لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
چکیده :
پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد. پسرها نیز پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند...
پیشگفتار
پرخاشگری واکنشی است که ممکن است کودک و نوجوان در مواجهه با ناکامیها از خود بروز دهد. هرچند از پرخاشگری تعریفهای متفاوتی ارائه شده است، اما این مفهوم برای همه شناخته شده و ملموس است و معمولا به رفتاری گفته میشود که به نوعی به دیگران آسیب میرساند یا به صورت بالقوه میتواند موجب آسیب رسیدن به کسی شود، پرخاشگری ممکن است فیزیکی باشد و با رفتارهایی چون کتکزدن، لگد پراندن و... بروز کند یا لفظی باشد و با فریاد زدن، رنجاندن و... خود را نشان دهد. گاه هم میتواند به صورت رفتارهایی مانند زورگیری و دزدی بروز کند.
در تعربفی دیگر میتوان گفت؛ پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد.
پرخاشگری رفتاری است که در همه حیوانات و از جمله انسان وجود دارد. در این زمینه"گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید و لورنز معتقدند که پرخاشگری رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار میدهد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری در کودک و نوجوان حالتی مخرب و منفی دارد"[1]
اما به نظر میرسد که تایید ذاتی بودن پرخاشگری برای کودک و نوجوان خطرناک و مخرب باشد زیرا داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود و در این صورت باید گفت که انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد و این در حالیاست که پرخاشگری از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری.
پرخاشگری کودکان وسیلهای، رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به کودک دیگر، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع(وسیلهای) است. این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی میقاپند، یکدیگر را هل میدهند تا به اسباب بازی که میخواهند بازی کنند، دست یابند. به ندرت اتفاق میافتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند. البته تذکر این نکته لازم است که پرخاشگری را باید از جرات ورزی متمایز دانست.
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند. والدین کودکان پرخاشگر نیز غالباً خشونت دارند و پرخاشگرند. برای پیشگیری از پرخاشگری کودکان، والدین باید بر روی رفتار خود کنترل داشته باشند. همچنین باید در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راههای مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند. تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را میآموزند، کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون بر میزان پرخاشگریشان افزوده میشود.
طرح مسئله:
با پدیده پرخاشگری کودک و نوجوان چگونه می توان مبارزه کرد و ریشه های آن را در کجا میتوان جستجو کرد؟ خانواده، مدرسه، گروه همسالان و یا رسانههای جمعی؟ کدام یک در بروز چنین رفتاری و یا تعدیل آن نقش عمده را بازی میکنند.
چنین به نظر میرسد که ریشه عمده انواع پرخاشگری و بددهنی را باید در سال های کودکی و در زمان فرایند اجتماعی شدن شخص جست و جو کرد.
"متخصصین میگویند بروز رفتار پرخاشگرانه اغلب به نوع ادراک فرد پرخاشجو از رفتار دیگران بستگی دارد، روانشناسان همچنین به پرخاشگری درونی نیز اشاره دارند که حاصل فرو خوردن خشم است که در نهایت به صورت افسردگی بروز پیدا خواهد کرد. کودکان افسرده از دست خود و اینکه نتوانستهاند وضعیت را با داد و فریاد یا پرخاشگری به نفع خود برهم بزنند، عصبانی هستند. از یاد نبرید بچه ها با چشمهای شان یاد می گیرند و پرتاب کردن اشیا، برهم زدن، فریاد کشیدن، پا به زمین کوبیدن و... چیزهایی است که از شما یاد گرفتهاند. کودکان آئینه تربیت خانوادگی خود هستند."[2]
خشونت و پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامیهایی در زندگی کودک باشد یا به دلیل وجود مدلهای پرخاشگرانه در محیط زندگی(خانه یا مدرسه) نوجوان ایجاد شود. نوجوانان خشن معمولا والدینی پرخاشگر دارند که روشهای تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سختگیری، خشونت و تنبیه بدنی است، البته در این زمینه عامل وراثت را نیز نباید از نظر دور داشت لیکن تربیت کارآمد و قوی میتواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد. نابسامانیهای خانواده نیز میتواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد، غیبتهای طولانی پدر و مادر، درگیری های لفظی و فیزیکی والدین و اختلاف، جدایی و متارکه و نبود تفاهم بین آن ها از جمله این عوامل است. کودک و یا نوجوان پرخاشگر احساسات، خواستهها و عقایدش را از طریق آسیب رساندن به دیگری ابراز میکند. او، تقریبا همیشه می خواهد که برنده بحث باشد.
وجود پرخاشگری در بین کودک و نوجوان، پیامدهای منفی زیادی به دنبال دارد که از آن جمله می توان به افزایش ترس اشاره کرد که این احساس ترس نیز می تواند کودک را به رفتاری پرخاشگرانه و در نهایت آسیب پذیری بیشتر رهنمون سازد.
پیامد منفی دیگر پرخاشگری، احساس بیگانگی و دوری ازکودکان دیگراست و کودک پرخاشگر از طرف همسالان خود طرد و منزوی یشود.
یکی از مهمترین راههای درمان پرخاشگری کودکان، درمان گروهی اجتماعی و فرهنگی از طریق وسایل ارتباط جمعی است. رادیو، تلویزیون، مطبوعات و... از ابزار بسیار مفیدی هستند که میتوانند به صورت مستقیم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بررسی رابطه بین کودک آزاری والدین و شرارت در کودکان
مطالعه موردی: ( مجرمین شرارت زندانهای خوزستان)
چکیده:
این مقاله به بررسی ارتباط سبب شناختی بین ایذاء در دوران کودکی از سوی والدین و بروز جرم شرارت در دوره های بعدی زندگی این کودکان می پردازد. بر مبنای نظریه برکوئیتس که معتقد به یادگیری مشاهده ای خشونت در دوران کودکی است و همچنین یادگیری مشاهده ای بندورا طرح مقاله و ساخت آزمون طراحی گردید.
