لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
خط مشی کیفیت
شرکت شیما پرتو به عنوان یکی از شرکتهای فعال در زمینه بازاریابی ، فروش و ارائه خدمات پس از فروش تجهیزات پزشکی جهت بالابردن کیفیت و نحوه ارائه خدمات فوق تصمیم به استقرار، نگهداری و بهبود سیستم تضمین کیفیت نموده است. در این راستا مدیریت شرکت خط مشی خود را در زمینه کیفیت شامل اهداف کیفیت و تعهد به کیفیت به شرح ذیل تعیین و مدون کرده است. خط مشی کیفیت با اهداف سازمانی و انتظارات و نیازهای مشتریان مرتبط می باشد :
اهداف
الف ) خدمت به مشتری و جلب رضایت آنان در زمینه بازاریابی ، فروش و ارائه خدمات پس از فروش تجهیزات پزشکی با بالاترین کیفیت در حداقل زمان و با کمترین هزینه ممکنه در مقایسه با رقبا و در چهارچوب امکانات شرکت .
ب ) پیشرو بودن در میان شرکتهای خدمات پزشکی به لحاظ : ارائه خدمات ، کیفیت ، ایمنی ، کاهش هزینه ها و بهره وری با در اختیار داشتن نیروی انسانی کارآمد، دلسوز و متعهد به بهبود مستمر.
ج ) استقرار نظام تضمین کیفیت مبتنی بر ایزو 9002:1994
د ) همچنین جهت بهبود مستمر سیستم تضمین کیفیت هر ساله در جلسه بازنگری مدیریت که در ابتدای هر سال برگزار می گردد نسبت به مشخص نمودن اهداف کوتاه مدت کیفیتی، اقدام می گردد.
تعهدات
مدیریت در جهت دستیابی به اهداف فوق ، خود را متعهد به حفظ این ارزشها میدارد.
- جلب رضایت بیش از انتظارات مشتریان : نظر به تعهدات شرکت در ارائه خدمات با کیفیت بالا، انتظارات مشتریانمان را درک کرده و حتی فراتر از آن عمل نمائیم .
- بهبود مستمر : نیل به درجات عالی از طریق بهبود پایان ناپذیر خلاقیتهای فردی ، بهبود مستمر کیفیت و کاهش هزینه ها .
- پیشرفت کارکنان : تشویق کارکنان به رشد و توسعه توان بالقوه خود از طریق آموزش و کسب تجربه کاری .
- کار گروهی : ترویج کار گروهی و تشویق پرسنل به مشارکت در ارائه پیشنهادات در خصوص بهبود روشها و دستورالعملهای کاری و فرآیند ارائه خدمات در جهت بالابردن کیفیت و کاهش مغایرتها .
- اختیارات پرسنل : ایجاد فضایی از مشارکت و اعتماد که پرسنل را راغب به احساس مسئولیت و مالکیت نسبت به کارشان بنماید.
- افزایش انگیزه : ایجاد منافع و درآمد بیشتر برای پرسنل شرکت در جهت افزایش انگیزه آنان در جلب بیشتر رضایت مشتریان و بهبود مستمر کیفیت خدمات ارائه شده .
این خط مشی کیفیت بعنوان زیر بنای اهداف شرکت می باشد و کتباً و شفاهاً به هر یک از پرسنل تفهیم شده است .
تطابق خدمات ارائه شده توسط شرکت با خط مشی کیفیت از طریق کنترل تمامی فرآیندها و روشهای اجرائی در محدوده ای تعیین شده انجام می پذیرد. این کنترل با استفاده از روشهای اتوماتیک و یا دستی کنترل فرآیند و پیروی از روشهای اجرائی و دستورالعملهای کاری بدست می آید . همه کارکنان شرکت آموزشهای لازم را در ارتباط با خط مشی کیفیت مطابق با روشهای اجرائی آموزش TEP018 بدست می آورند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تصمیمگیری و خط مشی گذاری (دولتی)
فرآیند تصمیم گیری
تصمیمگیری در قالب مجموعهای از هشت مرحله نشان داده شده است که با مرحله شناخت مسئله (مشکل) و معیار تصمیمگیری شروع شده و با مراحل تعیین ارزش برای معیارها، مرحله ایجاد گزینههای مختلف، تجزیه و تحلیل و انتخاب گزینه مناسب و اجرای آن که میتواند به حل مشکل بینجامد و ارزیابی اثربخشی تصمیمگیری ادامه مییابد.
مرحله اول- شناخت کامل
فرآیند تصمیمگیری که با پدید آمدن یک مشکل یا به طور دقیقتر، با مشاهده تفاوت بین شرایط موجود و شرایط مطلوب ، آغاز میشود. ممکن است وضعیتی که برای یک مدیر مشکل ساز است برای مدیر دیگر رضایت بخش باشد. شناسایی مشکل موضوعی ذهنی است. علاوه بر این مدیری که اشتباه یک مشکل مجازی را حل میکند، شبیه مدیری است که در شناسایی مشکل واقعی اشتباه میکند و هیچ کاری انجام نمیدهد. شناسایی مشکل نه یک اقدام ساده و نه بیاهمیت، در فرآیند تصمیمگیری است.
