دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق درباره: مردم سالاری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

مردم سالاری ؛ بررسی یک نظریه در دو نظام حقوقی

 چکیده ""مردم سالاری"" از مفاهیم بحث برانگیز در حوزه فلسفه سیاست و حقوق است. با توجه به گرایشی که در کشورهای گوناگون به این نظریه وجود دارد، این پرسش مطرح شده است که آیا می توان مردم سالاری را منطبق با فرهنگ و ارزش های هر ملت بومی ساخت یا مردم سالاری نظریه ای یکپارچه است که نفی مطلق یا تسلیم کامل تنها چاره مواجهه با آن است؟

در کشور ما این پرسش تحت عنوان چگونگی جمع بین جمهوریت و اسلامیت آغاز شده و با طرح نظریه ""مردم سالاری دینی"" ادامه یافته است، این در حالی است که در برابر طرفداران، برخی نیز اساسا منکر چنین ماهیتی شده و حتی آن را بدعت آمیز خوانده اند.

مقاله حاضر در صدد آن است تا پس از بررسی مبانی ونتایج نظریه مردم سالاری در غرب، اثبات نماید که در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، این نظریه به مثابه روش اداره جامعه پذیرفته شده است اما به مثابه یک جهان بینی، نه !

واژه های کلیدی : مردم سالاری، جمهوریت، اعلامیه جهانی حقوق بشر، قانون اساسی، مردم سالاری دینی

مقدمه

  مردم سالاری نظریه ای است که ، به رغم پیشینه طولانی ، هنوز هم در کانون گفت وگوهای علمی ، به ویژه در حوزه فلسفه سیاست و حقوق قرار دارد.از جمله پرسشهایی که در سالهای اخیر در این زمینه مورد توجه جدی است موضع دین و نظام های سیاسی مبتنی بر آن ، و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران ، در برابر این نظریه است.

    مسلمانان در مواجهه با این مفهوم و سایر مفاهیم جدید شیوه های متفاوتی داشته اند که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به عقیده ما ، نه «انکار یا تسلیم محض» و نه « ترکیب و التقاط»  شیوه درستی برای مواجهه با مفاهیمی نیست که در دامن منظومه های فکری بیگانه زاییده شده و تکامل یافته اند. « نقد منطقی» و البته « اصول گرایانه» شیوه مورد قبولی است که تلاش می شود در این مقاله ارایه شود..

  بخش اول:شیوه های مواجهه مسلمانان با مفاهیم جدید

     پیشرفت دانش بشری زایش اندیشه ها و مفاهیم نوینی را در پی دارد که بر بستر اصول و مبانی فکری خاص خود استوار است .توسعه ارتباطات فرهنگی نیز به تبادل این اندیشه ها و راهیابی مفاهیم جدید به سایر منظومه های فکری و اجتماعی می انجامد . این دو واقعیت می تواند برای رشد و کمال بشری میمون و با برکت باشد؛ مشروط بر آنکه از یکجانبه گرایی و جریان یکسویه اطلاعات خودداری گردد و تهاجم فرهنگی، جایگزین تبادل داده ها نگردد.

متأسفانه در دنیای امروز ، افزون بر فرهنگ استکباری که موجب القای متکبرانه و یک طرفه باورها و خواسته های جهان غرب به جهان سوم گشته است، خود باختگی برخی ملت ها و دولت های اسلامی نیز زمینه ساز تجّری بیگانگان و پس رفت و سستی خودی ها شده است ؛ واقعیت تلخ و دردناکی که استاد فرزانه ، شهید آیـت الله مرتضی مطهری از آن به "استسباع"[1] تعبیر کرده اند. شیوه مواجهه،درک و پذیرش مفاهیم و اصطلاحاتی نظیر آزادی، حقوق بشر، مدیریت، مشارکت، جامعه مدنی، خشونت، تساهل و تسامح، تکثرگرایی و عقلانیت مصداق های بارز و قابل مطالعه در این زمینه هستند.

1- انکار یا تسلیم محض

   برخی متفکران و نویسندگان به "صراحت" تأکید می کنند که اینگونه مفاهیم ، "مفهوم های فلسفی یکپارچه ای هستند که یا پذیرفته می شوند یا رد می شوند. وابسته کردن این مفهوم ها به پسوندهای معینی چون غربی یا اسلامی تحریف فلسفه سیاسی و اشتباه و خطایی است که زندگی اجتماعی را دچار سردرگمی و گمراهی می کند. مردم ایران بر سر دو راهی هستند. یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را ردّ کنند و به عواقب خطرناک این رد کردن تن دهند. راه سوم وجود ندارد."(مجتهد شبستری، 1379، ص 78) اینان معتقدند" بخش قابل قبولی از آن موضوعات و مفاهیم جدید وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شده و در آن قانون تلفیقی صورت گرفته است...فصل حقوق ملت، حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن ، ماده ها و اصول متعددی هست به منظور تفکیک قوای سه گانه که فلسفه اش کنترل قدرتهای سیاسی با یکدیگر است؛ در قانون اساسی ایران تصریحاتی شده درباره آزادی مطبوعات ، آزادی تحزّب ، آزادی اجتماعات، آزادی بیان و... مهم این است که این قانون اساسی با این مفاهیم و موضوعات، مهر دینی خورده و مورد تأیید علمای دین قرار گرفته است . این نکته به لحاظ معرفت شناسی و از نظر چالش میان مدرنیته و دین مهم است...این تصور که ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود دارد نادرست است. ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود ندارد زیرا اینها اصولاً مفاهیم و موضوعات جدیدی هستند که در زندگی بشر پدید آمده‌اند" . (مجتهد شبستری، 1379، ص 78)

     نتیجه طبیعی این باور آن است که گفته شود " در مسائل حکومت و سیاست، فعل و قول معصوم حجت نیست"(مجتهد شبستری، بهمن 77) و بالاتر اینکه مثلاً "در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است"2  چنین دیدگاهی در میان ما ، نو پیدا نیست.از آن زمان که نخبگان و اعیان با غرب آشنا  شدند،برخی به این نظر متمایل گردیدند و برخی به نظرات دیگر.تقابل این دیدگاهها در حوادث پس از مشروطیت به آسانی قابل درک است.

2- ترکیب و التقاط

     نوع دیگر برخورد با مفاهیم مورد بحث، که آثار و خطرات آن کمتر از نوع اول نیست، برخورد التقاطی با  آنهاست.در مقابل گروه نخست،عده ای در تلاش هستند تا به خیال خود ضمن پذیرش قطعی و تام این مفاهیم ، از اصول و ارزشهای مورد احترام خود نیز دست بر ندارند و چاره کار را در این می بینند که به هر بهای ممکن رنگ دین را به آن مفاهیم زده و به خیال خود دین را "عصری" و هماهنگ با مقتضیات زمان سازند.

مقصود این گروه از "مردم سالاری دینی" ،نگاه دینی به مردم سالاری نیست تا احیاناً موجب قبول یا ردّ بخش هایی از آن نظریه گردد.مراد این دسته انضمام مردم سالاری به دینداری و برقراری سازش بین آن دو است ؛ به گونه ای که ممکن است در برخی اصول و احکام دینی نیز به سود مردم سالاری به مفهوم رایج آن در غرب تجدید نظر شود تا اسلام توان ماندگاری داشته باشد.

چنین برخوردی از آن جهت خطرناک تر است که ناخواسته گوهر دین را به بدعت ها می آلاید  و افزون بر تهی کردن آموزه های دینی از محتوی و روح اصلی خود ,تمیز حقیقت را برای دیگران نیز دشوارتر می سازد. باید توجه داشت که این شیوه , حتی ممکن است از سوی علاقمندان و با انگیزه دلسوزی نیز دنبال شود, امّا این امر نباید مرزبانان حریم دین را از پیامد های ویرانگر آن غافل کند.