جامعه پژوهشی این بررسی شامل کلیه مجرمین بزه شرارت و خشونت در زندانهای خوزستان در سال 1384 می باشد که با نمونه گیری تصادفی 80 نفر از آنها انتخاب و آزمون کودک آزاری در مورد آنها اجراء و پرونده محکومیتی و مددکاری آنها مورد مطالعه قرار گرفت. فرضیه اصلی پژوهش، معناداری و هماهنگی سبب شناختی بین این دو پدیده را تایید کرد. رابطه معناداری بین سواد والدین، ساخت خانواده تک والدی و طلاق زود هنگام با کودک آزاری آنها مشاهده شد. همچنین با کاهش سن و سواد مجرمان شدت جرم شرارت درآنها گسترش می یابد. بدلیل شرایط خاص اجتماعی و اهمیت دهی والدین به موقعیت دختران، بخش اعظم نمونه ها مرد بودند. 90درصد نمونه ها گزارش کردند والدین (بویژه پدران) کم یا بیسواد، آنها را طی دوران کودکی آزار و اذیت نموده اند که بیشتر از نوع آزار جسمانی بوده است. در مجموع میانگین درصدی نمره آزمون کودک آزاری در میان آزمودنی ها بالاتر از سطح میانه(60%) بود. مصادیق کودک آزاری شامل تنبیه بدنی، سوء استفاده جنسی، غفلت از فرزندان و محرومیت از غذا و تفریح می باشد. ضریب پایایی پرسشنامه کودک آزاری والدین به روش زوج و فرد 82/0 محاسبه گردید. راهکارها و پیشنهادات؛ در پایان نیز چندین پیشنهاد از جمله ایجاد یک ساختار مددکاری گسترده با اهرمهای قدرتمند قانونی-قضایی برای پیشگیری و درمان موارد کودک آزاری، ثبت وقعات کودک آزاری والدین و خانواده، طراحی و ارائه واحد درسی آشناسازی با مصادیق آزار کودکان برای دانش آموزان ارائه گردید. مقدمه :سیر جرایم در جامعه روند پرشتابی به خود گرفته است و انجام اقداماتی برای پیشگیری در این زمینه را اجتنابناپذیر مینماید. نخستین گام در این ارتباط شناخت شرایط موجود است. هدف این بررسی تعیین الگوی ساختاری شدت جرم شرارت و ارتباط آن با الگوی ساختاری کودک آزاری دوران کودکی مجرمین است که میتواند در زمینه پیشگیری از این جرم راهگشا باشد. خشونت میتواند با برهم زدن امنیت جامعه و نظم جامعه در روند کلی فعالیتهای اجتماعی اخلال ایجاد کرده و زمینهساز بروز ناامنی و اساس فقدان امنیت در جامعه باشد. کودک آزاری نیز میتواند در زندگی آینده کودک آزار دیده زمینهساز آسیبهای روانی زیاد گردد. این پژوهش سعی در شناسایی وجود یک رابطه همبستگی بین کودکآزاری در دوران کودکی مجرمین با جرائم شرارت و خشونت آنها و از این طریق جلب توجه مسئولین امور پرورش و تربیت کودکان و خانوادهها از یک سو و نهادهای قضایی و کیفری از سوی دیگر به زمینۀ جرمزای این پدیدۀ متأسفانه متداول در برخی ازخانوادههای ایرانی و خوزستانی دارد. کودکآزاری در خانوادهها وخشونت در اجتماع به دو الگوی ساختاری مجرمانه شایع در خوزستان تبدیل شده است. جامعه آماری این بررسی مجرمین شرارت زندانهای خوزستان هستند که در سال 1384 دستگیر شدهاند. به درخواست اداره کل زندانهای خوزستان به لحاظ رعایت جنبههای امنیتی و حفاظتی و جلوگیری از هرگونه آثار سوء، در بیان آمارهای مربوط به جرایم شرارت از آمارۀ فراوانی درصدی استفاده گردید. 2- طرح مسأله و بیان موضوعبروز جرایم خشونتبار شرارت و رشد تصاعدی آن در مقایسه با سایر جرایم و عناوین مجرمانه در خوزستان به یک چالش و مسأله اجتماعی بدل شده است. میزان 27% این بزه در میان سایر جرایم مسألهزا و سؤالبرانگیز میباشد؛ بطوریکه دومین الگوی مجرمانه را از لحاظ حجم درصدی در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت خوزستان(18%) بعد از سرقت تشکیل می دهد.(آمارنامه زندانهای خوزستان 1384) با توجه به اهمیت این الگوی بزهکارانه بررسی سابقه فردی و شخصیتی این گروه از مجرمان لازم است. بررسی حاضر این هدف مهم را بررسی می کند که آیا سابقه ایذاء در خانواده و خشونت های اجرا شده توسط والدین طی دوران کودکی و نوجوانی رابطه معناداری با سطح سواد و آموزش مجرمین و والدین آنها، نوع شغل والدین، ساختار خانواده و سن خاص و جنسیت مجرمین شرارت دارد؟ 3- حوزهها و مفاهیم نظری 3-1- شرارت و خشونت آموخته شده : نظریه لئونارد برکویتسلئونارد برکویتس(Leonard Berkowitz) بر یادگیری مشاهدهای رفتار پرخاشگرانه و خشونت ابراز شده از سوی انسان تاکید نموده است. یادگیری در رفتار پرخاشگری انسان نقش مهمتری از غریزه دارد که این امر حاصل تعامل ساختاری پیچیده بین انگیزههای ذاتی و پاسخهای آموخته شده است.