لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
شیخ محمد خیابانی
شیخ محمد خیابانی ( ۱۲۵۹ ش. / ۱۳۳۸ ه.ق. - ۱۲۹۹ ش. / ۱۲۹۷ ه.ق.) از روحانیون آزادیخواه تبریز در خامنه در نزدیکی تبریز متولد شد. خیابانی از فعالان سیاسی در دوره انقلاب مشروطه ایران بود. او در مجلس دوم به وکالت رسید و بعد از دورهٔ دوم به تبریز رفت و قیام نمود، که سرانجام این قیام به شکست و کشتهشدن وی منتهی شد.[۱]
وی در جنگ جهانی اول در برابر فشار روسها مقاومت کرد و پس از آن نیز بر علیه حکومت وقت داخلی شورید. عاقبت با ورود والی جدید مخبرالسلطنه در تبریز کشته شد.
زندگینامه
شیخ محمد، فرزند حاجی عبدالحمید نامی بود. او پس از تحصیل فقه و اصول تا نزدیک مرحله اجتهاد، هیئت و نجوم را آموخت. مدتی نیز حکمت و طبیعیات و تاریخ و ادبیات تحصیل کرد. عموی او توسط قزاقهای تزاری کشته شده بود و او خود، روحانی مسجد جامع تبریز بودهاست.
زندگی شیخ محمد خیابانی پس از پیروزی مشروطه در سال ۱۲۸۵ ش، با تأسیس انجمن ایالتی در تبریز، وارد مرحله تازهای گردید و در جریان محاصره تبریز، در دفاع از شهر نقش مهمی ایفا کرد. در زمان خیابانی اوضاع ایران، به خاطر دخالتهای بیگانگان از جمله روسیه، انگلیس و آلمان، آشفته بود. پس از خلع محمدعلی شاه از سلطنت، خیابانی در سی سالگی به عنوان نماینده مردم تبریز راهی مجلس شورای ملی گردید.
اولین حرکت سیاسی بزرگ خیابانی، مخالفت با اولتیماتوم روسیه در مجلس دوم طی یک نطق بلند یک ساعته بود. او پس از قبول اولتیماتوم توسط دولت و تعطیلی مجلس، در سبزه میدان تهران میتینگی برگزار کرد و بلافاصله برای فرار از دستگیری توسط وثوق الدوله، به خراسان گریخت. در شش سال ایام فترت مجلس، مشغول تجارت شد و با تاجگذاری احمدشاه به تشکیل مجالس ادبی و مذاکرات فلسفی مشغول شد و طی این جلسات گروههایی را به دور خود جمع کرد. در ماجرای اشغال تبریز توسط عثمانی از مخالفان پانترکیزم بود و به همین مناسبت مدتی توسط قوای عثمانی در ارومیه زندانی گردید. شیخ محمد خیابانی، با قرارداد وثوقالدوله با دولت انگلستان (قرارداد ۱۹۱۹) نیز به مبارزه برخاست و از آنجا که حکومت مرکزی را ضعیف و وابسته میدید، ایجاد یک تحول اساسی در سیستم حکومت ایران و احیای آزادی را گام نخست برای خانه تکانی ایران و بیرون راندن اشغالگران خارجی میدانست. ولی برداشتن گام اول را از طریق مذاکره سیاسی امکانپذیر نمیشمرد و تنها راه را در قیام و مقاومت در برابر استبداد و دخالت خارجی میدانست. از این رو، بعد از قبول قرارداد ۱۹۱۹ م از سوی دولت ایران، در تبریز دست به قیام زد.
