لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
مقدمه
بیان مسئله
فرضیه های تحقیق
ضرورت واهمیت توجه به فرار مغزها
پدیده مهاجرت متخصصان
مهاجرت متخصصان ایرانی پس از انقلاب اسلامی
متغیرهای مستقل و وابسته
جامعه و نمونه آماری
روش جمع آوری و گردآوری اطلاعات (منابع)
نتیجه گیری
پیشنهادات محقق
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
14
اشاره :
فرار مغزها پدیده ای پیچیده و چندلایه است. آنها که کشور خود را ترک میکنند تا در دیاری دیگر ساکن شوند برای این اقدام خود دلایل گوناگونی دارند. برخی از این دلایل به دافعه های داخلی برمی گردد و برخی دیگر به جاذبه های خارجی مربوط می شود.
نوشته حاضر تلاش می کند تا برخی زوایای تاریک در این عرصه را روشن کند.
بیان مسئله :
1_ آیا عوامل اقتصادی باعث گرایش و در نتیجه فرار مغزها به سوی کشورهای دیگر می شود؟
2_ آیا عوامل سیاسی باعث گرایش و رانده شدن متخصصان می شود؟
3_ آیا عوامل اجتماعی باث جذب و مهاجرت متخصصان به خارج از کشور می شود؟
4_ آیا عوامل ایدئولوژیک در مهاجرت متخصصان تأثیر دارد؟
5_ تأثیر عوامل فرهنگی و علمی در مهاجرت و سوق دادن مغزها به خارج قدر می تواند باشد؟
فرضیه های تحقیق :
1_ شاید عوامل اقتصادی از قبیل نابرابری دستمزدها، امکانات سبب گریز نیروی انسانی ماهر از کشورهای توسعه نیافته و جذب آنها به کشورهای توسعه یافته و پیشرفته صنعتی گردد.
2_ ممکن است عوامل اجتماعی نظیر نابرابری در امکانات اجتماعی از جمله امکانات رفاهی و بهداشتی و ... در جذب نیروهای متخصص تأثیرگذار باشد؟
3_ احتمالاً عوامل سیاسی نظیر کودتای نظامی _ دگرگونیهای ریشه ای نظیر انقلابها باعث فرار و مهاجرت عده ای ازمتخصصان به خارج از کشور می شود؟
4_ شاید عوامل ایدئولوژیک (همچنین ایدئولوژی کمونیستی سبب گریز دانشمندان و اندیشمندان ساخاروف و سولژنیتسین به غرب شد) در مهاجرت و گریز متخصصان و اندیشمندان تأثیرگذار باشد.
5_ ممکن است عوامل فرهنگی و علمی از قبیل تفاوتهای نظام آموزشی، امکانات پژوهشی و تحقیقی و غیره موجب اشتیاق بیشتر اندیشمندان و متخصصان برای مهاجرت باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
رشد اجتماعی
چگونگی تحول شخصیت ورشد اجتماعی ازنظراریک اریکسون:
نظریه اریک اریکسون:
من کیستم این سوالی است که ذهن هر نوجوانی را به خود مشغول می کند و به دنبال همین
سوال است که در جستجوی خویشتن وکسب هویت تلاش می کند.
البته این سوال به یکباره درنوجوانی ظاهر نمی شود بلکه ریشه های ان از دوران طفولیت
وجود داشته است.در جریان رشد،اطفال و کودکان به تدریج وجود خود را ازدیگران وبه
ویژه مادر متمایز می کنند و وجود خود را کم وبیش مستقل جدا از دیگران می بینند.
این روند از سالهای کودکی اغاز می شود.هویت یابیدر دوران نوجوانی وبه موازات رشد
فیزیکی شنا ختی اجتماعی وعاطفی اهمییت خاص می یابد بسیاری ازنوجوانان با شور زیادی
ازخود سوال می کنند که جا یگاه اجتماعی من کجاست؟ شغل آینده من چیست؟رشته تحصیلی
من چه خواهد بود؟سرانجام با چه کسی ازدواج خواهم کرد و...