(شکرکن،8-167: 1367) البته او معتقد است با اصلاح ساخت یادگیری فرد، میتوان طبیعت پرخاشگری او را تعدیل و با انعطافتر نمود . کودک با مشاهده اعمال خشونتآمیز و پرخاشگرانه والدین با جلوههای بیشتر جسمانی تا روانی که در واکنش به مثلاً عدم پایبندی آنها به خواستهها و قوانین مد نظر والدین رخ میدهد، این پدیده را فرا میگیرد. کودک بر اثر مشاهده میآموزد که عدم توجه و بروز ناکامی در تحقق خواستههایش را با شرارت و خشونت پاسخگو باشد . البته این توجیه بیان تمام بسترهای نظری پرخاشگری و شرارت نخواهد بود، ولی با توجه به این که بخش عمده یادگیری کودک در خانواده و در سنین اولیه روی می دهد و وقایع این دوره از اهمیت زیادی برخوردار است و باعث انتقال این الگوهای رفتاری به زندگی آینده کودک می گردد.3-2-1- یادگیری اجتماعی-مشاهده ای؛ نظریه آلبرت بندورابندورا 1975 (نقل از سیف 1373:272) اعتقاد دارد بخش اعظم یادگیری از طریق مشاهده رفتار دیگران است. نکته مهم در این دیدگاه عدم نیاز به تقویت فوری است، یعنی فرد رفتار را مشاهده کرده و میآموزد ولی تا زمانی که نیازی به ابراز آن نباشد و به عبارتی عامل تقویتی وجود نداشته باشد، بروز نمیکند. هر چه الگو از مقبولیت و مشروعیت بیشتری برخوردار باشد احتمال یادگیری بیشتر است(سیف 1373:275) در این مورد خاص والدین به صورت افراد صاحب قدرت از نفوذ زیادی برخوردارند و کودکان آنها را به عنوان الگوی مناسبی تلقی نموده و در طول زندگی و هنگامی که خود بخواهند با کودکانشان برخورد کنند از همان شیوههای آزارگری توأم با غفلت و مسامحه (child neglect) استفاده میکنند. 3-2-2-سوابق پژوهشی و عوامل ساختاری کودکآزاریزمینهها و عوامل اصلی آزار کودکان توسط خانواده را می توان در حوزه های روانی، خانوادگی و محیطی- شخصیتی بررسی کرد. علل مهم روانی کودک آزاری: تحریکپذیری و حساسیت منفی بیش از حد والدین (کمپ 1988 به نقل از مدنی 1383 ) افسردگی با جلوه پدوفیلیایی (بچهگرایی) (پورافکاری 1376:365)، سابقه کودکآزاری در والدین و فرد آزارگر( کافمن،1987 نقل از مدنی1383) که به 30% از موارد کودکآزاریها شامل گردیده است(ولف 1999 نقل از مدنی 1383)، عزت نفس پایین و ضعف در روابط فردی-جنسی با همسالان و همسر تحقیق ثناگوی محرر(1379) رابطه قوی بین کودکآزاری و مقیاسهای شخصیتی پرسشنامه میلون2(MCMII) در مادران دارای کودکان آزاردیده بدست آورد. همچنین دوریگزینی و انزوا، وابستگی، اختلال شخصیت ضداجتماعی، آزارگری، شخصیت وسواسی و پرخاشگر، آزارطلبی و شخصیت اسکیزوتیپ و پارانویید از جمله ویژگیهای شخصیتی این مادران بود. علل مهم خانوادگی کودکآزاری: اکثر آزارها در خانواده و از سوی والدین صورت میپذیرد که شامل والدین جوان و بیتجربه دارای استرس شغلی (کاهانی 1375) و سن بالای پدر بود؛ بطوریکه در تحقیق اسدالهی (1384) دارای رابطه معنادار و عاملی بالایی با سوء رفتار آنها با کودکانشان بود. نکته مهم، این پدیده است که در والدین با سنین بالا و خیلی کم کودکآزاری بیشتر اتفاق افتاده است (اسدالهی 1374 و قاسمزاده 1380 ). سطح سواد پایین والدین نیز در پژوهشهای دیگر نشانگر رابطه مثبت و معنادار با میزان افزایش کودکآزاری بوده است(صفوی 1374، اسدالهی 1374، رحیمی موقر 1375، رشیدیفر 1376 و بخشعلیان 1377). نوع شغل نیز رابطه معنادار و مثبتی با کودکآزاری داشته و آن دسته از مشاغل غیرتخصصی و یدی مثل کشاورزی و کارگری دارای بیشترین رابطه موثر بودهاند. (مدنی 1383، ص 123 ، محمدخانی 1378، رزاقی 1380، قاسمزاده 1378، حسینیسدهی 1380). بعد خانوار نیز با کودکآزاری رابطه دارد(کاهانی 1375 ، صفوی 1374، رحیمی موقر 1375، دولتمند 1375، بخشعلیان 1377و نامداری 1377). یکی دیگر از الگوهای ساختی خانواده در بروز کودکآزاری سابقه بیماری روانی-جسمانی، طلاق و جدایی در والدین بوده است. (مدنی،1383:134) پیشینه کیفری و سوابق مجرمانه پدر و مادر به ویژه اعتیاد از عوامل خانوادگی مهم بروز سوء رفتار با کودکان بوده است. پژوهشهای اسداللهی 1384 و بلسکی 1998، نامداری 1377، لئونارد 1998، محمدخانی 1378، براتوند 1380و باقری یزدی 1379 مؤید این دیدگاه می باشد.در مواردی کودک آزاری به حدی شدید است که منجر به فرار کودکان از خانه می شود. بر اساس تحقیق جانقلی (1383:136) 14% از کودکان خیابانی ناشی از ضرب و شتم والدین و بستگان در خانه بوده است و افزون براین گروه به رفتارهای خشونت بار و شرارت آمیز روی آورده اند(صالح،1383:156). خانوادههای بدریخت یا از ریخت افتاده مثلاً تک والدی ( single parenthood )، منزوی و دارای کمترین میزان ارتباطات اجتماعی و تعارضات درونی زیاد، همبستگی بالایی با کودک آزاری داشتهاند.