لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
وجوه اعجاز قرآن
تناسب لفظ و معنا در قرآن
تناسب لفظ و معنى در قرآن
ویژگى الفاظ قرآن، انتخاب دقیق و تناسب آنها با معانى است و نیز قرار گرفتن در جایگاه مناسب خویش در جملات و هماهنگى آنها با واژههاى قبل و بعد از خود است. فعلها معانى دقیق خود را الهام مى بخشند، مثلاً فعل مضارع تجدید و استمرار را افاده کرده، تصاویر و صحنهها را باز آفرینى مى کند و به ذهن نزدیک مى سازد، تا جایى که گویى آن تصاویر و صحنهها جلوى چشمان مخاطب قرار داده مى شوند. واژهها گاهى به شکل جمع و گاهى به حالت مفرد مى آیند و این بدون سبب نسبت بلکه به علتى منطقى یا براى حفظ آهنگ و نغمه یا ذکر خاص پس از عام و بالعکس، یا در نظر گرفتن معرفه و نکره، به غرضى بلاغى و یا تقدیم و تأخیر است
تناسب واژهها با معانى
دقت در انتخاب واژهها در قرآن، نخستین مسالهاى است که پژوهشگر علوم قرآنى، آن را در مى یابد، به عنوان نمونه در قرآن موارد به کارگیرى واژه<الریاح» بادها، با واژه<الریاح» باد و نیز<الغیث» و <المطر» و جز آن با یکدیگر متفاوت است. مثلاً واژه<الریح» در قرآن صرفاً در مواردى که خیر و منفعت و رحمت الهى بیان مى شود آمده است.(10)خداوند متعال مى فرماید:
<و هو الذى یرسل الریاح بشراً بین یدى رحمته حتى اذا أقلت سحاباً ثقالاً سقناه لبلد میت فأنزلنا به المأ فأخرجنا به من کل الثمرات کذلک نخرج الموتى لعلکم تذکرون». (اعراف، 7 / 57)
<اوست که بادها را پیشاپیش[ باران] رحمتش مژده رسان مى فرستد، تا آنگه که ابرهاى گرانبار را بردارند، آن را به سوى سر زمینى مرده، برانیم، و از آن، باران فرو آوردیم؛ و از هر گونه میوهاى[ از خاک] بر آوریم. بدین سان مردگان[ نیز از قبرها] خارج مى سازیم، باشد که شما متذکر شوید.»
و مى فرماید:<و أرسلنا الریاح لواقح فأنزلنا من السمأ مأ فأسقینا کموه و ما أنتم له بخازنین»(حجر، 15 / 22)
<و بادها را بار دار کننده فرستادیم و از آسمان، آبى نازل کردیم، پس شما را بدان سیراب نمودیم، و شما خزانه دار آن نیستید.»
و نیز مى فرماید:<و من آیاته آن یرسل الریاح مبشرات و لیذیقکم من رحمته و لتجرى الفلک بأمره و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون»(روم، 30 / 46)/
<و از نشانههاى او این است که بادهاى بشارت آور را مى فرستد، تا بخشى از رحمتش را به شما بچشاند و تا کشتى به فرمانش روان گردد، و تا از فضل او[ روزى بجویید] و امید که سپاسگزارى کنید.»
و مى فرماید:<و الله الذى ارسل الریاح فتثیر سحاباً فسقناه الى بلد میت فاحیینا به الأرض بعد موتها کذلک النشور»(فاظر، 35 / 9)/
<و خدا همان کسى است که بادها را روانه مى کند؛پس[ بادها] ابرى را بر مى انگیزند، و[ ما] آن را به سوى سر زمین مرده راندیم، و آن زمین را بدان[ وسیله]، پس از مرگش زندگى بخشیدیم؛رستاخیز[ نیز] چنین است.»
واژه<الریح» باد، نیز در جاهایى که براى ترسانیدن از فرجام عمل و عذاب کردن است مورد استفاده قرار گرفته. راغب اصفهانى مى گوید:<در اکثر جاهایى که خداوند واژه <الریح» را مفرد آورده براى بیان عذاب بوده است.»(11)
خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:
<مثل ما ینفقون فى هذه الحیاْ الدنیا کمثل ریح فیها صر أصابت حرث قوم ظلموا أنفسهم فأهلکته و ما ظلمهم الله و لکن انفسهم یظلمون»(آل عمران، 3 / 117)
<مثل آنچه[ آنان] در زندگى این دنیا[ در راه دشمنى با پیامبر] خرج مى کنند، همچون مثل بادى است که در آن سرماى سختى است، که به کشتزار قومى که بر خود ستم کردهاند، بوزد و آن را تباه سازد؛ و خدا به آنان ستم نکرده، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کردهاند.»
<أم أمنتم أن یعیدکم فیه تارْ أخرى فیرسل علیکم قاصفاً من الریح فیغرقکم بما کفرتم ثم لا تجدوا لکم علینا به تبیعا»(الاسرأ، 17 / 69)
<یا مگر ایمن شدید از این که با دیگر شما را در آن[ دریا] باز گرداند و تند بادى شکننده و به[ سزاى] آنکه کفر ورزیدید غرقتان کند، آن گاه براى خود در برابر ما کسى نیایید که آن را دنبال کند.»
و مى فرماید:<و فى عاد اذا أرسلنا علیهم الریح العقیم»(ذاریات، 51 / 41)
<و در[ ماجراى] عاد[ نیز] چون بر[ سر] آنها باد مهلک را فرستادیم.»