انتخاب راهها برای نوجوانان چندان ساده نیست چرا که آنها با طیف گستردهای مواجه
می شوند و با توجه به تنوع انتخاب،باید تصمیم بگیرند.
یکی از روانشناسان معروف که نام اوبا (هویت یابی) در دوره نوجوانی تداعی می شود ،
اریکسون است. همان گونه که پیشتر اشاره شد اریکسون معتقد است که عمده ترین تکلیف یک
نوجوان حل بحران«هویت در برابر سر در گمی نقش»است. برای رسیدن به هویتی کم و
بیش با ثبات،نوجوانان باید نیازها،آرزوها و توانایی ها خود را به شکل تازهای سازمان دهی
کند،تا از این طریق بتواند خود را با انتظارات موجود در جامعه وفق دهد.
تلاش برای رسیدن به هویت فرایندی دائمی است و حتی در بزرگسالی نیز گهگاه در ذهن ما
مطرح می شود. یکی از مهمترین جنبه های رسیدن به هویت تصمیم گیری درباره شغل
است. اریکسون معتقد است که در آخرین مرحله کودکی (کارایی در برابر احساس حقارت)،
کودکان مهارتهای لازم در فرهنگ خود را به طور رسمی یا غیر رسمی فرا گیرند،و در
دوران نوجوانی آن ها را به کار می برند به اعتقاد اریکسون خطر عمده این مرحله ابهام یا
سردرگمی در نقش است. سر در گرمی ممکن است برای مدت طولانی، یعنی حتی تا سن
30 سالگی ادامه یابد.
یکی از شیوه های اجتناب از سر در گرمی و ابهام هویت،پیوستن به گروه ها یا
«دارو دسته های» همسن است.راه دیگر، بازگشت واپس روی به دوران گذشته است. گاهی
نوجوانان با اتخاذ شخصیتی کودکانه از مواجه شدن با تعارض های واقعی متناسب با سن
خود اجتناب می کنند.گاهی نیز نوجوانان برای گریز از شرایط دشوار مربوط به این سن،
درگیر فعا لیت هایی می شوند که ممکن است از لحاظ اجتماعی برای آنان زیانبار باشد.از
نظر اریکسون ایجاد نوعی تعهد فکری یا عقیدتی نسبت به اهداف به خصوص ممکن است
عامل موثری در رشد و تحول باشد؛یعنی ماهیتی سازنده داشته باشد.
در دوره خویشتن یابی نوجوانان خود را مکلف می بیند تا به اهداف خاصی،صادقانه تعهد
سپرده و بدان ها وفادار بماند.شاید به همین دلیل است که نوجوان ها در بسیاری از موارد،
تمایل به عضویت در فرقه های خاص مذهبی،مسلک های به خصوص،مدهای متنوع یا
پیوستن به گروه هایی همسال هستند. به اعتقاد اریکسون خصوصیت مثبتی که می تواند از
حل موفقیت آمیز این بحران ناشی شود،صفت وفاداری است. منظور اریکسون از وفاداری،
در واقع داشتن ایمان و نوعی احساس تعلق است. وفاداری یک نوجوانان ممکن است در یک
سلوک خاص،نوعی اعتقاد مذهبی،مجموعه ی،ارزشی و حتی یک رابطه عاشقانه و پای بندی
به ارزش های یک قوم یا فرقه معین جلوه گر شود.
