لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
تاریخچه
مصر در دوران دودمان ششم مصر باستان به اوج شکوفایی خود رسید و به گونهٔ مرکز آیین پتاح درآمد. با برپایی شهر تبس از رونق آن کاستهشد. با چیرگی ایران بر مصر ممفیس یک ساتراپی و رونقش بازگردانده شد. با برپایی اسکندریه باز این دوران شکوفایی به سر آمد و اهمیتش پس از این شهر قرار گرفت. با روی کار آمدن روم باز هم ممفیس پس از اسکندریه دومین شهر مهم مصر بود. وضعیت تا پدیدآمدن فسطاط در ۶۴۱ (میلادی) به همین ترتیب بود. در این زمان شهر رو به فراموشی سپرده شد و سنگهای این شهر برای ساخت زیستگاههایی در گرداگردش به کاربرده شد.
ریشهٔ نام
نام مصر باستانی این شهر اینِب هِج(Ineb Hedj) به معنای دیوارهای سپید بود. نام ممفیس ریخت یونانی دگرگونشدهٔ از نام هرم فرعون مصر پپی یکم بود که مِننهفِر (Men-nefer) در زبان قبطی بود. همچنین در مصر باستان بدین شهر آنخ تاوی (Ankh Tawy) به معنای به بندکشندهٔ دو شهر هم میگفتند. این نام بر وضعیت استراتژیک این شهر در میان مصر بالا و پایین تاکید دارد.
ماسونها و مصر باستانفلسفه مادهگرای مصر باستان پس از اضمحلال این تمدن همچنان به حیات خود ادامه داد. بعضی یهودیان پذیرای آن شدند و در سایه اصول کابالا به ادامه حیات آن کمک نمودند. از سوی دیگر، گروهی از فلاسفه یونان همان فلسفه را اقتباس کردند و با تفسیر مجدد آن مکتب «هرمتیسیسم» (Hermeticism) را به وجود آوردند. کلمه هرمتیسیسم از نام «هرمس» (Hermes)، همتای یونانی خدای مصری «تاث» (Toth) برگرفته شده است. به عبارت دیگر این فلسفه نسخه یونانی فلسفه مصری است.سلامی ایشینداغ در توضیح مبدأ این فلسفه و جایگاه آن در فراماسونری مدرن مینویسد:در مصر باستان جامعه مذهبی وجود داشت با طرز تفکری مبتنی بر هرمتیسیسم فراماسونری نیز چیزی مشابه آن اتخاذ نمود. کسانی که با گذراندن تشریفات سازمان به سطوح خاص میرسیدند، افکار معنوی و احساسات خود را آشکار مینمودند و به تربیت افرادی که در سطوح پایینتر قرار داشتند میپرداختند. فیثاغورث پیرو این مکتب بود و در میان آنها آموزش دید. نظام فلسفی مکتب اسکندرانی و نئوافلاطونی در مصر باستان ریشه دارد و شباهتهای عمدهای میان آن و تشریفات ماسونی وجود دارد.2ایشینداغ پا را فراتر مینهد و در توضیح تأثیر تفکرات مصری بر مبادی فراماسونری چنین اظهار میکند: فراماسونری یک سازمان اجتماعی ـ تشریفاتی است که نقطه آغازش مصر باستان است.3بسیاری از دیگر صاحبنظران ماسون همین عقیده را دربارة خواستگاه فراماسونری دارند و معتقدند این سازمان از تخم جوامع مخفی تمدنهای مشرک، همچون مصر و یونان متولد شده است. سلیل لییکاتاز، یک ماسون ارشد ترک در مقالهای با عنوان «اسرار ماسونی: چه چیز محرمانه است و چه چیز محرمانه نیست؟» مینویسد:«در تمدنهای کهن یونان، مصر و روم مکاتب پنهانی وجود داشتند که از مفاهیم مشترکی در زمینه علوم ماوراءالطبیعی و اسرارآمیز برخوردار بودند. اعضای این مکاتب سرّی تنها پس از گذراندن دوران طولانی تحصیل و تشریفات خاص به عضویت پذیرفته میشدند. پنداشته میشود اولین مکتب از این دست، مکتب «اُسیریس» (Osiris) باشد که بر مبنای تولد این خدا دوران جوانی او، مبارزهاش با تاریکی، مرگ او و رستاخیزش شکل گرفته است. این مفاهیم طی مراسمی توسط روحانیون به نمایش درمیآمد. با این روش مراسم و نمادهای به نمایش درآمده بسیار مؤثرتر واقع میشدند... .