"گاهی پیروانِ خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه ها ی بیگانه می گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب میدهند و عرضه  می نمایند...امروز...گروهی را می بینیم که واقعاً وابسته به مکتب های دیگر بالخصوص مکتب های ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها ومارکهای ماتریالیستی کمتر می توان جوان ایرانی را شکار کرد,اندیشه های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می دارند... واین خطرناک تر است که افرادی مسلمان ,امّا ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتب های بیگانه ,به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند اما اخلاق بیگانه. فلسفه تاریخ می نویسند همانطور.فلسفه دین ونبوت می نویسند همانطور. اقتصاد می نویسند همانطور . سیاست می نویسند همانطور . جهان بینی می نویسند همانطور.تفسیرقرآن می نویسند همانطور و..."(مطهری، بی‌تا ،ص92) استاد شهید مطهری ,این را یکی از آفات نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر دانسته ونقص عمده نواندیشان ومصلحانی مانند اقبال را در این می داند که " با فرهنگ اسلامی عمیقاً آشنا نیست"( مطهری، بی‌تا، ص55) بر خلاف کسانی نظیر سید جمال که "متوجه خطرهای تجدد گرایی افراطی بود .  او می خواست مسلمانان علوم وصنایع غربی را فرا گیرند امّا با اینکه اصول تفکّر مسلمانان یعنی جهان بینی آنها جهان بینی غربی گردد وجهان را با همان عینک ببینند که غرب می بیند مخالف بود. او مسلمانان را دعوت می کرد که علوم غربی را بگیرند امّا از اینکه به مکتب های غربی بپیوندند آنها را بر حذر می داشت. سید جمال همانگونه که با استعمار سیاسی غرب پیکار می کرد با استعمار فرهنگی نیز در ستیزه بود"(همان،ص20), "نه مجذوب تمدن غرب بود  ونه مرعوب"(همان،ص33) و آرزو می کرد که مسلمانان "تمدن غربی را با روح اسلامی , نه با روح غربی اقتباس نمایند. اسلام حاکم همان اسلام نخستین باشد بدون پیرایه ها و ساز و برگ ها"(همان، ص36)

بر همین اساس است که استاد مطهری می گوید که "من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی به رهبران عظیم الشان نهضت اسلامی که برای همه شان احترام فراوان قائلم هشدار می دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می کنم که نفوذ ونشر اندیشه های بیگانه به نام اندیشه اسلامی وبا مارک اسلامی ,اعم از آنکه از روی سوءنیت ویا عدم سوءنیت صورت گیرد ,خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند"(همان،ص92)

3_ نقد منطقی و اصول گرایانه

     از نظر نگارنده هر دو شیوه مواجهه با تمدن و فرهنگ غرب که ذکر شد نمونه بارز همان " استسباع"وغفلت از این نکته است که نهاد ها  و اصطلاحات نو پیدا ,از جمله در عرصه حقوق و فلسفه سیاست ,بر مبانی و در بسترهای خاص تولید می شوند و از این رو در تحلیل ,نقد وتصمیم گیری عالمانه درباره آنها نباید در خلأ اندیشید .این نکته اصل مهمی است که در تعامل فرهنگ ها ، بطور کلی،صادق است.برای مثال کسانی را در نظر بگیرید که اصولاً مادّی می اندیشند و معتقدند  "هر چه هست همین زندگی (و لذات) دنیوی است و حیاتی پس ازمرگ‌وجودندارد."3، آیا چنین کسانی می توانند مفاهیمی مانند "حیات طیبه" 4،و"سعادت" 5 را از فرهنگ اسلام،همانگونه که هست، درک کنند؟آیا می توانند این مفاهیم را کاملاً بپذیرند و یا رنگ و پسوند "دهری" به آن بیفزایند؟ مفاهیم متولد در فرهنگ غرب و هر تمدن دیگری نیز چنین هستند. این اصطلاحات  لباس هایی هستند که بر اندام های فکری خاص پوشانده شده اند و پوشاندن  بی چون وچرای آن بر اندام های دیگر نمی تواند نشانه روشنفکری و پویایی باشد . خردمندی اقتضاء می کند که نه خود و نه مردم را بر سر این دو راهی نبینیم که " یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را رد کنند" و آنها در معرض این تهدید خود ساخته و موهوم قرار دهیم که در صورت عدم پذیرش باید" به عواقب این رد کردن تن دهند" و"راه سوم وجود ندارد. "

     باید تصریح کرد که: راه سوم و عاقلانه آن است که پس از شناسایی و درک عمیق ودرست مفاهیم نو پیدا  در همان بستر و با همان مشخصاتی که با آن زاییده شده اند ,به مبانی و اصول فکری و عقیدتی خود مراجعه کنیم , آنچه را در تعارض با این مبانی و اصول نیست , بپذیریم و به



خرید و دانلود تحقیق درباره: مردم سالاری


تحقیق؛ مردم سالاری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

مردم سالاری ؛ بررسی یک نظریه در دو نظام حقوقی

 چکیده ""مردم سالاری"" از مفاهیم بحث برانگیز در حوزه فلسفه سیاست و حقوق است. با توجه به گرایشی که در کشورهای گوناگون به این نظریه وجود دارد، این پرسش مطرح شده است که آیا می توان مردم سالاری را منطبق با فرهنگ و ارزش های هر ملت بومی ساخت یا مردم سالاری نظریه ای یکپارچه است که نفی مطلق یا تسلیم کامل تنها چاره مواجهه با آن است؟

در کشور ما این پرسش تحت عنوان چگونگی جمع بین جمهوریت و اسلامیت آغاز شده و با طرح نظریه ""مردم سالاری دینی"" ادامه یافته است، این در حالی است که در برابر طرفداران، برخی نیز اساسا منکر چنین ماهیتی شده و حتی آن را بدعت آمیز خوانده اند.

مقاله حاضر در صدد آن است تا پس از بررسی مبانی ونتایج نظریه مردم سالاری در غرب، اثبات نماید که در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، این نظریه به مثابه روش اداره جامعه پذیرفته شده است اما به مثابه یک جهان بینی، نه !

واژه های کلیدی : مردم سالاری، جمهوریت، اعلامیه جهانی حقوق بشر، قانون اساسی، مردم سالاری دینی

مقدمه

  مردم سالاری نظریه ای است که ، به رغم پیشینه طولانی ، هنوز هم در کانون گفت وگوهای علمی ، به ویژه در حوزه فلسفه سیاست و حقوق قرار دارد.از جمله پرسشهایی که در سالهای اخیر در این زمینه مورد توجه جدی است موضع دین و نظام های سیاسی مبتنی بر آن ، و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران ، در برابر این نظریه است.

    مسلمانان در مواجهه با این مفهوم و سایر مفاهیم جدید شیوه های متفاوتی داشته اند که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به عقیده ما ، نه «انکار یا تسلیم محض» و نه « ترکیب و التقاط»  شیوه درستی برای مواجهه با مفاهیمی نیست که در دامن منظومه های فکری بیگانه زاییده شده و تکامل یافته اند. « نقد منطقی» و البته « اصول گرایانه» شیوه مورد قبولی است که تلاش می شود در این مقاله ارایه شود..

  بخش اول:شیوه های مواجهه مسلمانان با مفاهیم جدید

     پیشرفت دانش بشری زایش اندیشه ها و مفاهیم نوینی را در پی دارد که بر بستر اصول و مبانی فکری خاص خود استوار است .توسعه ارتباطات فرهنگی نیز به تبادل این اندیشه ها و راهیابی مفاهیم جدید به سایر منظومه های فکری و اجتماعی می انجامد . این دو واقعیت می تواند برای رشد و کمال بشری میمون و با برکت باشد؛ مشروط بر آنکه از یکجانبه گرایی و جریان یکسویه اطلاعات خودداری گردد و تهاجم فرهنگی، جایگزین تبادل داده ها نگردد.

