دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد 19 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن .DOC : 

 

«چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد»

بالاخره آن روز فرا رسید. یکشنبه بود و یک روز آفتابی. با بچه های مدرسه (دوران دبیرستان) قرار گذاشته بودیم در این تاریخ دور هم جمع شویم (برای تجدید دیدار) آنجا که محبوب ترین عضو کلاس بود گفت: «شکی نیست که زندگی با آنچه در دوره مدرسه فکر می کردم خیلی متفوت از آب در آمد. خیلی چیزها عوض شده»

ناتان گفت: «قطعا این طور است». یکی از بچه ها گفت: «ولی دقت کرده اید که وقتی اوضاع تغییر می کند، ما دلمان نمی خواهد عوض شویم؟»

کارلوس جواب داد: «فکر می کنم ما در برابر تغییر مقاومت می کنیم، چون از عوض شدن می ترسیم». جسیطا گفت: «کارلوس، تو کاپیتان تیم فوتبال بودی. هیچ فکر نمی کردم حرفی راجع به ترسیدن از زبان تو بشنوم.»

آنها پس از بحث و گفتگو فهمیدند که مسیرهای زندگیشان متفاوت بوده.

همه آنها سعی کرده بودند با تغییراتی که در زندگیشان اتفاق افتاده بود به نحوی کنار بیایند و بیشترشان اعتراف کردند که راه مناسبی برای دست و پنجه نرم کردن با این تغییرات سراغ ندارند. سپس مایکل گفت: «من همیشه از تغییر می ترسم. وقتی تغییر عظیمی در کارمان ایجاد شد، نمی دانستم چه بکنم. بناباین خود را با آن تطبیق ندادیم و تقریبا کارمان را از دست دادیم. تا اینکه داستان کوتاه با مزه ای شنیدم که همه چیز را تغییر داد» ناتان پرسید: «چطوری»

- راسش آن داستان دید من را نسبت به تغییر کردن و جابه جا شدن و یک جا نماندن عوض کرد و فهمیدم که از دست دادن بعضی چیزها باعث می شود تا انسان به سمت بدست آوردن بعضی های دیگر حرکت کند.

ابتدا از سادگی داستان دلخور شدم ولی بعدا فهمیدم که از دست خودم دلخورم و آنچه را که باید انجام نداده ام.

وقتی فهمیدم چهار شخصیت داستان نمادی است از قسمت های مختلف شخصیت خودم و فهمیدم که دلم می خواهد مثل کدامشان عمل کنم و تغییری در خودم ایجاد کردم.

آنجلا پرسید: «آن داستان چیست؟» - داستان کسی پنیر مرا جابه جا کرد.

کارلوس گفت: فکر کنم از آن خوشم بیاید. داستان را برایمان تعریف می کنی؟

شاید ما هم از آن چیزی یاد بگیریم.

مایکل جواب داد: «حتما. خوشحال می شوم. خیلی طول نمی کشد»

و به این ترتیب آغاز کرد:

روزی روزگاری چهار شخصیت در مارپیچی زندگی می کردند. آنها در مارپیچ به دنبال پنیری می گشتند تا از آن تغذیه کنند. دو تا از آنها موش هایی بودند به نام اسنیف و اسکری.

و دو تا از آنها آدم کوچولوهایی بودند که اندازه و جثه آنها به اندازه موش اما شکل ظاهری و حرکتشان شبیه آدم های امروزی بود. آن هم هم و هو نام داشتند.

اسنیف و اسکری مغزشان به سادگی جوندگان بود و به جستجوی پنیر سفت و مورد علاقه شان بودند مانند همه موش ها. هم و هو آن دو آدم کوچولو با مغزی سرشار از باورها و احساسات به دنبال پنیر کاملا متفاوت می گشتند.