قیام خیابانی
دلیل اصلی قیام آن بود که وثوقالدوله برای تصویب قرارداد نیاز به مجلسی یکدست داشت ولی خیابانی موفق شده بود علی رغم اعمال نفوذ وثوق، شش نفر از اعضای حزب دموکرات آذربایجان را به مجلس بفرستد. وثوق تصمیم گرفت ابتکار عمل را بدست بگیرد و حزب دموکرات را غیرقانونی اعلام نمود. همین امر موجب آغاز قیام گردید. [۲]
وی در دو روز این قیام که از ۱۷ فروردین ۱۲۹۹ شمسی، آغاز شد، نهادهای دولتی تبریز را به تصرف خود درآورد و شهر را از دست دولتیان خارج ساخت. قیام بیش از پنج ماه ادامه داشت. مخبرالسلطنه هدایت به ولایت آذربایجان منصوب گردید. به فرمان مخبرالسلطنه فرستاده ویژه مشیرالدوله، صدراعظم وقت، قزاقها قیامگران را منکوب نمودند. خیابانی که انتظار درگیری با مخبرالسلطنه که از مخالفان قرارداد بود را نداشت، غافلگیر شد و حکومت وی بر آذربایجان تنها ظرف سه ساعت در دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۲۹۹ برابر با ۲۹ ذیحجه ۱۳۳۸ق پس از درگیری و دخالت قزاقها به شکست انجامید. شیخ محمد خیابانی نیز در در خانه یکی از دوستانش کشته شد.
(و یا خودکشی کرد)
کتاب عبدالحسین ناهیدی آذر به نام «جنبش آزادیستان و شیخ محمد خیابانی» مستقل ترین اثری است که در این باره و به تازگی به چاپ رسیده است.[۶]
ماهیت قیام
درباره ماهیت قیام خیابانی نظرات مختلفی وجود دارد. گروهی او را وطنپرستی میدانند که برای جلوگیری از انعقاد قرارداد اقدام به قیام نمود و قصد گسترش قیام خود را به مرکز داشت و در آرزوی آزادی همه ایران بود. در مقابل گروهی دیگر اورا تجزیه طلبی میدانند که حتی نام آذربایجان را به «آزادیستان» تغییر داد و قصد داشت رشته اطاعت از مرکز را بگسلد.[۷]
سخنرانیها
حاکمیت ملت لزوم تشکیلات در هیئت اجتماعیه پافشاری و استقامت
افکار عمومی
لزوم مرکزیت
بیاد شهدای آزادی، فکر باید هادی انقلاب و تکامل باشد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ادبیات فارسی
تحقیق: زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)
استاد : خانم صادقی
دانشجو : عباس ارادتی
رشته کامپیوتر ورودی 84
مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)
جلال الدین محمد بن بهاءالدین محمد بن حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم یکی از بزرگترین عارفان ایرانی و از بزرگترین شاعران درجه اول ایران بشمار می رود. خانواده وی از خاندانهای محترم بلخ بود و گویا نسبش به ابوبکر خلیفه میرسد و پدرش از سوی مادر دخترزاده سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه بود و به همین جهت به بهاءالدین ولد معروف شد.
وی در سال 604 هجری در بلخ ولادت یافت. چون پدرش از بزرگان مشایخ عصر بود و سلطان محمد خوارزمشاه با این سلسله لطفی نداشت، بهمین علت بهاءالدین در سال 609 هجری با خانواده خد خراسان را ترک کرد. از راه بغداد به مکه رفت و از آنجا در الجزیره ساکن شد و پس از نه سال اقامت در ملاطیه (ملطیه) سلطان علاءالدین کیقباد سلجوقی که عارف مشرب بود او را به پایتخت خود شهر قونیه دعوت کرد و این خاندان در آنجا مقیم شد. هنگام هجرت از خراسان جلال الدین پنج ساله بود و پدرش در سال 628 هجری در قونیه رحلت کرد.