و مى فرماید:<و أما عاد فأهلکوا بریح صرصر عاتیْ.»(الحاقه، 69 / 6)/
<و اما عاد، به[ وسیله] تند بادى توفنده سرکش هلاک شدند.»
شاید سبب این باشد که<ریح» شر آفرین است زیرا توفنده، ویرانگر و بى قرار مى وزد، و این نوع باد به جهت استمرار و بى وقفه بودنش یک باد محسوب مىشود، و مردم نیز تغییرى در وزش یکسان آن احساس نمىکنند و آرامشى به خود نمىبینند، چرا که توفنده و ویرانگر است و یکسره مى وزد و همین باعث ترس و دلهره از آن است.اما<الریاح»بادها که در بردارندگان خیر و برکت هستند، گاهى مى وزند و گاهى آرام مى گیرند، تا مایه بارش ابرها شوند، پس<الریاح» بریده بریده و آرام مىوزند، به طورى که هر که در معرض آن قرار گیرد در مراحل مختلف وزیدن بادها، احساس آرامش مى کند/
پس در این بیان قرآن تصویرى از احساس روحى، روانى آدمى نیز دریافت مىشود.(12)
اما درباره مسخر کردن<الریح» براى حضرت سلیمان علیهالسلام که خداوند مى فرماید:<و لسلیمان الریح غدوها شهر و رواحها شهر»(سبا، 34 / 12)/
باد را براى سلیمان[ رام کردیم] که رفتن آن با مداد یک ماه و آمدنش شبانگاه یک ماه[ راه] بود/
و<فسخرنا له الریح تجرى بأمره رخأ حیث أصاب»(ص، 38 / 36)/
<پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم مى گرفت، به فرمان او نرم و روان مى شد.»
ظاهر این گونه است که نعمت روشنتر و سنت الهى آشکارتر است، زیرا آن چیزى که از آن انتظار شر و آسیب مى رود، ولى قرین خیر و سود باشد، بى تردید منت آن بزرگتر و ارزش عطایش بیشتر است، بر خلاف چیزى که از آن انتظار خیر و رحمت مى رود، چنین چیزى گر چه از آن انتظار دلخوشى و شادمانى مى رود، اما به حد دل خوشى و شادمانى چیزى نمىرسد که از آن انتظار شر و آسیب مى رود، اما وسیله رحمت و نعمت الهى مى گردد/
جاحظ درباره گزینش دقیق واژهها در قرآن مى گوید:
<و همچنین واژه<المطر»(باران) در قرآن فقط در موارد انتقام به کار رفته است، در حالى که اکثر علما و خواص و همین گونه عوام، میان این واژه(المطر) و واژه(الغیث) تفاوتى قایل نیستند.»(13)
در حقیقت<الغیث» تنها در جایگاه رحمت و نعمت استمعال شده است همانند<الریح» در موردى که ذکر شد، در واقع میان<الغیث» و <الاغاثه» که به معنى کمک و یارى رسانیدن است ارتباط کامل است، از این روبکارگیرى واژه<الغیث» در موردى که باران رحمت به بار دارد و خیر به بار مى آورد، نشانگر تناسب دقیق میان لفظ و معنا است/
خداوند مى فرماید:
<ان الله عنده علم الساعْ و ینزل الغیث و یعلم ما فى الأرحام و ما تدرى نفس ماذا تکسب غداً و ما تدرى نفس باى ارض تموت»(لقمان، 31 / 34)/
در حقیقت، خداست که علم[ به] قیامت نزد اوست، و باران را فرو مى فرستد، و آنچه را که در رحمهاست مى داند و کسى نمىداند فردا چه به دست مى آورد، و هر کسى نمىداند در کدامین سرزمین مى میرد. در حقیقت خداست[ که] داناى آگاه است/
و مى فرماید:<و هو الذى ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و ینشر رحمته و هو الوالى الحمید»(شورى، 42 / 28)/
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حساب مستقل وجوه درآمد اختصاصی :
این حساب یکی از حسابهای مستقل وجوه دولتی می باشد .
برای نگهداری حساب منابع مالی خاصی که برای تامین هزینه های مشخصی استفاده می شود در اغلب موارد مشابه حساب مستقل وجوه اعتبارات جاری ( اعتبارات هزینه ای ) است .
در این فصل :
موارد تشابه
حساب مستقل وجوه اعتبارات هزینه ای و وجوه اختصاصی بحث و
موارد افتراق بررسی قرار می گیرد
ماموریت حساب مستقل وجوه اختصاصی :
این حساب برای اجرای برنامه ها و فعالیتهای دولتی ، مسئولیت نگهداری حسابهای منابع مالی را به عهده دارد .
و برای تامین هزینه های خاص برنامه ها و فعالیتهای دستگاههای اجرایی مورد استفاده قرار می گیرد .
پس ماموریت این حساب مستقل به عنوان یک مرکز هزینه و در آمد مشخص در دستگاه
نگهداری حساب
اجرایی ارایه گزارشهای مالی جداگانه برای تحصیل و مصرف در آمدهای خاصی است
که برای اجرای فعالیتها و برنامه های مخصی تخصیص می یابد .
منابع مالی و ویژگی های حساب مستقل وجوه در آمد اختصاصی :
پس منابع مالی حساب مستقل وجوه اختصاصی دستگاههای اجرایی را در امدهای اختصاصی تشکیل می دهد .
در آمدهای اختصاصی به در آمدهایی اطلاق می شود که :
اجازه قانون تحصیل
و در بودجه سالانه کل کشور تحت
عنوان در آمد اختصاصی پیش بینی می شود .