متأسفانه در دنیای امروز ، افزون بر فرهنگ استکباری که موجب القای متکبرانه و یک طرفه باورها و خواسته های جهان غرب به جهان سوم گشته است، خود باختگی برخی ملت ها و دولت های اسلامی نیز زمینه ساز تجّری بیگانگان و پس رفت و سستی خودی ها شده است ؛ واقعیت تلخ و دردناکی که استاد فرزانه ، شهید آیـت الله مرتضی مطهری از آن به "استسباع"[1] تعبیر کرده اند. شیوه مواجهه،درک و پذیرش مفاهیم و اصطلاحاتی نظیر آزادی، حقوق بشر، مدیریت، مشارکت، جامعه مدنی، خشونت، تساهل و تسامح، تکثرگرایی و عقلانیت مصداق های بارز و قابل مطالعه در این زمینه هستند.

1- انکار یا تسلیم محض

   برخی متفکران و نویسندگان به "صراحت" تأکید می کنند که اینگونه مفاهیم ، "مفهوم های فلسفی یکپارچه ای هستند که یا پذیرفته می شوند یا رد می شوند. وابسته کردن این مفهوم ها به پسوندهای معینی چون غربی یا اسلامی تحریف فلسفه سیاسی و اشتباه و خطایی است که زندگی اجتماعی را دچار سردرگمی و گمراهی می کند. مردم ایران بر سر دو راهی هستند. یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را ردّ کنند و به عواقب خطرناک این رد کردن تن دهند. راه سوم وجود ندارد."(مجتهد شبستری، 1379، ص 78) اینان معتقدند" بخش قابل قبولی از آن موضوعات و مفاهیم جدید وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شده و در آن قانون تلفیقی صورت گرفته است...فصل حقوق ملت، حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن ، ماده ها و اصول متعددی هست به منظور تفکیک قوای سه گانه که فلسفه اش کنترل قدرتهای سیاسی با یکدیگر است؛ در قانون اساسی ایران تصریحاتی شده درباره آزادی مطبوعات ، آزادی تحزّب ، آزادی اجتماعات، آزادی بیان و... مهم این است که این قانون اساسی با این مفاهیم و موضوعات، مهر دینی خورده و مورد تأیید علمای دین قرار گرفته است . این نکته به لحاظ معرفت شناسی و از نظر چالش میان مدرنیته و دین مهم است...این تصور که ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود دارد نادرست است. ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود ندارد زیرا اینها اصولاً مفاهیم و موضوعات جدیدی هستند که در زندگی بشر پدید آمده‌اند" . (مجتهد شبستری، 1379، ص 78)

     نتیجه طبیعی این باور آن است که گفته شود " در مسائل حکومت و سیاست، فعل و قول معصوم حجت نیست"(مجتهد شبستری، بهمن 77) و بالاتر اینکه مثلاً "در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است"2  چنین دیدگاهی در میان ما ، نو پیدا نیست.از آن زمان که نخبگان و اعیان با غرب آشنا  شدند،برخی به این نظر متمایل گردیدند و برخی به نظرات دیگر.تقابل این دیدگاهها در حوادث پس از مشروطیت به آسانی قابل درک است.

2- ترکیب و التقاط

     نوع دیگر برخورد با مفاهیم مورد بحث، که آثار و خطرات آن کمتر از نوع اول نیست، برخورد التقاطی با  آنهاست.در مقابل گروه نخست،عده ای در تلاش هستند تا به خیال خود ضمن پذیرش قطعی و تام این مفاهیم ، از اصول و ارزشهای مورد احترام خود نیز دست بر ندارند و چاره کار را در این می بینند که به هر بهای ممکن رنگ دین را به آن مفاهیم زده و به خیال خود دین را "عصری" و هماهنگ با مقتضیات زمان سازند.

مقصود این گروه از "مردم سالاری دینی" ،نگاه دینی به مردم سالاری نیست تا احیاناً موجب قبول یا ردّ بخش هایی از آن نظریه گردد.مراد این دسته انضمام مردم سالاری به دینداری و برقراری سازش بین آن دو است ؛ به گونه ای که ممکن است در برخی اصول و احکام دینی نیز به سود مردم سالاری به مفهوم رایج آن در غرب تجدید نظر شود تا اسلام توان ماندگاری داشته باشد.

چنین برخوردی از آن جهت خطرناک تر است که ناخواسته گوهر دین را به بدعت ها می آلاید  و افزون بر تهی کردن آموزه های دینی از محتوی و روح اصلی خود ,تمیز حقیقت را برای دیگران نیز دشوارتر می سازد. باید توجه داشت که این شیوه , حتی ممکن است از سوی علاقمندان و با انگیزه دلسوزی نیز دنبال شود, امّا این امر نباید مرزبانان حریم دین را از پیامد های ویرانگر آن غافل کند.

"گاهی پیروانِ خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه ها ی بیگانه می گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب میدهند و عرضه  می نمایند...امروز...گروهی را می بینیم که واقعاً وابسته به مکتب های دیگر بالخصوص مکتب های ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها ومارکهای ماتریالیستی کمتر می توان جوان ایرانی را شکار کرد,اندیشه های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می دارند... واین خطرناک تر است که افرادی مسلمان ,امّا ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتب های بیگانه ,به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند اما اخلاق بیگانه. فلسفه تاریخ می نویسند همانطور.فلسفه دین ونبوت می نویسند همانطور. اقتصاد می نویسند همانطور . سیاست می نویسند همانطور . جهان بینی می نویسند همانطور.تفسیرقرآن می نویسند همانطور و..."(مطهری، بی‌تا ،ص92) استاد شهید مطهری ,این را یکی از آفات نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر دانسته ونقص عمده نواندیشان ومصلحانی مانند اقبال را در این می داند که " با فرهنگ اسلامی عمیقاً آشنا نیست"( مطهری، بی‌تا، ص55) بر خلاف کسانی نظیر سید جمال که "متوجه خطرهای تجدد گرایی افراطی بود .  او می خواست مسلمانان علوم وصنایع غربی را فرا گیرند امّا با اینکه اصول تفکّر مسلمانان یعنی جهان بینی آنها جهان بینی غربی گردد وجهان را با همان عینک ببینند که غرب می بیند مخالف بود. او مسلمانان را دعوت می کرد که علوم غربی را بگیرند امّا از اینکه به مکتب های غربی بپیوندند آنها را بر حذر می داشت. سید جمال همانگونه که با استعمار سیاسی غرب پیکار می کرد با استعمار فرهنگی نیز در ستیزه بود"(همان،ص20), "نه مجذوب تمدن غرب بود  ونه مرعوب"(همان،ص33) و آرزو می کرد که مسلمانان "تمدن غربی را با روح اسلامی , نه با روح غربی اقتباس نمایند. اسلام حاکم همان اسلام نخستین باشد بدون پیرایه ها و ساز و برگ ها"(همان، ص36)

بر همین اساس است که استاد مطهری می گوید که "من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی به رهبران عظیم الشان نهضت اسلامی که برای همه شان احترام فراوان قائلم هشدار می دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می کنم که نفوذ ونشر اندیشه های بیگانه به نام اندیشه اسلامی وبا مارک اسلامی ,اعم از آنکه از روی سوءنیت ویا عدم سوءنیت صورت گیرد ,خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند"(همان،ص92)