پس از مرگ پدر مدتی در خدمت سید برهان الدین ترمذی که از شاگردان پدرش بود و در سال 629 هجری به آن شهر آمده بود شاگردی کرد. سپس تا سال 645 هجری که شمس الدین تبریزی رحلت کرد جزو مریدان و شاگردان او بود. آنگاه خود جزو پیشوایان طریقت شد و طریقه ای فراهم ساخت که پس از وی انتشار یافت و به اسم طریقه مولویه معروف شد. خانقاهی در شهر قونیه بر پا کرد و در آنجا به ارشاد مردم پرداخت. آن خانقاه کم کم بدستگاه عظیمی بدل شد و معظم ترین اساس تصوف بشمار رفت و از آن پس تا این زمان آن خانقاه و آن سلسله در قونیه باقی است و در تمام ممالک شرق پیروان بسیار دارد. جلال الدین محمد مولوی همواره با مریدان خود میزیست تا اینکه در پنجم جمادی الاخر سال 672 هجری رحلت کرد. وی یکی از بزرگترین شاعران ایران و یکی از مردان عالی مقام جهان است. در میان شاعران ایران شهرتش بپای شهرت فردوسی، سعدی، عمر خیام و حافظ میرسد و از اقران ایشان بشمار میرود. آثار وی به بسیاری از زبانهای مختلف ترجمه شده است. این عارف بزرگ در وسعت نظر و بلندی اندیشه و بیان ساده و دقت در خضال انسانی یکی از برگزیدگان نامی دنیای بشریت بشمار میرود. یکی از بلندترین مقامات را در ارشاد فرزند آدمی دارد و در حقیقت او را باید در شمار اولیا دانست. سرودن شعر تا حدی تفنن و تفریح و یک نوع لفافه ای برای ادای مقاصد عالی او بوده و این کار را وسیله تفهیم قرار داده است. اشعار وی به دو قسمت منقسم میشود، نخست منظومه معروف اوست که از معروف ترین کتابهای زبان فارسی است و آنرا "مثنوی معنوی" نام نهاده است. این کتاب که صحیح ترین و معتبرترین نسخه های آن شامل 25632 بیت است، به شش دفتر منقسم شده و آن را بعضی به اسم صیقل الارواح نیز نامیده اند. دفاتر شش گانه آن همه بیک سیاق و مجموعه ای از افکار عرفانی و اخلاقی و سیر و سلوک است که در ضمن، آیات و احکام و امثال و حکایتهای بسیار در آن آورده است و آن را بخواهش یکی از شاگردان خود بنام حسن بن محمد بن اخی ترک معروف به حسام الدین چلبی که در سال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 57
بهاءالدین محمد بن حسین عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن علی بن حسن بن محمد بن صالح جباعی یا جبعی حارثی همدانی لویزانی از اولاد حارث بن عبدالله اعود همدانی از خواص اصحاب امیرالمومنین است . این سلسله نسب را از مقدمه حدائق الندیه فی شرح الفواید الصمدیه تالیف میرزا سید علی خان گرفته است. پس بدین گونه نسب درست وی چنین است : بهاء الدین عزالدین حسین بن عبدالصمد.....
خاندان وی از آغاز در جبل عامل در ناحیت شام و سوریه در قریحه ای به نام جبع یا جباع می زیسته و از نژاد حارث بن عبدالله اعود همدانی (متوفی درسال 65 هجری) از معاریف اسلام بوده اند. ناحیت جبل عامل همواره یکی از مراکز معروف دین شیعه در مغرب آسیا بوده است. و پیشوایان و دانشمندان شیعه که از این ناحیت برخاسته اند بسیارند و در هر زمان حتی تاکنون فرق شیعه در جبل عامل بسیار بوده اند و در نهاران بنیاد دین اسلام و شیعه در ایران و استوار کردن بنیان آن مخصوصا از قرن هفتم هجری به بعد یاری بسیار کرده اند و خاندان بهایی نیز از همان خانواده های معروف شیعه در جبل عامل بوده است.