(مدنی،1383:147). از جمله عوامل مرتبط دیگر، تولد نوزاد جدید و مرگ یا فقدان یکی از اعضای خانواده است. تولد نوزاد جدید با توجه به نگرش خانواده و نیز جنسیت کودک قابل بررسی بوده و به هر حال حضور فرزند دیگر با کم توجهی به کودک قبلی همراه و یک عامل استرس زا است.(ماسن1382:545)عوامل مهم محیطی و شخصیتی: این عوامل که زمینهساز بروز کودکآزاری است، طیف گستردهای را دربر میگیرند؛ مانند مرگ یا فقدان یکی از اعضای خانواده یا بستگان، فقر، مشکلات اقتصادی، تیپ شخصیتی والدین، استرسهای محیطی و مکانهای تنشزای روانی، محیطهای پرجمعیت و بزهکار در فضاهای منطقهای حاشیه شهرها، عدم پایبندی به اصول مذهب و اخلاق و نگرش مثبت به تنبیه کودکان.(اسداللهی 1384، بوالهری 1377، مدنی 1383، کاظمیپور 1377، فخرایی 1377، صفوی 1374، رشیدیفر1376، هوشدار1374، براتوند1380)3-2-3- پیامدهای کودک آزاریدر اینجا به یکی از اثرات مهم و تأسفبار آزار کودکان یعنی زمینه های بروز بزهکاری و جرایم شرارت در جامعه پرداخته می شود. این نکته حائز اهمیت است که اکثر موارد کودکآزاری بطور یکسویه منجر به جلوهها و الگوهای ساختی مجرمانه نمیگردد. پژوهش طباطبایی (1380) نشان داد 55% موارد کودکآزاری(بویژه در مردان) در جامعه پژوهشیاش منجر به بروز شخصیت نابهنجار ضداجتماعی شده است. پیامدهای آزارگری کودکان را در دو جلوه جسمانی-روانی میتواند بررسی کرد.(مدنی1383:177) جلوههای جسمانی کودک آزاری بروز اختلالات رشدی، بدریختی بدن و معلولیت جسمانی، سوء تغذیه منجر به افت توانایی ذهنی، کبودی بدن، شکستگی استخوانها و موارد مشابه بوده است.(بوالهری1377، رحیمی موقر1375، نوروزی 1372 و رشیدیفر 1376) بدترین پدیده جسمانی کودکآزاری ، آزارگری منجر به فوت کودکان است که صراحتاً در متون حقوقی –کیفری با زمینههای مجرمانه قتلها بررسی میگردد. متأسفانه از گزارشهای فوت کودکان به سازمان پزشکی قانونی، 77% موارد قتلهای عمد و شبه عمد و خطایی بوده است(هوشدار 1374)جلوههای روانی را نیز میتوان در حیطههای اختلالات روانی-شخصیتی وسیعی بررسی کرد: پرخاشگری، رفتار تکانشی ، بیاشتهایی یا پر اشتهایی افراطی روانی و رفتار تظاهر به خودکشی و هیستریک (محمدی فرود 1380) جلوههای ترس مرضی از مردان ، انزواگزینی،افسردگی و در مورد سوء استفاده جنسی، رفتارهای وسواس شست و شو، اختلالات خواب، کاهش عزت نفس و اقدام به خودکشی.(برات وند1379، ابراهیمی قوام 1376، طباطبایی 1380، مدنی 1383، کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری 1998 ،نوروزی 1372 و محمدخانی 1380)4- تعریف مفاهیم 4-1- تعریف پرخاشگری:پرخاشگری و خشونت یک پدیده ساختاری و چند بعدی است و کارکردهای مثبت و منفی دارد. در زبان عامه پرخاشگری را تنها به معنای زور ورزی و خشونت به کار میبرند؛ ولی چنین استنباطی تنها بخشی از مفهوم پرخاشگری را پوشش میدهد. تعریف خشونت به معنای عام عبارت است از حمله به دیگری. در نتیجه در هر عمل خشنی مفهوم پرخاشگری مستور است؛ ولی همة خشونتها الزاماً به صورت پرخاشگری خودنمایی نمیکنند. (شیخاوندی 1379:104(تعریف پرخاشگری از دیدگاه ارونسون: پرخاشگری عملی است که هدف آن اِعمال صدمه و رنج است.(ارونسون 1969:162 به نقل از محسنی تبریزی 1383:130) اثر پرخاشگری در حوزه ارتکاب جرم در جامعه ایجاد و گسترش ناامنی است و هدف این پژوهش، بررسی الگوهای مجرمانه موجد احساس ناامنی اجتماع می باشد.4-2- تعریف کودکآزاریهرگونه آسیب جسمانی یا روانی، سوءاستفاده جنسی یا بهرهکشی و عدم رسیدگی به نیازهای اساسی کودک و نوجوان زیر 18 ساله توسط دیگر افراد یا اعضای خانواده که به صورت تصادفی نباشد، کودکآزاری(Child abuse) گفته میشود.(مدنی،1383:20) این پدیده سابقه ای طولانی در تاریخ بشری داردکه در هر دوره ای از تاریخ تعریف مفهومی آن متفاوت و فاقد بار معنایی منفی بوده است، از تقدیم دختران جوان به معابد بابل و سوء استفاده جنسی از آنها گرفته (باستانی پاریزی،1343:262) تا زنده بگور کردن دختران از سوی اعراب عصر جاهلیت. زمانی هم بویژه در عصر صفوی و برخی از بزرگان و شاهان صفویه در دوره های بعدی تاریخ ایران شاهد روسپی خانه های ویژه برای پسران خردسال و جوان هستیم.