لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
زادگاه مولانا:
جلالالدین محمد درششم ربیعالاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکرهنویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت میکرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ در سال 617 هجری بدانیم، سن جلالالدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلالالدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.
چون بهاءالدین به بغدادرسیدبیش ازسه روزدرآن شهراقامت نکرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیتاللهالحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی درآن نواحی بسر برد و سپس به ارزنجان رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری ازخاندان منکوجک بودوفخرالدین بهرامشاهنام داشت، واو همان پادشاهی است حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزنالاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یکسال بود.
بازبه قول افلاکی، جلالالدین محمددرهفده سالگی درشهرلارنده بهامرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافتهاند.
مولانا و خانواده او
مولانا جلال الدین محمد مولوی در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شد.هر چند او در اثر خود فیه مافیه اشاره به زمان پیش تری می کند ؛ یعنی در مقام شاهدی عینی از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن می گوید .در شهر بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل یک معبد کهنه آکنده از روح ،انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود .کودک خاندان خطیبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه ای آمیخته به تکریم و اعتقاد او را جلال الدین می خواندند –جلال الدین محمد .پدرش بهاء ولد که یک خطیب بزرگ بلخ ویک واعظ و مدرس پر آوازه بود از روی دوستی و بزرگی او را ((خداوندگار)) می خواند خداوندگار برای او همه امیدها و تمام آرزوهایش را تجسم می داد .با آنکه از یک زن دیگر ـدختر قاضی شرف – پسری بزرگتر به نام حسین داشت ،به این کودک نو رسیده که مادرش مومنه خاتون از خاندان فقیهان وسادات سرخس بود ـ ودر خانه بی بی علوی نام داشت- به چشم دیگری می دید.خداوندگار خردسال برای بهاءولد که در این سالها از تمام دردهای کلانسالی رنج می برد عبارت از تجسم جمیع شادیها و آرزوها بود .سایر اهل خانه هم مثل خطیب سالخورده بلخ ،به این کودک هشیار ،اندیشه ور و نرم و نزار با دیده علاقه می نگریستند .حتی خاتون مهیمنه مادربهاء ولد که در خانه ((مامی)) خوانده می شد و زنی تند خوی،بد زبان وناسازگار بود ،در مورد این نواده خردسال نازک اندام و خوش زبان نفرت وکینه ای که نسبت به مادر او داشت از یاد می برد. شوق پرواز در ماورای ابرها از نخستین سالهای کودکی در خاطر این کودک خاندان خطیبان شکفته بود .عروج روحانی او از همان سالهای کودکی آغاز شد –از پرواز در دنیای فرشته ها ،دنیای ارواح ،و دنیای ستاره ها که سالهای کودکی او را گرم وشاداب و پر جاذبه می کرد . در آن سالها رؤیاهایی که جان کودک را تا آستانه عرش خدا عروج می داد ،چشمهای کنجکاوش را در نوری وصف ناپذیر که اندام اثیری فرشتگان را در هاله خیره کننده ای غرق می کرد می گشود .بر روی درختهای در شکوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهای خندان می دید . در پرواز پروانه های بی آرام که بر فراز سبزه های مواج باغچه یکدیگر را دنبال می کردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح می خواندند به صورت ستاره های از آسمان چکیده می یافت .فرشته ها ،که از ستاره ها پائین می مدند با روحها که در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا می رفتند طی روزها وشبها با نجوایی که در گوش او می کردند او را برای سرنوشت عالی خویش ،پرواز به آسمانها ،آماده می کردند –پرواز به سوی خدا .