قبل از این که چیزی به عنوان مشکل شناخته شود، مدیران مجبور هستند از تناقضات و مشکلات آگاه باشند. چه بسا آنها برای انجام اقدامهای ضروری تحت فشار باشند و باید منابع کافی برای اجرای آن اقدام را نیز داشته باشند.
چگونه مدیران از وجود یک تضاد یا اختلاف آگاه میشوند؟آنان مجبور هستند وضعیت موجود و استانداردهای تبیین شده را با یکدیگر مقایسه کنند. این استانداردها چیست؟ استاندارد میتواند عملکرد گذشته، اهداف از پیش تعیین شده یا عملکرد برخی واحدها در سازمانهای دیگر باشد.
اما تناقض و اختلافی که فشار و اجباری به همراه نداشته باشد، به مسئلهای تبدیل میشود که میتوان آن را به تعویق انداخت. فشار باید شامل، خط مشیهای سازمانی، ضرب الاجل، بحرانهای مالی، توقعاتی که مدیر دارد، یا ارزیابی قریب الوقوع از عملکرد، باشد.
همچنین مدیران اگر احساس کنند اختیار، بودجه و اطلاعات یا دیگر منابع مورد نیازرا در اختیار ندارند از اعلام مسئلهای به عنوان یک مشکل طفره میروند.
مرحله دوم: شناخت معیارهای تصمیم گیری
هنگامی که یک مدیر مشکل را به توجه نیاز دارد شناسایی کرد، معیار تصمیمگیری که در حل مشکل بسیار مهم است، باید شناسایی شود. یعنی مدیر باید مشخص کند چه چیزی با فرآیند تصمیمگیری ارتباط دارد که میتواند معیارهایی مانند مدل کالا، تولید کننده، مشخصههای استاندارد، تجهیزات انتخابی، ضمانت و خدمات پس از فروش باشد.
صرف نظر از شفافیت و قابل فهم بودن، هر تصمیمگیرندهای معیارهایی دارد که تصمیمات او را هدایت میکند و در این مرحله آنچه که شناسایی نشده است اهمیت چیزی است که مورد شناسایی قرار گرفته است. اگر مدیر کارخانه ضمانتنامه محصولات را به عنوان یک معیار تلقی نکند، در نتیجه این مسئله بر تصمیمگیری نهایی او هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. بنابراین اگر فرد در این مرحله یک معیار خاص را مورد شناسایی قرار ندهد، آن گاه به عنوان معیاری نامربوط تلقی میشود.
مرحله سوم: تعیین اهمیت و ارزش معیارها
معیارهایی که در مرحله قبل ارائه شد از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند، بنابراین باید به منظور تعیین اولویت، ارزش آنها را مشخص کرد.
یک تصمیم گیرنده چگونه میتواند معیارها را ارزشیابی کند؟ باید عددی را به عنوان معیار ارزش مشخص کنید مثلا عدد 10
مرحله چهارم- توسعه گزینهها
در این مرحله تصمیم گیرنده مجبور است فهرستی از گزینههای مختلف را که احتمالا مشکل او را حل خواهد کرد، تهیه کند. در این مرحله برای ارزیابی این گزینهها هیچ اقدامی صورت نمیگیرد و فقط فهرست آنها تهیه میشود.
مرحله پنجم: تجزیه و تحلیل گزینهها
هنگامی که گزینهها شناسایی شد، تصمیم گیرنده باید هر یک از آنها را به دقت تجزیه و تحلیل کند. نقاط ضعف و قوت هر گزینه در مقایسه با معیارهایی که در مرحله دوم و سوم تنظیم کردیم، مشخص میشود.
برخی ارزیابیها را میتوان به شیوههایی نسبتا ذهنی انجام داد. مثلا قیمت خرید، بیانگر بهترین قیمتی است که مدیر از فروشگاههای محلی تهیه کرده است و مجلات مصرف کننده اطلاعاتی را که درباره عملکرد مدلهای مختلف از سوی کاربران جمع آوری شده است، نشان میدهد. اما ارزیابی قابلیت اعتماد (اعتماد پذیری) یک قضاوت کاملا شخصی است. این قضاوتها در معیارهایی که در مرحله دوم انتخاب شد، در ارزشی که به هر معیار داده شد و در ارزیابی گزینهها قابل مشاهده است. این مطلب نشان میدهد که چرا دو خریدار به اندازه یکدیگر پول دارند، دو مجموعه کاملا متفاوت از گزینهها را انتخاب میکنند.
مرحله ششم- انتخاب یک گزینه
مرحله ششم بهترین گزینه از میان گزینههایی است که در فهرست، قرار دارند. چون تمام عوامل دخیل در تصمیمگیری را در نظر گرفته، آنها رابه درستی ارزشگذاری کرده و گزینههای درست را شناسایی کردهایم. حال صرفا باید گزینهای که در مرحله پنجم امتیاز را کسب کرده انتخاب کنیم.
مرحله هفتم- اجرای گزینه انتخاب شده
در حالی که فرآیند انتخاب در مرحله قبل به پایان رسید، در صورتی که انتخاب نام انجام شده به درستی اجرا نشود این احتمال وجود دارد که تصمیم گرفته شده با شکست مواجه شود. بنابراین در مرحله هفتم به اجرای تصمیم میپردازیم.
در اجرا باید نظر افرادی که در تصمیمگیری شما دخیل هستند، جلب شود، گروهها یا تیمها میتوانند مدیر را در این زمینه یاری کنند.