(راوندی،1369:360) الگوی ساختاری کودکآزاری تنها شکل جنسی نداشته است، بلکه جلوههای روانی –جسمانی آن نیز باید مدنظر قرار گیرد، شامل ضرب و شتم مقطعی یا مداوم یا عدم توجه به برآوردن نیازهای اولیه-ثانویه کودک در جریان رشد او میباشد. در طراحی آزمون کودکآزاری و اجرای آن بین مجرمین شرارت موارد تعریفی حاضر لحاظ گردیده است. 4-3- تعریف شدت الگوی مجرمانه شرارت و کودکآزاریبرای تعیین رابطة بین ساختار الگویی شرارت مجرمین با میزان کودکآزاری به روش زیر اقدام شد: 4-3-1- ایام حبس و نوع مجازات شرارت: برحسب میزان شرارت و خشونت اعمال شده از سوی فرد محکوم، محاکم قضایی طبق گزارش ضابطین و بر اساس قانون به صدور حکم میپردازند، لذا بر مبنای تعریف عملیاتی هر چه میزان حبس بیشتر باشد، شدت شرارت آنها نیز بیشتر است. 4-3-2- شدت کودک آزاری: برمبنای آزمون طراحی شده ، هر چه نمرة حاصل جمع نمرات گویهها بیشتر باشد؛ شدت ایذاء کودک توسط والدین بیشتر بوده است.گستره نمرات این آزمون بین 100-20 میباشد. 5- سؤالات و فرضیات پژوهشدر این بررسی سؤالات زیر مطرح گردید:5-1- آیا میتوان بین شدت کودکآزاری مجرمین دستگیر شده با شدت جرم شرارت آنها رابطه معناداری یافت؟5-2-آیا میتوان بین سطح سواد مجرمین و والدین آنها با سابقه کودکآزاری و جرم شرارت رابطه معناداری یافت؟5-3- ریخت جمعیتشناختی و ساختار خانواده با جرم شرارت و کودک چه رابطهای دارد؟برمبنای سؤالات بالا فرضیههای پژوهش به قرار زیر تدوین شدند:5-4- بین سابقه کودکآزاری والدین و شدت جرم شرارت فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.5-5- با افزایش سن از فراوانی مجرمین شرارت کاسته میشود.5-6- با کاهش سواد افراد شدت شرارت مجرمین افزایش معناداری مییابد.5-7- با کاهش سواد والدین سابقه کودک آزاری آنها افزایش مییابد. 5-8-بین خانوادههای تکوالد(مطلقه ، متوفی) سابقه کودکآزاری بیشتر است.6- روش شناسی پژوهشپژوهش از نوع توصیفی- اکتشافی با روش جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و مصاحبه با برخی از آزمودنیها (برای تطابق و اعتبارسنجی دادهها) و همچنین روش اسنادی یعنی بررسی و مطالعه برخی از پروندههای شخصیتی –مددکاری مددجویان نمونه و آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار زندانهای خوزستان میباشد. 6-1- جامعه و نمونه آماریدادههای مجرمین شرارت به عنوان جامعه آماری از مرکز آمار و رایانه زندانهای خوزستان بدست آمد. جامعه آماری پژوهشی شامل کلیه افراد دستگیر شده با عنوان مجرمانه شرارت طی دوره 1384 را شامل میشود که به جرم مذکور محکوم و حکم قطعی کیفری آنها از ناحیه دادگاه صادر گردیده است. شدت جرم شرارت نیز برحسب میزان ایام حبس، سنجیده شد. از طریق نمونهگیری تصادفی ساده از جامعه آماری جمعاً 80 نفر با کمک واحد آمار و رایانه زندانهای خوزستان با اعداد تصادفی انتخاب گردید. 6-2- ابزار جمعآوری اطلاعاتبرای جمعآوری اطلاعات و آزمون فرضیهها علاوه بر مطالعه اسنادی پروندههای کیفری و مصاحبه با برخی از آزمودنیهای نمونه از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. با توجه به نتایج و یافتههای سایر محققان در مورد جرم شرارت و کودکآزاری و طبق فرضیههای ارائه شده آزمون کودک آزاری والدینِ مجرمان شرارت در 20 آیتم به روش لیکرت با گویه های پنجگانه از کاملا موافق تا کاملا مخالف تنظیم گردید. با توجه به طیف گسترده جلوه های کودک آزاری(مدنی1383:21) در تنظیم و طرح سوالات برای گویه های 20گانه از مصادیق آن یعنی تنبیه بدنی، آزار جنسی، بی توجهی و غفلت و سوء تغذیه استفاده شد. از مجموع 40 سوال طراحی شده(10 آیتم برای هر مقیاس) در نهایت 20 سوال با بالاترین ضریب همسویی و همبستگی با دو شق زوج و فرد و با کل آزمون با تعیین ضریب آلفای هر گویه باقی ماند. در پایان پایایی و اعتبار(reliability) آزمون به شیوه فرد و زوج با یک بار اجرا بر روی نمونههای پژوهشی و از طریق آلفای کرونباخ 82/0:α و در حد مطلوب بدست آمد. 7- یافتهها و داده های آماریطی این بخش در قالب آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نمودارها و جداول فراوانی درصدی نتایج مربوط به جرایم شرارت و آزمون محقق ساخته کودکآزاری ارائه می شود:در جدول 1 نمرات آزمون کودکآزاری و شدت جرم شرارت در قالب ماههای محکومیت به زندان آمده است.