که برای تامین هزینه های خاصی که برای اجرای فعالیتها و برنامه های دستگاههای اجرایی ضروری است مصرف می شود
شرایط ایجاد حساب مستقل وجوه در آمد اختصاصی در دستگاه های دولتی
تحصیل در آمد اختصاصی توسط وزارتخانه و موسسات دولتی مستلزم مجوز قانونی است که از طریق تصویب قانون توسط قوه مفننه تحقق می یابد .
نوع و میزان در آمدها و همچنین نوع و میزان هزینه ها تخت عنوان " در آمد اختصاصی " و " اعتبارات اختصاصی " باید در بودجه سالانه کشور پیش بینی شود
در آمدهای اختصاصی باید منحصراً به مصرف هزینه های خاص و معین برسد . پس تحقق 3 شرط فوق مجوزی برای افتتاح این حساب می باشد .
اگر مجوز جهت تحصیل در آمد نداشته باشیم ، ایجاد حسان مستقل منطقی است
در بعضی مواقع ما به رغم وجود مجوز جهت تحصیل در آمد ، آنها در بودجه سالانه پیش بینی نشده اند در اینصورت نگهداری حساب و ارایه گزارشهای مالی آن از طریق حساب مستقل وجوه اعتبارات هزینه ای صورت می پذیرد . مثال مثل سازمان سنجش که طبق تبصره 49 قانون بودجه سال 64 به وزارت علوم و تحقیقات و فناوری اجازه داده می شود که هزینه برگزاری امتحانات ورودی واریز نماید . و خزانه دارای معادل همین وجه جهت مصارف این سازمان در اختیار سازمان قرار می دهد تا به مصرف هزینه های برگزاری آزمون برسد .
در صورتیکه مواد مصرف در امد اختصاصی در قوانین و مقررات تعیین نشود ، خاص بودن مصرف در آمد نیز تحقق نمی یابد .
اولاً در آمد اختصاصی با در آمد عمومی از این نظر تفاوت دارد که در نوع مصرف آن محدودیت وجود دارد .
ثانیاً اگر در آمد اختصاصی محدود به تامین هزینه های خاصی نباشد ویژگی اختصاصی بودن خود را از دست می دهد .
مقررات حاکم بر مصرف در آمد اختصاصی :
در اغلب کشورها مصرفف در آمد اختصاصی تابع قوانین و مقررات خاص خود می باشد .
در صورتیکه قوانین و مقررات خاصی برای مصرف در آمدهای اختصاصی پیش بینی نشده است مصرف این قبیل در آمدها تابع قوانین و مقررات عمومی خواهد بود .
در ایران مصرف در آمد هم تابع قوانین خاص و هم ممکن است تابع قوانین و مقررات عمومی باشد .
بر همین اساس مفاد اصل 53 قانون اساسی چار چوی کلی و محدودیتهای حساب مستقل وجوه در آمدهای اختصاصی دستگاههای اجرایی کشور را به شرح زیر مشخص می کند .
پس از وصول در آمدهای اختصاصی ، این در آمد به حسابهای خزانه داری کل انتقال می یابد
و پرداختهای از محل در آمدهای اختصاصی وصولی فقط تا سقف اعتبارات اختصاصی پیش بینی شده در قانون بودجه سالانه کل کشور مجاز می باشد .
طبق اصل 53 تدوین ضوابط و مقررات مربوط به پرداختهای اختصاصی در قالب قوانین و مقررات خاص و یا قوانین عمومی ، ضروری است .
و در چار چوب اصل 53 توجه به نکات زیر ضروری است.
وجوه دریافتی بایت در آمدهای اختصاصی که به حسابهای خزانه منتقل شده است بایستی مجدداً در اختیار دستگاههای دولتی وصول کننده در آمد قرار بگیرد تا به مصرف هزینه های اختصاصی برسد .
که این منابع از طریق خزانه به حسابهای بانکی دستگاههای دولتی واریز می شود تا از طریق ذی حسابهای سازمانهای مذکور به مصرف برسد .
- ماده 64 قانون محاسبات عمومی کشور : " در مورد مصرف در آمد اختصاصی "
- در امدهای اختصاصی در صورت وصول به میزانی که در بودجه مصو ب سالانه پیش بینی شده قابل مصرف است .
یعنی : اگر در آمدهای وصولی ــــ کمتر از پیش بینی باشد ـــــ فقط تا میزان وصولی قابل مصرف است .
اگر در آمدهای وصولی ـــــ بیش از پیش بینی باشد ـــــــ فقط تا سقف پیش بینی شده مصرف می شود .
