لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
بسم الله الرحمن الرحیم
مربوط به درس ادبیات فارسی
عنوان تحقیق :
مقایسه ترتیب مطالب نسخه قدیمی اردای ویراف نامه در پهلوی و فارسی وشرح نکاتی چند درباره تکیه بیشتر با توجه کمتر به بعضی مسائل در منظومة فارسی، با توجه به متن پهلوی..
نام معلم مربوطه: سرکار خانم وکیل آزاد
نام و نام خانوادگی محقق: مریم جفائی
مدرسه صبا
پاییز: 1384
بررسی و معرفی چند اثر مهم
رساله های کامل آثار منظوم
در این رساله ها سیاق گفتار و نحوه پیش کشیدن مطلب تقریبا همان است که سرایندگان مسلمان در آثار ادبیات فارسی اسلامی پیش می گیرند. یعنی رساله معمولا با ستایش خدا، نعت پیغمبر، موجباتی که تنظیم رساله را باعث شده شروع می شود. بعد به خود داستان می پردازند و در آخر سراینده درباره خود سخن می گوید و احیانا تاریخ یا ماده تاریخ را ذکر می کند.
نمی توان ادعا کرد که تمام اشعال این آثار در سطح عالی قرار دارد، ولی در ضمن نمیتوان انکار کرد که میان آنها قسمتهایی را می توان یافت که در آن صحنه ها با نوعی ریزه کاری استادانه نقاشی شده و مطالب بزرگ در کوچکترین جملات بیان گردیده است. امید است که نمونه هایی که برای قسمتی از این رسالات ذکر می شود تا حدی حق مطلب را ادا کند. سعی شده که تا حد امکان این آثار از نظر تاریخی و زمان سرایندگان آن دسته بندی شود.
1ـ زردشت نامه
اولین اثری که به میان می آید بالطبع زردشت نامه است که یکی از قدیمترین آثار کامل و مستقل می باشد که در روایات نیز ذکری از آن نشده است. سالیان دراز این کتاب به عنوان اثری از زردشت بهرام پژدو معرفی شده بود و وست و رزنبرگ نیز این موضوع را تایید کرده اند.1 ولی با مقاله ای که رمپیس منتشر کرد و نتیجه مطالعه و توجه بیشتر او در مورد مطالب ابتدا و انتهای این کتاب بود نشان داد که این اثر به سالهای قبل از 347 یزدگردی و سالهای مابین 978-970 میلادی برمی گردد2 و سراینده آن شخصی به نام کی کاووس پسر کیخسرو، پسر دارا بوده و عنوان اصلی آن «مولود زردشت» نام داشته3 و زردشت بهرام فقط آن را رونویسی کرده است.
این کتاب تاریخ افسانه ای زندگی زردشت است از قبل از تولدش تا موقعی که اسرار نبوت بر او نمایان شد و شامل حوادثی است که بعدا پیش آمد و شرح مبارزات و عرضه دین به دربار گشتاسب. در آن از معجزات زردشت نیز سخن به میان آمد.
ضمن اینکه می توان چون هر منظومه دیگری اشعار کم اهمیت تری در آن یافت و به غلطهایی از نظر قافیه برخورد. ولی باید دانست که قسمتهایی از آن با استادی تمام به نظم کشیده شده است.
این کتاب را اول بار رزنبرگ در سال 1904 با ترجمه فرانسه و شرح احوال زردشت بهرام پژدو به عنوان سراینده آن منتشر کرد4 و نسخه چاپی دبیر سیاقی نیز بر این اساس است 5. نمونه ای از آن نقل می شود :
آمدن بهمن امشاسپند به نزد زردشت 6
بیـامد به زرتشـت پاکیـزه رای
درخشنـده از دور مـاننـد هـور
به زرتشت گفتا که بر گوی نام
بدو گفت زرتشت کای نیک رای
مرادم همه سوی فرمان اوست
همـان روز بـهمن به امـر خــدای
بپوشـیده یـک دسـت جامـه ز نور
چو جویی ز دنیا، چه داری تو کام
نجـویـم هـمـی جـز رضای خدای
ازیرا که هر دو جـهان زان اوسـت
2ـ آثار زردشت بهرام پژدو
زردشت پسر بهرام پسر پژدو هیربدی بود که در قرن 7 هجری در دوره مغول می زیست، پدرش بهرام پژدو خود مردی دانشمند و تعلیم یافته و ستاره شناس بود که در عین هال از صنعت شعر نیز اطلاع داشت7 داستانی به نام داستان "بهاریات" را که در سال 626 هجری نوشته شده است به او نسبت داده اند8 .