سالها بعد، طی این مراسم و تشریفات اولین محافل مجمع برادران تشکیل شدند و با عنوان فراماسونری به فعالیت پرداختند. این انجمنها آرمانهای یکسانی داشتند و در مواقع فشار قادر به فعالیت بودند. دلیل بقای آنان این است که پیوسته نام و القاب و روش خود را تغییر میدادند. با این حال به مکتب سری کهن و ویژگیهای خاص آن وفادار ماندند و تفکرات خود را نسل به نسل منتقل کردند. آنها برای اجتناب از به خطر افتادن تشکیلات قوانین ویژهای میان خویش وضع نمودند. ایشان برای محافظت از خود در برابر مردم نادان به فراماسونری عملی که دربردارندة احکام دقیق حرفهشان بود، پناه بردند و آن را با اندیشههای خود پیوند زدند. این روند بعدها در تشکیل فراماسونری خرد محور مؤثر واقع گشت.»نقل قول بالا نیز مؤید ادعای ماست. از میان سه تمدن باستانی مصر، یونان و روم، قدیمیترین تمدن، تمدن مصر میباشد. میتوان گفت عمدهترین منبع فراماسونری مصر است. (پیشتر دیدیم که شوالیههای معبد رابط اصلی فراماسونری مدرن و این تمدن ملحد بودند.)لازم به یادآوری است که تمدن مصر کهن نمونه اصلی «تمدن طاغوتی» است و در قرآن از آن یاد شده است. آیههای متعددی به فرعونیان، جوامع آنها،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
قسمت عمده ادبیات باستانی مصر ادبیات دینی است
داستانهای کوتاهی که در میان بقایای ادبیات مصری به دست ما رسیده، فراوان و بسیار متنوع است. در ضمن آنها قصه های شگفت انگیز اشباح و معجزات و قصه های ساختگی جذابی به نظر می رسد که، از لحاظ سبک نگاش و شباهت به حقیقت، از داستانهای پلیسی که در زمان حاضر مایه خرسندی خاطر سیاستمداران است، کمتر به نظر نمی رسد.
بیشتر آنچه از ادبیات مصری قدیم بر جای مانده به خط" مقدس" نوشته شده، و آنچه باقی مانده چندان فراوان نیست، و تنها از روی همین است که باید نسبت به ادبیات باستانی مصر حکم کنیم؛ البته در چنین حکمی تصادف کور سهم فراوانی خواهد داشت. شاید، با گذشت زمان، چنان شده است که اثر بزرگترین شاعران مصر از بین رفته و تنها آثار شاعران درباری به دست ما رسیده باشد. گور یکی از کارمندان دولتی بزرگ سلسله چهارم، صاحب قبر را به نام" منشی کتابخانه" معرفی کرده است؛ ما نمی دانیم که آیا آن کتابخانه براستی انباری از کتابها و آثار ادبی بوده، یا انبار پرگرد و غباری بوده است که اسناد و سجلات عمومی در آن نگاهداری می شده. قدیمترین چیزی که از ادبیات مصری مانده" متنهای اهرام" است، که عبارت است از موضوعات دینی که بر دیوارهای پنج هرم از هرمهای سلسله پنجم و ششم نقش شده. کتابخانه هایی به دست آمده است که تاریخ آنها به 2000 ق م می رسد؛ این کتابخانه ها عبارت از طومارهای پیچیده ای از پاپیروس است که در داخل کوزه های عنوان دار جای دارد و آنها را، مرتب، در طبقات مختلف کتابخانه چیده اند. از یکی از این کوزه ها، قدیمترین شکل قصه سندباد بحری به دست آمده، و اگر آن را صورت قدیمی قصه روبنسون- کروزوئه بنامیم شاید بیشتر به حقیقت نزدیک شده باشیم.