اسنیف با شامه قوی اش مسیر بو را دنبال می کرد و اسکری به سرعت به آن طرف می دوید. گاهی اوقات پنیر کوچک و تازه ای هم پیدا می کردند. گاهی گم می شدند و به دیوار بر می خوردند اما در هر صورتی که بود مسیرهای امتحان نکرده را به خاطر می سپردند و راهی را تا انتها می رفتند و وقتی پنیری نمی دیدند باز می گشتند و مسیری دیگر را انتخاب می کردند.

هم و هو سعی می کردند به کمک مغز پیچیده شان و با استفاده از تجربه هایشان به پنیر برسند. یک روز، در انتهای یک راهرو، در ایستگاه پنیری، هر یک پنیر خود را پیدا کردند. بعد از آن جریان عادی زندگی خود را پیش گرفتند. هم و هو هر روز به سمت ایستگاه پنیر می رفتند آنها دیگر محل پنیر را یاد گرفته بودند و بدون



خرید و دانلود تحقیق در مورد چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد 19 ص


تحقیق در مورد چه کسی بمب اتمی را اختراع کرد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 1 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

چه کسی بمب اتمی را اختراع کرد؟

 

این سوالو خود من بود قبل از اینکه بپرسم به جواب رسیدم ولی گفتم شاید این مقاله اشتباه باشه نظر شما چیه؟؟؟__________________________________________________ _____تاریخچه بمب اتمهانری بکرل نخستین کسی بود که متوجه پرتودهی عجیب سنگ معدن اورانیم گردیدبس ازان در سال 1909 میلادی ارنست رادرفوردهسته اتم را کشف کردوی همچنین نشان دادکه پرتوهای رادیواکتیودر میدان مغناطیسی به سه دسته تقیسیم می شود( پرتوهای الفا وبتا وگاما)بعدها دانشمندان دریافتند که منشاء این پرتوها درون هسته اتم اورانیم می باشد. در سال 1938 با انجام ازمایشاتی توسط دو دانشمند ا لمانی بنامهای ا توها ن و فریتس شتراسمن فیزیک هسته ای پای به مرحله تازه ای نهاد این فیزیکدانان با بمباران هسته اتم اورانیم بوسیله نوترونها به عناصر رادیواکتیوی دست یافتندکه جرم اتمی کوچکتری نسبت به اورانیم داشت او برای توصیف علت ایجاد این عناصرلیزه میتنرو اتو فریش پدیده شکافت هسته رادر اورانیم تو ضیح دادندودر اینجا بود که نا قوس شوم اختراع بمب اتمی به صدا در امد. U235 + n -> fission + 2 or 3 n + 200 MeV زیرا همانطور که در شکل فوق می بینید هر فروپاشی هسته اورانیم0 میتوانست تا 200 مگاولت انرژی ازاد کند وبدیهی بود اگر هسته های بیشتری فرو پاشیده می شد انرژی فراوانی حاصل می گردید. بعدها فیزیکدانان دیگری نیز در این محدوده به تحقیق می پرداختند یکی ازانان انریکو فرمی بود( 1954 - 1901) که بخاطر تحقیقاتش در سال 1938 موفق