زرتشت بهرام زردشتی با ایمان بود و بعد از تحقیقات دقیقی که در فقه و علوم ادبی و ستاره شناسی کرد تمام هم و وقت خود را مصروف جان بخشیدن و زنده کردن سنتها و داستهای مذهبی قدیم نمود. شعرهایش شامل مباحث مذهبی است و شاید به همین دلیل نام او در غالب تذکره ها نیامده است.
مهمترین آثارش عبارتند از :
الف : ارداویراف نامه.
منظومه ای به شعر در بحر هزج است که موضوع آن را همان معراج ارداویراف نقل شده در داستانهای پهلوی تشکیل می دهد. داستان به طرز جالب و با استادی روایت شده است و شرح مسافرت به بهشت و دوزخ هر دو بیان گردیده.
این کتاب اول بار توسط «اَسا» در 1902 همراه با متن پهلوی منتشر شد9 . و اخیرا نیز در ایران توسط دکتر عفیفی منتشر شده است10.
این داستان به علت اهمیت آن در مذهب و سنت زردشتی، بعد از زرتشت بهرام نیز مورد طبع آزمایی شعرای دیگر این اقلیت قرار گرفته است. چنانکه بعدا اشاره خواهد شد بجز اردایراف نامه زردشت بهرام ما دو ارداویراف نامه دیگر به نظم و یک ارداویراف نامه دیگر به نثر داریم.
نمونه هایی از آن نقل می شود : 11
چنین گـفت آنـگهی اردای ویـراف
شدم در خواب و از من هوش شه دور
سلامـم کـرد و می پرسـید بسـیـار
که چون خوردم سه جام باده صاف
سـروش آمـد بـه سـان عالـمی نـور
تـو گفـتـی مهـربـانـم بود و غمخوار
. . .
در عذاب دروغگویان و غمازان 12
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
بسم الله الرحمن الرحیم
مربوط به درس ادبیات فارسی
عنوان تحقیق :
مقایسه ترتیب مطالب نسخه قدیمی اردای ویراف نامه در پهلوی و فارسی وشرح نکاتی چند درباره تکیه بیشتر با توجه کمتر به بعضی مسائل در منظومة فارسی، با توجه به متن پهلوی..
نام معلم مربوطه: سرکار خانم وکیل آزاد
نام و نام خانوادگی محقق: مریم جفائی
مدرسه صبا
پاییز: 1384
بررسی و معرفی چند اثر مهم
رساله های کامل آثار منظوم
در این رساله ها سیاق گفتار و نحوه پیش کشیدن مطلب تقریبا همان است که سرایندگان مسلمان در آثار ادبیات فارسی اسلامی پیش می گیرند. یعنی رساله معمولا با ستایش خدا، نعت پیغمبر، موجباتی که تنظیم رساله را باعث شده شروع می شود. بعد به خود داستان می پردازند و در آخر سراینده درباره خود سخن می گوید و احیانا تاریخ یا ماده تاریخ را ذکر می کند.
نمی توان ادعا کرد که تمام اشعال این آثار در سطح عالی قرار دارد، ولی در ضمن نمیتوان انکار کرد که میان آنها قسمتهایی را می توان یافت که در آن صحنه ها با نوعی ریزه کاری استادانه نقاشی شده و مطالب بزرگ در کوچکترین جملات بیان گردیده است. امید است که نمونه هایی که برای قسمتی از این رسالات ذکر می شود تا حدی حق مطلب را ادا کند. سعی شده که تا حد امکان این آثار از نظر تاریخی و زمان سرایندگان آن دسته بندی شود.