3_ نقد منطقی و اصول گرایانه

     از نظر نگارنده هر دو شیوه مواجهه با تمدن و فرهنگ غرب که ذکر شد نمونه بارز همان " استسباع"وغفلت از این نکته است که نهاد ها  و اصطلاحات نو پیدا ,از جمله در عرصه حقوق و فلسفه سیاست ,بر مبانی و در بسترهای خاص تولید می شوند و از این رو در تحلیل ,نقد وتصمیم گیری عالمانه درباره آنها نباید در خلأ اندیشید .این نکته اصل مهمی است که در تعامل فرهنگ ها ، بطور کلی،صادق است.برای مثال کسانی را در نظر بگیرید که اصولاً مادّی می اندیشند و معتقدند  "هر چه هست همین زندگی (و لذات) دنیوی است و حیاتی پس ازمرگ‌وجودندارد."3، آیا چنین کسانی می توانند مفاهیمی مانند "حیات طیبه" 4،و"سعادت" 5 را از فرهنگ اسلام،همانگونه که هست، درک کنند؟آیا می توانند این مفاهیم را کاملاً بپذیرند و یا رنگ و پسوند "دهری" به آن بیفزایند؟ مفاهیم متولد در فرهنگ غرب و هر تمدن دیگری نیز چنین هستند. این اصطلاحات  لباس هایی هستند که بر اندام های فکری خاص پوشانده شده اند و پوشاندن  بی چون وچرای آن بر اندام های دیگر نمی تواند نشانه روشنفکری و پویایی باشد . خردمندی اقتضاء می کند که نه خود و نه مردم را بر سر این دو راهی نبینیم که " یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را رد کنند" و آنها در معرض این تهدید خود ساخته و موهوم قرار دهیم که در صورت عدم پذیرش باید" به عواقب این رد کردن تن دهند" و"راه سوم وجود ندارد. "

     باید تصریح کرد که: راه سوم و عاقلانه آن است که پس از شناسایی و درک عمیق ودرست مفاهیم نو پیدا  در همان بستر و با همان مشخصاتی که با آن زاییده شده اند ,به مبانی و اصول فکری و عقیدتی خود مراجعه کنیم , آنچه را در تعارض با این مبانی و اصول نیست , بپذیریم و به



خرید و دانلود تحقیق؛ مردم سالاری


تحقیق مردم سالاری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

مردم سالاری ؛ بررسی یک نظریه در دو نظام حقوقی

 چکیده ""مردم سالاری"" از مفاهیم بحث برانگیز در حوزه فلسفه سیاست و حقوق است. با توجه به گرایشی که در کشورهای گوناگون به این نظریه وجود دارد، این پرسش مطرح شده است که آیا می توان مردم سالاری را منطبق با فرهنگ و ارزش های هر ملت بومی ساخت یا مردم سالاری نظریه ای یکپارچه است که نفی مطلق یا تسلیم کامل تنها چاره مواجهه با آن است؟

در کشور ما این پرسش تحت عنوان چگونگی جمع بین جمهوریت و اسلامیت آغاز شده و با طرح نظریه ""مردم سالاری دینی"" ادامه یافته است، این در حالی است که در برابر طرفداران، برخی نیز اساسا منکر چنین ماهیتی شده و حتی آن را بدعت آمیز خوانده اند.

مقاله حاضر در صدد آن است تا پس از بررسی مبانی ونتایج نظریه مردم سالاری در غرب، اثبات نماید که در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، این نظریه به مثابه روش اداره جامعه پذیرفته شده است اما به مثابه یک جهان بینی، نه !

واژه های کلیدی : مردم سالاری، جمهوریت، اعلامیه جهانی حقوق بشر، قانون اساسی، مردم سالاری دینی

مقدمه

  مردم سالاری نظریه ای است که ، به رغم پیشینه طولانی ، هنوز هم در کانون گفت وگوهای علمی ، به ویژه در حوزه فلسفه سیاست و حقوق قرار دارد.از جمله پرسشهایی که در سالهای اخیر در این زمینه مورد توجه جدی است موضع دین و نظام های سیاسی مبتنی بر آن ، و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران ، در برابر این نظریه است.

    مسلمانان در مواجهه با این مفهوم و سایر مفاهیم جدید شیوه های متفاوتی داشته اند که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به عقیده ما ، نه «انکار یا تسلیم محض» و نه « ترکیب و التقاط»  شیوه درستی برای مواجهه با مفاهیمی نیست که در دامن منظومه های فکری بیگانه زاییده شده و تکامل یافته اند. « نقد منطقی» و البته « اصول گرایانه» شیوه مورد قبولی است که تلاش می شود در این مقاله ارایه شود..

  بخش اول:شیوه های مواجهه مسلمانان با مفاهیم جدید

     پیشرفت دانش بشری زایش اندیشه ها و مفاهیم نوینی را در پی دارد که بر بستر اصول و مبانی فکری خاص خود استوار است .توسعه ارتباطات فرهنگی نیز به تبادل این اندیشه ها و راهیابی مفاهیم جدید به سایر منظومه های فکری و اجتماعی می انجامد . این دو واقعیت می تواند برای رشد و کمال بشری میمون و با برکت باشد؛ مشروط بر آنکه از یکجانبه گرایی و جریان یکسویه اطلاعات خودداری گردد و تهاجم فرهنگی، جایگزین تبادل داده ها نگردد.

متأسفانه در دنیای امروز ، افزون بر فرهنگ استکباری که موجب القای متکبرانه و یک طرفه باورها و خواسته های جهان غرب به جهان سوم گشته است، خود باختگی برخی ملت ها و دولت های اسلامی نیز زمینه ساز تجّری بیگانگان و پس رفت و سستی خودی ها شده است ؛ واقعیت تلخ و دردناکی که استاد فرزانه ، شهید آیـت الله مرتضی مطهری از آن به "استسباع"[1] تعبیر کرده اند. شیوه مواجهه،درک و پذیرش مفاهیم و اصطلاحاتی نظیر آزادی، حقوق بشر، مدیریت، مشارکت، جامعه مدنی، خشونت، تساهل و تسامح، تکثرگرایی و عقلانیت مصداق های بارز و قابل مطالعه در این زمینه هستند.

1- انکار یا تسلیم محض

   برخی متفکران و نویسندگان به "صراحت" تأکید می کنند که اینگونه مفاهیم ، "مفهوم های فلسفی یکپارچه ای هستند که یا پذیرفته می شوند یا رد می شوند. وابسته کردن این مفهوم ها به پسوندهای معینی چون غربی یا اسلامی تحریف فلسفه سیاسی و اشتباه و خطایی است که زندگی اجتماعی را دچار سردرگمی و گمراهی می کند. مردم ایران بر سر دو راهی هستند. یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را ردّ کنند و به عواقب خطرناک این رد کردن تن دهند. راه سوم وجود ندارد."(مجتهد شبستری، 1379، ص 78) اینان معتقدند" بخش قابل قبولی از آن موضوعات و مفاهیم جدید وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شده و در آن قانون تلفیقی صورت گرفته است...فصل حقوق ملت، حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن ، ماده ها و اصول متعددی هست به منظور تفکیک قوای سه گانه که فلسفه اش کنترل قدرتهای سیاسی با یکدیگر است؛ در قانون اساسی ایران تصریحاتی شده درباره آزادی مطبوعات ، آزادی تحزّب ، آزادی اجتماعات، آزادی بیان و... مهم این است که این قانون اساسی با این مفاهیم و موضوعات، مهر دینی خورده و مورد تأیید علمای دین قرار گرفته است . این نکته به لحاظ معرفت شناسی و از نظر چالش میان مدرنیته و دین مهم است...این تصور که ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود دارد نادرست است. ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود ندارد زیرا اینها اصولاً مفاهیم و موضوعات جدیدی هستند که در زندگی بشر پدید آمده‌اند" . (مجتهد شبستری، 1379، ص 78)

     نتیجه طبیعی این باور آن است که گفته شود " در مسائل حکومت و سیاست، فعل و قول معصوم حجت نیست"(مجتهد شبستری، بهمن 77) و بالاتر اینکه مثلاً "در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است"2  چنین دیدگاهی در میان ما ، نو پیدا نیست.از آن زمان که نخبگان و اعیان با غرب آشنا  شدند،برخی به این نظر متمایل گردیدند و برخی به نظرات دیگر.تقابل این دیدگاهها در حوادث پس از مشروطیت به آسانی قابل درک است.