به دریافت جایزه نوبل گردید. در سال 1939 یعنی قبل از شروع جنگ جهانی دوم در بین فیزیکدانان این بیم وجود داشت که المانیهابه کمک فیزیکدانان نابغه ای مانند هایزنبرگ ودستیارانش بتوانند با استفاده از دانش شکافت هسته ای بمب اتمی بسازندبه همین دلیل از البرت انیشتین خواستند که نامه ای به فرانکلین روزولت رئیس جمهوروقت امریکا بنویسددر ان نامه تاریخی از امکان ساخت بمبی صحبت شد که هر گز هایزنبرگ ان را نساخت. چنین شدکه دولتمردان امریکا برای پیشدستی برالمان پروژه مانهتن را براه انداختندو از انریکو فرمی دعوت به عمل اوردند تا مقدمات ساخت بمب اتمی را فراهم سازد سه سال بعددر دوم دسامبر 1942 در ساعت 3 بعد از ظهر نخستین راکتور اتمی دنیا در دانشگاه شیکاگو امریکا ساخته شد. سپس در 16 ژوئیه 1945 نخستین ازمایش بمب اتمی در صحرای الامو گرودو نیو مکزیکو انجام شد. سه هفته بعد هیروشیمادرساعت 8:15 صبح در تاریخ 6 اگوست 1945 بوسیله بمب اورانیمی بمباران گردیید و ناکازاکی در 9 اگوست سال 1945 در ساعت حدود 11:15 بوسیله بمب پلوتونیمی بمباران شدند که طی ان بمبارانها صدها هزار نفر فورا جان باختند. انریکو فرمی (صف جلو نفر اول سمت چپ) و همکارانش در شیکاگو پس از ساخت نخستین راکتور هسته ای جهان به امید انکه از راکتور هسته ای تنها در اهداف صلح امیز استفاده شود و دنیا عاری از سلاحهای اتمی گردد لیزه میتنر ( مادر انرژی اتمی) لیزه در سال 1878 در یک خانواده هشت نفری بدنیا امد وی سومین فرزند خانواده بود باو جود تمامی مشکلاتی که بر سر راه وی بخاطر زن بودنش بود در سال 1901 وارد دانشگاه وین شد و تحت نظارت بولتزمن که یکی از فیزیکدانان بنام دنیا بود فیزیک را اموخت . لیزه توانست در سال 1907 به درجه دکتر نایل گردد و سپس راهی برلین گردید تا در دانشگاهی که ماکس پلا نک ریاست بخش فیزیک ان را بر عهده داشت به مطالعه و تحقیق بپردازد بیشتر کارهای تحقیقاتی وی در همین دانشگاه بود وی هیچگونه علاقه ای به سیاست نداشت و لی به علت دخالتهای روزن افزون ارتش نازی مجبور به ترک برلین گردید ودر سال 1938 به یک انستیتو در استکهلم رفت . لیزه میتنر به همراه همکارش اتو فریش اولین کسانی بودند که شکافت هسته را توضیح دادند انان در سال 1939 در مجله طبیعت مقاله معروف خود را در مورد شکافت هسته ای دادند وبدین ترتیب راه را برای استفاده از انرژی گشودند به همین دلیل پس از جنگ جهانی دوم به میتنر لقب مادر بمب اتمی داده شد ولی چون وی نمی خواست از کشفش بعنوان بمبی هولناک استفاده گردد بهتر است به لیزه لقب مادر انرژی اتمی داده شود