1ـ زردشت نامه
اولین اثری که به میان می آید بالطبع زردشت نامه است که یکی از قدیمترین آثار کامل و مستقل می باشد که در روایات نیز ذکری از آن نشده است. سالیان دراز این کتاب به عنوان اثری از زردشت بهرام پژدو معرفی شده بود و وست و رزنبرگ نیز این موضوع را تایید کرده اند.1 ولی با مقاله ای که رمپیس منتشر کرد و نتیجه مطالعه و توجه بیشتر او در مورد مطالب ابتدا و انتهای این کتاب بود نشان داد که این اثر به سالهای قبل از 347 یزدگردی و سالهای مابین 978-970 میلادی برمی گردد2 و سراینده آن شخصی به نام کی کاووس پسر کیخسرو، پسر دارا بوده و عنوان اصلی آن «مولود زردشت» نام داشته3 و زردشت بهرام فقط آن را رونویسی کرده است.
این کتاب تاریخ افسانه ای زندگی زردشت است از قبل از تولدش تا موقعی که اسرار نبوت بر او نمایان شد و شامل حوادثی است که بعدا پیش آمد و شرح مبارزات و عرضه دین به دربار گشتاسب. در آن از معجزات زردشت نیز سخن به میان آمد.
ضمن اینکه می توان چون هر منظومه دیگری اشعار کم اهمیت تری در آن یافت و به غلطهایی از نظر قافیه برخورد. ولی باید دانست که قسمتهایی از آن با استادی تمام به نظم کشیده شده است.
این کتاب را اول بار رزنبرگ در سال 1904 با ترجمه فرانسه و شرح احوال زردشت بهرام پژدو به عنوان سراینده آن منتشر کرد4 و نسخه چاپی دبیر سیاقی نیز بر این اساس است 5. نمونه ای از آن نقل می شود :
آمدن بهمن امشاسپند به نزد زردشت 6
بیـامد به زرتشـت پاکیـزه رای
درخشنـده از دور مـاننـد هـور
به زرتشت گفتا که بر گوی نام
بدو گفت زرتشت کای نیک رای
مرادم همه سوی فرمان اوست
همـان روز بـهمن به امـر خــدای
بپوشـیده یـک دسـت جامـه ز نور
چو جویی ز دنیا، چه داری تو کام
نجـویـم هـمـی جـز رضای خدای
ازیرا که هر دو جـهان زان اوسـت
2ـ آثار زردشت بهرام پژدو
زردشت پسر بهرام پسر پژدو هیربدی بود که در قرن 7 هجری در دوره مغول می زیست، پدرش بهرام پژدو خود مردی دانشمند و تعلیم یافته و ستاره شناس بود که در عین هال از صنعت شعر نیز اطلاع داشت7 داستانی به نام داستان "بهاریات" را که در سال 626 هجری نوشته شده است به او نسبت داده اند8 .
زرتشت بهرام زردشتی با ایمان بود و بعد از تحقیقات دقیقی که در فقه و علوم ادبی و ستاره شناسی کرد تمام هم و وقت خود را مصروف جان بخشیدن و زنده کردن سنتها و داستهای مذهبی قدیم نمود. شعرهایش شامل مباحث مذهبی است و شاید به همین دلیل نام او در غالب تذکره ها نیامده است.
مهمترین آثارش عبارتند از :
الف : ارداویراف نامه.
منظومه ای به شعر در بحر هزج است که موضوع آن را همان معراج ارداویراف نقل شده در داستانهای پهلوی تشکیل می دهد. داستان به طرز جالب و با استادی روایت شده است و شرح مسافرت به بهشت و دوزخ هر دو بیان گردیده.
این کتاب اول بار توسط «اَسا» در 1902 همراه با متن پهلوی منتشر شد9 . و اخیرا نیز در ایران توسط دکتر عفیفی منتشر شده است10.