جدول 1: شدت جرم شرارت و ایذاء در دوران کودکی مجرمان نمونه
ایام حبس
شدت جرم شرارت
شدت تجربهکودکآزاری
نمره آزمون کودک آزاری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
کلیات:
مقدمه:
پروردگارا سپاس و ستایش ترا است که با قلم قدرت، جامعه بشری را به زیور علم و دانش آراستی و انسانیت را در زیر لوای فرهنگ و معارف، تعالی بخشیدی.
درود بی پایان و تحیّات پیوسته بر رسول و فرستاده گرامی تو حضرت محمد بن عبدا… (ص) و خاندان ارجمندش که سراسر عمر، مساعی خود را جهت تعلیم و ارشاد جوامع بشری- بدون هیچ وقفه- مصروف داشتند و آنی از روشنگری و ایجاد بینش دینی باز نماندند.
بی تردید خلقت همة موجودات جهان آفرینش، بر مبنای تغییر و تحول نهاده شده است. انسان نیز در تمام دوران زندگی خود، دستخوش تغییرات مداوم است.
نطفه جنین نوزاد کودک نوجوان جوان بزرگسال و پیر، که هر یک از این مراحل متأثر از مرحلة قبل و مؤثر در مرحله بعد است. در کلام الهی بر این مطلب اشاره شده است. انسان بیشتر عادات زندگی خود را در دوران کودکی کسب می کند و تقریباً در این مرحله که کیفیت سازگاری با محیط را فرا می گیرد تا آنجا که تمام مکاتب روان شناسی در این باره توافق دارند که دوران شیر خوارگی و کودکی، در تعیین و شکل دادن رفتار و رشد، منش آینده دارای اهمیت فوق العاده ای است.
توجه به کودک و عالم کودکی، آن چنان در قرن معاصر فزونی یافته است که برخی از مربیان بزرگ پیشگویی کرده اند که این قرن «قرن کودک» خواهد بود.
نیمه دوم قرن بیستم را می توان «عصر کودکان» نامید تقریباً در سراسر جهان به ویژه در کشورهایی که به توسعه اجتماعی و اقتصادی مطلوبی دست یافته اند، بخش مهمی از منابع مادّی و معنوی، صرف توجه به مسائل کودکان و حمایت روانی، جسمی آنها می شود.
علم روان شناسی ثابت کرده است که نوزاد به محض تولد- و حتی پیش از آن- شدیداً تحت تأثیر محیط پرورشی خود قرار می گیرد و از خلال فرایند جامعه پذیری نه تنها ارزش های رایج را فراگرفته و به گونه ای با آنها انطباق می یابد بلکه شدیداً از هر گونه اختلال و نارسایی محیطی که چه بسا در بزرگسالان نفوذ چندانی ندارد متأثر می شود، در همان حال، کودک به دلیل ناتوانی جسمی و نیاز به پشتیبانی روانی، در موقعیتی نیست که بتواند مزایایی را که جامعه برای او در نظر گرفته است بشناسد .
از آن جا که فرزندان، در دوران زندگی خود مراحل مختلفی را طی می کند و در هر مرحله نیازهای متفاوت و ویژه ای دارند، با آشنایی این مراحل و برخورداری از مهارتهای لازم می توان حقوق واقعی فرزندان را تضمین نمود.
بیان مسأله :
اسلام دین چند بعدی و همه جانبه است و حقوق متقابل در آن رعایت شده است و لذا هر گونه که والدین دارای حقوقی بر فرزندان هستند فرزندان نیز حقوقی بر گردن والدین دارند.
دین مقدس اسلام در هزار و چهار صد سال پیش با بیان حقوق کودکان و شیوه های تربیتی آنان، گام اساسی برداشته و رهنمودهایی ارایه نموده که می تواند منشور حقوق جهانیان باشد.
اولین رهنمودهای دین مقدس اسلام به دوران جنینی کودک بر می گردد زیرا سرنوشت هر انسانی به سالهای قبل از تولد او و شرایط محیطی و تربیتی والدین بستگی دارد.
بعد از ولادت کودک حقوقی نیز به او تعلق می گیرد که دستورات دینی در این مورد چنین است.
1- خواندن اذان و اقامه در گوش کودک 2- نامگذاری به نام های نیکو و زیبا 3- تغذیه و بهداشت. که بهترین غذا را برای کودک که حق طبیعی و شرعی اوست شیر مادر معرفی می کند.
و به این ترتیب اسلام برای تک تک مراحل زندگی کودک حقوق خاص خودش را معرفی کرده و خواهان رعایت آنها از جانب پدر و مادر می باشد.
اهمیت مسأله :
حقوق افراد انسانی اعم از کودک و بزرگسال مدتهاست مورد توجه مجامع حقوقی قرار گرفته و صدور اعلامیه های حقوقی بر ضرورت آن تاکید می کند. اما حقوق ویژه کودک در نیمه قرن بیستم به تصویر رسید و در برنامه ریزیهای ممالک مختلف جهان گنجانده شد و اهمیت این مسأله در دین مقدس اسلام آنچنان است که در هزار و چهارصد سال پیش با بیان حقوق کودکان و شیوه های تربیتی آنان گام اساسی برداشته است که می تواند منشور حقوقی جهانیان باشد.
سؤال اصلی تحقیق :
شریعت اسلام چه حقوقی را برای کودک معین نموده اند؟
سؤالات فرعی تحقیق :
مراحل زندگی کودک را در چند مرحله می توان بررسی کرد؟
قوانین مدنی چه حقوقی را برای فرزند پیش بینی نموده است؟
کودک در آیات و روایات از چه حقوقی برخوردار است؟
فرضیه اصلی:
شریعت اسلام حقوق کودک را همچون حقوق سایر اقشار جامعه معین نموده است.