خرید و دانلود تحقیق در مورد چه کسی بمب اتمی را اختراع کرد


مقاله درباره شیطان اولین کسى که بیعت مى کند

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

شیطان اولین کسى که بیعت مى کند .:

 سلمان مى گوید: وقتى پیغمبر اسلام رحلت فرمود، على در خانه مشغول غسل دادن آن حضرت بود. من گاهى به او کمک مى کردم ، گاهى به مسجد مى آمدم و از مردم خبر مى گرفتم . وقتى از مسجد به خانه برگشتم ، على پرسید: اى سلمان ! چه خبر دارى ؟ عرض کردم : خبر تازه این که ابوبکر بر منبر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نشسته ، مردم نه با یک دست بلکه با دو دست با او بیعت مى کنند.حضرت على علیه السلام فرمود: اى سلمان ! آیا متوجه شدى چه کسى اول با او بیعت کرد؟ آیا اولین کسى که بالاى منبر رفت و با او بیعت نمود چه کسى بود؟سلمان گفت : او را نشناختم ، ولى پیرمرد سال خورده را دیدم که بر عصایى تکیه زده ، میان دو چشمش جاى سجده دیده مى شد، پیشانى او در اثر سجده پینه بسته و این طور مى نمود که باید وى زاهدى باشد. از لابلاى مردم به سوى منبر رفت در حالى که مانند باران اشک مى ریخت .گفت : خدا را شکر که قبل از مردنم تو را این جا مى بینم . اى ابوبکر! دستت را براى بیعت به سویم دراز کن ! ابوبکر دستش را جلو برد او هم بیعت کرد و گفت : امروز، روزى است مانند روز آدم ! از منبر پایین آمد و از مسجد خارج شد.امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: اى سلمان ! آیا او را شناختى ؟ عرض کرد: نه یا على ، ولى از گفتارش ناراحت شدم . مانند این که مرگ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را مسخره گرفته بود.حضرت على علیه السلام فرمود: او شیطان بود. پیامبر به من خبر داد، ابلیس و یارانش روز غدیر خم شاهد منصوب شدن من به امر خدا بودند. و نیز گواه بودند که خدا و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم من را صاحب اختیار آنان نمود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم هم به آنان دستور داد حاضران به غایبان اطلاع دهند.روز غدیر خم ، شیاطین و بزرگان آنان به خود شیاطین ، روى آوردند و گفتند: این امت مورد لطف و رحمت خداوند قرار گرفته و از این پس از گناه دور خواهند بود. ما دیگر بر این امت راه پیدا نخواهیم کرد. آن گاه پناه گاه و امام بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را شناختند و شیطان هم گرفته و محزون شده بود.امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اى سلمان ! پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به من خبر داد که : مردم در سقیفه بنى ساعده با ابوبکر بیعت خواهند کرد. بعد از آن بر سر حق ما اختلاف پیدا مى کنند، با دلیل ما استدلال مى نمایند، بعد به مسجد مى آیند. اول کسى که با او بیعت مى کند، شیطان است ! که به صورت پیرمرد نجدى خواهد بود و این حرف را خواهد گفت .بعد حضرت فرمود: اى سلمان ! بعد از بیرون رفتن ، از روى خوشحالى فریاد زد، و تمام شیاطین را دور خود جمع کرد، آنها در مقابلش سجده کردند و گفتند: اى رئیس ! و بزرگ ما، تو همان کسى هستى که آدم را از بهشت بیرون کردى . شیطان هم مى گوید: کدام امت بعد از پیامبرش گمراه نشد؟ خیال کرده اید من دیگر راهى برآنان ندارم ! نقشه و حیله مرا چگونه دیدید؟از حیله من بود که ملت با دستور خدا و رسولش ، راجع به اطاعت از على مخالفت کردند، وزیر بارش نرفتند!؟ اى سلمان ! این همان گفته خداوند است که در قرآن مى فرماید:همانا، شیطان حدسى که درباره آنها بوده بود، به مرحله عمل رسانید))(543)سپس آنها شیطان را پیروى کردند جر گروهى از مؤمنان که آنها اطاعت از شیطان نکرده و با او مخالفت کردندامام باقر علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام شیطان را بر در خانه خود دید و او را شناخت ، گریبانش گرفت و بر زمین زد و روى سینه اش ‍ نشست . شیطان گفت : یا على ! از روى سینه من بلند شو تا تو را بشارتى دهم .على علیه السلام از روى سینه او برخاست و فرمود: اى ملعون ! چه بشارتى براى من دارى ؟ گفت : چون روز قیامت شود، فرزندت حسن علیه السلام از طرف راست عرش و حسین علیه السلام از طرف چپ به شیعیان خود جواز عبور از صراط و آزادى از آتش را مى دهند.باز آن حضرت بلند شد و گفت : من تو را به زمین خواهم زد، او را بلند نمود و بر زمین زد و روى او نشست .عرض کرد: یا على ! مرا رها کن تا بشارتى دیگر به تو دهم . وقتى او را رها کرد گفت : یا على ! آن روزى که خداوند آدم علیه السلام را خلق کرد، ذریه او را از پشتش خارج نمود که به شکل موجوداتى ریز بودند. از آنها عهد گرفت و به آنها خطاب کرد: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ همگى جواب دادند: چرا. آنان را شاهد بر خودشان گرفت . بعد از آن ، میثاق از حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم و تو گرفت . تمام آنان تو را شناختند و تو همه را شناختى . اینک هر کس بگوید تو را دوست دارم . او را مى شناسى و هر کس ‍ تو را دشمن دارد او را مى شناسى . براى بار سوم او را زمین زد. شیطان گفت : یا على ! بر من غضب نکن و از روى من بلند شو، تا تو را بشارت دیگرى دهم . فرمود: من از تو بیزارم و لعنتم بر تو باد. عرض کرد: به خدا قسم اى پسر ابوطالب ! هر کس با تو دشمنى مى کند، من در وجود و نطفه او شرکت کردم ، آلت خود خود را در رحم مادرش داخل نمودم . بعد عرض کرد: یا على ! آیا آن آیه قرآن را قرائت کرده اى که مى فرماید: شرکت کن در اموال و اولادشان.