موقعیت خانواده و اجتماع در زمان رشد مولانا
-پدر مولانا بهاء ولد پسر حسین خطیبی در سال (546) یا (542)هجری قمری در بلخ خراسان آنزمان متولد شد.خانواده ای مورد توجه خاص و عام و نه بی بهره از مال و منال و همه شرایط مهیای ساختن انسانی متعالی .کودکی را پشت سر می گذارد و در هنگامه بلوغ انواع علوم و حکم را فرا می گیرد .محمد بن حسین بهاء الدین ولد ملقب به سلطان العلما (متولد حدود 542ق/1148میا کمی دیر تر )از متکلمان الهی به نام بود . بنا به روایت نوه اش ؛شخص پیامبر (ص)این اقب را در خوابی که همه عالمان بلخ در یک شب دیده بودند ؛به وی اعطا کرده است .بهاء الدین عارف بود و بنا بر برخی روایات ؛او از نظر روحانی به مکتب احمد غزالی (ف.520ق/1126م)وابسته است .با این حال نمی توان قضاوت کرد که عشق لطیف عرفانی ؛ آن گونه که احمد غزالی در سوانح خود شرح می دهد ؛چه اندازه بر بهاءالدین و از طریق او بر شکل گیری روحانی فرزندش جلال الدین تاثیر داشتهاست .اگر عقیده افلاکی در باره فتوایی بهاء الدین ولد که: زناءالعیون النظر صحت داشته باشد ؛ مشکل است که انتساب او به مکتب عشق عارفانه غزالی را باور کرد حال آنکه وابستگی نزدیک او به مکتب نجم الدین کبری ؛موسس طریقه کبرویه به حقیقت نزدیکتر است .بعضی مدعی شده اند که خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابو بکر ؛خلیفه اول اسلام هستند .این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد درباره پیشینه قومی این خانواده هیچ اطلاع مسلمی در دست نیست .نیز گفته شده که زوجه بهاءالدین ؛از خاندان خوارزمشاهیان بوده است که در ولایات خاوری حدود سال 3-472ق/1080م حکومت خود را پایه گذاری کردند ولی این داستان را هم می توان جعلی دانست و رد کرد .او با فردوس خاتون ازدواج می کند ،که برخی به علت اشکال زمانی در این ازدواج شک نموده اند .
او برای دومین بار به گفته ای ازدواج می کند .همسر او بی بی علوی یا مومنه خاتون است که او را از خاندان فقیهان و سادات سرخسی می دانند .
از این بانو ،علاو الدین محمد در سال 602 و جلال الدین محمد در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شدند.بهاء الدین از جهت معیشت در زحمت نبود خالنه اجدادی و ملک ومکنت داشت .در خانه خود در صحبت دوزن که به هر دو عشق می ورزید ودر صحبت مادرش((مامی))و فرزندان از آسایش نسبی بر خورداربود ذکر نام الله دایم بر زبانش بود ویاد الله به ندرت از خاطرش محو می شد با طلوع مولانا برادرش حسین و خواهرانش که به زاد از وی بزرگتر بودند در خانواده تدریجاً در سایه افتادندوبعدها در بیرون از خانواده هم نام ویاد آنها فراموش شد .جلال که بر وفق آنچه بعدها از افواه مریدان پدرش نقل میشد ؛ از جانب پدر نژادش به ابوبکر صدیق خلیفه رسول خدا می رسید و از جانب مادر به اهل بیت پیامبر نسب میرسانید .
پدر مولانا:
پدرش محمدبن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولدبلخی وملقب به سلطانالعلماءاست که ازبزرگان صوفیه بود و به روایت افلاکی احمد دده در مناقبالعارفین، سلسله او در تصوف به امام احمدغزالی میپیوست و مردم بلخ به وی اعتقادی بسیار داشتند و بر اثر همین اقبال مردم به او بود که محسود و مبغوض سلطان محمد خوارزمشاه شد.
گویند سبب عمده وحشت خوارزمشاه ازاوآن بودکه بهاءالدین ولدهمواره برمنبربه حکیمان وفیلسوفان دشنام میداد و آنان را بدعتگذار میخواند.
گفتههای اوبر سر منبر بر امام فخرالدین رازی که سرآمد حکیمان آن روزگار و استاد خوارزمشاه نیز بود گران آمد و پادشاه را به دشمنی با وی برانگیخت.
بهاءالدین ولد از خصومت پادشاه خود را در خطر دیدو برای رهانیدن خویش از آن مهلکه به جلاء وطن تن در داد و سوگندخوردکه تا آن پادشاه برتخت سلطنت نشسته است بدان شهر باز نگردد. گویندهنگامیکه اوزادگاه خود شهر بلخ را ترک میکرد از عمر پسر کوچکش جلالالدین بیش از پنج سال نگذشته بود.