" داستان ناخدایی که کشتی او تکه پاره شده" قطعه ای از شرح حال ناخدایی است که خود وی نوشته و بسیار خوش تعبیر و باروح است. این ناخدای پیر، که با بیانی همانند دانته سخن می راند، می گوید:" چه اندازه مایه شادی است که آدمی چون از مصیبتی برهد، آنچه را بر وی گذشته حکایت کند." این ملاح در آغاز داستان چنین می گوید:
پاره ای از حوادث را، که هنگام رفتن به معادن شاهی بر من گذشت، برای تو نقل می کنم. در آن هنگام که بر کشتیی به طول 55 متر و عرض 18 متر قرار گرفتم، در آن 120 نفر از بهترین دیانوردان مصری قرار داشتند، آثار ظاهری آسمان و زمین را می توانستند بخوانند، و دلهای آنان سخت تر از دل شیر بود. طوفانها و گردبادها را، پیش از آنکه برسد پیش بینی می کردند.
گردبادی، در آن هنگام که در دریا بودیم، بر ما وزید... باد ما را پیش راند و چنان بود که گویی در برابر باد در حال پروازیم... موجی به بلندی 8 زراع برخاست... آنگاه کشتی شکست و هیچ یک از کسانی که در آن بودند نجات نیافتند. موج مرا به جزیره ای انداخت که سه روز به تنهایی در آن به سر بردم و جز قلب خویش یار و یاوری نداشتم. در زیر درختی می خوابیدم و سایه را در آغوش می گرفتم. پس از آن پای خود را دراز کردم تا ببینم چه چیز می توانم بیابم و در دهان بگذارم. پس درخت انجیر و انگور و انواع تره ظریف یافتم.. در آن، ماهی و مرغ هم بود، و هیچ چیز در آنجا نقصان نداشت... چون برای خود آتشزنه ای ساختم، با آن آتش افروختم و برای خدایان قربانی بریان کردم.
داستان دیگری آنچه را بر کارمندی به نام سینوحه گذشته نقل می کند. این شخص، پس از مرگ آمنمحت اول، از مصر گریخته در خاور نزدیک از شهری به شهری می رفت و، با وجود ثروت و نامی که به دست آورده بود، از دوری وطن رنج فراوان می برد. عاقبت آنچه را که به دست آورده بود رها کرد و به مصر بازگشت و در این بازگشت سختی فراوان دید. در این داستان چنین آمده است:
ای خدا، هر که هستی، که به من فرمان مسافرت داده ای، دوباره مرا به خانه( یعنی به فرعون) باز گردان. شاید به من اجازه می دهی تا جایی را ببینم که دل من در آن جای دارد. چه چیز برای من بزرگتر از آن است که جسد من آنجا به خاک سپرده شود که به دنیا چشم گشوده ام؟ به من مدد کن! امیدوارم که خیر به من برسد و خدا مرا رحمت کند.
سپس وی را در وطنش می بینیم که خسته و مانده و غبارآلود، پس از مسافرت طولانی در بیابان، بازگشته و بیم آن دارد که به واسطه طول مدت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ِمصر
مصر کشوریست در شمال شرقی قاره آفریقا و شبه جزیره سینا هم که در قاره آسیا قرار میگیرد، نیز بخشی از قلمرو آن است. مصر در جنوب دریای مدیترانه و غرب دریای سرخ قرار داشته و از شرق با لیبی و از جنوب با سودان همسایهاست. مصر از طریق شبه جزیره سینا مرز زمینی با اسرائیل و نوار غزه در فلسطین دارد.
مصر یکی از پرجمعیت ترین کشورهای آفریقایی و خاورمیانه است و اکثریت قریب به اتفاق جمعیت حدود ۷۵ میلیون نفری آن در کنار رود نیل زندگی میکنند. سواحل رود نیل منطقهای است که ۴۰ هزار کیلومتر مربع یعنی حدود یک بیست و پنجم این سرزمین عمدتا بیابانی را تشکیل میدهد.
حدود نیمی از جمعیت مصر شهرنشین هستند که بیشتر آنان در دو شهر بزرگ قاهره و اسکندریه و حومه آنها زندگی میکنند.
مصر از نظر سیاسی و فرهنگی یکی از مهمترین کشورها در جهان عرب و خاورمیانهاست، بسیاری از اتباع مصر به ریاست سازمانهای بین المللی ملی و منطقهای رسیده اند[۱] و دانشگاه الازهر مهمترین مرکز مذهبی جهان اسلام در این کشور قرار دارد.
تاریخ
تمدن در منطقه کنونی مصر که در حاشیه رود نیل شکل گرفته در زمره کهنترین تمدنها به شمار میآید که از حدود ۴ هزار سال قبل از میلاد موجود است. مصر باستان سرزمین فراعنه بود و آثار تاریخی برچستهای چون اهرام سهگانه و نیایشگاه بزرگ را از آن دوران به یادگار دارد. در اسطورههای سامی محل ظهور پیامبرانی مانند یوسف و موسی را در همان دوران و در سرزمین مصر آوردهاند.