مبنای حسابداری :
در حسابداری در آمد و هزینه حساب مستقل وجوه اختصاصی می توان از مبنای تعهدی تعدیل شده استفاده نمود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
وجوه اعجاز قرآن
تناسب لفظ و معنا در قرآن
تناسب لفظ و معنى در قرآن
ویژگى الفاظ قرآن، انتخاب دقیق و تناسب آنها با معانى است و نیز قرار گرفتن در جایگاه مناسب خویش در جملات و هماهنگى آنها با واژههاى قبل و بعد از خود است. فعلها معانى دقیق خود را الهام مى بخشند، مثلاً فعل مضارع تجدید و استمرار را افاده کرده، تصاویر و صحنهها را باز آفرینى مى کند و به ذهن نزدیک مى سازد، تا جایى که گویى آن تصاویر و صحنهها جلوى چشمان مخاطب قرار داده مى شوند. واژهها گاهى به شکل جمع و گاهى به حالت مفرد مى آیند و این بدون سبب نسبت بلکه به علتى منطقى یا براى حفظ آهنگ و نغمه یا ذکر خاص پس از عام و بالعکس، یا در نظر گرفتن معرفه و نکره، به غرضى بلاغى و یا تقدیم و تأخیر است
تناسب واژهها با معانى
دقت در انتخاب واژهها در قرآن، نخستین مسالهاى است که پژوهشگر علوم قرآنى، آن را در مى یابد، به عنوان نمونه در قرآن موارد به کارگیرى واژه<الریاح» بادها، با واژه<الریاح» باد و نیز<الغیث» و <المطر» و جز آن با یکدیگر متفاوت است. مثلاً واژه<الریح» در قرآن صرفاً در مواردى که خیر و منفعت و رحمت الهى بیان مى شود آمده است.(10)خداوند متعال مى فرماید:
<و هو الذى یرسل الریاح بشراً بین یدى رحمته حتى اذا أقلت سحاباً ثقالاً سقناه لبلد میت فأنزلنا به المأ فأخرجنا به من کل الثمرات کذلک نخرج الموتى لعلکم تذکرون». (اعراف، 7 / 57)
<اوست که بادها را پیشاپیش[ باران] رحمتش مژده رسان مى فرستد، تا آنگه که ابرهاى گرانبار را بردارند، آن را به سوى سر زمینى مرده، برانیم، و از آن، باران فرو آوردیم؛ و از هر گونه میوهاى[ از خاک] بر آوریم. بدین سان مردگان[ نیز از قبرها] خارج مى سازیم، باشد که شما متذکر شوید.»
و مى فرماید:<و أرسلنا الریاح لواقح فأنزلنا من السمأ مأ فأسقینا کموه و ما أنتم له بخازنین»(حجر، 15 / 22)
<و بادها را بار دار کننده فرستادیم و از آسمان، آبى نازل کردیم، پس شما را بدان سیراب نمودیم، و شما خزانه دار آن نیستید.»
و نیز مى فرماید:<و من آیاته آن یرسل الریاح مبشرات و لیذیقکم من رحمته و لتجرى الفلک بأمره و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون»(روم، 30 / 46)/
<و از نشانههاى او این است که بادهاى بشارت آور را مى فرستد، تا بخشى از رحمتش را به شما بچشاند و تا کشتى به فرمانش روان گردد، و تا از فضل او[ روزى بجویید] و امید که سپاسگزارى کنید.»
و مى فرماید:<و الله الذى ارسل الریاح فتثیر سحاباً فسقناه الى بلد میت فاحیینا به الأرض بعد موتها کذلک النشور»(فاظر، 35 / 9)/
<و خدا همان کسى است که بادها را روانه مى کند؛پس[ بادها] ابرى را بر مى انگیزند، و[ ما] آن را به سوى سر زمین مرده راندیم، و آن زمین را بدان[ وسیله]، پس از مرگش زندگى بخشیدیم؛رستاخیز[ نیز] چنین است.»
واژه<الریح» باد، نیز در جاهایى که براى ترسانیدن از فرجام عمل و عذاب کردن است مورد استفاده قرار گرفته. راغب اصفهانى مى گوید:<در اکثر جاهایى که خداوند واژه <الریح» را مفرد آورده براى بیان عذاب بوده است.»(11)
خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:
<مثل ما ینفقون فى هذه الحیاْ الدنیا کمثل ریح فیها صر أصابت حرث قوم ظلموا أنفسهم فأهلکته و ما ظلمهم الله و لکن انفسهم یظلمون»(آل عمران، 3 / 117)
<مثل آنچه[ آنان] در زندگى این دنیا[ در راه دشمنى با پیامبر] خرج مى کنند، همچون مثل بادى است که در آن سرماى سختى است، که به کشتزار قومى که بر خود ستم کردهاند، بوزد و آن را تباه سازد؛ و خدا به آنان ستم نکرده، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کردهاند.»
<أم أمنتم أن یعیدکم فیه تارْ أخرى فیرسل علیکم قاصفاً من الریح فیغرقکم بما کفرتم ثم لا تجدوا لکم علینا به تبیعا»(الاسرأ، 17 / 69)
<یا مگر ایمن شدید از این که با دیگر شما را در آن[ دریا] باز گرداند و تند بادى شکننده و به[ سزاى] آنکه کفر ورزیدید غرقتان کند، آن گاه براى خود در برابر ما کسى نیایید که آن را دنبال کند.»
و مى فرماید:<و فى عاد اذا أرسلنا علیهم الریح العقیم»(ذاریات، 51 / 41)
<و در[ ماجراى] عاد[ نیز] چون بر[ سر] آنها باد مهلک را فرستادیم.»
و مى فرماید:<و أما عاد فأهلکوا بریح صرصر عاتیْ.»(الحاقه، 69 / 6)/
<و اما عاد، به[ وسیله] تند بادى توفنده سرکش هلاک شدند.»