نوجوان زمانی به احساس هویت دست می یابد که ارزش های خود را انتخاب وبه نسبت به
اهداف یا افراد خاصی احساس وفاداری کند . در واقع ،وفادری فراتر ازحس اعتماد است
( صفتی که به اعتقاد اریکسون در مرحله اول زندگی مطرح بوده است). وفاداری صرفا
به منزله ظرفیت انسانبرای اعتماد به دیگران نیست،بلکه ظرفیت فرد برای قابل اعتماد
بودن را نیز در بر دارد. گاهی یک نوجوان برای هویت یابی خود با فرد دیگری پیوند
نزدیک بر قرار می کند، یعنی فردی که افکار،احساسات وعواطف خود را با او سهیم
می شود. بدین ترتیب، با یافتن انعکاس از هویت خود در وجود فرد دیگر، و کنش
متقابل او، هویت خود را محک می زند. با این وصف ،میزان صمیمیت یا نزدیکی نوجوان به
فرد مورد علاقه،با افراد بزرگسالی که به بلوغ اجتماعی رسیده اند، تفاوت دارد.صمیمت در
بزرگسالان شامل احساس تعهد ،مصالح و گذشت است،در حالی که در نوجوانان این احساس
نوعی تلاش در جهت هویت یابی است. اریکسون مدعی است که دختزان زودتر می توانند با
دیگران روابط صمیمی و عاطفی برقرار کنند،در حالی که پسران دیرتر به این قابلیت دست
می ابند (پاپالیا،دیان.ای و همکاران 1992.ص3_342)
پژوهشهای جیمز مار سیا در زمینه هویت یابی
به اعتقاد جیمز مارسیا هویت سازمانی درونی،خود جوش و پویاست که از سائق ها،
توانایی ها،باورها و تجارب گذشته فرد نشأ ت می گیرد.وی با الهام از نظریه اریکسون،در
این زمنیه پژوهش های مفصلی انجام داده و نهایتا به چهار نوع هویت دست یافته است.
هویت های چهار گانه او لزوما مراحل مختلفی از یک زنجیره رشدی نیستند، ولی در عین
حال،ماهیت ثابتی نداشته،و ممکن است به مرور دستخوش دگرگونی شوند. در اینجا چهار
مصاحبه نیمه ساختار یافته30دقیقه ای با نوجوانان و جوانان به دست آمده است به اختصار
شرح می دهیم .
الف-هویت کسب شده
بعضی از نوجوانان بحران هویت را با مو فقیت پشت سر گذاشته،ونسبت به اهداف معینی
تعهدات لازم پیدا کرده اند. این نوجوانان به طور فعال وقت زیادی را صرف حل و فصل
مسایل مهم زندگی کردهاند.این گروه،انعطاف پذیر هستند و با فکر و دلایت عمل می کنند
اعتماد به نفس با لایی دارند و تحت شرایط فشارزا مقاومت خوبی نشان می دهند. آن ها
افرادی نسبتا خود مختارند ودر روابط اجتماعی،علاوه بر داشتن اعتماد به نفس،شوخ طبع
بوده و ظرفیت فراوانی برای ایجاد روابط صمیمی با دیگران دارند.
ب-هویت پیش رس
این گروه بدون داشتن تجربه بحران نوجوانی،نسبت به اهداف خاصی احساس تعهد پیدا
کرده اند. اکثر ان ها در چارچوب برنامه هایی که دیگران،وبه ویژه والدین از قبل برای انان
تدارکات دیده اند، اهداف خاصی را پذیرفته اند. مثلا انتخاب رشته تحصیلی ، نوع شغل،
همسر وحتی سبک زندگی انان توسط والدین تعیین شده است. این نوجوانان انعطا ف
ناپذیرند،درزندگی احساس رضایت می کنند، و به شدت به خانواده های خود وابسته اند.
ان ها باورهای قوی ومذهبی دارند ،به نظم وقانون اعتقاد راسخ دارند واز مراجع قدرت
پیروی می کنند .هر گاه باورهاو عقایدشان از طرف دیگران تهدید شود، حالتی جزمی پیدا
کنند.