افلاکی در کتاب مناقبالعارفین در حکایتی اشاره میکند که کدورت فخر رازی با بهاءالدین ولداز سال 605 هجری آغاز شدومدت یک سال این رنجیدگی ادامه یافت و چون امام فخر رازی در سال 606 هجری از شهر بلخ مهاجرت کرده است، بنابرایننمیتوان خبردخالت فخررازی رادردشمنی خوارزمشاه با بهاءالدین درست دانست. ظاهرا رنجش بهاءالدین ازخوارزمشاه تا بدان حدکه موجب مهاجرت وی از بلاد خوارزم و شهر بلخ شود مبتنی بر حقایق تاریخی نیست.
تنها چیزی که موجب مهاجرت بهاءالدین ولدوبزرگانی مانند شیخ نجمالدین رازی به بیرون از بلاد خوارزمشاه شده است، اخباروحشت آثارقتلعامها و نهب و غارت و ترکتازی لشکریان مغول و تاتار در بلاد شرق و ماوراءالنهر بوده است، که مردم دوراندیشی را چون بهاءالدین به ترک شهر و دیار خود واداشته است.
این نظریه را اشعار سلطان ولد پسر جلالالدین در مثنوی ولدنامه تأیید میکند. چنانکه گفته است:
کرد از بلخ عزم سوی حجاز زانکه شد کارگر در او آن راز
بود در رفتن و رسید و خبر که از آن راز شد پدید اثر
کرد تاتار قصد آن اقلام منهزم گشت لشکر اسلام
بلخ را بستد و به رازی راز کشت از آن قوم بیحد و بسیار
شهرهای بزرگ کرد خراب هست حق را هزار گونه عقاب
این تنها دلیلی متقن است که رفتن بهاءالدین از بلخ در پیش از 617 هجری که سال هجوم لشکریان مغول و چنگیز به بلخ است بوقوع پیوست و عزیمت او از آن شهر در حوالی همان سال بوده است.
جوانی مولانا:
پس از مرگ بهاءالدین ولد، جلالالدین محمدکه درآن هنگام بیست و چهار سال داشت بنا به وصیت پدرش و یا به خواهش سلطان علاءالدین کیقباد بر جای پدر بر مسند ارشاد بنشست و متصدی شغل فتوی و امور شریعت گردید. یکسال بعدبرهانالدین محقق ترمذی که از مریدان پدرش بود به وی پیوست. جلالالدین دست ارادت به وی داد و اسرار تصوف وعرفان را ازاوفرا گرفت. سپس اشارت اوبه جانب شام وحلب عزیمت کردتا در علوم ظاهر ممارست نماید. گویند که برهانالدین به حلب رفت وبه تعلیم علوم ظاهر پرداخت و در مدرسه حلاویه مشغول تحصیل شد. در آن هنگام تدریس آن مدرسه بر عهده کمالالدین ابوالقاسم عمربن احمد معروف به ابنالعدیم قرار داشت و چون کمالالدین از فقهای مذهبی حنفی بودناچاربایستی مولانا درنزد او به تحصیل فقه آن مذهب مشغول شده باشد. پس از مدتی تحصیل در حلب مولانا سفردمشق کردواز چهار تا هفت سال در آن ناحیه اقامت داشت و به اندوختن علم ودانش مشغول بودوهمه علوماسلامی زمان خودرا فرا گرفت. مولانادرهمین شهربهخدمت شیخ محییالدین محمدبن علی معروف به ابنالعربی (560ـ638)که ازبزرگان صوفیه اسلام وصاحب کتاب معروف فصوصالحکم است رسید. ظاهرا توقف مولانا در دمشق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
آموزش و پرورش ایران
در کشور ما ایران، فراگیرترین نهادی که به امر آموزش و تربیت نیروی انسانی میپردازد، وزارت آموزش و پرورش است که نزدیک به یکچهارم جمعیت ایران را تحت پوشش خود قرار داده است.هفته گذشته سال تحصیلی 85- 86، برای حدود 15 میلیون دانشآموز مقاطع مختلف، 6 میلیون نفر در مقطع ابتدایی، 4 میلیون و 300هزار نفر در مقطع راهنمایی تحصیلی و 4 میلیون و 600 هزار نفر در مقطع متوسطه و پیشدانشگاهی، در کنار1میلیون و , هزار 180معلم آغاز شد. که بر اساس اعلام خبرگزاری ایلنا در 48 هزار مدرسه و 455 هزار کلاس درسی به امر تحصیل اشتغال دارند.