شیطان در عید غدیر فریاد کشید .

 یکى از جاهایى که شیطان فریاد کشید، فرزندان خود را جمع کرد و درد دل خود را براى آنان باز گفت و راه چاره اى خواست ، روز عید غدیر بود. آن گاه که حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم على بن ابى طالب را خلیفه بعد از خود خواند.جابر از امام محمد باقر علیه السلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود: زمانى که رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم در عید غدیر خم دست على را گرفت ، بلند کرد و به مردم معرفى نمود و جانشین بعد از خود قرارش داد. شیطان در میان لشکریان خود نعره اى کشید که تمام لشکریان و اولاد او در هر کجا بودند اطراف او فرود آمدند و گفتند: اى مولاى ما! چه مصیبتى به تو رسیده این قدر ناراحتى ؟ ما تا به حال فریادى از این وحشتناک تر از تو نشنیده بودیم !شیطان به آنها گفت : این پیغمبر امروز کارى را انجام داد که اگر به آخر رسد و عملى شود کسى تا روز قیامت ، خدا را معصیت و نافرمانى نمى کند - همه به سوى دین و تقوا و - خداشناسى ، ولایت و امامت پیش مى روند، از راه رستگارى قدم فراتر نمى



خرید و دانلود مقاله درباره شیطان اولین کسى که بیعت مى کند


دانلود طرح های کارآفرینی و توسعه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

کارآفرین Entrepreneur کسی که ریسک و پاداش یک داد وستد تجاری را سنجیده و به سرعت به کار پرداخته تا فرصت ، ایده یا مفهومی خاص را بدست آورده، آنرا سازماندهی و مدیریت نماید.

@ داشتن دورنمای ذهنی

@چشمانی تیز بین برای شکار فرصت ها

@ذهنی که سریعا به قلب موضوع بپرد

@طالب آموختن و از چیزی نترسیدن

@عشق کارکردن خستگی ناپذیر

@توان تلفیق داد و ستد با لذت زندگی

واژگان اصلی مطرح در آفرینی: ریسک و داد و ستد

دانا، توانا است

کار آفرین اغلب بیشتر از افراد عادی که به داد و ستد می پردازند،

*ریسک می کند و نترس است،

*سخت تر کار کرده و مایوس نمی شود،

*از خودش بیشتر انتظار دارد.

از خودتان جدی بپرسید آیا:

برای شما ، وقت این کارها رسیده؟

*رئیس خود شدن،

*ترک شغل فعلی،

*ترک چک حقوق ماهانه،

*ترک منشی توانا،

*ترک احساس امنیت شغلی همراه با نقش سازمانی

مواجهه با چالش و تغییر فضای دائمی

@1967 جوان آمریکایی با تجربه اندک

@تحصیلات و منابع مالی بسیار ضعیف

@ موجودی 1000 دلار Heinecke

@ثبت شرکتهای Inter-Asian Enterprise Inter-Asian Publicity

با 2000 دلار قرض

@ خریدن تعدادی سطل آب و جارو

@چند دقیقه برنامه رادیوی محلی

@تر و تمیز کردن دفاتر کاری

@نوشتن تبلیغات ساده و جذاب

برداشتن اولین قدم به دنیای داد و ستد

@ 30 سال بعد، فرد 50 سالهای، در راس

@موفق ترین تاجر خارجی در تایلند

@زیرک ترین کارآفرین بیگانه آسیا

@متقاعد کردن مردم به پیتزا خوردن

@ساختن هتلهای لوکس

@راه انداختن فروشگاه های خاص (مال)