دولت قدیم مصر در سال ۵۲۴ ق. م به دست ایرانیان سقوط کرد. این کشور در روزگار هخامنشی و همچنین در دوران ساسانی (در عهد خسرو پرویز و به مدت ده سال) بخشی از شاهنشاهی ایران بود.
حضور هخامنشیان در مصر به دوران کمبوجیه پسر کوروش باز میگردد. او درسال ۵۲۵ پیش از میلاد، در لشکرکشی به مصر توانست مقابل فرعون پسامتیخ سوم از دودمان بیست و ششم فراعنه مصر پیروز شود و آن کشور را به یکی از ساتراپیهای هخامنشی تبدیل کند.[۲]
اهرام سه گانه
نیای آنچه امروزه کانال سوئز نام دارد برای نخستین بار از سوی ایرانیان در مصر کنده و راهاندازی شد.
در سال ۳۳۲ ق.م اسکندر این سرزمین را تصرف نمود و تا سال بعد دودمان بطلمیوسیان که از جانشینان اسکندر بودند، بر آن حکمفرما بودند.در سال ۳۰ پیش از میلاد رومیان با غلبه بر کلئوپاترا آخرین ملکه بطلمیوسی مصر را ضمیمه قلمرو روم نمودند. در سال ۶۴۱ میلادی (۱۹ هجری قمری) در زمان خلیفه دوم، عمر، عربهای مسلمان این کشور را فتح کردند. مصر همواره از سرزمینهای مهم برای حکومت اسلامی بوده و تا سال ۱۵۱۷ میلادی که دولت عثمانی بر مصر تسلط یافت در دست خلفای اموی و عباسی و فاطمی بود.
روند عربیشدن زبان مصریان چندی به طول انجامید و کاربرد زبان عربی در این منطقه از سده نهم میلادی به اینسو شدت گرفت. سیاست فرمانروایان عرب حاکم بر مصر این بود که با وجود ناآشنا بودن مردم مصر با زبان عربی این فرمانروایان از همان آغاز تمامی نوشتههای رسمی را به عربی صادر کردند. این حاکمان ولی، علاقه زیادی به مسلمان کردن مردم مصر نشان نمیدادند.[۳]
با این حال، مسلمان شدن مردم مصر با عربزبان شدن آنها همراه نبود و اسلامیسازی مصر سدهها پس از عربزبانشدن آنها به انجام رسید. با اینکه زبان عربی از سده نهم میلادی در مصر گسترش یافت دین اسلام تنها در سده چهاردهم تبدیل به دین اکثریت مصریان شد.[۴]
در سال ۱۷۹۸ ناپلئون به مصر لشکر کشید و در سال ۱۸۰۵ میلادی محمدعلی پاشا از طرف دولت عثمانی حاکم آنجا شده و دودمان جدید مصر را تشکیل داد.
اهرام سه گانه
برای مدتها مصر تحتالحمایه بریتانیای کبیر بود ولی پس از جنگ جهانی اول بر اثر فشار مردم، استقلال مصر را اعلام کرد. در جنگ جهانی دوم طی سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۳ با اینکه مصر بیطرفی خود را اعلام کرده بود اما سرزمینهای غربی آن در حاشیه دریای مدیترانه از صحنه نبردهای سنگین بین ارتش آلمان و ارتش بریتانیا بود و با انکه آلمانیها فاصله چندانی با کانال سوئز نداشتند، اما در منطقهای به نام العلمین شکست خوردند و همین شکست نقطه آغاز شکستهای دیگر آنها شد.