شاید سبب این باشد که<ریح» شر آفرین است زیرا توفنده، ویرانگر و بى قرار مى وزد، و این نوع باد به جهت استمرار و بى وقفه بودنش یک باد محسوب مىشود، و مردم نیز تغییرى در وزش یکسان آن احساس نمىکنند و آرامشى به خود نمىبینند، چرا که توفنده و ویرانگر است و یکسره مى وزد و همین باعث ترس و دلهره از آن است.اما<الریاح»بادها که در بردارندگان خیر و برکت هستند، گاهى مى وزند و گاهى آرام مى گیرند، تا مایه بارش ابرها شوند، پس<الریاح» بریده بریده و آرام مىوزند، به طورى که هر که در معرض آن قرار گیرد در مراحل مختلف وزیدن بادها، احساس آرامش مى کند/
پس در این بیان قرآن تصویرى از احساس روحى، روانى آدمى نیز دریافت مىشود.(12)
اما درباره مسخر کردن<الریح» براى حضرت سلیمان علیهالسلام که خداوند مى فرماید:<و لسلیمان الریح غدوها شهر و رواحها شهر»(سبا، 34 / 12)/
باد را براى سلیمان[ رام کردیم] که رفتن آن با مداد یک ماه و آمدنش شبانگاه یک ماه[ راه] بود/
و<فسخرنا له الریح تجرى بأمره رخأ حیث أصاب»(ص، 38 / 36)/
<پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم مى گرفت، به فرمان او نرم و روان مى شد.»
ظاهر این گونه است که نعمت روشنتر و سنت الهى آشکارتر است، زیرا آن چیزى که از آن انتظار شر و آسیب مى رود، ولى قرین خیر و سود باشد، بى تردید منت آن بزرگتر و ارزش عطایش بیشتر است، بر خلاف چیزى که از آن انتظار خیر و رحمت مى رود، چنین چیزى گر چه از آن انتظار دلخوشى و شادمانى مى رود، اما به حد دل خوشى و شادمانى چیزى نمىرسد که از آن انتظار شر و آسیب مى رود، اما وسیله رحمت و نعمت الهى مى گردد/
جاحظ درباره گزینش دقیق واژهها در قرآن مى گوید:
<و همچنین واژه<المطر»(باران) در قرآن فقط در موارد انتقام به کار رفته است، در حالى که اکثر علما و خواص و همین گونه عوام، میان این واژه(المطر) و واژه(الغیث) تفاوتى قایل نیستند.»(13)
در حقیقت<الغیث» تنها در جایگاه رحمت و نعمت استمعال شده است همانند<الریح» در موردى که ذکر شد، در واقع میان<الغیث» و <الاغاثه» که به معنى کمک و یارى رسانیدن است ارتباط کامل است، از این روبکارگیرى واژه<الغیث» در موردى که باران رحمت به بار دارد و خیر به بار مى آورد، نشانگر تناسب دقیق میان لفظ و معنا است/
خداوند مى فرماید:
<ان الله عنده علم الساعْ و ینزل الغیث و یعلم ما فى الأرحام و ما تدرى نفس ماذا تکسب غداً و ما تدرى نفس باى ارض تموت»(لقمان، 31 / 34)/
در حقیقت، خداست که علم[ به] قیامت نزد اوست، و باران را فرو مى فرستد، و آنچه را که در رحمهاست مى داند و کسى نمىداند فردا چه به دست مى آورد، و هر کسى نمىداند در کدامین سرزمین مى میرد. در حقیقت خداست[ که] داناى آگاه است/
و مى فرماید:<و هو الذى ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و ینشر رحمته و هو الوالى الحمید»(شورى، 42 / 28)/
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
وجوه اعجاز قرآن
تناسب لفظ و معنا در قرآن
تناسب لفظ و معنى در قرآن
ویژگى الفاظ قرآن، انتخاب دقیق و تناسب آنها با معانى است و نیز قرار گرفتن در جایگاه مناسب خویش در جملات و هماهنگى آنها با واژههاى قبل و بعد از خود است. فعلها معانى دقیق خود را الهام مى بخشند، مثلاً فعل مضارع تجدید و استمرار را افاده کرده، تصاویر و صحنهها را باز آفرینى مى کند و به ذهن نزدیک مى سازد، تا جایى که گویى آن تصاویر و صحنهها جلوى چشمان مخاطب قرار داده مى شوند. واژهها گاهى به شکل جمع و گاهى به حالت مفرد مى آیند و این بدون سبب نسبت بلکه به علتى منطقى یا براى حفظ آهنگ و نغمه یا ذکر خاص پس از عام و بالعکس، یا در نظر گرفتن معرفه و نکره، به غرضى بلاغى و یا تقدیم و تأخیر است
تناسب واژهها با معانى
دقت در انتخاب واژهها در قرآن، نخستین مسالهاى است که پژوهشگر علوم قرآنى، آن را در مى یابد، به عنوان نمونه در قرآن موارد به کارگیرى واژه<الریاح» بادها، با واژه<الریاح» باد و نیز<الغیث» و <المطر» و جز آن با یکدیگر متفاوت است. مثلاً واژه<الریح» در قرآن صرفاً در مواردى که خیر و منفعت و رحمت الهى بیان مى شود آمده است.(10)خداوند متعال مى فرماید:
<و هو الذى یرسل الریاح بشراً بین یدى رحمته حتى اذا أقلت سحاباً ثقالاً سقناه لبلد میت فأنزلنا به المأ فأخرجنا به من کل الثمرات کذلک نخرج الموتى لعلکم تذکرون». (اعراف، 7 / 57)
<اوست که بادها را پیشاپیش[ باران] رحمتش مژده رسان مى فرستد، تا آنگه که ابرهاى گرانبار را بردارند، آن را به سوى سر زمینى مرده، برانیم، و از آن، باران فرو آوردیم؛ و از هر گونه میوهاى[ از خاک] بر آوریم. بدین سان مردگان[ نیز از قبرها] خارج مى سازیم، باشد که شما متذکر شوید.»