این داستان به علت اهمیت آن در مذهب و سنت زردشتی، بعد از زرتشت بهرام نیز مورد طبع آزمایی شعرای دیگر این اقلیت قرار گرفته است. چنانکه بعدا اشاره خواهد شد بجز اردایراف نامه زردشت بهرام ما دو ارداویراف نامه دیگر به نظم و یک ارداویراف نامه دیگر به نثر داریم.
نمونه هایی از آن نقل می شود : 11
چنین گـفت آنـگهی اردای ویـراف
شدم در خواب و از من هوش شه دور
سلامـم کـرد و می پرسـید بسـیـار
که چون خوردم سه جام باده صاف
سـروش آمـد بـه سـان عالـمی نـور
تـو گفـتـی مهـربـانـم بود و غمخوار
. . .
در عذاب دروغگویان و غمازان 12
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
معرّفی نسخه های خطی دیوان فدایی یزدی
میرزا سیّد یحیی متخلّص به «فدایی» فرزند میرزا محمّد علی وامق (مؤلّف تذکرة میکده که با خط خوش فدایی به رشته تحریر در آمد) و نوة میر محمد باقربن محمد سعید بن محمد امین حسینی حسنی یزدی ، عالم دینی و ادیب و شاعر سدة سیزدهم هـ.ق است. فدایی در مدرسه مصلّای صفدرخان به تحصیل و تدریس مشغول بود و در ادبیات عرب و صرف و نحو به ویژه علم نحو تبحّر داشته و دارای آثاری چون مستیقظ و منظومه در نحو است که نسخه هایی از آن در کتابخانة وزیری یزد نگهداری می شود. او جدای آشنایی با علوم عربی، فردی ادیب و شاعر بود که از اقسام شعر بیشتر به غزل و رباعی تمایل داشته و مهارت او در سرودن ماده تاریخ در دیوانش زبانزد است.
و پدرش میرزا محمد علی وامق او را فردی خوش اخلاق، سالک، پرهیزکار، خوش حافظه و دارای خطی نیکو و طبعی روان دانسته است و در وصف او گوید:
«فرزند دلبند این صداقت اندیش،و به دو واسطه هم نام جد امجد نامی خویش. اسمش میرزا سید یحیی و دل پژمردة این افسرده را موجب سرور و احیا، از جمله طلّاب علوم سعادت مرسوم و سادات رفیع الدرجات این مرز و بوم به علوم عربیّت مربوط و جواهر زواهر نکات نحویه را گنجور حافظه اش مضبوط نموده. مدت العمر در مصلّای صفدرخان به تعلیم و تعلّم و تفهیم و تفهّم به سر برده و با ارباب فضل و کمال طریق مجالست و مخالطت سپرده و در طریق سلوک احدی را از وی گلهمند ندیده و سخن شکایتی و نسب جنایتی دربارهاش نشنیده، بلکه خود نیز در عالم پدر فرزندی از سلوک او هرگز نرنجیده ام.
مجملاً کثیر القبول و قلیل الفضول، خالی از مکر و حیله و امین قوم و قبیله، طبعش عالی و دلش از حقد و حسد خالی، از لهو و لعب دور و دلش به صحبت ارباب کمال مایل و مسرور، طبع روان و از اقسام شعر بیشتر به غزل و رباعی تر زبان است و منتخب اشعارش بیشتر از همه معاصرین و شعرای بلاغت آیین اهل این زمان است. خداوند بی منّت جلّ اسمه، سعادت و عاقبت را روزی و نصیب او فرماید.»
فدایی با به یادگار گذاشتن دیوان شعری از خود در سال 1282 هـ .ق بر اثر ابتلا به بیماری وبا چهره در نقاب خاک کشید.
سه نسخه خطی بسیار نفیس از اشعار او در کتابخانه وزیری یزد نگهداری می شود که بک نسخه آن به شماره 3689 مجموعه ای از غزل، قصیده و رباعی است که فدایی با فخامت و متانت و استواری کلام در مدح و منقبت رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) و ائمه اطهار شروع کرده و این مدح و ستایش امامان در جای جای دیوان نمود دارد و به کرّات از الکن بودن زبان و ناقابل بودن شعر خود در مدح و توصیف آنها داد سخن داده است.
