لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
مرسریزه بدون کشش (Caustisizing)
پنبه در حالت آزاد در سود سوزآور جمع شده (آب رفته) و در نتیجه ارتجاعیت و حجم آن افزایش مییابد. این خاصیت سود سوزآور برای تولید پارچههای پنبهای با ارتجاعیت مثل لباس ورزشی، جوراب و غیره مورد استفاده قرار میگیرد. مقدار جمعشدگی به غلظت سود سوزآور بستگی دارد بر اثر جمعشدگی پارچه، وزن در واحد سطح افزایش مییابد. مرسریزاسیون بدون کشش مقداری از جلای الیاف پنبه میکاهد ولی در عوض استحکام و میل جذبی آن برای رنگینه افزایش مییابد به علاوه پوشش الیاف پنبه نرسیده (مرده) در رنگرزی بهتر و رنگرزی یکنواختتر میگردد. در انجام مرسریزاسیون بدون کشش، استفاده از موادتر کننده مقاوم در مقابل قلیا، به یکنواختتر نمودن و سریعتر کردن عمل کمک میکند (Leophen U). غلظت سود سوزآور و مدت زمان لازم برای مرسریزه بدون کشش به کیفیت پارچه بستگی دارد.
محلولهای غلیظتر به زمان واکنش کوتاهتری احتیاج دارد. معمولاً برای مرسریزه بدون کشش، از سود سوزآور با غلظت 20 درجه بومه استفاده میگردد و زمان لازم با توجه به غلظت سود سوزآور حدود 40 تا 60 ثانیه می باشد. چنانچه به دلایل مکانیکی نتوان زمان واکنش را کم انتخاب نمود. لازم است که محلول سود سوزآور رقیقتر گردد (حدود 15 درجه بومی).
سادهترین روش مرسریزه بدون کشش، پد کردن پارچه پنبهای با محلول سودسوزآور محتوی ترکننده مقاوم در مقابل قلیا میباشد. پس از پد شدن، کافی است به پارچه حدود 30 تا 90 ثانیه زمان داده میشود و سپس به کمک ماشین شستشوی مداوم، ابتدا گرم و سپس سرد آبکشی شود. غلتکهای فشار دهنده (فولارد) بین حمامها، سودسوزآور را از پارچه جدا میکند. خنثی سازی سودسوزآور در آخرین حمام، مخصوصاً برای پارچههای ضخیم ضروری میباشد. مرسریزه بدون کشش برای الیاف ویسکوز بایستی با دقت فراوان انجام گیرد چون سودسوزآور با غلظت حدود 10 درجه بومه میل به حل ویسکوز دارد و از این رو برای انجام مرسریزه بدون کشش روی الیاف ویسکوز غلظتهای پائینتر از 8 درجه بومه توصیه میشود. خطر صدمه دیدن الیاف با اضافه کردن مقداری نمک طعام به محلول سود سوزآور کمتر میگردد. استفاده از هیدورکسید پتاسیم به جای سودسوزآور صدمه کمتری را به همراه داشته و بعلاوه زیردست پارچه هم نرمتر می باشد. ولی ازدیاد جذب رنگینه توسط الیاف چندان زیاد نیست. برای مرسریزه بدون کشش ویسکوز میتوان از دستورهای 9 و 10 استفاده نمود. در دستور 9 پارچه به مدت زمان کافی در محلول سودسوزآور قرار گرفته و سپس آبکشی و خنثی میگردد در صورتیکه در دستور 10 پارچه بعد از پد شدن روی یک نوار نقاله قرار گرفته و پس از مدت زمان کافی آبکشی و خنثی میشود. این روش به Pad- Plait معروف میباشد.