ج-ابهام هویت
این گروه شامل نوجوانانی است که هیچ نوع بحرانی را شپری نکرده و در عین حال به
اهداف خاصی هم احساس تعهد نمی کنند. آنها ظاهرا افرادی سطحی، نا خرشند و تنها هستند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خلاصه
از دیدگاه روانشناسی خلاقیت ذاتی نیست بلکه قوه خلاقه از کودکی در اکثر افراد وجود دارد . خانواده ، جامعه و آموزش و پرورش هر کدام بسته به سهم خود باعث شکوفا شدن آن می شوند. در خانواده والدین می توانند با در اختیار قراردادن فرصت های لازم به کودکان محیطی با اطمینان خاطر و آرامش روانی کافی برای آنها ایجاد کنند و اعتماد به نفس آنان را بالا ببرند. بر اساس تحقیقات مشخص شده است که اوج خلاقیت در دوران کودکی است پس والدین باید مانع از سئوال کردن ، کنجکاوی کودکان نشوند و آنان را تحقیر و تمسخر نکنند چرا که باعث افت این استعداد در آنان می شود. نقش معلم در پرورش خلاقیت بسیار حائز اهمیت است اگر دانش آموزی جواب سئوال را مانند جواب معلم یا کتاب ندهد و از نیروی ذهن خود کمک بگیرد این خود یک خلاقیت است و معلم نباید پرخاشگری بکند. راهکارهایی که یک معلم می تواند برای ایجاد خلاقیت در کلاس استفاده کند متفاوتند اما راهکاری را که من در کلاسهای خود تجربه کرده ام استفاده از پرسش های واگرا است سئوالاتی که در واقع اعمال هوشی را منعکس می کنند و با توجه به اطلاعات حتی ضعیف دانش آموز به راحتی اندیشه و فکری جدید را به وجود می آورد. همچنین دروسی مانند هنر که بسیار کم رنگ در دروس آموزشی دانش آموزان به چشم می خورد بسیار تاثیر گذار در خلاقیت آنان است. از طرفی امکانات و تجهیزات هم می توانند در پرورش خلاقیت موثر باشد به طور مثال اگر کتب درسی مدارس تفکیک بشوند و بر حسب موقعیت بومی و منطقه ای دانش آموزان و یا بر حسب استعداد دانش آموز از لحاظ هوش در اختیار آنان قرار بگیرد می توانند بسیار موثر باشد . همچنین آشنایی دانش آموزان با مراکز علمی و تحقیقاتی موجود در کشور ، گردش های علمی هدفدار ، به روز بودن اطلاعات معلمین در زمینه های آموزش های خلاقیت که در کشورهای پیشرفته تدریس می شود، آموزش والدین ، فعالیت های خارج از کلاس ، و بسیاری مسائل دیگر همگی تاثیر گذار در پرورش خلاقیت در بین دانش آموزان می باشد در پایان نباید فراموش کنیم که برای ایجاد خلاقیت در بین دانش آموزان تنها حرف زدن کافی نیست بلکه مسئولین و علی الخصوص آموزش و پرورش به عنوان نهادی تربیتی و آموزشی نقش مهمی را ایفا کند و بایستی در این زمینه بسیار سرمایه گذاری کند و بهره انجام آن هم آنی نیست که بلافاصله نتایج آن را مشاهده کند.
مقدمه
با پیشرفت روزافزون دانش و تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات ، امروزه جامعة ما نیازمند آموزش مهارت هایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. هدف باید پرورش انسان هایی باشد که بتواند با مغزی خلاق با مشکلات رو به رو شده و به حل آن بپردازند. به گونه ای که انسان ها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط بر قرار کرده و با بهره گیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. هیچ کس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد . این اطلاعات زمانی به حرکت در می آید که انگیزه ای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن می شود در این مرحله انسانها به سرنوشت یکدیگر حساسند و در جهت رشد یکدیگر می کوشند و در نهایت سبب می شود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها جاری شود که همین امر زمینه ساز نوآوری و خلاقیت در تمام دوران هاست اما غنا و عظمت آن را مدیون گروه کوچکی از انسان ها هستیم که کاشف ، مخترع ، هنرمند یا متفکر نامیده می شود . از کشف آتش تا اختراع رادیو و سفینه های فضایی ، از نقاشی های دیواری در غارها تا آثار هنرمندانی نظیر کمال الملک و پیکاسو و از اولین آثار مکتوب نانوشته ها تا سرودهای فردوسی و شکسپیر همه محصول کار و اندیشه جمع کوچکی از بشریت است.