« پدر»
شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد ..... پدر شیخ بهایی دانشمند زبردست، ادیب، نویسنده، شاعر و در جمیع فنون، به تخصیص فقه و تفسیر وحدیث وعربیت فاضل و دانشمند بود. و از پیشوایان شیعه ومشایخ معروف بوده و بجز فرزندش بهاء الدین محمد، جمعی از پیشوایان شیعه ایران شاگرد او بوده اند. این عزالدین حسین از شاگردان و اصحاب پیشوای بسیار معروف شیعه، زین الدین علی بن احمد عاملی جبلی معروف به شهید دوم یا شهید ثانی بوده که هر دو از یک قریه و از یک دیار برخاسته اند و زین الدین علی در سال 966 در راه دین و عقیدت خویش کشته شده است. عزالدین حسین که در 984 در 66 سالگی درگذشته، در سال 918 ولادت یافته و در سال 966 که شهید دوم کشته شده، وی 48 سال داشته است.
« برادر»
برادر بزرگتر شیخ بهایی به نام عبدالصمد که کتاب فواید الصمدیه معروف به صمدیه را تألیف کرده است و همواره تدریس این کتاب در مدارس ایران معمول بوده است این برادر در سال 1020 در اطراف مدینه درگذشت و پیکر او را به نجف برده اند و در آنجا به خاک سپردند نکته قابل توجه آن است که وی از مادر دیگر باشد؛ زیرا که ظاهرا تفاوت سن در میان این دو برادر لااقل 10 سال بوده است نکته دیگر آن است که بهایی کتابی به نام این برادر نوشته و معمولا کهتران کتاب به نام مهتران می پرداختند این امر پسندیده از مردی بر نمی آید مگر اینکه بدین گونه نیکوییها آراسته باشد.
« ولادت»
قدیمی ترین مأخذی که در ولادت بهایی داریم گفته سید علی خان در سلافه العمر است که در بعلبک غروب آفتاب چهارشنبه 3 روز مانده از ذیحجه سال 953 می نویسد و می گوید وی خردسال بود که پدرش او را به ایران آورد. مؤلف مزبور در کتاب دیگر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
دکتر محمد مصدق
دکتر محمد مصدق در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در تهران، در یک خانواده اشرافی بدنیا آمد. پدر او میرزا هدایت الله معروف به " وزیر دفتر " از رجال عصر ناصری و مادرش ملک تاج خانم نجم السلطنه فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوهً عباس میرزا ولیعهد و نایت السلطنه ایران بود. میرزا هدایت الله که مدت مدیدی در سمت " رئیس دفتر استیفاء " امور مربوط به وزارت مالیه را در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به عهده داشت، لقب مستوفی الممالکی را بعد از پسر عمویش میرزا یوسف مستوفی الممالک از آن خود می دانست، ولی میرزا یوسف در زمان حیات خود لقب مستوفی الممالک را برای پسر خردسالش میرزا حسن گرفت و میرزا هدایت الله بعنوان اعتراض از سمت خود استعفا نمود. بعد از مرگ میرزا یوسف، ناصرالدین شاه میرزا هدایت الله را به کفالت امور مالیه و سرپرستی میرزا حسن منصوب کرد.
میرزا هدایت الله سه پسر داشت که محمد کوچکترین آنها بود. هنگام مرگ میرزا هدایت الله در سال ۱۲۷۱ شمسی محمد ده ساله بود، ولی ناصرالدین شاه علاوه بر اعطای شغل و لقب میرزا هدایت الله به پسر ارشد او میرزا حسین خان، به دو پسر دیگر او هم القابی داد، و محمد را " مصدق السلطنه " نامید. دکتر مصدق در خاطرات خود از دوران کودکیش می نویسد: " چون مادرم پس از فوت پدر با برادرم میرزا حسین وزیر دفتر اختلاف پیدا کرد، با میرزا فضل الله خان وکیل الملک منشی باشی ولیعهد مظفرالدین شاه ازدواج نمود و مرا هم با خود به تبریز برد. در آن موقع من در حدود دوازده سال داشتم.
محمد خان مصدق السلطنه پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در تبریز همراه پدر خوانده اش، که بعد از جلوس مظفرالدین شاه بر تخت سلطنت به سمت منشی مخصوص شاه تعیین شده بود، به تهران آمد.