مصر در سال ۱۹۴۵ به عضویت سازمان ملل متحد در آمد. در سال ۱۹۵۶ جمال عبدالناصر به ریاست جمهوری فرانسه به مصر حمله کردند، اما با پشتیبانی شوروی پیشین و بی طرفی آمریکا، بدون نتیجه خاتمه یافت. در طی سالهای بعد دو جنگ دیگر نیز بین مصر و دیگر کشورهای عربی با اسرائیل رخ داد. (۱۹۶۷ و ۱۹۷۳)
نام
نام مصر از ریشهٔ سامی است و با نامهای دیگر زبانهای سامی برای مصر از جمله (میتزراییم) عبری همریشهاست. نام مصر به معنی «دو تنگه» است و به جدایی میان دو دودمان بخشهای شمالی و جنوبی مصر اشاره دارد. واژهٔ مصر در اصل خود معانی تمدن، کلانشهر و زمین و مرز هم میدادهاست.[۵] در پارسی باستان مصر را مودرایا مینامیدهاند.[۶]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
طی سالیان درازی که از ساختمان هرم بزرگ گیزا می گذرد، این بنای باشکوه بارها و بارها مورد بازدید بزرگان، زورمندان تاریخ، اعم از خلفا، پادشاهان، فرمانروایان و سرداران قرار گرفته است. در این راستا برخی با صدور فرمان تخریب و نابودی هرم و پاره ای نیز همراه با احساس شگفتی و ستایش بوده است.
یادآوری می شود که علی رغم کوششهای فراوانی که تاریخ نویسان، پژوهشگران و مصرشناسان بعمل اورده اند، پیشینة تمدن و فرهنگ مصر باستان نیز تاکنون روشن نشده است.
تاریخ نویسان متعصب و تندروی مصری بر پایة گفته های کاهنین مبدأ تاریخ این کشور باستانی را همزمان با آغاز فرمانروائی سلسله خدایان به سال554/30 ق.م دانسته اند. این در حالی است که تاریخ نویسان بی طرف شروع تمدن و فرهنگ این کشور را سال 5619 ق.م با آغاز فرمانروایی منس و تشکیل نخستین سلسله از فراعنه می دانند. از این رو نگارنده نیز در این نوشتار میانگین تاریخهای یاد شده را که از سوی اکثر تاریخ نویسان و مصرشناسان پرآوازه پذیرفته شده است، برگزیده و سال 4800 ق.م را تاریخ آغاز عملیات ساختمانی هرم گیزا قرار داده است.
کشور باستانی مصر یا به گفته ای گهواره تمدن جهان میان 23 تا 32 درجه عرض جغرافیایی شمالی و 25 تا 35 درجه طول جغرافیای شرقی قرار دارد (شکل 1).
این کشور به طول تقریبی 1500 کیلومتر از شمال به دریای مدیترانه، از جنوب به کشور سودان، از باختر به کشور لیبی و از خاور به دریای سرخ راه دارد. از گستره 990 هزار کیلومتر مربعی که در بر دارد، تنها 250/31 کیلومتر مربع یا نزدیک به 3 درصد آن قابل کشاورزی و 500/32 کیلومتر آن قابل سکونت است.
از آنجا که بیشترین بخش از خاک کشور مصر را بیابانهای سوزان و بی آب و علف تشکیل داده، تنها کرانه های رود نیل و بویژه دلتای آن بهترین وموقعیت برای کشاورزی و سکونت در مصر و بخضی از قاره آفریقا را دارا می باشد (شکل 2).
با درنظر گرفتن این موقعیت جغرافیایی استثنایی، مصر مناسبترین منطقه برای مهاجرت اقوام گوناگون از کشورهای همسایه بوده است.
جمعیت این کشئر هم اکنون نزدیک به 60 میلیون نفر می رسد و پایتخت آن شهر قاهره است. این شهر در مصر باستان به نام هایاپولیس نامیده یم شده است و ویرانه های آن نیز در نزدیکی شهر قاهره مشاهده یم شود.
یادآوری می شود که فرمانروایان سلسله نوزدهم فراعنه پایتخت خود را به شهر تانیس در شمال شرقی دلتای نیل جابجا نمودند، ولی پس از تسلط اعراب به مصر و به دستور عمر خلیفه مسلمانان، پایتخت مصر بار دیگر به شهر قاهره که از مرکزیت بیشتری برخوردار بود انتقال یافت.
رود نیل با ویژگیهای استثنائی خود پس از سرچشمه گرفتن از مناطق استوائی و گذشتن از کشورهای مجاور به طول تقریبی 1000 کیلومتر در خاک مصر جریان دارد (شکل 3).
سطح آب نیل که یکی از طولانی ترین رودهای جهان بشمار می رود، با طغیان سالیانه خود که از اواسط خردادماه آغازب و تا پایان آذر ادامه دارد، نزدیک به 9 متر بالا آمده و مواد رسوبی و حاصلخیز را همراه با جریان خود به کرانه ها و بویژه دلتای آن حمل و شش تا ده هزار کیلومتر از هر سو کرانه ها را جهت کشاورزی آماده می نماید.
