی می شود .
تفاوت فراوان بین سطح زندگی در کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعه نیافته بازتابی از میزان کارآمدی این کشورها در استفاده از مواد موجود و تبدیل آنها به محصولات ساخته شده با استفاده از فرآیندهای مناسب است .
مواد اولیه و قطعات و نیروی کار و ابزار سه عامل بهم پیوسته در تولید مونتاژ هستند به سبب ا ین وابستگی باید از هر کدام بصورت مناسب خود استفاده شود ، تا تولید و یا مونتاژ صحیح و اقتصادی انجام پذیرد .
اهمیت روزافزون مواد
گرچه دانش بشری در شناخت مواد چندین قرن سابقه دارد ولی تنوع اطلاعات موبوط به مواد که در پنجاه سال اخیر به دست آمده بیشتر ازدستاوردهای بقیه دوران تاریخ ثبت شده بشری است و به همین دلیل انتخاب مناسب با شرایط بهره برداری کاری تخصصی می باشد .
نیروی کار
عامل عمده درتولید ومونتاژ موفق و اقتصادی ، ایجاد هماهنگی در نحوه استفاده از نیروی انسانی ، مواد و سرمایه است، میزان و نحوه توزیع مسئولیتها و اختیارات افراد مختلف تقش اساسی دارند .
گرچه نباید انتظار داشت که هرکدام از اعضای این گروه اطلاعات جامعی درخصوص کار بقیه افراد گروه داشته باشند ولی حداقل باید بدانند که هرگاه تصمیمی در مورد تغییراتی د رمراحل کار خود در نظر می گیرند بر کار قسمتهای دیگر نیز تأثیر می گذارند ، هر نیروی کاری باید علاوه بر دانستن تمام فوت و فن های مربوط به قسمتهای خود اطلاعاتی در مورد نحوه فعالیت دیگر همکاران خود داشته باشند تا اطمینان حاصل شود که مغایرتی جهت عملکرد صحیح و ایمنی بوجود نیاید .
ابزار
امروز تولید در هرسطحی به مشخصه های دقیق ، اندازه گیری و کنترل ابعاد وابسته است نه تنها لازم است قطعات به شکل مورد نظر تهیه شوند ، بلکه باید در اندازه های خاص نیز تولید گردند این امر مستلزم کنترل فرآیند ها در رابطه با اندازه قطعه و سنجش ابعاد فرآورده است این گونه کنترل و اندازه گیریها آسان نیستند و با افزایش دقت ابعاد ، دشواری و هزینه کاربصورت تصاعد هندسی بالا می رود .
به منظور دستیابی به چنین کنترل ابعادی طیف وسیعی از روشها و وسایل تهیه شده و تکامل یافته اند و در حال حاضر حجم عظیمی از فرآورده های مطمئن و ارزان قیمت براساس اصل قابلیت جایگزین فرآوره ها بطور روزمره تولید می شوند .
یکی از ابزارها جهت تعیین کیفیت محصولات تولیدی و مونتاژ شده استانداردهای مربوط می باشد و وظایف نظارت بر رعایت استاندارد ها علاوه بر این که به عهده بازرسی یا مسئول کیفیت می باشد به عهده مدیریت هر سازمان نیز هست .
مراحل بازرسی آسانسور
به دلیل مشاهده تعدم تطابق با مقررات ایمنی آسانسور اولیه (مقدماتی) آسانسور شامل دو مرحله گردید بازرسی اولیه و بازرسی نهائی و عملکرد .
بازرسی اولیه
شامل بازرسی کردن کلیه قسمتهای آْسانسور بدون تست عملکرد طبق چک لیست می باشد . و کلیه عدم تطابقهای مشاهده شده توسط بازرس بطور مکتوب در اختیار مالک ساختمان قرارداده می شود تا نسبت به رفع آن اقدام لازم را معمول دارند . .
بازرسی نهائی
پس از برطرف کردن عیوب یا عدم تطابقهای مشاهده شده و ا علام آمادگی مالک نسبت به بازرسی نهائی اقدام لازم را معمول میگردد و درصورت عدم مشاهده عیبی نسبت به تست عملکرد گاورنر و پارشوت اقدام می شود و پس از آن تأیید یه صادر می شود .