مرسریزاسیون
این عمل بنام جان مرسر، که در سال 1844 اثر سود سوزآور را بر پنبه مطالعه میکرد نامگذاری شده است و منظور از آن قرارداد نخ و یا پارچه پنبه در حالت کشش در محلول سودسوزآور قوی میباشد. بر اثر مرسریزاسیون جلای پنبه افزایش مییابد. معمولاً پارچههای مرغوب پنبه ای پیراهنی، رومیزی، ملحفهای و همچنین نخهای قرقره مرسریزه میشود. جلای حاصل از مرسریزاسیون به نوع پنبه و شرایط مرسریزاسیون بستگی دارد. پارچههای تهیه شده از نخ پنبهای شانه شده برای این فرایند مناسبتر میباشد. زیرا وجود انتهای آزاد الیاف در سطح نخ و پارچه از جلای کالا میکاهد. علت افزایش جلای پنبه بعد از مرسریزاسیون، ناپدید شدن پیچیدگی در طول پنبه و دایرهای شکل شدن سطح قاعده در نتیجه صاف شدن سطح ناهموار آن توضیح داده میشود. سطح صاف پنبه مرسریزه شده انعکاس نور را بیشتر و یکنواختتر مینماید. علاوه بر افزایش جلاء بر اثر مرسریزاسیون استحکام پنبه هم افزونی مییابد. این افزایش ممکن است تا 50 درصد استحکام اولیه برسد. ولی در عوض ارتجاعیت آن کاهش مییابد. افزایش استحکام بر اثر مرسریزاسیون را می توان چنین توضحیح داد که بر اثر کشش در حالت تورم مواضع کریستالی الیاف در جهت محور لیف جهتگیری میکنند. بر اثر مرسریزاسیون قدرت تورم پنبه در آب افزونی مییابد. و این خود جذب رنگینه را برای الیاف آسانتر میسازد. بعنوان مثال رنگینههای خمی با سرعت بیشتری جذب پنبه مرسریزه شده و راندمان رنگی بالاتر میباشد. به عبارت دیگر پنبه مرسریزه شده بطور کلی در مقایسه با پنبه مرسریزه نشده، در شرایط رنگرزی مساوی پررنگتر جلوه میکند. (مرسریزه بعد از رنگرزی هم عمق رنگ را افزایش میدهد.)
شدت اثر مرسریزاسیون با درجه مرسریزاسیون نشان داده میشود که با تعدادی پیچیدگی باز شده لیف پنبه و یا نمره فعالیت باریم اندازهگیری میشود.
مرسریزاسیون نخ
جهت کسب جلای بیشتر، ابتدا نخ پرزسوزی و مرسریزه معمولاً بعد از پخت انجام میشود. چنانچه نخ قبل از پخت مرسریزه گردد، مرسریزه را خام گویند. در مرسریزه خام قلیا سریعاً کثیف میگردد. نخ را می توان بصورت مداوم و یا غیر مداوم مرسریزه نمود. در مرسریزه غیر مداوم نخ بصورت کلاف به دو گیره متصل می گردد یکی از دوگیره در جای خود ثابت و دیگری متحرک می باشد در شروع تماس کلاف نخ با قلیا که حدوداً 60 تا 180 ثانیه بطول میانجامد گیرهها از یکدیگر فاصله می گیرند. در نتیجه کلاف نخ کشیده میشود (گیره متحرک ممکن است چند دور چرخیده و کلاف را نیز تاب دهد). کشیدگی کلاف به مقدار 3 تا 5 درصد طول اولیه آن میباشد. ازدیاد کشش، جلای بیشتری را به همراه دارد ولی ازدیاد بیش از حد آن، از استحکام نخ میکاهد. غلظت مناسب سودسوزآور برای مرسریزاسیون نخ در حدود 27 تا 33 درجه بومی انتخاب میگردد و غلظت کمتر یا بیشتر از این مقدار اثر مرسریزاسیون را کاهش می دهد. با توجه به گرمازا بودن واکنش سلولز در مقابل قلیا لازم است که جهت سرد نگهداشتن حمام از محلول سودسوزآور سرد شده (حدود 10 درجه سانتیگراد) استفاده گردد. بعد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
اثرات دما و کشش سطحی درمکانسیم های مختلف تولید
خلاصه:
موضوع این مقاله مطالعه اهمیت نسبی دو مکانیسم تکمیلی همچون جابجایی با آب و آشام طبیعی، ارزیابی تأثیر حالت های مختلف دما و کشش سطحی درنرخ تولید و برداشت نهایی نفت ازآزمایشهای آزمایشگاهی است. مکانیسم تولید به وسیله آشام طبیعی به طور تاریخچه ای باتولید درمخازن شکاف دار طبیعی همراه شده است. با وجود این اثر ناهمگونی ها و کانالی شدن، که معمولاً درمخازن غیرشکاف دار آرژانتین وجود دارد، نشان می دهد که مکانیسم آشام بطور قابل توجهی به تولید نفت کمک میکند.