وزش بادی که در کشور مصر به مدت سال از شمال به جنوب ادامه دارد، جابجایی اهالی و حمل و نقل فرآورده های کشاورزی را از راه رود نیل آسان می نماید.
مهمترین فرآورده های کشاورزی مصر عبارتند از گندم، جو، حبوبات، کنف و پنبه که صادرات کشور رتا در بر می گیرد. شایان گفتن است که مصریان شاید نخستین قومی باشند که پنبه را شناخته و آن را برای پوشش و لباس بکار برده اند (شکل 4).
فرآورده های کشاورزی و کانی در مصر باستان بازار تمامی کشورهای کرانه دریای مدیترانه را به دست گرفته و با نظام رایج داد و ستد به گونه پایاپای این فرآورده ها در برابر طلا و عاج معامله می شده اند.
هرم بزرگ گیزا از زبان تاریخ نویسان و بازدیدمنندگان
هرم بزرگ گیزا از زبان تاریخ نویسان مغرب زمین
اهرام سه گانه و بویژه هرم بزرگ که در جهان به نام یکی از عجائب هفتگانه نامیده شده است، پس از پایان ساختمان که متأسفانه از تاریخ دقیق آن آگاهی در دست نیست، بارها و بارها مورد تخریب افراد و گروههای گوناگون قرار گرفته و دیگر بار به فرمان فراعنه و بزرگ مردان تاریخ مصر بهسازی و نوسازی گشته است.
در روند این فراز و نشیب ها، برای آخرین بار پس از 2000 سال در سلسله نوزدهم فراعنه، به فرمان رامسس دوم فرعون دانشمند و هنرپرور، هرم مورد بهسازی بنیادین قرار گرفت، بخشهایی از این ساختمان شگفت انگیز که گمان می رفت برای همیشه باید از دیدی همگان پنهان بماند، برابر طرح اولیه ساختمان که کاهنین مورد اعتماد به دست آمده بود، مهر و موم گشت و بدین سان ورود و بازدید از هرم ممنوع گردید. با روی کار آمدن سلسله بیست و هفتم یا سلسله فراعنه ایرانی هرم بار دیگر بازگشائی و بازدید از آن برای همگان آزاد اعلام شد.
هرودت نخستین تاریخ نویسی می باشد که هنگام عزیمت به ایران به دعوت خشایارشاه در سال 420 ق.م از مصر و اهرام بازدید نموده است. پس از بازدید هرودت از مصر، تاریخ نویسان پرآوزاة جهانی گزارشهای گوناگونی در بارة اهرام منتشر نموده اند، ولی متأسفانه در این راستا کمتر گزارشهای مستندی که بر پایه برگردان حروف هیروگلیف استوار باشد مشاهده می شوند.
در این نوشتار کوشش بعمل آمده است که تا حد امکان سخنان و دیدگاههای نویسندگان و تاریخ نویسانی را که به برگردان حروف هیروگلیف دسترسی داشته اند گردآوری و چکیدهای از آنها را در اختیار خوانندگان گرامی فرار دهیم.
هرودت که شاید بتواذن به گفته هایش در مقایسه با سخنان دیگر تاریخ نویسان در سده های پیش از میلاد بهای بیشتری داد، در پاسخ به این پرسش که چرا جسد فرعون در نخستین طبقه از واحد پنج اشکوبه ای که به نام وی نامگذاری شده یافت نگردیده است می گوید:
مصریان بر این باور بودند که روح پس از مدت زمان بسیار کوتاهی دیگر بار به کالبد حلول خواهد نمود. از این رو جسد فرعون را نخست به صورت امانت در نخستین طبقه قرار دادندذ، تا در فرصتی مناسب به منزلگاه همیشگی خود که سردابی در ژرفای 10/58 متری از کف هرم می باشد جابجا نمایند. آنان با تدابیری که اندیشیده بودند می توانستند هنگام نیاز این سرداب را به وسیلة کانالی که به رود نیل پیوند داشت از آب پر نموده و بدین سان جسد را از دستبرد و تاراج یغماگران برهانند.
از آنجا که هرودت برای نخستین بار از احتمال وجود این سرداب سخن گفته و محل ورود به سرداب نیز تا کنون کشف نشده است، سرداب یاد شده به نام سرداب فرضی هردوت نامیده شده است.