اگـر چـه قابل مدح تونیست شعر رهی
زلطف گوش ده و کن قبول و خرده مگیر
و از خالق بی همتا به واسطة قسم دادن به امامان و اولیاء الله تقاضای عفو و بخشش می نماید.
بزرگوار خدایا به حق هشت و چهار
که حاکمانند امروز و شافعان فردا
که در گذر ز گناهان ما سیه رویان
علی الخصوص فدایی که هست مدح سرا
همیشه تا که عدو را به دوزخ است مکان
مدام تا که محب راست در جنان مأوا
او در زمرة شاعرانی است که برای مسائل اخلاقی، دینی و اجتماعی اهمیت به سزایی قایل است و در رابطه با مسائلی چون ازدواج دختران، توجه به نماز و روزه، دروغ و غمّازی، آبرو، غرور، به غفلت گذراندن عمر، غم نان خوردن انسانها، ذمّ اهل بازار و ... لب به سخن گشوده است.
آنان که گشته یکسره عالم خرابشان
افتاده از غرور به گردن طنابشان
کردار نا صواب کنند و عجبتر آنک
بس فخرهاست از عمل نا صوابشان
ظلم کسان کنند و ثوابش نهند نام
ایزد مگر دهاد جزای ثوابشان
مال کسان خورند به زور، این غریب نیست
کز یاد رفته یکسره یوم الحسابشان
چندان جفا کنند که گردیده اند خلق
در ناله و فغان شب و روز از عذابشان
بهر نانی که بود قسمت تو
چند مسکین غم بیهوده خوری
عمر تو هست گرامی تر از آن
که غم بوده و نابوده خوری
ای که به غفلت گذرد عمر تو
می نتوان گفت که صاحبدلی
عمر که از هر چه گرامی تر است
می دهی از دست و همان غافلی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
معرّفی نسخه های خطی دیوان فدایی یزدی
میرزا سیّد یحیی متخلّص به «فدایی» فرزند میرزا محمّد علی وامق (مؤلّف تذکرة میکده که با خط خوش فدایی به رشته تحریر در آمد) و نوة میر محمد باقربن محمد سعید بن محمد امین حسینی حسنی یزدی ، عالم دینی و ادیب و شاعر سدة سیزدهم هـ.ق است. فدایی در مدرسه مصلّای صفدرخان به تحصیل و تدریس مشغول بود و در ادبیات عرب و صرف و نحو به ویژه علم نحو تبحّر داشته و دارای آثاری چون مستیقظ و منظومه در نحو است که نسخه هایی از آن در کتابخانة وزیری یزد نگهداری می شود. او جدای آشنایی با علوم عربی، فردی ادیب و شاعر بود که از اقسام شعر بیشتر به غزل و رباعی تمایل داشته و مهارت او در سرودن ماده تاریخ در دیوانش زبانزد است.
و پدرش میرزا محمد علی وامق او را فردی خوش اخلاق، سالک، پرهیزکار، خوش حافظه و دارای خطی نیکو و طبعی روان دانسته است و در وصف او گوید:
«فرزند دلبند این صداقت اندیش،و به دو واسطه هم نام جد امجد نامی خویش. اسمش میرزا سید یحیی و دل پژمردة این افسرده را موجب سرور و احیا، از جمله طلّاب علوم سعادت مرسوم و سادات رفیع الدرجات این مرز و بوم به علوم عربیّت مربوط و جواهر زواهر نکات نحویه را گنجور حافظه اش مضبوط نموده. مدت العمر در مصلّای صفدرخان به تعلیم و تعلّم و تفهیم و تفهّم به سر برده و با ارباب فضل و کمال طریق مجالست و مخالطت سپرده و در طریق سلوک احدی را از وی گلهمند ندیده و سخن شکایتی و نسب جنایتی دربارهاش نشنیده، بلکه خود نیز در عالم پدر فرزندی از سلوک او هرگز نرنجیده ام.