2- ترکیب و التقاط

     نوع دیگر برخورد با مفاهیم مورد بحث، که آثار و خطرات آن کمتر از نوع اول نیست، برخورد التقاطی با  آنهاست.در مقابل گروه نخست،عده ای در تلاش هستند تا به خیال خود ضمن پذیرش قطعی و تام این مفاهیم ، از اصول و ارزشهای مورد احترام خود نیز دست بر ندارند و چاره کار را در این می بینند که به هر بهای ممکن رنگ دین را به آن مفاهیم زده و به خیال خود دین را "عصری" و هماهنگ با مقتضیات زمان سازند.

مقصود این گروه از "مردم سالاری دینی" ،نگاه دینی به مردم سالاری نیست تا احیاناً موجب قبول یا ردّ بخش هایی از آن نظریه گردد.مراد این دسته انضمام مردم سالاری به دینداری و برقراری سازش بین آن دو است ؛ به گونه ای که ممکن است در برخی اصول و احکام دینی نیز به سود مردم سالاری به مفهوم رایج آن در غرب تجدید نظر شود تا اسلام توان ماندگاری داشته باشد.

چنین برخوردی از آن جهت خطرناک تر است که ناخواسته گوهر دین را به بدعت ها می آلاید  و افزون بر تهی کردن آموزه های دینی از محتوی و روح اصلی خود ,تمیز حقیقت را برای دیگران نیز دشوارتر می سازد. باید توجه داشت که این شیوه , حتی ممکن است از سوی علاقمندان و با انگیزه دلسوزی نیز دنبال شود, امّا این امر نباید مرزبانان حریم دین را از پیامد های ویرانگر آن غافل کند.

"گاهی پیروانِ خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه ها ی بیگانه می گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب میدهند و عرضه  می نمایند...امروز...گروهی را می بینیم که واقعاً وابسته به مکتب های دیگر بالخصوص مکتب های ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها ومارکهای ماتریالیستی کمتر می توان جوان ایرانی را شکار کرد,اندیشه های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می دارند... واین خطرناک تر است که افرادی مسلمان ,امّا ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتب های بیگانه ,به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند اما اخلاق بیگانه. فلسفه تاریخ می نویسند همانطور.فلسفه دین ونبوت می نویسند همانطور. اقتصاد می نویسند همانطور . سیاست می نویسند همانطور . جهان بینی می نویسند همانطور.تفسیرقرآن می نویسند همانطور و..."(مطهری، بی‌تا ،ص92) استاد شهید مطهری ,این را یکی از آفات نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر دانسته ونقص عمده نواندیشان ومصلحانی مانند اقبال را در این می داند که " با فرهنگ اسلامی عمیقاً آشنا نیست"( مطهری، بی‌تا، ص55) بر خلاف کسانی نظیر سید جمال که "متوجه خطرهای تجدد گرایی افراطی بود .  او می خواست مسلمانان علوم وصنایع غربی را فرا گیرند امّا با اینکه اصول تفکّر مسلمانان یعنی جهان بینی آنها جهان بینی غربی گردد وجهان را با همان عینک ببینند که غرب می بیند مخالف بود. او مسلمانان را دعوت می کرد که علوم غربی را بگیرند امّا از اینکه به مکتب های غربی بپیوندند آنها را بر حذر می داشت. سید جمال همانگونه که با استعمار سیاسی غرب پیکار می کرد با استعمار فرهنگی نیز در ستیزه بود"(همان،ص20), "نه مجذوب تمدن غرب بود  ونه مرعوب"(همان،ص33) و آرزو می کرد که مسلمانان "تمدن غربی را با روح اسلامی , نه با روح غربی اقتباس نمایند. اسلام حاکم همان اسلام نخستین باشد بدون پیرایه ها و ساز و برگ ها"(همان، ص36)

بر همین اساس است که استاد مطهری می گوید که "من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی به رهبران عظیم الشان نهضت اسلامی که برای همه شان احترام فراوان قائلم هشدار می دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می کنم که نفوذ ونشر اندیشه های بیگانه به نام اندیشه اسلامی وبا مارک اسلامی ,اعم از آنکه از روی سوءنیت ویا عدم سوءنیت صورت گیرد ,خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند"(همان،ص92)

3_ نقد منطقی و اصول گرایانه

     از نظر نگارنده هر دو شیوه مواجهه با تمدن و فرهنگ غرب که ذکر شد نمونه بارز همان " استسباع"وغفلت از این نکته است که نهاد ها  و اصطلاحات نو پیدا ,از جمله در عرصه حقوق و فلسفه سیاست ,بر مبانی و در بسترهای خاص تولید می شوند و از این رو در تحلیل ,نقد وتصمیم گیری عالمانه درباره آنها نباید در خلأ اندیشید .این نکته اصل مهمی است که در تعامل فرهنگ ها ، بطور کلی،صادق است.برای مثال کسانی را در نظر بگیرید که اصولاً مادّی می اندیشند و معتقدند  "هر چه هست همین زندگی (و لذات) دنیوی است و حیاتی پس ازمرگ‌وجودندارد."3، آیا چنین کسانی می توانند مفاهیمی مانند "حیات طیبه" 4،و"سعادت" 5 را از فرهنگ اسلام،همانگونه که هست، درک کنند؟آیا می توانند این مفاهیم را کاملاً بپذیرند و یا رنگ و پسوند "دهری" به آن بیفزایند؟ مفاهیم متولد در فرهنگ غرب و هر تمدن دیگری نیز چنین هستند. این اصطلاحات  لباس هایی هستند که بر اندام های فکری خاص پوشانده شده اند و پوشاندن  بی چون وچرای آن بر اندام های دیگر نمی تواند نشانه روشنفکری و پویایی باشد . خردمندی اقتضاء می کند که نه خود و نه مردم را بر سر این دو راهی نبینیم که " یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را رد کنند" و آنها در معرض این تهدید خود ساخته و موهوم قرار دهیم که در صورت عدم پذیرش باید" به عواقب این رد کردن تن دهند" و"راه سوم وجود ندارد. "

     باید تصریح کرد که: راه سوم و عاقلانه آن است که پس از شناسایی و درک عمیق ودرست مفاهیم نو پیدا  در همان بستر و با همان مشخصاتی که با آن زاییده شده اند ,به مبانی و اصول فکری و عقیدتی خود مراجعه کنیم , آنچه را در تعارض با این مبانی و اصول نیست , بپذیریم و به



خرید و دانلود تحقیق مردم سالاری


تحقیق در مورد اگر بیشتر مردم کمردرد دارند

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

اگر بیشتر مردم کمردرد دارند، به خاطر اینست که مدت طولانی در مقابل تلویزیون می نشینند.استرالیایی ها به این نتیجه رسیده اند که اگر بیشتر مردم کمردرد دارند، به خاطر اینست که مدت طولانی در مقابل تلویزیون می نشینند.می‌گویند عضلات تقویتی کمر در قسمت پایین آن در بینندگان تلویزیونی که ساعت زیادی را به تماشای تلویزیون می‌پردازند سفت می‌شوند و به دنبال آن بروز گرفتگی و تنبلی مزمن در این مهر ها شایع می شود.کمردردهای ناشی از تماشای تلویزیون ماه ‌ها و شاید سال‌ها دقت برای درمان آنها را نیاز دارد، چون فعال کردن دوباره این عضلات کار بسیار سخت و زمانبری است.این اولین بار است که محققان دریافته‌اند عضلات تقویت کننده کمر و ستون فقرات با نشستن طولانی مدت دچار رکورد و تنبلی مزمن می‌شوند.

کمردرد ، دلایل و چگونگی مبارزه با آن

راه رفتن، نشستن، ایستادن، بلند شدن، خم شدن، کار کردن، بازی کردن و خوابیدن در انسانها با کمک گرفتن از کمر عملی میشود و باید دانست که کمردرد به سراغ هرکسی میرود: مردان، زنان، کارمندان، کارگران و سایرین از این نظر با هم تفاوتی ندارند.