از میان 15 میلیون دانشآموزکشور، یک میلیون و 200هزار نفر اختصاص به نوآموزانی دارد که نخستین سال تحصیلی خود را امسال آغاز کردند.ر قرن 21 ، در نظام ولایت فقیه، یک چهارم از جوانترین مقطع سنی جمعیت ایران ، در شرایطی به امر تحصیل مشغول است که تصور آن نیز برای انسان مشکل و موجبات حیرت است.مشکلات کیفی آموزش در ایران ، در کنار کمبودهایی کمی، از قبیل وجود 32هزار مدرسه تخریبی و خطرآفرین و26هزار و 610 مدرسه غیرمقاوم و هزینه های آموزشی و شهریه های سر سام آور و نیز وجود نابسامانیهای از قبیل اعتیاد، مواد دخانی ، مسائل جنسی ، خشونت ، فقر و سوء تغذیه و ...از جمله آسیبهایی است که جوانترین قشر جامعه ما در معرض آن قرار دارند.نگارنده در طی 3 مقاله ، 2 بخش را به کمبودهای کمی آموزش و پرورش کشور اختصاص و در بخش سوم به بررسی مشکلات کیفی آموزش در ایران در پرتو کمبودهای کمی آن میپردازم. بودجه آموزش و پرورش ایراندر بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و مبناى رشد و پیشرفت جامعه است، ملاحظه مى شود که در ایران همواره به دلیل کثرت نیروى انسانى و گستره وسیع دامنه عملیات آن ، بودجه آموزش و پرورش با کسری مواجه است . در سال ۸۴ آخرین سال حکومت خاتمی این وزارت خانه با کسرى شدید ۳۳۰۰ میلیارد تومانى مواجه بود و بودجه سال 85 با وجود افزایش تعداد دانش آموزان و بالتبع افزایش نیازها تنها 1700 میلیارد تومان از کسری 3300 تومان را تامین کرده است. بنابراین هنوز وزارت آموزش و پرورش با کسری بودجه روبرو است. شایان توجه است درحالی که بودجه وزارت آموزش و پرورش در امسال تنها 15 درصد افزایش داشته است ، بودجه برخی نهادهای مذهبی تا 200 درصد افزایش یافته است!محمدرضا محدث معاون از برنامهریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: طی سالهای ۱۳۷۰تا ۱۳۷۴این وزارتخانه از لحاظ اعتباری دوران رکود را گذارند و بدترین دوران سال ۱۳۸۳بود که سهم این وزارت آموزش و پرورشاز تولید ناخالص ملی به ۲/۵ درصد رسید. اکنون سهم این وزارتخانه از تولید ناخالص ملی از به 3 درصد ارتقاء یافته است و محمود رشیدی "وزیر" آموزش و پرورش نیز اعلام کرد که بودجه سال 85 آموزش و پرورش را قریب به 6 هزار و 100 میلیارد تومان اعلام کرد. برای اینکه وضعیت نابسامان آموزش و پرورش کشور مشخص گردد لازم است خاطر نشان خوانندگان محترم سازم که در سال 59 در دوران اولین حکومت منتخب و آزاد ملت که برنامه عدم وابستگی به فروش نفت و کاستن از حجم آن را به اجرا در آورده بود و کشور دچار جنگ نیز میبود و خرانه کشور همچون سال 85 ، از اضافه درآمدهای میلیاردی از قبل قیمت 70 دلاری هر بشکه نفت برخوردار نبود، سهم آموزش و پرورش را از تولید ناخالص ملی صرفا بعلت اهمیتی که حکومت وقت برای رشدکیفی نیروی انسانی قائل بود، 4.3 درصد قرار داده بود. کمبودهای کمی در مدارس کنونی زمانی بخوبی آشکار میگردند که بدانیم برای رییس سازمان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در مصاحبه با ایرنا " متوسط سرانه دانش - آموزی برای مقاطع سهگانه تحصیلی دراین استان را ۱۱۰هزار ریال ذکر میکند ومی افزاید که این رقم برای حمل یک بشکه نفت در زمستان به مدارس روستایی آذربایجانشرقی هم کافی نیست!و مجموع ۸۰میلیارد ریال سرانه دانشآموزی این استان در بین ۷۵۰هزار دانشآموز مشغول به تحصیل این استان تقسیم میگردد ."