مجملاً کثیر القبول و قلیل الفضول، خالی از مکر و حیله و امین قوم و قبیله، طبعش عالی و دلش از حقد و حسد خالی، از لهو و لعب دور و دلش به صحبت ارباب کمال مایل و مسرور، طبع روان و از اقسام شعر بیشتر به غزل و رباعی تر زبان است و منتخب اشعارش بیشتر از همه معاصرین و شعرای بلاغت آیین اهل این زمان است. خداوند بی منّت جلّ اسمه، سعادت و عاقبت را روزی و نصیب او فرماید.»
فدایی با به یادگار گذاشتن دیوان شعری از خود در سال 1282 هـ .ق بر اثر ابتلا به بیماری وبا چهره در نقاب خاک کشید.
سه نسخه خطی بسیار نفیس از اشعار او در کتابخانه وزیری یزد نگهداری می شود که بک نسخه آن به شماره 3689 مجموعه ای از غزل، قصیده و رباعی است که فدایی با فخامت و متانت و استواری کلام در مدح و منقبت رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) و ائمه اطهار شروع کرده و این مدح و ستایش امامان در جای جای دیوان نمود دارد و به کرّات از الکن بودن زبان و ناقابل بودن شعر خود در مدح و توصیف آنها داد سخن داده است.
اگـر چـه قابل مدح تونیست شعر رهی
زلطف گوش ده و کن قبول و خرده مگیر
و از خالق بی همتا به واسطة قسم دادن به امامان و اولیاء الله تقاضای عفو و بخشش می نماید.
بزرگوار خدایا به حق هشت و چهار
که حاکمانند امروز و شافعان فردا
که در گذر ز گناهان ما سیه رویان
علی الخصوص فدایی که هست مدح سرا
همیشه تا که عدو را به دوزخ است مکان
مدام تا که محب راست در جنان مأوا
او در زمرة شاعرانی است که برای مسائل اخلاقی، دینی و اجتماعی اهمیت به سزایی قایل است و در رابطه با مسائلی چون ازدواج دختران، توجه به نماز و روزه، دروغ و غمّازی، آبرو، غرور، به غفلت گذراندن عمر، غم نان خوردن انسانها، ذمّ اهل بازار و ... لب به سخن گشوده است.
آنان که گشته یکسره عالم خرابشان
افتاده از غرور به گردن طنابشان
کردار نا صواب کنند و عجبتر آنک
بس فخرهاست از عمل نا صوابشان
ظلم کسان کنند و ثوابش نهند نام
ایزد مگر دهاد جزای ثوابشان
مال کسان خورند به زور، این غریب نیست
کز یاد رفته یکسره یوم الحسابشان
چندان جفا کنند که گردیده اند خلق
در ناله و فغان شب و روز از عذابشان
بهر نانی که بود قسمت تو
چند مسکین غم بیهوده خوری
عمر تو هست گرامی تر از آن
که غم بوده و نابوده خوری
ای که به غفلت گذرد عمر تو
می نتوان گفت که صاحبدلی
عمر که از هر چه گرامی تر است
می دهی از دست و همان غافلی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
معرّفی نسخه های خطی دیوان فدایی یزدی
میرزا سیّد یحیی متخلّص به «فدایی» فرزند میرزا محمّد علی وامق (مؤلّف تذکرة میکده که با خط خوش فدایی به رشته تحریر در آمد) و نوة میر محمد باقربن محمد سعید بن محمد امین حسینی حسنی یزدی ، عالم دینی و ادیب و شاعر سدة سیزدهم هـ.ق است. فدایی در مدرسه مصلّای صفدرخان به تحصیل و تدریس مشغول بود و در ادبیات عرب و صرف و نحو به ویژه علم نحو تبحّر داشته و دارای آثاری چون مستیقظ و منظومه در نحو است که نسخه هایی از آن در کتابخانة وزیری یزد نگهداری می شود. او جدای آشنایی با علوم عربی، فردی ادیب و شاعر بود که از اقسام شعر بیشتر به غزل و رباعی تمایل داشته و مهارت او در سرودن ماده تاریخ در دیوانش زبانزد است.