ارزیابی همزمان هر دومکانیسم (آشام و جابجایی) به وسیله آزمایشهای آزمایشگاهی مشکل است. بنابراین آزمایشهای جابجایی و آشام به طور جداگانه انجام شدند.آزمایشهای جابه جایی با آب در دمای اتاق و در انجام شدند. درحالیکه آزمایشهای آشام درو سانتیگراد انجام شدند. هر دو مطالعه درابتدا با آب و سپس با آب و سورفاکتانت، با رسیدن به شرایط با کشش سطحی پایین انجام شدند.
زمانیکه پدیده به طور زیادی به ترکیب مولکولی سیالها و سنگ وابسته است، آزمایشها تا حدممکن عیناً به صورت شرایط مخزن طراحی شدند و به این علت آب ، نفت و سنگ همان سازند استفاده شدند. سنگ استفاده شده برای این مطالعه به طور زیادی Water wet است.
آزمایشهای جابجایی با سورفاکتانت بااستفاده از دو روش مختلف انجام شدند. A) شروع تزریق سورفاکتانت همزمان با شروع جابجایی است. B)تزریق سورفاکتانت بعد از تزریق یک حجم منفذی (pv) ازآب شروع می شود.
روش دوم به طور کلی زمانیکه پروژه های EOR متعاقب پروژه های تزریق آب هستند به کار گرفته شد. مشاهده شد که با تجمع سورفاکتانت و مستقل اززمان شروع تزریق، برداشت نهایی نفت افزایش می یابد.
پدیده آشام طبیعی یک مکانیسم مهم تولید درسنگهای water wet بدست آمد. استفاده از سورفاکتانتها و افزایش دما اثر مکانیسم آشام را مطلوب میکند. بازده مکانیسم جابجایی با کاهش کشش سطحی و افزایش دما بهبود می یابد.
یک روش جدید که ناهمگونی نمونه را به کمک مکانیسم آشام مشخص می کند به وجود می آید. روش براساس یک آنالیز کیفی منحنی های آزمایشی برداشت نفت دربرابر حجم منفذی (pv) است.
درپایان یک روش جدید اندازه گیری ثابت نفوذ پخش آشام به توصیف آشام به عنوان یک فرآیند انتشار پراکنده کننده توسعه وبرای داده های آزمایشی به کار گرفته می شود، یک راه ساده شده دیگر برای مدل کردن فرایند آشام است.
مقدمه :
اکثر مطالعه انجام شده برمکانیسم تولید نفت، جابه جایی است که درآن نفت ازمحیط متخلخل به علت فعالیت یک نیروی بیرونی برقرارشده ازگرادیان فشار جابجا می شود. این مکانیسم شامل نیروهای ویسکوز و موئینگی است اما نقش نیروهای موئینگی به طور کامل درتئوریهای حال حاضر تثبیت نمی شود.
مکانیسم آشام به طور کلی درفهرست کتب مربوط به قدرت تولید مخازن به طور طبیعی شکافدار مطالعه میشود. این مکانیسم، به وسیله تولید طبیعی نفت ازسنگهای درمعرض گرادیان های اشباع آب که نیاز به یک نیروی بیرونی ندارند و همیشه درسنگهای water wet وجود دارند مشخص می شود.