گزارش تحلیلی و نتایج بازرسی آسانسور
باتوجه به سطح کیفیت تعیین شده بر اساس مقررات ایمنی آسانسور تدوین شده توسط وزارت صنایع نتایج بدست آمده مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و در این گزارش سعی شده است که به کمک جدول و نمونه آماری جزئیات دقیقتری از نتایج ارزشیابی هر آسانسور مورد بررسی قرار گیرد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 91
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> مقدمهدولت ساسانی با شکستهای پیاپی سپاهیان ایران از لشگر اسلام در جنگهای ذات السلاسل(12هجری) وقادسیه(14 هجری) و جلولاء(16 هجری) و نهاوند(21 هجری) واژگون شد، و نفوذ مداوم مسلمین در داخله شاهنشاهی ایران تا ماوراءالنهر که تا اواخر قرن اول هجری بطول انجامید، سبب استیلای حکومت اسلامی بر ایران گردید و ایرانیان برای قرونی محدود و معدود تحت سیطره عرب درآمدند.
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری
چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت. پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمهای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.
تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد. در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.
در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشتهاند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.
با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد.
خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط
پهلوی آسانتر است.
بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ مییافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> نفوذ لغات عربی در لهجات ایرانیپیداست که این نفوذ سیاسی و دینی و همچنین مهاجرت برخی از قبایل عرب بداخله ایران و آمیزش با ایرانیان و عواملی از این قبیل باعث شد که لغاتی از زبان عربی در لهجات ایرانی نفوذ کند. این نفوذ تا چند قرن اول هجری بکندی صورت میگرفت و بیشتر ببرخی از اصطلاحات دینی (مانند: زکوة، حج، قصاص...) واداری(مانند: حاکم، عامل، امیر، قاضی، خراج...) و دستهیی از لغات ساده که گشایشی در زبان ایجاد میکرد یا بر مترادفات میافزود(مانند: غم، راحت، بل، اول، آخر...) منحصر بود و حتی ایرانیان پارهای از اصطلاحات دینی و اداری عربی را ترجمه کردند مثلاً بجای «صلوة» معادل پارسی آن «نماز» و بجای «صوم» روزه بکار بردند. در این میان بسیاری اصطلاحات اداری(دیوان، دفتر، وزیر...) و علمی(فرجار، هندسه، استوانه، جوارشنات، زیج، کدخداه...) و لغات عادی لهجات ایرانی بسرعت در زبان عربی نفوذ کرد و تقریباً بهمان نسبت که لغات عربی در لهجات ایرانی وارد شد از کلمات ایرانی هم در زبان تازیان راه یافت.
باید بیاد داشت که نفوذ زبان عربی بعد از قرن چهارم هجری و خصوصاً از قرن ششم و هفتم ببعد در لهجات ایرانی سرعت و شدت بیشتری یافت. نخستین علت این امر اشتداد نفوذ دین اسلام است که هر چه از عمر آن در ایران بیشتر گذشت نفوذ آن بیشتر شد و بهمان نسبت که جریانهای دینی در این کشور فزونی یافت بر درجه محبوبیت متعلقات آن که زبان عربی نیز یکی از آنهاست، افزوده شد. دومین سبب نفوذ زبان عربی در لهجات عربی در لهجات ایرانی خاصه لهجه دری، تفنن و اظهار علم و ادب بسیاری از نویسندگانست از اواخر قرن پنجم به بعد. جنبه علمی زبان تازی نیز که در قرن دوم و سوم قوت یافت از علل نفوذ آن در زبان فارسی باید شمرده شد.