دراین میان در مقام مقایسه در سال 84، در دوره خاتمی بودجه دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه را به میزان 100 میلیارد ریال افزایش داد و میزان بودجه نهادهاى مذهبى در بودجه سال 85 در دوره احمدی نژاد به طور متوسط "صد در صد" افزایش یافته است! کلاسها ی مخروبه و آموزشگاه هاو فاصله 50 درصدی تا حد مطلوبمدیرکل دفتر پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش" از حضور 15 میلیون دانش آموز و حدود یک میلیون نفر جمعیت فرهنگی در 596 هزار و 370 کلاس درس در مدارس سراسر کشور خبر داد. تعداد آموزشگاه های سراسر کشور را 85 هزارو 455باب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
آموزش و پرورش ایران
در کشور ما ایران، فراگیرترین نهادی که به امر آموزش و تربیت نیروی انسانی میپردازد، وزارت آموزش و پرورش است که نزدیک به یکچهارم جمعیت ایران را تحت پوشش خود قرار داده است.هفته گذشته سال تحصیلی 85- 86، برای حدود 15 میلیون دانشآموز مقاطع مختلف، 6 میلیون نفر در مقطع ابتدایی، 4 میلیون و 300هزار نفر در مقطع راهنمایی تحصیلی و 4 میلیون و 600 هزار نفر در مقطع متوسطه و پیشدانشگاهی، در کنار1میلیون و , هزار 180معلم آغاز شد. که بر اساس اعلام خبرگزاری ایلنا در 48 هزار مدرسه و 455 هزار کلاس درسی به امر تحصیل اشتغال دارند.
از میان 15 میلیون دانشآموزکشور، یک میلیون و 200هزار نفر اختصاص به نوآموزانی دارد که نخستین سال تحصیلی خود را امسال آغاز کردند.ر قرن 21 ، در نظام ولایت فقیه، یک چهارم از جوانترین مقطع سنی جمعیت ایران ، در شرایطی به امر تحصیل مشغول است که تصور آن نیز برای انسان مشکل و موجبات حیرت است.مشکلات کیفی آموزش در ایران ، در کنار کمبودهایی کمی، از قبیل وجود 32هزار مدرسه تخریبی و خطرآفرین و26هزار و 610 مدرسه غیرمقاوم و هزینه های آموزشی و شهریه های سر سام آور و نیز وجود نابسامانیهای از قبیل اعتیاد، مواد دخانی ، مسائل جنسی ، خشونت ، فقر و سوء تغذیه و ...از جمله آسیبهایی است که جوانترین قشر جامعه ما در معرض آن قرار دارند.نگارنده در طی 3 مقاله ، 2 بخش را به کمبودهای کمی آموزش و پرورش کشور اختصاص و در بخش سوم به بررسی مشکلات کیفی آموزش در ایران در پرتو کمبودهای کمی آن میپردازم. بودجه آموزش و پرورش ایراندر بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و مبناى رشد و پیشرفت جامعه است، ملاحظه مى شود که در ایران همواره به دلیل کثرت نیروى انسانى و گستره وسیع دامنه عملیات آن ، بودجه آموزش و پرورش با کسری مواجه است . در سال ۸۴ آخرین سال حکومت خاتمی این وزارت خانه با کسرى شدید ۳۳۰۰ میلیارد تومانى مواجه بود و بودجه سال 85 با وجود افزایش تعداد دانش آموزان و بالتبع افزایش نیازها تنها 1700 میلیارد تومان از کسری 3300 تومان را تامین کرده است. بنابراین هنوز وزارت آموزش و پرورش با کسری بودجه روبرو است. شایان توجه است درحالی که بودجه وزارت آموزش و پرورش در امسال تنها 15 درصد افزایش داشته است ، بودجه برخی نهادهای مذهبی تا 200 درصد افزایش یافته است!