و مى فرماید:<و أرسلنا الریاح لواقح فأنزلنا من السمأ مأ فأسقینا کموه و ما أنتم له بخازنین»(حجر، 15 / 22)
<و بادها را بار دار کننده فرستادیم و از آسمان، آبى نازل کردیم، پس شما را بدان سیراب نمودیم، و شما خزانه دار آن نیستید.»
و نیز مى فرماید:<و من آیاته آن یرسل الریاح مبشرات و لیذیقکم من رحمته و لتجرى الفلک بأمره و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون»(روم، 30 / 46)/
<و از نشانههاى او این است که بادهاى بشارت آور را مى فرستد، تا بخشى از رحمتش را به شما بچشاند و تا کشتى به فرمانش روان گردد، و تا از فضل او[ روزى بجویید] و امید که سپاسگزارى کنید.»
و مى فرماید:<و الله الذى ارسل الریاح فتثیر سحاباً فسقناه الى بلد میت فاحیینا به الأرض بعد موتها کذلک النشور»(فاظر، 35 / 9)/
<و خدا همان کسى است که بادها را روانه مى کند؛پس[ بادها] ابرى را بر مى انگیزند، و[ ما] آن را به سوى سر زمین مرده راندیم، و آن زمین را بدان[ وسیله]، پس از مرگش زندگى بخشیدیم؛رستاخیز[ نیز] چنین است.»
واژه<الریح» باد، نیز در جاهایى که براى ترسانیدن از فرجام عمل و عذاب کردن است مورد استفاده قرار گرفته. راغب اصفهانى مى گوید:<در اکثر جاهایى که خداوند واژه <الریح» را مفرد آورده براى بیان عذاب بوده است.»(11)
خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:
<مثل ما ینفقون فى هذه الحیاْ الدنیا کمثل ریح فیها صر أصابت حرث قوم ظلموا أنفسهم فأهلکته و ما ظلمهم الله و لکن انفسهم یظلمون»(آل عمران، 3 / 117)
<مثل آنچه[ آنان] در زندگى این دنیا[ در راه دشمنى با پیامبر] خرج مى کنند، همچون مثل بادى است که در آن سرماى سختى است، که به کشتزار قومى که بر خود ستم کردهاند، بوزد و آن را تباه سازد؛ و خدا به آنان ستم نکرده، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کردهاند.»
<أم أمنتم أن یعیدکم فیه تارْ أخرى فیرسل علیکم قاصفاً من الریح فیغرقکم بما کفرتم ثم لا تجدوا لکم علینا به تبیعا»(الاسرأ، 17 / 69)
<یا مگر ایمن شدید از این که با دیگر شما را در آن[ دریا] باز گرداند و تند بادى شکننده و به[ سزاى] آنکه کفر ورزیدید غرقتان کند، آن گاه براى خود در برابر ما کسى نیایید که آن را دنبال کند.»
و مى فرماید:<و فى عاد اذا أرسلنا علیهم الریح العقیم»(ذاریات، 51 / 41)
<و در[ ماجراى] عاد[ نیز] چون بر[ سر] آنها باد مهلک را فرستادیم.»
و مى فرماید:<و أما عاد فأهلکوا بریح صرصر عاتیْ.»(الحاقه، 69 / 6)/
<و اما عاد، به[ وسیله] تند بادى توفنده سرکش هلاک شدند.»
شاید سبب این باشد که<ریح» شر آفرین است زیرا توفنده، ویرانگر و بى قرار مى وزد، و این نوع باد به جهت استمرار و بى وقفه بودنش یک باد محسوب مىشود، و مردم نیز تغییرى در وزش یکسان آن احساس نمىکنند و آرامشى به خود نمىبینند، چرا که توفنده و ویرانگر است و یکسره مى وزد و همین باعث ترس و دلهره از آن است.اما<الریاح»بادها که در بردارندگان خیر و برکت هستند، گاهى مى وزند و گاهى آرام مى گیرند، تا مایه بارش ابرها شوند، پس<الریاح» بریده بریده و آرام مىوزند، به طورى که هر که در معرض آن قرار گیرد در مراحل مختلف وزیدن بادها، احساس آرامش مى کند/
پس در این بیان قرآن تصویرى از احساس روحى، روانى آدمى نیز دریافت مىشود.(12)
اما درباره مسخر کردن<الریح» براى حضرت سلیمان علیهالسلام که خداوند مى فرماید:<و لسلیمان الریح غدوها شهر و رواحها شهر»(سبا، 34 / 12)/
باد را براى سلیمان[ رام کردیم] که رفتن آن با مداد یک ماه و آمدنش شبانگاه یک ماه[ راه] بود/
و<فسخرنا له الریح تجرى بأمره رخأ حیث أصاب»(ص، 38 / 36)/
<پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم مى گرفت، به فرمان او نرم و روان مى شد.»