خلاقیت
خلاقیت را می توان نوعی توانایی دانست که به ایجاد چیزی منجر می گردد . در گذشته وجود قوه خلاقه را در افراد موهبت الهی می دانستند و بر این باور که فرد خلاق از ابتدا دارای این قدرت است و آموزش در این مورد هیچ نقشی ایفا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
ملاصدرا و مسأله معاد
استاد، ملاصدرا را تفکیکی می داند و استدلال می کند که ملاصدرا در مسأله معاد دو موضع یا به تعبیر ایشان دو «ایستار» دارد: یکی ایستار فلسفی که طبق آن معاد جسمانی را به یاری اصول فلسفی اثبات می کند و دیگری ایستار وحیانی که طبق آن ملاصدرا پس از دریافت ناکامی عقل از اثبات معاد قرآنی، به تعالیم وحیانی روی می آورد. استاد محمدرضا حکیمی معتقد است که ملاصدرا تفکیکی است و برای اثبات این ادعا کتاب «معاد جسمانی در حکمت متعالیه »(۱) را به این «تفکیکی سترگ » تقدیم داشته است . برای کسانی که با اصول مکتب تفکیک و مبانی صدرایی آشنا باشند، این ادعا حیرت انگیز و اثبات ناپذیر است؛ زیرا یکی از مهم ترین اصول مکتب تفکیک ، اصرار بر جدایی راه عقل و شرع و کشف است و این به کلی با سیرت فلسفی ملاصدرا ناسازگار می نماید .
در این نوشته می کوشم قوت این ادعا را بررسی کنم . اما پیش از این بررسی لازم است تأکید کنم که در این جا به هیچ روی قصد نقد یا دفاع از دیدگاه ملاصدرا درباره معاد نیست . همچنین نگارنده مبانی مکتب تفکیک را پذیرفتنی نمی داند، اما در این جا به این بحث نمی پردازد. بنابراین، محور این نوشته ، بررسی دلائل استاد حکیمی درباره تفکیکی بودن ملاصدرا است .
معضل فلسفی معاد
از سویی اصل معاد و تصریح به آن از آموزه های مسلّم اعتقادی مسلمانان بوده است و از سوی دیگر این اصل به دلیل مشکلات خاص خود از سوی مخالفان انکار شده است . با توجه به دشواری ها فلسفی معاد بود که فلاسفه از نظر فلسفی خود را تنها قادر به اثبات نوع خاصی از معاد، یعنی معاد روحانی، می دانستند. آنان یا معاد جسمانی را نمی پذیرفتند و آیات مربوطه را تأویل می کردند و یا فقط آن را از سر تعبد قبول می کردند. کسی مانند ابن سینا تنها به اثبات معاد روحانی می پردازد و درباره معاد جسمانی به این اشاره اکتفا می کند: «فحدیث آخر».(۲)
در چنین فضایی بود که ملاصدرا برای نخستین بار پای پیش گذاشت و طرحی برای اثبات فلسفی معاد جسمانی پی ریخت . ملاصدرا با طرح مقدماتی چند برای نخستین بار کوشید معاد جسمانی یی را که قرآن بیان می کند، با ادله فلسفی اثبات نماید.