هردوت به نقل از قول کاهنین و متولیان هرم می افزاید، با تمامی پیش بینیها و تدابیری که اندیشیده شد، گروه دزدان با کمک و راهنمائی پاره ای از کاهنین و متولیان به درون هرم راه یافته، نه تنها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن :
پس از آن که سیطره و سطوت عثمانی ها در آسیای صغیر گسترش یافت و تحکیم گردید هنگام برخورد با ممالیک مصر فرا رسید هر چند که پیش از این میان سلاطین مصر و خلفای عثمانی روابط حسنه ای برقرار بود .
این روابط از عهد سلطان برقوق مصری و معاصرش سلطان بایزید عثمانی آغاز شده بود . این روابط خوب تا زمان سلطان با یزید دوم پسر محمد فاتح ادامه یافت . در این زمان جم برادر بایزید دوم مدعی سلطنت شد و بایزید به جنگ برخاست و چون شکست خورد به مصر پناهنده گردید و اشرف نیز او را پناه داد و بایزید در خواست کرد تا او را تسلیم کند که پاسخی نشنید و از این زمان روابط مصر و عثمانی تیره شد .
البته علاوه بر این نزاع بر سر منطقه ارمنیه و کردستان و دیاربکر که تا این زمان تحت الحمایه مصریان بودند و یکی از دولت های کوچک ترکمانی به حساب می آمدند و امیران آنها را مصریان تعیین می کردند . نیز اختلاف دو دولت را بیشتر دامن می زد . زیرا عثمانیها با سپاهیان خود دولت دست نشانده مصریها را کنار زده و امیرانی را از سوی خود تعیین نمودند . و سرانجام دشمنی آن هنگامی به اوج رسید که هدایای ارسالی پادشاه هند به سلطان عثمانی را سلطان مصر به چنگ آورد و اجازه نداد تا به مقصد برسد .
همه این عوامل موجب آن شد تا بایزید اعلان جنگ کند و با سپاهیانی بزرگ به بلاد شام حمله ور شد و خود را به حلب رساند ولی در آن جا از سپاه مصری شکست خورد و در نبردی دوباره نیز تن به شکست داد و این بار نوبت زور آزمایی مصریان بود که به مرزهای عثمانی حمله کنند و پس از مدتی سرانجام صلح برقرار شد هر چند که هر یک از دو دولت برای توسعه نفوذ خود بر بلاد اسلامی می کوشیدند .
این صلح هم دوام چندانی نیاورد و عثمانی ها به تحریک قبایل ساکن در ولایت های تابع مصر می پرداختند تا آنها را به شورش وادار نمایند و موانعی را بر سر راه تجارت مصری ها با غرب آسیا و آسیای میانه بوجود آوردند به گونه ای که اندک اندک عبور کالاهایی چون پشم و منسوجات و انواع پوست و بردگان چرکسی به مصر بسته شد که سخت ترین این محاصره ها ممنوعیت ورود بردگان ممالیک به مصر بود زیرا که آنها ستون سپاه و رجال حکومت بودند.
از سوی دیگر نیز سلاطین مصر هر کس را که بر ضد عثمانیان شورش می کرد و به آنها پناهنده می شد پناه می دادند و آنها را تجهیز می نمودند و دولت هایی را که مجاور عثمانی ها بودند تحریک می کردند مانند سلطان عراق و سلطان ایران شاه اسماعیل و ....هر چند این دوستی ممالیک و صفویان بیشتر از ارسال نامه نشد زیرا اختلاف مذهبی دو ملت مانع اتحاد آنها بر ضد عثمانی ها می شد.
به هر حال روابط رو به گسترش مصر و ایران ، پناه دادن همزمان شاهزادگان فراری عثمانی از سوی دو دولت مصر و ایران موجب آن شد تا سلیم از ترس اتحاد این دو دولت به هر دو اعلان جنگ دهد نخست ایران و سپس مصر ، پیروزی بزرگ سلیم در نبرد چالدران و شکست اسماعیل به سبب کمی آذوقه و حملات قبایل ترکمان به سپاه ایرانی آنها را ناچار به بازگشت از تبریز کرد.