این نفوذ از حیث قواعد دستوری بهیچروی(بجز در بعض موارد معدود بی اهمیت) در زبان فارسی صورت نگرفته و تنها از طریق مفردات بوده است و حتی در مفردات لغات عربی هم که در زبان ما راه جست براههای گوناگون از قبیل تلفظ و معنی آنها دخالتهای صریح شد تا آنجا که مثلاً بعضی از افعال معنی و وصفی گرفت (مانند:لاابالی= بیباک. لایعقل= بیعقل، لایشعر= بیشعور، نافهم...) و برخی از جمعها بمعنی مفرد معمول شده و علامت جمع فارسی را بر آنها افزودند مانند: ملوکان، ابدالان، حوران، الحانها، منازلها، معانیها، عجایبها، موالیان، اواینها...چنانکه در شواهد ذیل میبینیم:
ببوستان ملوکان هزار گشتم بیش گل شکفته برخسارکان تو ماند(دقیقی)
وگر بهمت گویی دعای ابدالان نبود هرگز با پای همتش همبر
(عنصری)
گر چنین حور در بهشت آید همه حوران شوند غلمانش
(سعدی)
زنان دشمنان در پیش ضربت بیاموزند الحانهای شیون
(منوچهری)
بیابان درنورد و کوه بگذار منازلها بکوب و راه بگسل
(منوچهری)
من معانیهای آنرا یاور دانش کنم گر کند طبع تو شاها خاطرم را یاوری
(ازرقی)
گذشته از این نزدیک تمام اسمها و صفتهای عربی را که بفارسی آوردند با علامتهای جمع فارسی بکار بردند(مانند: شاعران، حکیمان، زائران، امامان، عالمان. نکتها، نسخها، کتابها...)بدین جهات باید گفت لغات عربی که در زبان فارسی آمده بتمام معنی تابع زبان فارسی شده و اصولاً تا اواخر قرن پنجم جمعهای عربی نیز بنحوی که امروز میان ما معمول است تقریباً مورد استعمالی نداشته است.
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> آغاز ادب فارسیاگر چه ادبیات پهلوی در برابر نفوذ و رسمیت زبان عربی اندک اندک راه ضعف و فراموشی میپیمود لیکن لهجات محلی دیگر ایران با آمیزش با زبان عربی آماده ایجاد ادبیات کامل و وسیعی میگردید و از آنجمله بود لهجه آذری، لهجه کردی، لهجه فارسی(معمول در فارس)، لهجات مرکزی ایران، لهجه طبری، لهجه گیلی و دیلمانی، لهجه سگزی، لهجه خراسانی، لهجه سغدی، لهجه خوارزمی و جز آن.
لهجه عمومی مشرق ایران و شعب آن از این میان ثروتمندترین لهجههای ایرانی بود و چون بازمانده لهجههای ادبی مهمی مانند پهلوی اشکانی (پهلوی شمالی)، سغدی قدیم، تخاری و خوارزمی قدیم بود بزودی و با کوچکترین رسمیت سیاسی میتوانست بهترین وسیله ایجاد ادبیات جدیدی در ایران گردد و این امر خوشبختانه بیاری یعقوب سر لیث صفار(254ـ265) مؤسس سلسله مشهور صفاری در اواسط قرن سوم هجری بشرحی که در تاریخ سیستان بتفصیل آمده است صورت گرفت و با ظهور شاعرانی مانند محمد بن وصیف سگزی دبیر یعقوب و بسام کورد(کرد) از خوارج سیستان که بصلح
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 103
مقدمه :
میان ملل گوناگون یکی از معیارهای پیشرفت زندگی و سطح رشد میزان استفاده از کالا ویا خدمات مورد نیاز افراد آن جامعه است بنابراین یکی از عوامل فوق العاده مهم در تمدن جدید تهیه و تبدیل مواد به کالاهای مصرفی از طریق فرآیند های مختلف تولید و مونتاژ است . بنابراین انتخاب و تبدیل مواد به قطعات ساخته شده و مونتاژ آنها دارای اهمیت فراوانی است به همین ترتیب روشن است که هرچه تهیه و انتخاب مواد و قطعات و مونتاژ آنها به فرآورده نهایی با دقت و کارآئی تکنولوژی بالا صورت گیرد « از نقطه نظر کاهش ضایعات و اسراف مواد و بالا بردن وتهیه کردن استفاده نیروی انسانی و همچنین پائین آوردن هزینه تولید و خدمات بدون کاستن از کیفیت جنس » موجب بالارفتن سطح زندگی می شود .
تفاوت فراوان بین سطح زندگی در کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعه نیافته بازتابی از میزان کارآمدی این کشورها در استفاده از مواد موجود و تبدیل آنها به محصولات ساخته شده با استفاده از فرآیندهای مناسب است .