محمدرضا محدث معاون از برنامهریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: طی سالهای ۱۳۷۰تا ۱۳۷۴این وزارتخانه از لحاظ اعتباری دوران رکود را گذارند و بدترین دوران سال ۱۳۸۳بود که سهم این وزارت آموزش و پرورشاز تولید ناخالص ملی به ۲/۵ درصد رسید. اکنون سهم این وزارتخانه از تولید ناخالص ملی از به 3 درصد ارتقاء یافته است و محمود رشیدی "وزیر" آموزش و پرورش نیز اعلام کرد که بودجه سال 85 آموزش و پرورش را قریب به 6 هزار و 100 میلیارد تومان اعلام کرد. برای اینکه وضعیت نابسامان آموزش و پرورش کشور مشخص گردد لازم است خاطر نشان خوانندگان محترم سازم که در سال 59 در دوران اولین حکومت منتخب و آزاد ملت که برنامه عدم وابستگی به فروش نفت و کاستن از حجم آن را به اجرا در آورده بود و کشور دچار جنگ نیز میبود و خرانه کشور همچون سال 85 ، از اضافه درآمدهای میلیاردی از قبل قیمت 70 دلاری هر بشکه نفت برخوردار نبود، سهم آموزش و پرورش را از تولید ناخالص ملی صرفا بعلت اهمیتی که حکومت وقت برای رشدکیفی نیروی انسانی قائل بود، 4.3 درصد قرار داده بود. کمبودهای کمی در مدارس کنونی زمانی بخوبی آشکار میگردند که بدانیم برای رییس سازمان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در مصاحبه با ایرنا " متوسط سرانه دانش - آموزی برای مقاطع سهگانه تحصیلی دراین استان را ۱۱۰هزار ریال ذکر میکند ومی افزاید که این رقم برای حمل یک بشکه نفت در زمستان به مدارس روستایی آذربایجانشرقی هم کافی نیست!و مجموع ۸۰میلیارد ریال سرانه دانشآموزی این استان در بین ۷۵۰هزار دانشآموز مشغول به تحصیل این استان تقسیم میگردد ."دراین میان در مقام مقایسه در سال 84، در دوره خاتمی بودجه دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه را به میزان 100 میلیارد ریال افزایش داد و میزان بودجه نهادهاى مذهبى در بودجه سال 85 در دوره احمدی نژاد به طور متوسط "صد در صد" افزایش یافته است! کلاسها ی مخروبه و آموزشگاه هاو فاصله 50 درصدی تا حد مطلوبمدیرکل دفتر پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش" از حضور 15 میلیون دانش آموز و حدود یک میلیون نفر جمعیت فرهنگی در 596 هزار و 370 کلاس درس در مدارس سراسر کشور خبر داد. تعداد آموزشگاه های سراسر کشور را 85 هزارو 455باب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات
1ـ1ـ تعریف ، ویژگی ها و مشخصات مواد خام:
2ـ1ـ تعریف ـ ویژگی ها ومشخصات محصولات تولیدی
3ـ1ـ نحوه بسته بندی و ظروف بسته بندی
4ـ1ـ نشانه گذاری
5ـ1ـ مصارف عمده محصول
6ـ1ـ ارائه دیدگاههای کلی در مورد قیمت و بازار فروش
7ـ1ـ قیمت فروش
فصل دوم بررسی های فنی
1ـ2ـ ارزیابی روشهای مختلف تولید
1ـ1ـ2ـ اصول کلی و عملی فرآیند تولید:
2ـ2ـ بررسی مناطق، مراحل، شیوه های کنترل کیفیت
1ـ2ـ2ـ کنترل کیفیت مواد اولیه:
2ـ2ـ2ـ کنترل کیفیت حین فرآیند:
3ـ2ـ2ـ کنترل کیفیت محصول و بسته بندی
3ـ2ـ تعیین محدوده ظرفیت تولید:
4ـ2ـ بررسی ماشین آلات و تجهیزات خط تولید
5ـ2ـ موازنه جرم و انرژی
6ـ2ـ بررسی تأسیسات عمومی کارخانه
7ـ2ـ بررسی نیروی انسانی
8ـ2ـ زمین و زیر بنا
1ـ8ـ2ـ مساحت سالن تولید:
2ـ8ـ2ـ مساحت انبارها :
3ـ8ـ2ـ مساحت تأسیسات تعمیرگاه و آزمایشگاه:
4ـ8ـ2ـ مساحت ساختمانهای اداری ـ رفاهی ـ خدماتی:
فصل سوم: محاسبات اقتصادی
1ـ3ـ سرمایه ثابت
2ـ3ـ سرمایه در گردش
3ـ3ـ هزینه ثابت تولید
4ـ3ـ هزینه متغیر تولید
محاسبات قیمت تمام شده
محاسبات قیمت فروش1
ـ1ـ تعریف ، ویژگی ها و مشخصات مواد خام
لوبیا چیتی:
برای تهیه کنسرو باید لوبیاچیتی رسیده و خشک باشد ، جهت بدست آوردن محصول با کیفیت بالا گونه انتخابی ماده اولی اهمیت بسیار زیادی دارد. بنابراین باید تنها از لوبیا چیتی درجه 1 استفاده شود. درحا حاضر مرغوبترین لوبیا چیتی در ایران لوبیای خمین است.