ادعای استاد حکیمی
استاد حکیمی در کتاب «معاد جسمانی در حکمت متعالیه» می کوشد نشان دهد که ملاصدرا تفکیکی است ؛ زیرا در نهایت به این باور رسیده است که باید دست عقل را در مسیر اثبات معاد بست و راه تعبد را پیمود: «واقع این است که ما پس از تتبعات فراوان در آثار کوچک و بزرگ ملاصدرا و دقت در جوانب کلام او، به این نتیجه رسیدیم که ایشان برای وارد کردن بحث معاد جسمانی در فلسفه ، به آن مباحث و اصول پرداخته است ، و لیکن پس از طرح فلسفی ـ عرفانی برای معاد جسمانی ، معاد اصلی و اساسی اسلامی را همان معاد قرآنی دانسته و در واقع ، میان بحث معاد در فلسفه و فهم معاد از قرآن کریم تفکیک قائل شده است ، و معاد مثالی را معاد تام (عود الکل ) ندانسته است و معاد عنصری قرآنی را مطرح کرده ، آن را مورد تأکیدها و تصریح های متعدد قرار داده است».(۳) طبق این ادعا ملاصدرا درباره معاد دو موضع متفاوت اتخاذ کرده است : یکی موضعی فلسفی که خودش آن را کافی نمی داند و دیگری موضعی قرآنی که آن را تأیید می کند. استاد این دو موضع را این گونه تقریر می کند: «فیلسوف شیراز در موضوع بسیار مهم معاد ، دو ایستار اتخاذ کرده است : ایستار نخست ، ایستار فلسفی ؛ در این ایستارْ آن حجم بزرگ تلاش بحثی و فلسفی و عرفانی را عرضه می دارد؛ آن کارمایه سترگ فنی را به سامان می رساند و از فلسفه «مشائی» و «اشراقی» بسی پیش تر می آید. در ایستار دوم (ایستار وحیانی) به آستانه معالم قرآنی ، و علم صحیح وحیانی و تعالیم فیاض نبوی و وَلَوی روی می آورد... و در جهت طرح وحیانی معاد جسمانی به استفاده از آبشخور لایزال حقایق «علم مصبوب» سر می نهد».(۴)
در این جا تنها درپی آن هستم که نشان دهم آیا واقعاً ملاصدرا درباره معاد دو دیدگاه مختلف داشته است یا آن که وی همواره بر یک موضع پای می فشرده است . این مسأله گاه می تواند بحثی علمی باشد و گاه بحثی اخلاقی . در این جا من به جنبه اخلاقی بحث توجه دارم و بر این باور هستم که استاد برای اثبات این دوگانگی، صدر و ذیل گفتار این فیلسوف را تقطیع یا «تفکیک» کرده و سخنی به صدرا نسبت داده است که روح وی از آن بیزار است . پیش از بررسی ادعای استاد، لازم است گزارش کوتاهی از سلوک صدرا برای اثبات معاد جسمانی به دست بدهم و سپس دعاوی استاد را بررسی کنم . برای نشان دادن نادرستی ادعای استاد حکیمی ، دیدگاه فلسفی ملاصدرا را در سه کتاب مهم ایشان پی می گیریم: «مبدأ و معاد»، «اسفار» و «الشواهد الربوبیه» .
معاد در «مبدأ و معاد»
صدرا در بخش آغازین مقاله دوم کتاب «مبدأ و معاد» از این نقطه می آغازد که همه مسلمانان معاد را می پذیرند، اما در کیفیت آن اختلاف نظر دارند. از نظر وی ، منکران معاد دو دلیل عمده برای ادعای خود دارند: یکی امتناع اعاده معدوم و دیگری شبهه آکل و مأکول . در پاسخ به شبهه آکل و مأکول، متکلمان معتقد به اجزای اصلیه ای هستند که جزء هیچ بدن دیگری نمی شود و خداوند آن را برای هرکس حفظ می کند. اما پاسخ متکلمان قانع کننده نیست . ملاصدرا دیدگاه کسانی مانند ملاجلال دوانی را مستلزم مفسده تناسخ معرفی می کند. پس از آن می کوشد تا معاد جسمانی را که در قرآن آمده است ، به کمک هفت مقدمه اثبات کند:
۱. تحقق و تحصل هر ماهیت ترکیبی تنها به فصل آخر یا صورت آن است .(۵)
۲. موضوع حرکت کمّی ، همان شخص انسانی متقوم از نفس معین همراه با ماده مبهمه است ، که کمیت آن همواره در حال دگرگونی است .(۶)
۳. تشخص هر چیز، چه مادی باشد و چه مجرد، به وجود خاص آن است .(۷)
۴. وحدت شخصی همواره بر یک سیاق نیست و وحدت هر چیزی به حسب همان است .(۸)
۵. همان طور که فاعل می تواند در قابل شکلی ایجاد کند، می تواند بدون ماده قابل نیز شکلی ایجاد نماید.(۹)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
تاریخچه حسابداری
حسابداری در جهان نزدیک به ۶۰۰۰ سال قدمت دارد و تاریخ نخستین مدارک کشف شده حسابداری به ۳۶۰۰ سال قبل از میلاد برمی گردد. پیشینه حسابداری در ایران نیز به نخستین تمدنهایی بر می گردد که دراین سرزمین پا گرفت، و مدارک حسابداری بدست آمده با ۲۵ قرن قدمت، گواه بر پیشرفت این دانش در ایران باستان اس. در طول تاریخ، روشهای حسابداری متوع و متعددی برای اداره امور حکومتی و انجام دادن فعالیتهای اقتصادی ابداع شد، که در پاسخ به نیازهای زمان، سیر تحولی و تکاملی داشته است. ممیزی املاک در تمدن ساسانی(در جریان اصلاحات انوشیروان، به منظور تشخیص مالیاتهای ارضی، کلیه زمینهای مزروعی کشور ممیزی و مشخصات آن از جمله مساحت، نوع زمین و نوع محصول در دفتری ثبت می گردید.) و تکامل حسابداری برای نگهداری حساب درآمد و مخارج حکومتی در دوران سلجوقیان(نگارش اعداد را به صورت علایمی کوتاه شده از نام اعداد عربی، حساب سیاق می نامند.
حسابداری سیاق که احتمالا در دوران سلجوقیان تکامل یافته، روشی است که بر اساس آن، حساب جمع و خرج هر ولایت در دفتر مربوط به ان ولایت ثبت و در عین حال یک دفتر اصلی در مرکز نگهداری می شده است که خلاصه جکع و خرج هر ولایت به طور جداگانه در صفحات مربوط، در آن به خط سیاق نوشته می شده است. این روش در دوران قاجاریه تکمیل شد و کتب خمسه(دفاتر پنج گانه) برای گروههای عمده مخارج نیز نگهداری می شده است.
و نگهداری حساب فعالیتهای بازرگانی به حساب سیاق، نمونه های بارز و پیشرفته آن است.
با این حال حسابداری نوین( دوطرفه) همانند بسیاری از دانشهای کاربردی دیگر، به همراه ورود فراورده های صنعتی و رسوخ موسسات و شرکتهای خارجی به ایران راه یافت. و در جریان تحولات اقتصادی _اجتماعی صد سال گذشته با پیدایش سازمانهای جدید دولتی و خصوصی و دگرگونی شیوه های تولید و توزیع بسیار پیشرفت کرد.
حسابداری با تمدن همزاد است و به اندازه تمدن بشری قدمت دارد. در تمدنهای باستانی بین النهرین که قسمت اعظم ثروتهای جامعه در اختیار فرمانروا یا فرمانروایان بود. معمولا کاهنان که قشر ممتازی را در سلسله مراتب اجتماعی تشکیل می دادند و ظیفه نگارش را بطور اعم و نگهداری حساب درآمدها و ثروتهای حکومت را بطور اخص به عهده یا در واقع در انحصار داشتند و در عین حال به ثبت برخی از معاملات شهروندان نیز می پرداختند، از جمله در تمدن باستانی سومر (SUMMER) نظام مالی جامعی برقرار بود و کاهنان سومری علاوه بر نگهداری حساب درآمدهای حکومتی، به نحوی موجودی غلات، تعداد دامها و میزان املاک حکومتی را محاسبه می کردند.