مواد اولیه و قطعات و نیروی کار و ابزار سه عامل بهم پیوسته در تولید مونتاژ هستند به سبب ا ین وابستگی باید از هر کدام بصورت مناسب خود استفاده شود ، تا تولید و یا مونتاژ صحیح و اقتصادی انجام پذیرد .
اهمیت روزافزون مواد
گرچه دانش بشری در شناخت مواد چندین قرن سابقه دارد ولی تنوع اطلاعات موبوط به مواد که در پنجاه سال اخیر به دست آمده بیشتر ازدستاوردهای بقیه دوران تاریخ ثبت شده بشری است و به همین دلیل انتخاب مناسب با شرایط بهره برداری کاری تخصصی می باشد .
نیروی کار
عامل عمده درتولید ومونتاژ موفق و اقتصادی ، ایجاد هماهنگی در نحوه استفاده از نیروی انسانی ، مواد و سرمایه است، میزان و نحوه توزیع مسئولیتها و اختیارات افراد مختلف تقش اساسی دارند .
گرچه نباید انتظار داشت که هرکدام از اعضای این گروه اطلاعات جامعی درخصوص کار بقیه افراد گروه داشته باشند ولی حداقل باید بدانند که هرگاه تصمیمی در مورد تغییراتی د رمراحل کار خود در نظر می گیرند بر کار قسمتهای دیگر نیز تأثیر می گذارند ، هر نیروی کاری باید علاوه بر دانستن تمام فوت و فن های مربوط به قسمتهای خود اطلاعاتی در مورد نحوه فعالیت دیگر همکاران خود داشته باشند تا اطمینان حاصل شود که مغایرتی جهت عملکرد صحیح و ایمنی بوجود نیاید .
ابزار
امروز تولید در هرسطحی به مشخصه های دقیق ، اندازه گیری و کنترل ابعاد وابسته است نه تنها لازم است قطعات به شکل مورد نظر تهیه شوند ، بلکه باید در اندازه های خاص نیز تولید گردند این امر مستلزم کنترل فرآیند ها در رابطه با اندازه قطعه و سنجش ابعاد فرآورده است این گونه کنترل و اندازه گیریها آسان نیستند و با افزایش دقت ابعاد ، دشواری و هزینه کاربصورت تصاعد هندسی بالا می رود .
به منظور دستیابی به چنین کنترل ابعادی طیف وسیعی از روشها و وسایل تهیه شده و تکامل یافته اند و در حال حاضر حجم عظیمی از فرآورده های مطمئن و ارزان قیمت براساس اصل قابلیت جایگزین فرآوره ها بطور روزمره تولید می شوند .
یکی از ابزارها جهت تعیین کیفیت محصولات تولیدی و مونتاژ شده استانداردهای مربوط می باشد و وظایف نظارت بر رعایت استاندارد ها علاوه بر این که به عهده بازرسی یا مسئول کیفیت می باشد به عهده مدیریت هر سازمان نیز هست .
مراحل بازرسی آسانسور
به دلیل مشاهده تعدم تطابق با مقررات ایمنی آسانسور اولیه (مقدماتی) آسانسور شامل دو مرحله گردید بازرسی اولیه و بازرسی نهائی و عملکرد .
بازرسی اولیه
شامل بازرسی کردن کلیه قسمتهای آْسانسور بدون تست عملکرد طبق چک لیست می باشد . و کلیه عدم تطابقهای مشاهده شده توسط بازرس بطور مکتوب در اختیار مالک ساختمان قرارداده می شود تا نسبت به رفع آن اقدام لازم را معمول دارند . .
بازرسی نهائی
پس از برطرف کردن عیوب یا عدم تطابقهای مشاهده شده و ا علام آمادگی مالک نسبت به بازرسی نهائی اقدام لازم را معمول میگردد و درصورت عدم مشاهده عیبی نسبت به تست عملکرد گاورنر و پارشوت اقدام می شود و پس از آن تأیید یه صادر می شود .
گزارش تحلیلی و نتایج بازرسی آسانسور
باتوجه به سطح کیفیت تعیین شده بر اساس مقررات ایمنی آسانسور تدوین شده توسط وزارت صنایع نتایج بدست آمده مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و در این گزارش سعی شده است که به کمک جدول و نمونه آماری جزئیات دقیقتری از نتایج ارزشیابی هر آسانسور مورد بررسی قرار گیرد .