ظاهر این گونه است که نعمت روشنتر و سنت الهى آشکارتر است، زیرا آن چیزى که از آن انتظار شر و آسیب مى رود، ولى قرین خیر و سود باشد، بى تردید منت آن بزرگتر و ارزش عطایش بیشتر است، بر خلاف چیزى که از آن انتظار خیر و رحمت مى رود، چنین چیزى گر چه از آن انتظار دلخوشى و شادمانى مى رود، اما به حد دل خوشى و شادمانى چیزى نمىرسد که از آن انتظار شر و آسیب مى رود، اما وسیله رحمت و نعمت الهى مى گردد/
جاحظ درباره گزینش دقیق واژهها در قرآن مى گوید:
<و همچنین واژه<المطر»(باران) در قرآن فقط در موارد انتقام به کار رفته است، در حالى که اکثر علما و خواص و همین گونه عوام، میان این واژه(المطر) و واژه(الغیث) تفاوتى قایل نیستند.»(13)
در حقیقت<الغیث» تنها در جایگاه رحمت و نعمت استمعال شده است همانند<الریح» در موردى که ذکر شد، در واقع میان<الغیث» و <الاغاثه» که به معنى کمک و یارى رسانیدن است ارتباط کامل است، از این روبکارگیرى واژه<الغیث» در موردى که باران رحمت به بار دارد و خیر به بار مى آورد، نشانگر تناسب دقیق میان لفظ و معنا است/
خداوند مى فرماید:
<ان الله عنده علم الساعْ و ینزل الغیث و یعلم ما فى الأرحام و ما تدرى نفس ماذا تکسب غداً و ما تدرى نفس باى ارض تموت»(لقمان، 31 / 34)/
در حقیقت، خداست که علم[ به] قیامت نزد اوست، و باران را فرو مى فرستد، و آنچه را که در رحمهاست مى داند و کسى نمىداند فردا چه به دست مى آورد، و هر کسى نمىداند در کدامین سرزمین مى میرد. در حقیقت خداست[ که] داناى آگاه است/
و مى فرماید:<و هو الذى ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و ینشر رحمته و هو الوالى الحمید»(شورى، 42 / 28)/
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
وجوه اعجاز قرآن
تناسب لفظ و معنا در قرآن
تناسب لفظ و معنى در قرآن
ویژگى الفاظ قرآن، انتخاب دقیق و تناسب آنها با معانى است و نیز قرار گرفتن در جایگاه مناسب خویش در جملات و هماهنگى آنها با واژههاى قبل و بعد از خود است. فعلها معانى دقیق خود را الهام مى بخشند، مثلاً فعل مضارع تجدید و استمرار را افاده کرده، تصاویر و صحنهها را باز آفرینى مى کند و به ذهن نزدیک مى سازد، تا جایى که گویى آن تصاویر و صحنهها جلوى چشمان مخاطب قرار داده مى شوند. واژهها گاهى به شکل جمع و گاهى به حالت مفرد مى آیند و این بدون سبب نسبت بلکه به علتى منطقى یا براى حفظ آهنگ و نغمه یا ذکر خاص پس از عام و بالعکس، یا در نظر گرفتن معرفه و نکره، به غرضى بلاغى و یا تقدیم و تأخیر است
تناسب واژهها با معانى
دقت در انتخاب واژهها در قرآن، نخستین مسالهاى است که پژوهشگر علوم قرآنى، آن را در مى یابد، به عنوان نمونه در قرآن موارد به کارگیرى واژه<الریاح» بادها، با واژه<الریاح» باد و نیز<الغیث» و <المطر» و جز آن با یکدیگر متفاوت است. مثلاً واژه<الریح» در قرآن صرفاً در مواردى که خیر و منفعت و رحمت الهى بیان مى شود آمده است.(10)خداوند متعال مى فرماید:
<و هو الذى یرسل الریاح بشراً بین یدى رحمته حتى اذا أقلت سحاباً ثقالاً سقناه لبلد میت فأنزلنا به المأ فأخرجنا به من کل الثمرات کذلک نخرج الموتى لعلکم تذکرون». (اعراف، 7 / 57)
<اوست که بادها را پیشاپیش[ باران] رحمتش مژده رسان مى فرستد، تا آنگه که ابرهاى گرانبار را بردارند، آن را به سوى سر زمینى مرده، برانیم، و از آن، باران فرو آوردیم؛ و از هر گونه میوهاى[ از خاک] بر آوریم. بدین سان مردگان[ نیز از قبرها] خارج مى سازیم، باشد که شما متذکر شوید.»
و مى فرماید:<و أرسلنا الریاح لواقح فأنزلنا من السمأ مأ فأسقینا کموه و ما أنتم له بخازنین»(حجر، 15 / 22)
<و بادها را بار دار کننده فرستادیم و از آسمان، آبى نازل کردیم، پس شما را بدان سیراب نمودیم، و شما خزانه دار آن نیستید.»
و نیز مى فرماید:<و من آیاته آن یرسل الریاح مبشرات و لیذیقکم من رحمته و لتجرى الفلک بأمره و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون»(روم، 30 / 46)/
<و از نشانههاى او این است که بادهاى بشارت آور را مى فرستد، تا بخشى از رحمتش را به شما بچشاند و تا کشتى به فرمانش روان گردد، و تا از فضل او[ روزى بجویید] و امید که سپاسگزارى کنید.»
و مى فرماید:<و الله الذى ارسل الریاح فتثیر سحاباً فسقناه الى بلد میت فاحیینا به الأرض بعد موتها کذلک النشور»(فاظر، 35 / 9)/
<و خدا همان کسى است که بادها را روانه مى کند؛پس[ بادها] ابرى را بر مى انگیزند، و[ ما] آن را به سوى سر زمین مرده راندیم، و آن زمین را بدان[ وسیله]، پس از مرگش زندگى بخشیدیم؛رستاخیز[ نیز] چنین است.»