نخستین مدرک کشف شده حسابداری در جهان، لوحه های سفالین از تمدن سومر در بابل (Babylon) است و قدمت آن به ۳۶۰۰ سال قبل از میلاد می رسد و از پرداخت دستمزد تعدادی کارگر حکایت دارد.
مدارک و شواهد بدست آمده از تمدن باستانی مصر (۵۲۵_۵۰۰۰ ق.م) حکایت از آن دارد که در اجرای طرحهای ساختمانی این تمدن، نوعی کنترل حسابداری برقرار بوده که بهره گیری از نیروی کار هزاران هزار نفر را در امر ایجاد بنا و حمل و نقل مصالح ساختمانی در تشکیلاتی منظم، میسر می کرده است، از تمدن مصر در دورانی که یونانیان و رومیان بر آن تسلط داشتند نیز مجموعه های متعددی از حسابهای نوشته شده بر پاپیروس باقی مانده است.
شواهد و مدارک به دست آمده از یونان باستان نیز حکایت از استقرار کنترلهای حسابداری دارد. از جمله حساب معبد پارتنون در لوحه های مرمرین اکروپولیس حک و بخشی از ان هنوز هم باقی است.
سکه به عنوان واحد پول حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد در لیدی(Lydia) ابداع گردید.(لیدی سرزمینی باستانی است که در آسیای صغیر، کنار دریای اژه بین میزی (Mysia) و کاری(Caria) قرار داشت. کرزوس (Croesus) آخرین پادشاه آن از کوروش شکست خورد.) و به سرعت در تمدنهای آن زمان رواج یافت. در ازان عصر هخامنشی ، نظام مالی و پولی (نظام پولی بدیعی توسط داریوش اول بر پایه طلا و نقره با رابطه مبادله ثابت پایه گذاری شد و سکه داریک به وزن ۸.۴۱ گرم در مقابل ۲۰ سکه نقره به نام “شکل” هر یک به وزن ۵.۶ گرم مبادله می شده است و بنابراین رابطه تبدیل طلا به نقره ( ۳/۱ ۱۳ ) ) جامع ومنسجمی بر قرار بوده و حساب درآمدها و مخارج حکومت به ریز و به دقت ثبت و ظبط و نگهداری می شده است.
در رم و یونان باستان حسابداری پیشرفته ای وجود داشته و نوعی حساب جمع و خرج تنظیم می شده است. یک جمعدار، یک مامور دولت و یا شخصی که محافضت پول یا دارایی دیگری به او محول بوده است در مقاطعی از زمان حساب خود را به اربابش پس می داده است. برای این کار رو فهرست تفصیلی از دریافتها و پرداختها بر حسب پول، وزن یا مقیاس دیگری تهیه می شد که جمع آن دو مساوی بود. فهرست پرداخت شامل مبالغ پرداختی، کالای فروخته شده و یا به مصرف رسیده در طول یک دوره بعلاوه مانده پول و کالایی بود که نزد جمعدار باقی مانده و باید به ارباب تادیه می شد. این نوع حسابداری تا قرون وسطی ادامه یافت.
همانطور که ملاحظه فرمودید، حسابداری باستانی تنها جنبه های محدودی از فعالیتهای مالی را در بر می گرفت و یا سیستم جامعی که کلیه عملیات مالی حکومت را ثبط و ظبط کند و یا به نگهداری حساب معاملات تجاری بپردازد، فاصله بسیاری داشت.
سرمایه داری تجاری و رنسانس
از دوران باستان تا اواخر قرون وسطی تغییری اساسی در جهت تبدیل حسابداری به یک سیستم جامع صورت نگرفت و تنها پیشرفت قابل ذکر گسترش دامنه نگهداری حساب برای عملیات گوناگون حکومتها و اشخاص بود.
از اوایل قرن سیزدهم “دولت_شهرها” و یا “شهر_جمهوریهای” کوچکی خارج از سلطه پادشاهان و خوانین فیودال در ایتالیای کنونی پا گرفت که فضای سیاسی_ اقتصادی مناسبی را برای رشد