بسته به محل برداشت ماده اولیه میزان رطوبت آن ممکناست ازحدود 20-8 درصد متغیر باشد و دانه های با رطوبت بالاتر از 13 درصد ممکن است کپک زده باشند.
محتویات موجود در 100 گرم لوبیا چیتی عبارتند از :
کالری: 338 پروتئین: 6/22 چربی: 6/1 کربوهیدرات:9/55
نخود سبز:
گونه های نخود سبزPisum sativum بدو صورت برای تولید کنسرو مورد استفاده قرار می گیرد یکی نخود سبز یا در واقع نخود نارس که دارای رنگ سبز و بافت نرم است. و دیگری نخود رسیده که مراحل تکامل آن به اتمام رسیده است. برای داشتن محصول با کیفیت بالا باید از نخود سبز درجه (1) استفاده شود.
محتویات موجود در 100 گرم نخود سبز عبارتند از:
کاری: 91 پروتئین 7 چربی: 4/0 کربوهیدرات: 15
2ـ1ـ تعریف ـ ویژگی ها ومشخصات محصولات تولیدی
کنسرو لوبیا چیتی
تعاریف:
عبارتست از لوبیا چیتی (phaseolus volgarris) پخته شده با سس گوجه فرنگی و کمی نمک که در ظروف فلزی غیر قابل نفوذ بسته بندی می گردد. در صورتی علاوه بر لوبیا چیتی و سس گوجه فرنگی و روغن مواد غذایی دیگری نظیر شکر، آبلیمو، پیاز، سیر، نشاسته، سبزی، ادویه و نمک به آن افزوده می گردد.
رنگ:
منظور از رنگ لوبیا چیتی کنسرو شده رنگ ظاهری لوبیا چیتی است که پس از ریخته شدن و نگاهداری در سس گوجه فرنگی به خود می گیرد و معمولا بین قرمز مایل به زرد روشن تا رنگ طبیعی سس گوجه متغیر است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
آموزش و پرورش ایران
در کشور ما ایران، فراگیرترین نهادی که به امر آموزش و تربیت نیروی انسانی میپردازد، وزارت آموزش و پرورش است که نزدیک به یکچهارم جمعیت ایران را تحت پوشش خود قرار داده است.هفته گذشته سال تحصیلی 85- 86، برای حدود 15 میلیون دانشآموز مقاطع مختلف، 6 میلیون نفر در مقطع ابتدایی، 4 میلیون و 300هزار نفر در مقطع راهنمایی تحصیلی و 4 میلیون و 600 هزار نفر در مقطع متوسطه و پیشدانشگاهی، در کنار1میلیون و , هزار 180معلم آغاز شد. که بر اساس اعلام خبرگزاری ایلنا در 48 هزار مدرسه و 455 هزار کلاس درسی به امر تحصیل اشتغال دارند.