دانشمندان میگویند که پیشگیری ازآسیهای کمر، به مراتب آسان تر از معالجه ی آنهاست زیرا کمر دارای سیستمی بسیار پیچیده است:

- ستون مهره ها: که ۳۳ استخوان (مهره) دارد، ۴۲ استخوان بالایی به وسیله ی دیسک هایی که نقش بالشتک دارند، از هم جدا می شود و این استخوانها توسط ۱۱۸ مفصل بهم متصل می شوند.- نخاع: نخاع در واقع رشته ای از اعصاب است که ۴۵ سانتی متر طول و ۲.۵ سانتیمتر کلفتی دارد. تمام فعالیت هایی که پایین تر از سطح گردن اتفاق می افتد، دستوراتش از نخاع میگزرد.

- اعصاب: ۳۱ جفت عصب از نخاع میگزرد. این اعصاب اطلاعات و دستورات را از مغز به سایر قسمتهای بدن منتقل می کنند.- ماهیچه ها: در این منطقه ۴۰۰ ماهیچه وجود داردکه باعث حرکت در تمامی جهات میشوند.

دلایل کمردرداتفاقات مختلفی ممکن است باعث ناراحتی کمر شما شود:- پیچ خوردگی یا خستگی: ممکن است بر روی نخاع و ماهیچه های قسمت بالایی یا پایینی کمر تاثیر بگذارد.- شکستگی مهره: ممکن است باعث صدمه به نخاع شود. این مسئله می تواند باعث از بین رفتن حرکت، حس و کارایی نقاط پایین تر شود.

- در رفتگی یا پارگی دیسک: پارگی دیسک نیز میتواند باعث فشار بر روی عصب شود. این فشار به نوبه خود موجب درد در قسمت پایینی کمر و پاها می شود.- جراحت یا بیماری: مثلا عفونت یا التهاب مفاصل ممکن است باعث تضعیف این ناحیه شوند و در نتیجه سبب پیچ خوردگی، شکستگی یا پارگی دیسک شود.

در مجموع وضعیت بد جسمی باعث می شود که کمر شما آسیب پذیر شود.

حالت ناجور بدن مثل قوز کردن، روی یک پا تکیه کردن، خم شدن به جلو و غیره منجر به افزایش انحنای ستون مهره ها به سمت جلو و قسمت پایین پشت می شود.ورزش نکردن: بیشتر کمر دردها (به عقیده عده ای از متخصصان تا ۸۰ درصد) به علت ورزش نکردن است.ماهیچه های ضعیف شکم و کمر به خوبی نمی توانند ستون مهره ها را نگهداری کنند. این مسئله به نوبه ی خود بر روی حالت ایستادن تاثیر می گذارد.چاقی: بزرگی شکم باعث کشیدگی دائمی ماهیچه های کمر به سمت جلو می شود. این کشش باعث تضعیف ماهیچه های شکم و در نتیجه مشکلات و دردهای کمری می شود.

بسیاری از مردم تصور می کنند که کاهش فعالیت های فیزیکی از پیامدهای اجتناب ناپذیر بالا رفتن سن است. اما کارشناسان شورای تناسب فیزیکی و ورزش در آمریکا در این باره می گویند اگر شما هم اینطور تصور می کنید، باید فکر خود را تغییر دهید.

اگر چه فاکتورهای بسیاری برای کنترل توانایی بدن وجود دارد اما آنچه که بیشتر باعث تحلیل رفتن قوای جسمی با افزایش سن می شود، داشتن نوع زندگی ساکن و بی تحرک در گذشته است.

ورزش کردن، از بدن در برابر ابتلا به بیماری های قلبی و سایر امراض مزمن از قبیل دیابت بزرگسالی، آرتروز، افزایش فشار خون، سرطان های مهم، پوکی استخوان و افسردگی محافظت می کند.

تحقیقات نشان می دهد که تحرک و فعالیت جسمی باعث کاهش تنش ها و استرس ها می شود. در مجموع ورزش یکی از بهترین روش ها برای جوان ماندن و حفظ تندرستی میباشد.

روز جهانی کمردرد

:تقریبآً ۸۰ درصد جمعیت جهان در طول زندگی خود به نحوی از کمردرد رنج می برند . پس از سر درد ،‌ درد ناحیه کمر ، شایعترین ناراحتی در جوامع کنونی است .امروزه تکامل وسایل زندگی ، کاهش تحرک و افزایش وزن بدن عوارضی را در پی داشته که نتیجه قهری آن ، آسیب پذیری مهره های کمر است . کمردرد علاوه بر ایجاد ناراحتی های فردی سبب کاهش ظرفیت کاری ،‌ اتلاف وقت ، غیبت از کار ، افزایش هزینه های بهداشتی - درمانی و زیانهای اقتصادی ناشی از پرداخت دستمزه به افراد مصدوم می شود . گر چه علت بروز کمردردهای گوناگون به طور کامل شناخته نشده ، اما اکثر متخصصین پزشکی بر این باورند که ماهیت ۷۰ درصد کمردرد مکانیکی ناشی از عدم تحرک است و از شرایط نامناسب کار ، وضعیت نادرست بدن و عوامل محیطی ناشی می شود . از سوی دیگر ، معلولیتهای ناشی از ضایعات کمری شایعترین و در عین حال مهم ترین عامل ایجاد محدودیتهای حرکتی در گروههای سنی زیر ۴۵ سال می باشد . این معلولیتها از آنجا به وجود می آید که بیمار مبتلا به فتق دیسک مهره های کمری می شود و به دلیل فشار دیسک بر اعصاب ، نخاعی / دچار فلج اندام تحتانی می گردد . همچنین کمردرد ، یکی از عوامل ناتوانی افراد بین ۴۵ تا ۶۵ سال می باشد . انجام کارهای بدنی شدید ، در وضعیت نادرست قرار گرفتن بدن در فعالیت روزانه ، خم شدنها ، چرخشهای مکرر ، حمل اجسام سنگین و اعمال تکراری ، ضعف عضلات پشت و شکم و کوتاه شدن برخی عضلات ، از مهم ترین عوامل بروز کمردرد می باشند . بنابراین با آگاهی از عوامل فوق و آشنایی با روشهای ساده پیشگیری ( انجام حرکتهای ورزشی و حفظ وضعیت صحیح بدن )‌ تا حدود زیادی می توان از بروز کمردرد و عوارض نامطلوب آن کاست .

اجزای کمر عبارتند از :

ستون مهره ها

نخاع

اعصاب

ماهیچه ها

<< ستون مهره ها >>

۳۳ استخوان ( مهره ) دارد . ۲۴ استخوان بالایی بوسیله دیسک هایی که نقش بالشتک دارند ، از هم جدا می شود . این استخوانها توسط ۱۱۸ مفصل بهم متصل می گردند .

<<نخاع>>

نخاع در واقع طنابی از اعصاب است که ۴۵ سانتی متر طول و ۵/۲ سانتی متر ضخامت دارد . تمام فعالیت هایی که پایین تر از سطح گردن اتفاق می افتد ، تحت هدایت نخاع است .

<<اعصاب >>

۳۱ جفت عصب از نخاع خارج می شود . این اعصاب اطلاعات را از مغز به سایر قسمتهای بدن منتقل می کند .

<< ماهیچه ها >>

در این منطقه ۴۰۰ ماهیچه وجود دارد که باعث حرکت در تمامی جهات می گردند .

کمردرد به عقیده متخصصین پزشکی بر ۳ گروه تقسیم می شود :

۱) کمردردهای التهابی

۲ ) کمردرد های مکانیکی

۳) کمردردهای ارگانیک

کمردردهای التهابی

علت این گونه کمردرد بروز التهابات موضعی یا عمومی در ساختمان های اطراف مهره می باشد . به طور معمول بیماران مبتلا به کمردرد های التهابی ، از درد سوزشی ناحیه ی کمر شکایت دارند و قادر به تحرک یا تغییر وضعیت تنه نیستند . در مرحله التهابی انجام حرکتهای ورزشی نامناسب سبب تشدید درد کمر می شود . لذا تجویز حرکات ورزشی مناسب در این دوره از اهمیت زیادی برخوردار است .