و پدرش میرزا محمد علی وامق او را فردی خوش اخلاق، سالک، پرهیزکار، خوش حافظه و دارای خطی نیکو و طبعی روان دانسته است و در وصف او گوید:
«فرزند دلبند این صداقت اندیش،و به دو واسطه هم نام جد امجد نامی خویش. اسمش میرزا سید یحیی و دل پژمردة این افسرده را موجب سرور و احیا، از جمله طلّاب علوم سعادت مرسوم و سادات رفیع الدرجات این مرز و بوم به علوم عربیّت مربوط و جواهر زواهر نکات نحویه را گنجور حافظه اش مضبوط نموده. مدت العمر در مصلّای صفدرخان به تعلیم و تعلّم و تفهیم و تفهّم به سر برده و با ارباب فضل و کمال طریق مجالست و مخالطت سپرده و در طریق سلوک احدی را از وی گلهمند ندیده و سخن شکایتی و نسب جنایتی دربارهاش نشنیده، بلکه خود نیز در عالم پدر فرزندی از سلوک او هرگز نرنجیده ام.
مجملاً کثیر القبول و قلیل الفضول، خالی از مکر و حیله و امین قوم و قبیله، طبعش عالی و دلش از حقد و حسد خالی، از لهو و لعب دور و دلش به صحبت ارباب کمال مایل و مسرور، طبع روان و از اقسام شعر بیشتر به غزل و رباعی تر زبان است و منتخب اشعارش بیشتر از همه معاصرین و شعرای بلاغت آیین اهل این زمان است. خداوند بی منّت جلّ اسمه، سعادت و عاقبت را روزی و نصیب او فرماید.»
فدایی با به یادگار گذاشتن دیوان شعری از خود در سال 1282 هـ .ق بر اثر ابتلا به بیماری وبا چهره در نقاب خاک کشید.
سه نسخه خطی بسیار نفیس از اشعار او در کتابخانه وزیری یزد نگهداری می شود که بک نسخه آن به شماره 3689 مجموعه ای از غزل، قصیده و رباعی است که فدایی با فخامت و متانت و استواری کلام در مدح و منقبت رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) و ائمه اطهار شروع کرده و این مدح و ستایش امامان در جای جای دیوان نمود دارد و به کرّات از الکن بودن زبان و ناقابل بودن شعر خود در مدح و توصیف آنها داد سخن داده است.
اگـر چـه قابل مدح تونیست شعر رهی
زلطف گوش ده و کن قبول و خرده مگیر
و از خالق بی همتا به واسطة قسم دادن به امامان و اولیاء الله تقاضای عفو و بخشش می نماید.
بزرگوار خدایا به حق هشت و چهار
که حاکمانند امروز و شافعان فردا
که در گذر ز گناهان ما سیه رویان
علی الخصوص فدایی که هست مدح سرا
همیشه تا که عدو را به دوزخ است مکان
مدام تا که محب راست در جنان مأوا
او در زمرة شاعرانی است که برای مسائل اخلاقی، دینی و اجتماعی اهمیت به سزایی قایل است و در رابطه با مسائلی چون ازدواج دختران، توجه به نماز و روزه، دروغ و غمّازی، آبرو، غرور، به غفلت گذراندن عمر، غم نان خوردن انسانها، ذمّ اهل بازار و ... لب به سخن گشوده است.
آنان که گشته یکسره عالم خرابشان
افتاده از غرور به گردن طنابشان
کردار نا صواب کنند و عجبتر آنک
بس فخرهاست از عمل نا صوابشان
ظلم کسان کنند و ثوابش نهند نام
ایزد مگر دهاد جزای ثوابشان
مال کسان خورند به زور، این غریب نیست
کز یاد رفته یکسره یوم الحسابشان
چندان جفا کنند که گردیده اند خلق
در ناله و فغان شب و روز از عذابشان
بهر نانی که بود قسمت تو
چند مسکین غم بیهوده خوری
عمر تو هست گرامی تر از آن
که غم بوده و نابوده خوری
ای که به غفلت گذرد عمر تو
می نتوان گفت که صاحبدلی
عمر که از هر چه گرامی تر است
می دهی از دست و همان غافلی