@شناسایی روندهای موفقیت

@پراکنده شدن زنجیره ای در کشور

@100 پیتزا فروشی 2 فرانشیز بستنی

@رستورانهای استیک فروشی

@کارخانه ساخت دستکش گلف

@سالنهای نمایش مد لباس

@تولید خود نویس شیفر sheafer

@لوازم رایش

@شرکت خدماتی تاسیسات نفتی

@سهامدار اصلی شرکتهای عام 12000

او با مفهوم غذای آماده به موفقیت رسید

@ زمان بندی خوب برای ورود پیتزا

@توان مواجهه با ناملایمات

@بقا یافتن در شرایط خیلی مشکل

@انجام داد و ستد شفاف بی دوز و کلک

@همیشه سربالا و استوار بودن

@بسیار مهاجم بودن ولی با عدالت

@واقعا متخصص بودن

@وقتی اندکی دید. خیلی می فهمد

@ پیش کسوت در تجارت شفاف

@حمایت مهارتهای کارآفرینی با مدیریت برجسته

@واردات، صادرات، تولید، هتل داری، غذا

دست یابی به بدنه ای از آگاهی، قوانین ، خطوط هادی و اصول از طریق:

تدوین، اندازه گیری و الگوگیری آنچه می خواهید

*داشتن یک سرپخته روی شانه ها

*مسئولیت هر چیزی را پذیرفتن

*هرگز راکد نایستادن

*آیا همیشه برنده حتمی است؟

*چطور بر قوی تر از خودت فایق بیایی؟

Deals are like Buses ,there will be another one in a minute.

قانون اول کار آفرینی :

1-خلایی پیدا کرده آنرا پر کن

* فرصت های کوچک،اغلب آغاز کارهای متهورانه اند

*چیزی قوی تر از کل جهان، ایده ای است که موعد آن رسیده باشد

راه اندازی سینما برای بچه محصل ها و مدارس؟

@چقدر در خودتان شهامت می بینید که استعفانامه از شغل جاری تان بنویسید؟

@می توانید کتاب یا بلیط هواپیما از طریق اینترنتفروخته میلیونر شوید؟

@آیا تمایل دارید به جایی بروید که اکثر مردم تمایل ندارند به آنجا بروند؟

*به کفاشی که کنار خیابان کار میکند نگاه کنید چرا اونجاست؟

*کله پاچه فروش و سیرابی شیردانی چکار می کنند؟

*هتل جدیدی که راه افتاده را ببینید؟ چرا کارش گرفته؟

*نرم افزار نویس، چرا این طور در طراحی موفق میشود؟

جواب ساده به همه این سئوالات چیست:

@@@@@@ این حرفه ها هستند،

چون به آنها نیاز هست @@@@@

*موفقیت در داد وستد ، مبتنی به این اصل است: باید خلایی را به دقت یافت و آنرا پر کرد.

بعضی ها با عصبانی شدن از چیزی خلایی را برای تلاش یافته اند

@ ایساک مریت سینگر : چرخ خیاطی

@ هنری فورد: روش مونتاژ اتومبیل معمولی

@جورج ایستمن: دوربین عکاسی پرتابل ساده

@ویلیام اس پالی: تلویزیون تجارتی سرگرمی

@ ری کوک از مکدونالد فرانشیز غذای حاضری

بعضی ها سعی در اصلاح کالاها و خدمات موجود کرده اند



خرید و دانلود دانلود طرح های کارآفرینی و توسعه