از میان 15 میلیون دانشآموزکشور، یک میلیون و 200هزار نفر اختصاص به نوآموزانی دارد که نخستین سال تحصیلی خود را امسال آغاز کردند.ر قرن 21 ، در نظام ولایت فقیه، یک چهارم از جوانترین مقطع سنی جمعیت ایران ، در شرایطی به امر تحصیل مشغول است که تصور آن نیز برای انسان مشکل و موجبات حیرت است.مشکلات کیفی آموزش در ایران ، در کنار کمبودهایی کمی، از قبیل وجود 32هزار مدرسه تخریبی و خطرآفرین و26هزار و 610 مدرسه غیرمقاوم و هزینه های آموزشی و شهریه های سر سام آور و نیز وجود نابسامانیهای از قبیل اعتیاد، مواد دخانی ، مسائل جنسی ، خشونت ، فقر و سوء تغذیه و ...از جمله آسیبهایی است که جوانترین قشر جامعه ما در معرض آن قرار دارند.نگارنده در طی 3 مقاله ، 2 بخش را به کمبودهای کمی آموزش و پرورش کشور اختصاص و در بخش سوم به بررسی مشکلات کیفی آموزش در ایران در پرتو کمبودهای کمی آن میپردازم. بودجه آموزش و پرورش ایراندر بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و مبناى رشد و پیشرفت جامعه است، ملاحظه مى شود که در ایران همواره به دلیل کثرت نیروى انسانى و گستره وسیع دامنه عملیات آن ، بودجه آموزش و پرورش با کسری مواجه است . در سال ۸۴ آخرین سال حکومت خاتمی این وزارت خانه با کسرى شدید ۳۳۰۰ میلیارد تومانى مواجه بود و بودجه سال 85 با وجود افزایش تعداد دانش آموزان و بالتبع افزایش نیازها تنها 1700 میلیارد تومان از کسری 3300 تومان را تامین کرده است. بنابراین هنوز وزارت آموزش و پرورش با کسری بودجه روبرو است. شایان توجه است درحالی که بودجه وزارت آموزش و پرورش در امسال تنها 15 درصد افزایش داشته است ، بودجه برخی نهادهای مذهبی تا 200 درصد افزایش یافته است!محمدرضا محدث معاون از برنامهریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: طی سالهای ۱۳۷۰تا ۱۳۷۴این وزارتخانه از لحاظ اعتباری دوران رکود را گذارند و بدترین دوران سال ۱۳۸۳بود که سهم این وزارت آموزش و پرورشاز تولید ناخالص ملی به ۲/۵ درصد رسید. اکنون سهم این وزارتخانه از تولید ناخالص ملی از به 3 درصد ارتقاء یافته است و محمود رشیدی "وزیر" آموزش و پرورش نیز اعلام کرد که بودجه سال 85 آموزش و پرورش را قریب به 6 هزار و 100 میلیارد تومان اعلام کرد. برای اینکه وضعیت نابسامان آموزش و پرورش کشور مشخص گردد لازم است خاطر نشان خوانندگان محترم سازم که در سال 59 در دوران اولین حکومت منتخب و آزاد ملت که برنامه عدم وابستگی به فروش نفت و کاستن از حجم آن را به اجرا در آورده بود و کشور دچار جنگ نیز میبود و خرانه کشور همچون سال 85 ، از اضافه درآمدهای میلیاردی از قبل قیمت 70 دلاری هر بشکه نفت برخوردار نبود، سهم آموزش و پرورش را از تولید ناخالص ملی صرفا بعلت اهمیتی که حکومت وقت برای رشدکیفی نیروی انسانی قائل بود، 4.3 درصد قرار داده بود. کمبودهای کمی در مدارس کنونی زمانی بخوبی آشکار میگردند که بدانیم برای رییس سازمان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در مصاحبه با ایرنا " متوسط سرانه دانش - آموزی برای مقاطع سهگانه تحصیلی دراین استان را ۱۱۰هزار ریال ذکر میکند ومی افزاید که این رقم برای حمل یک بشکه نفت در زمستان به مدارس روستایی آذربایجانشرقی هم کافی نیست!و مجموع ۸۰میلیارد ریال سرانه دانشآموزی این استان در بین ۷۵۰هزار دانشآموز مشغول به تحصیل این استان تقسیم میگردد ."دراین میان در مقام مقایسه در سال 84، در دوره خاتمی بودجه دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه را به میزان 100 میلیارد ریال افزایش داد و میزان بودجه نهادهاى مذهبى در بودجه سال 85 در دوره احمدی نژاد به طور متوسط "صد در صد" افزایش یافته است! کلاسها ی مخروبه و آموزشگاه هاو فاصله 50 درصدی تا حد مطلوبمدیرکل دفتر پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش" از حضور 15 میلیون دانش آموز و حدود یک میلیون نفر جمعیت فرهنگی در 596 هزار و 370 کلاس درس در مدارس سراسر کشور خبر داد. تعداد آموزشگاه های سراسر کشور را 85 هزارو 455باب