البته اگر مصریان سپاهی را می فرستادند تا عثمانی های گرفتار در سختی و بی آذوقگی را در هم بکوبد تاریخ دگرگون می شد سلطان سلیم ناچار به بازگشت شد و در را ه خود از قبایل ترکمن به ویژه در امارات غادریه انتقام گرفت و امیر آن علاء الدین را کشت و آنجا را ضمیمه عثمانی کرد. و سر بریده علاء الدین را نزد سلطان غوری فرستاده و غوری آماده نبرد شد البته در این شرایط از ناحیه شاه اسماعیل هیچ خطری سلطان سلیم را تهدید نمی کرد با این وجود شاه اسماعیل می توانست باز هم به ممالیک کمک کند ولی این گونه نشد.
در هنگامی که غوری تصمیم گرفته بود تا همه نیروهای خود را جمع کند درآمد مصر کاهش یافته واسکودوگاما راه تجاری آبی با هند را کشف کرده و موقعیت تجاری مصر به شدت به مخاطره افتاده بود.
از سوی دیگر رواج فساد نیز موجب شد تا غوری با سیاست های تبعیض آمیز خود در میان ممالیک در زمستان سال 922 ه/1515 م سپاه خود را به مرز آسیای صغیر برساند. در این سپاه به رغم کم بودن آن همه رجال جنگی و ادبی مصر گرد آمده بودند خلیفه عباسی ، قاضیان مذاهب چهارگونه ، روسای مشایخ و فرقه های صوفیه ، فقیهان و بزرگان ، موسیقی نوازان و خوانندگان و چاپلوسان و صاحبان صنایع و ...
در مصر فقط دو هزار نفر از ممالیک باقی ماندند و جانشین غوری ، طومان پای پسر برادرش دوادار بود همچنین چون احتمال حمله دریایی عثمانی به بندر اسکندریه می رفت نگهبانان آن افزوده شدند و دژهای آن باز سازی شد ، سلطان غوری با مرکبی بزرگ که پیشاپیش آن طبل ها نواخته می شدند به حرکت درآمد. این سپاه در گرمای شدید به طور سینا رسید و دچار سختی های فراوان شد و در شام نیز شهرهای دمشق و حلب و حماه سپاهیان خود را آماده کرده بودند. سلیم نیز از قسطنطنیه با سپاهی بزرگ و کار آزموده که بالغ بر یکصد و پنجاه هزار جنگجو می شد مسلح به انواع سلاح ها را افتادند و چون به مرزهای شام رسیدند سلیم دو نقشه جنگی کشید که در یکی پیروز شد و در دیگری شکست خورد.
در نقشه اول کوشید تا خیربک والی حلب و جان بردی غزالی والی حماه را به سوی خود جلب کند و عده حکومت به آنها داد و هر چند که نایب شام این خبر را به غوری داد او نپذیرفت.
اما در نقشه دوم کوشید تا سلطان غوری را از نبرد منصرف کند و به یک باره بر سر او فرود آید و بر این پایه به کمک والی خائن حلب نامه ای به غوری نوشت و از او درباره اقدامات پیشین دولت عثمانی درباره مرزهای مصر عذرخواهی کرد وعده داد تا دیگر تکرار نشود راه تجاری مصر نیز گشوده شده و به این وسیله همه خواسته های غوری را بر آورده می ساخت.
نزدیک بود سلطان غزنوی و همراهانش فریب بخورند ولی احتیاط کردند و به شام آمدند و در نامه دوم به حلب نماینده ای فرستاد تا به همراه قاضی عسکر روم ایلی غوری را از نبرد منصرف سازد و در راه صلح بکوشند با این شرط که غوری در نبرد سلطان سلیم با شاه اسماعیل وارد نشود.
غوری نمایندگان سلیم را اکرام کرد و سپس نمایندگان خود را نزد سلیم فرستاد و سلیم تصمیم گرفت فرستاده غوری را بکشد و چون درباریان نگذاشتند او را برگرداند و گفت : « به استادت بگو شاه اسماعیل خارجی مذهب است و تو هم مانند او هستی و نخست باید با تو بجنگم پیش از او و محل ملاقات ما مرج دابق در شمال حلب می باشد . »
غوری با سی هزار جنگجو به راه افتاد و اموال خود را در دژ بلند حلب گذاشت و صبح یک شنبه 25 رجب سال 922 با سپاه بسیار بزرگ عثمانی روبرو شد . یکی از اشتباهات بزرگ او آن بود که ممالیک جوان را مورد عنایت قرار می داد و بزرگان ممالیک را رها کرده بود و این شایعه پیچیده بود که سلطان به ممالیک اعتماد ندارد و نمی خواهد از آنها