دربیشتر حالتها این دو پدیده به طور جداگانه مطالعه میشوند و اهمیت نسبی یکی یا دیگری درمکانیسم کلی تولید نفت مشکل شناخته می شود مگر اینکه درطراحی پروژه های نگهداری فشار یا برداشت ثانویه درمخازن به طور طبیعی شکافدار، فرایند آشام به طور کلی درنظر گرفته نشود.
اخیراً با پیشرفت آزمایشها و تکنیک های شبیه سازی و امکان ایجاد یک توصیف لیتولوژی دقیق تر، نقش آشام دربازیافت نفت به وسیله تزریق آب می تواند بهتر درک و قبول شود.
برای مثال، دریک مخزن water wet که با تنوع فراوان لایه بندی شده، آب تزریقی به طورترجیحی از میان مناطق با تراوایی بالا کانال خواهد زد و یک درصد جاروب عمودی کمی رامی دهد. درنظر گرفتن تنها مکانیسم تولید جابجایی،فرایند می تواند تمام شده به نظر برسد و آن احتمالاً متوقف خواهدشد. به هرحال، اگر تزریق آب ادامه یابد و ارتباط عمودی وجودداشته باشد، آشام طبیعی آب از لایه های باتراوایی بالاتر به لایه های باتراوایی پایین تر اتفاق خواهد افتاد و نفت رابه مناطق کانالی شده می فرستد و ازمیان آن به سمت چاههای تولیدی می فرستد. ولو اینکه فرایند آشام –جابجایی به زمان بیشتر و تولید و تزریق درباره حجم زیادی از آب نیاز خواهد یافت، افزایش نفت تولید شده به وسیله مکانیسم آشام می تواند به طور مشخص بازیافت نهایی نفت را بهبود دهد.
مکانیسم آشام یک پدیده پیچیده وابسته به تعداد زیادی ازفاکتورهاست . چندین نویسنده ، آشام و وابستگی اش به چندین پارامتر همانند مشخصات پتروفیزیکی، ترکنندگی، دما و تأثیر محصولات شیمیایی رامطالعه کرده اند. به طور دقیق تأثیر تکنیکهای آزمایشی مختلف به اندازه گیری آشام شامل اثرات قدمت، شکل،ژئوفیزیک نمونه و سطوح درمعرض آشام انجام شد.
هرچند، نتایج به دست آمده هنوز بعید هستند که یک روش به طور کلی قابل قبول و یکسان از اندازه گیری و مقیاس داده ای آزمایشگاهی به مطالعات مهندسی مخازن عملی بدهد. داده آزمایشی تازمانی که آنها به طور دقیق قابل قیاس نیست یک نتیجه قطعی را نمی دهد. علت اصلی این مشکل آن است که فرایند آشام به طور زیادی به مشخصات و ترکیب سه جزء سیستم: سنگ، آب و نفت بستگی دارد. آزمایشهای گزارش شده درنوشته ها مخصوص سیسیتم های ویژه ای هستند و درآن حالت اندازه گیری شده اند و درکل ارتباط بین آنها مشکل و دربعضی اوقات غیرممکن است.
درطی مطالعات ما فهمیدیم که درآزمایشهای آشام با تعییر تنهایک جزء (برای مثال نفت) یاتغییر دمای فرایند نتایج کمی مهمی بدست آورده شدند.
با درنظر گرفتن این حقیقت، ما نتیجه گرفتیم که مشکلات پیدا کردن ارتباط و بدست آوردن قوانین کلی از آزمایشهای مؤلفان مختلف، به علت مشخصات مختلف سیستم های مطالعه شده (محیط متخلخل و سیالها) و اختلاف گسترده متغیرها (دما، کشش سطحی و غیره) هستند.
وابستگی زیاد نتایج به مشخصات سیستم ما را مجبور می کند که ازنمونه های آزمایشی و شرایطی که تا حدممکن بیان کننده حالت مخزن است استفاده کنیم. به علاوه نتایج آزمایشی بدست آمده دراین مقاله تنهابرای نمونه های مخزنی ویژه، دما و محصولات شیمیایی مطالعه شده تحت