مصدق السلطنه با وجود سن کم در نخستین سالهای خدمت در مقام مستوفی گری خراسان کاملا در کار خود مسلط شد و توجه و علاقه عموم را به طرف خود جلب نمود. در باره خدمات او در خراسان افضل الملک در کتاب افضل التواریخ چنین می نویسد: " میرزا محمد خان مصدق السلطنه را امروز از طرف شغل مستوفی و محاسب خراسان گویند، لیکن رتبه و حسب و نسب و استعدا و هوش و فضل و حسابدانی این طفل یک شبه ره صد ساله می رود. این جوان بقدری آداب دان و قاعده پرداز است که هیچ مزیدی بر آن متصور نیست.
گفتار و رفتار و پذیرائی و احتراماتش در حق مردم به طوری است که خود او از متانت و بزرگی خارج نمی شود، ولی بدون تزویر و ریا با کمال خفض جناح کمال ادب را درباره مردمان بجای می آورد و نهایت مرتبه انسانیت و خوش خلقی و تواضع را سرمشق خود قرار داده است".
مصدق السلطنه بعد از مراجعت به تهران در اولین انتخابات دوره مشروطیت نامزد وکالت شد. او به نمایندگی از طبقه اعیان و اشراف اصفهان در اولین دوره تقنینیه انتخاب گردید؛ ولی اعتبار نامه او بدلیل این که سن او به سی سال تمام نرسیده بود رد شد.
مصدق السلطنه در سال ۱۲۸۷ شمسی برای ادامه تحصیلات خود به فرانسه رفت و پس از خاتمه تحصیل در مدرسه علوم سیاسی پاریس به سویس رفت و در این مرحله به اخذ درجه دکترای حقوق نائل آمد. مراجعت مصدق به ایران با آغاز جنگ جهانی اول مصادف بود. بعد از مراجعت به ایران مصدق السلطنه با سوابقی که در امور مالیه و مستوفی گری خراسان داشت به خدمت در وزارت مالیه دعوت شد. دکتر مصدق قریب چهارده ماه در کابینه های مختلف این سمت را حفظ می کند تا اینکه سرانجام در حکومت صمصام السلطنه به علت اختلاف با وزیر وقت مالیه مشار الملک از معاونت وزارت مالیه استعفا می دهد و هنگام تشکیل کابینه دوم وثوق الدوله مجدداً عازم اروپا می شود.
دکتر مصدق در خاطرات خود از دوران اقامت در سویس که آنرا " وطن ثانوی
" خود می خواند می نویسد: " در آنجا بودم که قرارداد وثوق الدوله بین ایران و انگلیس منعقد گردید.... تصمیم گرفتم در سویس اقامت کنم و به کار تجارت پردازم. مقدار قلیلی هم کالا که در ایران کمیاب شده بود خریده و به ایران فرستادم؛ و بعد چنین صلاح دیدم که با پسر و دختر بزرگم که ده سال بود وطن خود را ندیده بودند به ایران بیایم و بعد از تصفیه کارهایم از ایران مهاجرت نمایم.
این بود که همان راهی که رفته بودم به قصد مراجعت به ایران حرکت نمودم..." دکتر مصدق سپس شرح مفصلی از جریان مسافرت خود از طریق قفقاز به ایران داده و از آن جمله می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه
پروژه مالی حسابداری
موضوع:
انبار داری شرکت سایپا
استاد :
کیانی
دانشجو:
میلاد محمد پور
بهار ۸۶
تاریخچه :
شرکت سایپا شرکت سهامی است که زمینه کار این شرکت تولید ماشین و خدمات است.
این شرکت برای توسعه کار خود در تمام شهرستانهای کشور نمایندگی تأسیس کرده و کار این نمایندگی ها حق العمل کاری است.
نماینده کارش فروش خودرو و گارانتی تعویض قطعات می باشد. برای این کار نیازی به سرمایه نیست چون شرکت قطعه و خودرو را به صورت امانی تحویل می دهد و پس از فروش پول آن به حساب شرکت منظور می شود
انبار :
در شرکت سایپا یکی از مهمترین اجزا ی سیستم انبار محسوب می شود و موجودی ها در آن نگهداری میشود.