واژه<الریح» باد، نیز در جاهایى که براى ترسانیدن از فرجام عمل و عذاب کردن است مورد استفاده قرار گرفته. راغب اصفهانى مى گوید:<در اکثر جاهایى که خداوند واژه <الریح» را مفرد آورده براى بیان عذاب بوده است.»(11)
خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:
<مثل ما ینفقون فى هذه الحیاْ الدنیا کمثل ریح فیها صر أصابت حرث قوم ظلموا أنفسهم فأهلکته و ما ظلمهم الله و لکن انفسهم یظلمون»(آل عمران، 3 / 117)
<مثل آنچه[ آنان] در زندگى این دنیا[ در راه دشمنى با پیامبر] خرج مى کنند، همچون مثل بادى است که در آن سرماى سختى است، که به کشتزار قومى که بر خود ستم کردهاند، بوزد و آن را تباه سازد؛ و خدا به آنان ستم نکرده، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کردهاند.»
<أم أمنتم أن یعیدکم فیه تارْ أخرى فیرسل علیکم قاصفاً من الریح فیغرقکم بما کفرتم ثم لا تجدوا لکم علینا به تبیعا»(الاسرأ، 17 / 69)
<یا مگر ایمن شدید از این که با دیگر شما را در آن[ دریا] باز گرداند و تند بادى شکننده و به[ سزاى] آنکه کفر ورزیدید غرقتان کند، آن گاه براى خود در برابر ما کسى نیایید که آن را دنبال کند.»
و مى فرماید:<و فى عاد اذا أرسلنا علیهم الریح العقیم»(ذاریات، 51 / 41)
<و در[ ماجراى] عاد[ نیز] چون بر[ سر] آنها باد مهلک را فرستادیم.»
و مى فرماید:<و أما عاد فأهلکوا بریح صرصر عاتیْ.»(الحاقه، 69 / 6)/
<و اما عاد، به[ وسیله] تند بادى توفنده سرکش هلاک شدند.»
شاید سبب این باشد که<ریح» شر آفرین است زیرا توفنده، ویرانگر و بى قرار مى وزد، و این نوع باد به جهت استمرار و بى وقفه بودنش یک باد محسوب مىشود، و مردم نیز تغییرى در وزش یکسان آن احساس نمىکنند و آرامشى به خود نمىبینند، چرا که توفنده و ویرانگر است و یکسره مى وزد و همین باعث ترس و دلهره از آن است.اما<الریاح»بادها که در بردارندگان خیر و برکت هستند، گاهى مى وزند و گاهى آرام مى گیرند، تا مایه بارش ابرها شوند، پس<الریاح» بریده بریده و آرام مىوزند، به طورى که هر که در معرض آن قرار گیرد در مراحل مختلف وزیدن بادها، احساس آرامش مى کند/
پس در این بیان قرآن تصویرى از احساس روحى، روانى آدمى نیز دریافت مىشود.(12)
اما درباره مسخر کردن<الریح» براى حضرت سلیمان علیهالسلام که خداوند مى فرماید:<و لسلیمان الریح غدوها شهر و رواحها شهر»(سبا، 34 / 12)/
باد را براى سلیمان[ رام کردیم] که رفتن آن با مداد یک ماه و آمدنش شبانگاه یک ماه[ راه] بود/
و<فسخرنا له الریح تجرى بأمره رخأ حیث أصاب»(ص، 38 / 36)/
<پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم مى گرفت، به فرمان او نرم و روان مى شد.»
ظاهر این گونه است که نعمت روشنتر و سنت الهى آشکارتر است، زیرا آن چیزى که از آن انتظار شر و آسیب مى رود، ولى قرین خیر و سود باشد، بى تردید منت آن بزرگتر و ارزش عطایش بیشتر است، بر خلاف چیزى که از آن انتظار خیر و رحمت مى رود، چنین چیزى گر چه از آن انتظار دلخوشى و شادمانى مى رود، اما به حد دل خوشى و شادمانى چیزى نمىرسد که از آن انتظار شر و آسیب مى رود، اما وسیله رحمت و نعمت الهى مى گردد/
جاحظ درباره گزینش دقیق واژهها در قرآن مى گوید:
<و همچنین واژه<المطر»(باران) در قرآن فقط در موارد انتقام به کار رفته است، در حالى که اکثر علما و خواص و همین گونه عوام، میان این واژه(المطر) و واژه(الغیث) تفاوتى قایل نیستند.»(13)
در حقیقت<الغیث» تنها در جایگاه رحمت و نعمت استمعال شده است همانند<الریح» در موردى که ذکر شد، در واقع میان<الغیث» و <الاغاثه» که به معنى کمک و یارى رسانیدن است ارتباط کامل است، از این روبکارگیرى واژه<الغیث» در موردى که باران رحمت به بار دارد و خیر به بار مى آورد، نشانگر تناسب دقیق میان لفظ و معنا است/
خداوند مى فرماید:
<ان الله عنده علم الساعْ و ینزل الغیث و یعلم ما فى الأرحام و ما تدرى نفس ماذا تکسب غداً و ما تدرى نفس باى ارض تموت»(لقمان، 31 / 34)/
در حقیقت، خداست که علم[ به] قیامت نزد اوست، و باران را فرو مى فرستد، و آنچه را که در رحمهاست مى داند و کسى نمىداند فردا چه به دست مى آورد، و هر کسى نمىداند در کدامین سرزمین مى میرد. در حقیقت خداست[ که] داناى آگاه است/
و مى فرماید:<و هو الذى ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و ینشر رحمته و هو الوالى الحمید»(شورى، 42 / 28)/