* کمردردهای مکانیکی :

کمردردهای مکانیکی از شایعترین نوع کمردردها می باشد . این گونه دردها هنگامی ایجاد می شوند که مفاصل در وضعیتی نامناسب قرار گیرند . در این حالت بافت نرم اطراف آنها تحت کشیدگی زیاد قرار گرفته دردناک می شوند . دردهای مکانیکی ، معمولاً عمل طبیعی ستون مهره ها ، دیسک بین مهره ها و بافت نرم اطراف را دچار اختلال می سازد . در حال حاضر نظر اکثر متخصصین پزشکی و فیزیوتراپی بر این است که ورزش درمانی و اصلاح وضعیت های نادرست سبب بهبود این گونه کمردردها می شود .

* کمردردهای ارگانیک :

کمردرد ارگانیک ضایعاتی هستند که در اثر اختلالات مادرزادی ستون فقرات بوجود می آیند . علاوه بر این در مواردی نیز درد احشاء شکمی مانند کلیه ها ، دستگاههای تناسلی و ... به ستون مهره ها منتقل شده و به صورت کمردرد بروز می کند که در این گونه موارد ورزش در درمان مبتلایان به کمردرد مفید واقع نمی شود. لذا توصیه می شود که قبل از تشخیص دقیق از ورزشهای سنگین خودداری کنید.

با پیشگیری خود را در برابر کمردرد ایمن کنید

تحقیقات نشان می دهد که تحرک و فعالیت جسمی باعث کاهش تنش ها و استرس ها می شود. در مجموع ورزش یکی از بهترین روش ها برای جوان ماندن و حفظ تندرستی است.هموطن آنلاین_راه رفتن، نشستن، ایستادن، بلند شدن، خم شدن، کار کردن، بازی کردن و خوابیدن در انسان ها با کمک گرفتن از کمر عملی می شود و باید دانست که کمردرد به سراغ هرکسی می رود. مردان، زنان، کارمندان، کارگران و سایرین از این نظر با هم تفاوتی ندارند. دانشمندان می گویند که پیشگیری ازآسیب های کمر به مراتب آسان تر از معالجه آنهاست، زیرا کمر دارای سیستمی بسیار پیچیده است که شامل بخش های زیر می شود: * ستون مهره ها: که ۳۳ استخوان (مهره) دارد، ۴۲ استخوان بالایی به وسیله ی دیسک هایی که نقش بالشتک دارند، از هم جدا می شود و این استخوان ها توسط ۱۱۸ مفصل بهم متصل می شوند. طول و 5/2 سانتیمتر کلفتی دارد. تمام فعالیت هایی که پایین تر از سطح گردن اتفاق می افتد دستوراتش از نخاع می گذرد. * اعصاب: ۳۱ جفت عصب از نخاع می گذرد. این اعصاب اطلاعات و دستورات را از مغز به سایر قسمتهای بدن منتقل می کنند. * ماهیچه ها: در این منطقه ۴۰۰ ماهیچه وجود داردکه باعث حرکت در تمامی جهات می شوند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد اگر بیشتر مردم کمردرد دارند


تحقیق در مورد اگر بیشتر مردم کمردرد دارند (بافرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

اگر بیشتر مردم کمردرد دارند، به خاطر اینست که مدت طولانی در مقابل تلویزیون می نشینند.استرالیایی ها به این نتیجه رسیده اند که اگر بیشتر مردم کمردرد دارند، به خاطر اینست که مدت طولانی در مقابل تلویزیون می نشینند.می‌گویند عضلات تقویتی کمر در قسمت پایین آن در بینندگان تلویزیونی که ساعت زیادی را به تماشای تلویزیون می‌پردازند سفت می‌شوند و به دنبال آن بروز گرفتگی و تنبلی مزمن در این مهر ها شایع می شود.کمردردهای ناشی از تماشای تلویزیون ماه ‌ها و شاید سال‌ها دقت برای درمان آنها را نیاز دارد، چون فعال کردن دوباره این عضلات کار بسیار سخت و زمانبری است.این اولین بار است که محققان دریافته‌اند عضلات تقویت کننده کمر و ستون فقرات با نشستن طولانی مدت دچار رکورد و تنبلی مزمن می‌شوند.

کمردرد ، دلایل و چگونگی مبارزه با آن

راه رفتن، نشستن، ایستادن، بلند شدن، خم شدن، کار کردن، بازی کردن و خوابیدن در انسانها با کمک گرفتن از کمر عملی میشود و باید دانست که کمردرد به سراغ هرکسی میرود: مردان، زنان، کارمندان، کارگران و سایرین از این نظر با هم تفاوتی ندارند.

دانشمندان میگویند که پیشگیری ازآسیهای کمر، به مراتب آسان تر از معالجه ی آنهاست زیرا کمر دارای سیستمی بسیار پیچیده است:

- ستون مهره ها: که ۳۳ استخوان (مهره) دارد، ۴۲ استخوان بالایی به وسیله ی دیسک هایی که نقش بالشتک دارند، از هم جدا می شود و این استخوانها توسط ۱۱۸ مفصل بهم متصل می شوند.- نخاع: نخاع در واقع رشته ای از اعصاب است که ۴۵ سانتی متر طول و ۲.۵ سانتیمتر کلفتی دارد. تمام فعالیت هایی که پایین تر از سطح گردن اتفاق می افتد، دستوراتش از نخاع میگزرد.

- اعصاب: ۳۱ جفت عصب از نخاع میگزرد. این اعصاب اطلاعات و دستورات را از مغز به سایر قسمتهای بدن منتقل می کنند.- ماهیچه ها: در این منطقه ۴۰۰ ماهیچه وجود داردکه باعث حرکت در تمامی جهات میشوند.

دلایل کمردرداتفاقات مختلفی ممکن است باعث ناراحتی کمر شما شود:- پیچ خوردگی یا خستگی: ممکن است بر روی نخاع و ماهیچه های قسمت بالایی یا پایینی کمر تاثیر بگذارد.- شکستگی مهره: ممکن است باعث صدمه به نخاع شود. این مسئله می تواند باعث از بین رفتن حرکت، حس و کارایی نقاط پایین تر شود.

- در رفتگی یا پارگی دیسک: پارگی دیسک نیز میتواند باعث فشار بر روی عصب شود. این فشار به نوبه خود موجب درد در قسمت پایینی کمر و پاها می شود.- جراحت یا بیماری: مثلا عفونت یا التهاب مفاصل ممکن است باعث تضعیف این ناحیه شوند و در نتیجه سبب پیچ خوردگی، شکستگی یا پارگی دیسک شود.

در مجموع وضعیت بد جسمی باعث می شود که کمر شما آسیب پذیر شود.

حالت ناجور بدن مثل قوز کردن، روی یک پا تکیه کردن، خم شدن به جلو و غیره منجر به افزایش انحنای ستون مهره ها به سمت جلو و قسمت پایین پشت می شود.ورزش نکردن: بیشتر کمر دردها (به عقیده عده ای از متخصصان تا ۸۰ درصد) به علت ورزش نکردن است.ماهیچه های ضعیف شکم و کمر به خوبی نمی توانند ستون مهره ها را نگهداری کنند. این مسئله به نوبه ی خود بر روی حالت ایستادن تاثیر می گذارد.چاقی: بزرگی شکم باعث کشیدگی دائمی ماهیچه های کمر به سمت جلو می شود. این کشش باعث تضعیف ماهیچه های شکم و در نتیجه مشکلات و دردهای کمری می شود.

بسیاری از مردم تصور می کنند که کاهش فعالیت های فیزیکی از پیامدهای اجتناب ناپذیر بالا رفتن سن است. اما کارشناسان شورای تناسب فیزیکی و ورزش در آمریکا در این باره می گویند اگر شما هم اینطور تصور می کنید، باید فکر خود را تغییر دهید.