تعداد انبار ها در این شرکت 3 عدد می باشد کار هر یک از این انبار ها بصورت زیر است:
انبار شمار 1
این انبار ، انبار قطعه می باشد تمام قطعات ماشین از جمله قطعات برقی، گیربکس، موتور، تزیینات و .... در آن قرار دارد.
در صورتی که مکانیک برای تعویض قطعه اقدام کند پس از مراحل اداری به انبار می رود و قطعه درخواستی خود را دریافت می کند این انبار از سیستم حسابداری رافع استفاده می کند که توسط مدیر نمایندگی کنترل می شود و شرکت سایپا مرکز برنامه ای بنام poo در اختیار شرکت قرار داده که به شبکه وصل می باشد و موجودی ها را می خواند.
خروج قطعه:
پس از انجام کارهای اداری برگه ای بنام برگه خروج کالا به انباردار ارائه می شود انباردار با دریافت آن برگه مشخصات برگه را در سیستم ثبت می کند و سپس قطعه را تحویل میدهد.
انبار شماره 2 :
این انبار ، انبار قطعات داغی می باشد.
داغی : عبارت است از قطعه های معیوبی که تعویض می شوند.
در این قسمت این قطعات نگهداری می شوند و هر بار مکانیک به آنجا مراجعه میکند.
انباردار برگه ای بنام برگه تک داغی به روی آن نصب میکند و در قفسه نگهداری می کند
تک داغی :
برگهای که روی قطعه نصب می شود و دارای نام ، سریال ، شماره سریال خودرو ، تاریخ و کیلومتر و علت تعویض می باشد.
مکانیک از انبار شماره 2 برگ رسید تحویل می گیرد و برای مراحل دیگر اقدام می کند.
اینجا انباردار بعد از وارد کردن تک داغی در سیستم به صورت خودکار برگ رسید چاپ می شود این سیستم با هر بار وارد کردن به موجودی اضافه می شود.
این عمل برعکس انبار شماره 1 می باشد
انبار شماره 3 :
این انبار از لحاظ فضا بسیار بزرگ می باشد چون قطعه هایی که در آن نگهداری می شوند بسیار بزرگ هستند.
و نگهداری این انبار توسط انباردار شماره 1 می باشد در این انبار قطعات بدنه خودرو نگهداری می شود .
مراحل ورود و خروج کالا:
ابتدا یک ماشین پذیرش شده برای تعویض قطعه به سالن شماره 1 تعمیرگاه مراجعه میکند مکانیک اقدام به تعویض میکند قطعه داغی را بیرون می کشد و به کارشناس فنی نمایندگی مراجعه می کند کارشناس نام قطعه و علت معیوب بودن آن را می نویسد و امضاء می کند و به مکانیک تحویل می دهد مکانیک به انبار شماره 2 مراجعه میکند و قطعه را تحویل می دهد و رسید آنرا می گیرد با این کار انباردار این را در لیست ثبت می کند و بصورت خودکار به موجودی ها اضافه می شود و رسید را به قسمت پذیرش می برد و پس لز امضاء به انبار شماره 1 تحویل می دهد انباردار رسید را ثبت کامپیوتری می کند و بدین صورت از موجودی کالا کسر می شود.
ورود :
شرکت سایپا مرکز موجودی را دارد و به حد نصاب که رسید برای شرکت کالا می فرستد این کالاها امانی هستند یعنی نمایندگی پولی پرداخت نمی کند برگه یا فاکتور صادر از شرکت مرکز را وارد سیستم می کند بدین صورت موجودی به انبار اضافه می شود
روش شناسایی قطعات :
از سوی شرکت مرکزی قطعات ارسال می شود این قطعات دارای بسته بندی می باشد. روی هر بسته کد و نام هر کالا موجود می باشد. به عنوان مثال کمک دارایی که 1-