فرضیه فرعی :
زندگی کودک مجموعاً مشتمل بر مراحل نطفه جنین نوزاد کودک می باشد به عبارتی دیگر شروع و پایان کودکی.
حقوق کودک به تفصیل در قوانین مدنی مطرح شده است.
آیات و روایات، حقوق کودک را مفصل تشریح نموده اند.
پیشینه تحقیق :
در تدوین این رساله تا آنجا که حوصله و فرصت اجازه می داد سعی شده است مطالب موردنیاز و اساسی به طور صحیح و جامع جمع آوری شود، و از طرفی به علت گستردگی و پراکندگی موضوعات و عناوین اختیار شده در قالب موضوعات حقوقی فرزندان بنا بر تفحّص و تتبّعی که در لابه لای متون گوناگون انجام داده ام، به چنین موضوع مدوّن با جامعیت فصول موردنیاز برخورد نکرده ام. آنچه که بیشتر در کتب فقهی و دیگر کتابها مشهود است، احکام اولاد در مدخل کتاب نکاح است که دربرگیرندة بعض از احکام فرزند می باشد از جمله، دوران حمل، تولد و احکام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
کلیات:
مقدمه:
«ای خداوند ای قدیم احسان تو»
«آنک دانم و آنک نی هم آن تو»
«تو بفرمودی که حق را یاد کن»
«زانک حق من نمی گردد کهن»
مثنوی معنوی، دفتر سوم
پروردگارا سپاس و ستایش ترا است که با قلم قدرت، جامعه بشری را به زیور علم و دانش آراستی و انسانیت را در زیر لوای فرهنگ و معارف، تعالی بخشیدی.
درود بی پایان و تحیّات پیوسته بر رسول و فرستاده گرامی تو حضرت محمد بن عبدا… (ص) و خاندان ارجمندش که سراسر عمر، مساعی خود را جهت تعلیم و ارشاد جوامع بشری- بدون هیچ وقفه- مصروف داشتند و آنی از روشنگری و ایجاد بینش دینی باز نماندند.
بی تردید خلقت همة موجودات جهان آفرینش، بر مبنای تغییر و تحول نهاده شده است. انسان نیز در تمام دوران زندگی خود، دستخوش تغییرات مداوم است.
نطفه جنین نوزاد کودک نوجوان جوان بزرگسال و پیر، که هر یک از این مراحل متأثر از مرحلة قبل و مؤثر در مرحله بعد است. در کلام الهی بر این مطلب اشاره شده است. انسان بیشتر عادات زندگی خود را در دوران کودکی کسب می کند و تقریباً در این مرحله که کیفیت سازگاری با محیط را فرا می گیرد تا آنجا که تمام مکاتب روان شناسی در این باره توافق دارند که دوران شیر خوارگی و کودکی، در تعیین و شکل دادن رفتار و رشد، منش آینده دارای اهمیت فوق العاده ای است.
توجه به کودک و عالم کودکی، آن چنان در قرن معاصر فزونی یافته است که برخی از مربیان بزرگ پیشگویی کرده اند که این قرن «قرن کودک» خواهد بود.
نیمه دوم قرن بیستم را می توان «عصر کودکان» نامید تقریباً در سراسر جهان به ویژه در کشورهایی که به توسعه اجتماعی و اقتصادی مطلوبی دست یافته اند، بخش مهمی از منابع مادّی و معنوی، صرف توجه به مسائل کودکان و حمایت روانی، جسمی آنها می شود.
علم روان شناسی ثابت کرده است که نوزاد به محض تولد- و حتی پیش از آن- شدیداً تحت تأثیر محیط پرورشی خود قرار می گیرد و از خلال فرایند جامعه پذیری نه تنها ارزش های رایج را فراگرفته و به گونه ای با آنها انطباق می یابد بلکه شدیداً از هر گونه اختلال و نارسایی محیطی که چه بسا در بزرگسالان نفوذ چندانی ندارد متأثر می شود، در همان حال، کودک به دلیل ناتوانی جسمی و نیاز به پشتیبانی روانی، در موقعیتی نیست که بتواند مزایایی را که جامعه برای او در نظر گرفته است بشناسد .
از آن جا که فرزندان، در دوران زندگی خود مراحل مختلفی را طی می کند و در هر مرحله نیازهای متفاوت و ویژه ای دارند، با آشنایی این مراحل و برخورداری از مهارتهای لازم می توان حقوق واقعی فرزندان را تضمین نمود.
بیان مسأله :
اسلام دین چند بعدی و همه جانبه است و حقوق متقابل در آن رعایت شده است و لذا هر گونه که والدین دارای حقوقی بر فرزندان هستند فرزندان نیز حقوقی بر گردن والدین دارند.
دین مقدس اسلام در هزار و چهار صد سال پیش با بیان حقوق کودکان و شیوه های تربیتی آنان، گام اساسی برداشته و رهنمودهایی ارایه نموده که می تواند منشور حقوق جهانیان باشد.
اولین رهنمودهای دین مقدس اسلام به دوران جنینی کودک بر می گردد زیرا سرنوشت هر انسانی به سالهای قبل از تولد او و شرایط محیطی و تربیتی والدین بستگی دارد.
بعد از ولادت کودک حقوقی نیز به او تعلق می گیرد که دستورات دینی در این مورد چنین است.
1- خواندن اذان و اقامه در گوش کودک 2- نامگذاری به نام های نیکو و زیبا 3- تغذیه و بهداشت. که بهترین غذا را برای کودک که حق طبیعی و شرعی اوست شیر مادر معرفی می کند.
و به این ترتیب اسلام برای تک تک مراحل زندگی کودک حقوق خاص خودش را معرفی کرده و خواهان رعایت آنها از جانب پدر و مادر می باشد.