اگر چه فاکتورهای بسیاری برای کنترل توانایی بدن وجود دارد اما آنچه که بیشتر باعث تحلیل رفتن قوای جسمی با افزایش سن می شود، داشتن نوع زندگی ساکن و بی تحرک در گذشته است.

ورزش کردن، از بدن در برابر ابتلا به بیماری های قلبی و سایر امراض مزمن از قبیل دیابت بزرگسالی، آرتروز، افزایش فشار خون، سرطان های مهم، پوکی استخوان و افسردگی محافظت می کند.

تحقیقات نشان می دهد که تحرک و فعالیت جسمی باعث کاهش تنش ها و استرس ها می شود. در مجموع ورزش یکی از بهترین روش ها برای جوان ماندن و حفظ تندرستی میباشد.

روز جهانی کمردرد

:تقریبآً ۸۰ درصد جمعیت جهان در طول زندگی خود به نحوی از کمردرد رنج می برند . پس از سر درد ،‌ درد ناحیه کمر ، شایعترین ناراحتی در جوامع کنونی است .امروزه تکامل وسایل زندگی ، کاهش تحرک و افزایش وزن بدن عوارضی را در پی داشته که نتیجه قهری آن ، آسیب پذیری مهره های کمر است . کمردرد علاوه بر ایجاد ناراحتی های فردی سبب کاهش ظرفیت کاری ،‌ اتلاف وقت ، غیبت از کار ، افزایش هزینه های بهداشتی - درمانی و زیانهای اقتصادی ناشی از پرداخت دستمزه به افراد مصدوم می شود . گر چه علت بروز کمردردهای گوناگون به طور کامل شناخته نشده ، اما اکثر متخصصین پزشکی بر این باورند که ماهیت ۷۰ درصد کمردرد مکانیکی ناشی از عدم تحرک است و از شرایط نامناسب کار ، وضعیت نادرست بدن و عوامل محیطی ناشی می شود . از سوی دیگر ، معلولیتهای ناشی از ضایعات کمری شایعترین و در عین حال مهم ترین عامل ایجاد محدودیتهای حرکتی در گروههای سنی زیر ۴۵ سال می باشد . این معلولیتها از آنجا به وجود می آید که بیمار مبتلا به فتق دیسک مهره های کمری می شود و به دلیل فشار دیسک بر اعصاب ، نخاعی / دچار فلج اندام تحتانی می گردد . همچنین کمردرد ، یکی از عوامل ناتوانی افراد بین ۴۵ تا ۶۵ سال می باشد . انجام کارهای بدنی شدید ، در وضعیت نادرست قرار گرفتن بدن در فعالیت روزانه ، خم شدنها ، چرخشهای مکرر ، حمل اجسام سنگین و اعمال تکراری ، ضعف عضلات پشت و شکم و کوتاه شدن برخی عضلات ، از مهم ترین عوامل بروز کمردرد می باشند . بنابراین با آگاهی از عوامل فوق و آشنایی با روشهای ساده پیشگیری ( انجام حرکتهای ورزشی و حفظ وضعیت صحیح بدن )‌ تا حدود زیادی می توان از بروز کمردرد و عوارض نامطلوب آن کاست .

اجزای کمر عبارتند از :

ستون مهره ها

نخاع

اعصاب

ماهیچه ها

<< ستون مهره ها >>

۳۳ استخوان ( مهره ) دارد . ۲۴ استخوان بالایی بوسیله دیسک هایی که نقش بالشتک دارند ، از هم جدا می شود . این استخوانها توسط ۱۱۸ مفصل بهم متصل می گردند .

<<نخاع>>

نخاع در واقع طنابی از اعصاب است که ۴۵ سانتی متر طول و ۵/۲ سانتی متر ضخامت دارد . تمام فعالیت هایی که پایین تر از سطح گردن اتفاق می افتد ، تحت هدایت نخاع است .

<<اعصاب >>

۳۱ جفت عصب از نخاع خارج می شود . این اعصاب اطلاعات را از مغز به سایر قسمتهای بدن منتقل می کند .

<< ماهیچه ها >>

در این منطقه ۴۰۰ ماهیچه وجود دارد که باعث حرکت در تمامی جهات می گردند .

کمردرد به عقیده متخصصین پزشکی بر ۳ گروه تقسیم می شود :

۱) کمردردهای التهابی

۲ ) کمردرد های مکانیکی

۳) کمردردهای ارگانیک

کمردردهای التهابی

علت این گونه کمردرد بروز التهابات موضعی یا عمومی در ساختمان های اطراف مهره می باشد . به طور معمول بیماران مبتلا به کمردرد های التهابی ، از درد سوزشی ناحیه ی کمر شکایت دارند و قادر به تحرک یا تغییر وضعیت تنه نیستند . در مرحله التهابی انجام حرکتهای ورزشی نامناسب سبب تشدید درد کمر می شود . لذا تجویز حرکات ورزشی مناسب در این دوره از اهمیت زیادی برخوردار است .

* کمردردهای مکانیکی :

کمردردهای مکانیکی از شایعترین نوع کمردردها می باشد . این گونه دردها هنگامی ایجاد می شوند که مفاصل در وضعیتی نامناسب قرار گیرند . در این حالت بافت نرم اطراف آنها تحت کشیدگی زیاد قرار گرفته دردناک می شوند . دردهای مکانیکی ، معمولاً عمل طبیعی ستون مهره ها ، دیسک بین مهره ها و بافت نرم اطراف را دچار اختلال می سازد . در حال حاضر نظر اکثر متخصصین پزشکی و فیزیوتراپی بر این است که ورزش درمانی و اصلاح وضعیت های نادرست سبب بهبود این گونه کمردردها می شود .

* کمردردهای ارگانیک :

کمردرد ارگانیک ضایعاتی هستند که در اثر اختلالات مادرزادی ستون فقرات بوجود می آیند . علاوه بر این در مواردی نیز درد احشاء شکمی مانند کلیه ها ، دستگاههای تناسلی و ... به ستون مهره ها منتقل شده و به صورت کمردرد بروز می کند که در این گونه موارد ورزش در درمان مبتلایان به کمردرد مفید واقع نمی شود. لذا توصیه می شود که قبل از تشخیص دقیق از ورزشهای سنگین خودداری کنید.

با پیشگیری خود را در برابر کمردرد ایمن کنید

تحقیقات نشان می دهد که تحرک و فعالیت جسمی باعث کاهش تنش ها و استرس ها می شود. در مجموع ورزش یکی از بهترین روش ها برای جوان ماندن و حفظ تندرستی است.هموطن آنلاین_راه رفتن، نشستن، ایستادن، بلند شدن، خم شدن، کار کردن، بازی کردن و خوابیدن در انسان ها با کمک گرفتن از کمر عملی می شود و باید دانست که کمردرد به سراغ هرکسی می رود. مردان، زنان، کارمندان، کارگران و سایرین از این نظر با هم تفاوتی ندارند. دانشمندان می گویند که پیشگیری ازآسیب های کمر به مراتب آسان تر از معالجه آنهاست، زیرا کمر دارای سیستمی بسیار پیچیده است که شامل بخش های زیر می شود: * ستون مهره ها: که ۳۳ استخوان (مهره) دارد، ۴۲ استخوان بالایی به وسیله ی دیسک هایی که نقش بالشتک دارند، از هم جدا می شود و این استخوان ها توسط ۱۱۸ مفصل بهم متصل می شوند. طول و 5/2 سانتیمتر کلفتی دارد. تمام فعالیت هایی که پایین تر از سطح گردن اتفاق می افتد دستوراتش از نخاع می گذرد. * اعصاب: ۳۱ جفت عصب از نخاع می گذرد. این اعصاب اطلاعات و دستورات را از مغز به سایر قسمتهای بدن منتقل می کنند. * ماهیچه ها: در این منطقه ۴۰۰ ماهیچه وجود داردکه باعث حرکت در تمامی جهات می شوند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد اگر بیشتر مردم کمردرد دارند (بافرمت word)