اهمیت مسأله :
حقوق افراد انسانی اعم از کودک و بزرگسال مدتهاست مورد توجه مجامع حقوقی قرار گرفته و صدور اعلامیه های حقوقی بر ضرورت آن تاکید می کند. اما حقوق ویژه کودک در نیمه قرن بیستم به تصویر رسید و در برنامه ریزیهای ممالک مختلف جهان گنجانده شد و اهمیت این مسأله در دین مقدس اسلام آنچنان است که در هزار و چهارصد سال پیش با بیان حقوق کودکان و شیوه های تربیتی آنان گام اساسی برداشته است که می تواند منشور حقوقی جهانیان باشد.
سؤال اصلی تحقیق :
شریعت اسلام چه حقوقی را برای کودک معین نموده اند؟
سؤالات فرعی تحقیق :
مراحل زندگی کودک را در چند مرحله می توان بررسی کرد؟
قوانین مدنی چه حقوقی را برای فرزند پیش بینی نموده است؟
کودک در آیات و روایات از چه حقوقی برخوردار است؟
فرضیه اصلی:
شریعت اسلام حقوق کودک را همچون حقوق سایر اقشار جامعه معین نموده است.
فرضیه فرعی :
زندگی کودک مجموعاً مشتمل بر مراحل نطفه جنین نوزاد کودک می باشد به عبارتی دیگر شروع و پایان کودکی.
حقوق کودک به تفصیل در قوانین مدنی مطرح شده است.
آیات و روایات، حقوق کودک را مفصل تشریح نموده اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
حقوق کودک در قانون مدنی ایران
گفتار اول:
1- ثبت ولادت
اشخاصیکه مکلف به اعلام ولادت هستند
نحوة ثبت ولادت
ثبت ولادت اطفالی که والدین آنها قانوناً ازدواج نکرده اند
ثبت ولادت
مقدمه : پس از ولادت، عاملی که موجب تمایز طفل در خانواده واجتماع می گردد نام وی می باشد، به عبارت دیگر والدین می بایستی برای طفل خود نامی انتخاب نموده و آن را رسماً به ثبت برسانند.
طبق مقررات قانون ثبت احوال مصوب 1355 هرطفل بایستی دارای یک نام و یک نام خانوادگی باشد ماده 20 قانون مذکور مقرر می دارد که برای هر طفل یک نام و یک نام خانوادگی باشد. ماده 20 قانون مذکور مقرر می دارد که برای هر طفل یک نام (نام کوچک) ساده یا مرکب که عرفاً یک نام محسوب می شود مانند محمد رضا و … انتخاب خواهد شد. انتخاب عناوین و القاب از قبیل خان، ارباب و … و اسامی زننده و با متناسب با جنس طفل ممنوع است. نام خانوادگی طفل به موجب تبصره ماده (41) قانون ثبت احوال همان نام خانوادگی پدر خواهد بود.
پس از انتخاب نام برای طفل متولد شده، می بایستنی تولد و نام طفل جهت صدور شناسنامه به نماینده یا مأمور ثبت احوال اعلام شود و در این الزام قانونی تفاوتی نمی کند که طفل که در ایران متولد شده پدر و مادرش ایرانی باشند یا خارجی- ولادت اطفال ایرانیان مقیم خارج از کشور باید به مأمور کنسولی ایران در محل اقامت و اگر نباشد به نزدیک ترین مأمورین کنسولی و یا به سازمان ثبت احوال کشور اعلام گردد.
مهلت قانونی جهت اعلام ولادت پانزده روز از تاریخ تولد طفل است و روز ولادت و تعطیل رسمی بعد از آخرین روز مهلت به حساب نمی آید و در صورتیکه ولادت در اثناء سفر زمینی یا هوائی و یا دریائی رخ دهد، مهلت اعلام آن از تاریخ رسیدن به مقصد محسوب می شود.
پس از انقضاء مهلت مقرر قانونی چنانچه تولد طفل به ثبت نرسد، کسانی که عهده دار انجام این وظیفه قانونی هستند متخلف محسوب می شوند و طبق ماده 3 قانون تخلفات، جزائم و مجازاتهای مربوط به اسناد سجلی و شناسنامه مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مورخ 10/5/1370 تحت تعقیب قرار خواهند گرفت و علاوه بر الزام به انجام تکلیف قانونی خود یعنی شب ولادت، به پرداخت جزای نقدی از 50000 تا 300000 ریال محکوم می شوند.
اشخاصیکه مکلف به اعلام ولادت هستند - طبق ماده 16 قانون ثبت احوال اعلام و امضاء سند ثبت ولادت به ترتیب بر عهده اشخاص زیر می باشد:
پدر
مادر – در صورت غیبت پدر و در اولین موقعی که قادر به انجام این وظیفه باشد.
جد پدری
هر کسی که از طرف دادگاه به عنوان قیم یا امین یا وصی تعیین شده باشد.
اشخاصی که قانوناً عهده دار نگهداری طفل هستند.
متصدی یا نماینده مؤسسه ای که طفل به آنجا سپرده شده است.
در صورتی که هیچیک از افراد فوق به تکلیف قانونی در خصوص ثبت ولادت طفل عمل نکرده باشند وقتی طفل به سن رشد برسد می بایستی شخصاً مراتب را به اداره ثبت احوال اعلام و شناسنامه دریافت نماید.
نحوه ثبت ولادت
طبق ماده 13 قانون ثبت احوال، ولادت واقع در ایران به وسیله نماینده یا مأمور ثبت احوال و ولادت واقع در خارج از کشور به وسیله مأموران کنسولی ایران در سند مخصوص ولادت به ثبت می رسد. در سند ولادت باید اطلاعات زیر قید شود:
ساعت، روز، ماه، سال و محل ولادت و تاریخ ثبت آن